رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مختصر نویسی متوسط است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سابقون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درست کردن پانویس ها)
(ویرایش)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
 
  
سابقون ، تعبیری قرآنی به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی. سابقون صیغۀ جمع مذکر اسم فاعل از مصدر سَبْق، به معنای پیشی گیرندگان، است. به اسب پیشرو در مسابقه، سابق و سَبوق گفته می شود <ref> ازهری؛ ابن منظور، ذیل «سبق» </ref>. سَبق در مقابل لُحوق ، در اصل، به معنای پیش افتادن در راه است و مجازاً دربارۀ هر پیشی گرفتن و تقدم یافتنی به کار می رود، مانند تعبیر «ما سبقونا الیه» (در پذیرش اسلام بر ما پیشی نمی گرفتند) در آیۀ 11 سورۀ احقاف . به طور مستعار، برای کسب فضائل و برتری بر دیگران نیز به کار رفته است ، مانند «والسابقون السابقون» در آیۀ 10 سورۀ واقعه <ref> (رجوع کنید به فراهیدی؛ راغب اصفهانی؛ ابن منظور؛ مصطفوی، ذیل «سبق») </ref>. اِستباق نیز به معنای مسابقه دادن و پیشی گرفتن بر یکدیگر است، مانند «انّا ذهبنا نستبق» <ref> (ما رفتیم که مسابقه بدهیم؛ یوسف:17 ؛ رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «سبق») </ref>.
+
'''«سابقون»'''، تعبیری است [[قرآن|قرآنی]] به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی. در [[سوره واقعه]] از «سابقون» به عنوان «مقربون» یاد شده و نعمتهای ارزنده ای برایشان در [[بهشت]] بیان گردیده است.
 +
==تعریف سابقون ==
 +
سابقون صیغه جمع مذکر اسم فاعل از مصدر «سَبْق» به معنای پیشی گیرندگان است. از ۳۷ مرتبه ای که «سَبق» و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] بکار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد.<ref> دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون</ref>
  
از 37 مرتبه ای که سَبق و مشتقات آن در قرآن کریم به کار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد. از این هشت مورد، دو آیه توصیه به امت مسلمان برای پیشی گرفتن در خیرات است (بقره:148؛ مائده:48)، یک آیه توصیه به انسانها برای پیشی گرفتن به سوی بخشایش پروردگار و بهشت (حدید:21) و پنج آیه وصفهایی دربارۀ برخی از «سابقون» است، مانند برادرانی که در ایمان مقدّم بوده اند (حشر:10)، نخستین مسلمانان از مهاجران و انصار (توبه:100)، وارثان کتابهای آسمانی (فاطر:32) و برخی از مؤمنان و مقربان (مؤمنون:57ـ61؛ واقعه:10). بنابراین، به نظر می رسد واژۀ سابقون در قرآن به طور کلی برای وصف کسانی به کار رفته که در نیکیها (خیرات) جلودار هستند، از جمله در ایمان یا در عمل به دستورهای کتابهای آسمانی. بر اساس آیه های قرآن، ویژگیهای این افراد با ویژگیهای مؤمنان حقیقی مشابه است ، چنانکه مطابق آیۀ 57 تا 61 سورۀ مؤمنون، افرادی که در کارهای نیک شتاب می کنند و درآن سبقت می گیرند، کسانی هستند که از خشیت پروردگار می ترسند، به نشانه های او ایمان دارند، به او شرک نمی ورزند، از آنچه خدا به ایشان داده انفاق می کنند و همواره در اندیشه بازگشت به سوی پروردگارند.  
+
در [[سوره واقعه]] خداوند انسانها را نسبت به [[کفر]] و [[ایمان]] در دسته بندی سه گانه ای قرار داده است: «[[اصحاب یمین|اصحاب میمنة]]»،<ref>سوره واقعه/آیه ۸</ref> «[[اصحاب شمال|اصحاب مشئمة]]»<ref>سوره واقعه/آیه ۹ </ref> و «'''السابقون'''».  
  
