فتنه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۶ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} فتنه تخليص وجداسازى بخش پنهانى ناسالم چيزى از بخش سالم آن...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فتنه تخليص وجداسازى بخش پنهانى ناسالم چيزى از بخش سالم آن است.

مفهوم واژه

اصل اين واژه چنانكه در مجمع البحرين آمده «فتنت الفضة» است يعنى زرگر چون نقره را در آتش مى نهد كه بخش ناسالمش جدا شود مى گويد: نقره را خالص نمودم; و اين به معنى آزمايش نيست كه وى آن كار را از پيش به وسيله محك انجام داده است.

فتنه در قرآن

آنچه از اين ماده در قرآن كريم آمده اعم از فعل و اسم وموارد استعمال حقيقى و مجازى چون به دقت بنگرى همه بدين معنى است.

فتنه كه در قرآن آمده به چند قسم است:

1 ـ پديد آورنده عامل فتنه وتخليص خود خداوند است كه به مقتضاى آفرينش بشر در رابطه با تكليف وتعديل اراده، وى را به عواملى چون زن وفرزند ومال ومقام وفقر وغنا در معرض تخليص قرار مى دهد و او را متذكر مى سازد كه اينك تو در برابر اين عامل جدا سازنده قرار دارى خويشتن را مهيا ساز مبادا بخش خطرناك درون وجودت (چون غلبه هوى و حب مال و جاه و زن و فرزند كه از حد اعتدال برون رود) ترا در خود فرو برد وبه انسانيتت خاتمه دهد: (واعلموا انما اموالكم واولادكم فتنة) و (وجعلنا بعضكم لبعض فتنة) و (ونبلوكم بالشر والخير فتنة). وگاه خداوند بر قوم وملتى يا فردى به علت عناد ولجاج آنها در برابر اوامر پروردگار عامل تخليصى جز آنچه ملازم هر كسى بوده مانند بيمارى يا فقر عمومى يا گرفتارى فردى برانگيزد كه در چنان فتنه اى جامعه تخليص شود وافراد سالم از ناسالم جدا گردند: (انّا مرسلوا الناقة فتنة لهم) و (فليحذر الذين يخالفون عن امره ان تصيبهم فتنة) و (واتقوا فتنة لا تصيبنّ الذين ظلموا منكم خاصّة) و (ان هى الاّ فتنتك).

2 ـ پديد آورنده آن بشر باشد مانند كيشهاى باطل وبدعتهاى ضلال ومذاهب انحرافى: (وقاتلوهم حتى لا تكون فتنة) و (لقد ابتغوا الفتنة من قبل وقلّبوا لك الامور).

فتنه در روایات

حضرت على (ع): «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع واحكام تبتدع يخالف فيها كتاب الله ويتولى عليها رجال رجالا على غير دين الله، فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف على المرتادين ولو انّ الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين ولكن يؤخذ من هذا ضغث ومن هذا ضغث فيمزجان فهنا لك يستولى الشيطان على اوليائه وينجو الذين سبقت لهم من الله الحسنى».[۱]

از امام هادى (ع) روايت شده كه روزى اميرالمؤمنين (ع) شنيد يكى مى گفت: «اللهم انى اعوذ بك من الفتنة» حضرت فرمود: مى بينم دارى از مال و فرزندانت به خدا پناه مى برى؟! كه خداوند مى فرمايد: (انما اموالكم و اولادكم فتنة) تو بگو: «اللهم انى اعوذ بك من مضلاّت الفتن» خداوندا به تو پناه مى برم از فتنه هاى گمراه كننده.

از آن حضرت سؤال شد: فتنه چيست؟ فرمود: فتنه چيزى است كه چون روى آورد ايجاد شبهه كند و چون پايان پذيرد شناخته شود.

امام صادق (ع) فرمود: بدان كه بذر هر فتنه محبت دنيا است. از اميرالمؤمنين (ع) حديث شده كه فرمود: از پيغمبر (ص) پرسيدم آيا مهدى (عج) از ما (اهلبيت) است يا از غير ما؟ فرمود: او از ما است كه خداوند به وسيله او كار دين را تكميل سازد چنانكه آغاز اين دين بدست ما بوده; و چنانكه مردم از شرك و تبعات آن كه اختلاف و پراكندگى آنان بود به وسيله ما نجات يافتند (آخر الامر همين مردم) از فتنه وفريب در دين كه آنان را پيش آيد وبر اثر آن با يكديگر دشمن شوند نيز به وسيله ما نجات يابند وبرادرى خويش باز يابند.

محمد بن مسلم گويد: به امام باقر (ع) عرض كردم: تاويل (وقاتلوهم حتى لا تكون فتنة)چيست؟ فرمود: هنوز تاويل اين آيه تحقق نيافته چه پيغمبر (ص) به لحاظ نياز خود و ياران، كفار را آزاد گذاشت. و چون موعد تاويل اين آيه فرا رسد دگر هيچ عذرى پذيرفته نگردد و آن روز بايد (حضرت مهدى) با آنان بجنگد تا اينكه توحيد سراسر جهان را فرا گيرد ودگر شركى نماند.

نبى اكرم (ص) فرمود: از سه چيز بر امتم بيمناكم: گمراهى در عقايد پس از شناخت راه هدايت، و فتنه هاى فريبنده و هوسهائى كه از سوى شكم و پائين شكم آدمى را تحريك كند.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: فتنه (كه هر كسى دچار آنست) سه تا است: دوستى زنان كه آن شمشير شيطان است، ونوشيدن شراب كه دام شيطان است، و محبت درهم و دينار و آن تير شيطان است. هر كه مبتلى به دوستى زنان باشد از زندگيش بهره اى نبرد و كسى كه ميگسار بود بهشت بر او حرام است و آن كس كه دينار و درهم دوست دارد وى برده و اسير دنيا است. و از آن حضرت رسيده كه فرمود: پس از من فتنه هاى تاريك كورى بيايد كه مردم را از نظر عقيده و دين در شبهه افكنند و از آن فتنه ها سالم نماند جز آن كس كه چنان زندگى كند كه كس نداند چه در دل دارد.

پانویس

  1. نهج: خطبه 50

منبع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.