عرفات: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱۵۹: سطر ۱۵۹:
 
سید علی قاضی‌ عسکر، میقات حج، تابستان 1374، شماره 12.
 
سید علی قاضی‌ عسکر، میقات حج، تابستان 1374، شماره 12.
 
<br />
 
<br />
 +
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:عرفات.jpg|حجاج در جبل الرحمه و صحرای عرفات
 +
پرونده:عرفات2.jpg|تصویر ماهواره ای جبل الرحمه و صحرای عرفات
 +
پرونده:عرفات22.jpg|تصویر هوایی چادرهای حجاج در صحرای عرفات
 +
پرونده:عرفات5.jpg|حاجیان در جبل الرحمه و صحرای عرفات
 +
پرونده:عرفات3.jpeg|چادرهای حجاج در صحرای عرفات، کنار جبل الرحمه
 +
 +
</gallery>
  
 
[[رده:اماکن مقدسه مکه]]
 
[[رده:اماکن مقدسه مکه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۳

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


در فاصله حدود 21 کیلومتری شهر مکه، سرزمین مقدسی است با پیشینه تاریخی دیرینه که نامش عرفات است. حاجیان پس از پوشیدن لباس احرام، برای انجام حج تمتع، راهی آن جا شده و از ظهر روز نهم ذی الحجه تا غروب آفتاب، در این سرزمین وقوف می‌کنند و به دعا و نیایش می‌‌پردازند تا خدای رحمان، به آن‌ها رحمت آورده بار دیگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نماید. تشنگان معرفت و عارفان عاشق، برای حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، برای همنشینی با حضرت صاحب الأمر - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - که همه ساله در این موقف حضور دارند، سر از پای نمی‌شناسند.

نمایی از صحرای عرفات

عرفات در لغت

عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است.[۱] این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمی‌شود. و شاید دلیل آن تفکیک‌ناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانسته‌اند.[۲] فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، لیکن معرفه است و دلیل معرفه بودنش نیز آن است که الف و لام بر آن داخل نشود.[۳] اخفش نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار داده‌اند و آن‌گاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی می‌ماند.[۴] جوهری همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمی‌باشد.[۵]

نامگذاری عرفات

در این که چرا عرفات را بدین اسم خوانده‌اند، اختلاف نظر وجود دارد:

  • 1. برخی گفته‌اند: آدم و حوا پس از رانده‌شدن از بهشت و فرودآمدن بر زمین، در این سرزمین یکدیگر را ملاقات نموده، همدیگر را شناختند؛ از این رو آنجا را عرفات نامیده‌اند.[۶]
  • 2. گروهی دیگر عقیده دارند: از آن رو این سرزمین را عرفات گویند که مردم در آن به گناهان خود اعتراف می‌کنند.[۷]
  • 3. امام صادق علیه‌السلام (در روایتی طولانی) پس از بیان ماجرای فرود آمدن حضرت آدم علیه‌السلام در عرفات و همراهی نمودن جبرئیل با ایشان، فرمودند: «جبرئیل به آدم گفت: هنگامی که خورشید غروب کرد، هفت مرتبه به گناه خود اعتراف کن و هفت مرتبه نیز توبه و طلب آمرزش نما و آدم چنین کرد، پس آنجا عرفات نامیده شد؛ زیرا آدم در آن، به گناه خود اعتراف نمود و برای فرزندان او نیز سنت شد که (در این سرزمین) به گناهان خود اعتراف کرده، از خداوند آمرزش بخواهند، همان گونه که آدم چنان کرد...».[۸]

در روایتی دیگر، معاویة بن عمار گفته است: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: چرا عرفات را عرفات نامیده‌اند؟ فرمود: جبرائیل همراه با ابراهیم علیه‌السلام روز عرفه بیرون شد، پس به هنگام غروب آفتاب، به ابراهیم گفت: ای ابراهیم به گناهت اعتراف کن و مناسک خود را بشناس، پس عرفات نامیده شد به خاطر گفته جبرئیل که گفت: «اعتراف کن» و او اعتراف کرد.[۹]

  • 4. دیگری گفته است: از آن جهت که حاجیان در این سرزمین با یکدیگر آشنا می‌شوند، این روز را روز «عرفه» و این سرزمین را «عرفات» نام نهاده‌اند.[۱۰]
  • 5. و نیز گفته‌اند: چون عرفات سرزمینی مقدس و باعظمت است، آن سان که گویی با بوی خوش آنجا را عطرآگین نموده‌اند، لذا عرفاتش نامیده‌اند.[۱۱]
  • 6. برخی را نیز عقیده بر آن است که: چون یکی از معانی «عِرْف» صبر و بردباری است و حاجیان برای رسیدن به عرفات و وقوف در آن رنج و زحمت فراوانی را متحمل می‌شوند، بدین جهت این مکان را عرفات نامیده‌اند و در تأیید این نظر، شعری را نقل کرده‌اند که: قُل لابن قیس أخی الرقیات * ما أحسن العِرْفَ فی المصیبات![۱۲]
  • 7. و سرانجام گفته‌اند: چون جبرئیل مناسک حج را به ابراهیم خلیل الرحمان آموخت و وی را نسبت به عرفه آگاه ساخت، آن گاه به او گفت: أَعَرفت؟ و ابراهیم پاسخ داد: آری. از این رو آنجا را عرفات نامیده‌اند.[۱۳]

از مجموع آنچه گفته شد شاید بتوان گفت اعتراف به گناه که در وجه تسمیه دوم و سوم آمده و امام صادق علیه‌السلام نیز مهر تأیید بر آن نهاده‌اند، بهترین دلیل نامگذاری این سرزمین مقدس به «عرفات» است.

پیشینه تاریخی عرفات

بر اساس گزارش تاریخ، پیشینه این نام و این سرزمین، به زمان حضرت آدم علیه‌السلام می‌رسد، آن گاه که او و همسرش حوا از بهشت رانده شده و پس از مدتی یکدیگر را در این سرزمین یافتند و از همین رو، برخی این دیدار را علت نامگذاری این نقطه از زمین، به «عرفات» دانسته‌اند.[۱۴] از آن پس و به دنبال تشریع حج، وقوف در عرفات به عنوان امری واجب مطرح شد.[۱۵] لیکن شهرت این سرزمین، از زمان حضرت ابراهیم علیه‌السلام به بعد است. تا قبل از پیدایش زمزم به دلیل وجود چاه‌های آب در اطراف عرفات برخی قبایل چون جرهمیان، این منطقه را به عنوان محل سکونت خود برگزیده بودند.

مرحوم مجلسی قدس سره نوشته است: «...جرهمیان تا قبل از پیدایش زمزم در عرفات و ذی المجاز سکونت داشتند، پس از آن که به واسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مکه آگاه شدند، رفته رفته به مکه آمده و کنار زمزم را برای سکونت خود برگزیدند.[۱۶] لیکن با پر شدن چاه زمزم به وسیله جرهمیان و کمبود آب در مکه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمین در این منطقه، بار دیگر گروهی از مردم، به این سرزمین آمده، به ایجاد نخلستان و کشت و زرع پرداختند. برخی در آن‌جا ساکن شده و برخی دیگر نیز به صورت فصلی و مقطعی به این مکان می‌آمدند. مدتی بعد، آب چاه‌های موجود در عرفات را به مکه منتقل و مردم از آن بهره می‌گرفتند.

ازرقی به نقل از ابن عباس می‌نویسد: چون قریش در سرزمین مکه ساکن شدند و جمعیت آنان زیاد شد، کمیِ آب برای آنان مشکل ایجاد کرد، در نتیجه در مکه چاه‌هایی حفر شد، مُرَّة بن کعب بن لؤی، چاهی به نام رُمْ حفر کرد که محل آن در وادی عُرَنه و نزدیک عرفات قرار داشت.[۱۷] همچنین چاه «روا» در بیرون مکه و در صحراهای کنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مکه ساکن بوده‌اند.[۱۸] بشاری در گزارش خود از عرفات می‌نویسد: «عرفات روستایی است که در آن کشتزارها و سبزه زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مکه در آنجا خانه‌های زیبایی دارند که روز عرفه در آن فرود می‌آیند».[۱۹]

البته یاقوت حموی مکان این روستا را در فاصله دو مایلی، از موقف کنونی، می‌داند.[۲۰] آنچه مسلم است این است که در این منطقه اشخاصی سکونت داشته و بدین جهت آنان را عَرَفی می‌نامیده‌اند. زَنفَل بن شداد عَرَفی از جمله این کسان است.

عاص بن وائل نیز در این منطقه خانه داشته و سعید بن مسیب هنگام گذر از کنار آن شنید که خواننده‌ای این اشعار را می‌خواند: (تضوّعَ مسکاً بطنُ نعمانَ اذ * مَشَتْ بِه زینبٌ فی نسوةٍ عَطِرات)

پس پاهایش را بر زمین کوبید و گفت: به خدا سوگند این از چیزهایی است که شنیدنش لذت‌بخش است:

(و لیست کأخری أَوسعَتْ جیبَ دِرعها * و اَبدَتْ بنانَ الکفّ لِلجَمَراتِ

و حَلَّت بنانُ المسک وحْفاً مرجَّلاً * علی مثل بدر لاح فی الظّلمات

و قامت تراءی یومَ جمع فأفْتَنتْ * برؤیتها مَنْ راح من عرفات).[۲۱]

اینک از خانه‌ها و مزارع در عرفات، هیچ گونه اثری باقی نمانده است.

لیکن در چند سال گذشته دولت عربستان، درختان زیادی در عرفات کاشته که با رشد آن‌ها، همه ساله بر زیبایی این سرزمین افزوده می‌شود، در طول سال نیز اهالی مکه به عنوان تفریح به آنجا آمده، از سایه درختان و منظره زیبای آن بهره می‌گیرند.

در عرفات، در گذر تاریخ، حوادث فراوانی رخ داده که پرداختن به آن فرصتی دیگر می‌خواهد. ازرقی نمونه‌ای از آن حوادث را این چنین نقل کرده است: در سال یک هزار و پنجاه و سه، روز نهم ذی الحجه، در حالی که حاجیان در عرفات بودند، سیل عظیمی آمد که از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجیان خواستند به مشعر بروند، جریان سیل مانع از عبور ایشان شد و آن‌ها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سیل کندتر شود و با سختی گذشتند.[۲۲]

وی همچنین گفته است: نخستین کس که میان صفا و مروه و دو کوه عرفات، در شب‌های موسم حج، چراغ‌های نفتی برافروخت ابواسحاق معتصم بود.[۲۳]

نکته دیگر در این قسمت اینکه سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم‌السلام بر این بوده که در عرفات برای حاجیان سخنرانی نموده، معارف دینی و اخلاقی را بیان می‌کردند. و حتی خلفا و حکام نیز با تأسی به آنان، در این سرزمین مقدس خطابه‌هایی ایراد می‌نمودند. رفته رفته منبری برای خطیب روز عرفه ساخته شد، که خطیبان برفراز آن سخن می‌گفتند.

حدود عرفات

اگر منطقه عرفات را به صورت کمانی در نظر بگیریم، اطراف قوس این کمان را رشته کوه‌هایی فراگرفته است که وتر آن وادی عُرَنَه است. عرفات از طرف شمال شرقی محدود است به کوه اسمر که آن را «جبل سَعْد» نیز می‌گویند و از مشرق به کوه أشهب که آن را «مِلْحه» نیز خوانند و ارتفاعش از قبلی کمتر است و از جنوب به سلسله کوهی که مرتفع‌ترین آن را «ام‌الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربی و مغرب نیز محدود است به وادی عرنه که تمامی این مناطق از آن قریش بوده است.[۲۴]

درون موقف نیز کوهی قرار دارد که حجاج از آن بالا رفته، دعا می‌خوانند. این کوه در کتاب‌های تاریخی به نام‌های «جبل الرحمه»، «قُرَین»، «الال» - به کسر و فتح الف - و «نابت» نامیده شده است.[۲۵] و در میان مشاعر، تنها عرفات بیرون حرم واقع شده است.

اَلال یا جبل الرحمه:

فرزند هشام برای انجام حج به حجاز آمده ابتدا به مدینه وارد شد، در آنجا نامه‌ای از پدرش هشام بن عبدالملک به دستش رسید که در آن نوشته بود: «قِفْ بالنّاس علی اَلال» نامه را خواند ولی از این عبارت چیزی نفهمید.

کسی را نزد زهری فرستاد و او را خواست و معنای جمله را از او پرسید، وی نیز نتوانست پاسخ دهد، ولی گفت: جوانی از عراق برای تحصیل به اینجا آمده شاید او بداند.» به دنبال وی - که ابوبکر هُذَلی بود - فرستاد. ابوبکر هُذلی آمد و فرزند هشام با او قضیه را در میان نهاده نظرش را جویا شد، پاسخ داد: «اَلال» همان کوهی است که در عرفات واقع شده و مردم بر روی آن وقوف می‌کنند.

زهری پرسید: آیا شاهدی بر گفتارت داری؟ گفت: آری، سپس این شعر را، که نابغه ذُبیانی سروده، خواند: بمُصْطَبِحاتٍ من أضاف و ثَبْرة * یُرِدْنَ ألالاً سَیْرُهن التَدافُعُ «سوگند به بانوان نگهبانی شده، از کوهستان لصاف و دشت ثبره، که کوه الال را زیارت می‌کنند و حرکت آنان چنان است که یکدیگر را کنار می‌زنند (در حال کوچ کردن هستند)».

فرزند هشام را این سخن خوش آمد و برای او دعا کرد و پول و لباس به وی بخشید.[۲۶] در نقلی آمده است که: رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفات بر «نابت»، روبروی کوهی که اَلال نامیده می‌شود، و کنار کوه مسلم و راه شنزار پیاده روان، بین دو صخره‌ای که نَبْعه و نُبَیْعه‌اش نامند، وقوف فرمود.[۲۷] جبل الرحمه که آن را اِلال نیز گویند - به کسر همزه و تخفیف - نام جایی است که فرشتگان از آنجا به یاری سپاه اسلام آمدند و در طرف دست چپ به سوی الصفرا قرار دارد.[۲۸]

وقوف در عرفات

تا آنجا که تاریخ گواهی می‌دهد، در تمامی اعصار، پیروان ادیان آسمانی که فریضه حج برای آنان تشریع شده بود، به هنگام حج، در عرفات وقوف می‌کردند. در دوره جاهلی نیز، گروهی از جرهمیان با تأسی به ابراهیم خلیل و اسماعیل علیهماالسلام خانه کعبه را محترم داشته، گرد آن طواف می‌کردند و حج و عمره را به جای آورده، در عرفات و مشعر وقوف می‌کردند.[۲۹]

لیکن برخی قبائل قریش و ساکنان مکه، بر اساس پاره‌ای اندیشه‌های غلط و با این که عرفات را از مشاعر شمرده و وقوف در آن را از اعمالی می‌دانستند که در حج بر اساس دین ابراهیم باید انجام پذیرد، بدعت‌هایی را به وجود آوردند و از وقوف در عرفات خودداری کردند.[۳۰]

ازرقی می‌گوید: محمد بن جبیر بن مطعم از قول پدرش نقل می‌کند که می‌گفته است: روز عرفه شترم را گم کردم، به جستجوی آن برآمدم، به صحرای عرفات رسیدم و دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله آنجا وقوف کرده‌اند و همراه مردم هستند، گفتم این مردی قرشی و حمسی است چرا از حرم بیرون آمده است. قریش خود را احمسی، - حمسی؛ یعنی «کسی که در آیین خود استوار است» نامگذاری کرده بودند - و معمولاً از حرم بیرون نمی‌رفتند و می‌گفتند ما اهل خداییم و از حرم بیرون نمی‌رویم و حال آن که دیگر مردم در عرفات وقوف می‌کردند و این همان قول خداوند است که فرمان داد: آن را رها کنند و چنین فرمان داده است: «ثم افیضوا مِن حیث افاض الناس؛ پس بازگردید از آنجا که بازگشتند مردم».[۳۱]

ازرقی افزوده است: حمسی‌ها به جای عرفات بر کناره حرم و کنار کوه نمره که در دره مأزمین قرار دارد وقوف کرده، شب عرفه را آنجا می‌گذراندند و روز عرفه را در منطقه اراک که از بخش‌های کوه نمره است زیر سایه وقوف می‌کردند و از آنجا به منطقه مزدلفه می‌رفتند.[۳۲]

سفیان می‌گوید: شیطان پیش قریش آمد و به آنان گفت: شما اگر از منطقه حرم بیرون روید اعراب نسبت به حرم بی‌رغبت می‌شوند و بدین گونه آنان را از این کار بازمی‌داشت، سفیان همچنین از حُمَید بن قیس از مجاهد نقل می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله تمام سال‌هایی را که در مکه بودند و هنوز هجرت نفرموده بودند، همراه مردم در عرفات وقوف می کردند و با قریش وقوف نمی‌فرمودند.[۳۳]

سعید بن عبدالله راوندی (م 573 هـ.ق) گفته است: قریش در جاهلیت به عرفات نمی‌آمدند و می‌گفتند ما از حرم خارج نمی‌شویم، آن‌ها روز عرفه و شب عید را در مشعرالحرام وقوف می‌کردند، اما دیگر مردم حج‌گزار، روز عرفه را در عرفات وقوف داشتند، همان گونه که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهم صلوات الله عمل می‌کردند، پس خداوند فرمان داد تا مسلمانان روز عرفه در عرفات وقوف کنند و هنگام غروب آفتاب به سوی مشعر کوچ کنند: «ثم افیضوا مِن حیث أفاض الناس» کوچ از عرفات ممکن نیست مگر پس از وقوف یا بودن در آن.[۳۴]

