میرزا ابوالفضل زاهدی قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(وفات)
سطر ۸: سطر ۸:
 
==تحصیل و استادان==
 
==تحصیل و استادان==
  
ميرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى (1350 ه.ق) فراگرفت.
+
ميرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى (م، 1350 ه.ق) فراگرفت.
  
دو نفر ديگر از اساتيد درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آيت الله [[میرزا محمد ارباب قمی|ميرزا محمد ارباب]] (متوفى 1341 ه.ق) و مرحوم آيت الله [[سید صادق قمی|حاج سيد صادق قمى]] (وفات يافته سال 1338 ه.ق).
+
دو نفر ديگر از اساتيد درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آيت الله [[میرزا محمد ارباب قمی|ميرزا محمد ارباب]] (م، 1341 ه.ق) و مرحوم آيت الله [[سید صادق قمی|حاج سيد صادق قمى]] (م، 1338 ه.ق).
  
آيت الله زاهدى درس [[فلسفه]] و [[حكمت]] (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حكيم و استاد گرانمايه، آيت الله [[میرزا علی اکبر مدرس یزدی|ميرزا على اكبر مدرس يزدى]]<ref>ميرزا على اكبر حكيم يزدى، از فلاسفه بزرگ و مدرسان وارسته بود. او در حوزه علميه قم به درس اسفار و [[حكمت]] متعاليه اشتغال داشت و شاگردانى همچون: حضرت [[امام خمينى]] را پرورش داد. از او تأليفات ارزنده اى به يادگار مانده است و سرانجام در اواخر سال 1344 ه.ق در قم رحلت كرد و در قبرستان شيخان قم، در جوار مرقد مطهر زكريا بن آدم به خاك سپرده شد. شرح حال اين حكيم الهى، در كتاب ستارگان حرم، ج 2، ص 97 تا 113 آمده است.</ref> خواند. پس از پيمودن سطوح عاليه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آيت الله [[شیخ ابوالقاسم قمی|شيخ ابوالقاسم كبير قمى]]<ref>آيت الله العظمى شيخ ابوالقاسم كبير (وفات يافته 1353 ه.ق) از فقها و مجتهدان محقق حوزه علميه قم بود. در [[قم]] و [[نجف]] درس خواند، در نجف اشرف از محضر درس آخوند شيخ محمدكاظم خراسانى (صاحب كفاية الاصول، متوفى سال 1329 ه.ق) و مرحوم آيت الله سيد محمدكاظم يزدى (صاحب عروة الوثقى، متوفى سال 1337 ه.ق) استفاده فراوان برد؛ تا به درجه اى از [[اجتهاد]] رسيد كه بعضى وى را بر آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى ترجيح مى دادند. از مرجع معروف تقليد حاج آقا حسين قمى نقل شده است كه: «من منكر بودم كه در اين عصر، در شرايط فعلى و فساد عمومى، آدم خوب پيدا شود، تا آن كه آن جناب را در قم و آقا سيد مرتضى كشميرى را در نجف اشرف يافتم و يقين كردم كه در اين عصر هم آدم كامل و مؤمن حقيقى يافت مى شود.» او در سال 1353 ه.ق دو سال قبل از وفات آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى در هفتاد سالگى رحلت كرد. قبرش در رواق بالاسر حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها نزديك مرقد آيت الله حائرى قرار دارد. حضرت [[امام خمينى]] از او به عنوان «يكى از علماى زاهد و وارسته» ياد كرده است. (آثار الحجة، ج 2،‌ ص 26 و صحيفه نور، ج 19،‌ ص 157)</ref> شركت كرد و استفاده كافى برد.
+
آيت الله زاهدى درس [[فلسفه]] و [[حكمت]] (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حكيم و استاد گرانمايه، آيت الله [[میرزا علی اکبر مدرس یزدی|ميرزا على اكبر مدرس يزدى]] (م، 1344 ه.ق) خواند. پس از پيمودن سطوح عاليه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آيت الله [[شیخ ابوالقاسم قمی|شيخ ابوالقاسم كبير قمى]] (م، 1353 ه.ق) شركت كرد و استفاده كافى برد.
  
 
آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى در سال 1336 و 1339 ه.ق، دو بار به اراك مسافرت كرد. در [[حوزه علميه]] اراك كه تحت نظر آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (م، 1335 ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدريس و ادامه تحصيل پرداخت. وى در اين حوزه، از اصحاب آيت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى كه حاج شيخ عبدالكريم (در سال 1340 ه.ق) به [[قم]] هجرت و [[حوزه علميه قم]] را تأسيس كرد، حضرت آيت الله زاهدى در كنار آيات عظام: [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپايگانى]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشى نجفى]]، [[سید احمد خوانساری|سيد احمد خوانسارى]]، [[امام خمینی|امام خمينى]] و...، در محضر درس ايشان شركت كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. در حقيقت اين علما باعث شدند آيت الله حائرى به قم بيايد و با همت عالى و همكارى ياران باصفايش، حوزه علميه قم را نوسازى و تأسيس كند.
 
آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى در سال 1336 و 1339 ه.ق، دو بار به اراك مسافرت كرد. در [[حوزه علميه]] اراك كه تحت نظر آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (م، 1335 ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدريس و ادامه تحصيل پرداخت. وى در اين حوزه، از اصحاب آيت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى كه حاج شيخ عبدالكريم (در سال 1340 ه.ق) به [[قم]] هجرت و [[حوزه علميه قم]] را تأسيس كرد، حضرت آيت الله زاهدى در كنار آيات عظام: [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپايگانى]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشى نجفى]]، [[سید احمد خوانساری|سيد احمد خوانسارى]]، [[امام خمینی|امام خمينى]] و...، در محضر درس ايشان شركت كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. در حقيقت اين علما باعث شدند آيت الله حائرى به قم بيايد و با همت عالى و همكارى ياران باصفايش، حوزه علميه قم را نوسازى و تأسيس كند.
سطر ۲۰: سطر ۲۰:
 
پس از ورود مرجع كل، [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] در 14 [[ماه محرم|محرم]] سال 1364 (دى ماه 1323 ش) به حوزه علميه قم، آيت الله زاهدى در اين هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ايشان شركت مى كرد.   
 
پس از ورود مرجع كل، [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] در 14 [[ماه محرم|محرم]] سال 1364 (دى ماه 1323 ش) به حوزه علميه قم، آيت الله زاهدى در اين هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ايشان شركت مى كرد.   
  
==تسلط بر علوم مختلف==
+
==فعالیت‌های علمی==
  
 
مرحوم آيت الله زاهدى در همه فنون و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، استاد بود. از اساتيد مختلف كه استوانه هاى عظيم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهى برد. او علاوه بر [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، بر زبان انگليسى تسلط داشت و زبان عبرى را نيز از يك نفر [[یهود|يهودى]] كه به وسيله ايشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ايراد استدلالى در اديان، به تاريخ و جغرافياى اديان گوناگون آشنا بود. از اين رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در اين زمينه از ايشان استفاده مى كردند. به همين دليل از افراد نادرى بود كه در [[حوزه علميه قم]] براى بحث علمى با صاحبان اديان انتخاب مى شد؛ زيرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.
 
مرحوم آيت الله زاهدى در همه فنون و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، استاد بود. از اساتيد مختلف كه استوانه هاى عظيم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهى برد. او علاوه بر [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، بر زبان انگليسى تسلط داشت و زبان عبرى را نيز از يك نفر [[یهود|يهودى]] كه به وسيله ايشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ايراد استدلالى در اديان، به تاريخ و جغرافياى اديان گوناگون آشنا بود. از اين رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در اين زمينه از ايشان استفاده مى كردند. به همين دليل از افراد نادرى بود كه در [[حوزه علميه قم]] براى بحث علمى با صاحبان اديان انتخاب مى شد؛ زيرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.
سطر ۲۸: سطر ۲۸:
 
از جمله كارهاى علمى او اين بود كه كتاب [[وسائل الشيعه]] را از آغاز تا پايان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده [[احاديث]] آن را با ذكر مدارك مشخص كرد. بر اهل اطلاع روشن است كه چنين كار فنى نياز به احاطه بسيار دارد و از هر كسى ساخته نيست. خلاصه ايشان جامع معقول و منقول بود، چنان كه اين جامعيت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسير، نصيحت و محاورات خصوصى اش به طور كامل مشاهده مى شد.
 
