میرزا ابوالفضل زاهدی قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى را به میرزا ابوالفضل زاهدی قمی منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
مفسر بزرگ شیعه، فقیه مفسر آیت الله  العظمی حاج
+
'''آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدی قمی''' (۱۳۵۷-۱۲۷۰ ش)، فقیه، مفسر و عالم مجاهد [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[شیخ ابوالقاسم قمی|شیخ ابوالقاسم قمى]] و [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]] بود. وی از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] بود و علاوه بر تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] براى حوزویان، به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]] و موعظه و ارشاد مردم می‌پرداخت. تلاش در ملى کردن نفت، مبارزه با فرقه [[بهائیت|بهائیت]]، مخالفت با قانون کاپیتولاسیون و احداث و توسعه [[مسجد|مساجد]]، از فعالیت‌ها و خدمات مهم اجتماعی اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = میرزا ابوالفضل زاهدی قمی
 +
|تصویر=[[پرونده:Zahedi.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۷۰ شمسی
 +
|زادگاه =  [[قم]]
 +
|وفات =  ۱۳۵۷ شمسی
 +
|مدفن = قم، قبرستان شیخان
 +
|اساتید =  [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]، [[شیخ ابوالقاسم قمی]]، [[میرزا محمد ارباب قمی]]، [[میرزا علی اکبر مدرس یزدی]]،...
 +
|شاگردان = آقا سید شاه آبادى، سید مهدى مرعشى، سید کاظم مرعشى،...
 +
|آثار = رسالة الضّرر، اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل، مقصد الحسین علیه‌السلام، تسهیل الامر فى بحث الامر، اثبات المعلوم فى نفى المفهوم، اقسام الدَّین،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
<br />
+
میرزا ابوالفضل زاهدی قمی در ۱۵ [[ماه شعبان|شعبان]] ۱۳۰۹ قمری در شهر مقدس [[قم]] دیده به جهان گشود. او از خاندان [[فقه]]، ارشاد و سیادت بود. مادرش از [[سادات]] رضوى، نوه مرحوم سید عبدالباقى رضوى از خادمان [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (۱۳۵۱ ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماینده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم [[مشروطیت|مشروطیت]]، برگزیدند. از وى چهار جلد کتاب در مواعظ و مطالب سودمند و کتابى در فضیلت صلوات برجاى ماند. 
==ولادت و خاندان ==
 
  
میرزا ابوالفضل زاهدی در 15 [[ماه شعبان|شعبان]] 1309 قمری در شهر مقدس [[قم]] دیده به جهان گشود. او از خاندان [[فقه]]، ارشاد و سيادت بود. مادرش از [[سادات]] رضوى، نوه مرحوم سيد عبدالباقى رضوى از خادمان [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (1351 ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماينده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم [[مشروطیت|مشروطيت]]، برگزيدند. از وى چهار جلد كتاب در مواعظ و مطالب سودمند و كتابى در فضيلت صلوات برجاى ماند. 
+
==تحصیل و استادان==
  
==تحصیل و استادان ==
+
میرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه میرزا سید محمد برقعى (م، ۱۳۵۰ ه.ق) فراگرفت. دو نفر دیگر از اساتید درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آیت الله [[میرزا محمد ارباب قمی|میرزا محمد ارباب]] (م، ۱۳۴۱ ه.ق) و مرحوم آیت الله [[سید صادق قمی|حاج سید صادق قمى]] (م، ۱۳۳۸ ه.ق).
  
ميرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى (1350 ه.ق) فراگرفت.
+
آیت الله زاهدى درس [[فلسفه]] و [[حکمت]] (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حکیم و استاد گرانمایه، آیت الله [[میرزا علی اکبر مدرس یزدی|میرزا على اکبر مدرس یزدى]] (م، ۱۳۴۴ ه.ق) خواند. پس از پیمودن سطوح عالیه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آیت الله [[شیخ ابوالقاسم قمی|شیخ ابوالقاسم کبیر قمى]] (م، ۱۳۵۳ ه.ق) شرکت کرد و استفاده کافى برد.
  
دو نفر ديگر از اساتيد درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آيت الله [[میرزا محمد ارباب قمی|ميرزا محمد ارباب]] (متوفى 1341 ه.ق) و مرحوم آيت الله [[سید صادق قمی|حاج سيد صادق قمى]] (وفات يافته سال 1338 ه.ق).
+
آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى در سال ۱۳۳۶ و ۱۳۳۹ ه.ق، دو بار به اراک مسافرت کرد. در [[حوزه علمیه]] اراک که تحت نظر آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]] (م، ۱۳۳۵ ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدریس و ادامه تحصیل پرداخت. وى در این حوزه، از اصحاب آیت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى که حاج شیخ عبدالکریم (در سال ۱۳۴۰ ه.ق) به [[قم]] هجرت و [[حوزه علمیه قم]] را تأسیس کرد، حضرت آیت الله زاهدى در کنار آیات عظام: [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپایگانى]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشى نجفى]]، [[سید احمد خوانساری|سید احمد خوانسارى]]، [[امام خمینی|امام خمینى]] و...، در محضر درس ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان شد. در حقیقت این علما باعث شدند آیت الله حائرى به قم بیاید و با همت عالى و همکارى یاران باصفایش، حوزه علمیه قم را نوسازى و تأسیس کند.
  
آيت الله زاهدى درس [[فلسفه]] و [[حكمت]] (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حكيم و استاد گرانمايه، آيت الله [[میرزا علی اکبر مدرس یزدی|ميرزا على اكبر مدرس يزدى]]<ref>ميرزا على اكبر حكيم يزدى، از فلاسفه بزرگ و مدرسان وارسته بود. او در حوزه علميه قم به درس اسفار و [[حكمت]] متعاليه اشتغال داشت و شاگردانى همچون: حضرت [[امام خمينى]] را پرورش داد. از او تأليفات ارزنده اى به يادگار مانده است و سرانجام در اواخر سال 1344 ه.ق در قم رحلت كرد و در قبرستان شيخان قم، در جوار مرقد مطهر زكريا بن آدم به خاك سپرده شد. شرح حال اين حكيم الهى، در كتاب ستارگان حرم، ج 2، ص 97 تا 113 آمده است.</ref> خواند. پس از پيمودن سطوح عاليه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آيت الله [[شیخ ابوالقاسم قمی|شيخ ابوالقاسم كبير قمى]]<ref>آيت الله العظمى شيخ ابوالقاسم كبير (وفات يافته 1353 ه.ق) از فقها و مجتهدان محقق حوزه علميه قم بود. در [[قم]] و [[نجف]] درس خواند، در نجف اشرف از محضر درس آخوند شيخ محمدكاظم خراسانى (صاحب كفاية الاصول، متوفى سال 1329 ه.ق) و مرحوم آيت الله سيد محمدكاظم يزدى (صاحب عروة الوثقى، متوفى سال 1337 ه.ق) استفاده فراوان برد؛ تا به درجه اى از [[اجتهاد]] رسيد كه بعضى وى را بر آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى ترجيح مى دادند. از مرجع معروف تقليد حاج آقا حسين قمى نقل شده است كه: «من منكر بودم كه در اين عصر، در شرايط فعلى و فساد عمومى، آدم خوب پيدا شود، تا آن كه آن جناب را در قم و آقا سيد مرتضى كشميرى را در نجف اشرف يافتم و يقين كردم كه در اين عصر هم آدم كامل و مؤمن حقيقى يافت مى شود.» او در سال 1353 ه.ق دو سال قبل از وفات آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى در هفتاد سالگى رحلت كرد. قبرش در رواق بالاسر حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها نزديك مرقد آيت الله حائرى قرار دارد. حضرت [[امام خمينى]] از او به عنوان «يكى از علماى زاهد و وارسته» ياد كرده است. (آثار الحجة، ج 2،‌ ص 26 و صحيفه نور، ج 19،‌ ص 157)</ref> شركت كرد و استفاده كافى برد.
+
حضرت آیت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آیت الله حائرى بود که هرگاه ایشان براى [[نماز جماعت]] در صحن عتیق مرقد مطهر [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|حضرت معصومه]] سلام الله علیها حاضر نمى شد، آیت الله زاهدى را به جاى خود تعیین مى کرد. همچنین در برخى از دشوارى هاى سیاسى و اجتماعى که در عصر [[مرجعیت|مرجعیت]] آیت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماینده و سخنگوى آیت الله حائرى، نقش بسزایى در آرام کردن اوضاع و امور و رسیدگى به مشکلات مردم داشت.
  
آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى در سال 1336 و 1339 ه.ق، دو بار به اراك مسافرت كرد. در [[حوزه علميه]] اراك كه تحت نظر آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (م، 1335 ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدريس و ادامه تحصيل پرداخت. وى در اين حوزه، از اصحاب آيت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى كه حاج شيخ عبدالكريم (در سال 1340 ه.ق) به [[قم]] هجرت و [[حوزه علميه قم]] را تأسيس كرد، حضرت آيت الله زاهدى در كنار آيات عظام: [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپايگانى]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشى نجفى]]، [[سید احمد خوانساری|سيد احمد خوانسارى]]، [[امام خمینی|امام خمينى]] و...، در محضر درس ايشان شركت كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. در حقيقت اين علما باعث شدند آيت الله حائرى به قم بيايد و با همت عالى و همكارى ياران باصفايش، حوزه علميه قم را نوسازى و تأسيس كند.
+
پس از ورود مرجع کل، [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] در ۱۴ [[ماه محرم|محرم]] سال ۱۳۶۴ (دى ماه ۱۳۲۳ ش) به حوزه علمیه قم، آیت الله زاهدى در این هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ایشان شرکت مى کرد.
  
حضرت آيت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آيت الله حائرى بود كه هرگاه ايشان براى [[نماز جماعت]] در صحن عتيق مرقد مطهر [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|حضرت معصومه]] سلام الله علیها حاضر نمى شد، آيت الله زاهدى را به جاى خود تعيين مى كرد. همچنين در برخى از دشوارى هاى سياسى و اجتماعى كه در عصر [[مرجعیت|مرجعيت]] آيت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماينده و سخنگوى آيت الله حائرى، نقش بسزايى در آرام كردن اوضاع و امور و رسيدگى به مشكلات مردم داشت.
+
==فعالیت‌های علمی==
  
پس از ورود مرجع كل، [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] در 14 [[ماه محرم|محرم]] سال 1364 (دى ماه 1323 ش) به حوزه علميه قم، آيت الله زاهدى در اين هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ايشان شركت مى كرد.
+
مرحوم آیت الله زاهدى در همه فنون و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، استاد بود. او علاوه بر [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، بر زبان انگلیسى تسلط داشت و زبان عبرى را نیز از یک نفر [[یهود|یهودى]] که به وسیله ایشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ایراد استدلالى در ادیان، به [[تاریخ|تاریخ]] و جغرافیاى ادیان گوناگون آشنا بود. از این رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در این زمینه از ایشان استفاده مى کردند. به همین دلیل از افراد نادرى بود که در [[حوزه علمیه قم]] براى بحث علمى با صاحبان ادیان انتخاب مى شد؛ زیرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.
  