جابر بن عبدالله گفته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح را در منا خوانده، سپس تا طلوع خورشید صبر نموده، آن گاه حرکت کرده به عرفات آمدند و در خیمه‌ای که برای آن حضرت در نَمِره زده بودند، فرود آمدند.[۳۵]

ابوالولید نیز از پدربزرگش، از مسلم بن خالد، از ابن جُریج نقل می‌کند که از عطاء پرسیدم پیامبر صلی الله علیه و آله روز عرفه کجا منزل اختیار فرمودند؟ گفت: در نمره،[۳۶] جایی که خلفا فرود می‌آیند، کنار سنگ بزرگی که در دامنه کوه است و هنگامی که به عرفات می‌روی سمت راست تو قرار می‌گیرد و بر همان سنگ بزرگ، پارچه‌ای می‌بستند و پیامبر صلی الله علیه و آله زیر سایه آن بودند.[۳۷]

مرحوم صدوق در مقنع گفته است: آن گاه که به عرفات آمدی، در نَمِرَه نزدیک مسجد، خیمه زن، که رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز همین جا خیمه زد، سپس غسل کن و نماز ظهر و عصر را با هم بخوان تا برای دعا فرصت کافی داشته باشی؛ زیرا که روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است.[۳۸] پیامبر صلی الله علیه و آله تا نزدیکی اذان ظهر نزد مسجد ابراهیم در نمره ماند، سپس حرکت کرده به نزدیکی جبل الرحمه آمد و آنجا وقوف کرد.

ازرقی می‌نویسد: محل وقوف پیامبر صلی الله علیه و آله در شامگاه روز عرفه، میان کوه‌های نبعه و نبیعه و نابت و کنار زمین گسترده‌ای که پشت جایگاه وقوف امام و سالار حج می‌باشد، بوده است و کنار بریدگی کوه نابت از سلسله جبالی که امروز معروف به الالْ است، وقوف فرموده‌اند. این قسمت در سمت چپ راه طائف و سمت راست دمام قرار دارد. با ظهور اسلام در حجاز، پیروان این آیین حنیف، وقوف در عرفات را رکنی از ارکان حج دانسته و روز نهم ذی الحجه در این سرزمین وقوف کرده و وقوف در خارج این محدوده را جایز نمی‌دانند.

عرفات؛ سرزمین آمرزش و پذیرش دعا

یکی از مهمترین بهره‌هایی که حج‌گزاران می‌توانند از سفر معنوی حج بگیرند، آمرزش گناهان است. در روز نهم ذی الحجه، حاجیان از هر دیاری آمده و در عرفات اجتماع نموده‌اند، با دعا و گریه و راز و نیاز به درگاه بی‌نیاز الهی، پاکی از آلودگی‌های گذشته را طلب می‌کنند.

این سرزمین جایگاهی است که پیامبران از آدم گرفته تا نبی خاتم محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و از اوصیای آن حضرت؛ علی بن ابی طالب تا مهدی موعود علیهم السلام در آنجا حضور داشته و دارند و شیوه دعاکردن و بهره‌برداری از چنین روز ارزشمندی را به دیگران و به خصوص پیروانشان آموخته‌اند.

این سرزمین میعادگاه عاشقان و عارفان است و کدام عارفی است که در عرفات، دعای پرمحتوا و زیبای عرفه امام حسین علیه‌السلام را بخواند و تحت تأثیر آن همه عشق و زیبایی و معرفت قرار نگیرد؟ در روایات درباره آمرزش گناهان در عرفات، به حدی سخن گفته‌اند که همراه با شنیدن نام عرفه و عرفات، مغفرت و رحمت الهی در ذهن‌ها متجلی می‌شود. به برخی از این روایات توجه خوانندگان گرامی را معطوف می‌دارم:

امام علی علیه‌السلام فرمود: آن گاه که در حجةالوداع، رسول خدا صلی الله علیه و آله حج گزارد، در عرفات وقوف کرد، سپس رو به مردم کرده، سه مرتبه فرمود: خوش آمدید فرستادگان خداوند، کسانی که اگر درخواست کنند به آنان عطا شود و فردای قیامت در پاداش هر درهم یک هزار حسنه، دریافت دارند. سپس فرمود: ای مردم آیا بشارتتان ندهم؟ گفتند: آری ای رسول خدا.

فرمود: هنگامی که غروب این روز - عرفه - فرا رسد، خداوند در برابر ملائکه به وقوف‌کنندگان در عرفات مباهات کرده، می فرماید: (فرشتگان من!) به بندگان و کنیزان من بنگرید که از گوشه و کنار زمین، ژولیده موی و غبارآلوده، بسوی من آمده‌اند، آیا می‌دانید چه می‌خواهند؟ فرشتگان گویند: پروردگارا! از شما آمرزش گناهانشان را می‌طلبند. خداوند فرماید: شما را به شهادت می‌گیرم، همانا من این‌ها را آمرزیدم. پس از مکانی که در آن وقوف کرده‌اید، آمرزیده و پاک باز گردید.[۳۹]

امام علی علیه‌السلام فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: کدامین یک از عرفاتیان گناهکارترین‌اند؟ فرمود: کسانی که از عرفات بازمی‌گردند و گمان می‌کنند خدا آنان را نبخشیده است».[۴۰]

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «برخی گناهان است که جز در عرفات بخشیده نشود».[۴۱]

امام حسین بن علی علیه السلام فرمود: «مردی یهودی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمده گفت: ای محمد... از ده سخن که خداوند هنگام مناجات در بقعه مبارک به موسی عنایت نمود از شما می‌پرسم - تا آن که گفت - ای محمد از هفتمین آن خبر ده که چرا خداوند مردم را به وقوف در عرفات پس از عصر فرمان داد؟ پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بدان جهت که بعد از عصر ساعتی است که آدم پروردگار خویش را عصیان کرد. پس خداوند بر پیروان من وقوف و گریه و دعا را در بهترین جایگاه - که همین عرفات است - واجب گردانید و پذیرش دعا را به عهده گرفت و آن ساعت که از عرفات کوچ کنند، همان ساعتی است که آدم کلماتی را از خداوند دریافت کرد و توبه نمود، که همانا او توبه‌پذیر و مهربان است.

یهودی گفت: راست گفتی ای محمد، پس ثواب کسی که در عرفات ایستاده، دعا کند و به درگاه خدا زاری نماید چیست؟ پیامبر فرمود: سوگند به آن کس که مرا به حق - بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده - به رسالت برانگیخت، همانا برای خداوند در آسمان هفت در است: باب توبه، باب رحمت، باب تفضل، باب احسان، باب جود، باب کرم، و باب عفو، هیچکس در عرفات حاضر نمی‌شود مگر آن که به راحتی از این درب‌ها وارد شده، این خصلت‌ها را از خداوند می‌گیرد... و برای خدا یک صد رحمت است که تمامی آن‌ها را بر اهل عرفات نازل می‌گرداند. و آن گاه که از عرفات برمی‌گردند، خداوند آن فرشتگان را به رهایی عرفاتیان از زیر بار گناه و واجب شدن بهشت برای آنان گواه می‌گیرد و هنگام بازگشت از عرفات ندادهنده‌ای صدا می‌زند که: خداوند شما را آمرزید، شما مرا راضی کردید و من نیز از شما راضی شدم. آن یهودی گفت: راست گفتی ای محمد!...[۴۲]

در نقل دیگری آمده است: «آنان که در عرفات وقوف می‌کنند، در حقیقت پیش روی خدا - بین یدی اللَّه - وقوف کرده‌اند».[۴۳]

ابونصر بزنطی از حضرت امام رضا علیه‌السلام و آن حضرت به نقل از امام باقر علیه‌السلام آورده است: هیچ انسانی نیست - خوب یا بد - که بر کوه‌های عرفات وقوف کرده و خدا را بخواند، مگر آن که خداوند دعای او را مستجاب نماید. آدم خوب در نیازهای دنیا و آخرت و آدم بد در کار دنیا.[۴۴]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هیچ مرد مؤمنی، از اهل هر روستا و شهری که باشد، در عرفات وقوف نکند جز آن که خداوند اهالی مؤمن آن محل را ببخشاید و هیچ مرد مؤمنی از خانواده‌ای باایمان، در عرفات وقوف نکند مگر آن که خداوند مؤمنان از آن خاندان را بیامرزد.[۴۵]

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که پیامبر فرمود: «آمرزش بر اهل عرفات در همان لحظه حرکت و لحظات آغازین روز عرفه نازل می‌شود، آن‌ گاه شیطان بر سر خویش خاک ریخته، شیون و زاری می‌کند پس دیگر شیاطین گرداگرد او جمع شده می‌گویند: تو را چه شده است؟! می‌گوید: مردمی که در مدت شصت و هفتاد سال نابودشان کردم در یک چشم به هم زدن آمرزیده شدند[۴۶] - مرادِ شیطان حاجیانی هستند که در عرفات حاضر شده‌اند -».

