سید ابوالحسن انگجی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ ميرزا ابوالحسن انگجی را به سید ابوالحسن انگجی منتقل کرد)
سطر ۱: سطر ۱:
سید ابوالحسن انگجی از علمای مجاهد [[ایران]] در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری و یکی از فقهای نامدار و برجسته است. وی فرزند حاج میرزا محمد آقا، که خود از [[سادات]] حسینى و اهل فضل و دانش بود، در سال ۱۲۸۲ هجرى قمرى در [[تبریز]] به دنیا آمد.
+
'''سید ابوالحسن انگجی''' (۱۳۵۷-۱۲۸۲ ق) از علمای مجاهد و فقهای نامدار [[ایران]] در قرن چهاردهم هجری است. از صفات بارز ايشان، سرسختي در [[امر به معروف و نهی از منكر|امر به معروف و نهي از منکر]] و تبليغ در [[احکام]] اسلامي بود.
  
 
[[پرونده:Anghaji.jpg|500px|بندانگشتی|سید ابوالحسن انگجی]]
 
[[پرونده:Anghaji.jpg|500px|بندانگشتی|سید ابوالحسن انگجی]]
  
== تحصیلات و اساتید ==
+
==تحصیلات و اساتید==
ابوالحسن انگجی در زادگاه خویش - تبریز - وارد مدرسه دینى گردید. مدارس دینى تبریز هر چند در آن زمان چندان شکوفایى نداشت لکن دروس دینى همچنان برپا بود و اساتید بزرگى در آن به تدریس اشتغال داشتند. اساتیدى چون، میر فتاح سرابى، و آقا میرزا محمد اصولى از جمله بزرگانى بودند که در دوران تحصیل سید ابوالحسن در این حوزه تدریس مى کردند و همچنین حاج میرزا محمد آقا پدر سید ابوالحسن نیز از اساتید وقت [[حوزه علمیه]] تبریز بود. آقا سید ابوالحسن در این حوزه علاوه بر این که از محضر بزرگانى چون حاج میر فتاح سرابى و آقا میرزا محمد اصولى بهره مى برد، محضر پدر بزرگوار را نیز مغتنم مى شمرد. او مى گوید: دو جلد [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] را از اول تا آخر نزد آقا میرزا مهدى اصولى خواندم.<ref> علماء معاصرین، ص  ۱۷۸.</ref>  
+
ابوالحسن انگجی تبریزی متولد ۱۲۸۲ قمری، فرزند حاج میرزا محمد آقا، در زادگاه خویش - [[تبریز]] - وارد مدرسه دینى گردید. مدارس دینى تبریز هر چند در آن زمان چندان شکوفایى نداشت، لکن دروس دینى همچنان برپا بود و اساتید بزرگى در آن به تدریس اشتغال داشتند. اساتیدى چون، میر فتاح سرابى و آقا میرزا محمد اصولى از جمله بزرگانى بودند که در دوران تحصیل سید ابوالحسن در این حوزه تدریس مى کردند. سید ابوالحسن مى گوید: دو جلد [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] را از اول تا آخر، نزد آقا میرزا مهدى اصولى خواندم.<ref> علماء معاصرین، ص  ۱۷۸.</ref> او در این حوزه علاوه بر استفاده از اساتید مذکور، محضر پدر بزرگوارش را که از استادان وقت [[حوزه علمیه]] آنجا بود، نیز مغتنم مى شمرد.
  
