حسین بن علی بن حسین بابویه قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: حسین بن علی بابويه قمی، آثار حسین بن علی...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۳: سطر ۳:
  
  
 
==حسين بن على بن حسين بابويه قمى ==
 
  
 
'''برادر صدوق'''
 
'''برادر صدوق'''
سطر ۲۸۹: سطر ۲۸۷:
  
 
احمد محيطى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 10
 
احمد محيطى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 10
 +
[[رده:علمای قرن چهارم]]

نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



برادر صدوق

در اوائل غيبت كبرى بقيةالله الاعظم، حجت بن الحسن العسكرى عجل الله تعالى فرجه الشريف نام دو تن از عالمان و محدثان برجسته، نقل محافل اهالى شهر مقدس قم بود. فقيهانى كه هرگاه حديثى را بيان مى كردند، مردم از حافظه نيرومند آن‌ها در شگفت شده و گاه مى گفتند: «اين دو بايد چنين دانش و حافظه اى را داشته باشند؛ چرا كه به دعاى حضرت بقيةالله عجل الله تعالى فرجه الشريف به دنيا آمده اند».(1)

اين دو نفر كسى جز شيخ صدوق و برادرش حسين، فرزندان على بن الحسين بابويه نبودند.

تولد

بيش از شصت بهار از عمر پربار على بن الحسين بن بابويه قمى گذشته بود، ولى هنوز از همسرش كه فرزند عموى او، محمد بن موسى بن بابويه بود، فرزندى به دنيا نيامده بود. با اين حال او به دليل بشارت امام حسن عسكرى علیه‌السلام به او، آسوده خاطر بود. حضرت در حق او چنين دعا فرموده بود: «و جعل اللّه من صلبك اولاداً صالحين برحمته؛(2) خداوند متعال از رحمت و كرم خويش، فرزندان شايسته اى را از صلب تو، مى آفريند».

على بن الحسين در انتظار تحقق اين بشارت مى سوخت؛ لذا نامه اى به جناب حسين بن روح نوبختى نوشت و از نائب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف خواست تا از آن حضرت تقاضا نمايد، براى او دعا بفرمايند، خداوند فرزندانى فقيه و آگاه به احكام اسلام به او عطا كند.

پس از مدتى در جواب نامه اش چنين آمد: «انك لاترزق من هذه، و ستملك جاريةً ديلميّةً ترزق منها ولدين فقيهين؛(3) از همسر فعلى خود فرزندى نخواهى داشت؛ ولى بزودى كنيزى ديلمى را مالك خواهى شد كه دو پسر فقيه و دين‌شناس از او نصيب تو مى گردد».

در بعضى از روايات آمده است كه پس از سه روز خبر رسيد، امام زمان علیه‌السلام براى وى دعا فرموده اند: «و انّه سيولد له ولد مبارك ينفع (اللّه) به و بعده اولاد؛(4) بزودى براى او فرزندى مبارك به دنيا خواهد آمد، (خداوند) به واسطه او منفعت مى رساند و پس از او نيز فرزندانى خواهد بود».

در تعبير ديگرى آمده است: «فكتب اليه قد دعونا اللّه لك بذالك، و سترزق ولدين ذكرين خيرين؛(5) حضرت براى على بن الحسين نوشتند: براى تو حاجت از خداوند متعال خواستيم. بزودى دو پسر نيكوكار روزى تو مى شود».

دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف در حق او به اجابت رسيد. خداوند متعال از كنيزى ديلمى كه به همسرى على بن حسين درآمده بود، سه پسر به او عنايت كرد و دو تن از آن‌ها طبق فرموده حضرت علیه‌السلام از فقها و حافظان نامدار گرديدند:

  • 1- ابوجعفر محمد بن على بن حسين: معروف به شيخ صدوق؛
  • 2- حسن بن على بن حسين: وى پارسايى و عبادت‌ پيشه كرد، با مردم چندان ارتباط نداشت. وى در زمره علما و فقها نبود.
  • 3- ابوعبدالله، حسين بن على بن حسين:(6) در اين مقاله درباره زندگى اين فقيه و محدث برجسته سخن مى گوييم.

از تاريخ تولد حسين بن على در كتب رجالى سخنى به ميان نيامده است، اما از قرائن روشن است، تولد وى در اوائل قرن چهارم هجرى بوده است؛ زيرا پدر بزرگوارش در سال 304 يا 305 ق براى زيارت قبور ائمه طاهرين علیهم‌السلام و سومين نايب خاص حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه الشريف به بغداد مى رود. نامه هايى را كه او براى حسين بن روح نوبختى نوشته، بعد از اين تاريخ بوده است.(7)

در جواب نامه وى، حضرت حجة ابن الحسن علیه‌السلام تعبيرهايى چون «ستملك»، «سترزق» يا «سيولد» را بكار برده اند. از اين تعابير (با حروف «س») معلوم مى شود كه پس از سال هاى 305، خيلى طول نمى كشد كه على بن الحسين؛ صاحب اولاد مى گردد. با توجه به اين كه على بن الحسين در سال 328 ق از دنيا رفته است؛(8) سال تولد محمد، حسن و حسين را بايد بين سال هاى 306 تا 328 دانست.

تبارى پاك

حسين بن على، اين فقيه نامدار، فرزند على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى معروف به «صدوق اول»، مى باشد. پدر بزرگوارش ابوالحسن على بن الحسين از فقهاى نامدار و محدثان برجسته اى است كه در حدود سال 235 ق در قم متولد گرديد.(9) وى در فقه و حديث و تقوى و پارسايى از چهره هاى كم‌نظير تاريخ اسلام است.

نامه اى كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام براى او نوشت، جايگاه رفيع وى را در بين ديگر دانشمندان و فقهاى قم و نيز موقعيت خاص و احترامى را كه او در نزد ائمه معصومين علیهم‌السلام دارد، آشكار مى كند.

امام حسن عسكرى علیه‌السلام پس از حمد و ثناى الهى، صلوات بر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلام بر عترت طاهرينش، خطاب به او مى نويسد: «يا شيخى و معتمدى و فقيهى، ابا الحسن على بن الحسين القمى! وفقك الله لمرضاته، و جعل من صلبك اولاداً صالحين برحمته؛ اى پير من واى فقيه مورد اعتمادم ابوالحسن على بن حسين قمى! خداوند تو را بر انجام افعال مورد رضايتش توفيق دهد و از صلب تو به رحمت و كرم خويش، فرزندان شايسته اى را پديد آورد».

امام علیه‌السلام، در ادامه اين پيام كه به حق منشور عبادى، اخلاقى و اجتماعى و سياسى براى يك زندگانى شرافتمندانه انسانى است، در روزگار پر از مخاطره و گرداب جهالت ها و هوس ها چنين توصيه مى كنند: «تو را به تقواى الهى سفارش مى كنم و نيز بر به پا داشتن نماز و پرداخت زكات؛ زيرا نمازِ كسانى كه زكات نمى دهند، پذيرفته نمى شود.

تو را به بخشيدن خطاى ديگران، فرو خوردن خشم، صله رحم، همدردى با برادران، كوشش در رفع نيازمندى هاى آنان در هنگامه كارها، هم‌پيمانى با قرآن، خوش‌خلقى و امر به معروف و نهى از منكر سفارش مى كنم؛ چرا كه خداوند متعال مى فرمايد: «لاخير فى كثير من نجويهم الّا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين النّاس؛(10) در بسيارى از گفتگوهاى در گوشى آنان خيرى نيست، جز آن كس كه به صدقه يا معروفى امر كند، يا ميان مردم اصلاح پديد آورد».

همچنين سفارش مى كنم از تمام پليدى ها و زشتى ها دورى بجويى؛ بر تو باد به نماز شب خواندن! زيرا پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به امام على علیه‌السلام همين سفارش را كرد و فرمود: اى على! بر تو باد كه نماز شب بخوانى - و اين جمله را سه مرتبه تكرار نمود. - و هر كس نماز شب را سبك بشمارد، از ما نيست. پس توصيه مرا بكار گير و شيعيانم را بر انجام آن فرمان ده، تا عمل كنند. بر تو باد به صبر و انتظار فرج؛ زيرا پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «برترين اعمال امت من، انتظار فرج است». امت من و شيعيان ما همواره اندوهگين خواهند بود، تا فرزندم كه پيامبر صلی الله علیه و آله بشارت ظهور او را داده است، قيام كند. او زمين را پس از آن كه پر از ظلم و ستم مى شود، سرشار از عدالت و برابرى خواهد نمود.

اى شخصيت بزرگ من (ابن بابويه قمى)! خود صبر كن و شيعيانم را به صبر بخوان؛ زيرا زمين از آنِ خداوند است، به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار مى كند و فرجام نيك براى متقين خواهد بود. والسلام عليك و على جميع شيعتنا و رحمة اللّه و بركاته».(11)

ابن بابويه دويست كتاب در علوم مختلف دينى تأليف نموده و آثار ارزشمندى بر جاى نهاده است. او در سال 329 ق. دارفانى را وداع گفت و در جوار بارگاه ملكوتى حضرت معصومه سلام الله علیها (ابتداى خيابان چهارمردان) به خاك سپرده شد. براى آگاهى بيشتر از شخصيت برجسته اين محدث و فقيه بزرگوار به مقاله اى كه در جلد دوم ستارگان حرم در اين زمينه نوشته شده است، مراجعه كنيد.

فقاهت

حسين بن على، همچون برادرش كه به دعاى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف به دنيا آمد، در بيت علم و تقوا و مهد فقاهت و حديث بالندگى يافت. او بيش از يك دهه تحت تعليم پدر بزرگوارش، فقيه و محدث نامدار عصر (على بن حسين)، قرار داشت. وى با استعدادى سرشار و شوق زيادى كه در تحصيل علم داشت، درجات بلند علوم اسلامى را به سرعت پيمود.

وى گرچه در علم فقه و حفظ حديث به مرتبه برادرش شيخ صدوق؛ نمى رسيد، لكن او هم از فقها و محدثين برجسته اى به شمار مى آمد كه بر سر زبان اهالى قم قرار داشت. او با مسافرت‌هايى كه به بعضى از شهرها نمود، آوازه شهرتش بيشتر مناطق اسلامى را فراگرفت.

وى در ربيع الاول سال 378 ق. به شهر بصره رفت و در آنجا به بيان احاديث و نشر احكام اسلام پرداخت. از فضايل وى و برادرش همين بس كه در كلام گهربار و توقيع شريف امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف به عنوان دو شخصيت بسيار نيكوكار «خيرين» و فقيه «ولدين فقيهين» و نافع «ينفع اللّه به» شناخته شده اند.

فقه در زبان قرآن و ائمه معصومين علیهم‌السلام، تنها فراگيرى برخى از مسائل تدوين يافته و استدلال هاى آن نيست؛ بلكه فقه «تئورى واقعى و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است»(12) فقه امروز بخشى از اين معناى وسيع است.

از ديگر معانى عميق فقه در زبان قرآن و روايات، عبارت است از: آشنايى با اصول اعتقادات؛ شناخت مبانى اخلاق و عمل به آن‌ها و ادراك جلالت و عظمت حق تعالى، آن گونه كه حاصل آن خوف و خشوع در پيشگاه خداوند متعال وسوق به سوى تقوا باشد.

خداوند متعال مى فرمايد: «فلولا نفر من كلّ فرقةٍ منهم طائفة ليتفقّهوا فى الدّين ولينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون؛(13) چرا از هر گروهى از آنان، طايفه اى كوچ نمى كنند، تا در دين آگاهى يابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آن‌ها را بيم دهند؟ شايد كه بيم ورزند».

كرسى تدريس

ابوعبدالله، حسين بن على با استعداد سرشار و جديت و شوق زيادى كه به تحصيل علم و حفظ احاديث اهل بيت علیهم‌السلام داشت، به سرعت توانست مدارج عالى فقه و حديث را بپيمايد و بر كرسى تدريس قرار گيرد.

ايشان مى گويد: وقتى مجلس درس تشكيل دادم، كمتر از بيست سال داشتم. گاهى ابوجعفر، محمد بن على اسود در مجلس درس من حاضر مى شد. او وقتى مى ديد من در اين سن جوانى با سرعت به سؤال هاى شاگردان در رابطه با مسائل حلال و حرام شرعى جواب مى دهم، بسيار شگفت زده مى شد و بعد مى گفت: تعجبى نيست، چون كه تو به دعاى حضرت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف به دنيا آمده اى.(14)

ارشاد حكام

از مطالعه تاريخ و حديث چنين بدست مى آيد كه همواره رجال شيعه داراى مناصب مهمى در مركز خلافت و ساير شهرها بوده اند، و حكام وقت به نظرات آن‌ها توجه مى كردند.

قدرت و عظمت علماى شيعه در بغداد و قم و به طور كلى در عراق و ايران، در دوره «ديالمه» به اوج خود رسيده بود. حوزه هاى درس و بحث و مجالس مناظره آنان با ارباب مذاهب در بغداد، علنى بود. دانشمندان شيعه در همه جا با سلاطين ديالمه و وزراى آنان مرتبط و منظور نظر ايشان بودند. رابطه شيخ صدوق؛ و برادرش حسين بن على بن بابويه با صاحب بن عباد، وزير دانشمند و ادب‌پرور «ديالمه»، از نمونه اين ارتباط‌ها است.

شيخ صدوق؛ كتاب عيون اخبارالرضا را به نام صاحب بن عباد، تأليف كرد. حسين بن على بن بابويه؛ نيز كتابى را براى صاحب بن عباد به رشته تحرير درآورد.(15)

روشن است كه ارتباط با فرمانروايان براى بدست آوردن منصب و يا جلب منفعت دنيايى نبوده است؛ بلكه ارشاد و راهنمايى آن‌ها به سوى حق و عدالت بوده، كه خود حاكى از اقتدار و نفوذ علماى شيعه در آن عصر مى باشد.

استادان

حسين بن على بن بابويه قمى از استادان سترگى بهره مند بود، بعضى از آن‌ها كه در كتب رجالى به نامشان تصريح شده است، عبارتند از:

  • 1- پدر بزرگوارش على بن حسين بن بابويه قمى: وى بيش از يك دهه تحت تعليم آن عالم فرزانه قرار داشت. او از پدر گراميش براى نقل رواياتش اجازه داشت.(16)
  • 2- برادرش ابوجعفر، محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى معروف به شيخ صدوق(17): وى در حدود سال هاى 306 ق. به بعد در قم متولد شده و در آنجا بالندگى يافته است. او نزديك به بيست سال، در تعليم پدر بزرگوارش على بن حسين قرار داشت. وى بزرگترين فرزند خانواده و داناترين و عالم ترين آن‌ها بود.

در همتايى حافظه نيرومندش جز برادرش، ابوعبدالله حسين بن على، مانند ديگرى نداشت. تنها برادر و شاگرد او حسين بن على بود كه قدرت حفظش چون شيخ صدوق زبانزد خاص و عام بود.

شيخ صدوق نزديك به سيصد اثر علمى و حديثى تأليف كرد كه تعدادى از آن‌ها به چاپ رسيده است و بيش از ده قرن است كه چون چراغى فرا راه علما و دوستداران اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله قرار دارد، همانند: من لايحضره الفقيه در 4 جلد؛ كمال الدين و تمام النعمه؛ التوحيد؛ ثواب الاعمال؛ الخصال؛ عيون اخبارالرضا؛ فضائل الاشهر الثلاثه (رجب، شعبان، رمضان)؛ مصادقة الاخوان و معانى الاخبار.(18)

  • 3- شيخ ابى جعفر محمد بن حسين نحوى.(19)
  • 4- على بن احمد بن عمران الصفار.
  • 5- ابوجعفر محمد بن على الاسود.
  • 6- حسين بن احمد بن ادريس.(20)

شاگردان

حسين بن على كه در سن جوانى بر كرسى تدريس نشست، شاگردان زيادى پروراند و معارف متعالى اهل بيت علیهم‌السلام را به آن‌ها منتقل نمود. متأسفانه در كتب رجالى نام اندكى از آن‌ها آمده است. اينان عبارتند از:

  • 1- ابوالقاسم على بن حسين، معروف به سيد مرتضى؛(21): دانشمندى بزرگ و نابغه اى كم‌نظير بود. وى در ماه رجب سال 355 ق، در شهر بغداد ديده به جهان گشود. از همان دوران كودكى به يادگيرى دانش هاى متداول آن روز پرداخت. او در سنين جوانى در بسيارى از علوم اسلامى به مقام والايى رسيد. وى از شاگردان ممتاز مرحوم شيخ مفيد(متوفى 412 ق) به حساب مى آيد.

سيد مرتضى علاوه بر مسئوليت هاى مهم اجتماعى و تربيت شاگردان ممتازى همچون شيخ طوسى و ابن براج، آثار مهمى نيز از خود به يادگار گذاشت كه تاكنون تعدادى از آن‌ها در ايران و كشورهاى عربى چاپ و نشر يافته و مورد استفاده عالمان، دانشمندان و ادبا قرار گرفته است.

مرحوم علامه امينى در الغدير نام 86 اثر او را ذكر كرده است. يكى از كتاب هاى مهم وى، ديوان معروف اوست كه داراى بيست هزار بيت است. در زمان او غير از برادرش سيد رضى، شاعرى همانند او نبود، تأليفات ديگرش عبارتند از: امالى، شافى، مسائل ناصريه، مسائل طرابلسيه و...(22)

سيد مرتضى پس از عمرى پربار و انجام كارهايى بزرگ و ارزنده، در حدود هشتاد سالگى، روز يكشنبه، بيست و پنجم ماه ربيع الاول سال 436 ق در شهر بغداد به جوار حق شتافت. وى در خانه اش در محله كرخ به خاك سپرده شد؛(23) اما پس از مدتى پيكر مطهر او را به كربلا آورده، در كنار قبر جد بزرگوارش حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام و در كنار قبر برادرش سيد رضى، در «مقبره ابراهيم مجاب»، نياى بزرگشان دفن كردند. البته عده اى معتقدند كه دفن سيد مرتضى و سيد رضى در كاظمين و كنار قبر حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام است.(24)

  • 2- ابوعبدالله، حسين بن عبيدالله بن ابراهيم معروف به غضائرى، دانشمندى برجسته و محدث و رجالى نامدارى است كه روايات زيادى نقل نموده است. وى از مشايخ حديث و اعيان جامعه اسلامى است. او با شيخ مفيد؛ هم عصر بود. مرحوم نجاشى و شيخ طوسى و ساير بزرگان نيز از وى حديث نقل كرده اند.(25)

وى در علم رجال دانش فراوانى داشت و احوال و نظرات او در كتب رجاليه نقل شده است، اما تأليفى در اين علم به او نسبت داده نشده است. كتاب رجال ابن غضائرى كه بين علما معروف است، به دست فرزندش احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى تأليف شده است.(26)

او در علوم مختلف دينى چون فقه و امامت تأليفات زيادى دارد. كتاب هاى كشف التمويه والغمه، التسليم على اميرالمؤمنين بامرة المؤمنين، تذكرالعاقل و تنبيه الغافل فى فضل العلم، عدد الائمه و ماشذّ على المصنّفين، النوادر فى الفقه، مناسك الحج، و... از جمله آثار اوست. وى در پانزدهم صفر سال 411 ق. دار فانى را وداع گفت.(27)

  • 3- حسن بن على بن حسن قمى: صاحب قديمى ترين تاريخ قم كه ترجمه بخشى از آن در دست است و مورد استفاده علما مى باشد.(28)
  • 4- حسن بن احمد بن هيثم عجلى.
  • 5- احمد بن محمد بن نوح ابوالعباس سرافى.(29)
  • 6- شيخ الطائفه، محمد بن حسن طوسى: وى در ماه مبارك رمضان سال 385 ق، چهار سال بعد از درگذشت شيخ صدوق، متولد گرديد. وى پس از آموزش مقدمات متداول علمى، در سن 23 سالگى در سال 408 عازم بغداد شد و از شاگردان برجسته عالم نامى آن روز، شيخ محمد بن محمد بن نعمان بغدادى، معروف به شيخ مفيد گرديد.

شيخ طوسى؛ بعد از رحلت استادش شيخ مفيد، چون رياست علمى و دينى شيعه به بزرگترين شاگرد او سيد مرتضى؛ رسيده بود به مدت 23 سال از حوزه درسى وى، به ويژه علم كلام، فقه و اصول بهره بود. وى در علم حديث و روايت، استادان و مشايخ حديثى استادش، سيد مرتضى را درك كرد و مرويات آنان را بلاواسطه از ايشان فراگرفت.

او در شرح حال استادش سيد مرتضى، چنين مى گويد: «على بن حسين معروف به مرتضى، فقيه، متكلم و جامع تمام علوم مى باشد... وى از تلعكبرى، حسين بن على بن بابويه و غير ايشان كه از شيوخ و استادان ما هستند، روايت نقل مى كند».(30) ايشان در اين گفتار خود، با صراحت تمام «حسين بن على بن بابويه» را استاد خود معرفى مى كند.

وى در 22 محرم سال 460 ق، پس از طى هفتاد و پنج سال حيات علمى و عمر بافضيلت، با تربيت صدها دانشمند و تأسيس و تقويت قديمى ترين حوزه هاى علمى، و تأليف حدود 50 كتاب و رساله در فنون مختلف، دارفانى را وداع گفت. او در خانه شخصى خود - كه به فاصله كمى در سمت شمالى بقعه مطهرة علوى واقع شده بود و بعداً بنا به وصيت خود او تبديل به مسجد گرديد و هم اكنون به نام مسجد شيخ طوسى معروف است. - دفن گرديد.(31)

  • 7- ابوهاشم محمد بن حمزة بن حسين بن محمد بن محمد بن ابراهيم بن محمد بن موسى الكاظم علیه‌السلام.(32)

تأليفات

حسين بن على بن بابويه در موضوعات مختلفى از علوم اسلام تأليفاتى دارد. بعضى از آن‌ها عبارتند از:

  • 1- كتاب التوحيد: احتمالاً اين كتاب نيز مانند كتاب التوحيد تأليف برادرش شيخ صدوق بوده، ولى امروزه از چاپ يا نوشته خطى آن خبرى در دست نيست.
  • 2- كتاب نفى التشبيه : اين كتاب در رد افرادى نوشته شده است كه آن‌ها را مشبهه مى ناميدند و در بعضى از اوصاف پروردگار مطالب غيرصحيح را ابراز مى داشتند.
  • 3- كتابى براى صاحب بن عباد، وزير دانشمند و اديب دربار ديالمه.
  • 4- الرد على الواقفية:(33) اين كتاب نيز بر رد گروهى از شيعيان كه آن‌ها را واقفيه مى ناميدند به رشته تحرير درآمده است.
  • 5- كتاب سيرة النبى والائمة علیه‌السلام فى المشركين.(34)

مرحوم نجاشى تمام كتاب هاى وى را به واسطه حسين بن عبيدالله غضائرى نقل كرده است، و شيخ طوسى (460 ق) هم باواسطه و هم بدون واسطه از وى روايت نقل مى كند. با اين كه حسين بن على كتاب هاى متعددى تأليف نمود، اما در عصر حاضر خبرى از آن‌ها نقل نشده است.

در منظر اهل نظر

علماى علم رجال با تعبيرهاى گوناگونى، حسين بن على را فقيهى برجسته و محدثى با حافظه نيرومند و مورد وثوق معرفى كرده و بعضى از تأليفات وى را برشمرده اند.

نجاشى (متوفى 450 ق) مى گويد: «حسين بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى مورد وثوق مى باشد و كنيه اش ابوعبدالله است. وى از پدرش على بن حسين اجازه داشت. كتاب هاى متعددى دارد...».(35)

علامه مى گويد: «حسين بن على روايات زيادى نقل كرده است و مورد وثوق مى باشد. او از پدر، برادر و جمع ديگرى روايت كرده است». ابن داوود نيز مثل علامه، وى را مورد اطمينان دانسته است.(36)

شيخ حر عاملى (متوفى 1104 ق) مى نويسد: «شيخ ابوعبدالله حسين بن على، برادر شيخ صدوق، رئيس محدثين مى باشد. وى شخصى عظيم‌الشأن و مورد وثوق است».(37)

صاحب رياض العلماء مى گويد: «حسين بن على بن بابويه و برادرش و فرزندانشان تا زمان شيخ منتجب الدين (متوفى 585 ق) همه از علماء بزرگ بودند؛ اما بعد از آن اطلاع دقيقى از آن‌ها نداريم».(38)

محمدعلى مدرس تبريزى مى نويسد: «محمد بن على و حسين بن على هر دو فقيه بودند و محدث با حافظه قوى. كثرت محفوظات و خدمات دينى آن‌ها، از نظر تأليفات و تشكيل جلسات درس و بيان معارف اهل بيت علیهم‌السلام، حيرت‌آور بود؛ اين همه در اثر توجه ولايى حضرت حجة ابن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشريف بوده است. آن‌ها همواره از اين كه تولدشان به دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف بود، افتخار مى كردند».(39)

فرزندان و نوادگان

در كتب رجال چنين آمده است كه حسين بن على بن بابويه و برادرش و فرزندان آن ها تا زمان شيخ منتجب‌الدين، همه از علماى برجسته و صاحب خدمات ارزنده بودند. بعضى از فرزندان حسين بن على بن بابويه عبارتند از:

  • 1 و 2 و 3. شيخ ثقة‌الدين، ابوالقاسم حسن، فرزند حسين بن على و دو فرزندش به نام هاى محمد و حسين.
  • 4. شمس الاسلام، حسن بن حسين: وى به حسكا(40) معروف بود و در رى مى زيست. تأليفات متعددى را در علم فقه و ديگر علوم داشت.
  • 5. شيخ موفق‌الدين، ابوالقاسم، عبيدالله فرزند حسن حسكا: وى تمام آثار ارزنده خود را نزد پدرش حسن حسكا قرائت نموده است.
  • 6 و 7. شيخ ابوابراهيم اسماعيل، شيخ ابوطالب اسحاق، فرزندان محمد بن حسن: كه اينان آثار ارزنده خويش را نزد شيخ طوسى؛ قرائت كرده اند و آثار فارسى و عربى متعددى از خود به جاى نهاده اند.
  • 8. شيخ سعد بن حسن فرزند حسين بن على.
  • 9. شيخ بابويه فرزند سعد بن محمد بن حسن بن بابويه: آثارش را نزد جدش شمس الاسلام، حسن بن حسين قرائت كرده است. يكى از كتب وى به نام الصراط المستقيم مى باشد. وى از مشايخ شيخ منتجب‌الدين است.
  • 10. شيخ ابوالمفاخر هبة الله بن حسن فرزند حسين بن على.
  • 11. شيخ ابوالحسن، منتجب‌الدين على بن عبيدالله بن حسن حسكا فرزند حسين بن حسن بن حسين بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى: وى از علماى سرشناس و محدثين مورد وثوق است كه در ضبط اخبار بسيار خوب و پرتلاش بود.(41) وى روايات زيادى را از مشايخ متعددى نقل كرده است. كتاب فهرس از اوست كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار، ج 105، از ص 192 تا 298 تمام كتابش را عيناً آورده است.

اين بزرگان تعدادى از فرزندان و نوادگان حسين بن على بودند كه شيخ منتجب‌الدين در فهرس و ديگر علماى رجال شناس، آن‌ها را به عنوان علماى دين‌شناس، صالح و مورد وثوق معرفى كرده اند.(42)

وفات

همان گونه كه گفتيم - با توجه به قرائن - ايشان در اوائل قرن چهارم ديده به جهان گشود. همچنين شواهد قوى موجود بيان مى دارد كه وى تا اوائل قرن پنجم در قيد حيات بوده است و علماى بزرگى خوشه چين خرمن علم و حديثش بوده اند.

شيخ طوسى؛ كه چهار سال بعد از رحلت شيخ صدوق؛ برادر حسين بن على به دنيا آمد، از شاگردان وى مى باشد. يعنى اگر وى را در حدود سنين بيست سالگى شاگرد وى بدانيم، حسين بن على بايد تا سال 410 ق زنده باشد.

گرچه در اكثر كتب رجالى به سال وفات بعد از وى تصريح نشده است؛ ولى در مقدمه كتاب شريف من لايحضره الفقيه تأليف شيخ صدوق؛ كه به قلم سيد حسن موسوى خراسانى تحرير يافته، چنين آمده است: «حسين بن على در نيمه ماه مبارك رمضان سال 418 ق از دنيا رفت».(43) با اين حساب، ايشان نزديك به يك قرن زيسته و با پروراندن شاگردان بسيار، آثار ارزشمندى را از خود به يادگار نهاده است. جاى مزار وى به طور دقيق معلوم نيست. روحش شاد و راهش مستدام باد.

پى نوشت

(1). من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 1، مقدمه، ص م.

(2). مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 425.

(3). من لايحضره الفقيه، ج 1، مقدمه، ص ح.

(4). كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج 2، ص 502.

(5). رجال النجاشى، ص 185.

(6). ريحانة الادب، ميرزا محمدعلى مدرس تبريزى، ج 7، ص 400 و 401.

(7). بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال، ملا على عليارى، ج 3، ص 298.

(8). كمال الدين و تمام النعمة، ص 503.

(9). ر.ك: ستارگان حرم، گروهى از نويسندگان ماهنامه كوثر، ج 2، ص 26.

(10). سوره نساء، آيه 114.

(11). ستارگان حرم، ج 2، ص 27-29؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 425 و 426؛ سيره چهارده معصوم، محمد محمدى اشتهاردى، ص 943 و مجالس المؤمنين، قاضى نوراللّه شوشترى، ج 1، ص 453 و 454.

(12). منشور روحانيت، امام خمينى.

(13). سوره توبه، آيه 122.

(14). مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، ج 3، ص 524.

(15). هزاره شيخ طوسى، على دوانى، ص 40-46.

(16). رجال النجاشى، ص 50.

(17). معجم رجال الحديث، خوئى، ج 6، ص 44 و 45.

(18). كمال الدين و تمام النعمه، مقدمه، ص 11 و من لايحضره الفقيه، ج 1، ص مقدمه.

(19). رياض العلماء، ميرزا عبدالله افندى اصفهانى، ج 2، ص 149.

(20). علل الشرايع، شيخ صدوق، مقدمه، ص 38 و 39.

(21). الغدير، علامه عبدالحسين امينى، ج 4، ص 270 و بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 1، ص 127.

(22). ر.ك: سيد مرتضى، پرچمدار علم و سياست، دومين مجموعه ديدار با ابرار، محمود شريفى، ص 13-36.

(23). فوائدالرضويه، محدث قمى، ص 285 و امل الآمل، حر عاملى، ج 2، ص 183.

(24). سيد مرتضى، پرچمدار علم و سياست، ص 75.

(25). ريحانة الادب، ج 4، ص 246 و 247 و ج 7، ص 400.

(26). بحارالانوار، ج 105، ص 194.

(27). رجال النجاشى، ص 51.

(28). فوائد الرضويه، ص 143.

(29). علل الشرايع، مقدمه، ص 38 و 39.

(30). مجمع الرجال، قهپايى، ج 4، ص 189 و هزاره شيخ طوسى، ج 1، ص 54.

(31). ر.ك: هزاره شيخ طوسى، ج 1، ص 1-45.

(32). رياض العلماء، ج 2، ص 149.

(33). رجال نجاشى، ص 50 و ريحانة الادب، ج 7، ص 401.

(34). مجالس المؤمنين، ج 1، ص 429.

(35). رجال النجاشى، ص 50.

(36). بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال، ج 3، ص 298.

(37). امل الآمل، ج 2، ص 98.

(38). من لايحضره الفقيه، ج 1، مقدمه، ص ارا.

(39). ريحانة الادب، ج 7، ص 401.

(40). حسكا: مخفف حسن كيا است كه در زبان اهل گيلان، «كيا» به معنى مقدم است.

(41). قصص العلماء، ميرزا محمد تنكابنى، ص 422.

(42). بحارالانوار، ج 105، ص 195-298 و من لايحضره الفقيه، ج 1، ص مقدمه.

(43). من لايحضره الفقيه، ج 1، مقدمه، ص أشا.

منبع

احمد محيطى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 10