خضاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} خِضاب، ر...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{عالی}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
خِضاب، رنگ كردن موى سر و صورت و نيز دست و پا با موادى نظير حَنا. واژه خضاب از ريشه خ ض ب است به معناى حِنّا و كَتَم و مانند آن كه براى رنگ كردن به كار مى‌رود (جوهرى؛ ابن منظور، ذيل «خضب») و مصدر آن به معناى «رنگ كردن چيزى» (رجوع کنید به فيّومى، ذيل «خضب») و مقصود از آن، رنگ كردن موى سر و محاسن است (ابن‌حجر عسقلانى، ج 10، ص 291؛ طريحى، ذيل «خضب»). چون مادّه اصلى براى خضاب حناست، غالباً حنابستن مترادف خضاب كردن آمده است (رجوع کنید به جوهرى، ذيل «حنأ»). فيّومى (همانجا) توضيح داده است كه براى رنگ كردن با حنا ريشه خ ض ب و براى رنگ كردن با ساير مواد ريشه ص ب غ به كار مى‌رود.
 
  
خضاب كردن پيش از اسلام رايج بوده (رجوع کنید به ابن‌ابى‌شيبه، ج 8، ص 335؛ عسكرى، قسم 1، ص 27؛ ذهبى، ج 2، ص 443؛ سيوطى، ذيل بقره: 124) و احاديث متعددى درباره استحباب آن براى مردان و زنان (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص 82ـ85)، به‌جز مصيبت‌ديدگان (همان، ج 2، ص 87ـ88)، روايت شده، تا آنجا كه مجلسى (ص 27) خضاب كردن را سنّت مؤكد به شمار آورده است. در يك حديث آمده كه خضاب هديه و سنّت پيامبر صلى‌اللّه‌عليه‌وآله وسلم است، به ويژه خضاب موى سر و ريش براى مردان و خضاب موى سر، و دست و پا براى زنان (رجوع کنید به ابن‌بابويه، 1414، ج 1، ص 122؛ طبرسى، ص 91؛ مجلسى، همانجا).
+
«خِضاب»، رنگ کردن موى سر و صورت و نیز دست و پا با موادى نظیر «حَنا» است. در روایات اسلامی، خضاب کردن یکى از سنّتهاى [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله) معرفی شده و فواید و آثارى براى آن بیان گردیده‌ است.
  
در روايات متعددى آمده است كه حضرت رسول صلى‌اللّه‌عليه‌وآله وسلم خضاب مى‌كردند (رجوع کنید به مجلسى، ص 28) و پرداخت يك درهم براى خضاب را بهتر از انفاق هزار درهم مى‌دانستند و ديگران را براى احتراز از شباهت به يهود و نصارا بدان تشويق و از ترك آن منع مى‌كردند (احمدبن حنبل، ج 1، ص 165؛ ابن بابويه، 1362ش، ج 2، ص 497ـ498)؛ چون پيروان اين دو دين خضاب نمى‌كردند (بخارى، ج 4، ص 145ـ146؛ مسلم‌بن حجاج، ج 6، ص 156).
+
==واژه شناسی==
 +
واژه «خضاب» از ریشه «خ ض ب» است به معناى حِنّا و کتَم و مانند آن که براى رنگ کردن بکار مى‌رود<ref>جوهرى؛ ابن منظور، ذیل «خضب».</ref> و مصدر آن به معناى «رنگ کردن چیزى» <ref>رجوع کنید به فیومى، ذیل «خضب».</ref> و مقصود از آن رنگ کردن موى سر و محاسن است.<ref>ابن‌حجر عسقلانى، ج۱۰، ص۲۹۱؛ طریحى، ذیل «خضب».</ref> چون مادّه اصلى براى خضاب «حنا» است، غالباً حنا بستن مترادف خضاب کردن آمده است.<ref>رجوع کنید به جوهرى، ذیل «حنأ».</ref> فیومى توضیح داده است که براى رنگ کردن با حنا ریشه «خضب» و براى رنگ کردن با سایر مواد ریشه «صبغ» بکار مى‌رود.
  
