ثوب

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۵۰ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (ثیاب را به ثوب منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ثوب به معنای جامه بافته است که شامل نمد و پوستین و مانند آن نمی شود.[۱] این کلمه از ریشه (ث و ب) است. لسان العرب در مورد معنای آن می گوید: ثابَ الرَّجُلُ يَثُوبُ ثَوْباً و ثَوَباناً: رجَع بعد ذهابه‌ یعنی بعد از رفتنش بازگشت.[۲] التحقیق در مورد ارتباط این معنا با ریشه کلمه می گوید:

و الثوب هو ما يرجع الى شخص و يرتبط الى فرد معيّن فانّ لباس كلّ أحد على كيفيّة مخصوصة و حدود و خصوصيّات معيّنة مناسبة له، و هو كالصورة لجسم الإنسان و الزينة له و المعرّف لنفسه فهو كالأجر الذي يتوقّع حصوله و تحقّقه، و بتحصيل الأجر يكمل العمل، و ليس كذلك سائر أسباب المعاش للإنسان من الغذاء و الطعام و المسكن و العلوم و الصنايع، فانّها عامّة لكلّ فرد و لا يختص بشخص مخصوص حتّى يرجع إليه.

ثوب آن چیزی است که به شخص باز می گردد و به یک فرد معین ارتباط دارد چرا که لباس هر کسی به کیفیت مخصوص و حدود و خصوصیات معینی است که مناسب با خود اوستو مانند صورت و زینت است برای جسم انسان، و معرف شخص است ... و سائر اسباب معاش مانند غذا و مسکن و علوم و صنایع چنین نیستند چرا که آنها عام هستند برای همه افراد و اختصاص به شخص مخصوصی ندارند تا به او بازگردند. [۳]


ثوب در قرآن

ثوب در قران به صورت مفرد نیامده ولی ثیاب که جمع آن است در موارد بسیاری آمده است. مانند:

«وثیابک فطهر» (سوره مدثر/آیه4) جامه های خویش پاکیزه دار

«فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن» (سوره نور/آیه60) بر زنان سالخورده که امید شوهر ندارند گناهی نیست که جامه های خویش فرو گذارند.

یعنی آن جامه که بالای دیگر جامه ها پوشند، مانند چادر وعبا. از اینجا معلوم می شود که زنان جوان نباید بی چادر و عبا در مناظر مردم ظاهر شوند، جامه های عادی زنان خالی از زیب و آرایشی نیست که جالب نظر و موجب ریبت است، لازم است جامه بی آرایشی روی همه بپوشند و اگر جامه زیرین هم ساده و بی آرایش باشد باک بدان نیست [۴]

پانویس

  1. نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه ثوب (ج1، ص120)
  2. لسان العرب‌، ابن منظور محمد بن مكرم‌، دار صادر، بيروت‌، 1414 ق‌، ذیل واژه ثوب
  3. التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، مصطفوى حسن‌، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‌، تهران‌،1360 ش‌، ج‌2، ص35
  4. نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه ثوب (ج1، ص120)