سید مرتضی مرتضوی لنگرودی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۵۷ توسط Mohammadi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی (۱۳۸۳-۱۳۰۶ ق)، عالم مجاهد شیعه و از شاگردان میرزای نائینی بود. آیت الله لنگرودی در ابتدا به حمایت از انقلاب مشروطیت و مخالفت با استبداد پرداخت؛ اما با آگاه شدن از انحراف مشروطه، از آن کناره گرفت. وی همچنین با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، از موافقان و حامیان اصلی قیام به شمار می رفت.

۲۳۰px
نام کامل سید مرتضی مرتضوی حسینی لنگرودی
زادروز ۱۳۰۶ قمری
زادگاه لنگرود، گیلان
وفات ۱۳۸۳ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا حسن کرمانشاهی،...

شاگردان

شیخ علیرضا ممجد لنگرودی، سید محمدحسین لنگرودی، سید محمدعلی لنگرودی، شیخ محمد‌علی طالقانی،...

آثار

کتاب الصلوة، کتاب الطهارة، رساله‌ای در مبحث اجتهاد، رساله‌ای در مبحث تقلید، حاشیه بر مکاسب،...


ولادت و خاندان

سید مرتضی لنگرودی فرزند سید حسین، در سال ۱۳۰۶ قمری در لنگرود استان گیلان متولد شد. سادات ساکن در ناحیه قاضی محله، حسینی هستند و نسب آنان از طریق امام سجاد علیه السلام به حضرت ابا عبدالله علیه السلام می رسد.

سید مرتضی در کودکی، در مدت شش ماه، تلاوت قرآن را فراگرفت و همزمان با آن در مکتب‌خانه‌های مرسوم آن زمان با مقدمات زبان و ادبیات فارسی آشنا گردید.

تحصیلات و استادان

سید مرتضی مرتضوی در چهارده سالگی، وارد مدرسه جامع لنگرود شد؛ از برنامه‌های جالب آن زمان در حوزه‌های علمیه لنگرود، لاهیجان، آستانه اشرفیه و... این بود که به هنگام تعطیلات و در اوقات فراغت، طلبه‌ها از شهری به شهر دیگر می‌رفته و با طلاب آن دیار به بحث و مناظره علمی می‌پرداخته‌اند. سید مرتضی که از نظر هوش و توانایی ذهنی و قوه حافظه در بین همگنان خویش بی‌نظیر بود، با قدرت بیان و تسلط بر مباحث مطرح شده، غالباً در این مسافرت‌ها و مجالست‌ها بر حریف خویش غالب می‌آمد. حتی گاهی موفقیت‌های علمی وی، شگفتی اساتید را برمی‌انگیخت و مواردی پیش می‌آمد که او در ضمن بحث‌ها بر مدرسین خویش پیشی می‌گرفت. خودش به فرزندانش گفته بود: هر کتابی را که از استاد می‌آموختم، بلافاصله آن را تدریس می‌کردم. گاهی در حالی که اواخر کتاب را فرامی‌گرفتم، ابتدای آن را درس می‌دادم.

سید مرتضی پس از آموختن مقدمات علوم حوزوی در نزد اساتید مدرسه علمیه لنگرود، در سال ۱۳۲۳ یا ۱۳۲۲ ق. برای ادامه تحصیل به رشت رفت. در این حوزه، او محضر روحانی مبارز و مجتهد پرآوازه، آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بری (۱۲۹۴-۱۳۵۷ ق) را درک کرد و معالم را نزد او آموخت. یادآور می شود این عالم فرزانه، جزو جوانترین مجتهدان گیلانی بود که در سن ۲۸ سالگی به مقام اجتهاد دست یافت. وی از شاگردان مشهور مرحوم آخوند خراسانی بود. در اجازه اجتهاد مرحوم آخوند برای وی، مطالبی آمده که برای کمتر کسی گفته شده است. چنین اجازه‌ای مقامات علمی و تقوای وی را مورد تأیید قرار می‌دهد.