آقا سید ابوالحسن در سال ۱۳۰۴ در ۲۲ سالگى راهى حوزه علمیه [[نجف]] گردید و نزدیک ۶ سال در آن حوزه اشتغال به تحصیل داشت. بزرگانى که وى محضر آنان را در حوزه نجف درک کرد و خوشه‌چین خرمن دانش آن بزرگواران بود و هر کدام از مراجع و اساتید بزرگ [[نجف]] بشمار مى رفتند، عبارتند از آیات عظام:
+
آقا سید ابوالحسن در سال ۱۳۰۴ در ۲۲ سالگى راهى حوزه علمیه [[نجف]] گردید و نزدیک ۶ سال در آن حوزه اشتغال به تحصیل داشت و در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] به مرتبه [[اجتهاد]] رسيد. از جمله بزرگانى که وى محضر آنان را در حوزه نجف درک کرد و خوشه‌چین خرمن دانش آنان بود، عبارتند از:
  
*۱- فاضل ایروانى؛
+
*۱- [[فاضل ایروانی|فاضل ایروانى]]؛
  
 
*۲- [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب‌الله رشتى]]؛
 
*۲- [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب‌الله رشتى]]؛
  
*۳- آقا شیخ حسین مامقانى.<ref> در منابع دیگر شیخ محمدحسین کاظمینى نیز از جمله اساتید وى آمده است.</ref><ref> گنجینه دانشمندان، رازى، ج  ۱، ص  ۲۴۵.</ref>
+
*۳- شيخ محمدحسن مامقانى.
 +
*4- [[شیخ محمدحسین کاظمینی|شیخ محمدحسین کاظمینى]].<ref> در برخی منابع، شیخ محمدحسین کاظمینى نیز از جمله اساتید وى آمده است.</ref><ref> گنجینه دانشمندان، رازى، ج  ۱، ص  ۲۴۵.</ref>
 +
 
 +
==شاگردان==
 +
بزرگان و دانشجویان زیادى در محضر آیت الله انگجى شاگردى کرده و از محضر ایشان بهره برده اند، از جمله:
 +
 
 +
* آیت الله العظمى سید محمدحسین طباطبایى،
 +
* آیت الله العظمى حاج عبدالحسین غروى،
 +
* [[شیخ محمد خیابانی]]،
 +
* آیت الله [[شهید سید اسدالله مدنی|شهید اسدالله مدنى]]،
 +
* آیت الله [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|شهید قاضى طباطبایى]].
  
 
==منزلت علمى==
 
==منزلت علمى==
  
آیت الله سید ابوالحسن انگجى هر چند مدتى طولانى در حوزه علمیه نجف اقامت نگزید لیکن در این چند سال کوتاه توانست را طولانى [[اجتهاد]] را بپیماید و به منزلت بلند علمى نایل گردد. نویسنده کتاب علماء معاصرین مى نویسد: (آیت الله انگجى) از تراز اول مجتهدین ایران و عمده مراجع [[احکام]] این زمان و مراتب اجتهادش مسلم است.<ref> علماء معاصرین، ص  ۱۷۸.</ref> وى سپس به دقت علمى و تلاش محققانه وى اشاره مى کند و مى گوید: صاحب وقار و متانت و ابهت، کثیرالعلم ولى بسیار قلیل‌الکلام بود. کرارا حقیر مسئله مهمى مى پرسیدم که شاید تفصیلى و شرحى بیان فرماید فقط به جواب مسئله اکتفا مى فرمودند. حافظه عجیبى داشتند، حاضر الفتوا بودند.<ref> همان.</ref>
+
آیت الله سید ابوالحسن انگجى هر چند مدتى طولانى در حوزه علمیه [[نجف]] اقامت نگزید، لیکن در این چند سال کوتاه توانست راه طولانى [[اجتهاد]] را بپیماید و به منزلت بلند علمى نایل گردد. نویسنده کتاب علماء معاصرین مى نویسد: (آیت الله انگجى) از مجتهدین تراز اول [[ایران]] و عمده مراجع [[احکام]] این زمان و مراتب اجتهادش مسلم است.<ref> علماء معاصرین، ص  ۱۷۸.</ref> وى سپس به دقت علمى و تلاش محققانه وى اشاره مى کند و مى گوید: صاحب وقار و متانت و ابهت، کثیرالعلم، ولى بسیار قلیل‌الکلام بود. کرارا حقیر، مسئله مهمى مى پرسیدم که شاید تفصیلى و شرحى بیان فرماید، فقط به جواب مسئله اکتفا مى فرمودند. حافظه عجیبى داشتند، حاضر الفتوا بودند.<ref> همان.</ref>
  
نویسنده رجال آذربایجان نیز به این بعد از شخصیت ایشان اشاره مى کند و مى نویسد: مرحوم انگجى عالم فاضل بود و در عمر خود از معاریف آذربایجان بشمار مى رفت. علاوه بر [[فقه]] در علوم ادب نیز اطلاع فراوان داشت هر مشکل فقهى و ادبى را حل مى کرد. حاج میرزا حسن آقا مجتهد<ref> از علماى برجسته آذربایجان و معاصر آیت الله انگجى بود.</ref> به مقام علمى او اذعان داشت و مکرر این معنا را مى گفت تا مراتب فضل او پوشیده نماند.
+
نویسنده رجال آذربایجان نیز به این بعد از شخصیت ایشان اشاره مى کند و مى نویسد: مرحوم انگجى عالم فاضل بود و در عمر خود از معاریف آذربایجان بشمار مى رفت. علاوه بر [[فقه]]، در علوم ادب نیز اطلاع فراوان داشت و هر مشکل فقهى و ادبى را حل مى کرد.  
  
==آثار علمى==
+
حاج میرزا حسن آقا مجتهد<ref> از علماى برجسته آذربایجان و معاصر آیت الله انگجى بود.</ref> به مقام علمى او اذعان داشت و مکرر این معنا را مى گفت تا مراتب فضل او پوشیده نماند.
 +
 
 +
==آثار و تألیفات==
  
 
از این عالم فرزانه آثار قلمى متعددى به جاى مانده که عبارت است از:
 
از این عالم فرزانه آثار قلمى متعددى به جاى مانده که عبارت است از:
  
*۱- حاشیه بر ریاض المسائل در فقه؛
+
*۱- حاشیه بر [[ریاض المسائل (کتاب)|ریاض المسائل]] در [[فقه]]؛
 
 
*۲- شرحى بر حج [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرایع]]؛
 
 
 
*۳- ازاحة الالتباس.<ref> علماء معاصرى، ص  ۱۷۸.</ref>
 
  
همچنین در [[فقه]] و در برخى منابع رساله‌هایى در موضوعات مختلف فقهى. حاشیه اى بر رسائل و [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]<ref> علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص  ۳۷۰.</ref> نیز آمده است.
+
*۲- شرحى بر بخش «حج» [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرایع]]؛
  
==شاگردان==
+
*۳- ازاحة الالتباس عن حکم المشکوک فيه من اللباس؛<ref> علماء معاصرى، ص  ۱۷۸.</ref>
 +
*رساله سؤال و جواب؛
 +
*حاشیه اى بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] و [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]].<ref> علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص  ۳۷۰.</ref>
  
بزرگان و دانشجویان زیادى در محضر آیت الله انگجى شاگردى کرده و از محضر ایشان بهره برده اند که مى توان از آن بزرگواران آیت الله العظمى سید محمدحسین طباطبایى، آیت الله العظمى حاج عبدالحسین غروى، آیت الله العظمى شهید اسدالله مدنى، آیت الله شهید قاضى طباطبایى را نام برد.
+
==فعالیتهای سیاسی و اجتماعی==
 +
مهمترین و برجسته ترین چهره زندگى آیت الله انگجى، اهتمام ایشان به [[امر به معروف و نهى از منکر]] بوده است. آن هم در روزگارى که عده اى براى آشفته ساختن افکار دینى و مذهبى مردم، در مطبوعات به هر وسیله بر علیه [[دین]] می‌تاختند. او مردى انزواطلب و گوشه‌نشین نبود بلکه در مسائل مربوط به [[اسلام]] و مسلمین پیشتاز بود.  
  
==فعالیت سیاسی و اجتماعی==
+
در جریان [[مشروطیت]] نیز از مدافعین مشروطیت بشمار مى رفت و با [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] در ارتباط بود. بسیارى از جریانات که مى رفت به آشوب و خونریزى تبدیل گردد، به دست ایشان هدایت مى شد و به جهت نفوذ در بین مردم در این جریانات نقش آفرین بود. وى روزى بالاى منبر رفت و به مجاهدین مشروطیت گفت که گیرم که حاج میرزا حسن آقا مجتهد کافر شده، شما با کدام صلاحیت منزل او و دکانش را غارت کردید. اگر کسى از دین خدا هم برگشته باشد صلاحیت منزل او به وراثش مى رسد نه به مجاهدین و فدائیان.<ref> رجال آذربایجان، مجتهدى، ص  ۱۸۱.</ref>
  
مهمترین و برجسته ترین چهره زندگى آیت الله انگجى اهتمام ایشان به [[امر به معروف و نهى از منکر]] بوده است. آن هم در روزگارى که عده اى براى آشفته ساختن افکار دینى و مذهبى مردم و به همین جهت موقعتى که پیش آمده بود. در مطبوعات به هر وسیله بر علیه [[دین]] می‌تاختند در چنین موقعیتى آیت الله انگجى بود و آذربایجان با همه مشکلات و آشفتگى هایش. او مردى انزواطلب و گوشه‌نشین نبود بلکه در مسائل مربوط به [[اسلام]] و مسلمین پیشتاز بود.  
+
در جریان تقى‌زاده نیز آیت الله انگجى از طرف آیت الله [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] موظف گردید پیام آخوند را به مردم برساند. آیت الله آخوند خراسانى در نامه اى به ایشان مى نویسد: جناب مستطاب شریعت مدار کهف الانام ثقة الاسلام آقاى حاج میرزا ابوالحسن انگجى دام تأییداته. در خصوص حکمى که از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقى‌زاده صادر شده بود مکاتیب و سئوالاتى از تبریز رسیده لازم است. جناب مستطاب عالى به عموم علماء و قاطبه مسلمین اعلام فرمایید حکم مزبور [[تکفیر]] نبوده و نسبت تکفیر بى‌اصل است، فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم و لزوم خروجش بوده لاغیر، البته زائد بر مدلول حکمى مترتب نشود.<ref> [[امام خمینى]] به مبارزه علماى آذربایجان و تلاش‌هاى این مرد بزرگ مکرر اشاره کرده است، صحیفه نور.</ref>
  
در جریان [[مشروطیت]] نیز از مدافعین مشروطیت بشمار مى رفت و با [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] در ارتباط بود. بسیارى از جریانات که مى رفت به آشوب و خونریزى تبدیل گردد به دست ایشان هدایت مى شد و به جهت نفوذ در بین مردم در این جریانات نقش آفرین بود. وى روزى بالاى منبر رفت و به مجاهدین مشروطیت گفت که گیرم که حاج میرزا حسن آقا مجتهد کافر شده، شما با کدام صلاحیت منزل او و دکانش را غارت کردید. اگر کسى از دین خدا هم برگشته باشد صلاحیت منزل او به وراثش<ref> نه وارثین ایشان مى رسد.</ref> مى رسند نه به مجاهدین و فدائیان.<ref> رجال آذربایجان، مجتهدى، ص  ۱۸۱.</ref>
+
مشروطه اى که آیت الله انگجى و صدها مجاهد دیگر براى آن فداکارى کرده بودند مورد سوء استفاده عناصر فرصت ‌طلب و عوامل استعمار قرار گرفت و با روى کار آمدن رضاخان در جریان کودتاى ۱۲۹۹ شمسى، دیگر از مشروطه که با اهداف آزادى و نفى سلطه و براى گذر از استبداد به حکومت مردمى به وقوع پیوسته بود، جز اسمى باقى نمانده بود و [[ایران]] رها یافته از قید سلطه سلاطین نادان قاجار، بار دیگر استعمار را تجربه کرد.  
  
در جریان تقى‌زاده نیز آیت الله انگجى از طرف آیت الله آخوند خراسانى موظف گردید پیام آخوند را به مردم برساند. آیت الله آخوند خراسانى در نامه اى به ایشان مى نویسد: جناب مستطاب شریعت مدار کهف الانام ثقة الاسلام آقاى حاج میرزا ابوالحسن انگجى دام تأییداته. در خصوص حکمى که از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقى‌زاده صادر شده بود مکاتیب و سئوالاتى از تبریز رسیده لازم است جناب مستطاب عالى به عموم علماء و قاطبه مسلمین اعلام فرمایید حکم مزبور تکفیر نبوده و نسبت تکفیر بى‌اصل است، فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم و لزوم خروجش بوده لاغیر، البته زائد بر مدلول حکمى مترتب نشود.<ref> [[امام خمینى]] به مبارزه علماى آذربایجان و تلاش‌هاى این مرد بزرگ مکرر اشاره کرده است، صحیفه نور.</ref>
+
در جریان حرکت‌هاى ضد دینى پهلوى، آیت الله انگجى پیشرو مبارزین بود و [[تبریز]] را عملا کانون مبارزه بر علیه پهلوى کرده بود و دولت نیز به جهت این که از نفوذ ایشان در بین مردم اطلاع داشت، از جانب این عالم بزرگ بیمناک بود. و به همین جهت نیز عوامل حکومت حضور وى را در تبریز تحمل نکرده و او را از شهر تبریز تبعید کردند و آیت الله انگجى به همراه چند تن از علماء از جمله آیت الله آقا میرزا صادق آقا تبعید گردیدند. او مدتى نیز در [[قم]] اقامت گزید و سپس به تبریز مراجعت کرد و همچنان به تبلیغ و ترویج معارف پرداخت.  
  
در جریان حرکت‌هاى ضددینى پهلوى آیت الله انگجى پیشرو مبارزین بود و [[تبریز]] را عملا کانون مبارزه بر علیه پهلوى کرده بود و دولت نیز به جهت این که از نفوذ ایشان در بین مردم اطلاع داشت از جانب این عالم بزرگ بیمناک بود. و به همین جهت نیز عوامل حکومت حضور وى را در تبریز تحمل نکرده و او را از شهر تبریز تبعید کردند و آیت الله انگجى به همراه چند تن از علماء که از جمله آیت الله آقا میرزا صادق آقا بود تبعید گردیدند. و مدتى نیز در [[قم]] اقامت گزید. وى سپس به تبریز مراجعت کرد و همچنان به تبلیغ و ترویج معارف پرداخت هر چند بعدها اوضاع روزگار وى به کلى عوض گردید.  
+
اولين درگيري ايشان با حکومت رضاخان زماني آغاز شد که سرتيپ محمدحسين آيرم اميرلشکر تبريز در محل فرماندهي خود در روزهاي تاسوعا و عاشورا به طور علني به فسق مشغول شد، اين موضوع بر اهالي غيور و تبريز و روحانيون گران آمد و در نتيجه دست به تظاهرات و مخالفت زدند، انگجي نيز که از علماي مورد احترام مردم بود در نتيجه رفتار آيرم به کلي از حکومت مرکزي روي گرداند. به دستور شاه سپهبد اميراحمدي از تهران جهت رفع غائله به تبريز رفت و در اولين ملاقات با آيت‌الله از او خواست که در رفع اختلافات مساعدت کند، ايشان ضمن تقبيح اعمال زشت آيرم گفت: «من حاضرم که اين خانه‌ام بر سرم فرود آيد و آناً بميرم به شرطي که پاي رضا شاه از ايران کنده شود».
  
مشروطه اى که آیت الله انگجى و صدها مجاهد دیگر براى آن فداکارى کرده بودند مورد سوء استفاده عناصر فرصت ‌طلب و عوامل استعمار قرار گرفت و با روى کار آمدن رضاخان در جزیان کودتاى ۱۲۹۹ شمسى دیگر از مشروطه که با اهداف آزادى و نفى سلطه و براى گذر از استبداد به حکومت مردمى به وقوع پیوسته بود جز اسمى باقى نمانده بود و ایران رها یافته از قید سلطه سلاطین نادان قاجار بار دیگر استعمار را تجربه کرد.
+
موضعگيري ديگر آيت‌الله در برابر تغيير لباس و قانون نظام اجباري بود که منجر به دستگيري و تبعيد ايشان به سمنان شد و پس از پايان تبعيد به حوزه درس خود بازگشت و مشغول تدريس گرديد.
  
 
==وفات==
 
==وفات==
آیت الله انگجى سرانجام پس از عمرى تلاش و خدمت به [[اسلام]] و جامعه در [[ذی القعده]] سال ۱۳۵۷ هجرى قمرى در تبریز وفات یافت و پیکرش در شهر [[قم]] به آغوش خاک سپرده شد.
+
آیت الله انگجى سرانجام پس از عمرى تلاش و خدمت به [[اسلام]] و جامعه مسلمین، در [[ذی القعده]] سال ۱۳۵۷ هجرى قمرى در تبریز وفات یافت و پیکرش در شهر [[قم]] به آغوش خاک سپرده شد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۵۸: سطر ۶۹:
 
*سعيد عباس‌زاده، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 1.
 
*سعيد عباس‌زاده، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 1.
 
*[http://www.tebyan.com/newindex.aspx?pid=245779&imageID=82558&catID=3028 روحانی مجاهد سيد ميرزا ابوالحسن انگجی، سایت تبیان]، بازیابی: 29 بهمن 1392.
 
*[http://www.tebyan.com/newindex.aspx?pid=245779&imageID=82558&catID=3028 روحانی مجاهد سيد ميرزا ابوالحسن انگجی، سایت تبیان]، بازیابی: 29 بهمن 1392.
 +
*طاهره شکوهي، آيت‌الله سيد ابوالحسن انگجي، دسترس در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تاریخ بازیابی: 8 آذر ماه 1392.
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]

نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۲

سید ابوالحسن انگجی (۱۳۵۷-۱۲۸۲ ق) از علمای مجاهد و فقهای نامدار ایران در قرن چهاردهم هجری است. از صفات بارز ايشان، سرسختي در امر به معروف و نهي از منکر و تبليغ در احکام اسلامي بود.

سید ابوالحسن انگجی

تحصیلات و اساتید

ابوالحسن انگجی تبریزی متولد ۱۲۸۲ قمری، فرزند حاج میرزا محمد آقا، در زادگاه خویش - تبریز - وارد مدرسه دینى گردید. مدارس دینى تبریز هر چند در آن زمان چندان شکوفایى نداشت، لکن دروس دینى همچنان برپا بود و اساتید بزرگى در آن به تدریس اشتغال داشتند. اساتیدى چون، میر فتاح سرابى و آقا میرزا محمد اصولى از جمله بزرگانى بودند که در دوران تحصیل سید ابوالحسن در این حوزه تدریس مى کردند. سید ابوالحسن مى گوید: دو جلد قوانین را از اول تا آخر، نزد آقا میرزا مهدى اصولى خواندم.[۱] او در این حوزه علاوه بر استفاده از اساتید مذکور، محضر پدر بزرگوارش را که از استادان وقت حوزه علمیه آنجا بود، نیز مغتنم مى شمرد.

آقا سید ابوالحسن در سال ۱۳۰۴ در ۲۲ سالگى راهى حوزه علمیه نجف گردید و نزدیک ۶ سال در آن حوزه اشتغال به تحصیل داشت و در فقه و اصول به مرتبه اجتهاد رسيد. از جمله بزرگانى که وى محضر آنان را در حوزه نجف درک کرد و خوشه‌چین خرمن دانش آنان بود، عبارتند از:

شاگردان

بزرگان و دانشجویان زیادى در محضر آیت الله انگجى شاگردى کرده و از محضر ایشان بهره برده اند، از جمله:

منزلت علمى

آیت الله سید ابوالحسن انگجى هر چند مدتى طولانى در حوزه علمیه نجف اقامت نگزید، لیکن در این چند سال کوتاه توانست راه طولانى اجتهاد را بپیماید و به منزلت بلند علمى نایل گردد. نویسنده کتاب علماء معاصرین مى نویسد: (آیت الله انگجى) از مجتهدین تراز اول ایران و عمده مراجع احکام این زمان و مراتب اجتهادش مسلم است.[۴] وى سپس به دقت علمى و تلاش محققانه وى اشاره مى کند و مى گوید: صاحب وقار و متانت و ابهت، کثیرالعلم، ولى بسیار قلیل‌الکلام بود. کرارا حقیر، مسئله مهمى مى پرسیدم که شاید تفصیلى و شرحى بیان فرماید، فقط به جواب مسئله اکتفا مى فرمودند. حافظه عجیبى داشتند، حاضر الفتوا بودند.[۵]

نویسنده رجال آذربایجان نیز به این بعد از شخصیت ایشان اشاره مى کند و مى نویسد: مرحوم انگجى عالم فاضل بود و در عمر خود از معاریف آذربایجان بشمار مى رفت. علاوه بر فقه، در علوم ادب نیز اطلاع فراوان داشت و هر مشکل فقهى و ادبى را حل مى کرد.

حاج میرزا حسن آقا مجتهد[۶] به مقام علمى او اذعان داشت و مکرر این معنا را مى گفت تا مراتب فضل او پوشیده نماند.

آثار و تألیفات

از این عالم فرزانه آثار قلمى متعددى به جاى مانده که عبارت است از:

  • ۳- ازاحة الالتباس عن حکم المشکوک فيه من اللباس؛[۷]
  • رساله سؤال و جواب؛
  • حاشیه اى بر رسائل و مکاسب.[۸]

فعالیتهای سیاسی و اجتماعی

مهمترین و برجسته ترین چهره زندگى آیت الله انگجى، اهتمام ایشان به امر به معروف و نهى از منکر بوده است. آن هم در روزگارى که عده اى براى آشفته ساختن افکار دینى و مذهبى مردم، در مطبوعات به هر وسیله بر علیه دین می‌تاختند. او مردى انزواطلب و گوشه‌نشین نبود بلکه در مسائل مربوط به اسلام و مسلمین پیشتاز بود.

در جریان مشروطیت نیز از مدافعین مشروطیت بشمار مى رفت و با آخوند خراسانى در ارتباط بود. بسیارى از جریانات که مى رفت به آشوب و خونریزى تبدیل گردد، به دست ایشان هدایت مى شد و به جهت نفوذ در بین مردم در این جریانات نقش آفرین بود. وى روزى بالاى منبر رفت و به مجاهدین مشروطیت گفت که گیرم که حاج میرزا حسن آقا مجتهد کافر شده، شما با کدام صلاحیت منزل او و دکانش را غارت کردید. اگر کسى از دین خدا هم برگشته باشد صلاحیت منزل او به وراثش مى رسد نه به مجاهدین و فدائیان.[۹]

در جریان تقى‌زاده نیز آیت الله انگجى از طرف آیت الله آخوند خراسانى موظف گردید پیام آخوند را به مردم برساند. آیت الله آخوند خراسانى در نامه اى به ایشان مى نویسد: جناب مستطاب شریعت مدار کهف الانام ثقة الاسلام آقاى حاج میرزا ابوالحسن انگجى دام تأییداته. در خصوص حکمى که از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقى‌زاده صادر شده بود مکاتیب و سئوالاتى از تبریز رسیده لازم است. جناب مستطاب عالى به عموم علماء و قاطبه مسلمین اعلام فرمایید حکم مزبور تکفیر نبوده و نسبت تکفیر بى‌اصل است، فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم و لزوم خروجش بوده لاغیر، البته زائد بر مدلول حکمى مترتب نشود.[۱۰]