از جمله كارهاى علمى او اين بود كه كتاب [[وسائل الشيعه]] را از آغاز تا پايان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده [[احاديث]] آن را با ذكر مدارك مشخص كرد. بر اهل اطلاع روشن است كه چنين كار فنى نياز به احاطه بسيار دارد و از هر كسى ساخته نيست. خلاصه ايشان جامع معقول و منقول بود، چنان كه اين جامعيت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسير، نصيحت و محاورات خصوصى اش به طور كامل مشاهده مى شد.
  
از ويژگى هاى آيت الله زاهدى به گفته خودشان، اين بود كه همه كتاب هايى را كه در خانه داشت، به طور كامل مطالعه و نكات جالب را فيش بردارى مى كرد. او واقعاً اهل تحقيق و مطالعه بود، مثلاً كتاب چند جلدى «[[اسد الغابه فی معرفة الصحابه (کتاب)|اُسدالغابه]]»، «[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاريخ بغداد]]» و «[[بحارالانوار]]» را از اول تا آخر مطالعه و نكات آن ها را در يادداشت هاى خود ثبت كرد. از اين رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاريخى مسلط بود. ايشان در مدتى كه در [[تهران]] در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير]] و تاريخ اديان بود، از هر نظر موقعيت عالى بدست آورد، لذا آيت الله العظمى بروجردى ايشان را به قم دعوت داد. وى در [[مدرسه فيضيه]] و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسير داشت و حوزويان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.<ref>صحنه اى از جلسه تفسير ايشان در [[مدرسه فيضيه]]، كه بيانگر شركت شاگردان بسيار است، به صورت عكس و تصوير، در كتاب آثار الحجة، ج 1، ص 37 گردآوری شده و ديدنى است.</ref>
+
از ويژگى هاى آيت الله زاهدى به گفته خودشان، اين بود كه همه كتاب هايى را كه در خانه داشت، به طور كامل مطالعه و نكات جالب را فيش بردارى مى كرد. او واقعاً اهل تحقيق و مطالعه بود، مثلاً كتاب چند جلدى «[[اسد الغابه فی معرفة الصحابه (کتاب)|اُسدالغابه]]»، «[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاريخ بغداد]]» و «[[بحارالانوار]]» را از اول تا آخر مطالعه و نكات آن ها را در يادداشت هاى خود ثبت كرد. از اين رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاريخى مسلط بود. ايشان در مدتى كه در [[تهران]] در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير]] و تاريخ اديان بود، از هر نظر موقعيت عالى بدست آورد، لذا آيت الله العظمى بروجردى ايشان را به قم دعوت داد. وى در [[مدرسه فيضيه]] و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسير داشت و حوزويان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.
  
آيت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدريس در [[حوزه علميه قم]] و بیان [[تفسير قرآن]] براى حوزويان و عموم مردم پرداخت. در اين دوران شاگردان برجسته اى تربيت كرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سيد شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آيت الله سيد مهدى و آيت الله سيد كاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. اين دو بزرگوار مى فرمودند: «كتاب لاضرر ايشان را در خانه بيرونى آيت الله [[سید عبدالهادی شیرازی|سيد عبدالهادى شيرازى]] در [[نجف]] اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى كرديم».<ref>نقل از فرزند معظم له، حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته.</ref>
+
آيت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدريس در [[حوزه علميه قم]] و بیان [[تفسير قرآن]] براى حوزويان و عموم مردم پرداخت. در اين دوران شاگردان برجسته اى تربيت كرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سيد شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آيت الله سيد مهدى و آيت الله سيد كاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. اين دو بزرگوار مى فرمودند: «كتاب لاضرر ايشان را در خانه بيرونى آيت الله [[سید عبدالهادی شیرازی|سيد عبدالهادى شيرازى]] در [[نجف]] اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى كرديم».<ref>نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شيخ محمود زاهدى.</ref>
  
 
آيت الله زاهدى به قدرى به تعليم و تعلم اهميت مى داد، كه همواره مى كوشيد مطالب معنوى و علمى را به ديگران بياموزد؛ به طورى كه اين مطلب بين مردم مشهور شد كه: «هر كس از كنار ايشان عبور كند، چيزى ياد مى گيرد».
 
آيت الله زاهدى به قدرى به تعليم و تعلم اهميت مى داد، كه همواره مى كوشيد مطالب معنوى و علمى را به ديگران بياموزد؛ به طورى كه اين مطلب بين مردم مشهور شد كه: «هر كس از كنار ايشان عبور كند، چيزى ياد مى گيرد».
سطر ۴۹: سطر ۴۹:
 
#بخشى از حواشى به [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر الكلام]]، كتاب مهم فقهى استدلالى [[صاحب جواهر]] (م، 1266 ه.ق).<ref>اقتباس از گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 166.</ref>
 
#بخشى از حواشى به [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر الكلام]]، كتاب مهم فقهى استدلالى [[صاحب جواهر]] (م، 1266 ه.ق).<ref>اقتباس از گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 166.</ref>
  
==فعالیتهای اجتماعی==
+
==فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی==
میرزای زاهدی پس از رحلت آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (1335 ه.ق) به [[تهران]] هجرت كرد و بيش از ده سال در [[مسجد جامع]]، واقع در بازار تهران، به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]]، تدريس و تفسير قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا اين كه در سال 1368 ه.ق به قم بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير براى حوزويان مشغول شد.
+
'''وعظ و خطابه و تبلیغ:'''
  
در سرداب مسجد امام قم - كه در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بيانى شيوا و روان، تفسير [[قرآن]] مى گفت. آرى خدمات علمى و فرهنگى شايان و مستمرى به مردم ارائه كرد و نگارنده خود بارها در مجلس تفسير او شركت كردم و استفاده بردم. بزرگان حوزه نيز مستفيض مى شدند.
+
میرزای زاهدی پس از رحلت آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (م، 1335 ه.ق) به [[تهران]] هجرت كرد و بيش از ده سال در [[مسجد جامع]]، واقع در بازار تهران، به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]]، تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير قرآن]] و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا اين كه در سال 1368 ه.ق به قم بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير براى حوزويان مشغول شد.  
  
آيت الله زاهدى علاوه بر اين جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى كه آيت الله العظمى بروجردى در منزل خود تشكيل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شركت مى كردند و توجه آيت الله بروجردى بر اين كه حتماً پاى صحبت آيت الله زاهدى بنشينند. دليل آن است كه آقاى بروجردى عنايت خاصى به او داشتند و او را در بيان مطالب و تحقيقات علمى داراى اعتبار و شأن و مكانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى يافته و در حقيقت منبر او همانند تدريس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.
+
در سرداب مسجد امام قم - كه در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بيانى شيوا و روان، تفسير [[قرآن]] مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شايان و مستمرى به مردم ارائه مى كرد.
 +
 
 +
آيت الله زاهدى علاوه بر اين جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى كه [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] در منزل خود تشكيل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شركت مى كردند و توجه آيت الله بروجردى بر اين كه حتماً پاى صحبت آيت الله زاهدى بنشينند، دليل آن است كه آقاى بروجردى عنايت خاصى به او داشتند و او را در بيان مطالب و تحقيقات علمى داراى اعتبار و شأن و مكانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى يافته و در حقيقت منبر او همانند تدريس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.
  
 
او در جامعه شناسى و روانشناسى نيز اطلاعاتى وسيع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت كه حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى كردند و گاه با گفتن لطيفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشيد. وى با استفاده از همين شيوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى كرد و به اين ترتيب، مطالب تفسيرى و [[اخلاق|اخلاقى]] و معارف دينى را به گوش شنوندگان مى رساند. آيت الله زاهدى بسيار آرام، متين و روان صحبت مى كرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نيز از اشعار و مثال هاى زيبا استفاده مى كرد.
 
او در جامعه شناسى و روانشناسى نيز اطلاعاتى وسيع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت كه حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى كردند و گاه با گفتن لطيفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشيد. وى با استفاده از همين شيوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى كرد و به اين ترتيب، مطالب تفسيرى و [[اخلاق|اخلاقى]] و معارف دينى را به گوش شنوندگان مى رساند. آيت الله زاهدى بسيار آرام، متين و روان صحبت مى كرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نيز از اشعار و مثال هاى زيبا استفاده مى كرد.
سطر ۶۰: سطر ۶۲:
 
اين ويژگى ها نيز حكايت از آن داشت كه تبحر ويژه اى در بيان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و [[بلاغت]] دارد. وى مطالب را از عمق جان بيان مى كرد، از اين رو تأثير نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطيفه گويى و برخورد مهرانگيز او در منبر و جلسات ديگر باعث شده بود كه بسيارى از راننده ها و ميدانى ها به پاى منبرش كشيده شوند و بسيارى از آن ها از خلاف هاى خود [[توبه]] كنند و در پرتو نصايح او، هدايت شوند.  
 
اين ويژگى ها نيز حكايت از آن داشت كه تبحر ويژه اى در بيان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و [[بلاغت]] دارد. وى مطالب را از عمق جان بيان مى كرد، از اين رو تأثير نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطيفه گويى و برخورد مهرانگيز او در منبر و جلسات ديگر باعث شده بود كه بسيارى از راننده ها و ميدانى ها به پاى منبرش كشيده شوند و بسيارى از آن ها از خلاف هاى خود [[توبه]] كنند و در پرتو نصايح او، هدايت شوند.  
  
آقاى زاهدى در محضر [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] از موقعيت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ايشان را براى انجام كارهاى مهم از جمله تبليغ و بحث هاى علمى با صاحبان اديان، مأمور مى كرد. آيت الله زاهدى در بسيارى از حوادث تلخ و شيرين اجتماعى و سياسى علاوه بر اين كه مشاور نزديك آيت الله العظمى بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام كردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سيد على اكبر برقعى، كه موجب درگيرى هايى در قم و كشتار و مجروح شدن عده اى شد،<ref>در عصر نخست وزيرى دكتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى كردند. كارشان به جايى رسيده بود كه قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سيد على اكبر برقعى - كه نويسنده اى چيره دست بود - به نمايش گذاشتند. در دى ماه 1331 شمسى، همين شخص به وين رفت و در كنگره جهانى توده اى ها كه از طرف دولت كمونيست شوروى حمايت مى شد، شركت كرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى كردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگير شدند و بر اثر تيراندازى مأمورين عده اى كشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آيت الله بروجردى، سيد على اكبر برقعى به يزد تبعيد شد.</ref> آيت الله زاهدى از طرف آيت الله العظمى بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان كرد.
+
آقاى زاهدى در محضر [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] از موقعيت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ايشان را براى انجام كارهاى مهم از جمله تبليغ و بحث هاى علمى با صاحبان اديان، مأمور مى كرد. آيت الله زاهدى در بسيارى از حوادث تلخ و شيرين اجتماعى و سياسى علاوه بر اين كه مشاور نزديك آيت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام كردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سيد على اكبر برقعى، كه موجب درگيرى هايى در قم و كشتار و مجروح شدن عده اى شد،<ref>در عصر نخست وزيرى دكتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى كردند. كارشان به جايى رسيده بود كه قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سيد على اكبر برقعى - كه نويسنده اى چيره دست بود - به نمايش گذاشتند. در دى ماه 1331 شمسى، همين شخص به وين رفت و در كنگره جهانى توده اى ها كه از طرف دولت كمونيست شوروى حمايت مى شد، شركت كرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى كردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگير شدند و بر اثر تيراندازى مأمورين عده اى كشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آيت الله بروجردى، سيد على اكبر برقعى به يزد تبعيد شد.</ref> آيت الله زاهدى از طرف آيت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان كرد.
  
از فعاليت هاى آيت الله زاهدى در اين عصر، تلاش وى در مسأله ملى كردن نفت و قطع دست غارتگران بين المللى است. او در كنار مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) ضمن سعى فراوان، بيانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى كرد.<ref>در ماجراى ملى كردن صنعت نفت، در سال 1329 شمسى، ائتلافى بين آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و دكتر مصدق وجود داشت. مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (وفات يافته سال 1371 ه.ق) از آيت الله كاشانى پشتيبانى و مردم را براى ملى كردن صنعت نفت بسيج مى كرد. آيت الله زاهدى در اين برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگليس سخن مى گفت و طرفدار ملى كردن صنعت نفت و قطع ايادى استعمار انگليس بود. از اين رو همراه آيت الله خوانسارى از آيت الله كاشانى حمايت كرد و نقش بسزايى در آگاهى بخشى و بسيج مردم براى تحقق ملى كردن صنعت نفت داشت.</ref>
+
از فعاليت هاى آيت الله زاهدى در اين عصر، تلاش وى در مسأله ملى كردن نفت و قطع دست غارتگران بين المللى است. او در كنار مرحوم آيت الله [[سید محمدتقی خوانساری|سيد محمدتقى خوانسارى]] (م، 1371 ه.ق) ضمن سعى فراوان، بيانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى كرد.<ref>در ماجراى ملى كردن صنعت نفت، در سال 1329 شمسى، ائتلافى بين آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و دكتر مصدق وجود داشت. مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) از آيت الله كاشانى پشتيبانى و مردم را براى ملى كردن صنعت نفت بسيج مى كرد. آيت الله زاهدى در اين برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگليس سخن مى گفت و طرفدار ملى كردن صنعت نفت و قطع ايادى استعمار انگليس بود. از اين رو همراه آيت الله خوانسارى از آيت الله كاشانى حمايت كرد و نقش بسزايى در آگاهى بخشى و بسيج مردم براى تحقق ملى كردن صنعت نفت داشت.</ref>
 +
 
 +
از حوادث تلخى كه در عصر [[مرجعیت|مرجعيت]] آيت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله [[بهائیت|بهائيت]] بود كه آقاى بروجردى براى مبارزه عليه آن ها، با تمام امكانات به ميدان آمد و آيت الله زاهدى به نمايندگى از طرف ايشان به استان فارس سفر كرد و در خنثى سازى تبليغات مسموم بهائيان و تحريم مصرف پپسى كولا - كه منبع درآمدى براى محفل بهائيان بود - نقش بسزايى برعهده گرفت و در اين راستا، گام هاى راسخى برداشت.
 +
 
 +
ايشان در مدت زمانى كه [[نماز جماعت]] را در مسجد امام قم اقامه مى كرد، به نوسازى و تعميرات اساسى [[مسجد]]، به ويژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسيار زيبا و با كاشى كارى هاى جالب، بازسازى كرد و بر توسعه آن افزود.<ref>از ناحيه خيابان شمالى كه قبلاً جزء مسجد بود و همچنين از ناحيه حياط، فضاى وسيعى را جزء سرداب كرد؛ به طورى كه فضاى سرداب كه 320 متر بود، به 900 متر رسيد.</ref> هم اكنون از اين اماكن به عنوان محل [[نماز]] و وعظ و ارشاد و تدريس دروس حوزه علميه كمال استفاده مى شود.
 +
 
 +
ايشان علاوه بر نوسازى مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، با همت و نفوذ خود در ميان مردم، موفق شد مسجدی در خيابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده [[قم]] و اراك را نيز نوسازى و فعال كرد. به علاوه در كمك رسانى به مستضعفان و حل مشكلات مردم، خدمات شايانى انجام داد. در كنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نيز اشتغال و تلاش فراوان داشت.
  