آیاتی‌ که دربارۀ معنای سابقون مباحث فراوانی برانگیخته، آیات10 و 11 سورۀ واقعه است که سابقون را، پس از دو دستۀ «اصحاب میمنة» و «اصحاب مشئمة» ،در دسته بندی سه گانه انسانها ذکر کرده است: «والسابقون السابقون. اولئک المقربون». برخی از مفسران معتقدند که در دو واژۀ مکرر سابقون در این آیه، متعلَّق سبقت در هر مورد متفاوت است و این دو کلمه را مبتدا و خبر می دانند <ref> (رجوع کنید به سمرقندی؛ زمخشری؛ فخررازی، ذیل آیه) </ref>. برخی مفسران <ref> (رجوع کنید به طبرسی؛ ابوحیان اندلسی؛ طباطبایی، ذیل آیه) </ref> این وجه را نیز جایز دانسته اند که السابقون دوم تأکید اولی باشد و جملۀ «اولئک المقربون» خبر آن. در این صورت، معنای عبارت چنین خواهد بود که سابقون به درجه ای از برتری و فضیلت رسیده اند که گویا مقام آنان به وصف در نمی آید و بر همین اساس تعبیری که دربارۀ ایشان به کار رفته از تعبیر مربوط به اصحاب میمنه بالاتر است که با «ما»ی تعجبیه در «ما أصحاب الميمنة» (واقعه: 8) آمده است <ref> (رجوع کنید به ابن عاشور؛ سید قطب، ذیل آیه) </ref>. فارغ از این نظریه، مسلّم است که السابقون در این آیه درجاتی بالاتر از دو دستۀ قبل، یعنی اصحاب میمنه و اصحاب مشئمه، دارند. بنا بر آیات بعدی (12ـ14)، جایگاه این افراد در بهشت است، گروهی از آنان از پیشینیان و اندکی ازآنان از متأخران هستند. گرچه اغلب مفسران <ref> (رجوع کنید به مقاتل‌بن سلیمان؛ طبری؛ طبرسی؛ زمخشری؛ بیضاوی؛ آلوسی؛ طباطبایی، ذیل آیه) </ref> پیشینیان (الاولین) را امتهای پیش از اسلام و متأخران را امت اسلام معنا کرده اند، اما در جمع بین این دیدگاه و بین روایتی که از ابوهریره نقل شده است، اختلاف وجود دارد. از ابوهریره نقل شده وقتی آیۀ 13 و 14 سورۀ واقعه نازل شد، بر مسلمانان گران آمد که سابقون از امتهای پیشین بسیار باشند و از امت اسلام اندک. پس آیۀ 39 و 40 نازل شد (گروهی از پیشینیان و گروهی از متأخران) و پیامبر صلی الله عليه وآله وسلم به صحابه فرمود شما دو سوم، بلکه نیمی ،از بهشتیان هستید و در نیم دیگر نیز با پیشینیان شریک خواهید بود <ref> (رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج2، ص391؛ ابن‌ابی حاتم رازی، ج10، ص3330) </ref>. برخی گفته اند شاید مراد از پیشینیان، مردم صدر اسلام و مراد از متأخران مسلمانان دوره های بعدی اند <ref> (رجوع کنید به طبرسی؛ قرطبی، ذیل آیه) </ref>. زمخشری (ذیل آیه) روایت ابوهریره را نپذیرفته و آن را به دو دلیل نادرست شمرده است: 1)آیۀ 13 و 14 دربارۀ السابقون است و آیۀ 39 و 40 در مورد اصحاب یمین، 2) نسخ در اخبار جایز نیست <ref> (نیزرجوع کنید به فخر رازی؛ طباطبایی، ذیل آیات) </ref>. آلوسی (ذیل آیات) به زمخشری چنین پاسخ گفته است که شاید وقتی صحابه آیۀ اول را شنیدند گمان کردند تعداد اصحاب یمین در امت اسلام اندک است، پس آیۀ دوم نازل شد تا این نگرانی آنها دربارۀ اصحاب یمین برطرف شود و این مورد از موارد نسخ اخبار نیست. به نظر می رسد بهترین وجه در رفع این اشکال از فخررازی (ذیل آیه) است که گفته گرچه سابقون از امت اسلام اندک-اند و از امتهای پیشین زیاد، اما خدا بر امت اسلام رحمتی نازل کرده و چیزهایی را بر آنان بخشیده که بر دیگران نبخشیده و به پیامبر آنها مقام شفاعت داده است که در نتیجه تعداد نجات-یافتگان آنها که از اصحاب یمین هستند بسیار است <ref> (برای دیگر وجوه جمع این تعارض رجوع کنید به بیضاوی؛ آلوسی؛ ابن عاشور، ذیل آیات) </ref>.
+
کلمه «میمنة» از ماده «یمن» است که مقابل «شؤم» است و معنایى بر خلاف آن دارد. «اصحاب میمنة» اصحاب و دارندگان یمن و سعادتند، و در مقابل آنان «اصحاب مشئمة» هستند، که اصحاب و دارندگان شقاوت هستند.<ref> المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۹، ص: ۱۱۶</ref> اما «سابقون» گروهی هستند که در ایمان و [[اخلاق]] و اعمال خیر پیشتاز و پیشوا هستند و به همین دلیل خداوند آنان را مقربان درگاه خود نامیده و می فرماید: {{متن قرآن|«و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»}}.<ref>سوره واقعه/آیات ۱۰و ۱۱ </ref>
  
یکی دیگر از موارد بحث در این باره، تعبیر «السابقون الاولون» (توبه: 100) در مورد نخستین پیشگامان از مهاجرین و انصار است که خدا به آنها و کسانی که از ایشان به نیکی پیروی کنند، وعدۀ خشنودی خود و بهشت و رضایت آنها از خود را داده است. دربارۀ اینکه نخستین سابقون چه کسانی هستند آرای گوناگونی بیان شده، که از آن جمله است: کسانی که به دو قبله نماز خواندند، مسلمانانی که در جنگ بدر حضور داشتند، کسانی که بیعت رضوان را درک کردند، کسانی که پیش از هجرت اسلام آوردند و پیش از بدر مهاجرت کردند، آنان که در شهادت پیشی گرفتند، کسانی که در هجرت به حبشه یا مدینه پیشگام بودند <ref> (رجوع کنید به طبری؛ طوسی، تبیان؛ ماوردی؛ طبرسی؛ ابوحیان اندلسی؛ طباطبایی، ذیل توبه: 100) </ref>. به نظر می‌رسد آیاتی مانند آیۀ 10 سورۀ حدید – که در آن گفته شده است کسانی که پیش از فتح (مکه یا حدیبیه) انفاق کردند و جنگیدند، از کسانی که پس از آن، انفاق و کارزار کردند، برترند – به نوعی، بیان برخی مصادیق «السابقون الاولون» است <ref> (دربارۀ فتح رجوع کنید به طبری؛ طبرسی، ذیل آیه) </ref>. سید قطب (ذیل توبه: 100) سابقون را کسانی می داند که پیش از غزوۀ بدر هجرت کردند و «الذين اتبعوهم بإحسان» را کسانی که تا غزوۀ تبوک ایمان آوردند و از طریقۀ مسلمانان قبل پیروی کردند و در راه ایمان سختی بسیار کشیدند <ref> (نیز رجوع کنید به طباطبایی، ذیل آیه) </ref>. گرچه آیه، عام است و سَبق و اتّباع از امور نسبی اند و سابقون شامل همۀ کسانی است که از آغاز اسلام تا قیامت در ایمان آوردن سبقت بگیرند <ref> (طباطبایی، ذیل آیه) </ref>. «سابقه» در اسلام ویژگی بسیار مهمی بوده که در مجادلات کلامی پس از رحلت پیامبراکرم، برای تعیین جانشین ایشان، تاثیر بسیاری داشته است <ref> (رجوع کنید به افسرالدین، ذیل «سابقه») </ref>.
+
==سابقون در امت اسلام==
 +
در هر امتی از امتهای پیشین، گروهی از مؤمنان در [[ایمان]] و [[تقوا]] پیشتاز بوده اند. [[قرآن|قرآن کریم]] درباره تعداد این افراد می فرماید: {{متن قرآن|«ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ وَ قَلیلٌ مِنَ الْآخِرینَ»}}.<ref>سوره واقعه/آیات ۱۳و ۱۴ </ref>  
  
