مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شیخ طبرسی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فضل بن حسن طبرسی (548-468 ق)، از علماى بزرگ شیعه و مفسر قرآن در سده ششم قمرى است. شیخ طبرسى صاحب چند تفسیر بر قرآن کریم است که از آن میان تفسیر مجمع البیان وى شهرت بیشترى دارد.

Shaykh--tabarsi.jpg
نام کامل ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی
زادروز 468 قمری
زادگاه طبرستان یا تفرش
وفات 9 ذی الحجه 548 قمری
مدفن مشهد، نزدیکی حرم مطهر امام رضا(علیه السّلام)

Line.png

اساتید

ابوعلی طوسی، جعفر بن محمد دوریستی، عبدالجبار مقری نیشابوری،...

شاگردان

رضى الدین حسن بن فضل طبرسى، ابن شهر آشوب مازندرانى، قطب الدین راوندى،...‌

آثار

اعلام الوری باعلام الهدی، تاج الموالید، تفاسیر{مجمع البیان، الكافی الشافی،جوامع الجامع}

ولادت و خاندان

ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی به سال 468 قمری (یا 469 ق)[۱] دیده به جهان گشود و پدرش او را «فضل» نامید.[۲] او دوران كودكی و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملكوتی امام هشتم علیه‌السلام گذراند.

اصل و منشأ «فضل بن حسن»، «تفرش» بوده و به همین سبب به «طَبرسی» معروف و مشهور گشته است؛[۳] هر چند دلیلی بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم‌خیز در دست نیست. در مقابل، گروهی از شرح حال نویسان طبرسی را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته‌اند،[۴] لیكن وجود دلایلی روشن بر یكی بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش می‌سازد؛[۵] كه می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره كرد:

بیهقی (معروف به ابن فندق) كه از معاصران طبرسی است،[۶] در بیان شرح حال او می‌گوید: «طبرس منزلی است میان قاشان (كاشان) و اصفهان. اصل ایشان از آن بقعت بوده است».[۷] همچنین یعقوبی[۸] و علامه مجلسی،[۹] طبرسی را معرّب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع قم می‌دانسته‌اند.[۱۰] این شهر به دلیل نزدیكی‌اش به قم در آغاز ورود اسلام، مذهب تشیع را پذیرفت.[۱۱]

خاندان طبرسى از خاندان‌هاى معروف بین شیعیان است، مثلا پدر او حسن بن فضل، خود از علماى عصر خویش بوده است. فرزند او رضى الدین حسن بن فضل طبرسى نیز چون خورشیدى در آسمان علم و زهد و تقوا مى‌درخشد. او از شاگردان پدر بوده و مؤلف کتب فراوانى از جمله مکارم الأخلاق مى‌باشد. نوه امین الاسلام طبرسى نیز دنباله راه پدر و جد خویش را گرفته و کتابى ارزشمند چون مشکاة الأنوار از او به یادگار مانده است.

تحصیلات و استادان

فضل بن حسن پس از چند سال حضور در مكتب و فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری قرائت قرآن، خود را به منظور تحصیل علوم اسلامی و شركت در جلسه درس بزرگان دین آماده ساخت. او در فراگیری علومی چون ادبیات عرب، قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و كلام فوق‌العاده تلاش كرد، بدان حد كه در هر یك از آن رشته‌ها صاحب نظر گردید. با وجودی كه در مدارس آن عصر، علومی چون حساب، جبر و مقابله رایج نبود و كسی برای فراگیری آن رغبت نمی‌ورزید، او به سوی آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار می‌آمد.[۱۲]

اساتید امین الاسلام طبرسی[۱۳] كه نقش مهمی در بارور كردن شخصیت علمی و معنوی او داشتند از این قرارند:

  • ابوعلی طوسی (فرزند شیخ طوسی
  • جعفر بن محمد دوریستی،
  • عبدالجبار مقری نیشابوری،
  • امام موفق الدین حسین واعظ بكرآبادی جرجانی،
  • سید محمد قصبی جرجانی،
  • عبدالله قشیری،
  • ابوالحسن عبیدالله محمد بیهقی،
  • سید مهدی حسینی قاینی،
  • شمس الاسلام حسن بن بابویه قمی رازی،
  • موفق عارف نوقانی،
  • تاج القراء كرمانی.[۱۴]

فقاهت شیخ طبرسی:

علمای بزرگ و شرح حال نگاران، از طبرسی به عنوان مجتهد و فقیهی بزرگوار یاد كرده‌اند.[۱۵] طبرسی با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه قرآن كه بر احكام عبادات و معاملات اشارت دارد، به طرح موضوعات فقهی در دو تفسیر كبیر و وسیط خود پرداخته است. او نخست اقوالِ فِرَق مختلف اسلامی را بیان كرده، پس از شرح دیدگاه شیعه، نظر خود را به گونه فتوا اظهار می‌كند. بسیاری از فقهای بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده‌اند كه می‌توان به برخی از عناوین دیدگاه‌های فقهی او اشاره كرد:

كبیره بودن تمام گناهان،[۱۶] معنای شرعی تیمم،[۱۷] مستحب بودن استعاذه در نماز و غیر آن،[۱۸] اركان و واجبات حج و عمره،[۱۹] حكم صورتی كه بین دو بینه در موردی تعارض واقع می‌شود،[۲۰] خمس،[۲۱] قبض در رهن،[۲۲] دین مفلس،[۲۳] حكم دیون در صورت فوت بدهكار،[۲۴] شفعه،[۲۵] حكم ربا،[۲۶] جزیه نگرفتن از صابئین،[۲۷] حكم وقف بر كافر،[۲۸] جواز وصیت بر شخص ذمی،[۲۹] صید و ذباحه،[۳۰] رضاع،[۳۱] طلاق خلع و مبارات،[۳۲] مراد از خوف شقاق.[۳۳]

تدریس و شاگردان

امین الاسلام طبرسی حدود 54 سال در مشهد مقدس سكونت داشت و سپس بنابر دعوت بزرگان سبزوار و با توجه به امكانات بسیاری كه در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس، تألیف و ترویج دین را برای او فراهم می‌ساخت، در سال 523 ق. راهی آن دیار گردید. سادات آل زباره ـ كه طبرسی با آنان نسبت فامیلی داشت ـ میزبان او بودند و از كمك و همكاری با آن عالم وارسته دریغ ننمودند.[۳۴]

نخستین اقدام شیخ، پذیرش مسئولیت «مدرسه دروازه عراق» بود[۳۵] كه با سرپرستی و راهنمایی او، مدرسه به حوزه علمیه وسیع و بااهمیتی مبدل گشت. غنای فرهنگی و علمی این مكان، سبب جذب محصلان بسیاری از دورافتاده‌ترین نقاط ایران گردید و طلبه‌های جوان به عشق رسیدن به كمال و خدمت به مكتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفی چون فقه و تفسیر را از محضر طبرسی فراگرفتند. شاگردان دانشمند و بلندآوازه ذیل ثمره تلاش علمی شیخ است:

آثار و تألیفات

مصنفات و آثار متعددی از امین الاسلام طبرسی به یادگار مانده است كه جملگی از فضل و دانش آن عالم كوشا و اندیشمند توانا حكایت می‌كند. گنجینه آثار او بدین شرح است:

  • مجمع البیان
  • جوامع الجامع
  • الکافی الشافی: علامه طبرسی پس از تألیف مجمع البیان ـ كه به تفسیر كبیر شهرت یافت ـ به تفسیر كشّاف، اثر جار الله زمخشری برخورد و به دلیل جذابیت و هنرنمایی موجود در آن، به تلخیص آن كتاب اهتمام ورزید. او معانی نو و بدیع و الفاظ نیكویی را كه در نوع خود بی‌همتا بود از این تفسیر گلچین كرد و آن را در یك جلد تألیف نمود و نام این تفسیر گزیده و مختصر را «الكافی الشافی» نهاد.[۳۷] این كتاب در آثار برخی از شرح حال نویسان به «الوجیز» تعبیر شده است.[۳۸] چون نسبت به مجمع البیان و تفسیر دیگر علامه، موسوم به جوامع الجامع دارای حجم كوچكی بوده است.
  • الآداب الدینیه للخزانه المعینیه
  • اسرار الإمامه
  • إعلام الوری بأعلام الهدی
  • تاج الموالید: خلاصه زندگانی چهارده معصوم (عليهم‌السلام)
  • الجواهر (جواهر الجمل)
  • حقائق الامور
  • عدة السفر و عمدة الحضر
  • العمده فی اصول الدین و الفرائض و النوافل
  • غنیة العابد و منیة الزاهد
  • الفائق
  • مشكوة الانوار فی الاخبار
  • معارج السؤال
  • المؤتلف من المختلف بین ائمة السلف
  • نثر اللآلی: سخنان درر بار امام علی‌ عليه‌السلام
  • النور المبین و روایت صحیفه الرضا علیه‌السلام.[۳۹]

