رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

تاریخ تفسیر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' قرآن در اسلام '''نویسنده:''' علامه طباطبائی رحمه‌الله...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
'''منبع:''' قرآن در اسلام
+
{{خوب}}
 +
[[تفسیر قرآن|تفسیر]] و تبیین الفاظ و عبارات [[قرآن|قرآن مجید]] از عصر [[نزول قرآن|نزول]] شروع شده و شخص [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله به تعلیم قرآن و بیان معانى و مقاصد [[آیه|آیات]] کریمه آن مى‌پرداخته است. چنان که خداى متعال مى‌فرماید: {{متن قرآن|«وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ»}} ([[سوره نحل]]، آیه ۴۴). همچنین در زمان پیامبر اکرم و به امر ایشان، جمعى به قرائت و ضبط و حفظ قرآن اشتغال داشتند که قرّاء نامیده مى‌شدند و پس از رحلت آن حضرت، [[صحابه]] و سپس سایر مسلمانان، به تفسیر قرآن می پرداختند.
  
'''نویسنده:''' علامه طباطبائی رحمه‌الله
+
==طبقات مفسرین سنی==
 +
'''تفسیر در عصر صحابه:'''
  
'''تفسير الفاظ قرآن مجيد و پيدايش و سير آن'''
+
پس از رحلت [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله جمعى از [[صحابه]] مانند [[ابی بن کعب|ابى بن کعب]] و [[عبدالله بن مسعود]] و [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] و [[ابوسعید خدری|ابوسعید خدرى]] و [[عبدالله بن زبیر]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[انس بن مالک|انس]] و [[ابوهریره]] و [[ابوموسی اشعری|ابوموسى]] و از همه معروفتر [[عبدالله بن عباس]] به [[تفسیر قرآن]] اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسیر این بود که گاهى آنچه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در معانى آیات قرآنى شنیده بودند در شکل روایت مسند نقل مى‌کردند.<ref> آخر اتقان، سیوطى، چاپ قاهره، (۱۳۷۰ هـ‍).</ref> این [[احادیث]] از اول تا آخر [[قرآن]] جمعاً دویست و چهل و چند حدیثند که [[سند حدیث|سند]] بسیارى از آن‌ها ضعیف و متن برخى از آن‌ها منکر است و گاهى تفسیر آیات را در صورت اظهارنظر، بى‌ این که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اسناد دهند، القاء مى‌کردند.
  
تفسير و بيان الفاظ و عبارت [[قرآن]] مجيد از عصر نزول شروع شده و شخص پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله به تعلیم قرآن و بيان معانى و مقاصد آيات كريمه آن مى‌پرداخته است. چنان كه خداى متعال مى‌فرمايد: «وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم؛ و نازل كرديم بر تو كتاب را تا براى مردم آنچه را بر ايشان فرو فرستاده شده بيان نمائى». ([[سوره نحل]]، آيه 44)
+
متأخرین اهل تفسیر از [[اهل سنت]] این قسم را نیز جزء روایات نبوى در تفسیر مى‌شمارند زیرا صحابه علم قرآن را از مقام [[رسالت]] آموخته‌اند و مستبعد است که خودشان از خود چیزى گفته باشند. ولى دلیلى قاطع بر این سخن نیست، علاوه به این که مقدار زیادى از این قسم روایاتى است که در [[اسباب نزول]] آیات و [[قصه‌ های قرآن|قصص]] تاریخى آن‌ها وارد شده و همچنین در میان این روایات صحابى بسیارى از سخنان علماء [[یهود]] که مسلمان شده بودند مانند کعب الاحبار و غیره بدون اسناد یافت مى‌شود.
  
و مى‌فرمايد: «هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمة؛ اوست - خدا است - كه در امى‌ها پيغمبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را برايشان مى‌خواند و ايشان را تزكيه مى‌كند و كتاب و [[حكمت]] را به ايشان ياد مى‌دهد و تعليم مى‌كند». ([[سوره جمعه]]، آيه 2)
+
و همچنین [[ابن عباس]] بیشتر اوقات در معنى آیات به [[شعر]] تمثل مى‌کرد چنان که در روایتى که از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دویست و اندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود و [[سیوطى]] در کتاب [[الاتقان فی علوم القرآن (کتاب)|الاتقان]] صد و نود سؤال از آن جمله را روایت مى‌کند<ref> اتقان، ص ۱۲۰-۱۳۳.</ref> و با این حال، روایاتى را که از مفسرین صحابه رسیده، نمى‌توان روایات نبوى شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى کرد و مفسرین صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند.
  
و در زمان آن حضرت به امر وى جمعى به قرائت و ضبط و حفظ [[قرآن]] اشتغال داشتند كه قراء ناميده مى‌شدند و پس از رحلت صحابه آن حضرت و پس از ايشان ساير مسلمانان به تفسير قرآن اشتغال داشتند و تاكنون دارند.
+
'''تفسیر تابعین:'''
  
'''علم تفسير و طبقات مفسرين'''
+
طبقه دوم جماعت [[تابعین|تابعین]] هستند که شاگردان مفسرین صحابه مى‌باشند مانند مجاهد و [[سعید بن جبیر|سعید بن جبیر]] و عکرمه و ضحاک و از این طبقه است [[حسن بصری|حسن بصرى]] و عطاء بن ابى‌رباح و عطاء بن ابى‌مسلم و ابوالعالیه و محمد بن کعب قرظى و قتاده و عطیه و زید بن اسلم و [[طاووس یمانی|طاوس یمانی]].<ref> مجاهد مفسر معروف، متوفى ۱۰۰-۱۰۳ هجرى، (تهذیب الاسماء نووى)؛ (سعید بن جبیر) مفسر معروف، متوفى ۱۰۰-۱۰۳ هجرى (تهذیب الاسماء نووى)؛ (عکرمه) مولى و شاگرد ابن عباس و سعید بن جبیر، متوفى سال ۱۰۴ هجرى - تهذیب -؛ (ضحاک) از شاگردان عکرمه (لسان المیزان)؛ (حسن بصرى) زاهد و مفسر معروف، متوفى سال ۱۱۰ هجرى (تهذیب)؛ (عطاء بن ابى‌رباح) فقیه و مفسر مشهور از تلامذه ابن عباس، متوفى سال ۱۱۵ هجرى (تهذیب)؛ (عطاء بن ابى‌مسلم) از بزرگان تابعین از شاگردان ابن جبیر و عکرمه متوفى سال ۱۳۳ هجرى (تهذیب)؛ (ابوالعالیه) از ائمه تفسیر و بزرگان تابعین در قرن اول هجرى می‌زیسته (تهذیب)؛ (محمد بن کعب قرظى) از مفسرین معروف و از نژاد یهود بنى‌قریظه بوده در قرن اول هجرى می‌زیسته؛ (قتاده) اعمى از بزرگان فن تفسیر شمرده شده از تلامذه حسن بصرى و عکرمه بوده در سال ۱۱۷ درگذشته است. (تهذیب)؛ (عطیه) از ابن عباس نقل مى‌کند. (لسان)؛ (زید بن اسلم) مولى عمر بن خطاب فقیه و مفسر سال صد و سى شش هجرى درگذشته است. (تهذیب)؛ (طاوس) یمانى از علماء وقت خود و شاگرد ابن عباس بوده و سنه صد و شش هجرى درگذشته است. (تهذیب)</ref>
  
پس از رحلت پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله جمعى از صحابه مانند ابى بن كعب و عبدالله بن مسعود و جابر بن عبدالله و ابوسعيد خدرى و عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر و انس و ابوهريره و ابوموسى و از همه معروفتر عبدالله بن عباس به تفسير اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسير اين بود كه گاهى آنچه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله در معانى آيات قرآنى شنيده بودند در شكل روايت مسند نقل مى‌كردند.<ref> آخر اتقان، سيوطى، چاپ قاهره، (1370 هـ‍).</ref>
+
'''طبقه شاگردان تابعین:'''
  
اين [[احاديث]] از اول تا آخر [[قرآن]] جمعاً دويست و چهل و چند حديثند كه سند بسيارى از آن‌ها ضعيف و متن برخى از آن‌ها منكر است و گاهى تفسير آيات را در صورت اظهارنظر بى‌ اين كه به پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله اسناد دهند، القاء مى‌كردند.
+
طبقه سوم شاگردان طبقه دوم مى‌باشند مانند ربیع بن انس<ref> عبدالرحمن بن زید پسر زید بن اسلم و از علماء تفسیر معدود است؛ (ابوصالح کلبى) نسابه و مفسر در قرن دوم می‌زیسته.</ref> و عبدالرحمن بن زید بن اسلم و ابوصالح کلبى و نظراء ایشان. و طریقه تابعین در تفسیر این بود که تفسیر آیات را گاهى در شکل روایت از [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله یا صحابه نقل مى‌کردند و گاهى معنى آیه را بى‌ این که به کسی اسناد دهند در صورت اظهارنظر ایراد مى‌کردند و متأخرین مفسرین با این اقوال نیز معامله روایات نبوى نموده آنها را روایات [[حدیث موقوف|موقوفه]]<ref> روایت موقوفه روایتى است که مروى عنه در آن ذکر نشده باشد.</ref> می‌شمارند و قدماء مفسرین به این دو طبقه اطلاق می‌شود.
  
متأخرين اهل تفسير از اهل سنت اين قسم را نيز جزء روایات نبوى در تفسير مى‌شمارند زيرا صحابه علم قرآن را از مقام [[رسالت]] آموخته‌اند و مستبعد است كه خودشان از خود چيزى گفته باشند. ولى دليلى قاطع بر اين سخن نيست، علاوه به این که مقدار زيادى از اين قسم روایاتى است كه در اسباب نزول آيات و قصص تاريخى آن‌ها وارد شده و همچنين در ميان اين روایات صحابى بسيارى از سخنان علماء يهود كه مسلمان شده بودند مانند كعب الاحبار و غيره بدون اسناد يافت مى‌شود.
+
'''اولین مؤلفین تفسیر:'''
  
و همچنين ابن عباس بيشتر اوقات در معنى آيات به شعر تمثل مى‌كرد چنان كه در روايتى كه از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دويست و اندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود و سيوطى در كتاب<ref> اتقان، ص 120-133.</ref> اتقان صد و نود سؤال از آن جمله را روايت مى‌كند و با اين حال روایاتى را كه از مفسرين صحابه رسيده، نمى‌توان روایات نبوى شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى كرد و مفسرين صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند.
+
طبقه چهارم طبقه اولین مؤلفین تفسیر است<ref> (سفیان بن عیینه) مکى از طبقه دوم تابعین و از علماء تفسیر است. در سال صد و نود و هشت هجرى درگذشته است. (تهذیب)؛ (وکیع بن جراح) کوفى از طبقه دوم تابعین و از مفسرین است سال صد و نود و هفت هجرى درگذشته. (تهذیب)؛ (شعبة بن الحجاج) بصرى از طبقه دوم تابعین و از معاریف مفسرین است سال صد و شصت هجرى درگذشته (تهذیب)؛ (عبدبن حمید) صاحب تفسیر از طبقه دوم تابعین و در قرن دوم می‌زیسته.</ref> مانند سفیان بن عیینه و وکیع بن جراح و شعبة بن حجاج و عبد بن حمید و غیر ایشان و از این طبقه است [[محمد بن جریر طبری|ابن جریر طبرى]]<ref> (ابن جریر طبرى) محمد بن جریز بن یزید از معاریف علماء اهل سنت و در سال سیصد و ده هجرى درگذشته. (لسان المیزان)</ref> صاحب «[[تفسیر طبری (کتاب)|تفسیر طبری]]». طریقه این طبقه نیز این گونه بود که اقوال صحابه و تابعین را در صورت روایت‌هاى [[حدیث معنعن|معنعن]] در تالیفات تفسیرى خود وارد مى‌کردند و از نظر استقلالى خوددارى مى‌نمودند، جز این که ابن جریر طبرى در تفسیر خود گاهى در ترجیح میان اقوال اظهارنظر مى‌کند و طبقات متاخرین از این طائفه شروع مى‌شود.
  
طبقه دوم جماعت تابعين هستند كه شاگردان مفسرين صحابه مى‌باشند مانند مجاهد<ref> مجاهد مفسر معروف، متوفى 100-103 هجرى، (تهذيب الاسماء نووى)؛ (سعيد بن جبير) مفسر معروف، متوفى 100-103 هجرى (تهذيب الاسماء نووى)؛ (عكرمه) مولى و شاگرد ابن عباس و سعيد بن جبير، متوفى سال 104 هجرى - تهذيب -؛ (ضحاك) از شاگردان عكرمه (لسان الميزان)؛ (حسن بصرى) زاهد و مفسر معروف، متوفى سال 110 هجرى (تهذيب)؛ (عطاء بن ابى‌رباح) فقيه و مفسر مشهور از تلامذه ابن عباس، متوفى سال 115 هجرى (تهذيب)؛ (عطاء بن ابى‌مسلم) از بزرگان تابعين از شاگردان ابن جبير و عكرمه متوفى سال 133 هجرى (تهذيب)؛ (ابوالعاليه) از ائمه تفسير و بزرگان تابعين در قرن اول هجرى مي‌زيسته (تهذيب)؛ (محمد بن كعب قرظى) از مفسرين معروف و از نژاد يهود بنى‌قريظه بوده در قرن اول هجرى مي‌زيسته؛ (قتاده) اعمى از بزرگان فن تفسير شمرده شده از تلامذه حسن بصرى و عكرمه بوده در سال 117 درگذشته است. (تهذيب)؛ (عطيه) از ابن عباس نقل مى‌كند. (لسان)؛ (زيد بن اسلم) مولى عمر بن خطاب فقيه و مفسر سال صد و سى شش هجرى درگذشته است. (تهذيب)؛ (طاوس) يمانى از علماء وقت خود و شاگرد ابن عباس بوده و سنه صد و شش هجرى درگذشته است. (تهذيب)</ref> و سعيد بن جبير و عكرمه و ضحاك و از اين طبقه است حسن بصرى و عطاء بن ابى‌رباح و عطاء بن ابى‌مسلم و ابوالعاليه و محمد بن كعب قرظى و قتاده و عطيه و زيد بن اسلم و طاوس يمانى.
+
'''طبقه پنجم مفسرین:'''
  
طبقه سوم شاگردان طبقه دوم مى‌باشند مانند ربيع بن انس<ref> عبدالرحمن بن زيد پسر زيد بن اسلم و از علماء تفسير معدود است؛ (ابوصالح كلبى) نسابه و مفسر در قرن دوم مي‌زيسته.</ref> و عبدالرحمن بن زيد بن اسلم و ابوصالح كلبى و نظراء ايشان: و طريقه تابعين در تفسير اين بود كه تفسير آيات را گاهى در شكل روايت از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله يا صحابه نقل مى‌كردند و گاهى معنى آيه را بى‌ اين كه به کسی اسناد دهند در صورت اظهارنظر ايراد مى‌كردند و متأخرين مفسرين با اين اقوال نيز معامله روایات نبوى نموده آنها را روایات موقوفه<ref> روايت موقوفه روايتى است كه مروى عنه در آن ذكر نشده باشد.</ref> مي‌شمارند و قدماء مفسرين به اين دو طبقه اطلاق مي‌شود.
+
طبقه پنجم کسانى هستند که روایات را با حذف [[سند حدیث|اسناد]] در تألیفات خود درج کردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. بعضى<ref> اتقان، سیوطى، جزء ۲، ص ۱۹۰.</ref> از علماء گفته‌اند که اختلال نظم تفسیر از همین جا شروع گردیده و اقوال زیادى در این تفاسیر بدون مراعات صحت و اعتبار نقل و تشخیص ‍سند به صحابه و تابعین نسبت داده شده و در اثر این هرج و مرج دخیل بسیارى بوجود آمده و اعتبار اقوال متزلزل شده است. ولى کسی که با دقت در روایات معنعن تفسیر تدبر نماید تردید نخواهد داشت دسّ و [[حدیث جعلی|وضع]] در میان آن‌ها نیز فراوان است، اقوال متدافع و متناقض به تنها یک صحابى یا تابعى بسیار نسبت داده شده، قصص و حکایاتى که قطعى الکذب است در میان این روایات بسیار دیده مى‌شود و [[اسباب نزول]] و [[ناسخ و منسوخ|ناسخ و منسوخى]] که با [[سیاق آیات|سیاق آیات]] وفق نمی‌دهد یکى دو تا نیست که قابل اغماض باشد و از این جا است که امام [[احمد بن حنبل]] (که خود قبل از پیدایش این طبقه بود) گفته است، سه چیز اصل ندارند: مغازى و [[ملاحم]] و روایات تفسیر، و از امام [[شافعی|شافعى]] نقل شده که از [[ابن عباس]] نزدیک به صد [[حدیث]] فقط ثابت شده است.
  
طبقه چهارم طبقه اولين مؤلفين تفسير است<ref> (سفيان بن عيينه) مكى از طبقه دوم تابعين و از علماء تفسير است. در سال صد و نود و هشت هجرى درگذشته است. (تهذيب)؛ (وكيع بن جراح) كوفى از طبقه دوم تابعين و از مفسرين است سال صد و نود و هفت هجرى درگذشته. (تهذيب)؛ (شعبة بن الحجاج) بصرى از طبقه دوم تابعين و از معاريف مفسرين است سال صد و شصت هجرى درگذشته (تهذيب)؛ (عبدبن حميد) صاحب تفسير از طبقه دوم تابعين و در قرن دوم مي‌زيسته.</ref> مانند سفيان بن عيينه و وكيع بن جراح و شعبة بن حجاج و عبد بن حميد و غير ايشان و از اين طبقه است ابن جرير<ref> (ابن جرير طبرى) محمد بن جريز بن يزيد از معاريف علماء اهل سنت و در سال سيصد و ده هجرى درگذشته. (لسان الميزان)</ref> طبرى صاحب تفسير معروف.
+
'''ورود فنون مختلف در تفسیر:'''
  
طريقه اين طبقه نيز اين گونه بود كه اقوال صحابه و تابعين را در صورت روايت‌هاى معنعن در تاليفات تفسيرى خود وارد مى‌كردند و از نظر استقلالى خوددارى مى‌نمودند، جز اين كه ابن جرير طبرى در تفسير خود گاهى در ترجيح ميان اقوال اظهارنظر مى‌كند و طبقات متاخرين از اين طائفه شروع مى‌شود.
+
طبقه ششم مفسرینى هستند که پس از پیدایش علوم مختلفه و نضج آن‌ها در [[اسلام]] بوجود آمدند و متخصصین هر علم از راه فن مخصوص خود به تفسیر پرداختند؛ نحوى از راه [[علم نحو|نحو]] مانند زجاج و واحدى و ابى‌حیان<ref> زجاج از علماى نحو، متوفی ۳۱۰ هجرى. (ریحانه)؛ (واحدى) نحوى مفسر، متوفى ۴۶۸ هجرى (ریحانه)؛ (ابوحیان) اندلسى نحوى و مفسر وقارى سال هفتصد و چهل و پنج در مصر وفات کرده. (ریحانه)</ref> که از راه اعراب آیات بحث نموده‌اند؛ بیانى از راه [[بلاغت]] و فصاحت مانند [[جارالله زمخشری|زمخشرى]]<ref> زمخشرى یکى از معاریف علماء ادب مؤلف تفسیر کشاف متوفى سال ۵۳۸ هجرى. (کشف الظنون)</ref> در [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف]]؛ متکلم از راه [[علم کلام|کلام]] مانند [[فخر رازى]]<ref> امام فخر رازى متکلم و مفسر معروف صاحب تفسیر مفاتیح الغیب، متوفى سال ۶۰۶ هجرى. (کشف الظنون)</ref> در [[التفسیر الکبیر (کتاب)|تفسیر کبیر]]؛ عارف از راه [[عرفان]] مانند [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربى]] و عبدالرزاق کاشى<ref> (عبدالرزاق کاشى) از معاریف علماء و عرفاى قرن هشتم هجرى در سال ۷۲۰-۷۵۱ هجرى درگذشته. (ریحانه)</ref> در تفاسیر خودشان؛ اخبارى از راه نقل اخبار مانند ثعلبى<ref> احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى صاحب تفسیر ثعلبى، متوفى ۴۲۶-۴۲۷ هجرى. (ریحانه)</ref> در تفسیر خود؛ [[فقیه|فقیه]] از راه [[فقه]] مانند قرطبى<ref> محمد بن احمد بن ابى‌بکر قرطبى، متوفى سال ۶۶۸ هجرى. (ریحانه)</ref> در تفسیر جامع الاحکام و جمعى نیز تفاسیرى مختلط از علوم متفرقه نوشتند مانند تفسیر روح البیان<ref> تألیف شیخ اسماعیل حقى اسلامبولى، متوفى سال ۱۱۳۷ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)</ref> و تفسیر [[روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم (کتاب)|روح المعانى]]<ref> تألیف شهاب الدین محمود آلوسى بغدادى، متوفى سال ۱۲۷۰ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)</ref> و تفسیر نیشابورى.<ref> بنام غرائب القرآن تألیف نظام‌الدین حسن قمى نیشابورى، متوفى سال ۷۲۸ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)</ref> خدمت این طبقه به عالم تفسیر این شد که فن تفسیر را از حالت جمود و رکودى که در طبقات پنجگانه قبلى داشت بیرون آورده وارد مرحله بحث و نظر نمودند، اگر چه کسی که با نظر انصاف نگاه کند خواهد دید که در اغلب بحث‌های تفسیرى این طبقه، نظریات علمى به [[قرآن]] تحمیل شده و خود آیات قرآنى از مضامین خودشان استنطاق نشده‌اند.
  
طبقه پنجم كسانى هستند كه روایات را با حذف اسناد در تأليفات خود درج كردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. بعضى<ref> اتقان، سيوطى، جزء 2، ص 190.</ref> از علماء گفته‌اند كه اختلال نظم تفسير از همين جا شروع گرديده و اقوال زيادى در اين تفاسير بدون مراعات صحت و اعتبار نقل و تشخيص ‍ سند به صحابه و تابعين نسبت داده شده و در اثر اين هرج و مرج دخيل بسيارى بوجود آمده و اعتبار اقوال متزلزل شده است.
+
==طبقات مفسرین شیعه ==
  
ولى كسي كه با دقت در روایات معنعن تفسير تدبر نمايد ترديد نخواهد داشت دس و وضع در ميان آن‌ها نيز فراوان است، اقوال متدافع و متناقض به تنها يك صحابى يا تابعى بسيار نسبت داده شده قصص و حكاياتى كه قطعى الكذب است در ميان اين روایات بسيار ديده مى‌شود و اسباب نزول و ناسخ و منسوخى كه با سياق آيات وفق نمي‌دهد يكى دو تا نيست كه قابل اغماض باشد و از اين جا است كه امام احمد بن حنبل (كه خود قبل از پيدايش اين طبقه بود) گفته است، سه چيز اصل ندارند: مغازى و ملاحم و روایات تفسير، و از امام شافعى نقل شده كه از ابن عباس نزديك به صد [[حديث]] فقط ثابت شده است.
+
طبقاتى که ذکر شد طبقات مفسرین [[اهل سنت|اهل سنت و جماعت]] بود و منشاء آن روش خاصى است که از روز نخست در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] گرفته شده و آن معامله روایت نبوى است با اقوال [[صحابی|صحابه]] و [[تابعین|تابعین]] که اعمال نظر در برابر آن از قبیل اجتهاد در مقابل نصّ شمرده مى‌شد، تا اختلال وضع این روایات و آفتابى شدن تضاد و تناقض و دسّ و وضع در میان آن‌ها اجازه اعمال نظر به طبقه ششم مفسرین داد.  
  
طبقه ششم مفسرينى هستند كه پس از پيدايش علوم مختلفه و نضج آن‌ها در [[اسلام]] بوجود آمدند و متخصصين هر علم از راه فن مخصوص خود به تفسير پرداختند نحوى از راه نحو مانند<ref> زجاج از علماى نحو، متوفی 310 هجرى. (ريحانه)؛ (واحدى) نحوى مفسر، متوفى 468 هجرى (ريحانه)؛ (ابوحيان) اندلسى نحوى و مفسر وقارى سال هفتصد و چهل و پنج در مصر وفات كرده. (ريحانه)</ref> زجاج و واحدى و ابى‌حيان كه از راه اعراب آيات بحث نموده‌اند، بيانى از راه بلاغت و فصاحت مانند زمخشرى<ref> زمخشرى يكى از معاريف علماء ادب مؤلف تفسير كشاف متوفى سال 538 هجرى. (كشف الظنون)</ref> در كشاف، متكلم از راه كلام مانند فخر رازى<ref> امام فخر رازى متكلم و مفسر معروف صاحب تفسير مفاتيح الغيب، متوفى سال 606 هجرى. (كشف الظنون)</ref> در تفسير كبير، عارف از راه [[عرفان]] مانند ابن عربى و عبدالرزاق<ref> (عبدالرزاق كاشى) از معاريف علماء و عرفاى قرن هشتم هجرى در سال 720-751 هجرى درگذشته. (ريحانه)</ref> كاشى در تفاسير خودشان و اخبارى از راه نقل اخبار مانند ثعلبى<ref> احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى صاحب تفسير ثعلبى، متوفى 426-427 هجرى. (ريحانه)</ref> در تفسير خود و فقيه از راه فقه مانند قرطبى<ref> محمد بن احمد بن ابى‌بكر قرطبى، متوفى سال 668 هجرى. (ريحانه)</ref> در تفسير خود و جمعى نيز تفاسيرى مختلط از علوم متفرقه نوشتند مانند تفسير روح البيان<ref> تأليف شيخ اسماعيل حقى اسلامبولى، متوفى سال 1137 هجرى. (ملحقات كشف الظنون)</ref> و تفسير روح المعانى<ref> تأليف شهاب الدين محمود آلوسى بغدادى، متوفى سال 1270 هجرى. (ملحقات كشف الظنون)</ref> و تفسير نيشابورى.<ref> بنام غرائب القرآن تأليف نظام‌الدين حسن قمى نيشابورى، متوفى سال 728 هجرى. (ملحقات كشف الظنون)</ref>
+
ولى روشى که [[شیعه|شیعه]] در تفسیر [[قرآن|قرآن مجید]] اتخاذ نموده است، غیر این روش مى‌باشد و در نتیجه اختلاف روش طبقه‌بندى مفسرین نیز سیماى دیگرى به خود مى‌گیرد. شیعه به نصّ قرآن، قول [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله را در تفسیر آیات قرآن حجت مى‌داند و براى اقوال صحابه و تابعین مانند سایر مسلمین هیچ‌گونه حجیتى قائل نیست مگر از راه روایت از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، جز این که به نص خبر [[خبر متواتر|متواتر]] «[[حدیث ثقلین|ثقلین]]»، قول [[عترت]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] را تالى قول پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و مانند آن حجت مى‌دانند و از این روى در نقل و اخذ روایات تفسیرى تنها به روایاتى که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه]] اهل بیت علیه‌السلام نقل شده اکتفا کرده‌اند و طبقات خود را به ترتیب زیرین بوجود آورده‌اند:
  
خدمت اين طبقه به عالم تفسير اين شد كه فن تفسير را از حالت جمود و ركودى كه در طبقات پنجگانه قبلى داشت بيرون آورده وارد مرحله بحث و نظر نمودند اگر چه كسي كه با نظر انصاف نگاه كند خواهد ديد كه در اغلب بحث‌ها تفسيرى اين طبقه نظريات علمى به [[قرآن]] تحميل شده و خود آيات قرآنى از مضامين خودشان استنطاق نشده‌اند.
+
'''طبقه اول:'''
  
'''روش مفسرين شيعه و طبقاتشان'''
+
طبقه اول کسانى که روایات تفسیر را از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت فراگرفته‌اند و در اصول خود به طور غیرمرتب ثبت کرده به روایت آن‌ها پرداخته‌اند، مانند [[زرارة بن اعین|زراره]] و [[محمد بن مسلم ثقفی کوفی|محمد بن مسلم]] و [[معروف بن خربوذ|معروف]] و جریر<ref> زراره و محمد بن مسلم هر دو از فقهاى شیعه و خواص اصحاب امام پنجم و ششم امامیه مى‌باشد و معروف و جریر هر دو از خواص اصحاب امام ششم‌اند.</ref> و امثال ایشان.
  
طبقاتى كه ذكر شد طبقات مفسرين اهل سنت و جماعت بود و منشاء آن روش خاصى است كه از روز نخست در تفسير گرفته شده و آن معامله روايت نبوى است با اقوال صحابه و تابعين كه اعمال نظر در برابر آن از قبيل اجتهاد و در مقابل نص شمرده مى‌شد تا اختلال وضع اين روایات و آفتابى شدن تضاد و تناقض و دس و وضع در ميان آن‌ها اجازه اعمال نظر به طبقه ششم مفسرين داد. ولى روشى كه شيعه در تفسير [[قرآن]] اتحاذ نموده است غير اين روش مى‌باشد و در نتيجه اختلاف روش طبقه‌بندى مفسرين نيز سيماى ديگرى بخود مى‌گيرد.
+
'''طبقه دوم:'''
  