همچنين فوايد متعددى براى خضاب از آن حضرت روايت كرده‌اند، مثل خوشبوشدن، زينت دادن، موجب شادى مؤمنان و نيز افزايش عفاف بودن و شمارى از آثار اخروى (رجوع کنید به كلينى، ج 5، ص 567، ج 6، ص 480، 482ـ483؛ ابن‌بابويه، 1362ش، همانجا؛ طبرسى، ص 92).
+
==خضاب در روایات==
 +
خضاب کردن پیش از [[اسلام]] رایج بوده است؛<ref>رجوع کنید به ابن‌ ابى‌ شیبه، ج۸، ص۳۳۵؛ عسکرى، قسم۱، ص۲۷؛ ذهبى، ج۲، ص۴۴۳؛ سیوطى، ذیل بقره: ۱۲۴.</ref> [[حدیث|احادیث]] متعددى نیز درباره [[استحباب]] آن براى مردان و زنان،<ref>رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۸۲ـ۸۵.</ref> به‌ جز مصیبت‌دیدگان<ref>همان، ج۲، ص۸۷ـ۸۸.</ref> روایت شده، تا آنجا که مجلسى خضاب کردن را [[سنت|سنّت]] مؤکد به شمار آورده است. در یک حدیث آمده که خضاب هدیه و سنّت [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله و سلم است، به ویژه خضاب موى سر و ریش براى مردان و خضاب موى سر و دست و پا براى زنان.<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۲۲؛ طبرسى، ص۹۱.</ref>
  
در روايات به ترتيبِ فضيلتْ رنگهاى سياه، قرمز و زرد براى خضاب كردن ذكر شده است (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص90ـ92). حتى خضاب به رنگ سياه، احتمالا به سبب جلوه بيشتر آن، مصداق ايمان، و موجب ترس دشمنان و از مصاديق قوت، مذكور در آيه 60 سوره انفال معرفى شده (رجوع کنید به كلينى، ج 6، ص480ـ483؛ ابن‌بابويه، 1414، ج 1، ص 123) و گفته شده است كه پيامبر سياه را نيكوترين رنگ براى خضاب مى‌دانستند اهل بيت آن حضرت نيز همين رنگ را برگزيده بوده‌اند (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 5، ص 322؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1197).
+
در روایات متعددى آمده است که حضرت رسول صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله و سلم خضاب مى‌کردند<ref>رجوع کنید به مجلسى، ص۲۸.</ref> و پرداخت یک درهم براى خضاب را بهتر از [[انفاق]] هزار درهم مى‌دانستند و دیگران را براى احتراز از شباهت به [[یهود|یهود]] و [[نصاری|نصارا]] بدان تشویق و از ترک آن منع مى‌کردند؛<ref>احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۹۷ـ۴۹۸.</ref> چون پیروان این دو [[دین|دین]] خضاب نمى‌کردند.<ref>بخارى، ج۴، ص۱۴۵ـ۱۴۶؛ مسلم‌ بن حجاج، ج۶، ص۱۵۶.</ref>
  
در ميان روايات اهل سنّت درباره خضاب به رنگ سياه دو دسته حديث ديده مى‌شود؛ دسته‌اى در جواز و برخى در نهى از آن (رجوع کنید به ابن ماجه، همانجا؛ نسائى، ج 8 ، ص 138). بر اين اساس، فقهاى اهل سنّت درباره حكم خضاب سياه اختلاف‌نظر دارند (رجوع کنید به ابن حجر عسقلانى، ج10، ص 292؛ مباركفورى، ج 5، ص 355ـ361). طبرانى هر دو دسته روايات را صحيح شمرده است (رجوع کنید به نووى، شرح صحيح مسلم، ج 14، ص80)، اما ابن ابى‌حاتِم (ج 4، ص 185) و ابن جوزى (ج 3، ص 55) برخى از اين روايات را مجعول يا شبه‌مجعول خوانده‌اند. همچنين نقدهاى سندى و متنى متعددى بر روايات نهى از خضاب سياه وارد شده است (رجوع کنید به مباركفورى، ج 5، ص 358ـ 361؛ مطيرى، ص 25ـ56). ابن‌قيم جوزيه (ص 286) نيز كوشيده است وجه نهى از خضاب سياه را بيان كند.
+
همچنین فواید متعددى براى خضاب از آن حضرت روایت کرده‌اند، مثل خوشبو شدن، زینت دادن، موجب شادى مؤمنان و نیز افزایش [[عفت|عفاف]] و شمارى از آثار [[آخرت|اخروى]].<ref>رجوع کنید به کلینى، ج۵، ص۵۶۷، ج۶، ص۴۸۰، ۴۸۲ـ۴۸۳؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۲ش، همانجا؛ طبرسى، ص۹۲.</ref>
  
از ديگر موادى كه براى خضاب بستن در روايات بدان اشاره شده، حَنا* است (رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج 2، ص 1196ـ1197؛ حرّعاملى، ج 2، ص 94ـ97) كه خضاب كردن با آن را يكى از سنّتهاى پيامبران (ابن بابويه، 1363ش، ج 1، ص 242؛ همو، 1414، ج 1، ص 52؛ درباره اختلاف محدّثان در الفاظ اين روايت رجوع کنید به طريحى، ذيل «حنأ») و آن را خضاب اسلام (طبرسى، ص 91) معرفى كرده‌اند و فوايد و آثارى براى آن بيان كرده‌اند (رجوع کنید به طبرسى، همانجا؛ حرّعاملى، ج 2، ص 73ـ77، 94ـ 95، 355).گفته شده است پيامبر اكرم بانوان را به خضاب كردن ناخنها با حنا امر مى‌كرد (طريحى، همانجا). در روايات آمده است كه برخى امامان شيعه از حنا جهت خضاب بستن استفاده مى‌كردند (رجوع کنید به كلينى، ج 6، ص 509). البته برخى بر اين گمان بوده‌اند كه خضاب كردن با حنا موجب افزايش موى سفيد مى‌شود، از اين رو چندان تمايلى بدان نداشتند (رجوع کنید به همان، ج 6، ص480). به گفته جبورى و حسينى (ص 34) مردم كربلا بر اين باور بوده‌اند كه حضرت زهرا سلام‌اللّه عليها در شب عروسى خويش، از حنا جهت خضاب استفاده كرده بود به اين جهت حنابستن عروس را «حَنَّة‌الزهرة» مى‌گفته‌اند. در ايران و بحرين نيز رسم حنابندان در شب عروسى رواج داشته است (رجوع کنید به كتيرايى، ص 201ـ205؛ عدنانى، ص 127ـ128). در ايران همچنين دست و پاى محتضر را حنا مى‌بستند و اين كار را مايه سهولت كار ميت در قبر و پرسش نكير و منكر تلقى مى‌كردند (كتيرايى، ص 266؛ درباره كاربردهاى ديگر حنا در آداب و رسوم ايرانى رجوع کنید به همان، ص 117، 120؛ ماسه، ج 1، ص 93).
+
در روایات به ترتیبِ فضیلتْ رنگهاى سیاه، قرمز و زرد براى خضاب کردن ذکر شده است.<ref>رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۹۰ـ۹۲.</ref> حتى خضاب به رنگ سیاه، احتمالاً به سبب جلوه بیشتر آن، مصداق [[ایمان|ایمان]] و موجب ترس دشمنان و از مصادیق «قوة» مذکور در آیه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...» ([[سوره انفال]]، ۶۰) معرفى شده<ref>رجوع کنید به کلینى، ج۶، ص۴۸۰ـ۴۸۳؛ ابن‌بابویه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۲۳.</ref> و گفته شده است که پیامبر سیاه را نیکوترین رنگ براى خضاب مى‌دانستند. [[اهل البیت|اهل بیت]] آن حضرت نیز همین رنگ را برگزیده بوده‌اند.<ref>رجوع کنید به ابن‌ سعد، ج۵، ص ۳۲۲؛ ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۱۹۷.</ref>
  
