شیخ ابوالصلاح حلبی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ ابوالصّلاح حلبی (م، ۴۴۷ ق)، فقیه، فاضل، محدث، مفسر و متکلم ثقه و مورد اعتماد و یکی از بزرگان و مشایخ امامیه در قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی می‌باشد که در مقام علم و عمل به منزلت بس شامخ نائل آمد. این فقیه بزرگوار مورد توثیق بزرگان فقه و فقاهت نیز قرار گرفته است. کتاب معروف او در فقه، الکافی است.

ولادت

نام او تقی بن نجم الدین بن عبیدالله حلبی و شهرتش تقی‌الدین و اهل شامات می‌باشد. تاریخ ولادت ابوالصلاح حلبی درست مشخص نیست و با مسلم گرفتن تاریخ وفات او، احتمالا ولادت او در حدود سال ۳۴۷ در اواسط قرن چهارم هجری صورت گرفته باشد.

ویژگیهای عصر ابوالصلاح

حلب شهر بسیار بزرگ و معمور و پرنعمت و پرجمعیت از دیار شام می‌باشد و هم‌اکنون نیز از شهرهای پرجمعیت و آباد سوریه است. آب و هوای خوش و نعمت فراوان دارد و در کتاب‌های مذهبی نیز آمده است که ابراهیم خلیل الرحمن گوسفندهای خود را در آنجا به چرا می‌برد و شیر آن‌ها را روز جمعه در راه خدا تصدق می‌نمود. خداوند متعال این شهر را بابرکت و خیرات توام ساخته است. محصولات کشاورزی در آنجا به وفور و فراوانی به عمل می‌آید و دو محل هم در آنجا به عنوان انتساب به ابراهیم خلیل الرحمن مورد زیارت مردم قرار دارند.

این شهر دارای کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های معتبری است که نشان عمیق بودن رشد فرهنگی در این شهر می‌باشد که از روزگاران گذشته سابقه داشته است.[۱]

آری حلب سابقه دیرینی در پرورش رجال علم و دین دارد و شخصیت‌های علمی‌ و تاریخی متعددی منسوب به آن نقطه می‌باشند که فقیه بزرگوار و نامدار ما، شیخ ابوالصلاح حلبی نیز نخستین و آخرین آنان نیست بلکه افراد دیگری نیز در فقه و حدیث از این مرکز علمی ‌برخاسته‌اند و گاهی در مورد او و یکی دیگر از همشهریانش حلبیان بکار برده می‌شود و مقصود از آن دو همین ابوالصلاح تقی‌الدین و حمزه بن علی حلبی معروف به ابن زهره یکی دیگر از فقیهان نامور امامیه برخاسته از آن دیار می‌باشد.

تحصیلات و اساتید

او تحصیلات عالیه خویش را پیش فقیه بزرگوار، سید مرتضی علم‌الهدی (م، ۴۳۶) و شیخ ‌بزرگوار طائفه، شیخ طوسی (م، ۴۶۰) انجام داد و اندکی نیز از محضر عالم بزرگوار سلار عبدالعزیز دیلمی ‌معروف تلمذ نموده است و از طرف علم‌الهدی به تدریس و قیام به وظائف دینی و شرعی در بلاد شام و حلب منصوب گردیده است، از این رو او را خلیفة المرتضی (نماینده سید مرتضی) نیز گفته‌اند آن چنان که پس از درگذشت او از سوی شیخ طوسی نیز در آن مقام ابقا شده است و نیابت او راپذیرفته‌اند، از این رو به او خلیفة الشیخ نیز می‌گویند.

موضوع نیابت که در مورد ابن براج نیز گذشت، نشان دهنده بسط ید علما و فقها و وجود آثار مرجعیت و تقلید در آن نقاط همانند امروزین می‌باشد که مراجع عالی‌قدر تقلید نمایندگانی از سوی خویش در اطراف و اکناف تعیین می‌نمودند تا در امر مراجعات مردم سهولت و تسریعی ایجاد کرده باشند و مشکلات دینی مردم توسط آنان حل شده باشد و در مبادله درخواست‌های خویش دچار وقفه نشوند.

آثار و تألیفات

شیخ ابوالصلاح حلبی دارای آثار و تالیفات متعددی است که نوعاً در زمینه فقه و کلام می‌باشد و اسامی‌ برخی از آن‌ها به این ترتیب می‌باشد:

  1. البدایه (فقه)
  2. تقریب المعارف (کلام)
  3. دفع شبهه الملاحده (کلام)
  4. شرح ذخیره استاد خود، علم الهدی (کلام)
  5. الشافیه
  6. العده (فقه)
  7. الکافی (فقه)
  8. اللوامع (فقه)
  9. المرشد فی طریق المتعبد (احکام)

ابوالصلاح در گفتار بزرگان

  • شیخ ‌طوسی در الفهرست خویش و شیخ منتجب‌الدین نیز در فهرست خویش و ابن شهرآشوب در معالم العلماء او را ستوده‌اند.
  • ابن داود صاحب رجال گفته است: او دارای عظمت قدر و از بزرگان شیعه است. محقق در المعتبر او را به عنوان اعیان فقهای ما توصیف کرده است.
  • مرحوم میرزا عبدالله افندی صاحب ریاض العلما شرح حال او را به اختصار در کتاب خویش آورده است و می‌نویسد: او شیخ تقی‌الدین بن نجم‌الدین بن عبدالله الحلبی، شاگرد سید مرتضی علم‌الهدی و شیخ طوسی و استاد قاضی ابن براج حلبی می‌باشد با این که او از شاگردان شیخ طوسی است، باز نام او را در کتاب فهرست خویش آورده است و گفته است او پیش ما و پیش سید مرتضی درس خوانده است.[۲] سپس او را توثیق کرده است و این امر نشانگر عظمت شأن و اعتبار اوست.
  • علامه متتبع مرحوم میرزا محمدباقر خوانساری مؤلف روضات، در تالیف منیف خود فصلی را در مورد زندگی این فقیه نامدار بازگشوده است و مطالبی را در مورد او بازگو می‌کند که بخشی از تقریرات او را می‌آوریم، او می‌گوید: فقیه نامدار و بزرگوار، ابوالصلاح تقی‌الدین بن نجم بن عبدالله حلبی، فقیه و مورد اعتماد اهل رجال از اعیان امامیه و از مشاهیر فقهای حلب و موصوف به خلیفه المرتضی است و آن بر اساس نیابتی است که از سوی استاد بزرگوارش داشته است، آن چنان که ابن براج از سوی شیخ طوسی اعلی الله مقامه داشته است. این گونه نیابت بر اساس قضاوت یا جنبه نیابت در تدریس داشته است، چون هر دو نیابت مورد نص و تصریح قرار گرفته‌اند این امر نشانگر عظمت و شان این فقیه بزرگوار می‌تواند باشد.[۳]
  • در کتاب امل الامل در مورد او آمده است: ابوالصلاح حلبی که ابن براج از او روایت می‌کند، معاصر شیخ طوسی بود و او مورد وثوق، عالم، فاضل، فقیه و محدث بوده است و کتاب‌هایی دارد و کتاب تقریب المعارف او بسیار نیکو و زیبا است و من کتاب الکافی او را مشاهده کرده‌ام که ابواب فقهی را به صورت منظم آورده است و کتاب بسیار زیبا و مورد استناد در فقه ماست و بیش از بیست هزار سطر می‌باشد، ولی آن نسخه‌ای را که من مطالعه کرده‌ام، سکته‌ها و سقط‌ها در بردارد و تنها نسخه‌ای است که از آن کتاب در دست می‌باشد و کتاب المعراج که در مورد حدیث است به او نسبت داده می‌شود، شاید مؤلف آن ابوصالح حلبی باشد، نه ابوالصلاح.[۴]
  • طریحی می‌نویسد: نام صاحب گفتار ما تقی بن نجم‌الدین می‌باشد و هر وقت تقی به صورت مطلق گفته شود، منظور ایشان می‌باشد. او در مجمع البحرین هنگامی‌ که نامی‌ از سلار می‌برد، در شرح حال او می‌نویسد: ابوالصلاح حلبی نیز از او فراگرفته است و هنگامی‌ که از شهر حلب مورد استفتا و پرسش فقهی قرار می‌گرفت، در پاسخ می‌گفت: پیش شما تقی وجود دارد یعنی به او مراجعه کنید.
  • مرحوم آیت الله خویی در شرح حال او کلام شیخ طوسی را می‌آورد که او پیش ما و سید مرتضی درس خوانده است، فرد موثقی است و دارای تالیفاتی می‌باشد. وی اسامی‌ کتاب‌های او را این چنین نام می‌برد: البدایه (در فقه)، الکافی (در فقه)، شرح ذخیره سید مرتضی (در کلام).[۵]

وفات

شیخ ابوالصلاح حلبی پس از یک عمر طولانی و پربرکت که همه را در راه خدا و احیای شریعت او صرف نمود، در صد سالگی به سال ۴۴۷ هـ.ق در شهر حلب به رحمت ایزدی شتافت و در همانجا مدفون گردید.

پانویس

  1. دیدار از حلب در سال ۱۳۵۷ هـ.ش شام سرزمین خطابه‌ها و خاطره‌ها، انتشارات نوید اسلام.
  2. ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۶۴؛ ریحانه الادب، ج ۷، ص ۱۶۱.
  3. روضات الجنات، ج۲، ص۱۱۳.
  4. روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۱۷.
  5. معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۳۷۷، کد معرفی ۱۹۱۳.

منابع