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «کسی که گوش و چشم و زبانش را در روز عرفه نگه دارد، خداوند او را از عرفه تا عرفه دیگر حفظ می‌کند».[۴۷]

ابن عباس مقدمه‌ای در رابطه با حدیث فوق آورده که: فضل بن عباس - در عرفات - کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاده بود و به زنان نگاه می‌کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله چشم او را برگردانید و فرمود: امروز روزی است که اگر کسی گوش و چشم و زبانش را جز از حق نگه دارد، گناهش آمرزیده می‌شود.[۴۸]

ابن عباس گفته است: «همانا خداوند به اهل عرفه - حاجیان - در برابر اهل آسمان فخر می‌کند».[۴۹]

ازرقی نیز می‌نویسد: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اما وقوف تو در شامگاه عرفه، همانا خداوند متعال به آسمان دنیا فرود می‌آید و سپس به شما بر فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید: اینان بندگان منند که پریشان موی و خاک آلوده از راه‌های دور و دره‌های ژرف به امید رحمت من به درگاه من آمده‌اند. اگر خطاهای ایشان به شمار ریگ‌ها و قطره‌های باران و موج و خاشاک دریاها باشد، هر آینه بخشیدم...».[۵۰]

ابن عباس گفت: «پیامبر صلی الله علیه و آله را در غروب روز عرفه در عرفات دیدم که دست‌هایش را تا سینه بالا آورده دعا می‌کرد همان گونه که مسکین از دیگران غذا طلب می‌کند».[۵۱]

در روایتی آمده که: بیشترین دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله روز عرفه این بود: «لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد، و هو علی کل شیء قدیر».[۵۲]

عبیدالله بن کُریز نیز گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برترین دعا، دعای روز عرفه است».[۵۳] همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هیچ روزی شیطان کوچکتر، حقیرتر و خشمگین‌تر از روز عرفه دیده نشده است، و این به خاطر آن است که خداوند رحمتش را نازل کرده و از گناهان بزرگ - مگر آنچه که در روز بدر دیده شد - می‌گذرد».[۵۴]

رسول خدا صلی الله علیه و آله روز جمعه در عرفات مشغول خواندن نماز عصر بودند که شخصی به نام کلب خواست از مقابل آن حضرت عبور کند، ناگهان افتاد و مرد. چون نماز آن حضرت پایان یافت، فرمود: کدامین یک از شما کلب را نفرین نمود؟ مردی پاسخ گفت: من او را نفرین کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: در ساعتی دعا کردی که هیچ مؤمنی در آن ساعت دعا نمی‌کند، مگر آن که خداوند مستجاب می‌نماید. دعا این بود: «لا اله الا اللَّه الحلیم الکریم، لا اله الا اللَّه العلی العظیم، سبحان اللَّه رب السماوات السبع والارض، رب العرش العظیم، والحمد للَّه ربّ العالمین».[۵۵]

اهمیت عرفات به حدی است که در روایت آمده: «الحج عرفه؛ حج، عرفه است». البته این بدان معنا نیست که دیگر اعمال حج، کم‌اهمیت است! بلکه این روایت، حجاج بیت الله الحرام را به مهمترین رکن حج که عرفه است هدایت می‌کند و شاید دلیل این اهمیت، همان نقشی باشد که عرفات در آمرزش گناهان دارد که انسان‌های گنه‌کار وارد آنجا شده و بخشوده شده خارج می‌گردند.

در برخی روایات فریقین، از روزه گرفتن روز عرفه نهی گردیده که شاید علت آن، سرحال بودن و بانشاط بودن هنگام دعا و نیایش است؛ زیرا انسان روزه‌دار، در آن سرزمین - و خصوصاً در هوای گرم - حال دعا پیدا نمی‌کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز روز عرفه را روزه نمی‌گرفت و خلفا و برخی اصحاب با تأسی به آن حضرت، از روزه گرفتن در این روز خودداری می‌کردند.[۵۶] شیخ کفعمی در مصباح فرموده: مستحب است روزه گرفتن در روز عرفه، برای کسی که در دعاخواندن ضعف پیدا نکند.[۵۷] و این خود مؤید آن است که کراهت روزه بدان جهت است که انسان‌ها برای دعاخواندن، حال و نشاط داشته باشند.

دعاهای حسین بن علی علیهماالسلام و امام سجاد علیه‌السلام در روز عرفه از ادعیه بسیار مهم و حاوی نکات ارزشمند و تکان‌دهنده ایست.

