رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سید رضی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(شاگردان)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی (359-406ق) مشهور به سید رضی، فقیه و مفسر [[شیعه]] و استاد عصر  خود در ادبیات عرب بود. مشهورترین اثر وی کتاب «[[نهج البلاغه]]» است.
+
'''محمد بن الحسین بن موسی''' (۴۰۶-۳۵۹ ق) مشهور به '''«سید رضی»'''، [[فقیه]]، مفسر و ادیب بزرگ [[شیعه]] در قرن چهارم هجری و از شاگردان [[شیخ مفید]] بود. کتاب شریف «[[نهج البلاغه]]» گردآوری او است.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
||نام کامل = ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی
+
||نام کامل = محمد بن حسین بن موسی
 
||تصویر= [[پرونده:Sayyid-Razi1.jpg]]
 
||تصویر= [[پرونده:Sayyid-Razi1.jpg]]
||زادروز = 359 قمری
+
||زادروز = ۳۵۹ قمری
 
|زادگاه = [[بغداد]]
 
|زادگاه = [[بغداد]]
|وفات =  406 قمری
+
|وفات =  ۴۰۶ قمری
|مدفن = [[کربلا]]، نزديكى قبر سيدابراهيم مجاب در رواق غربى حرم 
+
|مدفن = [[کربلا]]
|اساتید =  ابوسعید سیرافى، ابوعلى فارسى. ابوعبدالله مرزبانى، [[شیخ مفید]]،...
+
|اساتید =  [[شیخ مفید]]، ابوسعید سیرافى، ابوعلى فارسى، ابوعبدالله مرزبانى،...
|شاگردان = شیخ جعفر بن محمد دوریستى، شیخ ابوعبدالله محمد بن على حلوانى.  قاضى ابوالمعالى احمد بن على بن قدامه...
+
|شاگردان = [[شیخ جعفر بن محمد دوریستى]]، شیخ محمد بن على حلوانى، احمد بن على بن قدامه،...
|آثار = [[نهج البلاغة]]، حقائق التاویل فی متشابه التنزیل،...
+
|آثار = [[نهج البلاغة]]، [[حقائق التاویل فی متشابه التنزیل]]، [[مجازات الآثار النبویة]]، [[تلخیص البیان عن مجازات القرآن]]، [[خصائص الأئمة (علیهم السلام) (کتاب)|خصائص الأئمه]]،...
 
}}
 
}}
==ولادت==
+
==ولادت و خاندان==
ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی در سال ۳۵۹ ق. در محله [[شیعه]] نشین کرخ [[بغداد]] دیده به جهان گشود و نام زیبای «محمد» به خود گرفت. وی ملقب به «شریف رضى» و «ذوالحسبین» و... بوده و ما در زبان فارسى او را به نام «سید رضى» مى شناسیم.
+
ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی در سال ۳۵۹ ق. در محله [[شیعه]] نشین کرخ [[بغداد]] دیده به جهان گشود. وی ملقب به «شریف رضى» و «ذوالحسبین» و... بوده و ما در زبان فارسى او را به نام «سید رضى» مى شناسیم.
==خاندان==
 
سید رضی از خانواده‌‌ای اصیل و از نسل ائمه معصومین علیهم‌السلام است و نسبش از طرف پدر به امام کاظم علیه ‌السلام و از طرف مادر به امام زین العابدین علیه‌السلام مى‌‌‌رسد.
 
پدرش «حسین بن احمد» معروف به طاهر ذوالمناقب شخصیتى بزرگ داشت و مردى بلند آوازه بود. او به عنوان نامى ترین شخصیت علوى عصر بارها به منصب «نقابت» یعنى سرپرستى [[علویان]] و [[سادات]] دودمان [[ابوطالب]] و امارت حاج یعنى رسیدگى به امور زائران خانه خدا که مناصبى بس بزرگ بود رسید. همچنین خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و حمدانى [[سوریه]] و... از وجود او که داراى عقل و تدبیرى قابل تحسین و نفوذ کلامى زایدالوصف بود، براى میانجى گرى استفاده کرده، و پیوسته براى تامین این منظور از جانب آن ها به سفارت مى رفت.  
 
  
به گفته ابن ابى الحدید معتزلى دانشمند نامى عامه در مقدمه شرح [[نهج  البلاغه]] ضمن شرح حال سید رضى «مشکل نبود که در این میانجى گری ها به سرپنجه تدبیر و اندیشه او حل و فصل نگردد».
+
پدرش «حسین بن احمد» معروف به طاهر ذوالمناقب شخصیتى بزرگ و بلند آوازه بود. او بارها به منصب «نقابت» یعنى سرپرستى [[علویان]] و [[سادات]] دودمان ابوطالب و [[امير الحاج|امارت حاج]] یعنى رسیدگى به امور زائران [[کعبه|خانه خدا]] که مناصبى بزرگ بود رسید. همچنین خلفاى [[عباسیان|عباسى]] و سلاطین [[آل بویه]] و ... از وجود او که داراى عقل و تدبیرى قابل تحسین و نفوذ کلام بود، براى میانجى گرى استفاده کرده، و پیوسته براى تامین این منظور از جانب آن ها به سفارت مى رفت.  
  
ما در سید رضى «فاطمه» دختر بافضیلت حسین بن احمد علوى معروف به «داعى صغیر» است. که از دانشمندان عصر بوده است. به گفته بعضى از دانشمندان، [[شیخ مفید]] مرجع اعلم عصر و پیشواى شیعیان آن روز کتاب «[[احکام النساء]]» را به خاطر آن بانوى دانشمند بافضیلت نوشته و در آغاز آن اشاره به شخصیت ممتاز وى نموده است.  
+
مادر سید رضى «فاطمه» دختر بافضیلت حسین بن احمد علوى و نوه حسن بن على معروف به «[[ناصر کبیر علوی|ناصر کبیر]]» بوده است. گفته شده، [[شیخ مفید]]، کتاب «احکام النساء» را به خاطر آن بانوى دانشمند بافضیلت نوشته و در آغاز آن اشاره به شخصیت ممتاز وى نموده است.  
  
فاطمه مادر سید رضى و همسر طاهر ذوالمناقب و دختر داعى صغیر، نوره ى حسن بن على معروف به «ناصر حق» و «ناصر کبیر» است که از شخصیت هاى بزرگ علمى عصر و از قهرمانان خاندان پیغمبر بوده، و بیشتر مردم مازندارن و گیلان و دیلم و نواحى اطراف قزوین تا گیلان را به دین [[اسلام]] و مذهب پاک تشیع مشرف ساخت، و در حقیقت، اسلام و تشیع مردم مازندران و گیلان و رودبار یادگار جد مادرى سید رضى است که مرد علم و شمشیر بوده، و با قیام خود مزدوران بنى عباس را که سیاه جامگان خوانده مى شوند از آن جا بیرون کرد و سال ها با سامانیان که وابستگان به دربار خلافت آل عباس بودند، پیکارها نمود.
+
سید رضى از جانب پدر با چهار واسطه به [[امام کاظم]] علیه السلام، و از طرف مادر نیز با شش واسطه به [[امام زین العابدین]] علیه السلام نسبت مى رساند. نیاکان پدرى و مادرى او همگى از اعلام دین و علماى مذهب و شخصیت هاى سرشناس [[شیعه]] و مردان دلیر و نامور و خدمتگذاران صمیمى اسلام بوده اند.
  
سید رضى از جانب پدر با چهار واسطه به حضرت موسى بن جعفر [[امام کاظم]] علیه  السلام مى پیوندد، و از طرف مادر نیز با شش واسطه به حضرت [[امام زین العابدین]] على بن الحسین علیه السلام نسبت مى رساند. نیاکان پدرى و مادرى او تا امام معصوم همگى از اعلام دین و علماى مذهب و شخصیت  هاى سرشناس شیعه و مردان دلیر و نامور و خدمتگذاران صمیمى اسلام بوده اند، به شرحى که در کتاب مفصل خود آورده ایم.
+
برادر بزرگتر سید رضى نیز [[سید مرتضی|سید مرتضى]] است. او پس از استادش [[شیخ مفید]]، اعلم علماى شیعه در نیمه اول قرن پنجم هجرى بود.
 +
==تحصیلات و استادان==
  
سید رضى با این نسبت کوتاه به ائمه ى طاهرین که از هر دو سوى نیز به سالار شهیدان [[امام حسین]] علیه السلام منسوب است، از افتخارى دیگر زائد بر افتخاراتش برخوردار مى باشد. این معنى را ابوالعلاى معرى شاعر نابغه دانشمند معروف در شعرى یادآور شده است.
+
سید رضى از همان زمانی که تازه به محضر استاد راه یافت موجب اعجاب استاد و شاگردان او قرار گرفت. داستان پاسخى که او در سن نه سالگى به پرسش استادش «سیرافى» نحوى معروف داد و حاضران مجلس را از تیزهوشى خود به شگفت آورد مشهور است.  
  
سید رضى برادر کوچکتر سید مرتضى است که نامش «على» و چهار سال از او بزرگتر بوده و در سال 335 ه. در [[بغداد]] متولد گشته است. سید مرتضى برادر بزرگ سید رضى که دوران تصحیل خود را با برادرش رضى بسر آورد، و اغلب هر دو با هم نزد استادان مشترکى تحصیل مى کردند، از نوابغ [[اسلام]] و فقیه عالیقدر [[شیعه]] و دانشمند بلند آوازه ى ماست.  
+
سید رضى نزد دانشمندان مشهور عصر که در [[بغداد]] مى زیستند در علوم مختلف و متداول مانند [[صرف]]، [[نحو]]، [[علم لغت|لغت]]، [[بلاغت]]، [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[کلام]]، قرائت [[قرآن|قرآن مجید]] (که در آن زمان داراى اهمیت بسیار بود) به تحصیل پرداخت، و از هر کدام بهره ى لازم را گرفت، و بدین گونه معلومات خویش را در علوم و فنون معمول عصر تکمیل نمود.
  
او پس از استادش [[شیخ مفید]] اعلم علماى شیعه بلکه بزرگترین و مشهورترین دانشمند اسلام در نیمه اول قرن پنجم هجرى بود و در بغداد مرکز دانش جهان اسلام مانند ستاره زهره در میان انبوه ستارگان پرفروغ آسمان [[علم]] و [[معرفت]] مى درخشید. سید مرتضى دانشمندى فقیه، نویسنده، شاعر، متفکر، و در تمامى علوم متداول عصر یگانه زمان بود، و در کلیه علوم و فنون اسلامى نیز کتاب نوشته، و کتابهایش از بهترین کتب مشابه خود مى باشد. کتابهاى: غرر و درر، [[الذریعه]]، [[تنزیه الانبیاء]]، [[مسائل ناصریات]]، [[طیف الخیال]]، [[الشافى]]، و دیوان شعرش که چند جلد است، از کتب مشهور اوست.
+
وى در خردسالى همراه برادرش [[سید مرتضى]] به استفاده فقه و دیگر علوم [[دین]] از محضر [[شیخ مفید]] پرداخت، و شرح اصول خمسه و کتاب «العمده» را نزد [[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضى عبدالجبار معتزلى]] که از متکلمین و اصولیان [[اهل  سنت]] بود آموخت. همچنین علم [[حدیث]] را از محمد بن عمران مرزبانى و ابوموسى تلعکبرى و ابوابى از [[فقه]] را از محمد بن خوارزمى و علم قرائت را با همه روایات آن از ابوحفض عمر بن ابراهیم کنانى فراگرفت و هم مختصر طحاوى را نزد خوارزمى خواند. و نیز مختصر ابوالحسن کرخى را نزد ابومحمد اسد اکفانى و نحو علوم عربیت را از على بن عیسى رمانى فراگرفت و [[علم عروض]] را از ابواسحاق زجاج که از مبتکرین نحو بود، و قوافى را نزد [[اخفش]] که او نیز در [[علم نحو]] از دانشمندان صاحب راى است خواند و هم پاره اى از علوم عربیت را نزد [[ابن جنی|ابن  جنى]] نحوى معروف و قسمتى از فنون [[بلاغت]] و ادبیات را از ابن  نباته خطیب، آموخت.
  
سید مرتضى از جمله مدرسه اى تاسیس کرده بود، و به تربیت و پرورش شاگردان همت مى گماشت. یکى از شاگردان نامى و پرافتخار او محمد بن حسن طوسى معروف به «[[شیخ طوسى]]» است که مانند خود او و سید رضى نخست شاگرد شیخ مفید بود، و پس از رحلت مفید، شاگرد برازنده ى سید مرتضى بشمار مى رفت، و پس از سید سرآمد فقهاى شیعه و نامى ترین دانشمندان عصر بود.<ref> نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 2.</ref>
+
سید رضى علوم یاد شده را پیش از بلوغ نزد نامبردگان که همه از اساتید مسلم فن و مبتکرین علوم عربیت بودند تحصیل نمود!
  
==نبوغ==
+
او در هفده سالگى اقدام به تدریس و تألیف و تصنیف نمود و بالاخره در بیست سالگى از تمام علوم متداول آن عصر فراغت حاصل کرد. سید رضى در فراگرفتن علوم بسیار حریص بود، از هر کسى که مى توانست بهره مند گردد خوددارى نمى کرد و در این خصوص میان [[شیعه]] و [[سنی|سنى]] و مسلمان و کافر فرق نمى گذاشت.<ref>جمع آوری نهج البلاغه خدمتی بزرگ به عالم تشیع، دوانی، علی؛ گلستان قرآن، آذر ۱۳۸۰، ش۹۲، ص۴۰</ref>
  
سید رضى از همان زمانی که تازه به محضر استاد راه یافت موجب اعجاب استاد و شاگردان او قرار گرفت و هر چه از نردبان بزرگى بالا مى رفت بیشتر در مورد تحسین دانشمندان و حسادت دشمنان که نمى توانستند نبوغ او را ببیند واقع مى شد.
+
==مقام سیدرضى در شعر و ادب==
  
داستان پاسخى که او در سن نه سالگى به پرسش استادش «سیرافى» نحوى معروف داد و حاضران مجلس را از تیزهوشى خود به شگفت آورد مشهور است. وى در خردسالى همراه برادرش [[سید مرتضى]] به استفاده فقه و دیگر علوم دین از محضر شیخ مفید پرداخت، و شرح اصول خمسه و کتاب «العمده» را نزد [[قاضى عبدالجبار معتزلى]] که از متکلمین و اصولیان [[اهل  سنت]] بود آموخت همچنین علم [[حدیث]] را از محمد بن عمران مرزبانى و ابوموسى تلعکبرى و ابوابى از [[فقه]] را از محمد بن خوارزمى و علم قرائت را با همه روایات آن از ابوحفض عمر بن ابراهیم کنانى فراگرفت و هم مختصر طحاوى را نزد خوارزمى خواند.
+
سید رضى گذشته از مقام فقاهت و تبحرى که در [[تفسیر قرآن]] و سایر علوم دینى داشته، پیش از آن که بیستمین بهار عمر را پشت سر بگذارد، استاد مسلم عصر در [[ادبیات عرب]] بود، و در نظم و نثر نظیر و مانند نداشت.
  
و نیز مختصر ابوالحسن کرخى را نزد ابومحمد اسد اکفانى و نحو علوم عربیت را از على بن عیسى رمانى فراگرفت و [[علم عروض]] را از [[ابواسحاق زجاج]] که از مبتکرین نحو بود، و قوافى را نزد اخفش که او نیز در [[علم نحو]] از دانشمندان صاحب راى است خواند و هم پاره اى از علوم عربیت را نزد [[ابن  جنى]] نحوى معروف و قسمتى از فنون بلاغت و ادبیات را از [[ابن  نباته]] خطیب، آموخت.
+
وی در ده سالگى شروع به گفتن [[شعر]] کرد، قصائدى که در آن سن سروده هم اکنون در [[دیوان (شعر)|دیوانش]] موجود و به تنهائى نماینده فکر مواج و قریحه سیال و ذوق خداداد اوست. او و برادرش [[سید مرتضی]] هر دو از ذوق شعرى سرشارى برخوردار بودند. دیوان هر کدام چندین جلد است، و شعر هر دو نیز در ردیف بهترین اشعار نغز عربى است، با این فرق که شعر سید رضى را از سید مرتضى لطیف تر و جالب تر دانسته اند.
  
سید رضى علوم یاد شده را پیش از بلوغ نزد نامبردگان که همه از اساتید مسلم فن و مبتکرین علوم عربیت بودند تحصیل نمود! در ده سالگى شروع به گفتن شعر کرد، قصائدى که در آن سن سروده هم اکنون در دیوانش موجود و به تنهائى نماینده فکر مواج و قریحه سیال و ذوق خداداد اوست.
+
ثعالبى و [[خطیب بغدادی|خطیب بغدادى]] که از دانشمندان معاصر او مى باشند، او را سرآمد شعراى دودمان ابوطالب دانسته اند، با این که در میان آن ها ادباى نامى و شعراى سخن سنج و نکته  پرداز بسیار بوده اند. با این که بر اثر تشویق پادشاهان [[آل بویه]] ادباء، شعراء، دانشمندان بسیارى در آن عصر مى زیستند، معهذا هیچ کس را تواناى برابرى، با نظم و نثر سید رضى نبود!
  
در هفده سالگى اقدام به تدریس و تالیف و تصنیف نمود و بالاخره در بیست سالگى از تمام علوم متداول آن عصر فراغت حاصل کرد! سید رضى در فراگرفتن علوم بسیار حریص بود از هر کسى که مى توانست بهره مند گردد، خوددارى نمى کرد و در این خصوص میان [[شیعه]] و سنى و مسلمان و کافر فرق نمى گذاشت!!<ref>جمع آوری نهج البلاغه خدمتی بزرگ به عالم تشیع، دوانی، علی؛ گلستان قرآن، آذر 1380، ش92، ص40</ref>
+
[[صاحب بن عباد]] وزیر دانشمند و سخن  گستر آل بویه که بارها بر اشعار متنبى شاعر زبردست عرب خورده مى گرفت، چنان شیفته اشعار سید رضى مقام بلند ادبى او بود، که شخصى را به [[بغداد]] فرستاد تا اشعار او را استنساخ نموده براى او ببرد، در آن موقع سید رضى فقط بیست و شش سال داشت!
==تحصیلات==
 
  
سید رضى از همان اوان کودکى با برادرش سید مرتضى به اصحیل علوم مقدماتى پرداخت. هر دو برادر از ذوق شعرى سرشارى برخوردار بودند. دیوان هر کدام چندین جلد است، و شعر هر دو نیز در ردیف بهترین و گرانبهاترین و زیباترین اشعار نغز عربى است، با این فرق که شعر سید رضى را از سید مرتضى لطیف تر و جالب تر دانسته اند.
+
در بیست و نه سالگى [[قصیده|قصیده اى]] در مرثیه ابوطاهر ناصرالدوله ساخت که از بس داراى الفاظ زیبا و معانى بلند بود، استادش ابن  جنى کتاب نفیسى در شرح ابیات آن نوشت و بدین گونه نبوغ و استعداد شاگرد نابغه اش را مورد ستایش قرار داد! نظیر این اقدام را از کمتر استادى نسبت به شاگردش دیده ایم.
  
