حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۴۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{عالی}}
+
'''حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام''' (۵ بعثت - ۱۱ قمری)، دختر گرامی [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله و [[حضرت خدیجه]]، همسر [[امام علی]] علیه‌السلام و مادر [[امام حسن]] و [[ امام حسین ]] علیهماالسلام است. حضرت فاطمه، [[معصوم|معصومه]] است و یازده نفر از [[ائمه اطهار|ائمه شیعه]] از نسل آن حضرت هستند. [[آیه|آیات]] و [[سوره|سوری]] از [[قرآن|قرآن کریم]] همچون [[سوره کوثر]]، [[سوره انسان]]، [[آیه تطهیر]] و [[آیه مودت]] در شأن حضرت فاطمه و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان [[اهل البیت|اهل بیت]] رسول خدا خوانده شده اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را «سیدة نساء العالمین» نامیده است.
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، دختر گرامی [[رسول خدا]] صلي الله عليه و آله و ام المؤمنین حضرت خديجه كبری عليهاالسلام و همسر [[امام علی]] علیه السلام و مادر بزرگوار [[امام حسن]] علیه السلام و [[ امام حسین ]] علیه السلام می باشند.  
+
 
 +
حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از [[رحلت پیامبر اسلام]]، از حق [[خلافت]] همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم [[عمر بن خطاب]] به خانه‌اش (به هواداری از خلافت [[ابوبکر]])، به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
 
{{شناسنامه ائمه
 
{{شناسنامه ائمه
سطر ۷: سطر ۸:
 
|تصویر= پرونده:حضرت-فاطمه.jpg
 
|تصویر= پرونده:حضرت-فاطمه.jpg
 
|نام= فاطمه
 
|نام= فاطمه
|لقب = زهرا،بتول،صدیقه،طاهره و ...
+
|لقب = زهرا، سیدة نساء العالمین، بتول، صدیقه، طاهره و ...
|کنیه=ام ابیها ،ام الائمه،ام الحسن،ام الحسین،ام المحسن
+
|کنیه=ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن
 
|پدر= حضرت محمد صلی الله علیه و آله
 
|پدر= حضرت محمد صلی الله علیه و آله
 
|مادر= ام المؤمنین [[خدیجه کبری]] (سلام الله علیها)
 
|مادر= ام المؤمنین [[خدیجه کبری]] (سلام الله علیها)
 
|همسر= امیرالمؤمنین [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام)
 
|همسر= امیرالمؤمنین [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام)
|فرزندان = [[امام حسن]] ، [[امام حسین]] ، [[حضرت محسن]] ، [[حضرت زینب]] ، [[ام کلثوم]]
+
|فرزندان = [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[حضرت محسن]]، [[حضرت زینب]]، [[ام کلثوم]]
|تاریخ ولادت=بیستم ماه جمادی الاخر پنج سال پس از بعثت
+
|تاریخ ولادت= بیستم جمادی الاخر، پنج سال پس از بعثت
|محل ولادت= مکه مکرمه
+
|محل ولادت= [[مکه]] مکرمه
 
|مدت امامت = ـــ
 
|مدت امامت = ـــ
|مدت عمر=18 سال
+
|مدت عمر= ۱۸ سال
|تاریخ شهادت=۳ جمادی الثانی سال ۱۱ق.
+
|تاریخ شهادت= ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری
 
|علت شهادت= وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان  
 
|علت شهادت= وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان  
 
|قاتل= توسط مهاجمان به خانه ایشان
 
|قاتل= توسط مهاجمان به خانه ایشان
 
|محل دفن= [[مدینه]] منوره
 
|محل دفن= [[مدینه]] منوره
 
}}
 
}}
==اسم، القاب و کنیه های حضرت زهرا سلام الله علیها==
+
==نام، القاب و کنیه‌ها==
 +
برای آن حضرت در منابع القاب بسیاری ذکر شده است. در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است: براى فاطمه نزد خداى عز و جل نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکة، طاهرة، راضیة، مرضیة، محدثة، زهراء.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۱۴</ref>
 +
 
 
===معنی فاطمه===
 
===معنی فاطمه===
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه '''فاطمه''' اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)  آمده است:
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه '''فاطمه''' اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در [[حدیث|حدیثی]] از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."<ref>کنز العمال ج۶ ص۲۱۹ ؛ الصواعق المحرقة ۹۶ </ref>
  
:"إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِي فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة
+
در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.<ref>ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص ۲۵</ref>
خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."<ref>كنز العمال ج6 ص219 ؛ الصواعق المحرقة 96 </ref>.
 
  
در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.<ref>ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص 25</ref>
+
===القاب و کنیه‌ها===
 +
از القاب ایشان لقب '''زهرا''' از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَر است به معانی: روشن، آنکه چهره درخشان دارد، آنکه رنگ پاک و سفید دارد، ماه درخشان‏.<ref>فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجد)، فواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج۱، ص ۴۸</ref>
  
=== القاب و کنیه های حضرت زهرا (سلام الله علیها) ===
+
از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در [[محراب]] می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.<ref>بحارالأنوار (ط بیروتج ۴۳، ص ۱۲، ح ۶.</ref>
نویسندگان سیره و محدثان اسلامی برای حضرت فاطمه علیها السلام لقب هائی چند نوشته اند: زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و لقب های دیگر. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَراست به معانی: روشن، آنكه چهره درخشان دارد، آنكه رنگ پاك و سفيد دارد، ماه درخشان‏. <ref>فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجدفواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج1، ص 48</ref>
 
  
از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.<ref>بحارالأنوار (ط بیروت)، ج 43، ص 12، ح 6.</ref>  
+
از القاب آن حضرت که نشان از جایگاه بسیار رفیع ایشان دارد، لقب '''سیدة نساء العالمین''' (بزرگ بانوی زنان جهان) که پیامبر اکرم (ص) آن حضرت را چنین خوانده است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰، ح۴۷۴۰؛ امالی شیخ صدوق، ص ۲۴۵، حدیث ۱۲</ref>
  
برخی از کنیه های آن حضرت عبارتند از
+
برخی از [[کنیه]] های آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۶</ref> ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء.<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱</ref>
#ام الحسن
 
#ام الحسین
 
#ام المحسن
 
#ام الائمه<ref>زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) ترجمه جلد 43 بحارالنوار،علامه محمد باقر مجلسی(ره)،ص 100</ref>
 
#ام ابیها
 
#اُمّ‌الخیرة
 
#اُمّ‌المؤمنین
 
#اُمّ‌الأخیار
 
#اُمّ‌الفضایل
 
#اُمّ‌الأزهار
 
#اُمّ‌العلوم
 
#اُمّ‌الأسماء<ref>فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱</ref>
 
  
برای تفصیل رجوع شود به [[القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
+
برای تفصیل رجوع شود به مقاله: «[[القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها]]».
== ویژگی های ظاهری حضرت زهرا (سلام الله علیها) ==
+
==زندگی‌نامه حضرت فاطمه==
حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب هم از او نقل کرده اند که گفت:
+
===ولادت ===
«درباره ی چهره ی فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا (ص).»<ref>سید محسن امین ، فاطمه دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،ص 3</ref>
+
روایات پیرامون سال ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. [[شیخ طوسی]] در ضمن بیان مناسبتهای ماه [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] آورده است:
  
{{شناختنامه حضرت زهرا (س)}}
+
«روز ۲۰ ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث، ولادت فاطمه علیها السلام در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و [[عامه]] (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت آن حضرت ۵ سال پیش از مبعث بوده است.»<ref>المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، ص۵۵۴</ref>
  
== ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ==
+
همچنان که شیخ طوسی گفته، مشهور در میان مورخین [[اهل سنت]]، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء [[کعبه]] یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.<ref>تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۷؛ ذخائرالعقبی، ص۴۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۸.</ref>
===تاریخ ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)===
 
روایات پیرامون سال ولادت حضرت متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:
 
  
«روز 20 ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث ولادت فاطمه(ع) در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت حضرت(س) 5 سال پیش از مبعث بوده است.»<ref>المصباح، للطوسی، ص554، ط: الهند.</ref>  
+
از علمای شیعه، [[شیخ مفید]] ولادت آن حضرت را سال دوم بعثت دانسته است و [[ابراهیم کفعمی|کفعمی]] نیز این قول را ترجیح داده است.<ref>رجوع شود به [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰]</ref> این قول مطابق است با روایتی که [[حاکم نیشابوری]] از علمای اهل سنت در کتاب [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|مستدرک]] با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد».<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از [https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=29683&pageindex=23&mid=324870 ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی]</ref>
  
همچنان که شیخ طوسی گفته مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.<ref>تاریخ الخمیس، ج1، ص277؛ ذخائرالعقبی، ص49؛ مقاتل الطالبیین، ص48.</ref>
+
قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء [[شیعه]] است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قائل به آن شده اند)<ref>نک: تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۸، و ذخائرالعقبی، ص۵۲.</ref> و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.<ref>نک: بحارالانوار، ج۴۳، صص۶ ـ ۱۰.</ref><ref> [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰]</ref>
  
از علمای شیعه شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.<ref>رجوع شود به [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80]</ref> این قول مطابق است با روایتی که حاکم از علمای اهل سنت در کتاب مستدرک با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد»<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از [https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=29683&pageindex=23&mid=324870 ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی]</ref>
+
از میان این اقوال قول پنج سال پیش از بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:
  
قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قایل به آن شده اند)<ref>نک: تاریخ الخمیس، ج1، ص278، و ذخائرالعقبی، ص52.</ref> و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند. <ref>نک: بحارالانوار، ج43، صص6 ـ 10.</ref><ref> [http://payamezan.eshragh.ir/article_50273.html تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان 1377، شماره80]</ref>
+
*مورخان گفته اند که همه فرزندان [[خدیجه کبری|خدیجه]] علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند.<ref>مناقب آل ابی طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکره الخواص، ص ۳۰۶- ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.</ref>
 +
*نسایی روایت کرده که وقتی [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.<ref>ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.</ref> اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده، در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.<ref>علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها )، ص۲۹</ref>
  