از حوادث تلخى كه در عصر مرجعيت آيت الله العظمى بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله [[بهائیت|بهائيت]] بود كه آقاى بروجردى براى مبارزه عليه آن ها، با تمام امكانات به ميدان آمد و آيت الله زاهدى به نمايندگى از طرف ايشان به استان فارس سفر كرد و در خنثى سازى تبليغات مسموم بهائيان و تحريم مصرف پپسى كولا - كه منبع درآمدى براى محفل بهائيان بود. - نقش بسزايى برعهده گرفت و در اين راستا، گام هاى راسخى برداشت، كه خود داستان مفصلى دارد.
+
'''مبارزه با رژيم پهلوی:'''
  
از آثار اين رادمرد علم و عمل، پرورش شاگردان بسيارى از قشر حوزه، بازار و ساير مردم بود، كه در جاى خود نقش بسزايى در پيشرفت [[اسلام]] و حفظ جامعه از گناه و انحراف داشت و بسيارى از طلاب را با شيوه منبر و سخنرانى آشنا كرد.
+
آيت الله زاهدى با تفسیر [[قرآن]] و بهره گيرى از [[نهج البلاغه]] و [[احاديث]] [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گير و دائمى داشت. همواره [[امر به معروف و نهی از منكر|امر به معروف و نهى از منكر]] مى كرد. با بيان واقعيات [[اسلام]]، مبارزه با طاغوتيان را تأييد مى كرد.  
  
ايشان در مدت زمانى كه [[نماز جماعت]] را در مسجد امام قم اقامه مى كرد، به نوسازى و تعميرات اساسى مسجد، به ويژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسيار زيبا و با كاشى كارى هاى جالب، بازسازى كرد و بر توسعه آن افزود.<ref>از ناحيه خيابان شمالى كه قبلاً جزء مسجد بود و همچنين از ناحيه حياط، فضاى وسيعى را جزء سرداب كرد؛ به طورى كه فضاى سرداب كه 320 متر بود، به 900 متر رسيد.</ref> هم اكنون از اين اماكن به عنوان محل [[نماز]] و وعظ و ارشاد و تدريس دروس حوزه علميه كمال استفاده مى شود.
+
در عصر درگيرى هاى رضاخان نيز همراه مراجع بود و فعاليت چشمگيرى داشت. هنگامى كه رژيم ستم شاهى در سال 1342 ه.ش، [[امام خمینی|امام خمينى]] را دستگير و زندانى كرد، آيت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات كرد.  
  
ايشان علاوه بر نوسازى مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، با همت و نفوذ خود در ميان مردم، موفق شد مسجدی در خيابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده [[قم]] و اراك را نيز نوسازى و فعال كرد. به علاوه در كمك رسانى به مستضعفان و حل مشكلات مردم، خدمات شايانى انجام داد. در كنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نيز اشتغال و تلاش فراوان داشت.
+
او در طرد قانون ننگين كاپيتولاسيون (كه امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعيد شد) سخنرانى كرد؛ در اين سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون كاپيتولاسيون، حكومت شاه پذيرفت كه آمريكاييان خود مجرمانشان را محاكمه كنند و مَحاكم [[ایران|ايران]] حق محاكمه آن ها را نداشته باشد و اين قانون به منزله ننگين ترين سلطه آمريكا بر ايران بود».
  
==ویژگیهای اخلاقی==
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
 
مرحوم آيت الله زاهدى بسيار خوش برخورد و [[تواضع|متواضع]] بود و با همه قشرها، برخورد صميمى داشت؛ در خانه نيز هنگام اعياد و جشن ها از مردم استقبال مى كرد و صميمانه به پذيرايى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبليغ [[اسلام]] بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقيقت را با [[احكام]] اسلام و [[تفسیر قرآن|تفسير قرآن]] سيراب مى كرد و ساده زيستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از اين چشمه جوشان فضايل بهره مند شوند.
 
مرحوم آيت الله زاهدى بسيار خوش برخورد و [[تواضع|متواضع]] بود و با همه قشرها، برخورد صميمى داشت؛ در خانه نيز هنگام اعياد و جشن ها از مردم استقبال مى كرد و صميمانه به پذيرايى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبليغ [[اسلام]] بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقيقت را با [[احكام]] اسلام و [[تفسیر قرآن|تفسير قرآن]] سيراب مى كرد و ساده زيستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از اين چشمه جوشان فضايل بهره مند شوند.
سطر ۸۶: سطر ۹۴:
 
براى حفظ [[دین|دين]] و شعائر مذهبى، از جان مايه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبيت دين خدا و پاشيدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى كرد و با وجود كسالت و كهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.  
 
براى حفظ [[دین|دين]] و شعائر مذهبى، از جان مايه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبيت دين خدا و پاشيدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى كرد و با وجود كسالت و كهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.  
  
==مبارزه ایشان با رژيم و نهى از منكر==
+
==وفات==
 
 
آيت الله زاهدى با تفسیر [[قرآن]] و بهره گيرى از [[نهج البلاغه]] و [[احاديث]] [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گير و دائمى داشت. همواره [[امر به معروف و نهی از منكر|امر به معروف و نهى از منكر]] مى كرد. با بيان واقعيات [[اسلام]]، مبارزه با طاغوتيان را تأييد مى كرد.
 
 
 
در عصر درگيرى هاى رضاخان نيز همراه مراجع بود و فعاليت چشمگيرى داشت. هنگامى كه رژيم ستم شاهى در سال 1342 ه.ش، حضرت [[امام خمینی|امام خمينى]] را دستگير و زندانى كرد، آيت الله زاهدى تصميم گرفت با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات كند.
 
 
 
وقتى كه بيت معظم رهبر عاليقدر انقلاب از ملاقات ايشان با امام، آگاه مى شوند، تصميم مى گيرند مقدارى لباس و تعدادى كتاب براى امام بفرستند، ايشان قبول مى كند؛ اما دستگاه انتظامى و اطلاعاتى از ترس اطلاع امام از خارج زندان و پيامدهاى آن، از بردن لباس و كتاب به وسيله ايشان جلوگيرى مى كند. آن ها لباس و كتاب ها را از ايشان مى گيرند، با اين قول كه؛ خودمان به خدمت آقاى خمينى مى رسانيم.
 
 
 
او در طرد قانون ننگين كاپيتولاسيون (كه امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعيد شد) سخنرانى كرد؛ در اين سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون كاپيتولاسيون، حكومت شاه پذيرفت كه آمريكاييان خود مجرمانشان را محاكمه كنند و مَحاكم [[ایران|ايران]] حق محاكمه آن ها را نداشته باشد و اين قانون به منزله ننگين ترين سلطه آمريكا بر ايران بود».
 
 
 
==وفات ==
 
 
 
مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در 12 فروردين 1357 ش، روح ملكوتى حضرت آيت الله زاهدى به ملأ اعلى پيوست و به لقاءالله شتافت.
 
 
 
===تشييع جنازه انقلابى او، برگ جداگانه تاريخ انقلاب===
 
 
 
رحلت حضرت آيت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژيم ستم شاهى در ايران بود. هر روز در مركز و گوشه و كنار شهرها و روستاها، تظاهرات و زد و خورد عليه رژيم برپا بود. مسلمانان از اجتماع مردم كه به هر عنوان به وجود مى آمد، استفاده مى كردند و آن را وسيله اى بر ضد رژيم قرار مى دادند، معلوم بود كه تشييع جنازه عالم بزرگ آيت الله زاهدى بسيار پرجمعيت و باشكوه برگزار مى شود، از اين رو زمينه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى؛ بلكه صد هزار نفرى در قم فراهم شده بود، كه به راستى از اين فرصت استفاده خوبى شد و همين موجب افتتاح مدرسه فيضيه، مركز حوزه علميه قم پس از سال ها تعطيلى شد.
 
 
 
توضيح اين كه: آقازادگان و بستگان و آشنايان مرحوم آيت الله العظمى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى صبح زود جنازه مطهر ايشان را از بيمارستان آيت الله گلپايگانى به خانه خود آوردند و در خانه بيرونى [[غسل]] دادند و كفن كردند. آن گاه اعلام شد كه تشييع جنازه از ساعت 9 صبح از خانه تا مسجد امام و از آنجا تا حرم انجام مى شود. وقت تشييع، سيل جمعيت به حركت درآمد تا جنازه را از خانه به مسجد امام و از آن جا به حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع كنند. تشييع بسيار عظيم و عجيبى رخ داد، سراسر شهر يكپارچه عزادار بود و به قدرى اين تشييع باشكوه و پرجمعيت بود. كه مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ هاشم آملى به آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى فرمود: «چنين تشييع در عالم اسلام سابقه ندارد.» (چه از نظر كميت و چه از نظر كيفيت و اثر)
 
 
 
با كثرت جمعيت، بردن جنازه مطهر به داخل مسجد امام، ميسر نشد؛ بلكه جنازه از كنار درگاه مسجد به سوى حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حركت داده شد. در اين تشييع عموم مراجع تقليد، علما، فضلا، طلاب و ساير قشرهاى مردم حضور داشتند و به راستى از نظر كيفيت و كميت نمونه بود، همين كه سيل جمعيت نزديك مدرسه فيضيه رسيد، شعارهاى بلند و رسا از هر سو برخاست كه: فيضيه. فيضيه... يعنى: «جنازه را به مدرسه فيضيه ببريد.» منظور اين بود كه به اين وسيله، [[مدرسه فيضيه]] پس از سال ها تعطيل و بسته شدن، گشوده شود.
 
 
 
اين اشعار سراسر جمعيت را فراگرفت. ديگر شورش و هجوم مردم به سوى فيضيه به هيچ وجه قابل كنترل نبود. سيل جمعيت جنازه را تا كنار در بسته فيضيه آورد، تفنگ داران رژيم از هر سو مراقب بودند. احتمال درگيرى زياد بود، شعارها همچنان ادامه داشت. مردم مراجع تقليد را به خاطر نگهدارى از آسيب به خانه هاى خود بردند و درِ فيضيه را از جا كندند. در اين لحظه جمعيت با جنازه وارد فيضيه شدند. درون فيضيه، صحن هاى حرم و ميدان آستانه از كثرت جمعيت موج مى زد، از اين رو، آن روز (كه روز 12 فروردين سال 1357 ش، بود.) به عنوان «يَوْمُ الْفَتْحِ وَالظَّفرِ» (روز فتح و پيروزى) نام گرفته، طليعه پيروزى هاى ديگر شد و روح اميد پيروزى نهايى را در دل ها دميد. عجيب اين كه درست در همين روز در سال بعد (12 فروردين سال 1358 ش) روز همه پرسى جمهورى اسلامى و روز رسميت يافتن كامل جمهورى اسلامى در كشور ايران شد. چنان كه گفته اند: «تَفَاُّلُوا بِالْخَيْرِ تَجِدُوه؛ فال نيك بزنيد كه آن نيكى را مى يابيد».
 
 
 
اوضاع آن چنان وخيم بود كه احتمال داده مى شد، جنازه آيت الله زاهدى از ناحيه كماندوهاى رژيم تيرباران شود. جمعيت خروشان، فرياد مى زدند: «جنازه را در همين جا (فيضيه) بشوييد، بايد در همين جا به خاك سپرده شود.» در اين هنگام آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته در ميان انبوه جمعيت، خود را به بالاى سكوى پله هايى كه از فيضيه به صحن عتيق متصل است، رسانيد و پس از اعلام سكوت، به سخنرانى كوتاه و تكان دهنده اى پرداخت. او نخست اظهار داشت كه اندكى آب بياورند! سپس با صلابت فرمود: «اى پدر! تو عاشق و شيفته علم و دانش بودى و در همين مدرسه به جهان علم، چشم گشودى و در علم را به روى شيفتگان باز كردى. اينك من افتخار مى كنم كه تو با چشم بسته، درِ مدرسه را گشودى! من امروز براى تو دو هديه آورده ام:
 
 
 
1- تربت پاك شهداى [[كربلا]] كه بر كام و چشم تو نهادم.
 
 
 
2- ديگر اين كه آب مدرسه فيضيه را به جنازه تو اهدا كردم. (آنگاه آب را بر روى جنازه پاشيد.) خدا را شكر كه تشييع جنازه مطهر مرحوم پدرم آيت الله زاهدى، رضوان الله تعالى عليه، موجب فتح و گشودن مدرسه فيضيه شد. به اميد آن كه اين پيروزى تا پيروزى نهايى ادامه يابد.
 
 
 
مردم همچنان جنازه را در فيضيه نگه داشته بودند و نمى گذاشتند آن را به سوى حرم ببرند. در اين جا نيز آيت الله زاده زاهدى با تدبيرى خردمندانه به حل اين مشكل پرداخت و با بلندگو اعلام كرد: «پدرم بر اثر كسالت، مدت طولانى است كه توفيق شرفيابى به حرم پيدا نكرد، با اين كه عاشق حرم بود، اكنون اجازه دهيد تا جنازه اش به سوى حرم برده شود».
 
 
 
اين سخن، احساسات دينى حاضران را برانگيخت و جنازه را به سوى حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها حركت دادند. در صحن حرم، [[نماز]] خوانده شد، سپس مردم جنازه مطهر را به سوى قبرستان شيخان بردند؛ زيرا طبق وصيت آيت الله زاهدى قرار بر اين بود كه جنازه مطهر ايشان در كنار قبر مرحوم برادرش، حجة الاسلام والمسلمين آقا حسين زاهدى به خاك سپرده شود...
 
 
 
===چهلمين روز رحلت آيت الله زاهدى، فرصتى ديگر براى ضربه زدن به رژيم شاه===
 
 
 
چهلمين روز رحلت مرحوم آيت الله العظمى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى با چهلمين روز شهادت جمعى از مردم يزد - كه بر اثر شورش بر ضد رژيم كشته شده بودند. - همزمان شد. مراجع تقليد بنا داشتند در قم مجلس چهلم شهداى يزد را برگزار كنند. آيت الله زاده زاهدى با مراجع وقت مشورت كرد و بنا را بر اين گذاشتند كه مجلس چهلم آيت الله زاهدى نيز انجام گيرد، همين تصميم اجرا شد.
 
 
 
جناب آقاى حاج شيخ محمود زاهدى با مراجع تقليد صحبت كرد و اعلاميه مجلس ترحيم به صورت دسته جمعى امضا شد و به دنبال همين مذاكره مهم، قرار شد از اين پس مراجع تقليد اعلاميه هاى ضد رژيم را با هم تنظيم و امضا كنند، تا اثر بخش تر باشد و هرگونه دغدغه اختلاف نظر از بين برود، اين پيشنهاد بسيار ارزشمند نيز تصويب شد، به گونه اى كه امضاى دسته جمعى مراجع در اعلاميه چهلمين روز رحلت آيت الله زاهدى، سنت حسنه براى آينده شد.
 
 
 
مراجع تقليد از اين برنامه، استقبال و تشكر كردند، حضرت آيت الله العظمى سيد محمدرضا گلپايگانى به آيت الله زاده زاهدى فرمود: «خداوند آقاى زاهدى را رحمت كند كه عمرش بركت بود و مرگش حركت، اين كار (امضاى دسته جمعى مراجع) سنت حسنه است.» آيت الله زاده زاهدى عرض كرد: «كارى نكنيد كه اين سنت حسنه ادامه يابد».
 