سید رضى نزد دانشمندان مشهور عصر که در [[بغداد]] مى زیستند در علوم مختلف و متداول مانند [[صرف]]، [[نحو]]، لغت عربیت، [[بلاغت]]، [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[اصول]]، [[کلام]]، قرائت [[قرآن]] مجید (که در آن زمان داراى اهمیت بسیار بود) به تحصیل پرداخت، و از هر کدام بهره ى لازم را گرفت، و بدین گونه معلومات خویش را در علوم و فنون معمول عصر تکمیل نمود.
+
==تدریس و شاگردان==
  
سپس در همان سنین جوانى به تدریس آن ها و تالیف و تصنیف همت گماشت، و شاگردانى برازنده و آثارى ارزنده از خود به یادگار گذارد.<ref>یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه، گزوهی از نویسندگان، بنیاد نهج البلاغه، تهران، 1360ش، ص223</ref>
+
سید رضى در همان سنین جوانى به تدریس و تالیف و تصنیف همت گماشت، و شاگردانى برازنده و آثارى ارزنده از خود به یادگار گذارد.<ref>یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه، گزوهی از نویسندگان، بنیاد نهج البلاغه، تهران، ۱۳۶۰ش، ص۲۲۳</ref> از تعداد کامل شاگردان سید رضى اطلاعى نداریم. او به واسطه مناصبى که داشت کمتر در عمر کوتاه خود فرصت یافته است به پرورش شاگردان و تدریس علومى که اندوخته بود همت گمارد.
  
==استادان==
+
با این وصف [[علامه امینى]] به پیروى از [[محدث نوری|محدث نورى]] در خاتمه کتاب «[[مستدرک الوسائل]]» این عده را نام مى برد که شاگرد سید رضى بوده اند یا از وى [[حدیث|روایت]] کرده اند:
  
در این جا لازم است فقط به ذکر اسامى استادان او اکتفا کنیم و تفصیل هر کدام و این که سید رضى کدام رشته علمى را نزد هر یک از آنان آموخته است، به کتاب «سید رضى مولف نهج  البلاغه» آمده است.
+
#[[شیخ جعفر بن محمد دوریستى]].
 
+
#شیخ ابوعبدالله محمد بن على حلوانى.
لازم به ذکر است که اساتید او از علماى شیعه و سنى بوده اند. در آن زمان ها دانشمندان اسلامى بدون در نظر گرفتن مذهب به آموزش از یکدیگر مى پرداختند، و همین نیز موجب گسترش علوم و فنون اسلامى گردید، و اینک اساتید سید رضى به طور فهرست:
+
#قاضى ابوالمعالى احمد بن على بن قدامه.
 
+
#ابو زید سید عبدالله بن على کیابکى.
#[[ابوسعید سیرافى]]، دانشمند نحوى، یعنى استاد ادبیات عربى.
+
#احمد بن حسین بن احمد نیشابورى خزاعى.
#[[ابوعلى فارسى]].
+
#ابومنصور محمد بن ابى نصر.
#[[ابوالفتح ابن جنى]].
+
#قاضى سید ابوالحسن على بن بندارد.
#[[ابوعبدالله مرزبانى]]، دانشمند محدث و مورخ و ادب دان مشهور.
+
#عبدالرحمن بن احمد بن یحیى.<ref> نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص ۵.</ref>
#[[شیخ مفید]] فقیه متکلم (دانشمند عقاید و مذاهب) و مرجع بزرگ [[شیعه]].
 
#[[هارون بن موسى تلعکبرى]]، فقیه و محدث نامى شیعه که از مشایخ عالیقدر حدیث است.
 
#[[ابن نباته]]، خطیب و دانشمند مشهور.
 
#[[على بن عیسى ربعى]]، از علماى ادبیات عرب.
 
#[[ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبرى]].<ref> نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 2 - 4.</ref>
 
 
 
==مقام سید رضى در ادبیات عرب==
 
 
 
سید رضى گذشته از مقام فقاهت و تبحرى که در [[تفسیر قرآن]] و سایر علوم دینى داشته، پیش از آن که بیستمین بهار عمر را پشت سر بگذارد استاد مسلم عصر در ادبیات عرب بود، و در نظم و نثر نظیر و مانند نداشت.
 
 
 
ثعالبى و خطیب بغدادى که از دانشمندان معاصر او مى باشند او را سرآمد شعراى دودمان ابوطالب دانسته اند، با این که در میان آن ها ادباى نامى و شعراى سخن  سنج و نکته  پرداز بسیار بوده اند. با این که بر اثر تشویق پادشاهان آل بویه ادباء، شعراء، دانشمندان بسیارى در آن عصر مى زیستند معهذا هیچ کس را تواناى برابرى، با نظم و نثر سید رضى نبود!
 
 
 
صاحب بن عباد وزیر دانشمند و سخن  گستر آل بویه که بارها بر اشعار متنبى شاعر زبردست عرب خورده مى گرفت چنان شیفته اشعار سید رضى مقام بلند ادبى او بود، که شخصى را به بغداد فرستاد تا اشعار او را استنساخ نموده براى او ببرد، در آن موقع سید رضى فقط بیست و شش سال داشت!
 
 
 
در بیست و نه سالگى قصیده اى در مرثیه ابوطاهر ناصرالدوله ساخت که از بس داراى الفاظ زیبا و معانى بلند بود استادش ابن  جنى کتاب نفیسى در شرح ابیات آن نوشت و بدین گونه نبوغ و استعداد شاگرد نابغه اش را مورد تفقد و ستایش قرار داد! نظیر این اقدام را از کمتر استادى نسبت به شاگردش دیده ایم.
 
 
 
==ملکات فاضله سید رضى==
 
 
 
سید رضى در عزت نفس، وفادارى، سخاوت، و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت، نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بى نهایت احتراز مى جست.
 
 
 
در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل  بویه و وزراى آن ها و سایر دانشمندان مى سرود برخلاف عادت شعراء هیچ گاه از مرز حقیقت تجاوز نمى کرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچ کس نمى پذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش به پاس قصیده نغزى که سروده بود صله اى بوى داد، گفت چون به عنوان صله ى شعر و بخشش است نمى پذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظر بلند و دست و دل باز بود.
 
 
 
با همه گرفتارى که داشت مدرسه اى تاسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل  فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوریان آن را از کیسه فتوت خود مى پرداخت. یکى از دوستان سید رضى که سال ها ابواب مکاتبات در نظم و نثر میانشان برقرار بود، ابواسحاق صابى بود که از ادباى نامور عصر خود بود و کیش صابئیان داشت، هنگامى که ابواسحاق در گذشت سید رضى او را مرثیه گفت و چون حسودان بر وى خرده گرفتند گفت تاسف من بر علوم و فضائل ابواسحاق است نه بر بدن او!<ref> در پیرامون نهج  البلاغه  شهرستانی، هبه الدین، ص 12.</ref>
 
 
 
 
 
==آثار علمی و تألیفات==
 
  
سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و با این که از سن کودکی (10 سالگی) شعر می سروده و بعضی از ادباء بزرگ او را از قریش هم شاعرتر می دانند، و با این که بیش از 47 سال عمر نکرده و پس از 17 سالگی در امور سیاسی و اجتماعی و قافله داری و ریاست، وقتِ زیادی را گذرانده، علیرغم تمام این امور، او را به [[حق]] می توان یکی از علماء برجست؛ زمان خود دانست. و گرچه از نظر علمی در درجه ای پائین تر از سید مرتضی بود، ولی نبوغ و هوش سرشار، توانست از او استادی بزرگ و معلمی شایان تقدیر بسازد.
+
==آثار و تألیفات==
  
سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار [[امیرالمومنین]] علیه السلام خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده، و این خود کافی است که او را در جمل، پاسداران [[اسلام]] بشماریم ولی این تنها خدمت او نیست، بلکه او دارای آثار و کتاب هائی ارزنده و مفید است، که هر چند بسیاری از آن ها از بین رفته و بدست ما نرسیده، اما همین مقدار که الآن در دسترس است، دلیلی بر گستردگی افق علمی سید رضی رحمة الله علیه می باشد.
+
سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و با این که از سن کودکی (۱۰ سالگی) شعر می سروده و بعضی از ادباء بزرگ او را از [[قریش]] هم شاعرتر می دانند، و با این که بیش از ۴۷ سال عمر نکرده و پس از ۱۷ سالگی در امور سیاسی و اجتماعی و قافله داری و ریاست، وقت زیادی را گذرانده، علیرغم تمام این امور، او را به حق می توان یکی از علماء برجسته زمان خود دانست. و گرچه از نظر علمی در درجه ای پائین تر از سید مرتضی بود، ولی نبوغ و هوش سرشار، توانست از او استادی بزرگ و معلمی شایان تقدیر بسازد.
  
اینک برخی از این آثار را می شماریم:
+
ولی این تنها خدمت او نیست، بلکه او دارای آثار و کتاب هائی ارزنده و مفید است، که هر چند بسیاری از آن ها از بین رفته و بدست ما نرسیده، اما همین مقدار که الآن در دسترس است، دلیلی بر گستردگی افق علمی سید رضی رحمة الله علیه می باشد. برخی از آثار او عبارتند از:
  
*[[نهج البلاغة (کتاب)|نهج البلاغة]]: این کتاب شریف بی نیاز از تعریف است، و کمتر مسلمانی را می توان دید که پس از [[قرآن]]، از این کتاب استفاده نکند. سید رضی بر اساس ذوق ادبی خود، گفتارها و نوشته های بی نهایت بلیغ و فصیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را که سرشار از لطائف ادبی و الفاظ زیبا و محسنات لفظی است جمع آوری کرده، و بعضی از واژه های دشوار را شرح و تفسیر نموده که شاید جز او کمتر کسی می توانست آن ها را بفهمد. تاکنون تفسیرها و شرح های بی شماری بر نهج البلاغه شده است.
+
*[[نهج البلاغة (کتاب)|نهج البلاغه]]: سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار [[امیرالمومنین]] علیه السلام خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده است. او بر اساس ذوق ادبی خود، گفتارها و نوشته های بی نهایت بلیغ و فصیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را که سرشار از لطائف ادبی و الفاظ زیبا و محسنات لفظی است جمع آوری کرده، و بعضی از واژه های دشوار را شرح و تفسیر نموده که شاید جز او کمتر کسی می توانست آن ها را بفهمد. تاکنون تفسیرها و شرح های بی شماری بر نهج البلاغه شده است.
  
*[[حقائق التاویل فی متشابه التنزیل]]: این کتاب دلیلی زنده و گویا بر توانائی علمی و گستردگی سطح معلومات او می باشد. این اثر علمی همچنان که از نامش پیدا است، تفسیر متشابهات قرآن است. متأسفانه به جز جلد پنجم این کتاب از جلدهای دیگرش اثری نیست، و ای کاش سایر جلدهایش نیز موجود بود، تا این که بیشتر این بزرگوار را می شناختیم و از محضر درسش بالاترین استفاده را می نمودیم.
+
*[[حقائق التاویل فی متشابه التنزیل]]: این کتاب دلیلی زنده و گویا بر توانائی علمی و گستردگی سطح معلومات او می باشد. این اثر علمی همچنان که از نامش پیدا است، تفسیر [[متشابهات قرآن]] است. متأسفانه به جز جلد پنجم این کتاب، از جلدهای دیگرش اثری نیست.
  
*رسائل الشریف الرَّضی: نامه هائی است که در طول مدت زندگی نوشته است. این کتاب در سه جلد به چاپ رسیده است.
+
*رسائل الشریف الرضی: نامه هائی است که در طول مدت زندگی نوشته است. این کتاب در سه جلد به چاپ رسیده است.
  
 
*دیوان شعر.
 
*دیوان شعر.
  
* [[مجازات الآثار النبویة]].
+
*[[مجازات الآثار النبویة]].
  
 
*[[تلخیص البیان عن مجازات القرآن]].
 
*[[تلخیص البیان عن مجازات القرآن]].
  
*الزیادات فی شعرأبى تمامٍ.
+
*الزیادات فی شعر أبى تمام.
  
 
*تعلیق خلاف الفقهاء.
 
*تعلیق خلاف الفقهاء.
سطر ۱۱۴: سطر ۸۵:
 
*اخبار قضاة بغداد.
 
*اخبار قضاة بغداد.
  
*[[خصائص أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب رضی‌الله‌عنه (کتاب)|خصائص اميرالمؤمنين]](ع).<ref> پاسدار اسلام، شماره: خرداد 1361، سال اول.</ref>  این اثر با عنوان [[ ولایت نامه]] توسط محمدمهدی کافی و همچنین با عنوان [[ویژگی‌های امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام]] توسط دکتر فتح الله نجارزادگان به فارسی ترجمه شده است.
+
*[[خصائص الأئمة (علیهم السلام) (کتاب)|خصائص الأئمه]].<ref> پاسدار اسلام، شماره: ۶، خرداد ۱۳۶۱، سال اول.</ref>  این اثر با عنوان «[[ ولایت نامه]]» توسط محمدمهدی کافی و همچنین با عنوان «[[ویژگی‌های امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام]]» توسط دکتر فتح الله نجارزادگان به فارسی ترجمه شده است.
 
 
'''نهج البلاغه و سید رضی'''
 
 
 
به طوری که گفتیم سید رضی تمام علوم متداول آن روز را از استادان طراز اول عصر و مبتکران آن فراگرفت و از سن هفده سالگی در آن علوم کتاب ها نوشت. تألیفات او
 
 
 
در شمار عالی ترین آثار دینی و علمی [[شیعه]] است و در کمال نفاست و عظمت می باشد.
 
 
 
مشهورترین آثار جاویدان او کتاب بزرگ «نهج البلاغه» است که شهرت جهانی دارد و از همان زمان تألیفش تاکنون مورد توجه و تحسین دانشمندان و ادبای عالم واقع گردیده است و خود بهترین معرف نبوغ و شخصیت مؤلف بزرگوار آن، «سید رضی» است.
 
  
سید رضی [[خطبه‌]]ها و کلمات و نامه‌های مولای متقیان [[امام علی]] علیه السلام را که بعد از [[قرآن]] مجید عالی ترین دستور العمل زندگی و سبب توجه مردم به مبدأ و [[معاد]] است از لابلای کتب و رسائل بیرون آورده و با سبکی دلپذیر که حاکی از حسن سلیقه و ذوق سرشار اوست در چهار بخش مرتب نمود و بعلاوه مقدمه‌ای فصیح و بلیغ که بر آن نوشت در هر مورد نکات برجسته و اشارات لطیفه سخنان شاه ولایت را توضیح داده و بالنتیجه بزرگترین اثر جاویدان را که از مغز نورانی و بزرگ دومین شخصیت عالم انسانیت تراوش نموده است به صورت کتابی جامع و کامل در اختیار جهانیان گذارد و از این راه خدمتی بزرگ به [[مذهب تشیع]] نمود که تا جهان پایدار است بی شک اثر فناناپذیر او نیز باقی خواهد ماند.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
از زمان تألیف [[نهج البلاغه]] که قرن چهارم هجری است تاکنون بیش از شصت کتاب بزرگ در شرح و ترجمه آن نوشته شده است! که معروفترین آن ها: شرح ابن ابی الحدید معتزلی شرح [[ابن میثم بحرانی]]. شرح شیخ محمد عبده و شرح میرزا حبیب الله خوئی است که اخیراً تجدید چاپ شده و دو جلد آن نیز طبع درآمده است.
+
سید رضى در [[عزت نفس]]، [[وفادارى]]، [[سخاوت]]، و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت. او نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بى نهایت احتراز مى جست.
  
==شاگردان==
+
در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و وزراى آنها و سایر دانشمندان مى سرود، برخلاف عادت شعراء هیچ گاه از مرز حقیقت تجاوز نمى کرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچ کس نمى پذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش به پاس قصیده نغزى که سروده بود صله اى به وى داد، گفت چون به عنوان صله‌ى شعر و بخشش است نمى پذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظر بلند و دست و دل باز بود.
 
 
از تعداد کامل شاگردان سید رضى اطلاعى نداریم. چنان که خواهیم گفت او به واسطه مناصبى که داشت کمتر در عمر کوتاه خود فرصت یافته است به پرورش شاگردان و تدریس علومى که اندوخته بود همت گمارد.
 
 
 
با این وصف [[علامه امینى]] مولف کتاب گرانقدر «الغدیر» به پیروى از محدث بزرگوار حاج میراز حسین نورى در خاتمه کتاب «[[مستدرک الوسائل]]» این عده را نام مى برد که شاگرد سید رضى بوده اند یا از وى روایت کرده اند. اینان همگى از علماى نامى مى باشند:
 
 
 
#دانشمند فقیه عالیقدر [[شیخ جعفر بن محمد دوریستى]].
 
#شیخ ابوعبدالله محمد بن على حلوانى.
 
#قاضى ابوالمعالى احمد بن على بن قدامه.
 
#ابو زید سید عبدالله بن على کیابکى.
 
#ابوبکر احمد بن حسین بن احمد نیشابورى خزاعى.
 
#ابومنصور محمد بن ابى نصر.
 
#قاضى سید ابوالحسن على بن بندارد.
 
#شیخ مفید عبدالرحمن بن احمد بن یحیى.<ref> نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص 5.</ref>
 
[[پرونده:شریف رضی.jpg|بندانگشتی|ضریح منسوب به شریف رضی در جوار حرم امامین [[موسی بن جعفر]] و [[امام جواد علیه السلام|محمد بن علی]]  علیهماالسلام]]
 
  
 +
با همه گرفتارى که داشت مدرسه اى تاسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوریان آن را از کیسه فتوت خود مى پرداخت.
 
==وفات==
 
==وفات==
  
با این همه باید گفت: خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود! زیرا این بزرگمرد که مجموعه‌ی فضائل و کمالات بود در سن 47 سالگی که در اوج شهرت بود و جهان آن روز انتظار خدمات و آثار قلمی تابناکتری را از او داشتند در سال 406 چشم از جهان بپوشید و [[روح]] بلند پروازش که قفس دنیا را برای طیران خود کوچک می دید. به ملکوت اعلی پرواز نمود.<ref> درس هایی از مکتب اسلام، شماره مسلسل 5، شماره 5، فروردین 1338.</ref>اين بزرگوار ابتدا در منزلش در بغداد دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر و برادرش در نزديكى قبر سيد ابراهيم مجاب در رواق غربى حرم دفن است‌
+
سید رضى در سن ۴۷ سالگی -که در اوج شهرت و مجموعه‌ی فضائل و کمالات بود- در سال ۴۰۶ قمری چشم از جهان فانی فرو بست. در مورد محل دفن پیکر مطهر او اختلاف وجود دارد. طبق نقلی، ابتدا در منزلش در [[بغداد]] دفن گردید و سپس توسط سید مرتضی به [[کاظمین]] منتقل شد. طبق نقل دیگر، او در [[کربلا|کربلا]] و در کنار پدر و برادرش در نزدیکى قبر [[سید ابراهیم مجاب]] در رواق غربى [[حرم امام حسین علیه السلام| حرم امام حسین]] علیه السلام به خاک سپرده شده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۶

محمد بن الحسین بن موسی (۴۰۶-۳۵۹ ق) مشهور به «سید رضی»، فقیه، مفسر و ادیب بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری و از شاگردان شیخ مفید بود. کتاب شریف «نهج البلاغه» گردآوری او است.

Sayyid-Razi1.jpg
نام کامل محمد بن حسین بن موسی
زادروز ۳۵۹ قمری
زادگاه بغداد
وفات ۴۰۶ قمری
مدفن کربلا

Line.png

اساتید

شیخ مفید، ابوسعید سیرافى، ابوعلى فارسى، ابوعبدالله مرزبانى،...

شاگردان

شیخ جعفر بن محمد دوریستى، شیخ محمد بن على حلوانى، احمد بن على بن قدامه،...

آثار

نهج البلاغة، حقائق التاویل فی متشابه التنزیل، مجازات الآثار النبویة، تلخیص البیان عن مجازات القرآن، خصائص الأئمه،...

ولادت و خاندان

ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی در سال ۳۵۹ ق. در محله شیعه نشین کرخ بغداد دیده به جهان گشود. وی ملقب به «شریف رضى» و «ذوالحسبین» و... بوده و ما در زبان فارسى او را به نام «سید رضى» مى شناسیم.

پدرش «حسین بن احمد» معروف به طاهر ذوالمناقب شخصیتى بزرگ و بلند آوازه بود. او بارها به منصب «نقابت» یعنى سرپرستى علویان و سادات دودمان ابوطالب و امارت حاج یعنى رسیدگى به امور زائران خانه خدا که مناصبى بزرگ بود رسید. همچنین خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و ... از وجود او که داراى عقل و تدبیرى قابل تحسین و نفوذ کلام بود، براى میانجى گرى استفاده کرده، و پیوسته براى تامین این منظور از جانب آن ها به سفارت مى رفت.

مادر سید رضى «فاطمه» دختر بافضیلت حسین بن احمد علوى و نوه حسن بن على معروف به «ناصر کبیر» بوده است. گفته شده، شیخ مفید، کتاب «احکام النساء» را به خاطر آن بانوى دانشمند بافضیلت نوشته و در آغاز آن اشاره به شخصیت ممتاز وى نموده است.

سید رضى از جانب پدر با چهار واسطه به امام کاظم علیه السلام، و از طرف مادر نیز با شش واسطه به امام زین العابدین علیه السلام نسبت مى رساند. نیاکان پدرى و مادرى او همگى از اعلام دین و علماى مذهب و شخصیت هاى سرشناس شیعه و مردان دلیر و نامور و خدمتگذاران صمیمى اسلام بوده اند.

برادر بزرگتر سید رضى نیز سید مرتضى است. او پس از استادش شیخ مفید، اعلم علماى شیعه در نیمه اول قرن پنجم هجرى بود.

تحصیلات و استادان

سید رضى از همان زمانی که تازه به محضر استاد راه یافت موجب اعجاب استاد و شاگردان او قرار گرفت. داستان پاسخى که او در سن نه سالگى به پرسش استادش «سیرافى» نحوى معروف داد و حاضران مجلس را از تیزهوشى خود به شگفت آورد مشهور است.

سید رضى نزد دانشمندان مشهور عصر که در بغداد مى زیستند در علوم مختلف و متداول مانند صرف، نحو، لغت، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام، قرائت قرآن مجید (که در آن زمان داراى اهمیت بسیار بود) به تحصیل پرداخت، و از هر کدام بهره ى لازم را گرفت، و بدین گونه معلومات خویش را در علوم و فنون معمول عصر تکمیل نمود.

وى در خردسالى همراه برادرش سید مرتضى به استفاده فقه و دیگر علوم دین از محضر شیخ مفید پرداخت، و شرح اصول خمسه و کتاب «العمده» را نزد قاضى عبدالجبار معتزلى که از متکلمین و اصولیان اهل سنت بود آموخت. همچنین علم حدیث را از محمد بن عمران مرزبانى و ابوموسى تلعکبرى و ابوابى از فقه را از محمد بن خوارزمى و علم قرائت را با همه روایات آن از ابوحفض عمر بن ابراهیم کنانى فراگرفت و هم مختصر طحاوى را نزد خوارزمى خواند. و نیز مختصر ابوالحسن کرخى را نزد ابومحمد اسد اکفانى و نحو علوم عربیت را از على بن عیسى رمانى فراگرفت و علم عروض را از ابواسحاق زجاج که از مبتکرین نحو بود، و قوافى را نزد اخفش که او نیز در علم نحو از دانشمندان صاحب راى است خواند و هم پاره اى از علوم عربیت را نزد ابن جنى نحوى معروف و قسمتى از فنون بلاغت و ادبیات را از ابن نباته خطیب، آموخت.

سید رضى علوم یاد شده را پیش از بلوغ نزد نامبردگان که همه از اساتید مسلم فن و مبتکرین علوم عربیت بودند تحصیل نمود!

او در هفده سالگى اقدام به تدریس و تألیف و تصنیف نمود و بالاخره در بیست سالگى از تمام علوم متداول آن عصر فراغت حاصل کرد. سید رضى در فراگرفتن علوم بسیار حریص بود، از هر کسى که مى توانست بهره مند گردد خوددارى نمى کرد و در این خصوص میان شیعه و سنى و مسلمان و کافر فرق نمى گذاشت.[۱]

مقام سیدرضى در شعر و ادب

سید رضى گذشته از مقام فقاهت و تبحرى که در تفسیر قرآن و سایر علوم دینى داشته، پیش از آن که بیستمین بهار عمر را پشت سر بگذارد، استاد مسلم عصر در ادبیات عرب بود، و در نظم و نثر نظیر و مانند نداشت.

وی در ده سالگى شروع به گفتن شعر کرد، قصائدى که در آن سن سروده هم اکنون در دیوانش موجود و به تنهائى نماینده فکر مواج و قریحه سیال و ذوق خداداد اوست. او و برادرش سید مرتضی هر دو از ذوق شعرى سرشارى برخوردار بودند. دیوان هر کدام چندین جلد است، و شعر هر دو نیز در ردیف بهترین اشعار نغز عربى است، با این فرق که شعر سید رضى را از سید مرتضى لطیف تر و جالب تر دانسته اند.