==تسلط بر علوم مختلف==
+
علماى بزرگ و مراجع تقلید براى نظریات ایشان از جمله نظریات فقهى اش احترام خاصى قایل بودند. حضرت [[امام خمینى]] ایشان را «شیخ الطایفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ایشان را محترم مى شمرد.
  
مرحوم آيت الله زاهدى در همه فنون و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، استاد بود. از اساتيد مختلف كه استوانه هاى عظيم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهى برد. او علاوه بر [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، بر زبان انگليسى تسلط داشت و زبان عبرى را نيز از يك نفر [[یهود|يهودى]] كه به وسيله ايشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ايراد استدلالى در اديان، به تاريخ و جغرافياى اديان گوناگون آشنا بود. از اين رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در اين زمينه از ايشان استفاده مى كردند. به همين دليل از افراد نادرى بود كه در [[حوزه علميه قم]] براى بحث علمى با صاحبان اديان انتخاب مى شد؛ زيرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.
+
از جمله کارهاى علمى او این بود که کتاب [[وسائل الشیعه]] را از آغاز تا پایان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده [[احادیث]] آن را با ذکر مدارک مشخص کرد. بر اهل اطلاع روشن است که چنین کار فنى نیاز به احاطه بسیار دارد و از هر کسى ساخته نیست. خلاصه ایشان جامع معقول و منقول بود، چنان که این جامعیت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، نصیحت و محاورات خصوصى اش به طور کامل مشاهده مى شد.
  
علماى بزرگ و مراجع تقليد براى نظريات ايشان از جمله نظريات فقهى اش احترام خاصى قايل بودند. حضرت [[امام خمينى]] ايشان را «شيخ الطايفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ايشان را محترم مى شمرد.  
+
از ویژگى هاى آیت الله زاهدى به گفته خودشان، این بود که همه کتاب هایى را که در خانه داشت، به طور کامل مطالعه و نکات جالب را فیش بردارى مى کرد. او واقعاً اهل تحقیق و مطالعه بود، مثلاً کتاب چند جلدى «[[اسد الغابه فی معرفة الصحابه (کتاب)|اُسدالغابه]]»، «[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]» و «[[بحارالانوار]]» را از اول تا آخر مطالعه و نکات آن ها را در یادداشت هاى خود ثبت کرد. از این رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاریخى مسلط بود. ایشان در مدتى که در [[تهران]] در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدریس [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و تاریخ ادیان بود، از هر نظر موقعیت عالى بدست آورد، لذا آیت الله العظمى بروجردى ایشان را به قم دعوت داد. وى در [[مدرسه فیضیه]] و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسیر داشت و حوزویان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.
  
از جمله كارهاى علمى او اين بود كه كتاب [[وسائل الشيعه]] را از آغاز تا پايان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده [[احاديث]] آن را با ذكر مدارك مشخص كرد. بر اهل اطلاع روشن است كه چنين كار فنى نياز به احاطه بسيار دارد و از هر كسى ساخته نيست. خلاصه ايشان جامع معقول و منقول بود، چنان كه اين جامعيت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسير، نصيحت و محاورات خصوصى اش به طور كامل مشاهده مى شد.
+
آیت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] و بیان [[تفسیر قرآن]] براى حوزویان و عموم مردم پرداخت. در این دوران شاگردان برجسته اى تربیت کرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سید شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آیت الله سید مهدى و آیت الله سید کاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. این دو بزرگوار مى فرمودند: «کتاب لاضرر ایشان را در خانه بیرونى آیت الله [[سید عبدالهادی شیرازی|سید عبدالهادى شیرازى]] در [[نجف]] اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى کردیم».<ref>نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شیخ محمود زاهدى.</ref>
  
از ويژگى هاى آيت الله زاهدى به گفته خودشان، اين بود كه همه كتاب هايى را كه در خانه داشت، به طور كامل مطالعه و نكات جالب را فيش بردارى مى كرد. او واقعاً اهل تحقيق و مطالعه بود، مثلاً كتاب چند جلدى «[[اسد الغابه فی معرفة الصحابه (کتاب)|اُسدالغابه]]»، «[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاريخ بغداد]]» و «[[بحارالانوار]]» را از اول تا آخر مطالعه و نكات آن ها را در يادداشت هاى خود ثبت كرد. از اين رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاريخى مسلط بود. ايشان در مدتى كه در [[تهران]] در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير]] و تاريخ اديان بود، از هر نظر موقعيت عالى بدست آورد، لذا آيت الله العظمى بروجردى ايشان را به قم دعوت داد. وى در [[مدرسه فيضيه]] و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسير داشت و حوزويان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.<ref>صحنه اى از جلسه تفسير ايشان در [[مدرسه فيضيه]]، كه بيانگر شركت شاگردان بسيار است، به صورت عكس و تصوير، در كتاب آثار الحجة، ج 1، ص 37 گردآوری شده و ديدنى است.</ref>
+
آیت الله زاهدى به قدرى به تعلیم و تعلم اهمیت مى داد، که همواره مى کوشید مطالب معنوى و علمى را به دیگران بیاموزد؛ به طورى که این مطلب بین مردم مشهور شد که: «هر کس از کنار ایشان عبور کند، چیزى یاد مى گیرد».
  
آيت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدريس در [[حوزه علميه قم]] و بیان [[تفسير قرآن]] براى حوزويان و عموم مردم پرداخت. در اين دوران شاگردان برجسته اى تربيت كرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سيد شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آيت الله سيد مهدى و آيت الله سيد كاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. اين دو بزرگوار مى فرمودند: «كتاب لاضرر ايشان را در خانه بيرونى آيت الله [[سید عبدالهادی شیرازی|سيد عبدالهادى شيرازى]] در [[نجف]] اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى كرديم».<ref>نقل از فرزند معظم له، حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
آيت الله زاهدى به قدرى به تعليم و تعلم اهميت مى داد، كه همواره مى كوشيد مطالب معنوى و علمى را به ديگران بياموزد؛ به طورى كه اين مطلب بين مردم مشهور شد كه: «هر كس از كنار ايشان عبور كند، چيزى ياد مى گيرد».
+
آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى تألیفات و آثار خوبى از خود به یادگار گذاشت، از جمله:
  
==آثار و تأليفات ==
+
#رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ایشان با تحقیقات و تتبع در روایات [[قاعده لاضرر|لاضرر]]، تعداد آن ها را، که معمولاً مراجع تقلید نوزده روایت در دسترس داشتند، به ۳۸ روایت و سپس به ۴۵ روایت رساند. جالب این که حضرت [[امام خمینى]] مجموعه این روایات را براى مطالعه و تحقیق از آقازاده ایشان گرفت. این رساله بیانگر وسعت تسلط و احاطه ایشان بر [[احادیث]] و متون فقهى بود که با بحث در مورد رجال روایات، هر جا که صاحب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر الکلام]] بر قاعده لاضرر تمسک کرده، آن را نیز ذکر کرده است. کوتاه سخن آن که تحقیقات ایشان نشان مى داد محققى نحریر و فقیهى بااستعداد سرشار و حافظه کم نظیر است.
 
 
آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدى تأليفات و آثار خوبى از خود به يادگار گذاشت، از جمله:
 
 
 
#رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ايشان با تحقيقات و تتبع در روايات [[قاعده لاضرر|لاضرر]]، تعداد آن ها را، كه معمولاً مراجع تقليد نوزده روايت در دسترس داشتند، به 38 روايت و سپس به 45 روايت رساند. جالب اين كه حضرت [[امام خمينى]] مجموعه اين روايات را براى مطالعه و تحقيق از آقازاده ايشان گرفت. اين رساله بيانگر وسعت تسلط و احاطه ايشان بر [[احاديث]] و متون فقهى بود كه با بحث در مورد رجال روايات، هر جا كه صاحب جواهر الكلام بر قاعده لاضرر تمسك كرده، آن را نيز ذكر كرده است. كوتاه سخن آن كه تحقيقات ايشان نشان مى داد محققى نحرير و فقيهى بااستعداد سرشار و حافظه كم نظير است.
 
 
#رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
 
#رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
#اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترين ها در مسايل علمى و اخلاقى).
+
#اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترین ها در مسایل علمى و اخلاقى).
#منطق الحسين علیه السلام (مجموعه اى از سخنان [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسين]] علیه السلام).
+
#منطق الحسین علیه السلام (مجموعه اى از سخنان [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسین]] علیه السلام).
#مقصد الحسين علیه السلام (بيان اهداف و انگيزه هاى نهضت [[عاشورا]]).
+
#مقصد الحسین علیه السلام (بیان اهداف و انگیزه هاى نهضت [[عاشورا]]).
#تسهيل الامر فى بحث الامر (در علم [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول فقه]]).
+
#تسهیل الامر فى بحث الامر (در علم [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول فقه]]).
 
#اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
 
#اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
#ارغام الكفرة فى سورة البقرة (تبيين نظريه [[قرآن]] در [[سوره بقره]] براى منكوب كردن كافران عنود).
+
#ارغام الکفرة فى سورة البقرة (تبیین نظریه [[قرآن]] در [[سوره بقره]] براى منکوب کردن کافران عنود).
#اقسام الدَّين (در علم [[فقه]]).
+
#اقسام الدَّین (در علم [[فقه]]).
#بخشى از حواشى به [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر الكلام]]، كتاب مهم فقهى استدلالى [[صاحب جواهر]] (م، 1266 ه.ق).<ref>اقتباس از گنجينه دانشمندان، ج ص 166.</ref>
+
#بخشى از حواشى به [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر الکلام]]، کتاب مهم فقهى استدلالى [[صاحب جواهر]] (م، ۱۲۶۶ ه.ق).<ref>اقتباس از گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۱۶۶.</ref>
 
 
== فعالیتهای اجتماعی ==
 
میرزای زاهدی پس از رحلت آيت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائرى]] (1335 ه.ق) به [[تهران]] هجرت كرد و بيش از ده سال در [[مسجد جامع]]، واقع در بازار تهران، به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]]، تدريس و تفسير قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا اين كه در سال 1368 ه.ق به قم بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير براى حوزويان مشغول شد.
 
 
 
در سرداب مسجد امام قم - كه در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بيانى شيوا و روان، تفسير [[قرآن]] مى گفت. آرى خدمات علمى و فرهنگى شايان و مستمرى به مردم ارائه كرد و نگارنده خود بارها در مجلس تفسير او شركت كردم و استفاده بردم. بزرگان حوزه نيز مستفيض مى شدند.
 