از میان این اقوال قول پنج سال پیش ار بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:
+
مطابق با برخی روایات، رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها، از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (س) فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی [[اعتکاف|معتکف]] گردد. آن حضرت این ایام را به [[روزه]] و [[عبادت]] سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه [[جبرئیل]] بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از [[بهشت]] براى تو آورده‌ام [[افطار]] کن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خدیجه روان شد و همان شب نطفه پاک فاطمه منعقد گردید.<ref>علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج ۱۶ ص ۷۸ و ۷۹</ref>
#مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند<ref>مناقب آل ابی طالب؛ ج 3، ص 393؛ تذکره الخواص، ص 306- 307؛ ضیاءالعالمین، ج 2، ص 46.</ref>
 
#نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.<ref>ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.</ref> اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.<ref>علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، ص 29</ref>
 
  
===چگونگی بارداری حضرت خدیجه (س) به فاطمه علیها السلام===
+
در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع [[وحی|وحى]]، [[امام]] و خلیفه خدا در زمین باشند.<ref> زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:۳۳</ref>
مطابق با برخی روایات رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از سوی خدا مأمور شد كه چهل شبانه روز از حضرت خديجه (س) فاصله بگيرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى كه طعامى با خود به همراه آورده بود، به پيامبر گفت: به فرمان خداوند با اين طعامى كه به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار كن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خديجه روان شد و همان شب نطفه پاك فاطمه منعقد گرديد.<ref>علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج 16 ص 78 و 79</ref>
 
  
در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمین باشند.<ref> زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:33</ref>
+
===حضرت زهرا در زمان پیامبر اکرم===
  
== حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پیامبر اکرم (ص) ==
+
;<nowiki>در مکه:</nowiki>
=== در مکه ===
 
زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند. <ref> الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص27 </ref> و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل [[ شعب ابوطالب ]] شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.<ref>ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج 2 ص 65-66 </ref> قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.<ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 375، ابن سعد، طبقات، ج 1، ص 208 و طبرسی، اعلام الوری، ص 50 ـ 49، بیهقی، دلایل النبوة، ج 2، ص 311 و 312</ref> مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.<ref>انساب الاشراف ، ج1، ص234</ref>
 
  
در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از  خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 159</ref>
+
زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که [[قریش]] در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند.<ref> الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص۲۷ </ref> و چون [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل [[ شعب ابوطالب ]] شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز [[ابولهب بن عبدالمطلب|ابولهب]] و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.<ref>ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج ۲ ص ۶۵-۶۶ </ref> قریش نیز در واکنش به این حرکت، پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۵، ابن سعد، طبقات، ج ۱، ص ۲۰۸ و طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۹، بیهقی، دلایل النبوة، ج ۲، ص ۳۱۱.</ref> مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‌اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.<ref>انساب الاشراف ، ج۱، ص۲۳۴</ref>
  
پس از وفات حضرت خدیجه (س) سالهای مابقی سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به خانه می آمد، فاطمه(علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».<ref> سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 416</ref>
+
در سال دهم بعثت پس از آنکه [[بنی هاشم]] از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت، حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، مادرش حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از دنیا رفت. در روایتی آمده است، پیش از خاکسپاری، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست... و او در کنار «[[آسیه]]» و «[[حضرت مریم|مریم]]» دختر «عمران» و مادر «[[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]]» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص ۱۵۹</ref>
  
گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند<ref>مناقب ابن شهر آشوب، جلد صفحه 71</ref>
+
پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو [[اسلام]] و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه (علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».<ref> سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۴۱۶</ref>
  
در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(علیها السلام) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.<ref> صحیح بخاری، جلد صفحه 8</ref>  
+
در روایت آمده است دشمنان در [[حجر اسماعیل‌|حِجْر اسماعیل]] اجتماع داشتند و به بت ها سوگند خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را شنید و به اطلاع پدر رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۷۱</ref>
  
=== هجرت به مدینه ===
+
در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است: [[ابوجهل]] مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] به [[سجده]] رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه (علیها السلام) رسید، به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.<ref> صحیح بخاری، جلد ۵، صفحه ۸</ref>
پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت.پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در [[هجرت به مدینه |عقبه]] وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به [[هجرت به مدینه]] گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی  که به [[لیلة المبیت]] معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) راهی مدینه شدند.  
 
  
در آن شب پيامبر (ص) على (ع) را فرمود كه صبح و شام بر دامنه كوه فرياد زند: هر كه نزد محمّد امانتى دارد بيايد تا امانتش را به او پس دهيم. سپس به او فرمود: على؛ از اين پس ناپسندى از قريش نخواهى ديد تا به من بپيوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشكارا ادا كن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ كند.
+
;<nowiki>هجرت به مدینه:</nowiki>
  
پس از ورود رسول الله (ص) به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را دادند آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر مادر و برادرم (یعنی علی (ع) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال انها ایمن فرزند ام ایمن (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان  فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی (ع) برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص64-66</ref>
+
پس از رحلت ابوطالب و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده ای از مردم [[یثرب]] مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا ) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به [[هجرت به مدینه]] گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی  که به [[لیلة المبیت]] معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] (علیه السلام) راهی مدینه شدند.  
  
در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که:
+
در آن شب پیامبر (ص)، على (ع) را فرمود که صبح و شام بر دامنه کوه فریاد زند: هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند.
  
در شان آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید:
+
پس از ورود رسول الله به [[قبا|قباء]] آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که [[ابوبکر]] پیشنهاد رفتن به مدینه را داد، آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر برادرم (یعنی علی علیه السلام) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال آنها ایمن فرزند [[ام ایمن|ام ایمن]] (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند، عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان  فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی علیه السلام برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۴-۶۶</ref>
  
:«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران191) تا انجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» که ذکر علی علیه السلام و انثی فاطمه سلام الله علیهاست که «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است. <ref>بحار الأنوار (ط - بيروتج‏19، ص66</ref>
+
در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که: در شأن آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید: {{متن قرآن|«الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا ...»}} «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».([[سوره آل عمران|آل عمران]]، ۱۹۱) تا آنجا که می فرماید: «{{متن قرآن|فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى}}» که «ذکر» علی علیه السلام و «انثی» فاطمه سلام الله علیهاست و «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است.<ref>بحار الأنوار (ط - بیروتج‏۱۹، ص۶۶</ref>
  
=== ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام) ===
+
===ازدواج با امیرالمؤمنین===
علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‌اند.<ref>امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ص 313، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق</ref>اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است.<ref>انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق</ref>
+
علماى [[شیعه]] در تعیین سن حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام [[ازدواج]] از چهارده سال بیشتر نگفته‌اند.<ref>امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق</ref> اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.<ref>انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق</ref>
  
آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان 21 سال داشتند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ص 1893، بیروت، دار الجیل، ط الأولى،  1412/1992.</ref> پيش از حضرت علي عليه السلام افرادي مانند [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج زهرا منتظر [[وحي الهي]] است.<ref> ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است:پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».</ref>
+
آن حضرت به ازدواج [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان ۲۱ سال داشتند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى،  ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر [[وحی]] الهی است.<ref> ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی».</ref>
  
مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود : «على بن ابى طالب ، كسى است كه خويشاوندى و فضيلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترينِ آفريدگانش و محبوب ترينِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است . چه نظرى دارى؟».  
+
مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟».  
  
فاطمه عليها السلام ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پيامبر خدا ، كراهتى در چهره اش نديد . پس برخاست ، در حالى كه مى گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضايت اوست».  
+
فاطمه علیها السلام ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست».  
  
پس جبرئيل عليه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، اين دو را براى هم پسنديده است .<ref>الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱</ref>
+
پس [[جبرئیل|جبرئیل]] علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.<ref>الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱</ref>
  
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض<ref>بحارالانوار ج 43/ 107</ref>: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».  
+
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض:<ref>بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷</ref> یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».  
  
علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نكاح بر كفائت است- كه بايد مرد و زن كفو هم باشند- و مرد غير معصوم را بر زنى كه صاحب عصمت است راهى نيست. <ref>حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية، ص178</ref>
+
[[علامه حسن زاده آملی]] در شرح این روایت گفته‌اند: [[ازدواج|نکاح]] بر کفائت است -که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر [[معصوم]] را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.<ref>حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸</ref>
 
   
 
   
برای تفصیل رجوع شود به: [[ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)]]
+
برای تفصیل رجوع شود به: «[[ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)]]».
 +
 
 +
===زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین===
 +
حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می‌نمودند. 
 +
 
 +
;<nowiki>رضایتمندی از یکدیگر:</nowiki>
 +
 
 +
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هر گاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می‌شد.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳ </ref>
 +
 
 +
;<nowiki>تقسیم کارها:</nowiki>
  
=== زندگی حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع) ===
+
حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمدند و تقاضا کردند که خدمات خانه و زندگى را براى هر یک مقرر فرماید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را به خدمات درون خانه گماشت و بیرون خانه را به على (علیه السلام) واگذاشت.
حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می نمودند.
 
  
====رضایمتندی از یکدیگر====
+
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: فقط خدا مى‌داند که من چه قدر مسرورم از این که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا ماءمور به امورى نساخت که فقط از عهده مردان برمى‌آید (کنایه از این که زنان توانایى حمل بار گران زندگى را ندارند).<ref>ناسخ التواریخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، ص۴۱۷</ref> البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می‌کنند.<ref>فضائل الزهراء، ص ۷۷</ref>
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمانید: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هرگاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می شد.<ref>بحارالانوار، ج 43 </ref>
 
  
==== تقسیم کارها ====
+
از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امیر علیه السلام هیزم می‌آورد، آب می‌آورد، جاروب می‌کرد و فاطمه زهراء علیها السلام آسیاب می‎کرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت.<ref>زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص۱۶۹</ref>
حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و تقاضا كردند كه خدمات خانه و زندگى را براى هر يك مقرر فرمايد. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فاطمه (سلام الله عليها) را به خدمات درون خانه گماشت و بيرون خانه را به على (عليه السلام) واگذاشت.
 
  
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: فقط خدا مى داند كه من چه قدر مسرورم از اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ماءمور به امورى نساخت كه فقط از عهده مردان برمى آيد (كنايه از اين كه زنان توانايى حمل بار گران زندگى را ندارند.<ref>ناسخ التواريخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، ص ‍ 417</ref>
+
;<nowiki>تحمل سختی های زندگی:</nowiki>
  
البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می کنند.<ref>فضائل الزهراء، ص 77</ref>
+
از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته [[صبر]] ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است.  
  
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امير عليه السّلام هيزم مياورد، آب مياورد، جاروب ميكرد و فاطمه زهراء عليها السّلام آسيا ميكرد، خمير ميكرد، نان ميپخت. <ref>زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص169</ref>
+
;<nowiki>فرزندان:</nowiki>
  
====تحمل سختی های زندگی====
+
بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت [[امامت]] است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:
از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است. به عنوان نمونه روايت شده است که على عليه السّلام دچار تهى دستى شديدى شد. حضرت فاطمه عليها السّلام براى اين موضوع به حضور رسول اكرم مشرّف شد. هنگامى كه دقّ الباب نمود، رسول خدا فرمود:
 
  
من احساس مى‏كنم كه حبيبه‏ ام پشت در باشد، اى امّ ايمن برخيز ببين كيست؟
+
#[[امام حسن]] (ع) دومین امام [[شیعه|شیعیان]] که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
 +
#[[امام حسین]] (ع) سومین امام شیعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
 +
#[[حضرت زینب ]] (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
 +
#[[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب | حضرت ام کلثوم]] (س)
 +
#حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که به علت ضربه ای که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.
  
وقتى امّ ايمن در را باز كرد و فاطمه زهرا داخل شد، پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به وى فرمود:
+
===حضرت فاطمه پس از پیامبر===
 +
'''جریان غصب خلافت:'''
  
زمانى نزد ما آمدى كه هيچ وقت نمى‏آمدى؟! گفت: يا رسول اللَّه! غذاى ملائكه نزد خداى ما چيست؟ فرمود: گفتن الحمد للَّه. گفت: غذاى ما چيست؟ فرمود: سوگند به حقّ آن خدايى كه جان من در دست قدرت اوست مدت يك ماه است كه آتش در خانه ما روشن نشده (يعنى غذاى پختنى نخورده‏ ايم) ولى من آن پنج كلمه‏ اى را به تو ياد مى ‏دهم كه جبرئيل به‏ من تعليم داده است.
+
گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی از جمله [[واقعه غدیر|غدیر خم]]، [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند، اما پس از انتشار خبر [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، در حالى که على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارک [[غسل]] و تدفین پیامبر بودند، جمعى از [[انصار]] در [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه بنى ساعده]]، جمع شده و بر آن بودند تا [[سعد بن عباده]]، شیخى از بزرگان [[خزرج]] را به جانشینى رسول خدا نصب کنند. [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک [[مهاجرین]] حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از [[قریش]] باشند، در نهایت ابوبکر، عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین [[اوس]] و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.
  
گفت: كدام پنج كلمه يا رسول اللَّه؟
+
این امر با اعتراضات [[اهل البیت|اهل بیت]] و اصحاب ایشان مواجه شد. در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا (ع) و حسنین (ع) در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود، آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.<ref>رجوع شود به صفحه «[[اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب]]»</ref>
  
فرمود: بگو: يا رب الاولين و الآخرين، يا ذو القوة المتين، و يا راحم المساكين، و يا ارحم الراحمين.
+
همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت، در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند. خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند.  
  
فاطمه پس از شنيدن اين كلمات مراجعت نمود، وقتى چشم حضرت امير به وى افتاد، گفت: پدر و مادرم به فدايت چه خبر آوردى؟
+
[[محمد طبری|طبری]] گوید: پس [[زبیر بن عوام|زبیر]] (پسر عمه امام علی)، با شمشیر کشیده، به مقابله او شتافت، ولی پایش لغزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگیر کردند. نص طبری در این مورد این چنین است: بایعَ النّاسُ و استَشْبَتُوا لِلْبَیعه و تَخَلَّفَ عَلِیَّ و الزُّبَیرُ وَ اخْتَرطَ الزُّبَیرُ سَیفَه وَ قالَ لا اَعمَدُهُ حَتّی یبایعَ عَلیّ. فَبَلَغَ ذلِک اَبابکرِ وَ عُمَرَ. فقالَ عُمَرُ: خُذُوا سَیفَ الزُّبَیرِ فَاضْرِبوا بِهِ الحَجَر.<ref>طبری، ۲: ۴۴۳ و ۴۴۴ و ۴۴۶ و در چاپ اروپا، ۱: ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ و الریاض النضره، محبّ الدّین طبری، ۱: ۱۶۷ و تاریخ الخمیس، ۱۸۸: ۱ و ابن ابی الحدید، ۲: ۱۲۲ و ۱۳۲ و ۱۳۴ و ۵۸ و ۶: ۲ و کنزالعمال، ۳: ۱۲۸. </ref>
  
گفت: من به منظور كار دنيا رفتم، ولى با توشه‏ اى اخروى بازگشتم.
+
عمر به همراه دیگر مهاجمان با خشونت وارد خانه شدند. در این میان، حضرت فاطمه(س) مهاجمان را تهدید کرد که اگر از خانه بیرون نروند به [[خدا]] شکایت خواهد کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۰۵.</ref> از این رو مهاجمان خانه را ترک کردند و به جز علی و [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] همه تحصن‌کنندگان را به [[مسجد]] بردند تا با ابوبکر بیعت کنند.<ref>ابن‌ ابی‌الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱.</ref>
  
على عليه السّلام دو مرتبه فرمود: برايت خير باشد.<ref>زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص: 565و 566</ref>
+
'''غصب فدک:'''
 +
 
 +
پس از ماجرای سقیفه و [[غصب]] خلافت، از نخستین اقدام های  خلیفه این بود که [[فدک]] را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین علیه السلام خارج کند. از این رو [[ابوبکر]] دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.<ref> کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰</ref> وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از [[صحابه]] و روات آن را نقل نکرده‌اند. در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.<ref>صحیح بخاری، جلد ۵، ص ۱۹۸</ref>»
 +
 
 +
پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابوبکر آمد و فرمود: آیا مى‏ خواهى زمینى را که پدرم پیغمبر خدا به من عطا فرموده بگیرى؟! ابو بکر دوات خواست تا بنویسد که فدک مال فاطمه باشد. عمر وارد شد و به او گفت: اى خلیفه پیامبر خدا! مبادا سند فدک را براى زهرا بنویسى مگر اینکه براى ادّعاى خود شاهد بیاورد.
 +
 
 +
حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: على و امّ ایمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى که فصاحت ندارد قبول نیست. على هم روى خمیر خود آتش مى ‏کشد. حضرت فاطمه با حالتى خشمناک بازگشت.<ref>بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۶۴۵-۶۴۶</ref>
 +
 
 +
پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افکند و خود را در چادرى پیچیده با گروهى از زنان به جانب [[مسجد]] به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بدون هیچ کاستى قدم برمى‏ داشت، تا اینکه بر ابو بکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان، پرده‌‏اى در مسجد آویخته شد و فاطمه علیها السّلام در پس آن قرار گرفتند و [[خطبه فدکیه]] را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.
 +
 
 +
'''هجوم به خانه حضرت زهرا:'''
 +
 
 +
مطابق با آنچه به تفصیل در منابع [[شیعه]] نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را -که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد- برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شده و آن حضرت را مضروب نموده، علی علیه السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.
 +
 
 +
[[فیض کاشانی]] در [[نوادر الاخبار فیما یتعلق باصول الدین (کتاب)|نوادر الاخبار]] کیفیت این واقعه را به نقل از منابع "التهاب نیران الأحزان‏" چنین می آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیر المومنین علیه السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود، پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفه رسول خدا تو را می خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می زنم. حضرت زهرا علیها السلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد.
 
   
 
   
==== فرزندان ====
+
سپس آنها به سمت امیر المومنین علیه السلام هجوم آوردند و بر علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه اش بیرون کشیدند در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد کشیدند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکشید و ببرید وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل بیت خیانت کردید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را به پیروی از ما و دوستی ما و و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود: «{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی}}؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی کنم مگر دوستی نزدیکانم‏».  
بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:
 
#[[امام حسن]](ع) دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
 
#[[امام حسین]](ع) سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
 
#[[حضرت زینب ]](س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
 
#[[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب | حضرت ام کلثوم (س)]]
 
#[[ حضرت محسن (ع)]] اولین شهید راه ولایت که بر دلیل ضربه که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.
 
