میرزا ابوالفضل زاهدی قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (۱۳۵۷-۱۲۷۰ ش)، فقیه، مفسر و عالم مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان شیخ ابوالقاسم قمى و شیخ عبدالکریم حائرى بود. وی از مدرسان حوزه علمیه قم بود و علاوه بر تدریس فقه و اصول و تفسیر براى حوزویان، به اقامه جماعت و موعظه و ارشاد مردم می‌پرداخت. تلاش در ملى کردن نفت، مبارزه با فرقه بهائیت، مخالفت با قانون کاپیتولاسیون و احداث و توسعه مساجد، از فعالیت‌ها و خدمات مهم اجتماعی اوست.

۲۲۰px
نام کامل میرزا ابوالفضل زاهدی قمی
زادروز ۱۲۷۰ شمسی
زادگاه قم
وفات ۱۳۵۷ شمسی
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

شیخ عبدالکریم حائری، شیخ ابوالقاسم قمی، میرزا محمد ارباب قمی، میرزا علی اکبر مدرس یزدی،...

شاگردان

آقا سید شاه آبادى، سید مهدى مرعشى، سید کاظم مرعشى،...

آثار

رسالة الضّرر، اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل، مقصد الحسین علیه‌السلام، تسهیل الامر فى بحث الامر، اثبات المعلوم فى نفى المفهوم، اقسام الدَّین،...

ولادت و خاندان

میرزا ابوالفضل زاهدی قمی در ۱۵ شعبان ۱۳۰۹ قمری در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او از خاندان فقه، ارشاد و سیادت بود. مادرش از سادات رضوى، نوه مرحوم سید عبدالباقى رضوى از خادمان حرم حضرت معصومه علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (۱۳۵۱ ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماینده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم مشروطیت، برگزیدند. از وى چهار جلد کتاب در مواعظ و مطالب سودمند و کتابى در فضیلت صلوات برجاى ماند.

تحصیل و استادان

میرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه میرزا سید محمد برقعى (م، ۱۳۵۰ ه.ق) فراگرفت. دو نفر دیگر از اساتید درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آیت الله میرزا محمد ارباب (م، ۱۳۴۱ ه.ق) و مرحوم آیت الله حاج سید صادق قمى (م، ۱۳۳۸ ه.ق).

آیت الله زاهدى درس فلسفه و حکمت (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حکیم و استاد گرانمایه، آیت الله میرزا على اکبر مدرس یزدى (م، ۱۳۴۴ ه.ق) خواند. پس از پیمودن سطوح عالیه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آیت الله شیخ ابوالقاسم کبیر قمى (م، ۱۳۵۳ ه.ق) شرکت کرد و استفاده کافى برد.

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى در سال ۱۳۳۶ و ۱۳۳۹ ه.ق، دو بار به اراک مسافرت کرد. در حوزه علمیه اراک که تحت نظر آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى (م، ۱۳۳۵ ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدریس و ادامه تحصیل پرداخت. وى در این حوزه، از اصحاب آیت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى که حاج شیخ عبدالکریم (در سال ۱۳۴۰ ه.ق) به قم هجرت و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد، حضرت آیت الله زاهدى در کنار آیات عظام: گلپایگانى، مرعشى نجفى، سید احمد خوانسارى، امام خمینى و...، در محضر درس ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان شد. در حقیقت این علما باعث شدند آیت الله حائرى به قم بیاید و با همت عالى و همکارى یاران باصفایش، حوزه علمیه قم را نوسازى و تأسیس کند.

حضرت آیت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آیت الله حائرى بود که هرگاه ایشان براى نماز جماعت در صحن عتیق مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حاضر نمى شد، آیت الله زاهدى را به جاى خود تعیین مى کرد. همچنین در برخى از دشوارى هاى سیاسى و اجتماعى که در عصر مرجعیت آیت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماینده و سخنگوى آیت الله حائرى، نقش بسزایى در آرام کردن اوضاع و امور و رسیدگى به مشکلات مردم داشت.

پس از ورود مرجع کل، آیت الله بروجردى در ۱۴ محرم سال ۱۳۶۴ (دى ماه ۱۳۲۳ ش) به حوزه علمیه قم، آیت الله زاهدى در این هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ایشان شرکت مى کرد.

فعالیت‌های علمی

مرحوم آیت الله زاهدى در همه فنون و علوم اسلامى، استاد بود. او علاوه بر فقه و اصول، بر زبان انگلیسى تسلط داشت و زبان عبرى را نیز از یک نفر یهودى که به وسیله ایشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ایراد استدلالى در ادیان، به تاریخ و جغرافیاى ادیان گوناگون آشنا بود. از این رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در این زمینه از ایشان استفاده مى کردند. به همین دلیل از افراد نادرى بود که در حوزه علمیه قم براى بحث علمى با صاحبان ادیان انتخاب مى شد؛ زیرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.

علماى بزرگ و مراجع تقلید براى نظریات ایشان از جمله نظریات فقهى اش احترام خاصى قایل بودند. حضرت امام خمینى ایشان را «شیخ الطایفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ایشان را محترم مى شمرد.

از جمله کارهاى علمى او این بود که کتاب وسائل الشیعه را از آغاز تا پایان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده احادیث آن را با ذکر مدارک مشخص کرد. بر اهل اطلاع روشن است که چنین کار فنى نیاز به احاطه بسیار دارد و از هر کسى ساخته نیست. خلاصه ایشان جامع معقول و منقول بود، چنان که این جامعیت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسیر، نصیحت و محاورات خصوصى اش به طور کامل مشاهده مى شد.

از ویژگى هاى آیت الله زاهدى به گفته خودشان، این بود که همه کتاب هایى را که در خانه داشت، به طور کامل مطالعه و نکات جالب را فیش بردارى مى کرد. او واقعاً اهل تحقیق و مطالعه بود، مثلاً کتاب چند جلدى «اُسدالغابه»، «تاریخ بغداد» و «بحارالانوار» را از اول تا آخر مطالعه و نکات آن ها را در یادداشت هاى خود ثبت کرد. از این رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاریخى مسلط بود. ایشان در مدتى که در تهران در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدریس تفسیر و تاریخ ادیان بود، از هر نظر موقعیت عالى بدست آورد، لذا آیت الله العظمى بروجردى ایشان را به قم دعوت داد. وى در مدرسه فیضیه و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسیر داشت و حوزویان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.

آیت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدریس در حوزه علمیه قم و بیان تفسیر قرآن براى حوزویان و عموم مردم پرداخت. در این دوران شاگردان برجسته اى تربیت کرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سید شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آیت الله سید مهدى و آیت الله سید کاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. این دو بزرگوار مى فرمودند: «کتاب لاضرر ایشان را در خانه بیرونى آیت الله سید عبدالهادى شیرازى در نجف اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى کردیم».[۱]

آیت الله زاهدى به قدرى به تعلیم و تعلم اهمیت مى داد، که همواره مى کوشید مطالب معنوى و علمى را به دیگران بیاموزد؛ به طورى که این مطلب بین مردم مشهور شد که: «هر کس از کنار ایشان عبور کند، چیزى یاد مى گیرد».

آثار و تألیفات

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى تألیفات و آثار خوبى از خود به یادگار گذاشت، از جمله:

  1. رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ایشان با تحقیقات و تتبع در روایات لاضرر، تعداد آن ها را، که معمولاً مراجع تقلید نوزده روایت در دسترس داشتند، به ۳۸ روایت و سپس به ۴۵ روایت رساند. جالب این که حضرت امام خمینى مجموعه این روایات را براى مطالعه و تحقیق از آقازاده ایشان گرفت. این رساله بیانگر وسعت تسلط و احاطه ایشان بر احادیث و متون فقهى بود که با بحث در مورد رجال روایات، هر جا که صاحب جواهر الکلام بر قاعده لاضرر تمسک کرده، آن را نیز ذکر کرده است. کوتاه سخن آن که تحقیقات ایشان نشان مى داد محققى نحریر و فقیهى بااستعداد سرشار و حافظه کم نظیر است.
  2. رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
  3. اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترین ها در مسایل علمى و اخلاقى).
  4. منطق الحسین علیه السلام (مجموعه اى از سخنان ابا عبدالله الحسین علیه السلام).
  5. مقصد الحسین علیه السلام (بیان اهداف و انگیزه هاى نهضت عاشورا).
  6. تسهیل الامر فى بحث الامر (در علم اصول فقه).
  7. اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
  8. ارغام الکفرة فى سورة البقرة (تبیین نظریه قرآن در سوره بقره براى منکوب کردن کافران عنود).
  9. اقسام الدَّین (در علم فقه).
  10. بخشى از حواشى به جواهر الکلام، کتاب مهم فقهى استدلالى صاحب جواهر (م، ۱۲۶۶ ه.ق).[۲]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

وعظ و خطابه و تبلیغ:

میرزای زاهدی پس از رحلت آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى (م، ۱۳۳۵ ه.ق) به تهران هجرت کرد و بیش از ده سال در مسجد جامع، واقع در بازار تهران، به اقامه جماعت، تدریس تفسیر قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا این که در سال ۱۳۶۸ ه.ق به قم بازگشت و به تدریس فقه و اصول و تفسیر براى حوزویان مشغول شد.

