حضرت علی اکبر علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۳ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح الگو - اضافه کردن رده جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

فرزند بزرگ سيدالشهدا و شبيه پيامبر كه روز عاشورا فداى دين شد. مادر على‌اكبر، ليلا دختر ابى‌مره بود. در كربلا حدود 25 سال داشت. سن او را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود.[۱]

على‌اكبر شباهت بسيارى به پيامبر داشت، هم در خلقت، هم در اخلاق و هم در گفتار. به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد، امام حسين علیه السلام چهره به آسمان گرفت و گفت: «اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا وكنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...».[۲]

شجاعت و دلاورى على‌اكبر و رزم‌آورى و بصيرت دينى و سياسى او،در سفر كربلا به ويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان، فداكاري‌ها و رجزهايش دليل آن است. وقتى امام حسين از منزلگاه «قصر بنى مقاتل » گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى «انا لله و انا اليه راجعون » گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. على اكبر وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مى گويد اين كاروان به سوى مرگ مى رود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا.

روز عاشورا[۳] نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. گرچه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مى رفت، امام حسين علیه السلام در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد.

على‌اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزم‌هاى شجاعانه اى با انبوه سپاه دشمن نمود. هنگام جنگ، اين رجز را مى خواند كه نشان دهنده روح بلند و درك عميق اوست: «انا على بن الحسين بن على نحن و رب البيت اولى بالنبى تالله لايحكم فينا ابن الدعى اضرب بالسيف احامى عن ابى ضرب غلام هاشمى عربى».[۴]

پيكار سخت، او را تشنه تر ساخت. به خيمه آمد. بى‌آن كه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود. پيكر على‌اكبر با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد. وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. صورت بر چهره خونين على‌اكبر نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد: «قتل الله قوما قتلوك...» و تكرار مى كرد كه: «على الدنيا بعدك العفا» و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه‌گاه حمل كنند.[۵] على‌اكبر، نزديكترين شهيدى است كه با حسين علیه السلام دفن شده است. مدفن او پايين پاى ابا عبدالله الحسين علیه السلام قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام، شش گوشه دارد.[۶]


الگوى شجاعت و ادب اكبر در دانه فاطمى نسب


اكبر فرزند يقين ز نسل ايمان بود پرورده دامن كريمان بود


آن يوسف حسن، ماه كنعانى در خلق و خصال، احمد ثانى


آن شاهد بزم، سرو قامت بود دريا دل و كوه استقامت بود


آن دم كه لباس رزم مى پوشيد از كوثر عشق، جرعه مى نوشيد


از فرط عطش فتاده بود از تاب گرديد ز دست جد خود سيراب


در راه خدا ذبيح دين گرديد بر حلقه عاشقان نگين گرديد


داغش كمر حسين را بشكست با خون سرش حناى خونين بست


ديباچه داستان حق، اكبر قربانى آستان حق، اكبراز نويسنده

پانویس

  1. حياة الامام الحسين، ج 3، ص 245 و مقاتل الطالبيين.
  2. بحارالانوار، ج 45، ص 43.
  3. اعيان الشيعه، ج 8، ص 206.
  4. همان، ص 207.
  5. حياة الامام الحسين، ج 3، ص 248.
  6. از جمله براى شرح حال او ر.ك: «على‌اكبر» از عبدالرزاق الموسوى، چاپ 1368 قمرى، نجف، 146 صفحه.

منبع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف