حضرت شهربانو سلام الله علیها: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''شهربانو''' بانویی ایرانی است که همسر امام حسین علیه السلام شد و [[امام سجاد علیه السلام]] از او به دنیا آمد.
+
'''شهربانو،''' دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی [[ایران]] است که پس از اسارت در فتوحات اسلامی به [[مدینه]] منتقل شد و به همسری [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (علیه السلام) درآمد. [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] (علیه السلام) از این بانو متولد گردید و او به هنگام ولادت فرزندش وفات نمود. البته در نام و نسب شهربانو و ازدواج او با امام حسین، میان مورخان اختلاف نظر است.
  
==نام==
+
==نام و نسب==
  
در منابع تاریخی و روایی، این اسامی را برای ایشان ذکر شده است:
+
در منابع تاریخی و روایی، این اسامی برای ایشان ذکر شده است: جهان بانویه، جهان شاه، شاه زنان، شهربانو، شهربانویه، شهرناز، شه زنان، سلافه، سلامه، غزاله و... .
  
ام سلمه، بره، جهان بانویه، جهان شاه، حرار، خوله، سلافه، سلامه، شاه زنان، شهربان، شهربانو، شهربانویه، شهرناز، شه زنان، غزاله، فاطمه و مریم.
+
در منابع [[اهل سنت]]، بر نام های سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده; در حالی که در کتابهای [[شیعه|شیعی]]، نام «شهربانو» بیشتر آمده است. این نام را می توان در قدیمی ترین منابع [[امامیه]] یافت; از جمله: [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]] و [[الکافی (کتاب)|اصول کافی]].<ref>. زندگانی علی بن الحسین (ع)، سید جعفر شهیدی، ص ۱۰ و ۱۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، پنجم، ۱۳۷۳ ش; پرسش ها و پاسخ ها، دفتر سیزدهم، ص ۷۴، دفتر نشر معارف، قم، اول، ۱۳۸۲ ش .</ref>
  
در منابع اهل سنت، بر نام های سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده; در حالی که در کتابهای شیعی، نام «شهربانو» بیشتر آمده است . این نام را می توان در قدیمی ترین منابع امامیه یافت ; از جمله: بصائرالدرجات و اصول کافی . <ref>. زندگانی علی بن الحسین (ع)، سید جعفر شهیدی، ص 10 و 11، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، پنجم، 1373 ش; پرسش ها و پاسخ ها، دفتر سیزدهم، ص 74، دفتر نشر معارف، قم، اول، 1382 ش .</ref>
+
عالمانی چون یعقوبی (م، ۲۸۱ ق)، [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار]] (م، ۲۹۰ ق)، [[شیخ کلینی|شیخ کلینی]] (م، ۳۲۹ ق)، [[شیخ صدوق]] (م، ۳۸۱ ق) و [[شیخ مفید]] (م، ۴۱۳ ق)، - با وجود اختلاف در نام شهربانو - او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) دانسته اند. شیخ مفید در کتاب [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]] درباره مادر امام سجاد علیه‌السلام می‌نویسد: «اُمّه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار کسری و یقال: انّ اسمها شهربانو؛ مادر علی بن حسین علیه‌السلام شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار، شاه ایران است و گفته شده که نام او شهربانو است».<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.</ref>
 
 
در یکی از روایت های مربوط به او آمده است که امام علی علیه السلام در اولین باری که او را دید از وی پرسید:
 
 
 
* نام تو چیست؟
 
 
 
* جهان شاه (شاه زنان).
 
 
 
* نه، شهربانو.
 
 
 
در این گفت و گو، که به زبان فارسی دری صورت گرفت، امام علیه السلام نام عروس خود را تغییر می دهد؛ چرا که فقط حضرت فاطمه علیها السلام شایسته لقب و عنوان «خیرالنساء» و «ملکة النساء» (سرور و ملکه بانوان) بوده و برای همسر فرزندش حسین علیه السلام نام یا لقب شهربانو (ملکة المدینه و بانوی شهر) زیبنده خواهد بود. <ref>. ر . ک: زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 27 و 28 و منتهی الآمال .</ref>
 
==نسب==
 
دانشورانی چون: یعقوبی (متوفای 281 ق). ، محمد بن حسن صفار قمی (متوفای 290 ق)کلینی (متوفای 329ق). شیخ صدوق (متوفای 381ق). و شیخ مفید (متوفای 413ق). - با وجود اختلاف در نام وی - او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) دانسته اند. اما نامهای سبحان، سنجان، نوشجان و شیرویه نیز برای پدر او ذکر شده است. <ref>. زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 11 و 12; زندگانی امام زین العابدین (ع)، عبدالرزاق مقرم، ترجمه حبیب روحانی، ص 30، آستان قدس رضوی، اول، 1374 ش; پرسش ها و پاسخ ها، ص 76 و 77 .</ref>
 
  
 
==چگونگی ورود شهربانو به مدینه==
 
==چگونگی ورود شهربانو به مدینه==
سطر ۲۵: سطر ۱۳:
 
در خصوص زمان و چگونگی ورود شهربانو به کشور اسلامی نیز روایات مختلفی وجود دارد که عبارتند از:
 
در خصوص زمان و چگونگی ورود شهربانو به کشور اسلامی نیز روایات مختلفی وجود دارد که عبارتند از:
  
الف) به اسارت افتادن وی در دوره خلافت عمر بن خطاب.
+
الف) به اسارت افتادن وی در دوره [[تقویم: خلافت عمر بن خطاب|خلافت عمر بن خطاب]].
  