در سرداب مسجد امام قم - که در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بیانى شیوا و روان، تفسیر قرآن مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شایان و مستمرى به مردم ارائه مى کرد.

آیت الله زاهدى علاوه بر این جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى که آیت الله بروجردى در منزل خود تشکیل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شرکت مى کردند و توجه آیت الله بروجردى بر این که حتماً پاى صحبت آیت الله زاهدى بنشینند، دلیل آن است که آقاى بروجردى عنایت خاصى به او داشتند و او را در بیان مطالب و تحقیقات علمى داراى اعتبار و شأن و مکانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى یافته و در حقیقت منبر او همانند تدریس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.

او در جامعه شناسى و روانشناسى نیز اطلاعاتى وسیع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت که حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى کردند و گاه با گفتن لطیفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشید. وى با استفاده از همین شیوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى کرد و به این ترتیب، مطالب تفسیرى و اخلاقى و معارف دینى را به گوش شنوندگان مى رساند. آیت الله زاهدى بسیار آرام، متین و روان صحبت مى کرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نیز از اشعار و مثال هاى زیبا استفاده مى کرد.

این ویژگى ها نیز حکایت از آن داشت که تبحر ویژه اى در بیان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و بلاغت دارد. وى مطالب را از عمق جان بیان مى کرد، از این رو تأثیر نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطیفه گویى و برخورد مهرانگیز او در منبر و جلسات دیگر باعث شده بود که بسیارى از راننده ها و میدانى ها به پاى منبرش کشیده شوند و بسیارى از آن ها از خلاف هاى خود توبه کنند و در پرتو نصایح او، هدایت شوند.

آقاى زاهدى در محضر آیت الله بروجردى از موقعیت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ایشان را براى انجام کارهاى مهم از جمله تبلیغ و بحث هاى علمى با صاحبان ادیان، مأمور مى کرد. آیت الله زاهدى در بسیارى از حوادث تلخ و شیرین اجتماعى و سیاسى علاوه بر این که مشاور نزدیک آیت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام کردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سید على اکبر برقعى، که موجب درگیرى هایى در قم و کشتار و مجروح شدن عده اى شد،[۳] آیت الله زاهدى از طرف آیت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان کرد.

از فعالیت هاى آیت الله زاهدى در این عصر، تلاش وى در مسأله ملى کردن نفت و قطع دست غارتگران بین المللى است. او در کنار مرحوم آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) ضمن سعى فراوان، بیانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى کرد.[۴]

از حوادث تلخى که در عصر مرجعیت آیت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله بهائیت بود که آقاى بروجردى براى مبارزه علیه آن ها، با تمام امکانات به میدان آمد و آیت الله زاهدى به نمایندگى از طرف ایشان به استان فارس سفر کرد و در خنثى سازى تبلیغات مسموم بهائیان و تحریم مصرف پپسى کولا - که منبع درآمدى براى محفل بهائیان بود - نقش بسزایى برعهده گرفت و در این راستا، گام هاى راسخى برداشت.

ایشان در مدت زمانى که نماز جماعت را در مسجد امام قم اقامه مى کرد، به نوسازى و تعمیرات اساسى مسجد، به ویژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسیار زیبا و با کاشى کارى هاى جالب، بازسازى کرد و بر توسعه آن افزود.[۵] هم اکنون از این اماکن به عنوان محل نماز و وعظ و ارشاد و تدریس دروس حوزه علمیه کمال استفاده مى شود.

ایشان علاوه بر نوسازى مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، با همت و نفوذ خود در میان مردم، موفق شد مسجدی در خیابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده قم و اراک را نیز نوسازى و فعال کرد. به علاوه در کمک رسانى به مستضعفان و حل مشکلات مردم، خدمات شایانى انجام داد. در کنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نیز اشتغال و تلاش فراوان داشت.

مبارزه با رژیم پهلوی:

آیت الله زاهدى با تفسیر قرآن و بهره گیرى از نهج البلاغه و احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گیر و دائمى داشت. همواره امر به معروف و نهى از منکر مى کرد. با بیان واقعیات اسلام، مبارزه با طاغوتیان را تأیید مى کرد.

در عصر درگیرى هاى رضاخان نیز همراه مراجع بود و فعالیت چشمگیرى داشت. هنگامى که رژیم ستم شاهى در سال ۱۳۴۲ ه.ش، امام خمینى را دستگیر و زندانى کرد، آیت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات کرد.

او در طرد قانون ننگین کاپیتولاسیون (که امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعید شد) سخنرانى کرد؛ در این سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون کاپیتولاسیون، حکومت شاه پذیرفت که آمریکاییان خود مجرمانشان را محاکمه کنند و مَحاکم ایران حق محاکمه آن ها را نداشته باشد و این قانون به منزله ننگین ترین سلطه آمریکا بر ایران بود».

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم آیت الله زاهدى بسیار خوش برخورد و متواضع بود و با همه قشرها، برخورد صمیمى داشت؛ در خانه نیز هنگام اعیاد و جشن ها از مردم استقبال مى کرد و صمیمانه به پذیرایى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبلیغ اسلام بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقیقت را با احکام اسلام و تفسیر قرآن سیراب مى کرد و ساده زیستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از این چشمه جوشان فضایل بهره مند شوند.

وى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با این که شایستگى مقام مرجعیت را داشت، اما علماى دیگر را بر خود ترجیح داد. و به همان شیوه همیشگى، یعنى به تدریس، تفسیر، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در دین و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ احکام حتى انجام مستحبات و ترک مکروهات، جدیت و اصرار داشت.

تهجد و راز و نیاز آیت الله زاهدى در دل شب و نماز شب او در حدى بود که همیشه دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار مى شد و صداى گریه اش در نماز شب شنیده مى شد. با قرآن انس داشت و تلاوت و تدبر در آیات الهى، از برنامه هاى همیشگى او بود.

همه کارهایش از روى نظم و برنامه بود، به طورى که اوقات خود را برنامه ریزى کرده بود تا هیچ فرصتى را بیهوده از دست ندهد. در برابر موارد خلاف، غیرت دینى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دین، مقاومت و جدیت خلل ناپذیرى داشت و در موارد لازم، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى کرد.

شیفته و شیداى ولایت بود. از اوصاف و فضایل خاندان رسالت، به خصوص امیرمؤمنان على علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت.

براى حفظ دین و شعائر مذهبى، از جان مایه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبیت دین خدا و پاشیدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى کرد و با وجود کسالت و کهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.

وفات

مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ ش، دار فانی را وداع گفت و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آیت الله زاهدى در قبرستان شیخان قم، کنار مرقد مطهر زکریا بن آدم قرار گرفته است.

رحلت حضرت آیت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژیم ستم شاهى در ایران بود. تشییع جنازه آیت الله زاهدى بسیار باشکوه برگزار شد، از این رو زمینه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، که همین موجب افتتاح مدرسه فیضیه، مرکز حوزه علمیه قم پس از سال ها تعطیلى شد.

پانویس

  1. نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شیخ محمود زاهدى.
  2. اقتباس از گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۱۶۶.
  3. در عصر نخست وزیرى دکتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى کردند. کارشان به جایى رسیده بود که قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سید على اکبر برقعى - که نویسنده اى چیره دست بود - به نمایش گذاشتند. در دى ماه ۱۳۳۱ شمسى، همین شخص به وین رفت و در کنگره جهانى توده اى ها که از طرف دولت کمونیست شوروى حمایت مى شد، شرکت کرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى کردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگیر شدند و بر اثر تیراندازى مأمورین عده اى کشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آیت الله بروجردى، سید على اکبر برقعى به یزد تبعید شد.
  4. در ماجراى ملى کردن صنعت نفت، در سال ۱۳۲۹ شمسى، ائتلافى بین آیت الله سید ابوالقاسم کاشانى و دکتر مصدق وجود داشت. مرحوم آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) از آیت الله کاشانى پشتیبانى و مردم را براى ملى کردن صنعت نفت بسیج مى کرد. آیت الله زاهدى در این برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگلیس سخن مى گفت و طرفدار ملى کردن صنعت نفت و قطع ایادى استعمار انگلیس بود. از این رو همراه آیت الله خوانسارى از آیت الله کاشانى حمایت کرد و نقش بسزایى در آگاهى بخشى و بسیج مردم براى تحقق ملى کردن صنعت نفت داشت.
  5. از ناحیه خیابان شمالى که قبلاً جزء مسجد بود و همچنین از ناحیه حیاط، فضاى وسیعى را جزء سرداب کرد؛ به طورى که فضاى سرداب که ۳۲۰ متر بود، به ۹۰۰ متر رسید.

منابع