بر اساس تفاسیر، برخی اموری که سابقون در آن پیشگام هستند عبارت اند از: ایمان، اسلام، اطاعت از خدا و انجام دادن اموری که خدا به آن دعوت نموده و رضای الهی در آن است، تصدیق و پیروی از انبیا، یاری کردن پیامبر اسلام ، جهاد، انجام دادن امور خیر، برپاداشتن نمازهای پنج-گانه، توبه، صدقه و انفال اموال، فضائل اخلاقی و صفات پسندیده، و رفتن به مسجد <ref> (رجوع کنید به طبری؛ ثعلبی؛ میبدی؛ طبرسی؛ سورآبادی؛ قرطبی، ذیل واقعه:10) </ref>. همچنین، برخی اوصاف سابقون در قرآن و تفاسیر عبارت اند از: توکل به خدا، مداومت در عمل خیر، فانی شدن از صفات نفسانی، انس با قرآن، بهتر بودن باطن از ظاهر، برپا داشتن نوافل و مستحبات علاوه بر انجام دادن واجبات، اخلاص در کارها، الگو بودن برای دیگران، دارا بودن بلند مرتبه ترین درجات اهل سعادت، رسیدن به مقام قرب الهی، متنعم شدن از انواع نعمتهای بهشتی، نوشیدن از تسنیم که گواراترین شراب بهشتیان است، ورود به بهشت بدون حساب، و داشتن مقام شفاعت <ref> (رجوع کنید به قمی؛ ثعلبی؛ زمخشری؛ طبرسی، ذیل واقعه: 10؛ سمرقندی؛ آلوسی، ذیل فاطر: 32) </ref>. علاوه بر اینها، در منابع روایی شیعه آمده است که سابقون، پیامبران و اولیای خدا هستند و خدا پنج روح در آنها قرار داده که عبارت است از: روح القُدُس، که اشیا را با آن شناختند ؛ روح ايمان، که با آن از خدا خوف دارند؛ روح قوّت، که با آن قادر به اطاعت از خدا هستند ؛ روح شهوت، که با آن خواستار اطاعت خدا و بیزار از عصیان او شدند؛ و روحِ در جریانی که به وسیلۀ آن در میان مردم رفت و آمد می‌کنند <ref> (محمدبن حسن صفار، ص 466؛ كلينی، ج 1 ،ص 271 – 272) </ref>.
+
«ثُلة» چنان که [[راغب اصفهانی|راغب]] در [[مفردات قرآن راغب (کتاب)|مفردات]] مى ‏گوید در اصل به معنى قطعه مجتمع از پشم است، که به معنى جماعت و گروه نیز به کار می رود. بعضى نیز آن را به معنى «قطعه» مى ‏دانند، و در اینجا به قرینه مقابله با «قلیل من الآخرین» به معنى قطعه عظیم است.<ref name=":۰"> تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص: ۲۱۶  </ref>  
  