مشروطه اى که آیت الله انگجى و صدها مجاهد دیگر براى آن فداکارى کرده بودند مورد سوء استفاده عناصر فرصت ‌طلب و عوامل استعمار قرار گرفت و با روى کار آمدن رضاخان در جریان کودتاى ۱۲۹۹ شمسى، دیگر از مشروطه که با اهداف آزادى و نفى سلطه و براى گذر از استبداد به حکومت مردمى به وقوع پیوسته بود، جز اسمى باقى نمانده بود و ایران رها یافته از قید سلطه سلاطین نادان قاجار، بار دیگر استعمار را تجربه کرد.

در جریان حرکت‌هاى ضد دینى پهلوى، آیت الله انگجى پیشرو مبارزین بود و تبریز را عملا کانون مبارزه بر علیه پهلوى کرده بود و دولت نیز به جهت این که از نفوذ ایشان در بین مردم اطلاع داشت، از جانب این عالم بزرگ بیمناک بود. و به همین جهت نیز عوامل حکومت حضور وى را در تبریز تحمل نکرده و او را از شهر تبریز تبعید کردند و آیت الله انگجى به همراه چند تن از علماء از جمله آیت الله آقا میرزا صادق آقا تبعید گردیدند. او مدتى نیز در قم اقامت گزید و سپس به تبریز مراجعت کرد و همچنان به تبلیغ و ترویج معارف پرداخت.

اولين درگيري ايشان با حکومت رضاخان زماني آغاز شد که سرتيپ محمدحسين آيرم اميرلشکر تبريز در محل فرماندهي خود در روزهاي تاسوعا و عاشورا به طور علني به فسق مشغول شد، اين موضوع بر اهالي غيور و تبريز و روحانيون گران آمد و در نتيجه دست به تظاهرات و مخالفت زدند، انگجي نيز که از علماي مورد احترام مردم بود در نتيجه رفتار آيرم به کلي از حکومت مرکزي روي گرداند. به دستور شاه سپهبد اميراحمدي از تهران جهت رفع غائله به تبريز رفت و در اولين ملاقات با آيت‌الله از او خواست که در رفع اختلافات مساعدت کند، ايشان ضمن تقبيح اعمال زشت آيرم گفت: «من حاضرم که اين خانه‌ام بر سرم فرود آيد و آناً بميرم به شرطي که پاي رضا شاه از ايران کنده شود».

موضعگيري ديگر آيت‌الله در برابر تغيير لباس و قانون نظام اجباري بود که منجر به دستگيري و تبعيد ايشان به سمنان شد و پس از پايان تبعيد به حوزه درس خود بازگشت و مشغول تدريس گرديد.

وفات

آیت الله انگجى سرانجام پس از عمرى تلاش و خدمت به اسلام و جامعه مسلمین، در ذی القعده سال ۱۳۵۷ هجرى قمرى در تبریز وفات یافت و پیکرش در شهر قم به آغوش خاک سپرده شد.

پانویس

  1. علماء معاصرین، ص ۱۷۸.
  2. در برخی منابع، شیخ محمدحسین کاظمینى نیز از جمله اساتید وى آمده است.
  3. گنجینه دانشمندان، رازى، ج ۱، ص ۲۴۵.
  4. علماء معاصرین، ص ۱۷۸.
  5. همان.
  6. از علماى برجسته آذربایجان و معاصر آیت الله انگجى بود.
  7. علماء معاصرى، ص ۱۷۸.
  8. علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص ۳۷۰.
  9. رجال آذربایجان، مجتهدى، ص ۱۸۱.
  10. امام خمینى به مبارزه علماى آذربایجان و تلاش‌هاى این مرد بزرگ مکرر اشاره کرده است، صحیفه نور.

منابع