عالم الغیب و الشهادة

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اسم هفتاد و هشتم: عالم الغیب و الشهادة؛

واژه «عالِم» مجرد از اضافه وصف خدا قرار نگرفته، بلکه پیوسته در حال اضافه به چیزى وصف او قرار گرفته است مانند:

«عالِمُ الغَیبِ وَالشَّهادةِ»، «عالمُ الغَیبِ» و «عالِمُ غَیبِ السَّماواتِ والأَرض».

وصف اول در قرآن ده بار،[۱] دومى دوبار،[۲] و سومى یک بار[۳] آمده است. و همگى از علم گسترده خدا حکایت مى کنند.

امام کلمه «غیب» در مقابل «شهود» است، و مقصود از آن چیزى است که از حواس ما پنهان باشد، خواه بالذات قابل ادراک با حواس باشد، مانند پدیده هایى که در زمانهاى پیش تحقق پیدا کرده و یا الآن متحقق است ولى از قلمرو حس ما بیرون مى باشد، و یا بالذات مافوق حواس باشد مانند خدا و صفات او و دیگر عوالم روحى که همگى فراتر از درک حسى مى باشند.

بنابر این باید آیات یاد شده در زیر را به همین نحو تفسیر کرد، و هدف همگى تبیین گستردگى علم او است:

۱. «عالِمُ الغَیبِ وَ الشَّهادَةِ الکبیرُ المُتَعال».(رعد/۹) «آگاه از غیب و شهادت بزرگ و برتر».

۲. «وَقالَ الَّذِینَ کفَرُوا لا تَأْتِینَا السّاعَة قُل بَلى وَرَبِّى لتَأْتِینَّکمْ عالم الغَیبِ لا یعزب عَنْهُ مِثقالُ ذَرَّة فى السَّماواتِ وَ لا فِى الأَرْض وَ لاأَصْغَرُ مِنْ ذلِک ولا أَکبَرُ إِلاّ فِى کتاب مُبین».(سبأ/۳) «کافران گفتند: قیامت براى ما نخواهد آمد، بگو آرى سوگند به پروردگارم قطعاً خواهد آمد، پروردگارى که آگاه از غیب است، و ذرّه اى در آسمانها و زمین از او پنهان نیست، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن، همگى در کتاب مبین آمده است».

این آیات در صدد حصر علم به «غیب و شهادت» در خدا است. در این جا دو سؤال مطرح است:

۱. چگونه این آیات علم به شهادت را منحصر به خدا دانسته در حالى که غیر خدا از شهادت آگاه است، و هر انسانى چشم و گوش خود را باز کند صدها مشهود را مى بیند یا مى شنود؟

۲. چگونه علم به غیب منحصر به خدا است در حالى که طبق آیات و روایات انبیا و اولیا از غیب آگاه بوده و از غیب گزارش مى دادند؟

پاسخ هر دو سؤال یک جا بیان مى شود و آن اینکه هدف از تأکید بر حصر علم به شهادت و غیب به خدا این است که علم خدا وسیع و گسترده است و احدى جز او داراى چنین علم و دانش نیست، در این صورت «الف و لام» در الفاظ «غیب» و «شهادت» اشاره به مجموع اشیایى است که تحت عنوان «غیب» و «شهادت» قرار دارند، و علم به چنین موضوع بدون استثنا از شئون خدا است، ولى مانع از آن نخواهد بود که برخى به صورت محدود از غیب و شهادت آگاه باشند، در حالى که دانش خدا نسبت به این دو فراگیر و نامحدود است.

گواه بر این که هدف از حصر در آیات فوق همین است که یادآور شدیم، جمله هاى «وَ لاأَصْغَرُ مِنْ ذلِک ولا أَکبَرُ إِلاّ فِى کتاب مُبین» در آیه مزبور مى باشد.

خلاصه علم نامحدود، غیر از علم محدود است آنچه به خدا اختصاص دارد اوّلى است نه دومى. البته دانش بشرى با دانش الهى فرق دیگرى نیز دارد و آن این که دانش خدا بسان ذات او واجب، و دانش بشر بسان ذات او ممکن است؛ دانش الهى از درون او سرچشمه مى گیرد، در حالى که دانش بشرى از جانب خدا است. در این صورت حتى دانشهاى جزئى و محدود بشر با دانش الهى تفاوت دارد.

پانویس

  1. انعام/۷۳; توبه/۹۴، ۱۰۵; رعد/۹; مؤمنون/۹۲; سجده/۶; زمر/۴۶; حشر/۲۲; جمعه /۸ و تغابن/۱۸.
  2. سبأ/۳ و جن/۲۶.
  3. فاطر/۳۸.

منبع

منشور جاوید، جعفر سبحانی، صفحه ۲۸۹ تا ۲۹۱، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی.

اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.