زیارت اربعین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۳ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (رتبه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اربعين، چهلمين روز شهادت امام حسين عليه السلام است كه جان خود و يارانش را فداى دين كرد. از آنجا كه گراميداشت‌ خاطره شهيد و احياء اربعين وى، زنده نگهداشتن‌ نام و ياد و راه اوست و زيارت، يكى از راه هاى ياد و احياء خاطره است. زيارت ‌امام حسين علیه السلام به ويژه در روز بيستم ماه صفر كه اربعين آن حضرت است، فضيلت بسيار دارد.

زیارت اربعین در روایات

امام حسن عسكرى‌ علیه السلام در حديثى علامت هاى‌ «مؤمن‌» را پنج چيز شمرده است: نماز پنجاه و يك ركعت، زيارت اربعين، انگشتركردن در دست راست، پيشانى بر خاك نهادن‌ و «بسم ا...» را در نماز، آشكارا گفتن: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدى و خمسين و زيارة الاربعين...».[۱]

زيارت اربعين كه در اين روز مستحب است، در كتب دعا آمده است‌ و به اين گونه شروع مى‌شود: «السلام على ولى الله و حبيبه...» كه اين متن، از طريق‌ صفوان جمال از امام صادق علیه السلام روايت‌ شده است.

زيارت ديگر آن است كه جابر بن ‌عبدالله انصارى در اين روز خوانده است و متن زيارت به عنوان زيارتنامه آن امام در نيمه ‌ماه رجب نقل شده و با جمله‌ «السلام عليكم يا آل الله...» شروع مى‌شود.[۲]

جابر بن عبدالله نخستین زائر اباعبدالله علیه السلام

مورخان نوشته‌اند كه جابر بن عبدالله انصارى، همراه عطيه عوفى موفق شدند كه در همان اولين اربعين پس از عاشورا به زيارت امام حسين‌ علیه السلام نائل آيند.[۳] در این زمان جابر نابینا شده بود و با توجه به جایگاه رفیع او در بین مسلمانان به عنوان صحابی بزرگ پیامبر اکرم (ص) زیارت او حاوی پیام ویژه ای به مسلمانان بوده است.

در کتاب بشارة المصطفى چگونگی این زیارت به نقل از عطيّه عوفى چنین آمده است:

همراه جابر بن عبداللّه انصارى، براى زيارت قبر حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام حركت كرديم. هنگامى كه به كربلا رسيديم، جابر به كرانه فرات، نزديك شد و غسل كرد و پيراهن و ردايى به تن كرد و كيسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشيد و هيچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت تا اين كه به قبر، نزديك شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بيهوش بر روى قبر افتاد.

كمي آب بر او پاشيدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسين! آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگهايت را بر ميان شانه ها و پشتت ريختند و ميان سر و پيكرت، جدايى انداختند؟! گواهى مى دهم كه تو، فرزند خاتم پيامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پيمان تقوا و چكيده هدايت و پنجمين فرد از اصحاب كسايى و فرزند سالار نقيبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنين نباشى در حالى كه از دست سَرور پيامبران غذا خورده اى و در دامان تقواپيشگان، پرورش يافته اى و از سينه ايمان شير نوشيده اى و با اسلام، تو را از شير گرفته اند.

پاك زيستى و پاك رفتى؛ اما دلهاى مؤمنان، در فراق تو خوش نيست، بى آن كه در اين ترديدى رود كه همه اينها به خيرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت يحيى بن زكريّا رفت. آنگاه جابر، ديده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما، اى روح هايى كه گرداگردِ حسين فرود آمده، همراهش شديد! گواهى مى دهم كه نماز را به پا داشتيد و زكات داديد و به نيكى فرمان داديد و از زشتى، بازداشتيد و با مُلحدان جنگيديد و خدا را پرستيديد تا به شهادت رسيديد.

سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگيخت، در آنچه به آن درآمديد با شما شريك هستيم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شريك باشيم]، با آن كه ما نه به درّه اى فرود آمديم و نه از كوهى بالا رفتيم و نه شمشيرى زديم، در حالى كه اينان سرهايشان از پيكر، جدا شد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه شدند؟! جابر گفت: اى عطيّه! شنيدم كه حبيبم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود و هر كس كارِ كسانى را دوست داشته باشد، در كارشان شريك مى شود» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پيامبرى برانگيخت نيّت من و همراهانم همان است كه حسين عليه السلام و يارانش بر آن رفته اند.[۴]

پانویس

  1. بحارالانوار، ج 98، (بيروت) ص 329، المزار، شيخ مفيد، ص 53.
  2. مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.
  3. منتهى الآمال، ج 1، حوادث اربعين، نفس المهموم ص 322، بحارالانوار، ج 98، ص 328.
  4. محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ج8، ص387

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ج8، ص387 در دسترس در حدیث نت.