در گذشته، برخى افراد، گاهى با حنا نقوشى بر دست و پاى خود ايجاد مى‌كردند كه به نگار معروف بود (كتيرايى، ص 202؛ سمسار، ص 35)، اما در روايتى، نقش كردن روى بدن با رنگ نهى شده است (رجوع کنید به كلينى، ج 5، ص 519ـ520).
+
از موادى که براى خضاب بستن در روایات بدان اشاره شده، حَنا است<ref>رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۱۹۶ـ۱۱۹۷؛ حرّعاملى، ج۲، ص۹۴ـ۹۷.</ref> که خضاب کردن با آن را یکى از سنّتهاى پیامبران<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۲؛ همو، ۱۴۱۴، ج۱، ص۵۲؛ درباره اختلاف محدّثان در الفاظ این روایت رجوع کنید به طریحى، ذیل «حنأ».</ref> و آن را خضاب [[اسلام]] معرفى کرده‌اند و فواید و آثارى براى آن بیان کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به طبرسى، ص۹۱؛ حرّعاملى، ج۲، ص۷۳ـ۷۷، ۹۴ـ۹۵، ۳۵۵.</ref> گفته شده است [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] بانوان را به خضاب کردن ناخنها با حنا امر مى‌کرد.<ref>طریحى، همانجا.</ref> در روایات آمده است که برخى [[ائمه اطهار|امامان]] [[شیعه]] هم از حنا جهت خضاب بستن استفاده مى‌کردند.<ref>رجوع کنید به کلینى، ج۶، ص۵۰۹.</ref>
  
از ديگر مواد خضاب، كَتَم (درباره اين گياه رجوع کنید به جوهرى؛ ابن‌منظور، ذيل «كتم»؛ ابن قيم جوزيه، ص 285) است كه در روايات، گاه جداگانه (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص 92) و گاه به همراه حنا (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 96ـ97)، به آن اشاره و گفته شده است كه پيامبر اكرم و برخى امامان عليهم‌السلام از حنا و كتم براى خضاب كردن استفاده مى‌كردند (رجوع کنید به ابن ابى‌عاصم، ج 1، ص 300؛ كلينى، ج 6، ص 481؛ ابن‌بابويه، 1414، ج 1، ص 122؛ طبرسى، ص 91). طبق يك روايت، پيامبر صلى‌اللّه‌عليه‌وآله اين دو مادّه را بهترين مواد خضاب ذكر كرده است (رجوع کنید به نسائى، ج 8، ص 139؛ طبرسى، ص 92).  
+
==احکام خضاب==
 +
ظاهراً به دلیل کارکرد اصلى خضاب، یعنى حفظ آراستگى و ایجاد نشاط اجتماعى، خضاب کردن در برخى موارد نهى گردیده و این کار [[مکروه]] تلقى شده است.<ref>رجوع کنید به مفید، ص۵۸؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲؛ درباره سبب این کراهت رجوع کنید به مفید، همانجا؛ بحرانى، ج۳، ص۲۷۴ـ۲۷۵؛ براى روایات دیگر رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۲۲۲.</ref>
  
پيامبر اكرم گاه محاسن خود را به رنگ زرد خضاب مى‌كرد (ابن ماجه، ج 2، ص 1198) و براى آن از دو گياه وَرْس (درباره آن رجوع کنید به دينورى، ج 3، ص 165ـ167؛ ابن منظور، ذيل«ورس») و زعفران استفاده مى‌نمود (رجوع کنید به ابوداوود، ج 2، ص 291؛ نسائى، ج 8، ص 186). امام صادق عليه‌السلام نيز براى خضاب به رنگ زرد از خطمى همراه با حنا استفاده مى‌كرد (رجوع کنید به طبرسى، ص90).
+
دیگر این که خضاب بستن دستان براى بانوان توصیه شده<ref>رجوع کنید به حر عاملى، ج۲، ص۹۷.</ref> و از طرف دیگر، [[فخرالدین طریحی|طریحى]] (ذیل «خضب») تصریح کرده که دلیلى براى [[استحباب]] خضاب دست براى مردان نیافته است. مجلسى نیز خضاب کردن دست و پا را براى مردان مکروه شمرده است، چرا که این کار موجب شباهت مردان به زنان مى‌شده است.<ref>رجوع کنید به کلینى، ج۸، ص۳۸؛ نیز رجوع کنید به ابوداوود، ج۲، ص۴۶۲؛ بیهقى، ج۸، ص۲۲۴.</ref>
  
گاه از مادّه خَلُوق براى درمان و نيز خضاب كردن ياد شده (رجوع کنید به ابن‌اثير، ذيل «خلق»؛ مجلسى، ص 28)، اما در روايات مداومت بر استعمال آن مورد نهى قرار گرفته است (رجوع کنید به كلينى، ج 6، ص 517؛ براى تفصيل اين بحث رجوع کنید به عدنانى، ص 379ـ382).
+
همچنین احادیث متعددى درباره حکم خضاب براى زنِ [[احرام|مُحرم]]، با توجه به جنبه زینت داشتن آن، روایت شده که آراى فقهاى [[شیعه|شیعه]] نیز درباره آن متفاوت است.<ref>رجوع کنید به صابرى همدانى، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۶؛ درباره نظر علماى اهل‌سنّت در این موضوع رجوع کنید به نووى، المجموع، ج۷، ص۲۱۹ـ۲۲۰.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>ـ۱۴۱۷، ج۲، ص۲۹۵.</ref> خضاب زن هنگام [[احرام]] را اگر به قصد زینت باشد، منع کرده و اگر به قصد تبعیت از [[سنت|سنّت]] باشد، بى اشکال دانسته است.
 
+
==پانویس==
در خضاب از گياهان ديگرى مانند عَنْدَم، عِشرِق، شقايق و دَرماء نيز استفاده مى‌شده، اما در احاديث اشاره‌اى به آنها نشده است (درباره اين گياهان و برخى ديگر از گياهان مورد استفاده براى خضاب رجوع کنید به دينورى، ج 3، ص 165ـ183؛ زكيه عمر على، ص 61ـ65).
+
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
ظاهرآ به دليل كاركرد اصلى خضاب، يعنى حفظ آراستگى و ايجاد نشاط اجتماعى، خضاب كردن در برخى مواقع و موارد نهى و اين كار مكروه تلقى شده است (رجوع کنید به مفيد، ص 58؛ طوسى، 1401، ج 1، ص 181ـ 182؛ درباره سبب اين كراهت رجوع کنید به مفيد، همانجا؛ بحرانى، ج 3، ص 274ـ275؛ براى روايات ديگر رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص 222).
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۱۵، مدخل "خضاب" از حمید باقرى.
 
+
[[رده:سنت های پیامبر اکرم]]
همچنين بنابر روايات، كم شدن يا از بين رفتن رنگ خضاب مورد نهى قرارگرفته (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص 86ـ88) و به نظر حرّعاملى تكرار خضاب مستحب بوده است.
 
 
 
ديگر اينكه خضاب بستن دستان براى بانوان توصيه شده (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 2، ص 97) و از طرف ديگر، طريحى (ذيل «خضب») تصريح كرده كه دليلى براى استحباب خضاب دست براى مردان نيافته است. مجلسى (ص 27) نيز خضاب كردن دست و پا را براى مردان على‌الاصول مكروه شمرده است، چرا كه اين كار موجب شباهت مردان به زنان مى‌شده است (رجوع کنید به كلينى، ج 8، ص 38؛ نيز رجوع کنید به ابوداوود، ج 2، ص 462؛ بيهقى، ج 8، ص 224).
 
 
 
همچنين احاديث متعددى درباره حكم خضاب براى زنِ مُحرم، با توجه به جنبه زينت داشتن آن، روايت شده كه آراى فقهاى شيعه نيز درباره آن متفاوت است (رجوع کنید به صابرى همدانى، ج 2، ص 314ـ316؛ درباره نظر علماى اهل‌سنّت در اين موضوع رجوع کنید به نووى، المجموع، ج 7، ص 219ـ220). طوسى (1407ـ1417، ج 2، ص 295) خضاب زن هنگام احرام را اگر به قصد زينت باشد، منع كرده و اگر به قصد تبعيت از سنّت باشد، بى اشكال دانسته است.
 
 
 
درباره خضاب رساله‌هايى نگاشته شده است؛ از جمله الخضاب بالسواد عندالشيعة والسنة، تأليف ميرزانجم‌الدين طهرانى كه در آن مصادر تمام روايات مربوط با نام كتاب و عنوان باب مشخص شده‌است. شيخ محمدحسين قمشه‌اى نجفى (متوفى 1336) نيز رساله مبسوط الخضابية را در اين باره نوشته است (آقابزرگ طهرانى، ج 7، ص 176). از اهل سنّت نيز رساله على‌بن محمدسعيد سُوَيدى (متوفى 1237) درباره خضاب (زركلى، ج 5، ص 17) و كتاب الحِلية فى خضاب‌اللحية اثر سيدنورالدين واعظ بغدادى (بغدادى، ج 2، ستون 461) در خور ذكر است.
 
 
 
 
 
== منابع ==
 
*دانشنامه جهان اسلام، جلد 15، ذیل مدخل ''خِضاب'' ازحميد باقرى، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام
 
[[رده:پیامبر اکرم]]
 
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۲۸


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«خِضاب»، رنگ کردن موى سر و صورت و نیز دست و پا با موادى نظیر «حَنا» است. در روایات اسلامی، خضاب کردن یکى از سنّتهاى پیامبر اکرم (صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله) معرفی شده و فواید و آثارى براى آن بیان گردیده‌ است.

واژه شناسی

واژه «خضاب» از ریشه «خ ض ب» است به معناى حِنّا و کتَم و مانند آن که براى رنگ کردن بکار مى‌رود[۱] و مصدر آن به معناى «رنگ کردن چیزى» [۲] و مقصود از آن رنگ کردن موى سر و محاسن است.[۳] چون مادّه اصلى براى خضاب «حنا» است، غالباً حنا بستن مترادف خضاب کردن آمده است.[۴] فیومى توضیح داده است که براى رنگ کردن با حنا ریشه «خضب» و براى رنگ کردن با سایر مواد ریشه «صبغ» بکار مى‌رود.

خضاب در روایات

خضاب کردن پیش از اسلام رایج بوده است؛[۵] احادیث متعددى نیز درباره استحباب آن براى مردان و زنان،[۶] به‌ جز مصیبت‌دیدگان[۷] روایت شده، تا آنجا که مجلسى خضاب کردن را سنّت مؤکد به شمار آورده است. در یک حدیث آمده که خضاب هدیه و سنّت پیامبر اکرم صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله و سلم است، به ویژه خضاب موى سر و ریش براى مردان و خضاب موى سر و دست و پا براى زنان.[۸]

در روایات متعددى آمده است که حضرت رسول صلى‌ اللّه‌ علیه‌ و آله و سلم خضاب مى‌کردند[۹] و پرداخت یک درهم براى خضاب را بهتر از انفاق هزار درهم مى‌دانستند و دیگران را براى احتراز از شباهت به یهود و نصارا بدان تشویق و از ترک آن منع مى‌کردند؛[۱۰] چون پیروان این دو دین خضاب نمى‌کردند.[۱۱]

همچنین فواید متعددى براى خضاب از آن حضرت روایت کرده‌اند، مثل خوشبو شدن، زینت دادن، موجب شادى مؤمنان و نیز افزایش عفاف و شمارى از آثار اخروى.[۱۲]

در روایات به ترتیبِ فضیلتْ رنگهاى سیاه، قرمز و زرد براى خضاب کردن ذکر شده است.[۱۳] حتى خضاب به رنگ سیاه، احتمالاً به سبب جلوه بیشتر آن، مصداق ایمان و موجب ترس دشمنان و از مصادیق «قوة» مذکور در آیه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...» (سوره انفال، ۶۰) معرفى شده[۱۴] و گفته شده است که پیامبر سیاه را نیکوترین رنگ براى خضاب مى‌دانستند. اهل بیت آن حضرت نیز همین رنگ را برگزیده بوده‌اند.[۱۵]

از موادى که براى خضاب بستن در روایات بدان اشاره شده، حَنا است[۱۶] که خضاب کردن با آن را یکى از سنّتهاى پیامبران[۱۷] و آن را خضاب اسلام معرفى کرده‌اند و فواید و آثارى براى آن بیان کرده‌اند.[۱۸] گفته شده است پیامبر اکرم بانوان را به خضاب کردن ناخنها با حنا امر مى‌کرد.[۱۹] در روایات آمده است که برخى امامان شیعه هم از حنا جهت خضاب بستن استفاده مى‌کردند.[۲۰]

احکام خضاب

ظاهراً به دلیل کارکرد اصلى خضاب، یعنى حفظ آراستگى و ایجاد نشاط اجتماعى، خضاب کردن در برخى موارد نهى گردیده و این کار مکروه تلقى شده است.[۲۱]

دیگر این که خضاب بستن دستان براى بانوان توصیه شده[۲۲] و از طرف دیگر، طریحى (ذیل «خضب») تصریح کرده که دلیلى براى استحباب خضاب دست براى مردان نیافته است. مجلسى نیز خضاب کردن دست و پا را براى مردان مکروه شمرده است، چرا که این کار موجب شباهت مردان به زنان مى‌شده است.[۲۳]

همچنین احادیث متعددى درباره حکم خضاب براى زنِ مُحرم، با توجه به جنبه زینت داشتن آن، روایت شده که آراى فقهاى شیعه نیز درباره آن متفاوت است.[۲۴] شیخ طوسی[۲۵] خضاب زن هنگام احرام را اگر به قصد زینت باشد، منع کرده و اگر به قصد تبعیت از سنّت باشد، بى اشکال دانسته است.

پانویس

  1. جوهرى؛ ابن منظور، ذیل «خضب».
  2. رجوع کنید به فیومى، ذیل «خضب».
  3. ابن‌حجر عسقلانى، ج۱۰، ص۲۹۱؛ طریحى، ذیل «خضب».
  4. رجوع کنید به جوهرى، ذیل «حنأ».
  5. رجوع کنید به ابن‌ ابى‌ شیبه، ج۸، ص۳۳۵؛ عسکرى، قسم۱، ص۲۷؛ ذهبى، ج۲، ص۴۴۳؛ سیوطى، ذیل بقره: ۱۲۴.
  6. رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۸۲ـ۸۵.
  7. همان، ج۲، ص۸۷ـ۸۸.
  8. رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۲۲؛ طبرسى، ص۹۱.
  9. رجوع کنید به مجلسى، ص۲۸.
  10. احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۹۷ـ۴۹۸.
  11. بخارى، ج۴، ص۱۴۵ـ۱۴۶؛ مسلم‌ بن حجاج، ج۶، ص۱۵۶.
  12. رجوع کنید به کلینى، ج۵، ص۵۶۷، ج۶، ص۴۸۰، ۴۸۲ـ۴۸۳؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۲ش، همانجا؛ طبرسى، ص۹۲.
  13. رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۹۰ـ۹۲.
  14. رجوع کنید به کلینى، ج۶، ص۴۸۰ـ۴۸۳؛ ابن‌بابویه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۲۳.
  15. رجوع کنید به ابن‌ سعد، ج۵، ص ۳۲۲؛ ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۱۹۷.
  16. رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۱۹۶ـ۱۱۹۷؛ حرّعاملى، ج۲، ص۹۴ـ۹۷.
  17. ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۲؛ همو، ۱۴۱۴، ج۱، ص۵۲؛ درباره اختلاف محدّثان در الفاظ این روایت رجوع کنید به طریحى، ذیل «حنأ».
  18. رجوع کنید به طبرسى، ص۹۱؛ حرّعاملى، ج۲، ص۷۳ـ۷۷، ۹۴ـ۹۵، ۳۵۵.
  19. طریحى، همانجا.
  20. رجوع کنید به کلینى، ج۶، ص۵۰۹.
  21. رجوع کنید به مفید، ص۵۸؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲؛ درباره سبب این کراهت رجوع کنید به مفید، همانجا؛ بحرانى، ج۳، ص۲۷۴ـ۲۷۵؛ براى روایات دیگر رجوع کنید به حرّعاملى، ج۲، ص۲۲۲.
  22. رجوع کنید به حر عاملى، ج۲، ص۹۷.
  23. رجوع کنید به کلینى، ج۸، ص۳۸؛ نیز رجوع کنید به ابوداوود، ج۲، ص۴۶۲؛ بیهقى، ج۸، ص۲۲۴.
  24. رجوع کنید به صابرى همدانى، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۶؛ درباره نظر علماى اهل‌سنّت در این موضوع رجوع کنید به نووى، المجموع، ج۷، ص۲۱۹ـ۲۲۰.
  25. ـ۱۴۱۷، ج۲، ص۲۹۵.

منابع