سید مرتضی در حوزه علمیه رشت، مطول را نزد آقا شیخ محمد صیقلانی و آقا شیخ محمد زرگر یاد گرفت. در همان اوان جوانی، این طلبه مشتاق معارف قرآن و عترت، به قزوین رفت و در حوزه این شهر شرح لمعه، مقداری از قوانین، الهیات و شرح تجرید را از محضر مرحوم حاج ملا علی طارمی و شیخ یونس نامی فراگرفت و بدین گونه سطوح اولیه دروس حوزوی را تکمیل نمود و راهی تهران شد.

در آن زمان حوزه تهران، مجمع فقیهان بزرگ، حکیمان و عارفان مشهور بود. در این حوزه سید مرتضی سطوح عالی دانش دینی را نزد حضرات آیات: آقا سید محمدرضا افجه‌ای، آقا شیخ محمدرضا نوری، شیخ عبدالنبی نوری و آقا سید محمد تنکابنی تکمیل کرد و در حکمت و فلسفه و معارف عرفانی محضر بزرگانی چون: حاج شیخ علی نوری، آقا میرزا هاشم اشکوری، آقا میرزا حسن کرمانشاهی و آقا میرزا محمود قمی را درک کرد.

تا سال ۱۳۳۵ ق. که در تهران اقامت داشت، بیشتر ایام به آموختن فلسفه و عرفان مشغول بوده است؛ با این که به مباحث فقه و اصول، گرایش بیشتری داشته است.

آیت الله مرتضوی با کوله‌باری از معرفت در عرصه فقه و حکمت و عرفان، حوزه تهران را ترک نمود و برای کمک به پدرش در امر کشاورزی، به گیلان بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ ق. در آن ناحیه ماندگار شد. البته در این مدت از درس و بحث غافل نبود و با دوست دیرینه خود آقای طلوعی اشکوری به مباحثات علمی مشغول بود و از محضر عالم جلیل القدر آقا شیخ علی اکبر فتیدهی بهره برد.

سید مرتضی در سال ۱۳۳۸ ق. وطن را به قصد اقامت در عتبات عراق ترک نمود و به نجف اشرف رفت. وی برای انتخاب استاد، ابتدا در درس های علما حضور می‌یافت؛ تا آن که شیوه تدریس آیت الله میرزای نائینی را پسندید. او به درس این محقق، علاقه زائدالوصفی نشان داد و به قدری تحت تأثیر اندیشه‌های این بزرگمرد عرصه فقاهت قرار گرفت که غالباً حاضر نبود سخن مخالف مبانی ایشان را بشنود. دلیل ترجیح این استاد بر دیگران، این بود که محقق نائینی بر آراء و اندیشه‌های فقهی و اصولی شیخ مرتضی انصاری احاطه کاملی داشت. دیگر جاذبه‌های درس نائینی برای وی آن بود که ایشان به صورت دسته‌بندی و با بیانی روان، مطالب را بیان می کرد و به دلیل برخورداری از حافظه‌ای قوی، تدریس او، متنوع و با حواشی بسیار همراه بود؛ به عبارت دیگر، مطالب را با شاخ و برگ، مقدمات و مؤخرات بسیار بیان می کرد، که این ویژگی، به درس او شیرینی، تنوع و جاذبه‌ای ویژه می‌بخشید.

سید مرتضی بیش از یک دوره اصول مرحوم نائینی را به تفصیل و با نظم و ترتیب خاصی به نگارش درآورد و از بحث فقه ایشان هم مباحثی چون: قضا، معاملات، طهارت و صلاة را تقریر کرد. شایسته است نوشته‌های ایشان به زیور طبع آراسته شود و در دسترس مشتاقان فقه و اصول قرار گیرد؛ زیرا این نوشته‌ها تقریرات درس استادی است که در دانش‌های گوناگون، مانند: ادبیات فارسی و عربی، فلسفه، اصول، کلام و فقه تبحر داشت.

آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی همیشه از محقق نائینی به بزرگی یاد می‌کرد و مقام علمی او را می‌ستود و می‌گفت: خیلی به شاگردان خود توجه داشت، هر کس را به میزان توانایی علمی‌اش تکریم می‌نمود؛ حتی در جلسه درس او، عده‌ای از خواص ایشان جایگاه ویژه‌ای داشتند که افراد دیگر نمی‌توانستند آن را اشغال کنند. با آن که به دلایلی، وجوه کمی به دستش می رسید، همان را صرف طلاب می‌کرد.

آیت الله مرتضوی لنگرودی هنگام بازگشت به ایران به محضر استادش می‌رود و او اجازه کم‌نظیری برای شاگردش مرقوم می‌فرماید که در اوراق ایشان موجود است.

برخی اساتید دیگر ایشان در نجف عبارتند از:

۱. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی: آیت الله اصفهانی به خوبی به استعداد آیت الله لنگرودی پی برده بود و به وی توجه زیادی داشت. آیت الله لنگرودی نقل کرده است که هنگام بازگشت به ایران، مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی فرمود: «امثال شما نباید حوزه را ترک کنند».

۲. آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی: وی به علم اصول طراوت بخشید و با نوآوری‌های دقیق خویش این دانش را بر تارک دروس حوزوی درخشان نگاه داشت. آیت الله لنگرودی به هنگام مهاجرت علمای نجف به ایران (به دلیل اعتراض آنان به تبعید آیت الله خالقی از سوی حکومت عراق)، در درس مرحوم محقق عراقی حضوری فعال داشت.

۳. آیت الله شیخ محمدجواد بلاغی: آیت الله لنگرودی از پرتو این خورشید فقاهت نیز نور گرفت و به ویژه در درس کلام و تفسیر، که رشته‌های تخصصی آیت الله بلاغی بودند، حاضر می شد.

تدریس و شاگردان

سابقه تدریس این مجتهد پرآوازه به دوران نوجوانی و جوانی بازمی‌گردد؛ زمانی که مشغول فراگیری مقدمات و مرحله نخست سطح حوزه بود. ایشان، در حوزه تهران ضمن فراگیری حکمت، فقه و اصول، در مدرسه صدر برای جمع کثیری از طلاب جوان شرح لمعه و هدایه میبدی را تدریس می‌کرد.

پس از فتح قله‌های فقاهت نزد دانشوران حوزه نجف و کسب توانمندی‌های علمی و فوق‌العاده، به سال ۱۳۴۲ ق. به ایران بازگشت. در این زمان، اشتهار علمی وی به مرتبه‌ای رسید که شرح حال نگاران او را یکی از آیات و مدرسین بزرگ در قرن اخیر معرفی کرده و در وصفش نوشته‌اند: او فقیهی محقق، مجتهدی اصولی، مفسری محدث و مدقق بود. در مدت اقامت در ایران، به تدریس و فیض رساندن مشغول بود؛ اما دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۴ ق. به نجف اشرف مراجعت نمود و در توقف ده ساله خود در این شهر مقدس، به تدریس علوم حوزوی و تربیت شاگردان فاضل اهتمام داشت.

یکی از تلاش های آیت الله بروجردی برای احیای حوزه علمیه قم، دعوت از علمای بلاد دیگر بود. او به کسانی که قادر بودند در حوزه قم منشأ اثر باشند، بها می‌داد و از این جهت از آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی معروف به «حاجی مجتهد» دعوت کرد که به قم بیاید تا در ارتقای سطح علمی فضلای این شهر مقدس سهیم باشد. مرحوم آیت الله لنگرودی با قبول دعوت آیت الله بروجردی، به قم مهاجرت نمود؛ هر چند علمای عراق ابتدا به هجرت او رضایت نمی دادند. به هر حال، او در قم نیز به عنوان استادی برجسته، به تدریس اشتغال داشت.