 
 
آيت الله زاهدى علاوه بر اين جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى كه آيت الله العظمى بروجردى در منزل خود تشكيل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شركت مى كردند و توجه آيت الله بروجردى بر اين كه حتماً پاى صحبت آيت الله زاهدى بنشينند. دليل آن است كه آقاى بروجردى عنايت خاصى به او داشتند و او را در بيان مطالب و تحقيقات علمى داراى اعتبار و شأن و مكانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى يافته و در حقيقت منبر او همانند تدريس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.
 
 
 
او در جامعه شناسى و روانشناسى نيز اطلاعاتى وسيع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت كه حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى كردند و گاه با گفتن لطيفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشيد. وى با استفاده از همين شيوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى كرد و به اين ترتيب، مطالب تفسيرى و [[اخلاق|اخلاقى]] و معارف دينى را به گوش شنوندگان مى رساند. آيت الله زاهدى بسيار آرام، متين و روان صحبت مى كرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نيز از اشعار و مثال هاى زيبا استفاده مى كرد.
 
 
 
اين ويژگى ها نيز حكايت از آن داشت كه تبحر ويژه اى در بيان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و [[بلاغت]] دارد. وى مطالب را از عمق جان بيان مى كرد، از اين رو تأثير نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطيفه گويى و برخورد مهرانگيز او در منبر و جلسات ديگر باعث شده بود كه بسيارى از راننده ها و ميدانى ها به پاى منبرش كشيده شوند و بسيارى از آن ها از خلاف هاى خود [[توبه]] كنند و در پرتو نصايح او، هدايت شوند.
 
 
 
آقاى زاهدى در محضر [[آیت الله بروجردی|آيت الله بروجردى]] از موقعيت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ايشان را براى انجام كارهاى مهم از جمله تبليغ و بحث هاى علمى با صاحبان اديان، مأمور مى كرد. آيت الله زاهدى در بسيارى از حوادث تلخ و شيرين اجتماعى و سياسى علاوه بر اين كه مشاور نزديك آيت الله العظمى بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام كردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سيد على اكبر برقعى، كه موجب درگيرى هايى در قم و كشتار و مجروح شدن عده اى شد،<ref>در عصر نخست وزيرى دكتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى كردند. كارشان به جايى رسيده بود كه قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سيد على اكبر برقعى - كه نويسنده اى چيره دست بود - به نمايش گذاشتند. در دى ماه 1331 شمسى، همين شخص به وين رفت و در كنگره جهانى توده اى ها كه از طرف دولت كمونيست شوروى حمايت مى شد، شركت كرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى كردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگير شدند و بر اثر تيراندازى مأمورين عده اى كشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آيت الله بروجردى، سيد على اكبر برقعى به يزد تبعيد شد.</ref> آيت الله زاهدى از طرف آيت الله العظمى بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان كرد.
 
 
 
از فعاليت هاى آيت الله زاهدى در اين عصر، تلاش وى در مسأله ملى كردن نفت و قطع دست غارتگران بين المللى است. او در كنار مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (م، 1371 ه.ق) ضمن سعى فراوان، بيانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى كرد.<ref>در ماجراى ملى كردن صنعت نفت، در سال 1329 شمسى، ائتلافى بين آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و دكتر مصدق وجود داشت. مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (وفات يافته سال 1371 ه.ق) از آيت الله كاشانى پشتيبانى و مردم را براى ملى كردن صنعت نفت بسيج مى كرد. آيت الله زاهدى در اين برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگليس سخن مى گفت و طرفدار ملى كردن صنعت نفت و قطع ايادى استعمار انگليس بود. از اين رو همراه آيت الله خوانسارى از آيت الله كاشانى حمايت كرد و نقش بسزايى در آگاهى بخشى و بسيج مردم براى تحقق ملى كردن صنعت نفت داشت.</ref>
 
 
 
از حوادث تلخى كه در عصر مرجعيت آيت الله العظمى بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله [[بهائیت|بهائيت]] بود كه آقاى بروجردى براى مبارزه عليه آن ها، با تمام امكانات به ميدان آمد و آيت الله زاهدى به نمايندگى از طرف ايشان به استان فارس سفر كرد و در خنثى سازى تبليغات مسموم بهائيان و تحريم مصرف پپسى كولا - كه منبع درآمدى براى محفل بهائيان بود. - نقش بسزايى برعهده گرفت و در اين راستا، گام هاى راسخى برداشت، كه خود داستان مفصلى دارد.
 
 
 
از آثار اين رادمرد علم و عمل، پرورش شاگردان بسيارى از قشر حوزه، بازار و ساير مردم بود، كه در جاى خود نقش بسزايى در پيشرفت [[اسلام]] و حفظ جامعه از گناه و انحراف داشت و بسيارى از طلاب را با شيوه منبر و سخنرانى آشنا كرد.
 
 
 
ايشان در مدت زمانى كه [[نماز جماعت]] را در مسجد امام قم اقامه مى كرد، به نوسازى و تعميرات اساسى مسجد، به ويژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسيار زيبا و با كاشى كارى هاى جالب، بازسازى كرد و بر توسعه آن افزود.<ref>از ناحيه خيابان شمالى كه قبلاً جزء مسجد بود و همچنين از ناحيه حياط، فضاى وسيعى را جزء سرداب كرد؛ به طورى كه فضاى سرداب كه 320 متر بود، به 900 متر رسيد.</ref> هم اكنون از اين اماكن به عنوان محل [[نماز]] و وعظ و ارشاد و تدريس دروس حوزه علميه كمال استفاده مى شود.
 
 
 
ايشان علاوه بر نوسازى مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، با همت و نفوذ خود در ميان مردم، موفق شد مسجدی در خيابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده [[قم]] و اراك را نيز نوسازى و فعال كرد. به علاوه در كمك رسانى به مستضعفان و حل مشكلات مردم، خدمات شايانى انجام داد. در كنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نيز اشتغال و تلاش فراوان داشت.
 
 
 
==ویژگیهای اخلاقی==
 
 
 
مرحوم آيت الله زاهدى بسيار خوش برخورد و خندان بود و با همه قشرها، برخورد صميمى داشت؛ چرا كه خصلت تواضع در او به صورت كامل وجود داشت. گاهى او را در مسجد امام مى ديدم كه كنار ديوار و روس سكوى مسجد نشسته و با تواضع خاصى مشغول ذكر خدا و در انتظار [[نماز جماعت]] است و هر از چندى مردم به خدمتش مى رسيدند و با كمال سادگى، مسئله خود را از او مى پرسيدند و پاسخ دريافت مى كردند.
 
 
 
در خانه نيز هنگام اعياد و جشن ها از مردم استقبال مى كرد و صميمانه به پذيرايى مى پرداخت. با مردم احوال پرسى مى كرد و به صورتى دوستانه و صميمى به آن ها تبريك مى گفت. او هيچ چيزى را وجه المصالحه اسلام قرار نمى داد و تمام هم و غمَش تبليغ اسلام بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقيقت را با [[احكام]] اسلام و تفسير [[قرآن]] سيراب مى كرد و ساده زيستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از اين چشمه جوشان فضايل بهره مند شوند.
 
 
 
حضرت [[امام خمينى]] احترام خاصى به ايشان مى نمود و او را به «شيخ الفقهاء» مى خواند (زيرا از نظر سن، حدود يازده سال از امام بزرگتر بود.) به ياد دارم در يكى از شب هاى جشن، در سال هاى 41 و 42 حضرت امام خمينى قبل از تبعيد و زندان، به سرداب مسجد امام وارد شد و نزد آيت الله زاهدى نشست. ملاقات آن ها در آن شب بسيار با ملاطفت و مهر و محبت بود، گويى دو يار صميمى مدت ها يكديگر را نديده اند! در فضايى بسيار باصفا احوال همديگر را پرسيدند. آيت الله زاهدى نيز هنگام استقبال و بدرقه، احترام فوق العاده اى به امام ابراز كرد.
 
 
 
==مبارزه ایشان با رژيم و نهى از منكر==
 
 
 
آيت الله زاهدى با تفسیر [[قرآن]] و بهره گيرى از [[نهج البلاغه]] و [[احاديث]] [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گير و دائمى داشت. همواره امر به معروف و نهى از منكر مى كرد. با بيان واقعيات اسلام، مبارزه با طاغوتيان را تأييد مى كرد؛ امر به معروف و نهى از منكر او حتى در كوچه و بازار و... ديده مى شد.
 
 
 
در برابر [[گناه]]، عكس العمل نشان مى داد و اگر به كسى ظلم مى شد، ظالم را نصيحت و از ظلم جلوگيرى مى كرد و در عصر درگيرى هاى رضاخان نيز همراه مراجع بود و فعاليت چشمگيرى داشت. هنگامى كه رژيم ستم شاهى در سال 1342 ه.ش، حضرت امام خمينى را دستگير و زندانى كرد، آيت الله زاهدى تصميم گرفت با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات كند.
 
 
 
وقتى كه بيت معظم رهبر عاليقدر انقلاب از ملاقات ايشان با امام، آگاه مى شوند، تصميم مى گيرند مقدارى لباس و تعدادى كتاب براى امام بفرستند، ايشان قبول مى كند؛ اما دستگاه انتظامى و اطلاعاتى از ترس اطلاع امام از خارج زندان و پيامدهاى آن، از بردن لباس و كتاب به وسيله ايشان جلوگيرى مى كند. آن ها لباس و كتاب ها را از ايشان مى گيرند، با اين قول كه؛ خودمان به خدمت آقاى خمينى مى رسانيم.
 
 
 
ملاقات آيت الله زاهدى با امام آن طور كه ايشان مى فرمود از نظر ابراز عواطف و احساسات طرفين، ديدنى بود. البته متانت و صلابت امام، مانند خار از زندان كاملاً عادى بود. او در اين ملاقات از نزديك احوال امام را جويا شد و براى سلامتى و آزادى امام [[دعا]] كرد، ولى كتاب ها و لباس را به قم بازگرداند و از اين عمل زشت دستگاه اطلاعات بسيار ناراحت شد و در طرد قانون ننگين كاپيتولاسيون (كه امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعيد شد.) سخنرانى كرد؛ در اين سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون كاپيتولاسيون، حكومت شاه پذيرفت كه آمريكاييان خود مجرمانشان را محاكمه كنند و مَحاكم ايران حق محاكمه آن ها را نداشته باشد و اين قانون به منزله ننگين ترين سلطه آمريكا بر ايران بود».
 
 
 
حضرت امام خمينى با تمام توان بر ضد شاه و رژيمش فرياد كشيد و عاملان چنين لايحه ننگينى را كه به مجلس براى تصويب برده بودند، رسوا كرد و موجب بطلان چنين پيشنهاد استعمارى شد، البته همين امر باعث تبعيد ايشان به تركيه و از آن جا به [[نجف]] اشرف شد. امام در يك سخنرانى فرمود: «مردم به خاطر اين ننگ بايد پرچم سياه بر سر منازل خود بزنند».
 