بشر و بشیر فرزندان غالب اسدی گفته‌اند: در پسین روزِ عرفه در عرفات، خدمت حسین بن علی علیهماالسلام بودیم، آن حضرت از خیمه خود بیرون آمده با گروهی از اهل بیت و فرزندان و یارانشان با نهایت خضوع و خشوع، در طرف چپ کوه (جبل الرحمه) ایستاده، روی به طرف کعبه نمود، آن گاه دست‌ها را تا مقابل صورت بالا گرفت و مانند مسکینی که طلب غذا می‌کند، شروع به خواندن دعا نمود: «الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع، ولا لعطائه مانع...».[۵۸] در دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه نیز، راز و نیاز امام سجاد علیه‌السلام در روز عرفه آمده است.

پانویس

  1. تاج العروس، ج 24، ص 133.
  2. همان، ص 138.
  3. همان.
  4. همان.
  5. لسان العرب، ج 9، ص 157.
  6. معجم البلدان، ج 4، ص 117.
  7. همان.
  8. مستدرک، ج 10، باب 149.
  9. مستدرک، ج 10، باب 14، ص 26، روایت 1372.
  10. احکام حج و اسرار آن، ص 237.
  11. لسان العرب، ج 24، ص 137.
  12. معجم البلدان، ج 4، ص 117.
  13. همان.
  14. لسان العرب، ج 9، ص 157.
  15. شفاءالغرام، ج 2، ص 36 و 108.
  16. بحارالانوار، ج 12، ص 98، باب 5، ح 6.
  17. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 214.
  18. همان، ص 220.
  19. معجم البلدان، ج 4، ص 118.
  20. همان، ص 117.
  21. معجم البلدان، ج 4، ص 118.
  22. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 322.
  23. ازرقي، اخبار مکه، ج 1، ص 220.
  24. معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 57.
  25. معالم مکه التأريخيه والاثريه، ص 182.
  26. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 13؛ ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 194.
  27. اَلال بر وزن حَمام همان جبل الرحمه است، برخي نيز آن را اِلال ـ به کسر الف ـ خوانده‌اند. جبل المشاة نيز راه شني است که بين موقف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر صخره‌ها و جبل الرحمه قرار دارد ـ شرق جبل الرحمه ـ نَبْعه و نُبَيْعه نيز دو رشته کوهند در عرفات، که به سمت غرب امتداد داشته و پشت جبل الرحمه ـ بعد از خط دايره‌اي که از شرق جبل الرحمه مي‌گذرد ـ واقع شده است. جبل مسلم نيز شايد کوهي باشد که در شمال جبل الرحمه است و بر آن مخازن آب قرار دارد. اخبار مکه، ج 5، ص 7.
  28. ابي الفداء، تقويم البلدان، ص 109؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج 1، ص 132.
  29. ازرقي، اخبار مکه، ج 1، ص 117.
  30. همان.
  31. سوره بقره، آیه 199.
  32. ازرقي، اخبار مکه، ج 1، ص 145.
  33. ازرقي، اخبار مکه، ص 195.
  34. فقه القرآن، ينابيع الفقهية، ج 7، ص 347.
  35. فاکهي، اخبار مکه، ج 5.
  36. نَمِره، نام کوهي کوچک و کم‌ارتفاع در قسمت پاياني، حدود شرقي حرم است که در غرب مسجد عرفه واقع شده است و بدين جهت اطراف اين کوه را نمره نام نهاده‌اند. عاتق بن غيث بلادي، اودية مکة المکرمه، ص 15 ـ معجم البلدان، ج 7، ص 362.
  37. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 194.
  38. ينابيع الفقهيه، ج 7، ص 36.
  39. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 36.
  40. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 30.
  41. همان.
  42. مستدرک الوسائل، ج 10، باب 18، ص 32، ح 11386.
  43. بحارالانوار، ج 3، ص 320، ح 17.
  44. مستدرک الوسائل، ج 10، باب 14، ص 26، ح 11371.
  45. وافي، ج 2، ص 42.
  46. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 15.
  47. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 18.
  48. همان، ص 21.
  49. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 21.
  50. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 306.
  51. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 24.
  52. همان، ص 24.
  53. همان، ص 25.
  54. همان، ص 26.
  55. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 12، اين دعا به عباراتي ديگر نيز آمده، ليکن فاکهي آن را با همين عبارت نقل کرده است.
  56. فاکهي، اخبار مکه، ج 5، ص 33ـ29.
  57. مفاتيح الجنان، ص 470.
  58. مفاتيح الجنان، ص 474.

منبع

سید علی قاضی‌ عسکر، میقات حج، تابستان 1374، شماره 12.

آرشیو عکس و تصویر