در روایات دیگری، به مصادیق السابقون به طور خاص اشاره شده، از جمله در روایتی از ابن عباس آمده که از پیامبراکرم راجع به معنای «السابقون السابقون» پرسش کرده و آن حضرت فرموده که جبرئیل گفته است آنها علی عليه السلام و شیعیان او هستند که به بهشت سبقت می گیرند <ref> (مفید، ص298؛ طوسی، امالی، ص72؛ حاکم حسکانی، ج2، ص295) </ref>. ابن مردویه اصفهانی <ref> (ص330) </ref> در تفسیر آیۀ 10 سورۀ واقعه از ابن عباس نقل می کند که آیۀ «السابقون السابقون» دربارۀ حزقیل (مؤمن آل فرعون) و [[حبیب نجار]] (که داستانش در سورۀ یس آمده) و علی بن ابی طالب نازل شده است، که هر یک در میان امت خویش پیشگام هستند و علی عليه السلام افضل آنهاست <ref> (نیز رجوع کنید به سیوطی؛ شوکانی؛ آلوسی، ذیل آیه) </ref>. در روایات شیعه، علاوه بر انبیا و امام علی وامام حسن و امام حسین عليهم السلام، برخی صحابۀ بزرگ( مانند خدیجه، سمیه و پسرش عمار یاسر، سلمان فارسی، مقداد، ابوذر و بلال) و برخی از اصحاب ائمه عليهم السلام (همچون زرارة بن اعین، ابوبصیر مرادی، محمدبن مسلم و بریدبن معاویه عجلی) از مصادیق سابقون دانسته شده اند <ref> (رجوع کنید به طبرسی، ذیل فاطر: 32؛ حویزی، ذیل توبه: 100، واقعه: 10) </ref>. در روایتی نیز، به نقل از محمدبن سنان از داود بن كثير رقی از امام صادق عليه السلام، آیۀ 10 سورۀ واقعه به خلقت ازلی مخلوقات تفسیر، و گفته شده است که پیامبر و ائمه نخستین کسانی بودند که وارد آتشی شدند که برای آزمایش بندگی خدا مهیا شده بود و سپس شیعیان آنان وارد آتش شدند و از این رو آنان سابقون اند <ref> (نعمانی، ص 91؛ حسن بن سليمان حلّی، ص 175 - 176؛ قس د. اسلام، ذیل مدخل، که تمامی مقالۀ خود را بر این اساس سامان داده و آن را با عقاید صوفیان و فرقۀ بابیه مقایسه کرده است) </ref>.
+
طبق این دو [[آیه|آیه]] گروه زیادى از مقربان از امتهاى پیشین اند، و تنها کمى از آنها از امت [[اسلام]] می ‏باشند. و این به دلیل کثرت امتهای پیشین است که موجب می شود مجموع پیشگامان در همه آن امتها از پیشگامان در امت اسلام بیشتر باشد.<ref name=":۱"> تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص: ۲۱۴  </ref>
  
== پانویس ==
+
==مصادیق سابقون در روایات==
{{پانویس}}
+
در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص [[پیامبر اسلام|رسول الله]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام ایشان هستند:<ref>  بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏۸ / ۱۵۰</ref>
 +
 
 +
*در روایتی از [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام در وصف [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام آمده است: {{متن حدیث|«فَکانَ أَبِی سَابِقَ السَّابِقِینَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِینَ»}}؛ پدرم، پیشتازترینِ پیشتازان به سوى خداوند عز و جل و پیامبرش، و نزدیک ترینِ نزدیکان بود.<ref>  بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏۱۰ / ۱۴۰ </ref>
 +
 
 +
*[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام نیز در تبیین آیات ۱۰ تا ۱۴ [[سوره واقعه]] می فرمایند: {{متن حدیث|«نَحْنُ السَّابِقُونَ‏ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ»}}<ref>  بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۲۴، ص: ۴ </ref>؛ ما (اهل بیت) همان آخرین هستیم که پیشى گرفتند .
 +
 
 +
*در [[حدیث]] دیگر از رسول خدا، [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام و [[شیعه|شیعیان]] ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: {{متن حدیث|«قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ ذَلِک عَلِی وَ شِیعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ‏ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِکرَامَتِهِ لَهُمْ»}}<ref> الأمالی (للمفید) ؛ النص ؛ ص۲۹۸ </ref>؛ [[جبرئیل|جبرئیل]] علیه السلام به من گفت: آنها على و شیعیان اویند. آنان پیشتازان به سوى [[بهشت]] هستند و به لطف و کرم خداوند، به او نزدیک اند.
 +
*امام علی علیه السلام در تبیین [[آیه]] شریفه و تبیین مصادیق آن فرمودند:  {{متن حدیث|«أمّا ما ذَکرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِینَ السابِقِینَ ، فإنّهم أنبیاءٌ مُرسَلُونَ و غیرُ مُرسَلِینَ»}}<ref> تحف العقول ؛ النص ؛ ص۱۸۹</ref> و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پیشتازان سبقت گیرنده، آنان پیامبرانِ مرسل و غیر مرسل هستند.
 +
 
 +
==بهشت مقربان==
 +
آیات ۱۵ تا ۲۶ [[سوره واقعه]] به توصیف نعمتهای بهشتی ویژه سابقون (مقربان) می پردازد:
 +
 
 +
{{متن قرآن|«عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّکئینَ عَلَیها مُتَقابِلینَ * یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَکوابٍ وَ أَباریقَ وَ کأْسٍ مِنْ مَعینٍ * لا یصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ینْزِفُونَ * وَ فاکهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ * وَ لَحْمِ طَیرٍ مِمَّا یشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عینٌ * کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ * جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ * لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً * إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً»}}.
 +
 
 +
'''تختهای به هم پیوسته:'''
 +
 
 +
نخست مى ‏فرماید:" آنها بر تختهایى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند:{{متن قرآن|«عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ»}}. در حالى که تکیه بر آن کرده ‏اند و روبروى یکدیگر قرار گرفته و مجلسى پر از انس و سرور دارند:{{متن قرآن|«مُتَّکئِینَ عَلَیها مُتَقابِلِینَ‏»}} 
 +
 
 +
«سرر» جمع «سریر» از ماده «سرور» به معنى تختهایى است که‏ صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مى نشینند. «موضونه» از ماده «وضن»  در اصل به معنى بافتن زره است، و برای هر بافته ای که تار و پود آن محکم است نیز به کار می رود. در اینجا منظور تختهایى است که کاملا در کنار هم قرار گرفته و به هم پیوسته است، یا به قول برخی از مفسران خود این تختها داراى بافت مخصوصى از «لؤلؤ» و «یاقوت» است.<ref name=":۱" /> 
 +
 