 
 
حضرت آيت الله زاهدى پس از سخنرانى بسيار باصلابت و محكم امام در مسجد امام در مجلس باشكوهى، موضوع كاپيتولاسيون را عنوان كرد و به تشريح و بيان زشتى كاپيتولاسيون و پيامدهاى شوم آن پرداخت، آن گاه فرمود: «اگر آيت الله خمينى فرمود: سزاوار است به جاى جشن، پرچم سياه برافرازيد، من مى گويم سزاوار است كه لباس سياه و عزا بپوشيد و به اين ترتيب تأثر و اندوه خود را نسبت به اين پديده استعمارى، اعلام كنيد».
 
 
 
سپس از مفاد اين آيه شريفه استفاده كرد: «انّ الْمُلُوكَ اِذا دَخَلُوا قَرْيَةً اَفْسَدُوها وَجَعَلُوا اَعِزَّةَ اَهْلِها اَذِلَّةً وَكَذلِكَ يَعْعَلُونَ؛ پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى مى شوند، آن را به فساد و تباهى مى كشند و عزيزان آن جا را ذليل مى كنند، آرى كار آنان همين گونه است».<ref>[[سوره نمل]]، آيه 34.</ref>
 
 
 
و به اين ترتيب عدم لياقت و شايستگى شاه و دولت وقت را در مورد تصويب چنين قانون ننگينى در مجلس فرمايشى، گوشزد كرد و به مردم، براى جلوگيرى از تصويب چنين قانونى، هشدار داد. او هدف شاهان را افساد و ذليل كردن و تحقير مسلمانان دانست و از اين موضوع كه چرا زمامدار كشور بايد به ملتش چنين رفتار نابخردانه كند، به شدت انتقاد كرد.
 
 
 
روشن است كه چنين سخنرانى، آن هم در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام قم در ميان انبوه جمعيت، تأييد آشكار مبارزات [[امام خمينى]] و دعوت علنى مردم به مبارزه و نهى از منكر بود.
 
 
 
==فضائل معنوى و اخلاقى حاج میرزا ابوالفضل زاهدی==
 
 
 
مرحوم آيت الله زاهدى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با اين كه شايستگى مقام مرجعيت را داشت، اما علماى ديگر را بر خود ترجيح داد. و به همان شيوه هميشگى، يعنى به تدريس، تفسير، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در [[دين]] و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ [[احكام]] حتى انجام مستحبات و ترك مكروهات، جديت و اصرار داشت، به عنوان مثال هرگز با سر برهنه به توالت نمى رفت، چرا كه اين كار مكروه است.
 
 
 
تهجد و راز و نياز آيت الله زاهدى در دل شب و [[نماز شب]] او در حدى بود كه هميشه دو ساعت قبل از اذان صبح بيدار مى شد و صداى گريه اش در نماز شب شنيده مى شد. براى اداى [[نماز صبح]]، به مسجد سلماسى كه در همسايگى خانه اش قرار داشت، مى رفت و گاهى كه مؤذن نمى آمد، خود به بالاى بام مى رفت و اذان مى گفت و آواى ملكوتى اذانش، فضاى اطراف مسجد را معطر مى كرد. همواره يك ربع يا نيم ساعت قبل از نماز جماعت، كنار سجاده اش مى نشست و منتظر فرا رسيدن وقت نماز مى شد. همه كارهايش از روى نظم و برنامه بود، به طورى كه اوقات خود را برنامه ريزى كرده بود تا هيچ فرصتى را بيهوده از دست ندهد.
 
 
 
با [[قرآن]] انس داشت و تلاوت و تدبر در آيات الهى، از برنامه هاى هميشگى او بود. در معاشرت با مردم و بستگان، بسيار خوش رو و خوش اخلاق بود، ولى در برابر موارد خلاف، غيرت دينى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دين، مقاومت و جديت خلل ناپذيرى داشت. و در موارد لازم، از خود نهايت [[تواضع]] را نشان مى داد و در موارد نابجا، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى كرد.
 
 
 
شيفته و شيداى ولايت بود. از اوصاف و فضايل خاندان رسالت، به خصوص اميرمؤمنان على علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت. روزى پاى منبرش بودم، كه مى فرمود: «مطابق روايات، فرشتگان در آسمان چهارم و ملأ اعلى مشتاق [[زيارت]] حضرت [[امام على]] علیه السلام مى شوند. خداوند در همان ملأ اعلى تمثال حضرت على علیه السلام را براى آن ها، به صورت فرشته نورانى درآورده است، تا آن ها به اين ترتيب، جمال حضرت على علیه السلام را زيارت كنند».<ref>در كتاب بحارالانوار، جلد 39،‌ ص 111 روايت شده است كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «در شب [[معراج]] اين تمثال نورانى را در آسمان چهارم ديدم كه هفتاد هزار فرشته، هر روز آن را [[زيارت]] مى كردند و در آن جا [[تسبيح]] و تهليل مى گفتند و ثوابش را به دوستان حضرت [[امام على]] علیه السلام اهدا مى كردند».</ref>
 
 
 
به راست كه براى حفظ دين و شعائر مذهبى، از جان مايه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبيت دين خدا و پاشيدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم بى اندازه استفاده مى كرد و با وجود كسالت و كهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد. در آن جا روى پله مسجد مى نشست و با تواضعى خاص، به ذكر خدا، يا جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت. ديدن قيافه ملكوتى او، انسان را به [[ياد خدا]] و [[آخرت]] مى انداخت و حالتى معنوى در انسان پديد مى آورد.
 
 
 
رضوان و [[بهشت]] جاى بادش × جا در حرم خداى بادش
 
 
 
==وفات میرزا ابوالفضا زاهدی==
 
 
 
كهولت سن (در حدود 89 سال)، بيمارى و نوسان فشار خون موجب شد حضرت آيت الله العظمى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى در بيمارستان آيت الله العظمى گلپايگانى واقع در قم، بسترى شود. مردم نگران بودند، جلسات [[دعا]] براى شفاى ايشان در مسجد امام و گوشه و كنار شهر قم برقرار بود.
 
 
 
روزهاى آغاز سال 1357 كه سال انقلاب اسلامى بود، يكى پس از ديگرى مى گذشت. رژيم ستم شاهى بر همه جا سلطه داشت. مدرسه فيضيه، مركز حوزه علميه قم، سال ها از طرف رژيم بسته و متروك شده بود. شب 12 فروردين 1357 ش فرارسيد؛ همان شبى كه شب آخر عمر آيت الله زاهدى (رادمردى كه يك عمر، به تدريس و ترويج [[دين]] و برافراشتن پرچم توحيد پرداخت.) بود و سرانجام ساعت 5:30 بامداد، روح ملكوتى حضرت آيت الله زاهدى به ملأ اعلى پيوست و به لقاءالله شتافت.
 
  
===تشييع جنازه انقلابى او، برگ جداگانه تاريخ انقلاب===
+
==فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی==
 +
'''وعظ و خطابه و تبلیغ:'''
  
رحلت حضرت آيت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژيم ستم شاهى در ايران بود. هر روز در مركز و گوشه و كنار شهرها و روستاها، تظاهرات و زد و خورد عليه رژيم برپا بود. مسلمانان از اجتماع مردم كه به هر عنوان به وجود مى آمد، استفاده مى كردند و آن را وسيله اى بر ضد رژيم قرار مى دادند، معلوم بود كه تشييع جنازه عالم بزرگ آيت الله زاهدى بسيار پرجمعيت و باشكوه برگزار مى شود، از اين رو زمينه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى؛ بلكه صد هزار نفرى در قم فراهم شده بود، كه به راستى از اين فرصت استفاده خوبى شد و همين موجب افتتاح مدرسه فيضيه، مركز حوزه علميه قم پس از سال ها تعطيلى شد.
+
میرزای زاهدی پس از رحلت آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]] (م، ۱۳۳۵ ه.ق) به [[تهران]] هجرت کرد و بیش از ده سال در [[مسجد جامع]]، واقع در بازار تهران، به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]]، تدریس [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا این که در سال ۱۳۶۸ ه.ق به قم بازگشت و به تدریس فقه و اصول و تفسیر براى حوزویان مشغول شد.  
  
توضيح اين كه: آقازادگان و بستگان و آشنايان مرحوم آيت الله العظمى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى صبح زود جنازه مطهر ايشان را از بيمارستان آيت الله گلپايگانى به خانه خود آوردند و در خانه بيرونى [[غسل]] دادند و كفن كردند. آن گاه اعلام شد كه تشييع جنازه از ساعت 9 صبح از خانه تا مسجد امام و از آنجا تا حرم انجام مى شود. وقت تشييع، سيل جمعيت به حركت درآمد تا جنازه را از خانه به مسجد امام و از آن جا به حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع كنند. تشييع بسيار عظيم و عجيبى رخ داد، سراسر شهر يكپارچه عزادار بود و به قدرى اين تشييع باشكوه و پرجمعيت بود. كه مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ هاشم آملى به آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى فرمود: «چنين تشييع در عالم اسلام سابقه ندارد.» (چه از نظر كميت و چه از نظر كيفيت و اثر)
+
در سرداب مسجد امام قم - که در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بیانى شیوا و روان، تفسیر [[قرآن]] مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شایان و مستمرى به مردم ارائه مى کرد.
  
با كثرت جمعيت، بردن جنازه مطهر به داخل مسجد امام، ميسر نشد؛ بلكه جنازه از كنار درگاه مسجد به سوى حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حركت داده شد. در اين تشييع عموم مراجع تقليد، علما، فضلا، طلاب و ساير قشرهاى مردم حضور داشتند و به راستى از نظر كيفيت و كميت نمونه بود، همين كه سيل جمعيت نزديك مدرسه فيضيه رسيد، شعارهاى بلند و رسا از هر سو برخاست كه: فيضيه. فيضيه... يعنى: «جنازه را به مدرسه فيضيه ببريد.» منظور اين بود كه به اين وسيله، [[مدرسه فيضيه]] پس از سال ها تعطيل و بسته شدن، گشوده شود.  
+
آیت الله زاهدى علاوه بر این جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى که [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] در منزل خود تشکیل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شرکت مى کردند و توجه آیت الله بروجردى بر این که حتماً پاى صحبت آیت الله زاهدى بنشینند، دلیل آن است که آقاى بروجردى عنایت خاصى به او داشتند و او را در بیان مطالب و تحقیقات علمى داراى اعتبار و شأن و مکانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى یافته و در حقیقت منبر او همانند تدریس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.
  