ثعالبى و خطیب بغدادى که از دانشمندان معاصر او مى باشند، او را سرآمد شعراى دودمان ابوطالب دانسته اند، با این که در میان آن ها ادباى نامى و شعراى سخن سنج و نکته پرداز بسیار بوده اند. با این که بر اثر تشویق پادشاهان آل بویه ادباء، شعراء، دانشمندان بسیارى در آن عصر مى زیستند، معهذا هیچ کس را تواناى برابرى، با نظم و نثر سید رضى نبود!

صاحب بن عباد وزیر دانشمند و سخن گستر آل بویه که بارها بر اشعار متنبى شاعر زبردست عرب خورده مى گرفت، چنان شیفته اشعار سید رضى مقام بلند ادبى او بود، که شخصى را به بغداد فرستاد تا اشعار او را استنساخ نموده براى او ببرد، در آن موقع سید رضى فقط بیست و شش سال داشت!

در بیست و نه سالگى قصیده اى در مرثیه ابوطاهر ناصرالدوله ساخت که از بس داراى الفاظ زیبا و معانى بلند بود، استادش ابن جنى کتاب نفیسى در شرح ابیات آن نوشت و بدین گونه نبوغ و استعداد شاگرد نابغه اش را مورد ستایش قرار داد! نظیر این اقدام را از کمتر استادى نسبت به شاگردش دیده ایم.

تدریس و شاگردان

سید رضى در همان سنین جوانى به تدریس و تالیف و تصنیف همت گماشت، و شاگردانى برازنده و آثارى ارزنده از خود به یادگار گذارد.[۲] از تعداد کامل شاگردان سید رضى اطلاعى نداریم. او به واسطه مناصبى که داشت کمتر در عمر کوتاه خود فرصت یافته است به پرورش شاگردان و تدریس علومى که اندوخته بود همت گمارد.

با این وصف علامه امینى به پیروى از محدث نورى در خاتمه کتاب «مستدرک الوسائل» این عده را نام مى برد که شاگرد سید رضى بوده اند یا از وى روایت کرده اند:

  1. شیخ جعفر بن محمد دوریستى.
  2. شیخ ابوعبدالله محمد بن على حلوانى.
  3. قاضى ابوالمعالى احمد بن على بن قدامه.
  4. ابو زید سید عبدالله بن على کیابکى.
  5. احمد بن حسین بن احمد نیشابورى خزاعى.
  6. ابومنصور محمد بن ابى نصر.
  7. قاضى سید ابوالحسن على بن بندارد.
  8. عبدالرحمن بن احمد بن یحیى.[۳]

آثار و تألیفات

سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و با این که از سن کودکی (۱۰ سالگی) شعر می سروده و بعضی از ادباء بزرگ او را از قریش هم شاعرتر می دانند، و با این که بیش از ۴۷ سال عمر نکرده و پس از ۱۷ سالگی در امور سیاسی و اجتماعی و قافله داری و ریاست، وقت زیادی را گذرانده، علیرغم تمام این امور، او را به حق می توان یکی از علماء برجسته زمان خود دانست. و گرچه از نظر علمی در درجه ای پائین تر از سید مرتضی بود، ولی نبوغ و هوش سرشار، توانست از او استادی بزرگ و معلمی شایان تقدیر بسازد.

ولی این تنها خدمت او نیست، بلکه او دارای آثار و کتاب هائی ارزنده و مفید است، که هر چند بسیاری از آن ها از بین رفته و بدست ما نرسیده، اما همین مقدار که الآن در دسترس است، دلیلی بر گستردگی افق علمی سید رضی رحمة الله علیه می باشد. برخی از آثار او عبارتند از:

  • نهج البلاغه: سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار امیرالمومنین علیه السلام خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده است. او بر اساس ذوق ادبی خود، گفتارها و نوشته های بی نهایت بلیغ و فصیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را که سرشار از لطائف ادبی و الفاظ زیبا و محسنات لفظی است جمع آوری کرده، و بعضی از واژه های دشوار را شرح و تفسیر نموده که شاید جز او کمتر کسی می توانست آن ها را بفهمد. تاکنون تفسیرها و شرح های بی شماری بر نهج البلاغه شده است.
  • حقائق التاویل فی متشابه التنزیل: این کتاب دلیلی زنده و گویا بر توانائی علمی و گستردگی سطح معلومات او می باشد. این اثر علمی همچنان که از نامش پیدا است، تفسیر متشابهات قرآن است. متأسفانه به جز جلد پنجم این کتاب، از جلدهای دیگرش اثری نیست.
  • رسائل الشریف الرضی: نامه هائی است که در طول مدت زندگی نوشته است. این کتاب در سه جلد به چاپ رسیده است.
  • دیوان شعر.
  • الزیادات فی شعر أبى تمام.
  • تعلیق خلاف الفقهاء.
  • اخبار قضاة بغداد.

ویژگی‌های اخلاقی

سید رضى در عزت نفس، وفادارى، سخاوت، و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت. او نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بى نهایت احتراز مى جست.

در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و وزراى آنها و سایر دانشمندان مى سرود، برخلاف عادت شعراء هیچ گاه از مرز حقیقت تجاوز نمى کرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچ کس نمى پذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش به پاس قصیده نغزى که سروده بود صله اى به وى داد، گفت چون به عنوان صله‌ى شعر و بخشش است نمى پذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظر بلند و دست و دل باز بود.

با همه گرفتارى که داشت مدرسه اى تاسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوریان آن را از کیسه فتوت خود مى پرداخت.

وفات

سید رضى در سن ۴۷ سالگی -که در اوج شهرت و مجموعه‌ی فضائل و کمالات بود- در سال ۴۰۶ قمری چشم از جهان فانی فرو بست. در مورد محل دفن پیکر مطهر او اختلاف وجود دارد. طبق نقلی، ابتدا در منزلش در بغداد دفن گردید و سپس توسط سید مرتضی به کاظمین منتقل شد. طبق نقل دیگر، او در کربلا و در کنار پدر و برادرش در نزدیکى قبر سید ابراهیم مجاب در رواق غربى حرم امام حسین علیه السلام به خاک سپرده شده است.

پانویس

  1. جمع آوری نهج البلاغه خدمتی بزرگ به عالم تشیع، دوانی، علی؛ گلستان قرآن، آذر ۱۳۸۰، ش۹۲، ص۴۰
  2. یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه، گزوهی از نویسندگان، بنیاد نهج البلاغه، تهران، ۱۳۶۰ش، ص۲۲۳
  3. نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سید رضی، علی دوانی، ص ۵.
  4. پاسدار اسلام، شماره: ۶، خرداد ۱۳۶۱، سال اول.