  
=== فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا (س) در زمان حیات پیامبر (ص) ===
+
راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه السلام را به خاطر فاطمه سلام الله علیها رها کردند. پس [[عمر بن خطاب|عمر]] به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند. پس قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی رمق نمود و آثار آن تازیانه ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قویترین سبب در سقط جنین بود، جنینی که پیامبر اکرم (ص) او را محسن نامگذاری نموده بود... .<ref>فیض کاشانی، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش‏، ص ۱۸۳</ref>
  
==== مرجعیت علمی اصحاب ====
+
منابع [[اهل سنت]] برخی از نقل این واقعه سرباز زده یا آن را انکار نموده اند. اما تعداد زیادی از آنها مواردی را گزارش داده اند که نشان از هتک حرمت خانه حضرت زهرا یا فراهم نمودن مقدمات آتش زدن خانه دارد. گر چه به تفصیل واقعه نپرداخته اند. موارد زیر نمونه هایی از این دست است:
از حضرت زهرا علیها السلام حدیث نقل کرده اند که علاوه بر امیرمؤمنان، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام کلثوم عده نسبتا زیادی حدیث نقل نموده اند که نشان مرجعیت علمی آن حضرت برای اصحاب دارد. افراد زیر جزء ناقلین حدیث از آن حضرت هستند:
 
  
1 - سلمان فارسی 2 - ابوذر غفاری 3 - جابر بن عبدالله انصاری 4 - عبدالله بن مسعود 5 - عمار بن یاسر 6 - حکم بن ابی نعیم 7 - عمرو بن الشرید 8 - حذیفة بن الیمان 9 - ربعی بن حراش 10 - انس بن مالک 11 - ابوسعید خدری 12 - ابن ابی ملیکه 13 - ابو ایوب انصاری 14 - ابوهریره 15 - بشیر بن زید 16 - سهل بن سعد انصاری 17 - شبیب بن ابی رافع 18 - عباس بن عبدالمطلب 19 - عبدالله بن عباس 20 - عوانة بن الحکم 21 - قاسم بن ابی سعید خدری 22 - هشام بن محمد 23 - یحیی بن جعده 24- زینب دختر ابو رافع 25 - عایشه 26 - ام سلمه 27 - اسماء بنت عمیس 28 - سلمی ام رافع
+
احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰)، این رویداد تاریخی را در کتاب «[[نساب الاشراف (کتاب)|انساب الاشراف]]» به این نحو نقل می کند: ابوبکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند، ولی علی از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!!<ref>انساب الأشراف، دار معارف، قاهره، ج۱، ص۵۸۶</ref>
  
به روایات این عده می توان در دلائل الامامة، بشارة المصطفی، امالی شیخ طوسی، کفایة الاثر، مسند فاطمه و ده ها کتاب دیگر دست یافت.<ref>محمدجواد طبسی، فاطمه (ع) و نقل حدیث از پیامبر (ص)، مبلغان، شهریور 1380، شماره 20 ( در دسترس در [http://article.ahlolbait.com/%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D8%B9-%D9%88-%D9%86%D9%82%D9%84-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5 پورتال تحقیقاتی اهل البیت علیهم السلام]، بازیابی: 13 اسفند 1396</ref>
+
ابن قتیبه دینوری (۲۱۲-۲۷۶) در کتاب «الإمامة و السیاسة» چنین می نویسد: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی(علیه السلام) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفصدر این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!!<ref>الامامه و السیاسه، ج ۱، ص۱۲</ref>
  
برخی از این افراد همچون [[سلمان]]<ref> مجلسی ، بحارالانوار ج 43 ، ص 66</ref>، [[عمار]]<ref>عیون المعجزات، ص 54 و بحار، ج 43، ص 8.</ref> و [[جابر بن عبدالله انصارى]]<ref>جابر حدیث معروف لوح را از آن حضرت نقل نموده است. رک ابن بابويه، على بن حسين‏، الإمامة و التبصرة من الحيرة، مدرسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، قم‏، 1404 ق‏، ص 103</ref> از آن حضرت اطلاعات و رازهاى غیبى شنیده یا اذکار و دعاهاى مخصوص آموخته اند.
+
برخی دیگر از منابعی که به این موضوع اشاره دارند عبارتند از:
==== بیان احکام شرعی برای بانوان ====
 
علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:
 
  
«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»<ref>فاطمه و رسالتهای اجتماعی، مجله  مبلغان، مرداد1383، شماره 56، به نقل از جعفر مرتضی العاملی، ماساة الزهراء، ص 53</ref>
+
*[[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۴۴۳
 +
*مصنف ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۲
 +
*عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳
 +
*[[فرائد السمطین (کتاب)|فرائد السمطین]]، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بیروت، ج ۲، ص ۳۴، ۳۵.
  
دو روایت زیر از که از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است نمونه هایی از مراجعه بانوان به منزل آن حضرت است<ref>فاطمه و رسالتهای اجتماعی، مجله  مبلغان، مرداد1383، شماره 56</ref> :
+
تعدادی از منابع اهل سنت نیز به نقل مطالبی پرداخته‌اند که نشان از وقوع این واقعه دارد. یا به بخشهایی از آن تصریح می نماید. به عنوان نمونه این روایت از ابوبکر در منابعی چند یافت می شود: ابوبکر درحال [[احتضار]] چنین گفت: سه چیز انجام دادم که ای کاش انجام نمی‌دادم، یکی از آن سه چیز: آرزو می کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی‌کردم.<ref>معجم کبیر طبرانی، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۶۲، شماره حدیث ۳۴: «أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته»<p></p>
 +
عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳: «وددت انّی لم أکشف بیت فاطمة عن شی و إن کانوا اغلقوه علی الحرب.»
 +
<p></p>
 +
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، چاپ مصر، ج۲، ص۴۶ و ۴۷: «وددت انّی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق علی الحرب.»
 +
<p></p>
 +
مروج الذهب، مسعودی، چاپ دار اندلس، بیروت، ج۲، ص۳۰۱: « فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً!»
 +
</ref>
  
*زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.<ref>بحارالانوار، ج2، ص3.</ref>
+
ابراهیم بن سیار نظام معتزلی (۱۶۰-۲۳۱) در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید: عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد.<ref>الوافی بالوفیات:، ج۶، ص۱۷، شماره ۲۴۴۴; ملل و نحل شهرستانی، ص۵۷</ref>  
  
*دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: « خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»<ref>بحارالانوار، ج2، ص 8؛ الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص18، ح 15.</ref>
+
ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال» در شرح حال ابن أبی دارم می نویسد: «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابی دارم»، محدث کوفی (م، ۳۵۷ ق)، -کسی که محمّد بن أحمد بن حماد کوفی درباره او می گوید: «کان مستقیم الأمر عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود- نقل می کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد.<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۵۹:«انّ عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن.»</ref>
  
==== مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ ها ====
+
'''عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا:'''
یکی از میدان حضور حضرت زهرا (س)،[[غزوه احد]] است.جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله [[حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام]]  به خاک خون کشیده شدند.همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا (ص) شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که تنها مدافع رسول خدا (ص) در این نبرد بود،نیز سراسر پر زخم و خون بود.زمانی که آتش جنگ فروکش کرد حضرت زهرا (س) به همراه سایر زنان بنی هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند.در روایات تاریخی آمده است که:  
 
  
هنگامی که حضرت زهرا (س) چهره پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون ها را از رخسار نورافشان پدر، پاک نمودند در حالی که امیر مومنان(ع) با سپر خویش آب می ریختند و فاطمه(س) را یاری می کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.<ref>فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص 168</ref>
+
مطابق با آنچه در روایات آمده است [[ابوبکر]] به همراه  [[عمر بن خطاب]] پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام کردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانید و پاسخ آن‌ها را نداد. ابوبکر گفت: اى دختر پیامبر! ما آمده‌ایم تا رضایت شما را بدست آوریم از شما خواهش می‌‌کنیم که ما را ببخشید و از آن چه بر شما رسیده از ما درگذرید! زهرا سلام الله علیها فرمود: «شما اول جواب مرا بدهید، آیا از پیامبر شنیدید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. هر که پس از مرگم فاطمه را بیازارد، مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است».
  
همچنین در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه علیها السلام در [[غزوه احزاب]] برای امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا (ص) نان و غذا می برده اند <ref>ذخائر العقبی، ص 47.</ref>  و  در [[فتح مکه]] نیز حضور داشته و به پدر و همسرشان کمک مى ‌کردند. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر نیز حاضر بودند.<ref>واقدی،المغازی، ج2، نشر دانش اسلامی ،ص83 </ref>  
+
آن دو گفتند: آرى شنیدیم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش این دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و از شما شکایت نمایم».<ref>اعلام النساء، ج ۳، ص ۱۲۱۴-۱۲۱۵.</ref>
  
==== شرکت در مباهله ====
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[عیادت خلفا از حضرت زهرا(س)|عیادت خلفا از حضرت زهرا (س)]]».
واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت [[حضرت عیسی ]] علیه‌السلام نپذیرفتندآیه نازل شد که
 
  
:«{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}».<ref> [[سوره آل عمران]]، آيه 61.</ref>
+
===شهادت حضرت فاطمه===
 +
حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه شان، پس از چند روز از این واقعه، به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و کسانی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده‌اند. همچنین در روایاتی که از [[ائمه اطهار|ائمه]] (ع) به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علمای [[شیعه]] تاریخ ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر را معتبر تر می دانند. مطابق با این نقل، شهادت آن حضرت در ۳ [[ماه جمادی الاول|جمادی الاخر]] سال ۱۱ هجری رخ داد.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa8207 تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (ع) کدام است؟، سایت اسلام کوئست]</ref>  
  
:پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
+
==آیات نازله در شأن حضرت فاطمه==
 +
'''آیه مباهله:'''
  
پيامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهماالسلام، [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و دامادش [[حضرت علی علیه‌السلام]] را آورد. <ref>شیخ مفید،الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص166 تا 169
+
واقعه [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران|مباهله]] واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى [[مسیحیت|مسیحیان]] [[نجران]] از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت [[حضرت عیسی ]] علیه‌السلام نپذیرفتند، [[آیه]] نازل شد که: «{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ}}». ([[سوره آل عمران]]، آیه ۶۱) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.  
برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک :
 
تفسیر آیه«مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره 10 و 11 در دسترس در [https://hawzah.net/fa/Article/View/17990/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9)-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA سایت حوزه]، بازیابی: 15 اسفند 1396 </ref>
 
  
علامه طباطبائی ره در مورد آیه مباهله می گوید:
+
پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهماالسلام، [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و دامادش [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه‌السلام را آورد.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۶۶ تا ۱۶۹.
رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد، معلوم می‌شود. برای کلمه اول به جز علی و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.<ref>الميزان فى تفسير القرآن، ج‌3، ص237</ref>
+
برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک:
 +
تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره ۱۰ و ۱۱ در دسترس در [https://hawzah.net/fa/Article/View/17990/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9)-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA سایت حوزه]، بازیابی: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ </ref>
  
این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید:
+
[[علامه طباطبایى|علامه طباطبائی]] در مورد [[آیه مباهله]] می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد. معلوم می‌شود برای کلمه اول به جز علی علیه‌السلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان [[اهل البیت|اهل بیت]] رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۲۳۷</ref>
  
حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ کمْ تَطْهِیراً(سوره احزاب۳۳/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)<ref>زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰</ref>
+
این مطلب را نقلی از روایت مباهله که [[جارالله زمخشری|زمخشری]] از علمای [[اهل سنت]] در [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزئل (کتاب)|تفسیر کشاف]] از [[عایشه]] نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: {{متن قرآن|«...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...»}} ([[سوره احزاب]]/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)<ref>زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰</ref>
  
برای تفصیل رجوع شود به مقاله [[مباهله]]
+
برای تفصیل رجوع شود به مقاله «[[مباهله]]».
  
=== وفات پیامبر اکرم (ص) ===
+
'''آیه تطهیر:'''
پس از آنکه رسول خدا (ص) از سفر حجة الوداع بازشگتند، دچار بیماری سختی شدند که خبر از وفات قریب الوقوع ایشان می داد. مطابق با روایات موقعی که وفات پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد.
 
گفته شد:
 
یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟
 
فرمود:
 
برای ذریّه و فرزندانم و آن ستم هایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند:
 
یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد.
 
وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود:
 
ای دختر عزیزم! گریان مباش!
 
حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد:
 
پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک می ریزم.
 
پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
 
ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.<ref>سبل الهدى و الرشاد، ج 12، ص 251 </ref>
 
  
امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: فاطمه زهراء بقدرى براى پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله گریه كرد كه اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت كثرت گریه ناراحت كردى، یا شب گریه كن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه میكرد.<ref>بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۵</ref>
+
منظور از [[آیه تطهیر]] بخش دوم آیه ۳۳ [[سوره احزاب]]/۳۳ است که می فرماید: {{متن قرآن|«...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»}}
  
==حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از پیامبر==
+
این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.<ref> المیزان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۳۱۲.</ref> مطابق با روایاتی که در منابع شیعه<ref>به عنوان نمونه: کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷‌؛ شیخ صدوق، الخصال‌، ص ۴۰۳، حدیث‌ ۱۱۳‌، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ شیخ‌ طوسی‌، الامالی‌، ص ۳۶۸‌ و ۷۸۳‌؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷.</ref> و برخی از منابع اهل سنت<ref> طبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حدیث ۱۷۶۷۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم‌، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶. </ref> آمده است، منظوراز اهل البیت علیهم‌السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند.
=== جریان غصب خلافت ===
 
گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی و من جمله غدیر خم حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند. اما پس از انتشار خبر رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، در حالى كه على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارك غسل و تدفین پیامبر بودند، جمعى از انصار در [[سقیفه بنى ساعده]]، جمع شده و بر آن بودند تا [[سعد بن عباده]]، شیخى از بزرگان [[خزرج]] را به جانشینى رسول خدا نصب كنند. [[ابوبكر]]، [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک مهاجرین حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از قریش باشند . در نهایت ابوبکر عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین اوس و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.
 
  
این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان مواجه شد در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا(ع) و حسنین در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.<ref>رجوع شود به صفحه [[اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب]]</ref>
+
'''آیه مودت:'''
  
همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند.
+
[[آیه مودت]] بخشی از آیه ۲۳ [[سوره شوری]] است که می فرماید: «{{متن قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی}}...».
  
یعقوبی گزارش این تحصن را چنین می آورد: خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند. على (علیه‎السلام) بیرون آمد (ظاهراً باید زبیر باشد چرا که عبارت ابن ابى الحدید از جوهرى و همچنین تاریخ طبری<ref>محمد بن جریر طبری. «سخن از روز وفات پیمبر و سن وی به هنگام وفات» تاریخ طبری، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. ۱۳۲۸</ref> آن را در مورد زبیر دانسته است) و شمشیرى حمایل داشت. خلیفه دوم با او درگیر شد و شمشیرش را شکست. و جمعیت به خانه ریختند. پس فاطمه (علیهاالسلام) بیرون آمد و گفت به خدا قسم باید بیرون روید و گر نه نزد خدا ناله و زارى (نفرین) مى‎کنم. پس بیرون رفتند.<ref>یعقوبی، «سقیفهٔ بنی‌ساعده»تاریخ یعقوبی ج۱ ۵۲۷.</ref>
+
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.<ref>ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵.</ref>  
  
حضرت زهرا (علیها السلام) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان (علیه السلام)، دستور خروج افراد را از خانه صادر فرمودند و از آن جا که می دانستند پایان دادن به تحصن و ترک خانه ی ایشان برای تحصن کنندگان تلخ و دشوار است، از این رو با بکار بردن عبارتِ: فانصرفوا راشدین<ref>إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 432، ح37045</ref>، رضایت خود را از مقاومت  و فریاد اعتراض سیاسی تحصن کنندگان، اعلام داشتند. (عبارت مذکور، مدح و دعایی است به شکل حال در حق مخاطب به این معنا که: آنچه باید انجام می دادید، به خوبی انجام دادید، همین مقدار بس است. از زحمات شما متشکریم چیزی در حق ما فروگذار نکردید.)
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[آیه 23 سوره شوری|آیه ۲۳ سوره شوری]]».
  
و به این صورت تحصن پایان پذیرفت و از تحصن کنندگان به زور بیعت گرفتند. البته امیر مومنان (علیه السلام) بیعت نکردند.<ref>درسنامه های فاطمیه ، ج 2 ، ص 432</ref>
+
'''سوره کوثر:'''
  
=== غصب فدک ===
+
مطابق با نقل [[ابن عباس]]، شأن نزول [[سوره کوثر]] آن است که [[عاص بن وائل]] پیامبر را نزد درب [[مسجد الحرام]] ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان [[قریش|قریش]] در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از [[خدیجه کبری|خدیجه]] بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).<ref>انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۸</ref>
پس از ماجرای سقیفه و غصب خلافت، از نخستین اقدام های  خلیفه این بود که فدک را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین (علیه السلام) خارج کند. از این رو ابوبکر دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.<ref> کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰</ref> وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند. در صحیح بخاری آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.<ref>صحیح بخاری، جلد 5، ص 198</ref>»
 
  
پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابو بكر آمد و فرمود: آيا مى‏خواهى زمينى را كه پدرم پيغمبر خدا به من عطا فرموده بگيرى؟! ابو بكر دوات خواست تا بنويسد كه فدك مال فاطمه باشد.عمر وارد شد و به او گفت: اى خليفه پيامبر خدا! مبادا سند فدك را براى زهرا بنويسى مگر اينكه براى ادّعاى خود شاهد بياورد.
+
این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: {{متن قرآن|«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱) إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ (۲) فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ (۳) إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ(۴)»}} اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى ‏گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است.
  
حضرت فاطمه عليها السّلام فرمود: على و امّ ايمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى كه فصاحت ندارد قبول نيست. على هم روى خمير خود آتش مى ‏كشد.حضرت فاطمه با حالتى خشمناك مراجعت كرد.<ref>بحارالنوار، ج 29، ص 645-646</ref>
+
مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت [[شأن نزول]] سوره، مراد از [[کوثر]]، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.<ref>انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۹- اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص ۲۴۴ - المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص ۳۷۰ - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۸۳۶</ref>
  
پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افكند و خود را در چادرى پيچيده با گروهى از زنان به جانب مسجد به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بدون هيچ كاستى قدم برمى‏داشت، تا اينكه بر ابو بكر وارد شد. ابو بكر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرين و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان پرده‏اى در مسجد آويخته شد و فاطمه عليها السّلام در پس آن قرار گرفتند. [[خطبه فدکیه]] را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.
+
'''سوره انسان:'''
  
=== خطبه حضرت زهرا در جمع زنان انصار===
+
در شأن ‌نزول مشهور [[سوره انسان]] از [[ابن عباس|ابن‌عباس]] آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به [[عیادت بیماران|عیادت]] آنان آمدند و به [[امام علی علیه السلام|على]] علیه‌السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود [[نذر]] کند. على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان ([[فضه خدمتکار حضرت زهرا|فضه]]) نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند سه روز [[روزه]] بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.
رجوع شود به: [[خطبه حضرت زهرا (ع) در جمع زنان انصار|خواندن خطبه توسط حضرت زهرا(س)]]  
 
  
===هجوم به خانه حضرت زهرا===
+
فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام [[افطار]] سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.
رجوع شود به :[[هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها]]
 
  
===عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا===
+
صبح هنگام [[امام على]] علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.<ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱ ـ ۶۱۴؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref>
رجوع شود به [[عیادت خلفا از حضرت زهرا(س)]]
 
  
=== شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها===
+
برای تفصیل رجوع شود به «[[سوره انسان#شأن نزول سوره انسان|شأن نزول سوره انسان]]».
عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد برای بیعت به مسجد ببرند. هنگامی که عمر و همراهانش برای اینکار به درب خانه آن حضرت آمدند. حضرت فاطمه سلام الله علیها به پشت در آمد و گفتگویی بین او و عمر رد بدل شد. عمر هنگامی که استکاف آن حضرت از باز نمودن درب خانه را دید. دستور داد تا هیزم آورده درب خانه را آتش بزنند و خود با لگد به درب خانه زد که در اثر اصابت آن به حضرت فاطمه سلام الله علیها آن حضرت که حامله بودند سقط جنین نموده، بر اثر ضربه وارده پس از چند روز به شهادت رسیدند.
+
==فضایل حضرت فاطمه==
شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر سال 12 هجری رخ داد. <ref>[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=44 شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعيتى انكار ناپذير، سایت ولیعصر]</ref>
+
برخی از فضایل و [[مناقب]] حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است:
==فضایل و مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42479&scope=2RjFq46x5IgxXWe1tGLcICOtI-gStmcl&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%8A&field=authorMain&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true  منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها] نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.
 