اين اشعار سراسر جمعيت را فراگرفت. ديگر شورش و هجوم مردم به سوى فيضيه به هيچ وجه قابل كنترل نبود. سيل جمعيت جنازه را تا كنار در بسته فيضيه آورد، تفنگ داران رژيم از هر سو مراقب بودند. احتمال درگيرى زياد بود، شعارها همچنان ادامه داشت. مردم مراجع تقليد را به خاطر نگهدارى از آسيب به خانه هاى خود بردند و درِ فيضيه را از جا كندند. در اين لحظه جمعيت با جنازه وارد فيضيه شدند. درون فيضيه، صحن هاى حرم و ميدان آستانه از كثرت جمعيت موج مى زد، از اين رو، آن روز (كه روز 12 فروردين سال 1357 ش، بود.) به عنوان «يَوْمُ الْفَتْحِ وَالظَّفرِ» (روز فتح و پيروزى) نام گرفته، طليعه پيروزى هاى ديگر شد و روح اميد پيروزى نهايى را در دل ها دميد. عجيب اين كه درست در همين روز در سال بعد (12 فروردين سال 1358 ش) روز همه پرسى جمهورى اسلامى و روز رسميت يافتن كامل جمهورى اسلامى در كشور ايران شد. چنان كه گفته اند: «تَفَاُّلُوا بِالْخَيْرِ تَجِدُوه؛ فال نيك بزنيد كه آن نيكى را مى يابيد».
+
او در جامعه شناسى و روانشناسى نیز اطلاعاتى وسیع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت که حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى کردند و گاه با گفتن لطیفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشید. وى با استفاده از همین شیوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى کرد و به این ترتیب، مطالب تفسیرى و [[اخلاق|اخلاقى]] و معارف دینى را به گوش شنوندگان مى رساند. آیت الله زاهدى بسیار آرام، متین و روان صحبت مى کرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نیز از اشعار و مثال هاى زیبا استفاده مى کرد.
  
اوضاع آن چنان وخيم بود كه احتمال داده مى شد، جنازه آيت الله زاهدى از ناحيه كماندوهاى رژيم تيرباران شود. جمعيت خروشان، فرياد مى زدند: «جنازه را در همين جا (فيضيه) بشوييد، بايد در همين جا به خاك سپرده شود.» در اين هنگام آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته در ميان انبوه جمعيت، خود را به بالاى سكوى پله هايى كه از فيضيه به صحن عتيق متصل است، رسانيد و پس از اعلام سكوت، به سخنرانى كوتاه و تكان دهنده اى پرداخت. او نخست اظهار داشت كه اندكى آب بياورند! سپس با صلابت فرمود: «اى پدر! تو عاشق و شيفته علم و دانش بودى و در همين مدرسه به جهان علم، چشم گشودى و در علم را به روى شيفتگان باز كردى. اينك من افتخار مى كنم كه تو با چشم بسته، درِ مدرسه را گشودى! من امروز براى تو دو هديه آورده ام:
+
این ویژگى ها نیز حکایت از آن داشت که تبحر ویژه اى در بیان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و [[بلاغت]] دارد. وى مطالب را از عمق جان بیان مى کرد، از این رو تأثیر نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطیفه گویى و برخورد مهرانگیز او در منبر و جلسات دیگر باعث شده بود که بسیارى از راننده ها و میدانى ها به پاى منبرش کشیده شوند و بسیارى از آن ها از خلاف هاى خود [[توبه]] کنند و در پرتو نصایح او، هدایت شوند.  
  
1- تربت پاك شهداى [[كربلا]] كه بر كام و چشم تو نهادم.
+
آقاى زاهدى در محضر [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردى]] از موقعیت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ایشان را براى انجام کارهاى مهم از جمله تبلیغ و بحث هاى علمى با صاحبان ادیان، مأمور مى کرد. آیت الله زاهدى در بسیارى از حوادث تلخ و شیرین اجتماعى و سیاسى علاوه بر این که مشاور نزدیک آیت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام کردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سید على اکبر برقعى، که موجب درگیرى هایى در قم و کشتار و مجروح شدن عده اى شد،<ref>در عصر نخست وزیرى دکتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى کردند. کارشان به جایى رسیده بود که قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سید على اکبر برقعى - که نویسنده اى چیره دست بود - به نمایش گذاشتند. در دى ماه ۱۳۳۱ شمسى، همین شخص به وین رفت و در کنگره جهانى توده اى ها که از طرف دولت کمونیست شوروى حمایت مى شد، شرکت کرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى کردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگیر شدند و بر اثر تیراندازى مأمورین عده اى کشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آیت الله بروجردى، سید على اکبر برقعى به یزد تبعید شد.</ref> آیت الله زاهدى از طرف آیت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان کرد.
  
2- ديگر اين كه آب مدرسه فيضيه را به جنازه تو اهدا كردم. (آنگاه آب را بر روى جنازه پاشيد.) خدا را شكر كه تشييع جنازه مطهر مرحوم پدرم آيت الله زاهدى، رضوان الله تعالى عليه، موجب فتح و گشودن مدرسه فيضيه شد. به اميد آن كه اين پيروزى تا پيروزى نهايى ادامه يابد.
+
از فعالیت هاى آیت الله زاهدى در این عصر، تلاش وى در مسأله ملى کردن نفت و قطع دست غارتگران بین المللى است. او در کنار مرحوم آیت الله [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقى خوانسارى]] (م، ۱۳۷۱ ه.ق) ضمن سعى فراوان، بیانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى کرد.<ref>در ماجراى ملى کردن صنعت نفت، در سال ۱۳۲۹ شمسى، ائتلافى بین آیت الله سید ابوالقاسم کاشانى و دکتر مصدق وجود داشت. مرحوم آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) از آیت الله کاشانى پشتیبانى و مردم را براى ملى کردن صنعت نفت بسیج مى کرد. آیت الله زاهدى در این برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگلیس سخن مى گفت و طرفدار ملى کردن صنعت نفت و قطع ایادى استعمار انگلیس بود. از این رو همراه آیت الله خوانسارى از آیت الله کاشانى حمایت کرد و نقش بسزایى در آگاهى بخشى و بسیج مردم براى تحقق ملى کردن صنعت نفت داشت.</ref>
  
مردم همچنان جنازه را در فيضيه نگه داشته بودند و نمى گذاشتند آن را به سوى حرم ببرند. در اين جا نيز آيت الله زاده زاهدى با تدبيرى خردمندانه به حل اين مشكل پرداخت و با بلندگو اعلام كرد: «پدرم بر اثر كسالت، مدت طولانى است كه توفيق شرفيابى به حرم پيدا نكرد، با اين كه عاشق حرم بود، اكنون اجازه دهيد تا جنازه اش به سوى حرم برده شود».
+
از حوادث تلخى که در عصر [[مرجعیت|مرجعیت]] آیت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله [[بهائیت|بهائیت]] بود که آقاى بروجردى براى مبارزه علیه آن ها، با تمام امکانات به میدان آمد و آیت الله زاهدى به نمایندگى از طرف ایشان به استان فارس سفر کرد و در خنثى سازى تبلیغات مسموم بهائیان و تحریم مصرف پپسى کولا - که منبع درآمدى براى محفل بهائیان بود - نقش بسزایى برعهده گرفت و در این راستا، گام هاى راسخى برداشت.
  
اين سخن، احساسات دينى حاضران را برانگيخت و جنازه را به سوى حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها حركت دادند. در صحن حرم، [[نماز]] خوانده شد، سپس مردم جنازه مطهر را به سوى قبرستان شيخان بردند؛ زيرا طبق وصيت آيت الله زاهدى قرار بر اين بود كه جنازه مطهر ايشان در كنار قبر مرحوم برادرش، حجة الاسلام والمسلمين آقا حسين زاهدى به خاك سپرده شود...
+
ایشان در مدت زمانى که [[نماز جماعت]] را در مسجد امام قم اقامه مى کرد، به نوسازى و تعمیرات اساسى [[مسجد]]، به ویژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسیار زیبا و با کاشى کارى هاى جالب، بازسازى کرد و بر توسعه آن افزود.<ref>از ناحیه خیابان شمالى که قبلاً جزء مسجد بود و همچنین از ناحیه حیاط، فضاى وسیعى را جزء سرداب کرد؛ به طورى که فضاى سرداب که ۳۲۰ متر بود، به ۹۰۰ متر رسید.</ref> هم اکنون از این اماکن به عنوان محل [[نماز]] و وعظ و ارشاد و تدریس دروس حوزه علمیه کمال استفاده مى شود.
  
===چهلمين روز رحلت آيت الله زاهدى، فرصتى ديگر براى ضربه زدن به رژيم شاه===
+
ایشان علاوه بر نوسازى مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام، با همت و نفوذ خود در میان مردم، موفق شد مسجدی در خیابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده [[قم]] و اراک را نیز نوسازى و فعال کرد. به علاوه در کمک رسانى به مستضعفان و حل مشکلات مردم، خدمات شایانى انجام داد. در کنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نیز اشتغال و تلاش فراوان داشت.
  
چهلمين روز رحلت مرحوم آيت الله العظمى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى با چهلمين روز شهادت جمعى از مردم يزد - كه بر اثر شورش بر ضد رژيم كشته شده بودند. - همزمان شد. مراجع تقليد بنا داشتند در قم مجلس چهلم شهداى يزد را برگزار كنند. آيت الله زاده زاهدى با مراجع وقت مشورت كرد و بنا را بر اين گذاشتند كه مجلس چهلم آيت الله زاهدى نيز انجام گيرد، همين تصميم اجرا شد.
+
'''مبارزه با رژیم پهلوی:'''
  
جناب آقاى حاج شيخ محمود زاهدى با مراجع تقليد صحبت كرد و اعلاميه مجلس ترحيم به صورت دسته جمعى امضا شد و به دنبال همين مذاكره مهم، قرار شد از اين پس مراجع تقليد اعلاميه هاى ضد رژيم را با هم تنظيم و امضا كنند، تا اثر بخش تر باشد و هرگونه دغدغه اختلاف نظر از بين برود، اين پيشنهاد بسيار ارزشمند نيز تصويب شد، به گونه اى كه امضاى دسته جمعى مراجع در اعلاميه چهلمين روز رحلت آيت الله زاهدى، سنت حسنه براى آينده شد.
+
آیت الله زاهدى با تفسیر [[قرآن]] و بهره گیرى از [[نهج البلاغه]] و [[احادیث]] [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گیر و دائمى داشت. همواره [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] مى کرد. با بیان واقعیات [[اسلام]]، مبارزه با طاغوتیان را تأیید مى کرد.  
  
مراجع تقليد از اين برنامه، استقبال و تشكر كردند، حضرت آيت الله العظمى سيد محمدرضا گلپايگانى به آيت الله زاده زاهدى فرمود: «خداوند آقاى زاهدى را رحمت كند كه عمرش بركت بود و مرگش حركت، اين كار (امضاى دسته جمعى مراجع) سنت حسنه است.» آيت الله زاده زاهدى عرض كرد: «كارى نكنيد كه اين سنت حسنه ادامه يابد».
+
در عصر درگیرى هاى رضاخان نیز همراه مراجع بود و فعالیت چشمگیرى داشت. هنگامى که رژیم ستم شاهى در سال ۱۳۴۲ ه.ش، [[امام خمینی|امام خمینى]] را دستگیر و زندانى کرد، آیت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات کرد.  
  
آيت الله العظمى گلپايگانى فرمودند: «شما اين كار را (در رابطه با مجالس ترحيم آيت الله زاهدى) انجام بده، تا اين سنت عملاً تصويب شده و ادامه يابد».
+
او در طرد قانون ننگین کاپیتولاسیون (که امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعید شد) سخنرانى کرد؛ در این سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون کاپیتولاسیون، حکومت شاه پذیرفت که آمریکاییان خود مجرمانشان را محاکمه کنند و مَحاکم [[ایران|ایران]] حق محاکمه آن ها را نداشته باشد و این قانون به منزله ننگین ترین سلطه آمریکا بر ایران بود».
  
اين برنامه ادامه يافت، از آن پس اولين اعلاميه سه نفرى مراجع بر ضد رژيم ستم شاهى، با امضاى دسته جمعى، صادر شد؛ به دنبال اين اعلاميه دژخيمان رژيم به بيت معظم آيت الله العظمى گلپايگانى و مراجع ديگر ريختند و درها و شيشه ها را شكستند و عده اى را مجروح كردند و برخى را كشتند و همين حوادث تلخ باعث تهيج احساسات مردم شد و از همه جا سر و صداها به عنوان اعتراض بلند شد و روند انقلاب به مرحله جديد، بلكه به اوج خود رسيد.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
در حقيقت مجلس چهلم آيت الله زاهدى موج ديگرى ايجاد كرد و پيامدهاى آن، كمر شاه و رژيمش را شكست. اين نيز از آثار پربركت مرحوم آيت الله زاهدى بود كه به دست فرزند برومندش حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى، با هشيارى و درايت انجام گرفت.
+
مرحوم آیت الله زاهدى بسیار خوش برخورد و [[تواضع|متواضع]] بود و با همه قشرها، برخورد صمیمى داشت؛ در خانه نیز هنگام اعیاد و جشن ها از مردم استقبال مى کرد و صمیمانه به پذیرایى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبلیغ [[اسلام]] بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقیقت را با [[احکام]] اسلام و [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] سیراب مى کرد و ساده زیستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از این چشمه جوشان فضایل بهره مند شوند.
  
'''دو رؤياى صادقه'''
+
وى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با این که شایستگى مقام [[مرجعیت|مرجعیت]] را داشت، اما علماى دیگر را بر خود ترجیح داد. و به همان شیوه همیشگى، یعنى به تدریس، تفسیر، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در [[دین]] و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ احکام حتى انجام [[مستحب|مستحبات]] و ترک [[مکروه|مکروهات]]، جدیت و اصرار داشت.
  
1. طبق خبر موثق، يكى از محترمين شهرستان جهرم (از شهرهاى فارس) كه ارادت مخلصانه به آيت الله زاهدى داشت، در شب رحلت آيت الله زاهدى، در عالم خواب ديد، جنازه آيت الله زاهدى را تشييع كنندگان به فيضيه آوردند، هاتفى ندا زد: «جنازه را در همين جا دفن كنيد.» ولى بى درنگ هاتف ديگرى ندا زد: «جنازه آقاى زاهدى را بايد در بر حسين دفن كرد.» آن هاتف اول گفت: «قبر حسين همین جاست.» هاتف اول نمى دانست كه حضرت آيت الله زاهدى وصيت كرده كه جنازه اش را در قبرستان شيخان، در قبر برادرش آقا حسين دفن كنند و منظور از حسين، همان آقا حسين، برادر آقاى زاهدى است كه هيچ كس از اين موضوع اطلاع نداشت.
+
[[تهجد]] و راز و نیاز آیت الله زاهدى در دل شب و [[نماز شب]] او در حدى بود که همیشه دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار مى شد و صداى گریه اش در نماز شب شنیده مى شد. با [[قرآن]] انس داشت و تلاوت و تدبر در آیات الهى، از برنامه هاى همیشگى او بود.  
  
2. آيت الله حاج شيخ عبدالله فقيهى بروجردى، مؤسس درمانگاه و كتابخانه [[قرآن]] و عترت (واقع در خيابان حجت قم) خواب شيرين و پيام دهنده ديگرى ديد كه آن را از زبان آيت الله زاده زاهدى نقل مى كنيم: «در روز رحلت پدرم از خانه بيرون آمدم. در كنار در با آقاى فقيهى، مؤسس خيريه قرآن و عترت، روبرو شدم. پس از سلام و احوال پرسى، فرمود: مژده! گفتم: آن مژده چيست؟ فرمود: در عالم خواب، خود را در محضر حضرت ولى عصر [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف ديدم. مشاهده كردم كه در انگشت دست راستش انگشترى است كه نگين آن بسيار درخشنده و آبدار بود. ناگاه ديدم آن نگين از جاى خود بيرون آمد و به زمين افتاد. وقتى از خواب برخاستم، ناراحت بودم كه اين حادثه بيانگر چه واقعه مهمى است؟ صبح باخبر شدم كه حضرت آيت الله زاهدى رحلت كرده اند، دريافتم كه آقاى زاهدى در پيشگاه امام زمان، قائم آل محمد صلی الله علیه و آله چون نگين ارزشمند، زينت دستش بود و آن شب رحلت كرده است.<ref>نقل از آيت الله زاده زاهدى، حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته؛ اين واقعه از اين رو براى فرزند آيت الله زاهدى مژده دارد كه نشان دهنده مقام ارجمند پدرش در محضر [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف است.</ref>
+
همه کارهایش از روى نظم و برنامه بود، به طورى که اوقات خود را برنامه ریزى کرده بود تا هیچ فرصتى را بیهوده از دست ندهد. در برابر موارد خلاف، غیرت دینى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دین، مقاومت و جدیت خلل ناپذیرى داشت و در موارد لازم، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى کرد.
  
==فرزندان حضرت آيت الله زاهدى==
+
شیفته و شیداى [[ولایت]] بود. از اوصاف و فضایل خاندان رسالت، به خصوص [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان على]] علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت.
  
آيت الله زاهدى سه پسر به ترتيب، آقايان: حاج عبدالحسين زاهدى، حاج جعفر زاهدى و حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود زاهدى دارد، كه تنها حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمود زاهدى دامت بركاته روحانى است. ايشان در مسجد امام، به جاى پدر اقامه جماعت مى كند و همچون وى به تدريس و ارشاد اشتغال دارد. مهم اين كه در راستاى خدمات اجتماعى، سرپرستى ايتام، احداث كتابخانه در مسجد امام [[قم]] و كمك هاى شايسته به مستضعفان اقدام هاى بسيار كرده اند و با تأسيس پروژه هاى مختلف، در اين زمينه قدم هاى پربركتى برداشته اند كه خود داستان جداگانه و مشروحى دارد.
+
براى حفظ [[دین|دین]] و شعائر مذهبى، از جان مایه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبیت دین خدا و پاشیدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى کرد و با وجود کسالت و کهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.  
  
'''نوشته لوح قبر شريف آيت الله زاهدى'''
+
==وفات==
  
مرقد مطهر آيت الله زاهدى در قم و در قبرستان شيخان، ناحيه شرقى مرقد مطهر حضرت زكريا بن آدم به فاصله حدود يك و نيم مترى آن قرار گرفته است. بر سنگ قبر ايشان چنين نوشته شده است: اَلْعُلَماءُ باقُونَ مابَقِىَ الرَّهْرُ - مضجع شريف عالم عامل و فقيه كامل، حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى قدس سره؛ فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج ملا محمود واعظ قمى طاب ثراه، كه از بزرگان و مراجع و محدثين و مفسرين زمان خويش بود، عمر بابركتش را در حوزه علميه مقدسه قم، به تدريس و تعليم و تصنيف و تأليف و تشديد مبانى دينى و طريقه حقه [[اهل بيت]] صلوات الله عليهم اجمعين گذرانيد. شب پانزدهم [[شعبان]] المعظم سنه 1309 هجرى قمرى ديده به جهان گشود و در سحرگاهان بيست و دوم [[ربیع الثانی]] 1398 ه.ق، مطابق با 1357/1/12 ش، در حدود 89 سالگى دعوت حق را لبيك گفت و به جوار بارى تعالى شتافت«طوبى له و حسن مآب».
+
مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ ش، دار فانی را وداع گفت و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آیت الله زاهدى در [[قبرستان شیخان قم]]، کنار مرقد مطهر [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]] قرار گرفته است.   
  
به اميد آن كه از شيوه زندگى اين عالم ربانى و زاهد پاك سرشت و پرتلاش، درس هاى ارزنده اى بياموزيم و آن را بهترين ره توشه سفر [[آخرت]] و مدارج عالى كمالات قرار مى دهيم. سلام و درود همه [[پيامبران]]، امامان علیهم السلام، كروبيان، اولياى خدا و شهيدان راه حق بر روح بلند اين آيت دين و مرجع ربانى و دلسوز باد.
+
رحلت حضرت آیت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژیم ستم شاهى در [[ایران|ایران]] بود. [[تشییع جنازه]] آیت الله زاهدى بسیار باشکوه برگزار شد، از این رو زمینه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، که همین موجب افتتاح [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]]، مرکز [[حوزه علمیه قم]] پس از سال ها تعطیلى شد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۷۵: سطر ۱۱۲:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
محمد محمدى اشتهاردى، ستارگان حرم، جلد 7.
+
*محمد محمدى اشتهاردى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۷.
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۳

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (۱۳۵۷-۱۲۷۰ ش)، فقیه، مفسر و عالم مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان شیخ ابوالقاسم قمى و شیخ عبدالکریم حائرى بود. وی از مدرسان حوزه علمیه قم بود و علاوه بر تدریس فقه و اصول و تفسیر براى حوزویان، به اقامه جماعت و موعظه و ارشاد مردم می‌پرداخت. تلاش در ملى کردن نفت، مبارزه با فرقه بهائیت، مخالفت با قانون کاپیتولاسیون و احداث و توسعه مساجد، از فعالیت‌ها و خدمات مهم اجتماعی اوست.

۲۲۰px
نام کامل میرزا ابوالفضل زاهدی قمی
زادروز ۱۲۷۰ شمسی
زادگاه قم
وفات ۱۳۵۷ شمسی
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

شیخ عبدالکریم حائری، شیخ ابوالقاسم قمی، میرزا محمد ارباب قمی، میرزا علی اکبر مدرس یزدی،...

شاگردان

آقا سید شاه آبادى، سید مهدى مرعشى، سید کاظم مرعشى،...

آثار

رسالة الضّرر، اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل، مقصد الحسین علیه‌السلام، تسهیل الامر فى بحث الامر، اثبات المعلوم فى نفى المفهوم، اقسام الدَّین،...

ولادت و خاندان

میرزا ابوالفضل زاهدی قمی در ۱۵ شعبان ۱۳۰۹ قمری در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او از خاندان فقه، ارشاد و سیادت بود. مادرش از سادات رضوى، نوه مرحوم سید عبدالباقى رضوى از خادمان حرم حضرت معصومه علیهاالسلام بود. و پدرش حاج ملا محمود (۱۳۵۱ ه.ق)، از وعاظ و شخصیت هاى برجسته و توانمند قم بود که قمى ها او را به عنوان نماینده شان در مجلس شوراى ملى در دوره دوم مشروطیت، برگزیدند. از وى چهار جلد کتاب در مواعظ و مطالب سودمند و کتابى در فضیلت صلوات برجاى ماند.

تحصیل و استادان

میرزا ابوالفضل زاهدى مقدمات و سطوح را در محضر درس مرحوم علامه میرزا سید محمد برقعى (م، ۱۳۵۰ ه.ق) فراگرفت. دو نفر دیگر از اساتید درس سطح و خارج او عبارتند از: مرحوم آیت الله میرزا محمد ارباب (م، ۱۳۴۱ ه.ق) و مرحوم آیت الله حاج سید صادق قمى (م، ۱۳۳۸ ه.ق).

آیت الله زاهدى درس فلسفه و حکمت (منظومه سبزوارى و...) را در محضر حکیم و استاد گرانمایه، آیت الله میرزا على اکبر مدرس یزدى (م، ۱۳۴۴ ه.ق) خواند. پس از پیمودن سطوح عالیه، حدود ده سال در درس خارج عالم فرزانه، مرجع بزرگ آیت الله شیخ ابوالقاسم کبیر قمى (م، ۱۳۵۳ ه.ق) شرکت کرد و استفاده کافى برد.

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى در سال ۱۳۳۶ و ۱۳۳۹ ه.ق، دو بار به اراک مسافرت کرد. در حوزه علمیه اراک که تحت نظر آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى (م، ۱۳۳۵ ه.ق) اداره مى شد، دو سال به تدریس و ادامه تحصیل پرداخت. وى در این حوزه، از اصحاب آیت الله حائرى بشمار مى آمد و زمانى که حاج شیخ عبدالکریم (در سال ۱۳۴۰ ه.ق) به قم هجرت و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد، حضرت آیت الله زاهدى در کنار آیات عظام: گلپایگانى، مرعشى نجفى، سید احمد خوانسارى، امام خمینى و...، در محضر درس ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان شد. در حقیقت این علما باعث شدند آیت الله حائرى به قم بیاید و با همت عالى و همکارى یاران باصفایش، حوزه علمیه قم را نوسازى و تأسیس کند.

حضرت آیت الله زاهدى به قدرى مورد وثوق حضرت آیت الله حائرى بود که هرگاه ایشان براى نماز جماعت در صحن عتیق مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها حاضر نمى شد، آیت الله زاهدى را به جاى خود تعیین مى کرد. همچنین در برخى از دشوارى هاى سیاسى و اجتماعى که در عصر مرجعیت آیت الله العظمى حائرى رخ مى داد، آقاى زاهدى به عنوان نماینده و سخنگوى آیت الله حائرى، نقش بسزایى در آرام کردن اوضاع و امور و رسیدگى به مشکلات مردم داشت.

پس از ورود مرجع کل، آیت الله بروجردى در ۱۴ محرم سال ۱۳۶۴ (دى ماه ۱۳۲۳ ش) به حوزه علمیه قم، آیت الله زاهدى در این هنگام، از اصحاب آقاى بروجردى بود و در درس ایشان شرکت مى کرد.

فعالیت‌های علمی

مرحوم آیت الله زاهدى در همه فنون و علوم اسلامى، استاد بود. او علاوه بر فقه و اصول، بر زبان انگلیسى تسلط داشت و زبان عبرى را نیز از یک نفر یهودى که به وسیله ایشان مسلمان شده بود، آموخت. وى گذشته از بحث و ایراد استدلالى در ادیان، به تاریخ و جغرافیاى ادیان گوناگون آشنا بود. از این رو بعضى از بزرگان، حتى بعضى از مراجع در این زمینه از ایشان استفاده مى کردند. به همین دلیل از افراد نادرى بود که در حوزه علمیه قم براى بحث علمى با صاحبان ادیان انتخاب مى شد؛ زیرا به خوبى مى توانست به پرسش هاى آن ها پاسخ دهد.

علماى بزرگ و مراجع تقلید براى نظریات ایشان از جمله نظریات فقهى اش احترام خاصى قایل بودند. حضرت امام خمینى ایشان را «شیخ الطایفه» مى خواند و در بعضى از مباحث نظر ایشان را محترم مى شمرد.

از جمله کارهاى علمى او این بود که کتاب وسائل الشیعه را از آغاز تا پایان، مورد بررسى قرار داد و مطالب و متن حذف شده احادیث آن را با ذکر مدارک مشخص کرد. بر اهل اطلاع روشن است که چنین کار فنى نیاز به احاطه بسیار دارد و از هر کسى ساخته نیست. خلاصه ایشان جامع معقول و منقول بود، چنان که این جامعیت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسیر، نصیحت و محاورات خصوصى اش به طور کامل مشاهده مى شد.

از ویژگى هاى آیت الله زاهدى به گفته خودشان، این بود که همه کتاب هایى را که در خانه داشت، به طور کامل مطالعه و نکات جالب را فیش بردارى مى کرد. او واقعاً اهل تحقیق و مطالعه بود، مثلاً کتاب چند جلدى «اُسدالغابه»، «تاریخ بغداد» و «بحارالانوار» را از اول تا آخر مطالعه و نکات آن ها را در یادداشت هاى خود ثبت کرد. از این رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامى و تاریخى مسلط بود. ایشان در مدتى که در تهران در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدریس تفسیر و تاریخ ادیان بود، از هر نظر موقعیت عالى بدست آورد، لذا آیت الله العظمى بروجردى ایشان را به قم دعوت داد. وى در مدرسه فیضیه و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسیر داشت و حوزویان را از انوار علوم مختلف، بهره مند مى ساخت.

آیت الله ابوالفضل زاهدى پس از اتمام دروس حوزوى، به تدریس در حوزه علمیه قم و بیان تفسیر قرآن براى حوزویان و عموم مردم پرداخت. در این دوران شاگردان برجسته اى تربیت کرد؛ افراد فرزانه اى مانند: حاج آقا سید شاه آبادى و برادران معروف به اخوان مرعشى (آیت الله سید مهدى و آیت الله سید کاظم مرعشى) از شاگردان او بودند. این دو بزرگوار مى فرمودند: «کتاب لاضرر ایشان را در خانه بیرونى آیت الله سید عبدالهادى شیرازى در نجف اشرف، عنوان و در محور آن بحث و گفتگو مى کردیم».[۱]

آیت الله زاهدى به قدرى به تعلیم و تعلم اهمیت مى داد، که همواره مى کوشید مطالب معنوى و علمى را به دیگران بیاموزد؛ به طورى که این مطلب بین مردم مشهور شد که: «هر کس از کنار ایشان عبور کند، چیزى یاد مى گیرد».

آثار و تألیفات

آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدى تألیفات و آثار خوبى از خود به یادگار گذاشت، از جمله:

  1. رسالة الضّرر (در قواعد فقه): ایشان با تحقیقات و تتبع در روایات لاضرر، تعداد آن ها را، که معمولاً مراجع تقلید نوزده روایت در دسترس داشتند، به ۳۸ روایت و سپس به ۴۵ روایت رساند. جالب این که حضرت امام خمینى مجموعه این روایات را براى مطالعه و تحقیق از آقازاده ایشان گرفت. این رساله بیانگر وسعت تسلط و احاطه ایشان بر احادیث و متون فقهى بود که با بحث در مورد رجال روایات، هر جا که صاحب جواهر الکلام بر قاعده لاضرر تمسک کرده، آن را نیز ذکر کرده است. کوتاه سخن آن که تحقیقات ایشان نشان مى داد محققى نحریر و فقیهى بااستعداد سرشار و حافظه کم نظیر است.
  2. رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه).
  3. اَفْعَلَ وَ مااَفْعَل (برترین ها در مسایل علمى و اخلاقى).
  4. منطق الحسین علیه السلام (مجموعه اى از سخنان ابا عبدالله الحسین علیه السلام).
  5. مقصد الحسین علیه السلام (بیان اهداف و انگیزه هاى نهضت عاشورا).
  6. تسهیل الامر فى بحث الامر (در علم اصول فقه).
  7. اثبات المعلوم فى نفى المفهوم (در علم اصول فقه).
  8. ارغام الکفرة فى سورة البقرة (تبیین نظریه قرآن در سوره بقره براى منکوب کردن کافران عنود).
  9. اقسام الدَّین (در علم فقه).
  10. بخشى از حواشى به جواهر الکلام، کتاب مهم فقهى استدلالى صاحب جواهر (م، ۱۲۶۶ ه.ق).[۲]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

وعظ و خطابه و تبلیغ:

میرزای زاهدی پس از رحلت آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى (م، ۱۳۳۵ ه.ق) به تهران هجرت کرد و بیش از ده سال در مسجد جامع، واقع در بازار تهران، به اقامه جماعت، تدریس تفسیر قرآن و موعظه و ارشاد مردم پرداخت، تا این که در سال ۱۳۶۸ ه.ق به قم بازگشت و به تدریس فقه و اصول و تفسیر براى حوزویان مشغول شد.

در سرداب مسجد امام قم - که در قسمت غربى مسجد قرار دارد - شب ها پس از اقامه جماعت، منبر مى رفت و براى عموم مردم، با بیانى شیوا و روان، تفسیر قرآن مى گفت و خدمات علمى و فرهنگى شایان و مستمرى به مردم ارائه مى کرد.

آیت الله زاهدى علاوه بر این جلسات، گاه در مجالس مهم از جمله مجلسى که آیت الله بروجردى در منزل خود تشکیل مى داد، منبر مى رفت. علماى بزرگ و شخص آقاى بروجردى در آن مجلس شرکت مى کردند و توجه آیت الله بروجردى بر این که حتماً پاى صحبت آیت الله زاهدى بنشینند، دلیل آن است که آقاى بروجردى عنایت خاصى به او داشتند و او را در بیان مطالب و تحقیقات علمى داراى اعتبار و شأن و مکانت ممتازى مى دانست، لذا در آن مجلس حضور مى یافته و در حقیقت منبر او همانند تدریس براى عموم و طلاب و اهل علم بود.