روش تدریس آیت الله لنگرودی این گونه بود که پیش از تدریس، ابتدا مطالب را به صورت مستدل و دسته‌بندی شده می‌نوشت و در واقع برای هر جلسه‌ای از تدریس، برنامه‌ریزی آموزشی حساب شده‌ای داشت تا با پرهیز از پراکنده گویی، مباحث اصلی را تفهیم کند. مدت اقامت آیت الله لنگرودی در شهر مقدس قم، سیزده ماه طول کشید. او در سال ۱۳۵۵ ق. بار دیگر به نجف اشرف مشرف گردید و تا سال ۱۳۶۱ ق. در حوزه‌های این شهر به تدریس فقه و اصول در عالی ترین سطح (خارج) مشغول بود، اما در این سال به دلیل بیماری و نیز مشکلات خانوادگی، به ایران بازگشت و در تهران اقامت نمود.

آیت الله شیخ علیرضا ممجد لنگرودی - که از جانب همسر آیت الله لنگرودی با ایشان نسبت داشت - در مسجد عشقعلی در درس خارج فقه و اصول این استاد نامدار حضور می یافت و از آن بهره می‌گرفت. فرزندان آیت الله مرتضی لنگرودی نیز که همه آنان از مشعلداران فقه و فقاهت بشمار می روند، در زمره شاگردان ایشان قرار دارند: آیت الله سید محمدحسین مرتضوی لنگرودی، آیت الله حاج سید محمدحسن لنگرودی، آیت الله سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی و آیت الله سید محمدعلی مرتضوی لنگرودی.

علما و فضلای دیگری از محضر آن اسطوانه علم و فضیلت مستفیض شدند، از جمله: شیخ محمّد‌علی طالقانی، شیخ محمّد‌علی کاشفی، شیخ احمد تفضّلی، سید محمّد اشکوری، سید عبدالحمید هاشمی خویی، شیخ موسی الهی، سید جلال حیدری یزدی، شیخ موسی زنجانی، شیخ احمد عبد‌منافی، شیخ محمّد مناقبی، شیخ عبدالله قفقازی لنکرانی و شیخ احمد مجتهدی تهرانی.

آثار و تألیفات

آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی به موازات تدریس و تبلیغ، از تلاش‌های علمی و نگارش غافل نبود. برخی از آثار ایشان، تقریر درس اساتیدش می‌باشد و پاره‌ای از آن ها مطالبی است که خود برای ارائه در جلسات آموزشی حوزه تدوین کرده بود. برخی از تألیفات و تقریرات ایشان به شرح ذیل می‌باشند:

  • ۲. کتاب المتاجر (تقریر درس مرحوم نائینی، یک دوره کامل)؛
  • ۴. رساله‌ای در منجزات مریض؛
  • ۵. کتاب الصلوة (تقریر درس علامه نائینی)؛
  • ۶. کتاب الطهارة؛
  • ۷. کتاب الخمس؛
  • ۸. رساله‌ای در توسعه ارض غصبیه؛
  • ۹. رساله‌ای در حدوث عالم؛
  • ۱۱. رساله‌ای در قضا (ناتمام)؛
  • ۱۲. رساله‌ای در تفکیک بین اراده استعمالی و جدی؛
  • ۱۳. رساله‌ای در مبحث آب کر؛
  • ۱۴. رساله‌ای در مبحث اجتهاد؛
  • ۱۵. رساله‌ای در حرمان زوجه از ارث؛
  • ۱۶. رساله‌ای در اراده استقلالیه؛
  • ۱۷. رساله‌ای در مبحث اجتهاد؛
  • ۱۸. رساله‌ای در مبحث تقلید؛
  • ۱۹. حواشی بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری (ناتمام)؛
  • ۲۰. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری (ناتمام)؛
  • ۲۱. کتاب الصوم که تقریر درس یکی از استادانش می باشد (ناتمام)؛
  • ۲۲. جزواتی مشتمل بر مسایل گوناگون فقهی.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