</ref> ==
 
  
# اشتراك حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
+
#اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیهم السلام در مقام [[عصمت]] و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
# اشتراك حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جميع حالاتشان.
+
#اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در [[مسجد النبی (ص)|مسجد پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و سلم در جمیع حالاتشان.
# مادر [[ائمه اطهار]] علیهم السلام است.
+
#مادر [[ائمه اطهار]] علیهم السلام است.
# هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام نور او تمام خانه هاى [[مكه]] را فراگرفت.
+
#هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى [[مکه]] را فراگرفت.
# نام گذارى زهرا عليهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
+
#نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
# نام فاطمه بر ساق عرش و درهای [[بهشت]] درج شده است.
+
#نام فاطمه بر ساق [[عرش]] و درهای [[بهشت]] درج شده است.
# جنگ و يا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پيامبر و على و حسنين است.
+
#جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است.
# سيده ى زنان عالم است.
+
#سیده ى زنان عالم است.
# دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پيامبر است.
+
#دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است.
# آن حضرت محدثه است یعنی [[فرشتگان]] با او سخن می‌گفتند.
+
#آن حضرت محدثه است یعنی [[فرشتگان]] با او سخن می‌گفتند.
# شيعيان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
+
#شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
# مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
+
#مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
# در روز [[قیامت]] همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
+
#در روز [[قیامت]] همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
# شفیعه کبرای روز قیامت است.
+
#[[شفاعت|شفیعه]] کبرای روز قیامت است.
# حب فاطمه عليهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است)، بر همگان واجب است.
+
#حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت [[خاتم الأنبیاء|خاتم الانبیاء]] است)، بر همگان [[واجب]] است.
# با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسيله يا درجةالوسيله ى بهشت جای دارند.
+
#با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیله‌ى بهشت جای دارند.
# با پدر و همسر و فرزندانش عليهم السلام در قبه اى از نور كه زير عرش برپا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه ى والا راه نيست جای دارد.
+
#با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر [[عرش]] برپا مى شود و جز [[پنج تن]] علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد.
# حضرت فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه ى مباهله در شان آن‌ها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى بين: محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسين) عليهم السلام.
+
#در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السلام است.
# در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو على عليه  السلام است.
+
#بشر از [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] تا خاتم مأمور به [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است.
# بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
+
#هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه [[حشر|محشر]]، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».<ref> [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42479&scope=2RjFq46x5IgxXWe1tGLcICOtI-gStmcl&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%8A&field=authorMain&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها] نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد. 
# [[سوره انسان]] در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده.
+
</ref>
# هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه ى محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافكنيد تا فاطمه عبور نمايد».
 
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==پیوندها==
 
==پیوندها==
[http://ghadir.ahlolbait.com/content/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D9%87%D8%AC%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسناد هجوم به خانه ی صدیقه ی طاهره علیها السلام، سایت غدیر]
 
  
 +
*[[ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 +
*[[تقویم: شهادت حضرت فاطمه زهرا|شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 +
*[http://ghadir.ahlolbait.com/content/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D9%87%D8%AC%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 اسناد هجوم به خانه صدیقه طاهره علیها السلام، سایت غدیر]
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
  
 +
{{شناختنامه حضرت زهرا (س)}}
  
 
[[رده:ائمه اطهار]]
 
[[رده:ائمه اطهار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۳

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام (۵ بعثت - ۱۱ قمری)، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه، همسر امام علی علیه‌السلام و مادر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. حضرت فاطمه، معصومه است و یازده نفر از ائمه شیعه از نسل آن حضرت هستند. آیات و سوری از قرآن کریم همچون سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در شأن حضرت فاطمه و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان اهل بیت رسول خدا خوانده شده اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را «سیدة نساء العالمین» نامیده است.

حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اسلام، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب به خانه‌اش (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به شهادت رسید.

حضرت-فاطمه.jpg
مقام ام الائمه
نام فاطمه
القاب زهرا، سیدة نساء العالمین، بتول، صدیقه، طاهره و ...
کنیه ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن
پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مادر ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
زادروز بیستم جمادی الاخر، پنج سال پس از بعثت
زادگاه مکه مکرمه
مدت امامت ـــ
مدت عمر ۱۸ سال
تاریخ شهادت ۳ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری
علت شهادت وارد شدن ضربه به پهلوی حضرت در حمله به خانه ایشان
قاتل توسط مهاجمان به خانه ایشان
مدفن مدینه منوره


نام، القاب و کنیه‌ها

برای آن حضرت در منابع القاب بسیاری ذکر شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: براى فاطمه نزد خداى عز و جل نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکة، طاهرة، راضیة، مرضیة، محدثة، زهراء.[۱]

معنی فاطمه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۲]

در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۳]

القاب و کنیه‌ها

از القاب ایشان لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَر است به معانی: روشن، آنکه چهره درخشان دارد، آنکه رنگ پاک و سفید دارد، ماه درخشان‏.[۴]

از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.[۵]

از القاب آن حضرت که نشان از جایگاه بسیار رفیع ایشان دارد، لقب سیدة نساء العالمین (بزرگ بانوی زنان جهان) که پیامبر اکرم (ص) آن حضرت را چنین خوانده است.[۶]

برخی از کنیه های آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه،[۷] ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء.[۸]

برای تفصیل رجوع شود به مقاله: «القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها».

زندگی‌نامه حضرت فاطمه

ولادت

روایات پیرامون سال ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:

«روز ۲۰ ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث، ولادت فاطمه علیها السلام در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت آن حضرت ۵ سال پیش از مبعث بوده است.»[۹]

همچنان که شیخ طوسی گفته، مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.[۱۰]

از علمای شیعه، شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم بعثت دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.[۱۱] این قول مطابق است با روایتی که حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت در کتاب مستدرک با استناد به امام جعفر صادق(علیه السلام) پذیرفته است: «فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) ۴۱ سال داشت به دنیا آمد».[۱۲]

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قائل به آن شده اند)[۱۳] و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.[۱۴][۱۵]

از میان این اقوال قول پنج سال پیش از بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:

  • مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند.[۱۶]
  • نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.[۱۷] اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده، در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.[۱۸]

مطابق با برخی روایات، رسول خدا (ص) قبل از انعقاد نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها، از سوی خدا مأمور شد که چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (س) فاصله بگیرد و خانه را ترک نموده در مکانی معتکف گردد. آن حضرت این ایام را به روزه و عبادت سپری نمود و در پایان این اعتکاف چهل روزه جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى که طعامى با خود به همراه آورده بود، به پیامبر گفت: به فرمان خداوند با این طعامى که به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار کن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خدیجه روان شد و همان شب نطفه پاک فاطمه منعقد گردید.[۱۹]

در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) در دوران حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط خدیجه به او فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى، امام و خلیفه خدا در زمین باشند.[۲۰]

حضرت زهرا در زمان پیامبر اکرم

در مکه:

زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند.[۲۱] و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.[۲۲] قریش نیز در واکنش به این حرکت، پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.[۲۳] مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‌اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۲۴]

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت، حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، مادرش حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، از دنیا رفت. در روایتی آمده است، پیش از خاکسپاری، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست... و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.[۲۵]

پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه (علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۲۶]

در روایت آمده است دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را شنید و به اطلاع پدر رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.[۲۷]

در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه (علیها السلام) رسید، به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۲۸]

هجرت به مدینه:

پس از رحلت ابوطالب و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) راهی مدینه شدند.

در آن شب پیامبر (ص)، على (ع) را فرمود که صبح و شام بر دامنه کوه فریاد زند: هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند.

پس از ورود رسول الله به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را داد، آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر برادرم (یعنی علی علیه السلام) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال آنها ایمن فرزند ام ایمن (غلام رسول خدا) و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند، عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی علیه السلام برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.[۲۹]

در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که: در شأن آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید: «الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران، ۱۹۱) تا آنجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى» که «ذکر» علی علیه السلام و «انثی» فاطمه سلام الله علیهاست و «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است.[۳۰]

ازدواج با امیرالمؤمنین

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته‌اند.[۳۱] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۳۲]

آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان ۲۱ سال داشتند.[۳۳] پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۳۴]

مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟».

فاطمه علیها السلام ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست».

پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۳۵]

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض:[۳۶] یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».

علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته‌اند: نکاح بر کفائت است -که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۳۷]

برای تفصیل رجوع شود به: «ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)».

زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین

حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می‌نمودند.

رضایتمندی از یکدیگر:

امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هر گاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می‌شد.[۳۸]

تقسیم کارها:

حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمدند و تقاضا کردند که خدمات خانه و زندگى را براى هر یک مقرر فرماید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را به خدمات درون خانه گماشت و بیرون خانه را به على (علیه السلام) واگذاشت.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: فقط خدا مى‌داند که من چه قدر مسرورم از این که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا ماءمور به امورى نساخت که فقط از عهده مردان برمى‌آید (کنایه از این که زنان توانایى حمل بار گران زندگى را ندارند).[۳۹] البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می‌کنند.[۴۰]

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امیر علیه السلام هیزم می‌آورد، آب می‌آورد، جاروب می‌کرد و فاطمه زهراء علیها السلام آسیاب می‎کرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت.[۴۱]

تحمل سختی های زندگی:

از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است.