در منظر دانشمندان

  1. شهید سعید قاضی نورالله شوشتری می گوید: عمدة المفسرین، امین الدین، ثقه الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، از علماء برجسته تفسیر است.
  2. دانشمند بزرگوار، میرمصطفی تفرشی از او نام می برد و می گوید: او از بزرگان طایفه شیعه امامیه است. او تصانیف نیکویی دارد. در سال 523 از مشهد رضوی به سبزوار رفت و سال 548 به خلد برین رفت.
  3. عالم بزرگ میرزا عبدالله تبریزی اصفهانی، 23 صفحه به بیوگرافی او اختصاص داده و می گوید: شیخ شهید امام امین الدین ابوعلی... طبرسی مشهدی، فاضل عالم مفسر، فقیه محدث بزرگوار موثق کامل سترگ، صاحب دو تفسیر مجمع البیان لعلوم القرآن و جوامع الجامع و ... .
  4. شیخ حر عاملی گوید: از مولفات طبرسی جوامع الجامع در تفسیر و از روایات او، صحیفه امام رضا علیه السلام است.
  5. بیهقی، در کتاب "وشاخ" از او نام برده و گفته: در علم ادبیات عرب، شراره های آن از او می تراود و در علم نحو، سینه او سرشار از آن است.
  6. علامه امینی در شهداء الفضیله راجع به مقام علمی اش می‌نویسد: امین الاسلام معروف به شیخ طبرسی پرچمدار علم و آیت هدایت بود. وی از برجسته ترین زعمای دین و پیشوایان مذهب شیعه به شمار می‌آید. تفسیر وی به مجمع البیان به تنهائی کافیست که دریای فضل و تبحر علمی او را بنمایاند، تفسیری که نور حقیقت می‌بارد و پرتوی دانش و بینش وحی الهی می‌تابد کتابی که هیچ کس از آن بی نیاز نتواند بود.
  7. فظی، دانشمند نامی مصری اهل تسنن، اینگونه از او یاد می کند: فضل بن حسن... از علمای علم نحو و تفسیر که ساکن بیهق بوده و در آن جا اهل علم به سویش شتافتند و او با دانش سرشار خود به آموزش آنان همت گماشت.

وفات

امام مفسران، امین الاسلام طبرسی پس از حدود هشتاد سال زندگی بابركت شبانگاه روز نهم ذی الحجه سال 548 ق. در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار حق شتافت.[۴۰] برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی را به عنوان «شهید» یاد كرده‌اند.[۴۱] از این بین برخی گفته اند او به وسیله سم به شهادت رسیده است. در مقابل، گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ با فتنه طائفه وغُز،[۴۲] به شهادت ایشان به دست این گروه شورشی اشاره كرده‌اند.[۴۳]

پیكر پاك علامه طبرسی از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیكی حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاك سپرده شد.[۴۴] آرامگاه او كه در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز محل زیارت مؤمنان بوده است و در سال 1370 به موجب طرح توسعه اطراف حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد.[۴۵]

پانویس

  1. طبرسی و مجمع البیان، حسین كریمان، ج1، ص207.
  2. مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ص202؛ امل الامل، حر عاملی، ج2، ص216.
  3. تاریخ بیهق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ص242.
  4. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج4، ص357؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج8، ص398.
  5. ر.ك: تاریخ بیهقی، تعلیقات آقای احمد بهمن‌یار، ص353؛ طبرسی و مجمع البیان، ج1، ص172.
  6. تاریخ بیهقی در سال 565 ق. تألیف شده است.
  7. تاریخ بیهق، ص 242. (شایان ذكر آن كه در سال 565 ه‍ـ.ق تألیف شده است.)
  8. البلدان، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ص 38.
  9. روضات الجنات، میرزا محمدباقر خوانساری، ج 1، ص 64، به نقل از میرزا عبدالله افندی، شاگرد مرحوم مجلسی.
  10. این ناحیه نخست از توابع قم بوده و امروزه از شهرهای استان مركزی به شمار می‌رود.
  11. نزهه القلوب، حمدالله مستوفی، ص 68.
  12. تاریخ بیهق، ص 242.
  13. امین الدین و امین الاسلام از القاب فضل بن حسن طبرسی است.
  14. ریاض العلماء، ج 4، ص 357؛ مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 3، ص 487؛ طبرسی و مجمع البیان، ج 1، ص 300، مفاخرالاسلام، علی دوانی، ج 3، ص 412.
  15. روضات الجنات، ج 5، ص 357؛ مجالس المؤمنین، ج 1، ص 490.
  16. مسالك الافهام، شهید ثانی، ج 2، ص 321؛ الحدائق الناظره، شیخ یوسف بحرانی، ج 10، ص 51.
  17. الحدائق الناظره، ج 4، ص 244.
  18. همان، ج 8، ص 161.
  19. همان، ج 16، ص 157؛ ج 17، ص 8، 59، 277، 292 و 304.
  20. جواهر الكلام، محمدحسن نجفی، ج 40، ص 422.
  21. كتاب الخمس، شیخ مرتضی انصاری، ص 74 و 297.
  22. الحدائق الناظره، ج 20، ص 224.
  23. جواهرالكلام، ج 25، ص 321 و 322.
  24. الحدائق الناظره، ج 20، ص 164.
  25. مسالك الافهام، ج 2، ص 226.
  26. جواهر الكلام، ج 23، ص 298.
  27. الحدائق الناظره، ج 24، ص 23.
  28. همان، ج 22، ص 193 و 195.
  29. همان، ص 523.
  30. جواهر الكلام، ج 36، ص 142.
  31. ضوابط الرضاع، محقق داماد، ص 30؛ شرح لمعه: شهید ثانی، ج 5، ص 165: كتاب النكاح، شیخ انصاری، ص 321 و 339.
  32. الحدائق الناظره، ج 26، ص 579 و 605.
  33. همان، ج 24، ص 625.
  34. تاریخ بیهق، ص 242.
  35. همان.
  36. ریاض العلماء، ج 4، ص 341 و 342، مقابس الانوار، شیخ اسدالله تستری، ص 14؛ روضات الجنات، ج 5، ص 357؛ طبرسی و مجمع البیان، ج 1، ص 313.
  37. جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)؛ امین الاسلام طبرسی، ج 1، ص 2.
  38. منتهی المقال، ص 24؛ امل الامل، ج 2، ص 216؛ نقد الرجال، سید مصطفی تفرشی، ص 266.
  39. معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص 315، امل الامل، ج 2، ص 216؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 1، ص 30؛ كشف الظنون، حاجی خلیفه، ج 2، ص 1602؛ ایضاح المكنون، اسماعی باشابغدادی، ج 2، ص 433، الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 41؛ منتهی المقال، ابوعلی حائری، ص 241؛ معجم المؤلفین، عمر رضا كحاله، ج 8، ص 66؛ طبقات اعلام الشیعه (قرن سادس)، آقا بزرگ تهرانی، ص 217؛ روضات الجنات، ج 5، ص 361.
  40. تاریخ بیهق، ص 242؛ ریحانه الادب، ج 21؛ امل الامل، ج 2، ص 216.
  41. ریاض العلماء، ج 4، ص 340، روضات الجنات، ج 5، ص 357.
  42. طایفه غز مركب از تركمانان چادرنشین بودند كه در سرزمین بلخ و ناحیه ختلان زندگی می‌كردند و در جنگ با سلطان سنجر، سپاهش را منهدم ساختند و سپس قتل و غارت را در تمام شهرهای خراسان آغاز كردند و ظلم و جور و ریختن خون‌ها را شدت بخشیدند. آتش زدن كتابخانه‌های بسیار، انهدام مساجد و كشته شدن عالمان دین نتیجه این فتنه بود. (ر.ك: الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 7، ص 99، 101 راحه الصدور، محمد بن علی بن سلیمان راوندی ص 167، 183)
  43. مكتب اسلام، ش 10، سال اول، ص 67.
  44. تاریخ بیهق، ص 242؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 345؛ قتلگاه را همان محل شهادت امام رضا علیه‌السلام دانسته‌اند. گروهی از نویسندگان، غسلگاه (مكانی كه امام رضا علیه‌السلام را در آن غسل داده‌اند.) را مدفن طبرسی معرفی كرده‌اند. البته چون از قدیم قبرستان قتلگاه را غسلگاه می‌نامیدند و بعد از این در محاورات به قتلگاه تبدیل شده است می‌توان این امر را دور از حقیقت نزدیك دانست زیرا وسعت باغ حمید بن قحطبه كه امام علیه‌السلام را در آن جا به شهادت رسانیده‌اند در حدود یك میل در یك میل نوشته‌اند و احتمال می‌رود كه امام را در گوشه‌ای از آن باغ غسل داده باشند و بعد مردم، آن جا را به همین نام از یكدیگر نقل كرده‌اند. ر.ك: مراقدالمعارف، محمد حرزالدین، ج 1، ص 415؛ تاریخ آستان قدس رضوی، عزیزالله عطاردی، ج 1، ص 260.
  45. روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 3660، ص 4.

منابع

پیوست ها