 +
'''خادمان  جوان و  پر طراوت:'''
 +
 
 +
سپس از دومین موهبت آنها سخن گفته، مى ‏فرماید: نوجوانانى که همواره در شکوه و طراوت جوانى به سر مى ‏برند گرداگرد آنها مى ‏گردند و در خدمت آنها هستند: {{متن قرآن|«یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ‏»}}.
 +
 
 +
تعبیر به «یطوف» از ماده «طواف» اشاره به خدمت مداوم آنها است  و تعبیر به «مخلدون»  با اینکه همه اهل [[بهشت]] «مخلد» و جاودانى هستند، اشاره به جاودانگى نشاط جوانى و طراوت و زیبایى آنها است. این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه‏ ها و جامهاى پر از شراب طهور که از نهرهاى جارى بهشتى برداشته شده در اطراف آنها مى ‏گردند و آنان را سیراب مى‏ کنند: {{متن قرآن|«بِأَکوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کأْسٍ مِنْ مَعِینٍ»}} شرابی که  بهشتیان آن را مى ‏نوشند نه موجب درد سر است و  نه باعث مستی آنان می شود: {{متن قرآن|«لا یصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ینْزِفُونَ»}} تنها یک حالت روحانى توصیف ناپذیر به آنها دست مى‏ دهد که تمام وجودشان را در لذتى بى نظیر فرو مى‏ برد.
 +
 
 +
در اینکه این نوجوانان چه کسانی هستند [[تفسیر قرآن|تفسیرهاى]] گوناگونى براى آن ذکر شده است:
 +
 
 +
*بعضى گفته ‏اند آنها فرزندان مردم دنیا هستند که پیش از بلوغ چشم از دنیا بسته، و چون کار نیک و بدى نداشته‏ اند به لطف پروردگار چنین منصبى را یافته‏ اند، البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را مى ‏برند که در خدمت مقربان درگاه خدا هستند. در حدیثى از [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السلام این معنى نقل شده است.
 +
*در تفسیر دیگرى مى‏ خوانیم: که اینها اطفال مشرکین هستند که به خاطر بى گناهى داراى چنین مرتبه‏ اى شده‏ اند، چرا که اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى ‏شوند.
 +
*در تفسیر سومى مى‏ خوانیم که آنها خدمتکارانى هستند بهشتى که خداوند مخصوصا آنان را براى این هدف آفریده است.<ref name=":۱" />
 +
 
 +
'''غذا های لذیذ:'''
 +
 
 +
سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره کرده، مى‏ گوید: نوجوانان بهشتى هر نوع میوه ‏اى که آنها مایل باشند به آنها تقدیم مى‏ کنند: {{متن قرآن|«وَ فاکهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ»}}؛ و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند: {{متن قرآن|«وَ لَحْمِ طَیرٍ مِمَّا یشْتَهُونَ‏»}}.
 +
 
 +
'''همسران زیبا رو:'''
 +
 
 +
سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیبا است اشاره کرده، مى ‏گوید: و همسرانى از [[حور العین|حور العین]] دارند: {{متن قرآن|«وَ حُورٌ عِینٌ‏»}}  همچون مروارید در صدف پنهان: {{متن قرآن|«کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ‏»}}.
 +
 
 +
«حور» جمع «حوراء»  و«احور»، به کسى مى‏ گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدیش کاملا شفاف است. و «عین» جمع «عیناء» و «اعین»  به معنى درشت چشم است، و از آنجا که بیشترین زیبایى انسان در چشمان او است، روى این مساله مخصوصا تکیه شده است.
 +
 
 +
«مکنون»  به معنى پوشیده است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است، زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، بعلاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستى به آنها رسیده، و نه چشمى بر آنها افتاده است
 +
 
 +
بعد از ذکر این شش موهبت جسمانى مى ‏افزاید: اینها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى که انجام مى ‏دادند: {{متن قرآن|«جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ‏»}}. تا تصور نشود این نعمتهاى بیشمار بهشتى بى حساب به کسى داده مى‏ شود، و یا ادعاى [[ایمان|ایمان]] و [[عمل صالح]] براى نیل به آنها کافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود.<ref name=":۱" />
 +
 
 +
'''آسودگی از  سخنان بیهوده:'''
 +
 
 +
هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوى دارد این است که آنها در باغهاى بهشت نه لغو  و  بیهوده ‏اى مى‏ شنوند، نه سخنان گناه‏ آلود: {{متن قرآن|«لا یسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً»}}. 
 +
 
 +
سپس مى‏ افزاید:" تنها چیزى که در آنجا مى‏ شنوند سلام است، سلام: «{{متن قرآن|إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً»}}  آیا این سلام از ناحیه [[الله|خداوند]] است؟ یا از ناحیه [[فرشتگان]]؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟ از همه مناسبتر تفسیر اخیر است چنان که در آیات دیگر [[قرآن]] به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است‏.<ref name=":۰" />
 +
 
 +
'''چشمه تسنیم:'''
 +
 
 +
یکی از نعتمهای ویژه مقربان چشمه ای است در [[بهشت]] به نام «[[تسنیم]]» که تنها مقربان از آن به صورت خالص می نوشند. برای سایر اهل بهشت شراب طهور دیگری به نام «رحیق مختوم» وجود دارد که با تسنیم آمیخته است.
 +
 
 +
در آیات ۲۲ تا ۲۸ [[سوره مطففین]] به این معنا اشاره شده است: {{متن قرآن|« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ.عَلَى الْأَرائِک ینْظُرُونَ. تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ. یسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْک وَ فی‏ ذلِک فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ. عَیناً یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»}}؛ براستى که نیکوکاران در نعمتند. بر تختها و می نگرند، طراوت نعمت را در چهره ‏هاشان می شناسى. آنان را از شراب نابى سر به مهر دهند. که مهرش از مشک است. پس مشتاقان باید بر یکدیگر پیشى گیرند. و آمیزه آن تَسنیم است‏. چشمه اى که مقربان از آن می نوشند.
  
== منابع ==
+
'''تسنیم در روایات:'''
  
*دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل ''سابقون'' از ثريا قطبی، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام
+
*بر اساس روایات «تسنیم» بهترین نوشیدنی بهشت است. [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] درباره تسنیم می فرمایند: {{متن حدیث|«هُوَ أَشرَفُ شَرابٍ فِی الجَنَّةِ یشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ ، وَهُمُ المُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ : رسولُ اللّهِ وَعَلِی بنُ أَبِی طالِبٍ وَالأَئِمَّةُ وَفاطِمَةُ وَخَدِیجَةُ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم وَعَلى ذُرِّیتِهُمُ الَّذِین اتَّبَعُوهُم بِإِیمانٍ ـ یتَسَنَّمُ عَلَیهِم مِن أَعالِی دُورِهِم»}}؛<ref>تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۱۴، ص: ۱۹۱</ref> آن، بهترین نوشیدنى بهشت است و محمّد و خاندان محمّد، آن را مى آشامند و ایشان اند آن مقرّبانِ پیشتاز: [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] و [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] و [[ائمه اطهار|امامان]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] و [[خدیجه کبری|خدیجه]] ـ که درودهاى خدا بر ایشان باد و بر فرزندان ایشان که با ایمان از آنان پیروى کردند ـ این نوشیدنى، از فراز خانه شان برایشان فرو مى ریزد.
 +
*[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: {{متن حدیث|«تَسنِیمٌ أَشرَفُ شَرابٍ فِی الجَنَّةِ ، یشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صِرفا ، وَیمزَجُ لِأَصحابِ الیمِینِ وَلِسائِرِ أَهلِ الجَنَّةِ»}} تسنیم، عالى ترین نوشیدنى بهشت است. محمّد و خاندان محمّد، خالص آن را مى آشامند و براى [[اصحاب یمین]] و دیگر بهشتیان، آمیخته مى شود.
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*طباطبایى، سید محمدحسین،‏ المیزان فى تفسیر القرآن،‏ قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم‏۱۴۱۷ ق‏.
 +
*مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ۱۱۱جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
 +
*مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، ۱جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.
 +
*ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، ۱جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
 +
*مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران‏: دار الکتب الإسلامیة چاپ: اول‏۱۳۷۴ش.
 +
*قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۴جلد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۸ ش.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= ضعیف
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= متوسط
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= متوسط
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
}}
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۴


«سابقون»، تعبیری است قرآنی به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی. در سوره واقعه از «سابقون» به عنوان «مقربون» یاد شده و نعمتهای ارزنده ای برایشان در بهشت بیان گردیده است.

تعریف سابقون

سابقون صیغه جمع مذکر اسم فاعل از مصدر «سَبْق» به معنای پیشی گیرندگان است. از ۳۷ مرتبه ای که «سَبق» و مشتقات آن در قرآن کریم بکار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد.[۱]

در سوره واقعه خداوند انسانها را نسبت به کفر و ایمان در دسته بندی سه گانه ای قرار داده است: «اصحاب میمنة»،[۲] «اصحاب مشئمة»[۳] و «السابقون».

کلمه «میمنة» از ماده «یمن» است که مقابل «شؤم» است و معنایى بر خلاف آن دارد. «اصحاب میمنة» اصحاب و دارندگان یمن و سعادتند، و در مقابل آنان «اصحاب مشئمة» هستند، که اصحاب و دارندگان شقاوت هستند.[۴] اما «سابقون» گروهی هستند که در ایمان و اخلاق و اعمال خیر پیشتاز و پیشوا هستند و به همین دلیل خداوند آنان را مقربان درگاه خود نامیده و می فرماید: «و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ».[۵]

سابقون در امت اسلام

در هر امتی از امتهای پیشین، گروهی از مؤمنان در ایمان و تقوا پیشتاز بوده اند. قرآن کریم درباره تعداد این افراد می فرماید: «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ وَ قَلیلٌ مِنَ الْآخِرینَ».[۶]

«ثُلة» چنان که راغب در مفردات مى ‏گوید در اصل به معنى قطعه مجتمع از پشم است، که به معنى جماعت و گروه نیز به کار می رود. بعضى نیز آن را به معنى «قطعه» مى ‏دانند، و در اینجا به قرینه مقابله با «قلیل من الآخرین» به معنى قطعه عظیم است.[۷]

طبق این دو آیه گروه زیادى از مقربان از امتهاى پیشین اند، و تنها کمى از آنها از امت اسلام می ‏باشند. و این به دلیل کثرت امتهای پیشین است که موجب می شود مجموع پیشگامان در همه آن امتها از پیشگامان در امت اسلام بیشتر باشد.[۸]

مصادیق سابقون در روایات

در روایات برای سابقون مصادیقی بیان شده است. مهمترین این مصادیق شخص رسول الله و اهل بیت علیهم السلام ایشان هستند:[۹]