فرزندان:

بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:

  1. امام حسن (ع) دومین امام شیعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
  2. امام حسین (ع) سومین امام شیعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
  3. حضرت زینب (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
  4. حضرت ام کلثوم (س)
  5. حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که به علت ضربه ای که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

حضرت فاطمه پس از پیامبر

جریان غصب خلافت:

گر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از وفات خویش در جایگاه های مختلفی از جمله غدیر خم، حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خویش تعیین نموده بودند، اما پس از انتشار خبر رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، در حالى که على (علیه السلام) و برخى اصحاب در تدارک غسل و تدفین پیامبر بودند، جمعى از انصار در سقیفه بنى ساعده، جمع شده و بر آن بودند تا سعد بن عباده، شیخى از بزرگان خزرج را به جانشینى رسول خدا نصب کنند. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح با شنیدن این خبر، بى درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند. و پس از رد و بدل شدن سخنانی بین افراد حاضر از قبیله های اوس و خزرج که در این جریان مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند و عده اندک مهاجرین حاضر در جلسه که مدعی بودند طبق سخن پیامبر ائمه باید از قریش باشند، در نهایت ابوبکر، عمر و ابوعبیده توانستند به کمک فضای مخالفت پیش آمده بین اوس و خزرج توانستند برای ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین -علی رغم تعیین علی علیه السلام توسط پیامبر- از جمع حاضر در سقیفه بیعت بگیرند.

این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان مواجه شد. در روایات آمده است که امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا (ع) و حسنین (ع) در هنگام شب برای اتمام حجت با اصحاب به درب خانه های آنان می رفت و واقعه غدیر و سخنان پیامبر در حق خود، آنان را به دفاع از حق خویش فرا می خواند.[۴۲]

همچنین آمده است که عده ای از اصحاب ضمن سر باز زدن از بیعت، در خانه حضرت زهرا (س) به نشانه اعتراض تحصن کردند. خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شده‎اند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند.

طبری گوید: پس زبیر (پسر عمه امام علی)، با شمشیر کشیده، به مقابله او شتافت، ولی پایش لغزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگیر کردند. نص طبری در این مورد این چنین است: بایعَ النّاسُ و استَشْبَتُوا لِلْبَیعه و تَخَلَّفَ عَلِیَّ و الزُّبَیرُ وَ اخْتَرطَ الزُّبَیرُ سَیفَه وَ قالَ لا اَعمَدُهُ حَتّی یبایعَ عَلیّ. فَبَلَغَ ذلِک اَبابکرِ وَ عُمَرَ. فقالَ عُمَرُ: خُذُوا سَیفَ الزُّبَیرِ فَاضْرِبوا بِهِ الحَجَر.[۴۳]

عمر به همراه دیگر مهاجمان با خشونت وارد خانه شدند. در این میان، حضرت فاطمه(س) مهاجمان را تهدید کرد که اگر از خانه بیرون نروند به خدا شکایت خواهد کرد.[۴۴] از این رو مهاجمان خانه را ترک کردند و به جز علی و بنی‌هاشم همه تحصن‌کنندگان را به مسجد بردند تا با ابوبکر بیعت کنند.[۴۵]

غصب فدک:

پس از ماجرای سقیفه و غصب خلافت، از نخستین اقدام های خلیفه این بود که فدک را از تصرف زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمینین علیه السلام خارج کند. از این رو ابوبکر دستور داد تا عوامل و کارگران آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند.[۴۶] وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچ یک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند. در صحیح بخاری آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛ ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.[۴۷]»

پس از غصب فدک حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت زهرا(سلام الله علیها) با گروهى از زنان نزد ابوبکر آمد و فرمود: آیا مى‏ خواهى زمینى را که پدرم پیغمبر خدا به من عطا فرموده بگیرى؟! ابو بکر دوات خواست تا بنویسد که فدک مال فاطمه باشد. عمر وارد شد و به او گفت: اى خلیفه پیامبر خدا! مبادا سند فدک را براى زهرا بنویسى مگر اینکه براى ادّعاى خود شاهد بیاورد.

حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: على و امّ ایمن براى مدّعاى من شهادت مى‏ دهند. عمر گفت: شهادت زن عجمى که فصاحت ندارد قبول نیست. على هم روى خمیر خود آتش مى ‏کشد. حضرت فاطمه با حالتى خشمناک بازگشت.[۴۸]

پس از آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) موفق نشدند تا فدک را با سند و شاهد از خلیفه پس بگیرند، ایشان سرپوش بر سر افکند و خود را در چادرى پیچیده با گروهى از زنان به جانب مسجد به راه افتاد. حضرت خود را سخت مستور داشته بود و همچون پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بدون هیچ کاستى قدم برمى‏ داشت، تا اینکه بر ابو بکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهى از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. براى دور ماندن حضرت از نگاه نامحرمان، پرده‌‏اى در مسجد آویخته شد و فاطمه علیها السّلام در پس آن قرار گرفتند و خطبه فدکیه را در مسجد رسول خدا ایراد کردند.

هجوم به خانه حضرت زهرا:

مطابق با آنچه به تفصیل در منابع شیعه نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به انحاء گوناگون، متوجه امام علی علیه السلام شد تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را -که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد- برای بیعت به مسجد ببرند. آنها به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شده و آن حضرت را مضروب نموده، علی علیه السلام را با خشونت به سمت مسجد برای بیعت کشیدند.

فیض کاشانی در نوادر الاخبار کیفیت این واقعه را به نقل از منابع "التهاب نیران الأحزان‏" چنین می آورد: عمر گروهی را جمع کرد و با آنان به منزل امیر المومنین علیه السلام آمد. آنها به پشت در آمدند و در بسته بود، پس فریاد زدند ای علی خارج شو! خلیفه رسول خدا تو را می خواند، چون درب خانه به روی آنها باز نشد هیزم آوردند و آن را پشت در خانه ریختند و آتش آوردند تا آن را روشن کنند. در این هنگام عمر فریاد زد: به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را آتش می زنم. حضرت زهرا علیها السلام چون فهمید آنها منزلش را آتش می زنند برخواست و در را باز کرد. پس آن در را کنار زدند قبل از آنکه آن حضرت خود را از آنان بپوشاند. پس فاطمه پشت درب پنهان شد، سپس عمر در را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد.

سپس آنها به سمت امیر المومنین علیه السلام هجوم آوردند و بر علیه او با هم یکدست شدند تا اینکه او را از خانه اش بیرون کشیدند در حالی که لباسش را به سرش کشیده بودند او را به مسجد کشیدند. پس فاطمه بین آنها و شوهرش حائل شد و گفت به خدا قسم نمی گذارم پسر عمویم را ظالمانه بکشید و ببرید وای بر شما چه زود بر خدا و رسولش در مورد ما اهل بیت خیانت کردید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را به پیروی از ما و دوستی ما و و تمسک به ما فراخوانده بود. و خداوند تعالی فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛ بگو من مزدی از شما طلب نمی کنم مگر دوستی نزدیکانم‏».

راوی گوید: پس اکثر آن گروه علی علیه السلام را به خاطر فاطمه سلام الله علیها رها کردند. پس عمر به قنفذ بن عمر امر نمود که او را به تازیانه بزند. پس قنفذ با تازیانه بر پشت او و بر پهلوهایش زد تا اینکه او را بی رمق نمود و آثار آن تازیانه ها بر جسم شریفش بر جای ماند و آن زدن، قویترین سبب در سقط جنین بود، جنینی که پیامبر اکرم (ص) او را محسن نامگذاری نموده بود... .[۴۹]

منابع اهل سنت برخی از نقل این واقعه سرباز زده یا آن را انکار نموده اند. اما تعداد زیادی از آنها مواردی را گزارش داده اند که نشان از هتک حرمت خانه حضرت زهرا یا فراهم نمودن مقدمات آتش زدن خانه دارد. گر چه به تفصیل واقعه نپرداخته اند. موارد زیر نمونه هایی از این دست است:

احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای ۲۷۰)، این رویداد تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف» به این نحو نقل می کند: ابوبکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند، ولی علی از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت: بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!![۵۰]

ابن قتیبه دینوری (۲۱۲-۲۷۶) در کتاب «الإمامة و السیاسة» چنین می نویسد: ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی(علیه السلام) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفصدر این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!![۵۱]

برخی دیگر از منابعی که به این موضوع اشاره دارند عبارتند از:

  • تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۴۴۳
  • مصنف ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۷۲
  • عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳
  • فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، طبع بیروت، ج ۲، ص ۳۴، ۳۵.

تعدادی از منابع اهل سنت نیز به نقل مطالبی پرداخته‌اند که نشان از وقوع این واقعه دارد. یا به بخشهایی از آن تصریح می نماید. به عنوان نمونه این روایت از ابوبکر در منابعی چند یافت می شود: ابوبکر درحال احتضار چنین گفت: سه چیز انجام دادم که ای کاش انجام نمی‌دادم، یکی از آن سه چیز: آرزو می کردم که ای کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمی‌کردم.[۵۲]

ابراهیم بن سیار نظام معتزلی (۱۶۰-۲۳۱) در کتاب «الوافی بالوفیات» می گوید: عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد.[۵۳]

ذهبی در کتاب «میزان الاعتدال» در شرح حال ابن أبی دارم می نویسد: «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابی دارم»، محدث کوفی (م، ۳۵۷ ق)، -کسی که محمّد بن أحمد بن حماد کوفی درباره او می گوید: «کان مستقیم الأمر عامة دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود- نقل می کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدی بر فاطمه زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد.[۵۴]

عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا:

مطابق با آنچه در روایات آمده است ابوبکر به همراه عمر بن خطاب پس از واقعه هجوم و در حالی که حضرت زهرا در بستر بیماری بودند به عیادت آن حضرت آمدند و به ایشان سلام کردند، ولى آن حضرت روى خود را برگردانید و پاسخ آن‌ها را نداد. ابوبکر گفت: اى دختر پیامبر! ما آمده‌ایم تا رضایت شما را بدست آوریم از شما خواهش می‌‌کنیم که ما را ببخشید و از آن چه بر شما رسیده از ما درگذرید! زهرا سلام الله علیها فرمود: «شما اول جواب مرا بدهید، آیا از پیامبر شنیدید که درباره من فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از او هستم. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. هر که پس از مرگم فاطمه را بیازارد، مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است».

