مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ساره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(شناسه و سنجش کیفی)
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
نام همسر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام است. ساره علیها السلام نازا بود و به همین دلیل کنیز خود هاجر را به همسرش ابراهیم بخشید که اسماعیل علیه السلام از او ولادت یافت. سالها  بعد و در زمانی که ساره و ابراهیم علیهما السلام هر دو سالخورده بودند فرشتگانی از سوی خداوند بر آنها میهمان شدند و آنها را به داشتن فرزندی بشارت دادند و به این ترتیب حضرت اسحاق علیه السلام از آنان ولادت یافت. 
+
{{خوب}}
  
== ساره  ==
+
«ساره» نام همسر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام است. در زمانی که ساره و ابراهیم علیه السلام هر دو سالخورده بودند، [[فرشتگان|فرشتگانی]] از سوی خداوند بر آنها میهمان شدند و آنها را به داشتن فرزندی بشارت دادند و به این ترتیب [[حضرت اسحاق علیه السلام|حضرت اسحاق]] علیه السلام از آنان ولادت یافت.  
حضرت ساره علیهاالسلام همسر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام و دختر هادان بن باخور و به نقلی دختر «احج» از [[پیامبران]] غیرمرسل و مادر [[حضرت اسحاق]] علیه السلام و طبق روایتی به واسطه یابی واسطه عموزاده یا دخترخاله حضرت ابراهیم علیه السلام بود. در [[تورات]] از او با عنوان «مادر ملت ها» یاد شده است.  
 
  
هنگامی که نمرود در دیانت حضرت ابراهیم علیه السلام عاجز ماند، از او خواست که خاک بابل را ترک کند. حضرت ابراهیم، ساره را هم از آنجا بیرون برد و ابتدا به حران شام رفت و در آن سرزمین ساره را به عقد خویش درآورد و از آنجا به مؤتفکات فلسطین و بعد به مصر رفت. ملک مصر، سنان بن علوان بن عبید بن عولح، وقتی چشمش به ساره افتاد فریفته جمالش شد و دست به سوی او دراز کرد، اما دستش خشک شد و فهمید که به دعای حضرت ابراهیم علیه السلام چنین اتفاقی افتاد، به همین دلیل [[توبه]] کرد و گفت که اجازه دارند که آزادانه و با کمال آسایش و آرامش در کشور او زندگی کنند. حضرت ابراهیم علیه السلام که به واسطه قحطسالی از فلسطین به مصر آمده بود، سالها در [[مصر]] ماند.  
+
==زندگی‌نامه ساره==
 +
حضرت ساره علیهاالسلام همسر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام و دختر هادان بن باخور -و به نقلی دختر «احج» از [[پیامبران]] غیرمرسل- و مادر [[حضرت اسحاق]] علیه السلام بود. وی طبق روایتی، عموزاده یا دخترخاله حضرت ابراهیم علیه السلام بود. در [[تورات]] از او با عنوان «مادر ملت ها» یاد شده است.  
  
بعد از آن [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام به فلسطین بازگشت و در محلی به نام «قط» ساکن شد و چون ساره عقیم بود، هاجر را به ابراهیم بخشید و اسماعیل علیه السلام از هاجر متولد شد. در این ماجرا ساره بر هاجر رشک برد و به حضرت ابراهیم خواست که هاجر را از آنجا ببرد. بنابراین حضرت ابراهیم، هاجر و اسماعیل را به [[مکه]] برد.
+
=== ازدواج با حضرت ابراهیم ===
 +
هنگامی که [[نمرود]] در دیانت حضرت ابراهیم علیه السلام عاجز ماند، از او خواست که خاک [[بابل]] را ترک کند. حضرت ابراهیم، ساره را هم از آنجا بیرون برد و ابتدا به حران [[شام]] رفت و در آن سرزمین ساره را به عقد خویش درآورد و از آنجا به مؤتفکات [[فلسطین]] و بعد به [[مصر]] رفت. ملک مصر، سنان بن علوان بن عبید بن عولح، وقتی چشمش به ساره افتاد فریفته جمالش شد و دست به سوی او دراز کرد، اما دستش خشک شد و فهمید که به دعای حضرت ابراهیم علیه السلام چنین اتفاقی افتاد، به همین دلیل [[توبه]] کرد و گفت که اجازه دارند که آزادانه و با کمال آسایش و آرامش در کشور او زندگی کنند. حضرت ابراهیم علیه السلام که به واسطه قحطسالی از فلسطین به مصر آمده بود، سالها در مصر ماند.  
  
==تولد اسحاق علیه السلام==
+
بعد از آن [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام به فلسطین بازگشت و در محلی به نام «قط» ساکن شد و چون ساره عقیم بود، [[هاجر]] را به ابراهیم بخشید و [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] علیه السلام از هاجر متولد شد. در این ماجرا، ساره بر هاجر [[رشک]] برد و از حضرت ابراهیم خواست که هاجر را از آنجا ببرد. بنابراین حضرت ابراهیم، هاجر و اسماعیل را به [[مکه]] برد.
  
زمانی که [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام 120 سال داشت و ساره 90 ساله بود، فرشتگانی که مأمور تنبیه [[قوم لوط]] علیه السلام بودند و به شهرهای سدوم می رفتند، شب هنگام به خانه حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند تا به او مژده بدهند که برخلاف موازین طبیعی، ساره در همان سن و سال مادر خواهد شد.
+
===تولد حضرت اسحاق===
  
خداوند ماجرا را در [[سوره هود]]، آیات 69 تا 73 شرح می دهد: «فرستادگان آمدند و [به حضرت ابراهیم علیه السلام] مژده داده و سلام گفتند، [حضرت ابراهیم علیه السلام] گفت: سلام بر شما! پس گوساله ای بریان برای آنان مهیا کرد. و چون [حضرت ابراهیم علیه السلام] دید دست آنان به طرف غذا دراز نمی شود، از آنان در دلش بیمناک شد.
+
زمانی که [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام ۱۲۰ سال داشت و ساره ۹۰ ساله بود، [[فرشتگان|فرشتگانی]] که مأمور تنبیه قوم [[حضرت لوط علیه السلام|حضرت لوط]] علیه السلام بودند و به شهرهای سدوم می رفتند، شب هنگام به خانه حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند تا به او مژده بدهند که برخلاف موازین طبیعی، ساره در همان سن و سال مادر خواهد شد.
  
آنان گفتند: مترس که ما فرستادگان خدا به سوی قوم لوط هستیم. [در این هنگام] همسرش [ساره که متوجه شد مهمان فرشتگانند] ایستاده بود که متبسم گردید، ما به او مژده دادیم [به فرزندی بنام] اسحاق و پس از اسحاق هم یعقوب است.
+
خداوند ماجرا را در [[سوره هود]]، آیات ۶۹ تا ۷۳ شرح می دهد: «فرستادگان آمدند و [به حضرت ابراهیم علیه السلام] مژده داده و سلام گفتند، [حضرت ابراهیم علیه السلام] گفت: سلام بر شما! پس گوساله ای بریان برای آنان مهیا کرد. و چون [حضرت ابراهیم علیه السلام] دید دست آنان به طرف غذا دراز نمی شود، از آنان در دلش بیمناک شد. آنان گفتند: مترس که ما فرستادگان خدا به سوی [[قوم لوط]] هستیم. [در این هنگام] همسرش [ساره که متوجه شد مهمان فرشتگانند] ایستاده بود که متبسم گردید، ما به او مژده دادیم [به فرزندی بنام] [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] و پس از اسحاق هم [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]] است. [ساره] گفت: وای بر من! من باردار می شوم در حالی که پیری سالخورده هستم و شوهرم نیز کهنسال است، این چیز شگفت انگیزی است. [فرشتگان] گفتند: آیا از امر خدا تعجب می کنی؟ [این موضوع] رحمت و برکات خداوند بر شما خاندان [[نبوت]] است، بدرستی که او ستوده و دارای مجد و عظمت است».
  
[ساره] گفت: وای بر من! من باردار می شوم در حالی که پیری سالخورده هستم و شوهرم نیز کهنسال است، این چیز شگفت انگیزی است. [فرشتگان] گفتند: آیا از امر خدا تعجب می کنی؟ [این موضوع] رحمت و برکات خداوند بر شما خاندان نبوت است، بدرستی که او ستوده و دارای مجد و عظمت است».
+
===وفات===
 
 
==پایان عمر==
 
 
 
ساره علیهاالسلام در سن 127 سالگی در حبرون (خلیل) از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.
 
  
 +
ساره علیهاالسلام در سن ۱۲۷ سالگی در حبرون (خلیل) از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.
 
==منابع==
 
==منابع==
 
 
*[http://alaam.tahoor.com/page.php?id=17864 اعلام طهور]
 
*[http://alaam.tahoor.com/page.php?id=17864 اعلام طهور]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۳۸: سطر ۳۴:
 
|کیفیت پژوهش= خوب
 
|کیفیت پژوهش= خوب
 
}}
 
}}
 
 
[[رده:زنان مطرح شده در قرآن]]
 
[[رده:زنان مطرح شده در قرآن]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۰


«ساره» نام همسر حضرت ابراهیم علیه السلام است. در زمانی که ساره و ابراهیم علیه السلام هر دو سالخورده بودند، فرشتگانی از سوی خداوند بر آنها میهمان شدند و آنها را به داشتن فرزندی بشارت دادند و به این ترتیب حضرت اسحاق علیه السلام از آنان ولادت یافت.

زندگی‌نامه ساره

حضرت ساره علیهاالسلام همسر حضرت ابراهیم علیه السلام و دختر هادان بن باخور -و به نقلی دختر «احج» از پیامبران غیرمرسل- و مادر حضرت اسحاق علیه السلام بود. وی طبق روایتی، عموزاده یا دخترخاله حضرت ابراهیم علیه السلام بود. در تورات از او با عنوان «مادر ملت ها» یاد شده است.

ازدواج با حضرت ابراهیم

هنگامی که نمرود در دیانت حضرت ابراهیم علیه السلام عاجز ماند، از او خواست که خاک بابل را ترک کند. حضرت ابراهیم، ساره را هم از آنجا بیرون برد و ابتدا به حران شام رفت و در آن سرزمین ساره را به عقد خویش درآورد و از آنجا به مؤتفکات فلسطین و بعد به مصر رفت. ملک مصر، سنان بن علوان بن عبید بن عولح، وقتی چشمش به ساره افتاد فریفته جمالش شد و دست به سوی او دراز کرد، اما دستش خشک شد و فهمید که به دعای حضرت ابراهیم علیه السلام چنین اتفاقی افتاد، به همین دلیل توبه کرد و گفت که اجازه دارند که آزادانه و با کمال آسایش و آرامش در کشور او زندگی کنند. حضرت ابراهیم علیه السلام که به واسطه قحطسالی از فلسطین به مصر آمده بود، سالها در مصر ماند.

بعد از آن حضرت ابراهیم علیه السلام به فلسطین بازگشت و در محلی به نام «قط» ساکن شد و چون ساره عقیم بود، هاجر را به ابراهیم بخشید و اسماعیل علیه السلام از هاجر متولد شد. در این ماجرا، ساره بر هاجر رشک برد و از حضرت ابراهیم خواست که هاجر را از آنجا ببرد. بنابراین حضرت ابراهیم، هاجر و اسماعیل را به مکه برد.

تولد حضرت اسحاق

زمانی که حضرت ابراهیم علیه السلام ۱۲۰ سال داشت و ساره ۹۰ ساله بود، فرشتگانی که مأمور تنبیه قوم حضرت لوط علیه السلام بودند و به شهرهای سدوم می رفتند، شب هنگام به خانه حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند تا به او مژده بدهند که برخلاف موازین طبیعی، ساره در همان سن و سال مادر خواهد شد.

خداوند ماجرا را در سوره هود، آیات ۶۹ تا ۷۳ شرح می دهد: «فرستادگان آمدند و [به حضرت ابراهیم علیه السلام] مژده داده و سلام گفتند، [حضرت ابراهیم علیه السلام] گفت: سلام بر شما! پس گوساله ای بریان برای آنان مهیا کرد. و چون [حضرت ابراهیم علیه السلام] دید دست آنان به طرف غذا دراز نمی شود، از آنان در دلش بیمناک شد. آنان گفتند: مترس که ما فرستادگان خدا به سوی قوم لوط هستیم. [در این هنگام] همسرش [ساره که متوجه شد مهمان فرشتگانند] ایستاده بود که متبسم گردید، ما به او مژده دادیم [به فرزندی بنام] اسحاق و پس از اسحاق هم یعقوب است. [ساره] گفت: وای بر من! من باردار می شوم در حالی که پیری سالخورده هستم و شوهرم نیز کهنسال است، این چیز شگفت انگیزی است. [فرشتگان] گفتند: آیا از امر خدا تعجب می کنی؟ [این موضوع] رحمت و برکات خداوند بر شما خاندان نبوت است، بدرستی که او ستوده و دارای مجد و عظمت است».

وفات

ساره علیهاالسلام در سن ۱۲۷ سالگی در حبرون (خلیل) از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.

منابع