  • در روایتی از امام حسن علیه السلام در وصف امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «فَکانَ أَبِی سَابِقَ السَّابِقِینَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ أَقْرَبَ الْأَقْرَبِینَ»؛ پدرم، پیشتازترینِ پیشتازان به سوى خداوند عز و جل و پیامبرش، و نزدیک ترینِ نزدیکان بود.[۱۰]
  • امام صادق علیه السلام نیز در تبیین آیات ۱۰ تا ۱۴ سوره واقعه می فرمایند: «نَحْنُ السَّابِقُونَ‏ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ»[۱۱]؛ ما (اهل بیت) همان آخرین هستیم که پیشى گرفتند .
  • در حدیث دیگر از رسول خدا، امام علی علیه السلام و شیعیان ایشان به عنوان «سابقون» معرفی شده اند: «قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ ذَلِک عَلِی وَ شِیعَتُهُ هُمُ السَّابِقُونَ‏ إِلَى الْجَنَّةِ الْمُقَرَّبُونَ مِنَ اللَّهِ بِکرَامَتِهِ لَهُمْ»[۱۲]؛ جبرئیل علیه السلام به من گفت: آنها على و شیعیان اویند. آنان پیشتازان به سوى بهشت هستند و به لطف و کرم خداوند، به او نزدیک اند.
  • امام علی علیه السلام در تبیین آیه شریفه و تبیین مصادیق آن فرمودند: «أمّا ما ذَکرَهُ اللّهُ جلّ و عزّ مِنَ السابِقِینَ السابِقِینَ ، فإنّهم أنبیاءٌ مُرسَلُونَ و غیرُ مُرسَلِینَ»[۱۳] و اما سخن خداوند عزّ و جلّ درباره پیشتازان سبقت گیرنده، آنان پیامبرانِ مرسل و غیر مرسل هستند.

بهشت مقربان

آیات ۱۵ تا ۲۶ سوره واقعه به توصیف نعمتهای بهشتی ویژه سابقون (مقربان) می پردازد:

«عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّکئینَ عَلَیها مُتَقابِلینَ * یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَکوابٍ وَ أَباریقَ وَ کأْسٍ مِنْ مَعینٍ * لا یصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ینْزِفُونَ * وَ فاکهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ * وَ لَحْمِ طَیرٍ مِمَّا یشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عینٌ * کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ * جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ * لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً * إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً».

تختهای به هم پیوسته:

نخست مى ‏فرماید:" آنها بر تختهایى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند:«عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ». در حالى که تکیه بر آن کرده ‏اند و روبروى یکدیگر قرار گرفته و مجلسى پر از انس و سرور دارند:«مُتَّکئِینَ عَلَیها مُتَقابِلِینَ‏»

«سرر» جمع «سریر» از ماده «سرور» به معنى تختهایى است که‏ صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مى نشینند. «موضونه» از ماده «وضن» در اصل به معنى بافتن زره است، و برای هر بافته ای که تار و پود آن محکم است نیز به کار می رود. در اینجا منظور تختهایى است که کاملا در کنار هم قرار گرفته و به هم پیوسته است، یا به قول برخی از مفسران خود این تختها داراى بافت مخصوصى از «لؤلؤ» و «یاقوت» است.[۸]

خادمان جوان و پر طراوت:

سپس از دومین موهبت آنها سخن گفته، مى ‏فرماید: نوجوانانى که همواره در شکوه و طراوت جوانى به سر مى ‏برند گرداگرد آنها مى ‏گردند و در خدمت آنها هستند: «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ‏».

تعبیر به «یطوف» از ماده «طواف» اشاره به خدمت مداوم آنها است و تعبیر به «مخلدون» با اینکه همه اهل بهشت «مخلد» و جاودانى هستند، اشاره به جاودانگى نشاط جوانى و طراوت و زیبایى آنها است. این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه‏ ها و جامهاى پر از شراب طهور که از نهرهاى جارى بهشتى برداشته شده در اطراف آنها مى ‏گردند و آنان را سیراب مى‏ کنند: «بِأَکوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کأْسٍ مِنْ مَعِینٍ» شرابی که بهشتیان آن را مى ‏نوشند نه موجب درد سر است و نه باعث مستی آنان می شود: «لا یصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ینْزِفُونَ» تنها یک حالت روحانى توصیف ناپذیر به آنها دست مى‏ دهد که تمام وجودشان را در لذتى بى نظیر فرو مى‏ برد.

در اینکه این نوجوانان چه کسانی هستند تفسیرهاى گوناگونى براى آن ذکر شده است:

  • بعضى گفته ‏اند آنها فرزندان مردم دنیا هستند که پیش از بلوغ چشم از دنیا بسته، و چون کار نیک و بدى نداشته‏ اند به لطف پروردگار چنین منصبى را یافته‏ اند، البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را مى ‏برند که در خدمت مقربان درگاه خدا هستند. در حدیثى از امام على علیه السلام این معنى نقل شده است.
  • در تفسیر دیگرى مى‏ خوانیم: که اینها اطفال مشرکین هستند که به خاطر بى گناهى داراى چنین مرتبه‏ اى شده‏ اند، چرا که اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى ‏شوند.
  • در تفسیر سومى مى‏ خوانیم که آنها خدمتکارانى هستند بهشتى که خداوند مخصوصا آنان را براى این هدف آفریده است.[۸]

غذا های لذیذ:

سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره کرده، مى‏ گوید: نوجوانان بهشتى هر نوع میوه ‏اى که آنها مایل باشند به آنها تقدیم مى‏ کنند: «وَ فاکهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ»؛ و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند: «وَ لَحْمِ طَیرٍ مِمَّا یشْتَهُونَ‏».

همسران زیبا رو:

سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیبا است اشاره کرده، مى ‏گوید: و همسرانى از حور العین دارند: «وَ حُورٌ عِینٌ‏» همچون مروارید در صدف پنهان: «کأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکنُونِ‏».

«حور» جمع «حوراء» و«احور»، به کسى مى‏ گویند که سیاهى چشمش کاملا مشکى و سفیدیش کاملا شفاف است. و «عین» جمع «عیناء» و «اعین» به معنى درشت چشم است، و از آنجا که بیشترین زیبایى انسان در چشمان او است، روى این مساله مخصوصا تکیه شده است.

«مکنون» به معنى پوشیده است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است، زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، بعلاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستى به آنها رسیده، و نه چشمى بر آنها افتاده است

بعد از ذکر این شش موهبت جسمانى مى ‏افزاید: اینها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى که انجام مى ‏دادند: «جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ‏». تا تصور نشود این نعمتهاى بیشمار بهشتى بى حساب به کسى داده مى‏ شود، و یا ادعاى ایمان و عمل صالح براى نیل به آنها کافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود.[۸]

آسودگی از سخنان بیهوده:

هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوى دارد این است که آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بیهوده ‏اى مى‏ شنوند، نه سخنان گناه‏ آلود: «لا یسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً».

سپس مى‏ افزاید:" تنها چیزى که در آنجا مى‏ شنوند سلام است، سلام: «إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً» آیا این سلام از ناحیه خداوند است؟ یا از ناحیه فرشتگان؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟ از همه مناسبتر تفسیر اخیر است چنان که در آیات دیگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است‏.[۷]

چشمه تسنیم:

یکی از نعتمهای ویژه مقربان چشمه ای است در بهشت به نام «تسنیم» که تنها مقربان از آن به صورت خالص می نوشند. برای سایر اهل بهشت شراب طهور دیگری به نام «رحیق مختوم» وجود دارد که با تسنیم آمیخته است.

در آیات ۲۲ تا ۲۸ سوره مطففین به این معنا اشاره شده است: « إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ.عَلَى الْأَرائِک ینْظُرُونَ. تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ. یسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ. خِتامُهُ مِسْک وَ فی‏ ذلِک فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ. عَیناً یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»؛ براستى که نیکوکاران در نعمتند. بر تختها و می نگرند، طراوت نعمت را در چهره ‏هاشان می شناسى. آنان را از شراب نابى سر به مهر دهند. که مهرش از مشک است. پس مشتاقان باید بر یکدیگر پیشى گیرند. و آمیزه آن تَسنیم است‏. چشمه اى که مقربان از آن می نوشند.

تسنیم در روایات:

  • بر اساس روایات «تسنیم» بهترین نوشیدنی بهشت است. رسول خدا درباره تسنیم می فرمایند: «هُوَ أَشرَفُ شَرابٍ فِی الجَنَّةِ یشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ ، وَهُمُ المُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ : رسولُ اللّهِ وَعَلِی بنُ أَبِی طالِبٍ وَالأَئِمَّةُ وَفاطِمَةُ وَخَدِیجَةُ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم وَعَلى ذُرِّیتِهُمُ الَّذِین اتَّبَعُوهُم بِإِیمانٍ ـ یتَسَنَّمُ عَلَیهِم مِن أَعالِی دُورِهِم»؛[۱۴] آن، بهترین نوشیدنى بهشت است و محمّد و خاندان محمّد، آن را مى آشامند و ایشان اند آن مقرّبانِ پیشتاز: پیامبر خدا و على بن ابى طالب و امامان و فاطمه و خدیجه ـ که درودهاى خدا بر ایشان باد و بر فرزندان ایشان که با ایمان از آنان پیروى کردند ـ این نوشیدنى، از فراز خانه شان برایشان فرو مى ریزد.
  • امام باقر علیه السلام فرمود: «تَسنِیمٌ أَشرَفُ شَرابٍ فِی الجَنَّةِ ، یشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صِرفا ، وَیمزَجُ لِأَصحابِ الیمِینِ وَلِسائِرِ أَهلِ الجَنَّةِ» تسنیم، عالى ترین نوشیدنى بهشت است. محمّد و خاندان محمّد، خالص آن را مى آشامند و براى اصحاب یمین و دیگر بهشتیان، آمیخته مى شود.

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون
  2. سوره واقعه/آیه ۸
  3. سوره واقعه/آیه ۹
  4. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۹، ص: ۱۱۶
  5. سوره واقعه/آیات ۱۰و ۱۱
  6. سوره واقعه/آیات ۱۳و ۱۴
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص: ۲۱۶
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص: ۲۱۴
  9. بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏۸ / ۱۵۰
  10. بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏۱۰ / ۱۴۰
  11. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۲۴، ص: ۴
  12. الأمالی (للمفید) ؛ النص ؛ ص۲۹۸
  13. تحف العقول ؛ النص ؛ ص۱۸۹
  14. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۱۴، ص: ۱۹۱

منابع

  • طباطبایى، سید محمدحسین،‏ المیزان فى تفسیر القرآن،‏ قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم‏۱۴۱۷ ق‏.
  • مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ۱۱۱جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
  • مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، ۱جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.
  • ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، ۱جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
  • مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران‏: دار الکتب الإسلامیة چاپ: اول‏۱۳۷۴ش.
  • قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۴جلد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۸ ش.