تبسم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۲ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} __toc__ "تبسم" از ما...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

"تبسم" از ماده (ب س م) و در لغت برای آن چند معنا ذکر کرده­اند: برخی آن را اولِ ضحک که همراه با صدا نباشد معنا کرده­اند.[۱] برخی آن را حالتی پایین­تر از خنده معنا کرده­اند.[۲] و برخی در معنای آن گفته­اند گشوده شدن لب­ها برای شادمانی و نمایان شدن دندان­ها بدون ایجاد صدا[۳] که معادل فارسی آن "لبخند" است.[۴]

تبسم در قرآن

در اصطلاح قرآنی و روائی تبسم برای خندۀ بدون صدا به کار می­رود و از آن به مفهومی در مقابل قهقهه به معنای بسيار خندیدن یاد می­کنند.[۵] ماده تبسم در قرآن یک بار آمده است، آنجا که سلیمان از سخن مورچه تبسّمى كرد و خنديد: «فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‌ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‌ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْني‌ بِرَحْمَتِكَ في‌ عِبادِكَ الصَّالِحينَ »[۶] «سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‌اى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن!»

و معنای مقابل آن (قهقهه) اصلا در قرآن به کار نرفته است. ماده ضحک که معنای عام تبسم است در قرآن ده مرتبه استفاده شده است. چنانچه گفتیم در آیه 19 سوره نمل "تبسم" به کار رفته است که در آنجا همراه با ماده ضحک است که معنای متفاوتی با تبسم دارد از این لحاظ مفسران برای این ترکیب علتی جستجو کرده­اند. دلیلی که برای این ترکیب در تفاسیر ذکر شده این است که منظور، گذشتن از حد تبسم و نزدیک شدن به خنده است، این دلیل را جوامع الجامع[۷]، الكشاف [۸] و المیزان [۹] آورده­اند.

تبسم در روایات

در روایات که گسترده تر از آیات قرآن به مسائل ریز پرداخته­اند می­توان چندین نوع روایت در باب تبسم یافت، از جمله روایاتی که نحوه خندیدن مؤمن را تبسم می­ دانند، مانند روایتی از امام صادق که می­فرمایند:

«ضَحِكُ الْمُؤْمِنِ تَبَسُّم » [۱۰] «خنده مؤمن تبسّم است.‌»

و همچنین روایات دیگری وجود دارد که تبسم به روی برادر را نیکو و مستحب می دانند؛ این روایات به قدری است که در این باره در کتاب شریف کافی بابی گشوده شده است.در مقابل این روایات گروهی از احادیث وجود دارد که نقطه مقابل تبسم یعنی قهقهه را تقبیح کرده­اند مانند روایت معروفی از امام صادق که می­فرمایند:

«الْقَهْقَهَةُ مِنَ الشَّيْطَانِ »[۱۱] «قهقهه زدن از شيطان است.»

از این رو این رفتار در مورد پیامبران بیشتر باید صدق کند و قهقهه زدن از پیامبران قطعا قبیح تر است؛ پس ظاهر روایاتی که حکایت می­کند پیامبر اسلام چنان خندیدند که دندانهای پسین ایشان نمایان شد اشتباه است و این روایات تنها می خواهند مبالغه در خنده پیامبر را اشاره کنند. [۱۲]

تبسم در علم اخلاق

در علم اخلاق نیز به پیروی از قرآن و روایات انسان را از بسیار خندیدن و بسیار شوخی کردن بر حذر داشته­اند و در مقابل آن تبسم را نیکو شمرده و مدح کرده­اند. از میان عالمان اخلاق می­توان به عالم ربانی علامه ملا احمد نراقی اشاره کرد که در کتاب خود درباره شوخی خنده و تبسم می آورد: خنده مذموم، قهقهه است که با صدا باشد اما تبسم که کسی صدائی از او نشنود مذموم نیست بلکه محمود است و تبسم نمودن پیغمبر معروف و مشهور است.[۱۳]

عالمان اخلاق خنده را در حالی که از حد بگذرد بد می دانند و اگر عادت کسی شود نیکو نیست اما اگر اتفاقی از کسی خنده با صدا رخ دهد کسی بد نمی داند چون این خنده در اختیار او نبوده و انسان به سبب اعمال خارج از اختیار مورد باز خواست قرار نمی گیرد.

پانویس

  1. طريحى، فخر الدين؛ مجمع البحرين،‌‌ كتابفروشى مرتضوى،‌ تهران،‌ 1375 ش، چاپ: سوم، ج‌6، ص 17
  2. ابن منظور، محمد بن مكرم‌؛ لسان العرب‌، دار صادر، بيروت‌، 1414 ق‌، چاپ: سوم، ج‌12، ص 50
  3. فراهيدى، خليل بن احمد؛ كتاب العين‌، انتشارات هجرت‌، قم‌، 1410 ق،‌ چاپ: دوم، ج‌7، ص 277
  4. مهيار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربى- فارسى‌، بی تا، بی جا، ص 205
  5. همان، ص 710
  6. النمل/19
  7. مترجمان‌، ترجمه تفسير جوامع الجامع، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، مشهد، 1377 ش‌، چاپ: دوم، ج‌4، ص 456
  8. زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‌، دار الكتاب العربي‌، بيروت‌، 1407 ق‌، چاپ: سوم‌، ج‌3، ص 356
  9. طباطبائي، علامه محمد حسين، ترجمه: موسوي همداني، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان‌، دفتر انتشارات اسلامي جامعه‌ي مدرسين حوزه علميه قم‌، قم‌، سال: 1374 ش‌، چاپ: پنجم‌، ج‌15، ص 502
  10. محدث عاملى‌، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، آل البيت‌، قم‌، 1409 ق‌، چاپ: اول‌، ج‌12، ص 115
  11. همان
  12. زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‌، دار الكتاب العربي‌، بيروت‌، 1407 ق‌، چاپ: سوم‌،، ج‌3، ص: 356
  13. ملا احمد نراقی، معراج السعادة، CD المکتبه الشامله، جزء 42، ص 9


منابع

تبسم، روح الله رضایی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) ( بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی : 9 بهمن 1391 .