قاسم بن محمد بن ابی بکر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


قاسم فرزند محمد بن ابى بکر، تشیع را از پدرش به ارث برد. او در مکتب انسان‌پرور امام زین العابدین علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت. بیشتر عالمان شیعه و سنی، از قاسم بن محمد به نیکى یاد کرده اند.

تولد و خاندان

در سال ۳۶ ق. در خانه محمد بن ابى بکر که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسرخوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند. براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن. لقب وى نیز «دیباج» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى» هم به او گفته مى شود.|[۱]

پدر قاسم، محمد بن ابى‌بکر، شخصیت فرزانه اى است. وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در مصر و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود؛ به گونه اى که از پدرش (ابوبکر) و از دومین خلیفه (عمر)، بیزارى مى جست. مادرش، اسماء دختر عمیس بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى حضرت على علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت یافت.

مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود. بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند؛ یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى‌بکر شد. در نتیجه، امام زین العابدین علیه السلام و قاسم بن محمد، پسرخاله یکدیگر بشمار مى روند.|[۲]

نظرها در مورد قاسم بن محمد

از منظر امامان معصوم علیهم السلام:

قاسم بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره اى از اخبار، مورد بزرگداشت امامان معصوم قرار گرفته است:

  • امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده اند.
  • اسحاق بن جریر مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت حضرت سجاد علیه السلام بودند».|[۳]
  • عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الاسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى کند: روزى در نزد حضرت امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد. حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع؛ این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند».|[۴]
  • حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «دیدم پدرم و جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشاء را جمع خواند، بدون این که بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند».|[۵]

از دیدگاه عالمان شیعى:

بیشتر ترجمه‌نویسان شیعه که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند؛ به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده اند:

از منظر عالمان سنى:

همه دانشمندان اهل سنت مانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده اند:

  • صاحب طبقات الکبرى: او مردى موجه، بزرگ، بلندمرتبه، پیشوا و بسیار پرهیزکار و کنیه اش ابومحمد است.|[۱۱]
  • ابن حبان: قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت ترین دانشوران روزگار خود بود؛ از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع.|[۱۲]
  • مؤلف حلیة الاولیاء: قاسم بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود. به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم.|[۱۳]
  • ابن خلکان: او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفت‌گانه مدینه بود.
  • ذهبى: پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على بن ابى طالب دیده به جهان گشود.|[۱۴]

خصلت‌های قاسم بن محمد

شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست. قاسم بن محمد به برکت بهره مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت با امام ساجدان علیه السلام و نیز بهره‌بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى پردازیم:

سکوت فراوان:

قاسم بهره فراوانى از عقل داشت؛ در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت بود و کمتر سخن مى گفت؛ کان صموتا لایتکلم.|[۱۵]

فقاهت:

خصلت برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود؛ به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى مقام ستوده اند.

استاد حدیث:

این صحابى بزرگ در دانش حدیث و فقه استاد برجسته اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى کردند. درباره قاسم نوشته اند: او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى نشست و اصحابش، گرد او را مى گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى کرد. یکى از دانشمندان چنین نقل مى کند: قاسم بن محمد را مى دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى خواند آن‌گاه در مسجد مى نشست و به پرسش هاى مردم پاسخ مى داد.

فروتنى:

قاسم با این که از بزرگان دانش روزگار خود بود؛ بسیار فروتن بود. روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟ قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است. او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است؛ تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم؛ تا خودستایى و غرور نباشد.

دقت در نقل روایت:

نوشته اند که او هنگام روایت، سعى مى کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند. وى روایت را واژه به واژه و بى‌کم و کاست نقل مى کرد.|[۱۶]

جد بزرگوار امام صادق علیه السلام:

یکى از امتیازات قاسم بن محمد این است که او جد مادرى امام صادق علیه السلام است. دختر او، نامش فاطمه و کنیه اش ام فروه، زنى بسیار با فضیلت بود. امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود، مادرم جامع سه خصلت برجسته بود: ایمان؛ پرهیزکارى؛ نیکى به دیگران.|[۱۷]

سخنان حکیمانه:

  • ۱. او مى گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف الله؛|[۱۸] آن‌گاه صفت مردانگى بر انسان برازنده است که خداشناس و دین‌مدار باشد.
  • ۲. اگر انسان بعد از این که حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از این که فتوا دهد بدون علم و آگاهى.|[۱۹]
  • ۳. یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم» پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى داند.|[۲۰]

انتقاد قاسم بن محمد از عایشه

در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن مجتبى علیه السلام عایشه سوار بر استر، فریاد مى کرد که: نمى گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دفن کنند. قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت: «اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است!».

استادان حدیث

این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب هاى شرح حال به آنان اشاره شده است؛ از جمله: ابن عباس (مفسر معروف)، اسلم (غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس. در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال شناسى موجود است.

نمونه روایات

مناسب است از میان احادیث فراوانى که قاسم، باواسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند، دو روایت را یادآور شویم:

همسر بابرکت:

قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کند که آن بزرگوار پیرامون آسان گیرى در امر ازدواج فرمود: «اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة؛ بابرکت ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد».|[۲۱]

خصلت هاى عالى:

قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت مى کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود: «آیا مى دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى گیرند؟». عرض کردند: خداوند و رسولش عالم ترند. فرمود: «آن‌ها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى درباره آن‌ها گفته مى شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آن‌ها چیزى طلب مى کنند، از کمک به آنان دریغ نمى کنند و آن چه را براى خود مى پسندند، براى دیگران هم مى پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق طلبى هستند».|[۲۲]

وفات

قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید»، در حالى که ۷۶ سال از عمرش سپرى شده بود، به سال ۱۰۶ ق. از دنیا رفت. پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد.|[۲۳]

پانویس

  1. منتخب التواریخ، ص ۳۴۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۱، مقدمه سابعه؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۶، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال ۱۳۶۳ ش؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶؛ معجم الرجال، ج ۱۴، ص ۴۵، ش ۹۵۳۵؛ مجمع الرجال، ج ۵، ص ۴۹؛ نقدالرجال، ص ۲۷۱؛ رجال الشیخ، ص ۱۰۰؛ بهجة الآمال، ج ۶، ص ۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۱۹؛ کتاب الثقات، ابن حبان، ج ۵، ص ۳۰۲؛ مؤسسة الکتب الثقافیه؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳، ش ۱۷۳؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۳۴؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳؛ چاپ موسسة الرسالة، بیروت؛ صفوة الصفوة، جزء ۴، ص ۶۳؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۱؛ چاپ جامعه مدرسین؛ قرب الاسناد، ص ۲۸۶، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى؛ طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵، دار بیروت للطباعة والنشر.
  2. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۴۴۶.
  3. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۷ «...کانوا من ثقات على بن الحسین علیه السلام».
  4. قرب الاسناد، ص ۲۸۶.
  5. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۲.
  6. رجال طوسى، ص ۱۰۰.
  7. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۳۳۵.
  8. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۳، باب القاسم.
  9. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۴۹۳.
  10. موسوعة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۸۹.
  11. طبقات الکبرى، ابن سعد، ج ۵، ص ۱۸۵.
  12. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۲.
  13. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  14. سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۵۳.
  15. کتاب الثقات، ج ۵، ص ۳۰۳.
  16. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۵؛ وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۵۹.
  17. اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۲. «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین ».
  18. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۳.
  19. طبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۸۶.
  20. تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج ۲۳، ص ۴۲۸.
  21. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۸۵.
  22. همان.
  23. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۸۴.

منبع

قاسم بن محمد؛ حوارى امام زین العابدین علیه السلام، ابوالحسن ربانى سبزوارى، فرهنگ کوثر، شماره ۵۷، بهار ۱۳۸۳.