مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

علم لغت

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۱۸ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (8پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تعریف علم لغت

"علمی است که در آن درباره مفردات الفاظ وضع شده و از جهت دلالت مطابقی آنها بر معانی‌شان بحث می‌شود و از آنجا که موضوع این علم، لغتِ مفرد حقیقی است برخی گفته‌اند که علم لغت، شناخت اوضاع شخصی مفردات می‌باشد. هدف این علم پیشگیری از اشتباه در معانی حقیقی لغات و تمایز قایل شدن بین معانی حقیقی و مجازی و برداشت‌های عرفی است و روشن است که افاده و استفاده از هر علمی منوط به شناخت لغت می‌باشد".[۱]

پیشینه علم لغت

"علم لغت از جمله علوم لسانی است که در عرض علم نحو و اشتقاق توسعه یافته مراد از علم اللغة تحقیق در مفردات الفاظ از حیث معانی او اصول و وجوه اشتقاق آنهاست. از همان موقع که روات شروع به گردآوردن اخبار و اشعار و امثال عرب کردند جمع کردن لغات مختلف نیز آغاز شد و در موضوعات خاصی از قبیل اسماء وحوش، خلق انسان، البل، الخیل، النبات، الشجر و امثال آنها رسالات کوچکی به وسیله ي روات بزرگ مانند اصمعی و ابوزید انصاری و قام بن سلام و جز آن تالیف شد.

این روات مفرداتی که از اعراب بدوی شنیدند با ذکر معانی آنها دسته بندی جمع و نقل کردند. هر یک از کتب در حقیقت عبارت بود از مجموعه ي لغاتی در اسماء حیوانات و اعضاء آنها و انسان و اسامی اعضا و احوال او در انواع نخل و گیاهان و درختان و افعال و اسماء هر یک از در هر مورد. این لغات و مفردات با زحمات فراوان در بادیه و یا از طریق سوال از فصحاء و وافدین به بصره و کوفه جمع گردید و آنها را در کتب خاصی بدون رعایت ترتیب حروف معجم گرد آوردند.

این کتابها اساس تألیف کتب لغت بزرگی شد که بعد از این تاریخ می بینیم بدین معنی که اگر چه کتب لغت را لغویان با همان روش راویان با گردش در بادیه جمع کردند لیکن اولاً از این کتب در جمع لغت سرمشق گرفتند و ثانیاً از آنها کمال استفاده را بردند. نخستین کسی که به این کار یعنی تألیف کتابی به مقصود جمع همه ي لغات زبان عرب به ترتیب حروف معجم شروع کرد.

ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد فراهیدی ازدی بصری است که استاد سیبویه بود وی از علماء بزرگ علوم لسانی و ادبی و مبتکر علم عروض و واضع کتب معجم در علم لغت است خلیل مفردات لغت را به ترتیب حروف معجم در کتاب خود گرد آورد و در ترتیب حروف هم مخارج آنها را مناط اعتبار قرار داد و نخست از حروف حلق آغاز نمود و از حروف حلق با آنکه مخرج آن از همه دنبال تر است یعنی عین ابتدا کرد (بدین نحو: ع ح ه خ غ ق ک ج ش ص ض س ر ط د ت ظ ذ ث ز ل ن ف ب م و ا ي) و به همین سبب اثر او به "کتاب العین" مشهور شد، این کتاب قسمت هایی در بعضی کتب مانند کتاب النحو سیبویه و المزهز سیوطی نقل شده و جز آن قسمت های پراکنده چیزی از آن در دست نیست.

تألیف این کتاب مایه ي ایجاد نهضتی در تهیه ي معاجم گردید ولی ترقی علم لغت از قرن سوم به بعد خاصه در قرن چهارم حاصل شد و همواره بزرگترین علمای لغت از قوم ایرانی بوده اند نام بزرگترین علمای لغت و چگونگی روش آنان در کار خود هنگام بحث در علوم دینی در قرن چهارم مذکور خواهد افتاد".[۲]

تقدم شیعه در علم لغت

  1. اولين‌ كس‌ كه‌ در علم‌ لغت‌ سبقت‌ گرفت‌ و كلام‌ عرب‌ را جمع‌ و حَصْر نمود و به‌ هم‌ مربوط‌ نمود و پيوست‌ داد و كيفيّت‌ قيام‌ بناهاي‌ مختلف‌ را از حروف‌ مُعْجَم‌ بيان‌ كرد، خلیل بن احمد می باشد و در اين‌ مهامّ ميان‌ اهل‌ علم‌ و ادب‌ اصلاً و ابداً خلافي‌ وجود ندارد.
  2. و از مشاهير أئمّة‌ لغت‌ شيعه‌ كه‌ بر دگران‌ تفوّق‌ داشته‌اند، ابن‌ سِكِّيت‌ بوده‌ است‌. أبوالعبّاس‌ ثَعْلَب‌ گويد: جميع‌ اصحاب‌ ما اجماع‌ كرده‌اند بر آن كه‌ پس‌ از ابن‌أعْرَابي‌ أعلم‌ در علم‌ لغت‌ از ابن‌ سِكِّيت‌ وجود ندارد. او را متوكل‌ عباسي‌ به‌ جرم‌ تشيع‌ كشت‌.
  3. و از جمله‌ أبوعَمْرو زاهِد مي‌باشد كه‌ تنوخي‌ درباره‌ او گفته‌ است‌: من‌ حافظه‌اي‌ را همچون‌ او نديده‌ام‌.
  4. و همچنين‌ صاحب‌ كتاب‌ «تُحْفَةُ الابْرَار»: سيد شريف‌ حسين‌ بن‌ مساعد حسيني‌ حائري‌ از ابوعمرو زاهد لغوي‌ نحوي‌ در كتابش‌ كه‌ در مناقب‌ اهل‌ بيت‌ مي‌باشد، روايت‌ كرده‌ و نصّ بر تشيّع‌ او نموده‌ است‌.
  5. و از جمله‌ احمد بن‌ فارِس‌ بن‌ زَكَريَّا بن‌ محمد بن‌ حبيب‌ أبوالحسين‌ لغوي‌ معروف‌ به‌ كوفي‌ صاحب‌ كتاب‌ «المُجْمَل‌» مي‌باشد در لغت‌ و «فقه‌ اللُّغَة‌» و معروف‌ است‌ او به‌ صاحِبي‌. اين‌ كتاب‌ را براي‌ صاحب‌ بن‌ عَبَّاد تصنيف‌ كرد. ترجمه او را در «وفيات‌ الاعيان‌» و «بُغْيَة‌ الوُعَاة‌» ذكر كرده‌ است‌.
  6. و از جمله‌ صاحب‌ بن‌ عَبَّاد وزير فخرالدّولة‌ ديلمي‌ است. او كافِي‌ الْكُفَاة‌ بود. در علم‌ لغت‌ كتاب‌ «محيط‌» را كه‌ ده‌ مجلد مي‌باشد تصنيف‌ كرد.

پانویس

  1. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۲۹.
  2. ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج1، تهران، چاپ پانزدهم، انتشارات فردوس، 1378.

منابع