او در جامعه شناسى و روانشناسى نیز اطلاعاتى وسیع داشت. هنگام سخنرانى به گونه اى سخن مى گفت که حاضران خسته نمى شدند و سراپا گوش، به گفتارش توجه مى کردند و گاه با گفتن لطیفه هاى آموزنده به شنوندگانش نشاط مى بخشید. وى با استفاده از همین شیوه، مردم را از هر سو به پاى منبر خود جذب مى کرد و به این ترتیب، مطالب تفسیرى و اخلاقى و معارف دینى را به گوش شنوندگان مى رساند. آیت الله زاهدى بسیار آرام، متین و روان صحبت مى کرد تا براى همه قابل فهم باشد. براى تجسم مطالب نیز از اشعار و مثال هاى زیبا استفاده مى کرد.

این ویژگى ها نیز حکایت از آن داشت که تبحر ویژه اى در بیان مطالب و استفاده از واژه هاى ادبى و فصاحت و بلاغت دارد. وى مطالب را از عمق جان بیان مى کرد، از این رو تأثیر نفس مخصوصى داشت. خوش گفتارى، لطیفه گویى و برخورد مهرانگیز او در منبر و جلسات دیگر باعث شده بود که بسیارى از راننده ها و میدانى ها به پاى منبرش کشیده شوند و بسیارى از آن ها از خلاف هاى خود توبه کنند و در پرتو نصایح او، هدایت شوند.

آقاى زاهدى در محضر آیت الله بروجردى از موقعیت ممتازى برخوردار بود. آقاى بروجردى ایشان را براى انجام کارهاى مهم از جمله تبلیغ و بحث هاى علمى با صاحبان ادیان، مأمور مى کرد. آیت الله زاهدى در بسیارى از حوادث تلخ و شیرین اجتماعى و سیاسى علاوه بر این که مشاور نزدیک آیت الله بروجردى بود، به عنوان سخنگوى آقاى بروجردى، در آرام کردن تنش ها نقش مؤثرى داشت؛ از جمله در ماجراى توده اى هاى قم به رهبرى سید على اکبر برقعى، که موجب درگیرى هایى در قم و کشتار و مجروح شدن عده اى شد،[۳] آیت الله زاهدى از طرف آیت الله بروجردى براى خاموش ساختن فتنه تلاش فراوان کرد.

از فعالیت هاى آیت الله زاهدى در این عصر، تلاش وى در مسأله ملى کردن نفت و قطع دست غارتگران بین المللى است. او در کنار مرحوم آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) ضمن سعى فراوان، بیانات آقاى خوانسارى را به مردم ابلاغ مى کرد.[۴]

از حوادث تلخى که در عصر مرجعیت آیت الله بروجردى رخ داد، جنب و جوش فرقه ضاله بهائیت بود که آقاى بروجردى براى مبارزه علیه آن ها، با تمام امکانات به میدان آمد و آیت الله زاهدى به نمایندگى از طرف ایشان به استان فارس سفر کرد و در خنثى سازى تبلیغات مسموم بهائیان و تحریم مصرف پپسى کولا - که منبع درآمدى براى محفل بهائیان بود - نقش بسزایى برعهده گرفت و در این راستا، گام هاى راسخى برداشت.

ایشان در مدت زمانى که نماز جماعت را در مسجد امام قم اقامه مى کرد، به نوسازى و تعمیرات اساسى مسجد، به ویژه در قسمت غربى مسجد پرداخت. سرداب و طبقه بالاى آن را با اسلوب بسیار زیبا و با کاشى کارى هاى جالب، بازسازى کرد و بر توسعه آن افزود.[۵] هم اکنون از این اماکن به عنوان محل نماز و وعظ و ارشاد و تدریس دروس حوزه علمیه کمال استفاده مى شود.

ایشان علاوه بر نوسازى مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، با همت و نفوذ خود در میان مردم، موفق شد مسجدی در خیابان چهارمردان و مسجد ملا جعفر، در بازار را توسعه دهد. وى در تهران، مساجد گوناگونى ساخت. گرمخانه مسجد جامع تهران و مسجد راهجرد واقع در جاده قم و اراک را نیز نوسازى و فعال کرد. به علاوه در کمک رسانى به مستضعفان و حل مشکلات مردم، خدمات شایانى انجام داد. در کنار خدمات علمى و فرهنگى، به خدمات اجتماعى نیز اشتغال و تلاش فراوان داشت.

مبارزه با رژیم پهلوی:

آیت الله زاهدى با تفسیر قرآن و بهره گیرى از نهج البلاغه و احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام در راستاى انقلاب فرهنگى، تلاش پى گیر و دائمى داشت. همواره امر به معروف و نهى از منکر مى کرد. با بیان واقعیات اسلام، مبارزه با طاغوتیان را تأیید مى کرد.

در عصر درگیرى هاى رضاخان نیز همراه مراجع بود و فعالیت چشمگیرى داشت. هنگامى که رژیم ستم شاهى در سال ۱۳۴۲ ه.ش، امام خمینى را دستگیر و زندانى کرد، آیت الله زاهدى با وساطت بعضى از دوستانش با امام در زندان ملاقات کرد.

او در طرد قانون ننگین کاپیتولاسیون (که امام به خاطر مبارزه با آن زندانى و تبعید شد) سخنرانى کرد؛ در این سخنرانى فرمود: «بر اساس قانون کاپیتولاسیون، حکومت شاه پذیرفت که آمریکاییان خود مجرمانشان را محاکمه کنند و مَحاکم ایران حق محاکمه آن ها را نداشته باشد و این قانون به منزله ننگین ترین سلطه آمریکا بر ایران بود».

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم آیت الله زاهدى بسیار خوش برخورد و متواضع بود و با همه قشرها، برخورد صمیمى داشت؛ در خانه نیز هنگام اعیاد و جشن ها از مردم استقبال مى کرد و صمیمانه به پذیرایى مى پرداخت. تمام هم و غمّش تبلیغ اسلام بود. همانند چشمه اى جوشان همواره تشنگان حقیقت را با احکام اسلام و تفسیر قرآن سیراب مى کرد و ساده زیستى را پلى براى ارتباط با مردم قرار داده بود تا آن ها بدون مانع از این چشمه جوشان فضایل بهره مند شوند.

وى مردى خودساخته و مسلط بر هواى نفس بود. با این که شایستگى مقام مرجعیت را داشت، اما علماى دیگر را بر خود ترجیح داد. و به همان شیوه همیشگى، یعنى به تدریس، تفسیر، وعظ و ارشاد ادامه داد. او متصلب در دین و ذوب شده در آن بود؛ در حفظ احکام حتى انجام مستحبات و ترک مکروهات، جدیت و اصرار داشت.

تهجد و راز و نیاز آیت الله زاهدى در دل شب و نماز شب او در حدى بود که همیشه دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار مى شد و صداى گریه اش در نماز شب شنیده مى شد. با قرآن انس داشت و تلاوت و تدبر در آیات الهى، از برنامه هاى همیشگى او بود.

همه کارهایش از روى نظم و برنامه بود، به طورى که اوقات خود را برنامه ریزى کرده بود تا هیچ فرصتى را بیهوده از دست ندهد. در برابر موارد خلاف، غیرت دینى مخصوصى داشت. در انجام دستورهاى فردى و اجتماعى دین، مقاومت و جدیت خلل ناپذیرى داشت و در موارد لازم، به خاطر انجام فرمان خدا، خشونت نموده و پافشارى مى کرد.

شیفته و شیداى ولایت بود. از اوصاف و فضایل خاندان رسالت، به خصوص امیرمؤمنان على علیه السلام در منبر، درس و همه جا سخن مى گفت.

براى حفظ دین و شعائر مذهبى، از جان مایه مى گذاشت و شب و روز نمى شناخت. از اندوخته هاى علمى و معنوى خود براى تثبیت دین خدا و پاشیدن بذرهاى مذهب در مزرعه دل هاى مردم استفاده مى کرد و با وجود کسالت و کهولت سن در سال هاى آخر عمر، عصرها به مسجد امام قم مى آمد و با تواضعى خاص، به جواب دادن به مسائل مردم مى پرداخت.

وفات

مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدى سرانجام در ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ ش، دار فانی را وداع گفت و به لقاءالله شتافت. مرقد مطهر آیت الله زاهدى در قبرستان شیخان قم، کنار مرقد مطهر زکریا بن آدم قرار گرفته است.

رحلت حضرت آیت الله زاهدى مصادف با شورش و انقلاب مردم بر ضد رژیم ستم شاهى در ایران بود. تشییع جنازه آیت الله زاهدى بسیار باشکوه برگزار شد، از این رو زمینه خوبى براى تظاهرات دهها هزار نفرى در قم فراهم شده بود، که همین موجب افتتاح مدرسه فیضیه، مرکز حوزه علمیه قم پس از سال ها تعطیلى شد.

پانویس

  1. نقل از فرزند معظم له، حجة الاسلام شیخ محمود زاهدى.
  2. اقتباس از گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۱۶۶.
  3. در عصر نخست وزیرى دکتر مصدق، توده اى ها از آزادى سوء استفاده مى کردند. کارشان به جایى رسیده بود که قدرت خود را در شهر مذهبى قم، به رهبرى سید على اکبر برقعى - که نویسنده اى چیره دست بود - به نمایش گذاشتند. در دى ماه ۱۳۳۱ شمسى، همین شخص به وین رفت و در کنگره جهانى توده اى ها که از طرف دولت کمونیست شوروى حمایت مى شد، شرکت کرد. هنگام مراجعت، طرفدارانش از او استقبال گرمى کردند ولى طلاب و مردم با آن ها درگیر شدند و بر اثر تیراندازى مأمورین عده اى کشته و مجروح شدند و سرانجام به دستور آیت الله بروجردى، سید على اکبر برقعى به یزد تبعید شد.
  4. در ماجراى ملى کردن صنعت نفت، در سال ۱۳۲۹ شمسى، ائتلافى بین آیت الله سید ابوالقاسم کاشانى و دکتر مصدق وجود داشت. مرحوم آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) از آیت الله کاشانى پشتیبانى و مردم را براى ملى کردن صنعت نفت بسیج مى کرد. آیت الله زاهدى در این برهه از زمان، همواره در سخنرانى ها و مصاحبه ها بر ضد استعمار انگلیس سخن مى گفت و طرفدار ملى کردن صنعت نفت و قطع ایادى استعمار انگلیس بود. از این رو همراه آیت الله خوانسارى از آیت الله کاشانى حمایت کرد و نقش بسزایى در آگاهى بخشى و بسیج مردم براى تحقق ملى کردن صنعت نفت داشت.
  5. از ناحیه خیابان شمالى که قبلاً جزء مسجد بود و همچنین از ناحیه حیاط، فضاى وسیعى را جزء سرداب کرد؛ به طورى که فضاى سرداب که ۳۲۰ متر بود، به ۹۰۰ متر رسید.

منابع