 
 
آيت الله العظمى گلپايگانى فرمودند: «شما اين كار را (در رابطه با مجالس ترحيم آيت الله زاهدى) انجام بده، تا اين سنت عملاً تصويب شده و ادامه يابد».
 
 
 
اين برنامه ادامه يافت، از آن پس اولين اعلاميه سه نفرى مراجع بر ضد رژيم ستم شاهى، با امضاى دسته جمعى، صادر شد؛ به دنبال اين اعلاميه دژخيمان رژيم به بيت معظم آيت الله العظمى گلپايگانى و مراجع ديگر ريختند و درها و شيشه ها را شكستند و عده اى را مجروح كردند و برخى را كشتند و همين حوادث تلخ باعث تهيج احساسات مردم شد و از همه جا سر و صداها به عنوان اعتراض بلند شد و روند انقلاب به مرحله جديد، بلكه به اوج خود رسيد.
 
 
 
در حقيقت مجلس چهلم آيت الله زاهدى موج ديگرى ايجاد كرد و پيامدهاى آن، كمر شاه و رژيمش را شكست. اين نيز از آثار پربركت مرحوم آيت الله زاهدى بود كه به دست فرزند برومندش حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى، با هشيارى و درايت انجام گرفت.
 
 
 
'''دو رؤياى صادقه'''
 
 
 
1. طبق خبر موثق، يكى از محترمين شهرستان جهرم (از شهرهاى فارس) كه ارادت مخلصانه به آيت الله زاهدى داشت، در شب رحلت آيت الله زاهدى، در عالم خواب ديد، جنازه آيت الله زاهدى را تشييع كنندگان به فيضيه آوردند، هاتفى ندا زد: «جنازه را در همين جا دفن كنيد.» ولى بى درنگ هاتف ديگرى ندا زد: «جنازه آقاى زاهدى را بايد در بر حسين دفن كرد.» آن هاتف اول گفت: «قبر حسين همین جاست.» هاتف اول نمى دانست كه حضرت آيت الله زاهدى وصيت كرده كه جنازه اش را در قبرستان شيخان، در قبر برادرش آقا حسين دفن كنند و منظور از حسين، همان آقا حسين، برادر آقاى زاهدى است كه هيچ كس از اين موضوع اطلاع نداشت.
 
 
 
2. آيت الله حاج شيخ عبدالله فقيهى بروجردى، مؤسس درمانگاه و كتابخانه [[قرآن]] و عترت (واقع در خيابان حجت قم) خواب شيرين و پيام دهنده ديگرى ديد كه آن را از زبان آيت الله زاده زاهدى نقل مى كنيم: «در روز رحلت پدرم از خانه بيرون آمدم. در كنار در با آقاى فقيهى، مؤسس خيريه قرآن و عترت، روبرو شدم. پس از سلام و احوال پرسى، فرمود: مژده! گفتم: آن مژده چيست؟ فرمود: در عالم خواب، خود را در محضر حضرت ولى عصر [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف ديدم. مشاهده كردم كه در انگشت دست راستش انگشترى است كه نگين آن بسيار درخشنده و آبدار بود. ناگاه ديدم آن نگين از جاى خود بيرون آمد و به زمين افتاد. وقتى از خواب برخاستم، ناراحت بودم كه اين حادثه بيانگر چه واقعه مهمى است؟ صبح باخبر شدم كه حضرت آيت الله زاهدى رحلت كرده اند، دريافتم كه آقاى زاهدى در پيشگاه امام زمان، قائم آل محمد صلی الله علیه و آله چون نگين ارزشمند، زينت دستش بود و آن شب رحلت كرده است.<ref>نقل از آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته؛ اين واقعه از اين رو براى فرزند آيت الله زاهدى مژده دارد كه نشان دهنده مقام ارجمند پدرش در محضر [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف است.</ref>
 
 
 
==فرزندان حضرت آيت الله زاهدى==
 
 
 
آيت الله زاهدى سه پسر به ترتيب، آقايان: حاج عبدالحسين زاهدى، حاج جعفر زاهدى و حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دارد، كه تنها حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته روحانى است. ايشان در مسجد امام، به جاى پدر اقامه جماعت مى كند و همچون وى به تدريس و ارشاد اشتغال دارد. مهم اين كه در راستاى خدمات اجتماعى، سرپرستى ايتام، احداث كتابخانه در مسجد امام [[قم]] و كمك هاى شايسته به مستضعفان اقدام هاى بسيار كرده اند و با تأسيس پروژه هاى مختلف، در اين زمينه قدم هاى پربركتى برداشته اند كه خود داستان جداگانه و مشروحى دارد.
 
 
 
'''نوشته لوح قبر شريف آيت الله زاهدى'''
 
  
مرقد مطهر آيت الله زاهدى در قم و در قبرستان شيخان، ناحيه شرقى مرقد مطهر حضرت زكريا بن آدم به فاصله حدود يك و نيم مترى آن قرار گرفته است. بر سنگ قبر ايشان چنين نوشته شده است: اَلْعُلَماءُ باقُونَ مابَقِىَ الرَّهْرُ - مضجع شريف عالم عامل و فقيه كامل، حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى قدس سره؛ فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج ملا محمود واعظ قمى طاب ثراه، كه از بزرگان و مراجع و محدثين و مفسرين زمان خويش بود، عمر بابركتش را در حوزه علميه مقدسه قم، به تدريس و تعليم و تصنيف و تأليف و تشديد مبانى دينى و طريقه حقه [[اهل بيت]] صلوات الله عليهم اجمعين گذرانيد. شب پانزدهم [[شعبان]] المعظم سنه 1309 هجرى قمرى ديده به جهان گشود و در سحرگاهان بيست و دوم [[ربیع الثانی]] 1398 ه.ق، مطابق با 1357/1/12 ش، در حدود 89 سالگى دعوت حق را لبيك گفت و به جوار بارى تعالى شتافت«طوبى له و حسن مآب».
+
مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در 12 فروردين 1357 ش، روح ملكوتى حضرت آيت الله زاهدى به ملأ اعلى پيوست و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آيت الله زاهدى در [[قبرستان شیخان قم]]، کنار مرقد مطهر [[زکریا بن آدم|زكريا بن آدم]] قرار گرفته است.   
  
به اميد آن كه از شيوه زندگى اين عالم ربانى و زاهد پاك سرشت و پرتلاش، درس هاى ارزنده اى بياموزيم و آن را بهترين ره توشه سفر [[آخرت]] و مدارج عالى كمالات قرار مى دهيم. سلام و درود همه [[پيامبران]]، امامان علیهم السلام، كروبيان، اولياى خدا و شهيدان راه حق بر روح بلند اين آيت دين و مرجع ربانى و دلسوز باد.
+
رحلت حضرت آيت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژيم ستم شاهى در [[ایران|ايران]] بود. [[تشییع جنازه]] آيت الله زاهدى بسيار باشكوه برگزار شد، از اين رو زمينه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، كه همين موجب افتتاح [[مدرسه فیضیه|مدرسه فيضيه]]، مركز [[حوزه علميه قم]] پس از سال ها تعطيلى شد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۵۵: سطر ۱۰۵:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
محمد محمدى اشتهاردى، ستارگان حرم، جلد 7.
+
* محمد محمدى اشتهاردى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 7.
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۳

مفسر بزرگ شیعه، فقیه مفسر آیت الله  العظمی حاج


ولادت و خاندان

میرزا ابوالفضل زاهدی در 15 شعبان 1309 قمری در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او از خاندان فقه، ارشاد و سيادت بود. مادرش از سادات رضوى، نوه مرحوم سيد عبدالباقى رضوى از خادمان حرم حضرت معصومه علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (1351 ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماينده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم مشروطيت، برگزيدند. از وى چهار جلد كتاب در مواعظ و مطالب سودمند و كتابى در فضيلت صلوات برجاى ماند.

تحصیل و استادان

ميرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى (م، 1350 ه.ق) فراگرفت.

دو نفر ديگر از اساتيد درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آيت الله ميرزا محمد ارباب (م، 1341 ه.ق) و مرحوم آيت الله حاج سيد صادق قمى (م، 1338 ه.ق).

آيت الله زاهدى درس فلسفه و حكمت (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حكيم و استاد گرانمايه، آيت الله ميرزا على اكبر مدرس يزدى (م، 1344 ه.ق) خواند. پس از پيمودن سطوح عاليه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى (م، 1353 ه.ق) شركت كرد و استفاده كافى برد.

آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى در سال 1336 و 1339 ه.ق، دو بار به اراك مسافرت كرد. در حوزه علميه اراك كه تحت نظر آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى (م، 1335 ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدريس و ادامه تحصيل پرداخت. وى در اين حوزه، از اصحاب آيت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى كه حاج شيخ عبدالكريم (در سال 1340 ه.ق) به قم هجرت و حوزه علميه قم را تأسيس كرد، حضرت آيت الله زاهدى در كنار آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، سيد احمد خوانسارى، امام خمينى و...، در محضر درس ايشان شركت كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. در حقيقت اين علما باعث شدند آيت الله حائرى به قم بيايد و با همت عالى و همكارى ياران باصفايش، حوزه علميه قم را نوسازى و تأسيس كند.

حضرت آيت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آيت الله حائرى بود كه هرگاه ايشان براى نماز جماعت در صحن عتيق مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حاضر نمى شد، آيت الله زاهدى را به جاى خود تعيين مى كرد. همچنين در برخى از دشوارى هاى سياسى و اجتماعى كه در عصر مرجعيت آيت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماينده و سخنگوى آيت الله حائرى، نقش بسزايى در آرام كردن اوضاع و امور و رسيدگى به مشكلات مردم داشت.

پس از ورود مرجع كل، آيت الله بروجردى در 14 محرم سال 1364 (دى ماه 1323 ش) به حوزه علميه قم، آيت الله زاهدى در اين هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ايشان شركت مى كرد.

فعالیت‌های علمی

مرحوم آيت الله زاهدى در همه فنون و علوم اسلامى، استاد بود. از اساتيد مختلف كه استوانه هاى عظيم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهى برد. او علاوه بر فقه و اصول، بر زبان انگليسى تسلط داشت و زبان عبرى را نيز از يك نفر يهودى كه به وسيله ايشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ايراد استدلالى در اديان، به تاريخ و جغرافياى اديان گوناگون آشنا بود. از اين رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در اين زمينه از ايشان استفاده مى كردند. به همين دليل از افراد نادرى بود كه در حوزه علميه قم براى بحث علمى با صاحبان اديان انتخاب مى شد؛ زيرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.

علماى بزرگ و مراجع تقليد براى نظريات ايشان از جمله نظريات فقهى اش احترام خاصى قايل بودند. حضرت امام خمينى ايشان را «شيخ الطايفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ايشان را محترم مى شمرد.

از جمله كارهاى علمى او اين بود كه كتاب وسائل الشيعه را از آغاز تا پايان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده احاديث آن را با ذكر مدارك مشخص كرد. بر اهل اطلاع روشن است كه چنين كار فنى نياز به احاطه بسيار دارد و از هر كسى ساخته نيست. خلاصه ايشان جامع معقول و منقول بود، چنان كه اين جامعيت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسير، نصيحت و محاورات خصوصى اش به طور كامل مشاهده مى شد.

از ويژگى هاى آيت الله زاهدى به گفته خودشان، اين بود كه همه كتاب هايى را كه در خانه داشت، به طور كامل مطالعه و نكات جالب را فيش بردارى مى كرد. او واقعاً اهل تحقيق و مطالعه بود، مثلاً كتاب چند جلدى «اُسدالغابه»، «تاريخ بغداد» و «بحارالانوار» را از اول تا آخر مطالعه و نكات آن ها را در يادداشت هاى خود ثبت كرد. از اين رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاريخى مسلط بود. ايشان در مدتى كه در تهران در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدريس تفسير و تاريخ اديان بود، از هر نظر موقعيت عالى بدست آورد، لذا آيت الله العظمى بروجردى ايشان را به قم دعوت داد. وى در مدرسه فيضيه و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسير داشت و حوزويان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.

آيت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدريس در حوزه علميه قم و بیان تفسير قرآن براى حوزويان و عموم مردم پرداخت. در اين دوران شاگردان برجسته اى تربيت كرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سيد شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آيت الله سيد مهدى و آيت الله سيد كاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. اين دو بزرگوار مى فرمودند: «كتاب لاضرر ايشان را در خانه بيرونى آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى در نجف اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى كرديم».[۱]

آيت الله زاهدى به قدرى به تعليم و تعلم اهميت مى داد، كه همواره مى كوشيد مطالب معنوى و علمى را به ديگران بياموزد؛ به طورى كه اين مطلب بين مردم مشهور شد كه: «هر كس از كنار ايشان عبور كند، چيزى ياد مى گيرد».

آثار و تأليفات

آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى تأليفات و آثار خوبى از خود به يادگار گذاشت، از جمله:

  1. رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ايشان با تحقيقات و تتبع در روايات لاضرر، تعداد آن ها را، كه معمولاً مراجع تقليد نوزده روايت در دسترس داشتند، به 38 روايت و سپس به 45 روايت رساند. جالب اين كه حضرت امام خمينى مجموعه اين روايات را براى مطالعه و تحقيق از آقازاده ايشان گرفت. اين رساله بيانگر وسعت تسلط و احاطه ايشان بر احاديث و متون فقهى بود كه با بحث در مورد رجال روايات، هر جا كه صاحب جواهر الكلام بر قاعده لاضرر تمسك كرده، آن را نيز ذكر كرده است. كوتاه سخن آن كه تحقيقات ايشان نشان مى داد محققى نحرير و فقيهى بااستعداد سرشار و حافظه كم نظير است.
  2. رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
  3. اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترين ها در مسايل علمى و اخلاقى).
  4. منطق الحسين علیه السلام (مجموعه اى از سخنان ابا عبدالله الحسين علیه السلام).
  5. مقصد الحسين علیه السلام (بيان اهداف و انگيزه هاى نهضت عاشورا).
  6. تسهيل الامر فى بحث الامر (در علم اصول فقه).
  7. اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
  8. ارغام الكفرة فى سورة البقرة (تبيين نظريه قرآن در سوره بقره براى منكوب كردن كافران عنود).
  9. اقسام الدَّين (در علم فقه).
  10. بخشى از حواشى به جواهر الكلام، كتاب مهم فقهى استدلالى صاحب جواهر (م، 1266 ه.ق).[۲]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

وعظ و خطابه و تبلیغ:

میرزای زاهدی پس از رحلت آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى (م، 1335 ه.ق) به تهران هجرت كرد و بيش از ده سال در مسجد جامع، واقع در بازار تهران، به اقامه جماعت، تدريس تفسير قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا اين كه در سال 1368 ه.ق به قم بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير براى حوزويان مشغول شد.

در سرداب مسجد امام قم - كه در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بيانى شيوا و روان، تفسير قرآن مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شايان و مستمرى به مردم ارائه مى كرد.

آيت الله زاهدى علاوه بر اين جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى كه آيت الله بروجردى در منزل خود تشكيل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شركت مى كردند و توجه آيت الله بروجردى بر اين كه حتماً پاى صحبت آيت الله زاهدى بنشينند، دليل آن است كه آقاى بروجردى عنايت خاصى به او داشتند و او را در بيان مطالب و تحقيقات علمى داراى اعتبار و شأن و مكانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى يافته و در حقيقت منبر او همانند تدريس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.

او در جامعه شناسى و روانشناسى نيز اطلاعاتى وسيع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت كه حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى كردند و گاه با گفتن لطيفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشيد. وى با استفاده از همين شيوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى كرد و به اين ترتيب، مطالب تفسيرى و اخلاقى و معارف دينى را به گوش شنوندگان مى رساند. آيت الله زاهدى بسيار آرام، متين و روان صحبت مى كرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نيز از اشعار و مثال هاى زيبا استفاده مى كرد.

اين ويژگى ها نيز حكايت از آن داشت كه تبحر ويژه اى در بيان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و بلاغت دارد. وى مطالب را از عمق جان بيان مى كرد، از اين رو تأثير نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطيفه گويى و برخورد مهرانگيز او در منبر و جلسات ديگر باعث شده بود كه بسيارى از راننده ها و ميدانى ها به پاى منبرش كشيده شوند و بسيارى از آن ها از خلاف هاى خود توبه كنند و در پرتو نصايح او، هدايت شوند.

آقاى زاهدى در محضر آيت الله بروجردى از موقعيت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ايشان را براى انجام كارهاى مهم از جمله تبليغ و بحث هاى علمى با صاحبان اديان، مأمور مى كرد. آيت الله زاهدى در بسيارى از حوادث تلخ و شيرين اجتماعى و سياسى علاوه بر اين كه مشاور نزديك آيت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام كردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سيد على اكبر برقعى، كه موجب درگيرى هايى در قم و كشتار و مجروح شدن عده اى شد،[۳] آيت الله زاهدى از طرف آيت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان كرد.

از فعاليت هاى آيت الله زاهدى در اين عصر، تلاش وى در مسأله ملى كردن نفت و قطع دست غارتگران بين المللى است. او در كنار مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) ضمن سعى فراوان، بيانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى كرد.[۴]

از حوادث تلخى كه در عصر مرجعيت آيت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله بهائيت بود كه آقاى بروجردى براى مبارزه عليه آن ها، با تمام امكانات به ميدان آمد و آيت الله زاهدى به نمايندگى از طرف ايشان به استان فارس سفر كرد و در خنثى سازى تبليغات مسموم بهائيان و تحريم مصرف پپسى كولا - كه منبع درآمدى براى محفل بهائيان بود - نقش بسزايى برعهده گرفت و در اين راستا، گام هاى راسخى برداشت.

ايشان در مدت زمانى كه نماز جماعت را در مسجد امام قم اقامه مى كرد، به نوسازى و تعميرات اساسى مسجد، به ويژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسيار زيبا و با كاشى كارى هاى جالب، بازسازى كرد و بر توسعه آن افزود.[۵] هم اكنون از اين اماكن به عنوان محل نماز و وعظ و ارشاد و تدريس دروس حوزه علميه كمال استفاده مى شود.

ايشان علاوه بر نوسازى مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، با همت و نفوذ خود در ميان مردم، موفق شد مسجدی در خيابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده قم و اراك را نيز نوسازى و فعال كرد. به علاوه در كمك رسانى به مستضعفان و حل مشكلات مردم، خدمات شايانى انجام داد. در كنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نيز اشتغال و تلاش فراوان داشت.

مبارزه با رژيم پهلوی:

آيت الله زاهدى با تفسیر قرآن و بهره گيرى از نهج البلاغه و احاديث پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گير و دائمى داشت. همواره امر به معروف و نهى از منكر مى كرد. با بيان واقعيات اسلام، مبارزه با طاغوتيان را تأييد مى كرد.

در عصر درگيرى هاى رضاخان نيز همراه مراجع بود و فعاليت چشمگيرى داشت. هنگامى كه رژيم ستم شاهى در سال 1342 ه.ش، امام خمينى را دستگير و زندانى كرد، آيت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات كرد.

او در طرد قانون ننگين كاپيتولاسيون (كه امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعيد شد) سخنرانى كرد؛ در اين سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون كاپيتولاسيون، حكومت شاه پذيرفت كه آمريكاييان خود مجرمانشان را محاكمه كنند و مَحاكم ايران حق محاكمه آن ها را نداشته باشد و اين قانون به منزله ننگين ترين سلطه آمريكا بر ايران بود».

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم آيت الله زاهدى بسيار خوش برخورد و متواضع بود و با همه قشرها، برخورد صميمى داشت؛ در خانه نيز هنگام اعياد و جشن ها از مردم استقبال مى كرد و صميمانه به پذيرايى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبليغ اسلام بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقيقت را با احكام اسلام و تفسير قرآن سيراب مى كرد و ساده زيستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از اين چشمه جوشان فضايل بهره مند شوند.

وى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با اين كه شايستگى مقام مرجعيت را داشت، اما علماى ديگر را بر خود ترجيح داد. و به همان شيوه هميشگى، يعنى به تدريس، تفسير، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در دين و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ احكام حتى انجام مستحبات و ترك مكروهات، جديت و اصرار داشت.

تهجد و راز و نياز آيت الله زاهدى در دل شب و نماز شب او در حدى بود كه هميشه دو ساعت قبل از اذان صبح بيدار مى شد و صداى گريه اش در نماز شب شنيده مى شد. با قرآن انس داشت و تلاوت و تدبر در آيات الهى، از برنامه هاى هميشگى او بود.

همه كارهايش از روى نظم و برنامه بود، به طورى كه اوقات خود را برنامه ريزى كرده بود تا هيچ فرصتى را بيهوده از دست ندهد. در برابر موارد خلاف، غيرت دينى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دين، مقاومت و جديت خلل ناپذيرى داشت و در موارد لازم، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى كرد.

شيفته و شيداى ولايت بود. از اوصاف و فضايل خاندان رسالت، به خصوص اميرمؤمنان على علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت.

براى حفظ دين و شعائر مذهبى، از جان مايه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبيت دين خدا و پاشيدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى كرد و با وجود كسالت و كهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.

وفات

مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در 12 فروردين 1357 ش، روح ملكوتى حضرت آيت الله زاهدى به ملأ اعلى پيوست و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آيت الله زاهدى در قبرستان شیخان قم، کنار مرقد مطهر زكريا بن آدم قرار گرفته است.

رحلت حضرت آيت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژيم ستم شاهى در ايران بود. تشییع جنازه آيت الله زاهدى بسيار باشكوه برگزار شد، از اين رو زمينه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، كه همين موجب افتتاح مدرسه فيضيه، مركز حوزه علميه قم پس از سال ها تعطيلى شد.

پانویس

  1. نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شيخ محمود زاهدى.
  2. اقتباس از گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 166.
  3. در عصر نخست وزيرى دكتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى كردند. كارشان به جايى رسيده بود كه قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سيد على اكبر برقعى - كه نويسنده اى چيره دست بود - به نمايش گذاشتند. در دى ماه 1331 شمسى، همين شخص به وين رفت و در كنگره جهانى توده اى ها كه از طرف دولت كمونيست شوروى حمايت مى شد، شركت كرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى كردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگير شدند و بر اثر تيراندازى مأمورين عده اى كشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آيت الله بروجردى، سيد على اكبر برقعى به يزد تبعيد شد.
  4. در ماجراى ملى كردن صنعت نفت، در سال 1329 شمسى، ائتلافى بين آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و دكتر مصدق وجود داشت. مرحوم آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) از آيت الله كاشانى پشتيبانى و مردم را براى ملى كردن صنعت نفت بسيج مى كرد. آيت الله زاهدى در اين برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگليس سخن مى گفت و طرفدار ملى كردن صنعت نفت و قطع ايادى استعمار انگليس بود. از اين رو همراه آيت الله خوانسارى از آيت الله كاشانى حمايت كرد و نقش بسزايى در آگاهى بخشى و بسيج مردم براى تحقق ملى كردن صنعت نفت داشت.
  5. از ناحيه خيابان شمالى كه قبلاً جزء مسجد بود و همچنين از ناحيه حياط، فضاى وسيعى را جزء سرداب كرد؛ به طورى كه فضاى سرداب كه 320 متر بود، به 900 متر رسيد.

منابع