ب) فرستادن وی و خواهرش به نزد عثمان از سوی والی خراسان.
+
ب) فرستادن وی و خواهرش به نزد [[عثمان بن عفان|عثمان]] از سوی والی [[خراسان]].
  
ج) فرستادن دختران یزدگرد به حضور امام علی علیه السلام توسط کارگزار حضرت.
+
ج) فرستادن دختران یزدگرد به حضور [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام توسط کارگزار آن حضرت.
  
 
با توجه به این تعارض، به نقد و بررسی هر یک از گزارش های تاریخی می پردازیم.
 
با توجه به این تعارض، به نقد و بررسی هر یک از گزارش های تاریخی می پردازیم.
 
   
 
   
 
===روایت اول===
 
===روایت اول===
 +
وقتى دختر یزدجرد را پیش [[عمر بن خطاب|عمر]] آوردند دختران [[مدینه]] از بامها به تماشاى او آمدند. وارد [[مسجد]] که شد و چشم او به عمر افتاد صورت خود را پوشانیده گفت روزگار هرمز سیاه باد. عمر خشمگین شده گفت مرا دشنام می دهد، خواست باو حمله کند که [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام مانع او شده فرمود: ترا نمی رسد که چنین کنى، او را اجازه بده یکى از مسلمانان را براى خود انتخاب نماید، سپس قیمتش را در سهم آن مرد حساب کن. عمر باو اجازه انتخاب داد، پیش آمد و دست بر سر [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] علیه السلام نهاد، امیرالمؤمنین فرمود نام تو چیست؟ عرض کرد جهانشاه، فرمود نه شهربانو، سپس نگاهى به حسین نموده فرمود: فرزندى از این زن براى تو متولد مى‏‌شود که بهترین فرد روى زمین است.<ref>زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام ( ترجمه جلد ۴۶ بحار الأنوار)، ص۸</ref>
  
موقعی که اسرای ایران در مدینه بر عمر بن خطاب وارد شدند، شاه زنان که دید مسجد پر از جمعیت است و خلیفه مسلمین تند به او نگاه می کند، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتی، فریاد زد: «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!» × خلیفه که به زبان فارسی آشنایی نداشت، گمان کرد که شاه زنان وی را دشنام می دهد، خشمگین شد . در این هنگام، امام علی علیه السلام با ترجمه سخن او به عربی، خشم عمر را فرو نشانید. خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانی را همچون دیگر اسیران جنگی، به مزایده بگذارد; اما امام علی علیه السلام به او چنین گوشزد کرد که: بر اساس فرمایش و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله باید به «بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود. <ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 25; ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج 3، ص 13 .</ref>
+
[[علامه مجلسى]] به این خبر دو اشکال وارد کرده؛ اول اینکه اسارت اولاد یزدجرد پس از کشته شدن او بوده و این جریان در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] بود. گرچه ممکن است پس از فتح [[قادسیه|قادسیه]] یا نهاوند بعضى از فرزندانش اسیر شده باشند، که این هم بعید است. و دوم اینکه شکى نیست که تولد حضرت [[امام سجاد علیه السلام|على بن الحسین]] علیه السلام در زمان [[خلافت]] امیر المؤمنین علیه السلام بوده و جز او فرزندى نزائید، اگر ازدواج در زمان عمر باشد و تا بیست سال فرزندى نیاورد بسیار بعید است. البته علامه مجلسی این احتمال را مطرح کرده که ممکن است در این روایت بجاى عثمان، عمر را اشتباه آورده باشد.<ref>زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام ( ترجمه جلد ۴۶ بحار الأنوارص۹</ref>
 
 
در ادامه این ماجرا و چگونگی آزادی آنان، چند قول وجود دارد:
 
 
 
الف) عمر تصمیم گرفت آنان را بفروشد، امام علی علیه السلام فرمود: طریقه فروش آنها چنین است که قیمت هر یک را باید مشخص ساخت تا هر مسلمانی هر کدام را که خواست، خریداری کند.
 
 
 
پس از تعیین بهای دختران، امام آنان را خریداری کرد.
 
 
 
ب) امام فرمود: بر طبق سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را نمی توان فروخت بلکه مختارند یکی از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند. در این هنگام شهربانو از میان جمعیت، دست بر شانه امام حسین علیه السلام نهاد.<ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 25; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 12 و 13 .</ref>
 
 
 
ج) امام در حضور جمعیت فرمود: «من نصیب خودم را از اسیران، در راه خدا آزاد کردم .» بنی هاشم نیز سهام خودشان را به امیرمؤمنان علیه السلام بخشیدند، آنگاه حضرت عرض کرد: «خدایا! شاهد باش که آنچه بنی هاشم از نصیب خود به من بخشیده اند، من همه آنان را فی سبیل الله بخشیدم.»
 
 
 
مهاجرین و انصار پس از مشاهده این صحنه زیبای معنوی، با مسرت و علاقه ای خاص عرض کردند: یا علی! ما نیز حقمان را در اختیار تو می گذاریم. از این رو، امام یکبار دیگر خداوند را گواه می گیرد که پس از قبول کردن سهام مسلمانان، دختران اسیر را در راه خدا آزاد نموده است. اما خلیفه دوم با ناراحتی خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: چرا تصمیم مرا درباره اسیران عجم برهم زدی؟ چه قصدی از این کار داشتی؟! آن حضرت مجددا یادآور شد که: این اسیران به «اسلام » علاقه مند و مایل هستند و روش پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بود که بزرگان هر قوم و خاندانی را محترم می داشت.
 
 
 
عمر بن خطاب بعد از شنیدن کلام مستدل امام علی علیه السلام، گفت: اکنون من هم سهم خود را و بقیه آنچه را که به غنیمت مسلمانان درآمده، همه را به تو بخشیدم. در اینجاست که امیرمؤمنان علیه السلام آخرین مرحله «آزادی » شاهزادگان ایرانی را با این گفتار به اجرا می گذارد:
 
 
 
«خدایا! گواه باش که آنچه او به من بخشید، پذیرفتم و آنها را در راه تو آزاد ساختم.» <ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 28 و 29 .</ref>
 
 
 
حال اگر بخواهیم این داستان را مورد نقد و بررسی قرار دهیم، به چند مسئله می توان بسنده کرد:
 
 
 
1. گوناگونی و تعارض موجود در متن روایات و گزارش های تاریخی.
 
 
 
2. ضعف سند، به جهت وجود راویانی چون: عمرو بن شمر و ابراهیم بن اسحاق احمر; چرا که آنان از دیدگاه دانشوران علم رجال و حدیث، ثقه و مورد تایید نیستند.
 
 
 
3. بنا بر قول مشهور، امام سجاد علیه السلام در سال 37 هجری به دنیا آمده و عمر بن خطاب در سال 23 هجری کشته شده است; یعنی اگر شهربانو در آخرین سال خلافت عمر به اسارت درآمده و با امام حسین علیه السلام ازدواج نموده باشد; معنا و مفهوم آن، چنین خواهد شد که وی حداقل بعد از 14 سال «نازایی » به ولادت فرزندش امام سجاد علیه السلام نایل آمده است. و به راستی که پذیرش این مطلب، بسیار دشوار و شگفت بوده و نیاز به توجیه دارد!
 
 
 
4. و آخرین کلام اینکه، گزارش فوق با روایات بعدی در تعارض کامل است. <ref>. ر . ک: همان، ص 29 و 30; زندگانی علی بن الحسین (عص 13 - 19; پرسش ها و پاسخ ها، ص 75 - 79; خدمات متقابل اسلام وایران، ص 131و132 .</ref>  
 
  
 
===روایت دوم===
 
===روایت دوم===
  
در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است که سهل بن قاسم نوشجانی می گوید:
+
در کتاب [[عیون اخبارالرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]] آمده است که سهل بن قاسم نوشجانی می گوید: [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام به من فرمود: بین ما و شما نسب و رابطه خویشاوندی وجود دارد. پرسیدم: چگونه؟! فرمود: «هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز [[خراسان]] را فتح کرد، دو نفر از دختران یزدجرد بن شهریار را به دست آورد; آنها را به [[مدینه]] و نزد [[عثمان بن عفان|عثمان]] فرستاد. خلیفه، یکی را به [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام و دیگری را به [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام بخشید و هر دو، در حال نفاس از دنیا رفته اند. و آن دختری که به حسین علیه السلام بخشید، مادر [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] علیه السلام بود.»<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۲۸؛ زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۴ .</ref>
 
 
امام رضا علیه السلام به من فرمود: بین ما و شما نسب و رابطه خویشاوندی وجود دارد. پرسیدم: چگونه؟! فرمود:
 
 
 
«هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز خراسان را فتح کرد، دو نفر از دختران یزدجرد بن شهریار را به دست آورد; آنها را به مدینه و نزد عثمان فرستاد. خلیفه، یکی را به حسن علیه السلام و دیگری را به حسین علیه السلام بخشید و هر دو، در حال نفاس از دنیا رفته اند. و آن دختری که به حسین علیه السلام بخشید، مادر علی بن الحسین علیه السلام بود.» <ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 24 .</ref>
 
 
 
آقای عبدالرزاق مقرم، در ارزیابی این روایت، می گوید:
 
 
 
«روایت فوق تقریبا صحیح به نظر می آید; زیرا فتح خراسان در سال 30 هجری - ششمین سال خلافت عثمان - واقع شد و در همین سال نیز یزدگرد در مرو کشته شد. بر این اساس، بعید نیست که شهربانو به مدت شش سال باردار نشده باشد.» <ref>. همان، ص 29 .</ref>
 
 
 
اما آقای دکتر شهیدی این روایت را نیز مردود شمرده است. <ref>. ر . ک: زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 19و20 .</ref>  
 
  
 +
عبدالرزاق مقرم، در ارزیابی این روایت، می گوید: «روایت فوق تقریبا صحیح به نظر می آید، زیرا فتح خراسان در سال ۳۰ هجری - ششمین سال خلافت عثمان - واقع شد و در همین سال نیز یزدگرد در مرو کشته شد. بر این اساس، بعید نیست که شهربانو به مدت شش سال باردار نشده باشد.» <ref>. همان، ص ۲۹ .</ref> اما آقای دکتر شهیدی این روایت را نیز مردود شمرده است.<ref>مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین، ص۲۹.</ref>
 
===روایت سوم===
 
===روایت سوم===
  
شیخ مفید، فتال نیشابوری و فضل بن حسن طبرسی این گونه روایت کرده اند:
+
[[شیخ مفید]]، [[فتال نیشابوری]] و [[شیخ طبرسی|فضل بن حسن طبرسی]] این گونه روایت کرده اند: وقتی امیرمؤمنان علیه السلام به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفی را به عنوان کارگزار خود به مشرق زمین اعزام کرد. وی پس از مدتی، دو نفر از دختران یزدگرد را به دست آورد؛ لذا آنان را نزد امیرمؤمنان علیه السلام فرستاد. آن حضرت، شهربانو (شاه زنان) را به حسین علیه السلام بخشید - که زین العابدین علیه السلام از او متولد شد - و دیگری را به [[محمد بن ابی بکر]] بخشید - که از وی [[قاسم بن محمد بن ابی بکر|قاسم]] به دنیا آمد - لذا این دو مولود، پسرخاله یکدیگر هستند.<ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۴ .</ref>
 
 
وقتی امیرمؤمنان علیه السلام به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفی را به عنوان کارگزار خود به مشرق زمین اعزام کرد . وی پس از مدتی، دو نفر از دختران یزدگرد را به دست آورد; لذا آنان را نزد امیرمؤمنان علیه السلام فرستاد . آن حضرت، شهربانو (شاه زنان) را به حسین علیه السلام بخشید - که زین العابدین علیه السلام از او متولد شد - و دیگری را به محمد بن ابی بکر بخشید - که از وی قاسم به دنیا آمد - لذا این دو مولود، پسرخاله یکدیگر هستند . <ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 24 .</ref>
 
 
 
آقای مقرم می گوید:
 
 
 
«بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که روایت شیخ مفید، فتال و طبرسی ... به حقیقت نزدیک تر است; زیرا امام سجاد علیه السلام بدون اختلاف، در زمان خلافت جدش امیرمؤمنان علیه السلام متولد شد و سه سال با آن حضرت بود.» <ref>. همان، ص 29 .</ref>
 
  
به عقیده آقای مقرم: «هیچ کدام از این دو روایت (فرستادن شاهزادگان به حضور عثمان و امام علی علیه السلام)، دلالت بر این ندارد که این دو بانو به اسیری گرفته شده باشند. و شاید علاقه آنها به مسلمانان و دین اسلام موجب شده بود که والیان بتوانند به آنها دست یابند.» <ref>. همان، ص 24 و 25 .</ref>
+
عبدالرزاق مقرم می گوید: «بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که روایت شیخ مفید، فتال و طبرسی ... به حقیقت نزدیک تر است، زیرا امام سجاد علیه السلام بدون اختلاف، در زمان خلافت جدش امیرمؤمنان علیه السلام متولد شد و سه سال با آن حضرت بود.»<ref>. همان، ص ۲۹ .</ref>
  
دکتر شهیدی در این خصوص می گوید:
+
دکتر شهیدی در این خصوص می گوید: «با این دو روایت، مشکل زمان - که در روایت [[الکافی (کتاب)|کافی]] دیده می شد - برطرف شده و استبعاد فاصله [[ازدواج]] و تولد امام سجاد علیه السلام نیز از میان رفته است. اما این روایت نیز درست به نظر نمی رسد; چه نام حریث بن جابر در شمار کارگزاران علی علیه السلام دیده نمی شود.» وی سپس اسامی کارگزاران حکومت علوی در خراسان و عدم اسارت دختران یزدگرد را، به تفصیل بیان کرده است.<ref>  ر . ک: زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص ۲۰ - ۲۲. </ref>
  
«با این دو روایت، مشکل زمان - که در روایت کافی دیده می شد - برطرف شده و استبعاد فاصله ازدواج و تولد امام علیه السلام نیز از میان رفته است. اما این روایت نیز درست به نظر نمی رسد; چه نام حریث بن جابر در شمار کارگزاران علی علیه السلام دیده نمی شود
+
ولیکن نویسنده سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام<ref> سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع)، علی اکبر ذاکری، ج ۱، ص ۴۲۸، دفتر تبلیغات اسلامی، دوم، ۱۳۷۳ش . </ref> می گوید: «... این احتمال به ذهن می رسد که حریث بن جابر همراه با خلید بن قره یربوعی به خراسان رفته است و به این خاطر، عده ای از راویان تاریخ، وی را و عده ای دیگر، خلید را به عنوان والی خراسان ذکر کرده اند
  
وی سپس اسامی کارگزاران حکومت علوی در خراسان و عدم اسارت دختران یزدگرد را، به تفصیل بیان کرده است <ref>  ر . ک: زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 20 - 22. </ref>
+
==خواب شهربانو پیش از ازدواج==
  
ولیکن نویسنده سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام <ref> سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع)، علی اکبر ذاکری، ج 1، ص 428، دفتر تبلیغات اسلامی، دوم، 1373ش . </ref> می گوید:
+
همان طور که بیان شد، مطابق با نقلی شهربانو از میان تمام مسلمانان، [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام را به عنوان شوهر برگزید. برخی علت این «انتخاب » را چنین نقل کرده اند:
  
«... این احتمال به ذهن می رسد که حریث بن جابر همراه با خلید بن قره یربوعی به خراسان رفته است و به این خاطر، عده ای از راویان تاریخ، وی را و عده ای دیگر، خلید را به عنوان والی خراسان ذکر کرده اند.»
+
پیش از آنکه این بانو به دست مسلمانان بیفتد، یک شب، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و امام حسین علیه السلام را در عالم خواب می بیند که آن حضرت وی را برای نوه اش خواستگاری می کند; لذا محبت حسین علیه السلام در دلش ایجاد می شود. و در شب دوم، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] علیها السلام را مشاهده می کند که به وی بشارت می دهد: به زودی مسلمانان پیروز می شوند و او به وصال فرزندش حسین علیه السلام، که پیامبر صلی الله علیه و آله او را به [[ازدواج]] وی درآورده، خواهد رسید و غیر او هیچ یک از مسلمانان به وی دست نخواهند یافت. حضرت فاطمه علیها السلام دین [[اسلام]] را به شهربانو عرضه می کند و او نیز در عالم رؤیا مسلمان می شود.<ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۳۰ و ۳۱ .</ref>
  
==خواب شهربانو پیش از ازدواج با امام==
+
شهربانو نیز در این باره می گوید: «... خداوند مرا حفظ کرد تا اینکه مرا به [[مدینه]] آوردند. وقتی امام حسین علیه السلام را دیدم، دانستم که همان است که در خواب دیدم و پیامبر مرا به او تزویج کرد; لذا وی را به همسری برگزیدم.»<ref> ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۴ .</ref>
  
همان طور که بیان شد، مطابق با نقلی شهربانو از میان تمام مسلمانان، امام حسین علیه السلام را به عنوان شوهر برگزید . برخی علت این «انتخاب » را چنین نقل کرده اند:
+
در روایتی آمده است که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام به پسرش امام حسین علیه السلام در مورد شهربانو فرمود: «یا اباعبدالله! احتفظ بها فانها ستلد لک خیر اهل الارض و هی ام الاوصیاء الذریة الطیبة; ای اباعبدالله! از او محافظت کن; زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت. و او، مادر امامان از ذریه طیبه است<ref>زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۸ . و در متن عربی کتاب، ص ۱۴ و ۱۵.</ref>
  
پیش از آنکه این بانو به دست مسلمانان بیفتد، یک شب، پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسین علیه السلام را در عالم خواب می بیند که آن حضرت وی را برای نوه اش خواستگاری می کند; لذا محبت حسین علیه السلام در دلش ایجاد می شود. و در شب دوم، حضرت فاطمه علیها السلام را مشاهده می کند که به وی بشارت می دهد: به زودی مسلمانان پیروز می شوند و او به وصال فرزندش حسین علیه السلام، که پیامبر صلی الله علیه و آله او را به ازدواج وی درآورده، خواهد رسید و غیر او هیچ یک از مسلمانان به وی دست نخواهند یافت.
+
==وفات شهربانو==
 +
شهربانو علیها السلام به هنگام ولادت [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام در سال ۳۸ هجری وفات نمود<ref>تاریخ قم، ص۱۹۶ </ref> و پیکر مطهرش در [[مدینه]] و در قبرستان [[بقیع]] به خاک سپرده شد.<ref>حسین عمادزاده، زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء، ص۱۲۷.</ref> با این وجود بقعه‌ای نیز در شمال شرقی شهر ری بدو منسوب است.
  
حضرت فاطمه علیها السلام دین اسلام را به شهربانو عرضه می کند و او نیز در عالم رؤیا مسلمان می شود. <ref>. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 30 و 31 .</ref>
+
در برخی از کتاب ها، در مورد شهربانو قصه هایی گفته شده است که فاقد ارزش علمی است. از جمله: حضور شهربانو در [[کربلا]]، غرق شدن و خودکشی شهربانو در رودخانه [[فرات]]، سوار شدن وی بر [[ذوالجناح]] یا اسبی دیگر و آمدنش به [[ایران]] و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بی بی شهربانو در شهر ری). برخی از پژوهشگران همچون: [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]]، شیخ ذبیح الله محلاتی و دکتر سید جعفر شهیدی به نقد این قصه ها پرداخته اند.<ref>ر . ک: حماسه حسینی، ج ۲، ص ۱۸۲، بیست و نهم، ۱۳۷۹ ش؛ ثار الله، ص ۱۲۵ - ۱۲۸؛ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۲; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص ۱۱؛ پرسش ها و پاسخ ها، ص ۷۳، ۷۹ و ۸۰ .</ref>
 
 
شهربانو نیز در این باره می گوید:
 
 
 
«... خداوند مرا حفظ کرد تا اینکه مرا به مدینه آوردند. وقتی امام حسین علیه السلام را دیدم، دانستم که همان است که در خواب دیدم و پیامبر مرا به او تزویج کرد; لذا وی را به همسری برگزیدم .» <ref> ریاحین الشریعه، ج 3، ص 14 .</ref>
 
 
 
در روایتی آمده است که امام علی علیه السلام به پسرش امام حسین علیه السلام در مورد شهربانو فرمود:
 
 
 
«یا اباعبدالله! احتفظ بها فانها ستلد لک خیر اهل الارض و هی ام الاوصیاء الذریة الطیبة; ای اباعبدالله! از او محافظت کن; زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت. و او، مادر امامان از ذریه طیبه است .» <ref>زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص 28 . و در متن عربی کتاب، ص 14 و 15.</ref>
 
 
 
==وفات شهربانو سلام الله علیها==
 
شهربانو به هنگام ولادت امام سجاد علیه السلام وفات نمود.<ref>تاریخ قم، ص196 </ref> و با این حساب باید در مدینه مدفون شده باشد. اما بقعه‌ای نیز در شمال شرقی شهر ری بدو منسوب است.
 
 
 
در برخی از کتاب ها، در مورد شهربانو قصه هایی گفته شده است که فاقد ارزش علمی است. از جمله:
 
 
 
*حضور شهربانو در کربلا
 
*غرق شدن و خودکشی شهربانو در رودخانه فرات;
 
*سوار شدن وی بر ذوالجناح یا اسبی دیگر و آمدنش به ایران و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بی بی شهربانو شهر ری) .
 
 
 
برخی از پژوهشگران همچون: شهید مطهری، شیخ ذبیح الله محلاتی و دکتر سید جعفر شهیدی به نقد این قصه ها پرداخته اند.<ref>ر . ک: حماسه حسینی، ج ص 182، بیست و نهم، 1379 ش؛ ثار الله، ص 125 - 128؛ ریاحین الشریعه، ج ص 12; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 11؛ پرسش ها و پاسخ ها، ص 73، 79 و 80 .</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
*محمدابراهیم احمدی، کوثر، بهار۱۳۸۳، شماره ۵۷.
 +
*حسن بن محمد قمی، تاریخ قم.
 +
*موسی خسروى، ‏زندگانى حضرت سجاد و امام محمدباقر علیهماالسلام (ترجمه جلد ۴۶ بحارالأنوار)، انتشارات اسلامیه.
  
 +
== مطالب مرتبط ==
 +
* [[امام حسین علیه السلام]]
 +
* [[امام سجاد علیه السلام]]
 +
* [[ولادت امام سجاد علیه السلام]]
 
{{شناختنامه امام سجاد (ع)}}
 
{{شناختنامه امام سجاد (ع)}}
 
==منابع==
 
*محمدابراهیم احمدی، کوثر، بهار1383، شماره 57.
 
*حسن بن محمد قمی، تاریخ قم.
 
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:وابستگان امام سجاد علیه السلام]]
 
[[Category:وابستگان امام سجاد علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۷

شهربانو، دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی ایران است که پس از اسارت در فتوحات اسلامی به مدینه منتقل شد و به همسری امام حسین (علیه السلام) درآمد. امام سجاد (علیه السلام) از این بانو متولد گردید و او به هنگام ولادت فرزندش وفات نمود. البته در نام و نسب شهربانو و ازدواج او با امام حسین، میان مورخان اختلاف نظر است.

نام و نسب

در منابع تاریخی و روایی، این اسامی برای ایشان ذکر شده است: جهان بانویه، جهان شاه، شاه زنان، شهربانو، شهربانویه، شهرناز، شه زنان، سلافه، سلامه، غزاله و... .

در منابع اهل سنت، بر نام های سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده; در حالی که در کتابهای شیعی، نام «شهربانو» بیشتر آمده است. این نام را می توان در قدیمی ترین منابع امامیه یافت; از جمله: بصائرالدرجات و اصول کافی.[۱]

عالمانی چون یعقوبی (م، ۲۸۱ ق)، محمد بن حسن صفار (م، ۲۹۰ ق)، شیخ کلینی (م، ۳۲۹ ق)، شیخ صدوق (م، ۳۸۱ ق) و شیخ مفید (م، ۴۱۳ ق)، - با وجود اختلاف در نام شهربانو - او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) دانسته اند. شیخ مفید در کتاب الارشاد درباره مادر امام سجاد علیه‌السلام می‌نویسد: «اُمّه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار کسری و یقال: انّ اسمها شهربانو؛ مادر علی بن حسین علیه‌السلام شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار، شاه ایران است و گفته شده که نام او شهربانو است».[۲]

چگونگی ورود شهربانو به مدینه

در خصوص زمان و چگونگی ورود شهربانو به کشور اسلامی نیز روایات مختلفی وجود دارد که عبارتند از:

الف) به اسارت افتادن وی در دوره خلافت عمر بن خطاب.

ب) فرستادن وی و خواهرش به نزد عثمان از سوی والی خراسان.

ج) فرستادن دختران یزدگرد به حضور امام علی علیه السلام توسط کارگزار آن حضرت.

با توجه به این تعارض، به نقد و بررسی هر یک از گزارش های تاریخی می پردازیم.

روایت اول

وقتى دختر یزدجرد را پیش عمر آوردند دختران مدینه از بامها به تماشاى او آمدند. وارد مسجد که شد و چشم او به عمر افتاد صورت خود را پوشانیده گفت روزگار هرمز سیاه باد. عمر خشمگین شده گفت مرا دشنام می دهد، خواست باو حمله کند که امیرالمؤمنین علیه السلام مانع او شده فرمود: ترا نمی رسد که چنین کنى، او را اجازه بده یکى از مسلمانان را براى خود انتخاب نماید، سپس قیمتش را در سهم آن مرد حساب کن. عمر باو اجازه انتخاب داد، پیش آمد و دست بر سر حسین بن على علیه السلام نهاد، امیرالمؤمنین فرمود نام تو چیست؟ عرض کرد جهانشاه، فرمود نه شهربانو، سپس نگاهى به حسین نموده فرمود: فرزندى از این زن براى تو متولد مى‏‌شود که بهترین فرد روى زمین است.[۳]

علامه مجلسى به این خبر دو اشکال وارد کرده؛ اول اینکه اسارت اولاد یزدجرد پس از کشته شدن او بوده و این جریان در زمان عثمان بود. گرچه ممکن است پس از فتح قادسیه یا نهاوند بعضى از فرزندانش اسیر شده باشند، که این هم بعید است. و دوم اینکه شکى نیست که تولد حضرت على بن الحسین علیه السلام در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام بوده و جز او فرزندى نزائید، اگر ازدواج در زمان عمر باشد و تا بیست سال فرزندى نیاورد بسیار بعید است. البته علامه مجلسی این احتمال را مطرح کرده که ممکن است در این روایت بجاى عثمان، عمر را اشتباه آورده باشد.[۴]

روایت دوم

در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است که سهل بن قاسم نوشجانی می گوید: امام رضا علیه السلام به من فرمود: بین ما و شما نسب و رابطه خویشاوندی وجود دارد. پرسیدم: چگونه؟! فرمود: «هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز خراسان را فتح کرد، دو نفر از دختران یزدجرد بن شهریار را به دست آورد; آنها را به مدینه و نزد عثمان فرستاد. خلیفه، یکی را به امام حسن علیه السلام و دیگری را به امام حسین علیه السلام بخشید و هر دو، در حال نفاس از دنیا رفته اند. و آن دختری که به حسین علیه السلام بخشید، مادر علی بن الحسین علیه السلام بود.»[۵]

عبدالرزاق مقرم، در ارزیابی این روایت، می گوید: «روایت فوق تقریبا صحیح به نظر می آید، زیرا فتح خراسان در سال ۳۰ هجری - ششمین سال خلافت عثمان - واقع شد و در همین سال نیز یزدگرد در مرو کشته شد. بر این اساس، بعید نیست که شهربانو به مدت شش سال باردار نشده باشد.» [۶] اما آقای دکتر شهیدی این روایت را نیز مردود شمرده است.[۷]

روایت سوم

شیخ مفید، فتال نیشابوری و فضل بن حسن طبرسی این گونه روایت کرده اند: وقتی امیرمؤمنان علیه السلام به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفی را به عنوان کارگزار خود به مشرق زمین اعزام کرد. وی پس از مدتی، دو نفر از دختران یزدگرد را به دست آورد؛ لذا آنان را نزد امیرمؤمنان علیه السلام فرستاد. آن حضرت، شهربانو (شاه زنان) را به حسین علیه السلام بخشید - که زین العابدین علیه السلام از او متولد شد - و دیگری را به محمد بن ابی بکر بخشید - که از وی قاسم به دنیا آمد - لذا این دو مولود، پسرخاله یکدیگر هستند.[۸]

عبدالرزاق مقرم می گوید: «بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که روایت شیخ مفید، فتال و طبرسی ... به حقیقت نزدیک تر است، زیرا امام سجاد علیه السلام بدون اختلاف، در زمان خلافت جدش امیرمؤمنان علیه السلام متولد شد و سه سال با آن حضرت بود.»[۹]

دکتر شهیدی در این خصوص می گوید: «با این دو روایت، مشکل زمان - که در روایت کافی دیده می شد - برطرف شده و استبعاد فاصله ازدواج و تولد امام سجاد علیه السلام نیز از میان رفته است. اما این روایت نیز درست به نظر نمی رسد; چه نام حریث بن جابر در شمار کارگزاران علی علیه السلام دیده نمی شود.» وی سپس اسامی کارگزاران حکومت علوی در خراسان و عدم اسارت دختران یزدگرد را، به تفصیل بیان کرده است.[۱۰]

ولیکن نویسنده سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام[۱۱] می گوید: «... این احتمال به ذهن می رسد که حریث بن جابر همراه با خلید بن قره یربوعی به خراسان رفته است و به این خاطر، عده ای از راویان تاریخ، وی را و عده ای دیگر، خلید را به عنوان والی خراسان ذکر کرده اند.»

خواب شهربانو پیش از ازدواج

همان طور که بیان شد، مطابق با نقلی شهربانو از میان تمام مسلمانان، امام حسین علیه السلام را به عنوان شوهر برگزید. برخی علت این «انتخاب » را چنین نقل کرده اند:

پیش از آنکه این بانو به دست مسلمانان بیفتد، یک شب، پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسین علیه السلام را در عالم خواب می بیند که آن حضرت وی را برای نوه اش خواستگاری می کند; لذا محبت حسین علیه السلام در دلش ایجاد می شود. و در شب دوم، حضرت فاطمه علیها السلام را مشاهده می کند که به وی بشارت می دهد: به زودی مسلمانان پیروز می شوند و او به وصال فرزندش حسین علیه السلام، که پیامبر صلی الله علیه و آله او را به ازدواج وی درآورده، خواهد رسید و غیر او هیچ یک از مسلمانان به وی دست نخواهند یافت. حضرت فاطمه علیها السلام دین اسلام را به شهربانو عرضه می کند و او نیز در عالم رؤیا مسلمان می شود.[۱۲]

شهربانو نیز در این باره می گوید: «... خداوند مرا حفظ کرد تا اینکه مرا به مدینه آوردند. وقتی امام حسین علیه السلام را دیدم، دانستم که همان است که در خواب دیدم و پیامبر مرا به او تزویج کرد; لذا وی را به همسری برگزیدم.»[۱۳]

در روایتی آمده است که امام علی علیه السلام به پسرش امام حسین علیه السلام در مورد شهربانو فرمود: «یا اباعبدالله! احتفظ بها فانها ستلد لک خیر اهل الارض و هی ام الاوصیاء الذریة الطیبة; ای اباعبدالله! از او محافظت کن; زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت. و او، مادر امامان از ذریه طیبه است.»[۱۴]

وفات شهربانو

شهربانو علیها السلام به هنگام ولادت امام سجاد علیه السلام در سال ۳۸ هجری وفات نمود[۱۵] و پیکر مطهرش در مدینه و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۱۶] با این وجود بقعه‌ای نیز در شمال شرقی شهر ری بدو منسوب است.

در برخی از کتاب ها، در مورد شهربانو قصه هایی گفته شده است که فاقد ارزش علمی است. از جمله: حضور شهربانو در کربلا، غرق شدن و خودکشی شهربانو در رودخانه فرات، سوار شدن وی بر ذوالجناح یا اسبی دیگر و آمدنش به ایران و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بی بی شهربانو در شهر ری). برخی از پژوهشگران همچون: شهید مطهری، شیخ ذبیح الله محلاتی و دکتر سید جعفر شهیدی به نقد این قصه ها پرداخته اند.[۱۷]

پانویس

  1. . زندگانی علی بن الحسین (ع)، سید جعفر شهیدی، ص ۱۰ و ۱۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، پنجم، ۱۳۷۳ ش; پرسش ها و پاسخ ها، دفتر سیزدهم، ص ۷۴، دفتر نشر معارف، قم، اول، ۱۳۸۲ ش .
  2. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
  3. زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام ( ترجمه جلد ۴۶ بحار الأنوار)، ص۸
  4. زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام ( ترجمه جلد ۴۶ بحار الأنوار)، ص۹
  5. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۲۸؛ زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۴ .
  6. . همان، ص ۲۹ .
  7. مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین، ص۲۹.
  8. . زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۴ .
  9. . همان، ص ۲۹ .
  10. ر . ک: زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص ۲۰ - ۲۲.
  11. سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع)، علی اکبر ذاکری، ج ۱، ص ۴۲۸، دفتر تبلیغات اسلامی، دوم، ۱۳۷۳ش .
  12. . زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۳۰ و ۳۱ .
  13. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۴ .
  14. زندگانی امام زین العابدین (ع)، ص ۲۸ . و در متن عربی کتاب، ص ۱۴ و ۱۵.
  15. تاریخ قم، ص۱۹۶
  16. حسین عمادزاده، زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء، ص۱۲۷.
  17. ر . ک: حماسه حسینی، ج ۲، ص ۱۸۲، بیست و نهم، ۱۳۷۹ ش؛ ثار الله، ص ۱۲۵ - ۱۲۸؛ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۲; زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص ۱۱؛ پرسش ها و پاسخ ها، ص ۷۳، ۷۹ و ۸۰ .

منابع

  • محمدابراهیم احمدی، کوثر، بهار۱۳۸۳، شماره ۵۷.
  • حسن بن محمد قمی، تاریخ قم.
  • موسی خسروى، ‏زندگانى حضرت سجاد و امام محمدباقر علیهماالسلام (ترجمه جلد ۴۶ بحارالأنوار)، انتشارات اسلامیه.

مطالب مرتبط