خدمات فرهنگی و تبلیغی:

مدرسه و مسجد حاج ابوالفتح از آثار قدیمی تهران در دوره قاجار به سال ۱۲۹۷ ق. است که مرحوم آیت الله ملا علی کنی وقفنامه آن را نوشته بود. بعدها این مسجد بر اثر بی توجهی و احداث خیابان، به صورت ویرانه‌ای درآمد و زیرزمین و شبستان بالای آن، غیرقابل استفاده شد. این وضعیت تا بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش. ادامه داشت، تا آن که آیت الله لنگرودی به دعوت اهالی تهران برای اقامه نماز جماعت و خدمات فرهنگی و علمی در مسجد مذکور به این شهر آمد و برای احیای مدرسه و مسجد - که در حوالی میدان قیام واقع شده است - در همان ساختمان مخروبه و مرطوب اقامه جماعت کرد.

با اهتمام آن فقیه فرزانه و همیاری مردم، کار ساختن مسجد، در سال ۱۳۷۰ ق. آغاز گردید و سال بعد خاتمه یافت. برای احیای مدرسه، آیت الله لنگرودی شخصاً دست بکار شد و در نخستین مرحله با جدیت فراوان حجره‌های آن را از افراد غاصب و نااهل باز پس گرفت و بعد از آماده کردن آن برای تحصیل و سکونت، در اختیار طلاب نهاد. سپس کتابخانه‌ای برای استفاده استادان و شاگردان بنیان نهاد و پس از تحمل رنج‌های فراوان این مکان مخروبه را به صورت مدرسه‌ای فعال درآورده و با تلاش مداوم وی، این حوزه علوم دینی رونق گرفت و شاگردان برجسته‌ای را تحویل جامعه داد.

آیت الله لنگرودی در ابتدا شخصاً سطوح اولیه تا مکاسب و کفایه و بعدها درس خارج را در این مدرسه تدریس می نمود. ایشان بر وضع تحصیلی و تربیتی طلاب نظارت کامل داشت و مقرراتی را وضع کرده بود.

آیت الله لنگرودی در سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۲ ق. یعنی یازده سال، در تهران به خدمات علمی، فرهنگی و تبلیغی مشغول بود. در همین سال برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفت و در مراجعت از این سفر معنوی در قم رحل اقامت انداخت و در حوزه علمیه قم مدت‌ها به تألیف و تدریس مشغول شد و تا پایان عمر، روشنی بخش محفل برخی از اهل فضل و معرفت بود.

مبارزه با استبداد:

سال ۱۳۲۴ ق. آغاز زمزمه‌های مشروطه‌خواهی بود. آن زمان آیت الله لنگرودی در سنین جوانی بود، نزد آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بُری به فراگیری مقدمات سطح حوزه اشتغال داشت. استاد، که از تباهی‌های استبداد قاجار به ستوه آمده بود، در همان سال به جرگه آزادی خواهان پیوست.

سید عبدالوهاب که تأثیر افکار انقلابی استادش (آخوند خراسانی) رهبری روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه عهده‌دار بود، شاگردان خود را برای ستیز با ستم تهییج می‌کرد. آیت الله لنگرودی نیز با تأثیرپذیری از استادش به مبارزان مشروطه خواه پیوست و از همان سنین جوانی ستیز با ستم را در برنامه کار خود قرار داد. به هر حال، آیت الله لنگرودی نیز با شجاعت و صراحت لهجه خاص خود در صف مشروطه طلبان رشت قرار گرفت و با شور و هیجان به حمایت از انقلاب مشروطیت، مخالفت با استبداد، توزیع اعلامیه، سخنرانی و آگاهی دادن به مردم پرداخت؛ اما این وضعیت دوام نیافت و آیت الله لنگرودی با آگاه شدن از انحراف نهضت مشروطه از موازین شرعی، نادم می‌گردد و فعالیت‌های خود را متوقف می کند. البته از باب امر به معروف و نهی از منکر، در مورد خلاف‌های اجتماعی تذکر می‌داد و نفرت خویش را از عوامل تباهی و مرداب های متعفن فساد اعلام می‌کرد.