آن دو گفتند: آرى شنیدیم، آنگاه فاطمه فرمود: «پروردگارا! شاهد باش این دو نفر مرا آزردند! با شما سخن نمی‌‌گویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و از شما شکایت نمایم».[۵۵]

برای تفصیل رجوع شود به «عیادت خلفا از حضرت زهرا (س)».

شهادت حضرت فاطمه

حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر ضربه وارده به آن حضرت در هجوم به خانه شان، پس از چند روز از این واقعه، به شهادت رسیدند. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را چهل روز و کسانی این مدت را شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده‌اند. همچنین در روایاتی که از ائمه (ع) به ما رسیده است دو تاریخ ذکر شده است که بسیاری از علمای شیعه تاریخ ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر را معتبر تر می دانند. مطابق با این نقل، شهادت آن حضرت در ۳ جمادی الاخر سال ۱۱ هجری رخ داد.[۵۶]

آیات نازله در شأن حضرت فاطمه

آیه مباهله:

واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیه‌السلام نپذیرفتند، آیه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ». (سوره آل عمران، آیه ۶۱) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و دامادش حضرت علی علیه‌السلام را آورد.[۵۷]

علامه طباطبائی در مورد آیه مباهله می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم‌السلام را نیاورد. معلوم می‌شود برای کلمه اول به جز علی علیه‌السلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.[۵۸]

این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: «...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...» (سوره احزاب/آیه۳۳) (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)[۵۹]

برای تفصیل رجوع شود به مقاله «مباهله».

آیه تطهیر:

منظور از آیه تطهیر بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب/۳۳ است که می فرماید: «...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»

این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۶۰] مطابق با روایاتی که در منابع شیعه[۶۱] و برخی از منابع اهل سنت[۶۲] آمده است، منظوراز اهل البیت علیهم‌السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند.

آیه مودت:

آیه مودت بخشی از آیه ۲۳ سوره شوری است که می فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...».

سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.[۶۳]

برای تفصیل رجوع شود به «آیه ۲۳ سوره شوری».

سوره کوثر:

مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سوره کوثر آن است که عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجد الحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قریش در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از خدیجه بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).[۶۴]

این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (۱) إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ (۲) فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ (۳) إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ(۴)» اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى ‏گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است.

مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند حسن و حسین علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.[۶۵]

سوره انسان:

در شأن ‌نزول مشهور سوره انسان از ابن‌عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به عیادت آنان آمدند و به على علیه‌السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود نذر کند. على علیه‌السلام و فاطمه علیهاالسلام و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت.

فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند.

صبح هنگام امام على علیه‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.[۶۶]

برای تفصیل رجوع شود به «شأن نزول سوره انسان».

فضایل حضرت فاطمه

برخی از فضایل و مناقب حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است:

  1. اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
  2. اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در جمیع حالاتشان.
  3. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
  4. هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى مکه را فراگرفت.
  5. نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
  6. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
  7. جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است.
  8. سیده ى زنان عالم است.
  9. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است.
  10. آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند.
  11. شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
  12. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
  13. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
  14. شفیعه کبرای روز قیامت است.
  15. حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است.
  16. با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیله‌ى بهشت جای دارند.
  17. با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر عرش برپا مى شود و جز پنج تن علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد.
  18. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو امام على علیه السلام است.
  19. بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است.
  20. هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه محشر، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».[۶۷]

پانویس

  1. شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۱۴
  2. کنز العمال ج۶ ص۲۱۹ ؛ الصواعق المحرقة ۹۶
  3. ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،ص ۲۵
  4. فرهنگ ابجدی عربی فارسی (ترجمه المنجد)، فواد افرام البستانی؛ ترجمه رضا مهیار، ج۱، ص ۴۸
  5. بحارالأنوار (ط بیروت)، ج ۴۳، ص ۱۲، ح ۶.
  6. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰، ح۴۷۴۰؛ امالی شیخ صدوق، ص ۲۴۵، حدیث ۱۲
  7. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۶
  8. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱
  9. المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، ص۵۵۴
  10. تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۷؛ ذخائرالعقبی، ص۴۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۸.
  11. رجوع شود به تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰
  12. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۷۸، ح ۴۷۶۵. نقل از ولادت فاطمه زهرا(س)، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
  13. نک: تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۷۸، و ذخائرالعقبی، ص۵۲.
  14. نک: بحارالانوار، ج۴۳، صص۶ ـ ۱۰.
  15. تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(س)، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰
  16. مناقب آل ابی طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکره الخواص، ص ۳۰۶- ۳۰۷؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  17. ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، ص ۲۲۸؛ مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، ص ۳۹۳؛ تذکرة الخواص، ص ۳۰۶؛ ضیاءالعالمین، ج ۲، ص ۴۶.
  18. علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا ( سلام الله علیها )، ص۲۹
  19. علّامه مجلسى در بحار الانوار، ج ۱۶ ص ۷۸ و ۷۹
  20. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار ،ص:۳۳
  21. الدر فی اختصار المغازی و السیر،ص۲۷
  22. ترجمه دلائل النبوه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،ج ۲ ص ۶۵-۶۶
  23. سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷۵، ابن سعد، طبقات، ج ۱، ص ۲۰۸ و طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۹، بیهقی، دلایل النبوة، ج ۲، ص ۳۱۱.
  24. انساب الاشراف ، ج۱، ص۲۳۴
  25. فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت ، محمدکاظم قزوینی؛ ص ۱۵۹
  26. سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۴۱۶
  27. مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۷۱
  28. صحیح بخاری، جلد ۵، صفحه ۸
  29. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۴-۶۶
  30. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۶
  31. امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۳۱۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ ق
  32. انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‌۴،ص۲۱، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ق
  33. ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج ۴، ص ۱۸۹۳، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  34. ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است: پیغمبر(ص) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(ع) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی».
  35. الأمالی للطوسی : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
  36. بحارالانوار ج ۴۳/ ۱۰۷
  37. حسن زاده آملی؛ حسن، شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص۱۷۸
  38. بحارالانوار، ج ۴۳
  39. ناسخ التواریخ ، حالات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، ص۴۱۷
  40. فضائل الزهراء، ص ۷۷
  41. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص۱۶۹
  42. رجوع شود به صفحه «اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب»
  43. طبری، ۲: ۴۴۳ و ۴۴۴ و ۴۴۶ و در چاپ اروپا، ۱: ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ و الریاض النضره، محبّ الدّین طبری، ۱: ۱۶۷ و تاریخ الخمیس، ۱۸۸: ۱ و ابن ابی الحدید، ۲: ۱۲۲ و ۱۳۲ و ۱۳۴ و ۵۸ و ۶: ۲ و کنزالعمال، ۳: ۱۲۸.
  44. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۰۵.
  45. ابن‌ ابی‌الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱.
  46. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰
  47. صحیح بخاری، جلد ۵، ص ۱۹۸
  48. بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۶۴۵-۶۴۶
  49. فیض کاشانی، نوادر الاخبار، تحقیق مهدی انصاری قمی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، تهران‏، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش‏، ص ۱۸۳
  50. انساب الأشراف، دار معارف، قاهره، ج۱، ص۵۸۶
  51. الامامه و السیاسه، ج ۱، ص۱۲
  52. معجم کبیر طبرانی، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۶۲، شماره حدیث ۳۴: «أمّا الثلاث اللائی وددت أنی لم أفعلهنّ، فوددت انّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته»

    عقد الفرید، ابن عبد ربه، چاپ مکتبة هلال، ج۴، ص۹۳: «وددت انّی لم أکشف بیت فاطمة عن شی و إن کانوا اغلقوه علی الحرب.»

    شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، چاپ مصر، ج۲، ص۴۶ و ۴۷: «وددت انّی لم أکن کشفت عن بیت فاطمة و ترکته ولو أغلق علی الحرب.»

    مروج الذهب، مسعودی، چاپ دار اندلس، بیروت، ج۲، ص۳۰۱: « فوددت انّی لم أکن فتشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً!»

  53. الوافی بالوفیات:، ج۶، ص۱۷، شماره ۲۴۴۴; ملل و نحل شهرستانی، ص۵۷
  54. میزان الاعتدال، ج۳، ص۴۵۹:«انّ عمر رفس فاطمة حتی أسقطت بمحسن.»
  55. اعلام النساء، ج ۳، ص ۱۲۱۴-۱۲۱۵.
  56. تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (ع) کدام است؟، سایت اسلام کوئست
  57. شیخ مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۶۶ تا ۱۶۹. برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک: تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره ۱۰ و ۱۱ در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶
  58. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۲۳۷
  59. زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰
  60. المیزان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۳۱۲.
  61. به عنوان نمونه: کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷‌؛ شیخ صدوق، الخصال‌، ص ۴۰۳، حدیث‌ ۱۱۳‌، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ شیخ‌ طوسی‌، الامالی‌، ص ۳۶۸‌ و ۷۸۳‌؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷.
  62. طبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حدیث ۱۷۶۷۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم‌، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۶۰۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶.
  63. ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵.
  64. انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۸
  65. انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینى همدانى، ج‏۱۸، ص۳۰۹- اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص ۲۴۴ - المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص ۳۷۰ - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۸۳۶
  66. الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱ ـ ۶۱۴؛ روح المعانى، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.
  67. منبع این بخش کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته علامه عبدالحسین امینی می‌باشد.

پیوندها

چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی