فتح مکه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۷ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (شکستن پیمان نامه توسط قریشیان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بی شک یکی از مهم ترین رویدادهای زمان رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) فتح شهر مکه است که در رمضان سال هشتم هجری اتفاق افتاد. مکه مهم ترین شهر شبه جزیره عربستان در آن زمان و محل زندگی قوم بزرگ قریش بود،که با فتح آن توسط سپاهیان اسلام مجب شد تا بسیاری از قبایل عرب دست از جنگ با اسلام برداشته و مسلمان شوند.در واقع فتح مکه، فتح کل حجاز بود.

تاریخ فتح مکه

در روایتی از امام رضا(علیه السلام) آمده است که «  أن رسول اللّه «صلى اللّه عليه و آله» سافر إلى بدر في شهر رمضان، و افتتح مكة في شهر رمضان»[۱]‌ همانا رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) در ماه رمضان به سوی بدر حرکت کرد و شهر مکه را در ماه رمضان فتح کرد.

به گفته اغلب مورخان نیز فتح مکه در ماه رمضان سال هشتم هجری اتفاق افتاده است.[۲] اما در روز ورود رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) به مکه بین مورخان اختلاف است.[۳]

علت لشگرکشی مسلمانان به مکه

پیمان قبیله خزاعه با بنی عبدالمطلب و بنی هاشم

از پيش از اسلام، قبيله خزاعه پيمانى با عبد المطلب داشت كه پيوند آنان را با بنى هاشم مستحكم كرده‌ بود.چون صلح حديبيه پيش آمد، خزاعه در عقد حمايت رسول خدا (ص) قرار گرفتند و پيمان آن حضرت را پذيرفتند. در آن هنگام خزاعه پیمان نامه ای را که با عبدالمطلب نوشته بودند را به حضور پيامبر آوردند و آن را خواندند.

واقدى گويد:نامه عبد المطلب چنين بود: «باسمك اللهم، اين پيمان نامه عبد المطلب است براى خزاعه، در هنگامى كه سران و خردمندان ايشان آمده بودند، افرادى هم كه نيامده ‌اند به آنچه كه حضّار بپذيرند راضى هستند. ميان ما و شما پيمانها و قراردادهاى الهى خواهد بود كه هيچگاه به فراموشى سپرده نشود تا در نتيجه هيچ خصومت و دشمنى صورت نگيرد. تا هنگامى كه كوههاى ثبير و حراء پا برجاست و تا هنگامى كه دريا موج مى ‌زند (خيس كننده است) دست ما يكى و نصرت و يارى ما براى يك ديگر خواهد بود و تا روزگار پا برجا و باقى است اميدواريم مطلب تازه‌اى بر اين افزوده نشود». ابى بن كعب اين پيمان نامه را براى رسول خدا (ص) خواند. آن حضرت فرمود: مطالب اين پيمان چقدر براى من آشناست، اكنون هم كه اسلام آورده ‌ايد بر همان پيمان باشيد.[۴]

به همین دليل، خزاعيان چشمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مكه و اطراف آن بودند.

دشمنی قبیله خزاعه با قبیله بنی بکر از هم پیمانان قریش

قبيله خزاعه با قبيله بنوبكر بن عبدمنات دشمنى داشت و پيش از آمدن اسلام نزاع هايى ميان آنان برپا بود. مطرح شدن مسأله اسلام، آنان را از توجه به درگيري هايشان بازداشت تا آن كه پيمان حديبيه پيش آمد.

از جمله اصول معاهده مزبور، يكى آن بود كه قبايل در بستن پيمان با هر يك از دو طرف يعنى قريش و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آزاد هستند. از آنجا كه خزاعه سال هاى متمادى هم پيمان بنى هاشم بود، پس از حديبيه، پيمان سابق خويش را تجديد كرد. بنوبكر نيز پيمانى با قريش بست.

مفهوم روشن معاهده حديبيه آن بود كه اگر هم پيمانان دو طرف با يكديگر درگير شدند، نبايد قريش يا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به هم پيمان خود كمك برساند، زيرا مفهوم آن اين است كه خود آنان با يكديگر سرجنگ دارند. رسم جنگهاى بين القبايلى چنين بود كه هم پيمانان در يك جبهه قرار مى‌ گرفتند. طبعاً در صورتى كه قريش يا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در نزاع خزاعه و بنوبكر مداخله مى ‌كردند، اين به معناى نقض معاهده صلح بود.

شکستن پیمان نامه توسط قریشیان

با آرام شدن اوضاع، طوايفى از بنوبكر بر آن شدند تا بر گروهى از خزاعه حمله برند.آخرين درگيرى ميان خزاعه و كنانه چنين بود كه انس بن زنيم ديلى رسول خدا (ص) را هجو كرد. نوجوانى از خزاعه آن را شنيد و به انس حمله برد و سرش را شكست. او هم پيش خويشان خود رفت و شكستگى سر خود را به آنها نشان داد. با توجه به سوابقى كه ميان ايشان بود و بنى بكر در صدد انتقام و خونخواهى از خزاعه بودند، همين مسأله موجب فتنه گرديد.[۵]

بنى بكر با اشراف قريش صحبت كردند كه آنها را براى جنگ با بنى خزاعه از لحاظ نيرو و اسلحه يارى دهند.قريش با شتاب فراوان با ايشان هماهنگ شدند، بنى بكر گفتند: خود ما از عهده خزاعه برمى ‌آييم و قريش هم ايشان را از لحاظ ساز و برگ نظامى يارى دادند و اين كارها را سخت پوشيده انجام مى ‌دادند كه خزاعه متوجه نشوند و در صدد گريز و مقابله برنيايند.[۶]

قريش و همراهان گرد هم آمدند و ميان ايشان گروهى از بزرگان قريش هم بودند در حالى كه چهره خود را با نقاب پوشانده بودند تا شناخته نشوند،اين گروه شبانه به خزاعه شبيخون زدند و خزاعه هيچ آمادگى و اطلاعى هم از دسيسه دشمن نداشتند.بنى بكر شروع به كشتن افراد بنى خزاعه كردند و آنها را تا محل ستونهاى حرم مكه تعقيب كردند. بنى خزاعه به آنها مى ‌گفتند: رعايت حرمت خداى خودت را بكن! مگر نه اين است كه وارد حرم شده‌ اى؟ اما آنها مى ‌گفندت: امروز ما خدايى نداریم.‌[۷]

قبيله خزاعه چون در سپيده دم به مكه رسيدند، به خانه بديل بن ورقاء و رافع خزاعى وارد شدند، رؤساى قريش هم به خانه‌ هاى خود رفتند و مى‌پنداشتند كسى ايشان را نشناخته است و شركت ايشان در اين جنگ به محمد (ص) گزارش نخواهد شد.‌[۸].در آن شب بیست و نه نفر از خزاعه کشته شدند.

پانویس

  1. البحار ج 19 ص 273 و ج 21 ص 116 و راجع ج 97 ص 168 و أمالي ابن الشيخ ص 218. و راجع: الأمالي للطوسي ص 342 و مسند الإمام الرضا ج 2 479 و ميزان الحكمة ج 3 ص 2249 و تفسير الميزان ج 9 ص 29 و مشارق الشموس للخوانساري ج 2 ص 370 و الحدائق الناضرة ج 3 ص 188 و الإستبصار ج 2 ص 102 و تهذيب الأحكام ج 4 ص 126 و الوسائل( ط مؤسسة آل البيت) ج 10 ص 201 و( ط دار الإسلامية) ج 7 ص 243 و منتهى الجمان ج 2 ص 520
  2. سبل الهدى و الرشاد ج 5 ص 200 و 265 و 266 عن البخاري، و البيهقي، و أحمد، و الواقدي، و ابن إسحاق، و إسحاق بن راهويه، و مسلم، و تاريخ الخميس ج 2 ص 90 و 77 و السيرة الحلبية ج 3 ص 76 و البحار ج 21 ص 102 و 111 و 124 و 127 و 133 و 143 و مجمع البيان ج 10 ص 555 و عن البخاري ج 7 ص 595. و راجع: السنن الكبرى للبيهقي ج 4 ص 341 و ج 6 ص 55 و مقدمة فتح الباري ص 371 و فتح الباري( ط دار المعرفة) ج 8 ص 2 و التبيان ج 5 ص 198 و تفسير القرطبي ج 6 ص 60 و مكاتيب الرسول ج 1 ص 119 و سبل السلام ج 2 ص 161 و ج 3 ص 5 و الطبقات الكبرى( ط دار صادر) ج 2 ص 134 و 137 و( ط دار الكتب العلمية) ج 1 ص 391 و البداية و النهاية( ط مكتبة المعارف) ج 2 ص 322 و التاريخ الصغير للبخاري ج 1 ص 58 و فتوح البلدان ج 1 ص 46 و زاد المعاد( ط مؤسسة الرسالة) ج 1 ص 1096 و تاريخ مدينة دمشق ج 16 ص 77 و 232 و نيل الأوطار ج 2 ص 195 و أحكام أهل الذمة لابن قيم الجوزية( ط دار الكتب العلمية) ج 2 ص 640 و إعلام الورى ج 1 ص 215 و قصص الأنبياء للراوندي ص 345 و السيرة النبوية لابن كثير ج 2 ص 354 و 539 و العبر و ديوان المبتدأ و الخبر ج 2 ق 2 ص 42 و تاريخ خليفة بن خياط ص 52. و غير ذلك من المصادر الكثيرة جدا.
  3. رجوع شود به :الصحيح من السيرة النبي الأعظم، مرتضى العاملي ،ج‌21،ص:17
  4. مغازى/ترجمه،متن،ص:596
  5. مغازى/ترجمه،متن،ص:597
  6. مغازى/ترجمه،متن،ص:598
  7. مغازى/ترجمه،متن،ص:598
  8. مغازى/ترجمه،متن،ص:598

منابع

  • مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش.
  • الصحيح من سيرة النبي الأعظم،جعفر مرتضى العاملى‌،دار الحديث‌،قم،1426
  • سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم،رسول جعفريان،انتشارات دليل ما،قم، 1383 ش‌
  • ارشاد / ترجمه، شيخ مفيد / مترجم محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامية، تهران،1380 ش