شایان ذکر است که بزرگانی چون آیت الله نائینی نیز که از حامیان نهضت مشروطه بشمار می رفتند، با شهادت شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی و روی کار آمدن دست های اجانب، نارضایتی خود را از این وضع اعلام می‌کنند و از صحنه سیاست کنار می‌روند، به طوری که حتی راضی نبودند از مشروطه نامی به میان آید.

اما با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی قدس سره، آیت الله لنگرودی ضمن موافقت با اصل قیام، موقعی که از سوی کارگزاران پهلوی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی تنظیم گردید، از اولین امضا کنندگان اعلامیه‌ای بود که از سوی علما و مراجع در مخالفت با این لایحه صادر شده بود و این حرکت در واقع، طلیعه نهضت اسلامی بشمار می‌رفت. با صدور این اعلامیه، که از توطئه‌های رژیم پهلوی علیه اسلام و علمای شیعه پرده برداشته بود، موجی از خشم و خروش سراسر کشور را فراگرفت. رژیم شاه کوشید تا افشاگری های اعلامیه مذکور را نادرست جلوه دهد و مانع خیزش عمومی مردم مسلمان شود؛ لیکن در عمل دریافت که روشنگری این اعلامیه، ژرف‌تر از آن است که بتوان از طریق مطبوعات و مقالات مبتذل و دروغ با آن مقابله کرد.

فرزندش آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی در این خصوص می گوید: «پس از ارائه این طرح (طرح انجمن ایالتی و ولایتی شاه) از سوی دولت وقت، نُه نفر از علما و مراجع قم جلسه‌ای تشکیل دادند تا درباره اعلان مخالفت خویش با این طرح مشورت کنند. در این جلسه پس از بحث و بررسی اعلامیه‌ای نوشته می‌شود، اما چون برخی تعبیرات اعلامیه تند بود، برخی از آقایان در امضای آن ابراز تردید می‌کنند. در این هنگام مرحوم والد پیشقدم می‌شود و آن را می‌گیرد و امضا می‌کند، بقیه هم چنین می کنند. حضرت امام خمینی از این صراحت و شجاعت ایشان شادمان می‌گردد و او را تحسین می کند».

وفات

آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی در روز پنج شنبه تیر ماه ۱۳۴۲ شمسی (۱۳۸۳ ق)، چند ماه پس از حادثه خونین قیام پانزدهم خرداد، ندای حق را لبیک گفت و در روز جمعه مصادف با اربعین سالار شهیدان علیه السلام - در بحبوحه مبارزات شدید مردم مسلمان ایران بر ضد رژیم پهلوی و نیز حکومت نظامی عمال دولتی - با حضور عده بسیاری از علما و طلاب و مردم که برخی از دیگر شهرها آمده بودند، تشییع جنازه باشکوهی از ایشان صورت گرفت.

مطابق وصیت آن مرحوم که فرموده بود: «بسیار مایلم در صورت امکان در نجف اشرف در جوار مولا امیرمؤمنان امام علی علیه السلام دفن بشوم و اگر ممکن نشد، در قم در صحن کهنه حضرت معصومه علیها السلام باشد.» عمل گردید و پیکر مطهر آن فقیه والامقام در یکی از حُجرات شمال شرقی صحن عتیق کریمه اهل بیت به خاک سپرده شد.

منابع

  • غلامرضا گلی‌زواره، "سید مرتضی مرتضوی لنگرودی"، ستارگان حرم، جلد ۱۳، صفحه ۳۳-۶۱.