شيعه به نص [[قرآن]] مجيد قول پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را در تفسير آيات قرآن حجت مى‌داند و براى اقوال صحابه و تابعين مانند ساير مسلمين هيچ‌گونه حجيتى قائل نيست مگر از راه روايت از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله جز اين كه به نص خبر متواتر ثقلين قول عترت و اهل بيت را تالى قول پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و مانند آن حجت مى‌دانند و از اين روى در نقل و اخذ روایات تفسيرى تنها به روایاتى كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه [[اهل بيت]] علیه‌السلام نقل شده اكتفا كرده‌اند و طبقات خود را به ترتيب زيرين بوجود آورده‌اند:
+
طبقه دوم اهل تألیفات اولى تفسیر مانند [[فرات کوفی|فرات بن ابراهیم]] و [[ابوحمزه ثمالى]]<ref> فرات بن ابراهیم کوفى صاحب تفسیر از مشایخ قمى صاحب تفسیر است. (ریحانه) (و ابوحمزه ثمالى) از فقهاى شیعه و از خواص اصحاب امام چهارم و پنجم امامیه است.</ref> و [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشى]] و [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]] و [[محمد بن ابراهیم نعمانی|نعمانى]]<ref> (عیاشى) محمد بن مسعود کوفى سمرقندى از اعیان علماء امامیه و در نیمه دوم قرن سوم هجرى می‌زیسته. (ریحانه)؛ (على بن ابراهیم قمى) از مشایخ حدیث امامیه و در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم می‌زیسته است. (ریحانه)؛ (نعمانى) محمد بن ابراهیم نعمانى از اعیان علماء امامیه و از تلامذه کلینى است و در اوائل قرن چهارم هجرى می‌زیسته. (ریحانه)</ref> صاحب تفسیر هستند. شیوه این طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرین اهل سنت این بود که روایات مأثوره را که از طبقه اول اخذ کرده بودند با اسناد در تألیفات خودشان درج مى‌کردند و از هر گونه اعمال نظر خوددارى مى‌نمودند.
  
طبقه اول كسانى كه روایات تفسير را از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بيت فراگرفته‌اند و در اصول خود به طور غيرمرتب ثبت كرده به روايت آن‌ها پرداخته‌اند مانند<ref> زراره و محمد بن مسلم هر دو از فقهاى شيعه و خواص اصحاب امام پنجم و ششم اماميه مى‌باشد و معروف و جرير هر دو از خواص اصحاب امام ششم‌اند.</ref> زراره و محمد بن مسلم و معروف و جرير و امثال ايشان.
+
نظر به این که زمان دسترسى به ائمه [[اهل بیت]] علیهم السلام طولانى بود و تقریباً سیصد سال ادامه داشت، طبعاً این دو طبقه مذکور ترتیب زمانى نداشته متداخل بودند و همچنین کسانى که روایات را با حذف اسناد درج کنند بسیار کم بودند و در این باب به عنوان نمونه [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشى]] موجود را باید نام برد که یکى از شاگردان عیاشى از تألیف عیاشى اسناد روایات را اختصارا حذف نموده و نسخه او به جای نسخه عیاشى دائر گشته است.
  
طبقه دوم اهل تأليفات اولى تفسير مانند فرات<ref> فرات بن ابراهيم كوفى صاحب تفسير از مشايخ قمى صاحب تفسير است. (ريحانه) (و ابوحمزه ثمالى) از فقهاى شيعه و از خواص اصحاب امام چهارم و پنجم اماميه است.</ref> بن ابراهيم و [[ابوحمزه ثمالى]] و عياشى<ref> (عياشى) محمد بن مسعود كوفى سمرقندى از اعيان علماء اماميه و در نيمه دوم قرن سوم هجرى مي‌زيسته. (ريحانه)؛ (على بن ابراهيم قمى) از مشايخ [[حديث]] اماميه و در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم مي‌زيسته است. (ريحانه)؛ (نعمانى) محمد بن ابراهيم نعمانى از اعيان علماء اماميه و از تلامذه كلينى است و در اوائل قرن چهارم هجرى مي‌زيسته. (ريحانه)</ref> و على بن ابراهيم قمى و نعمانى صاحب تفسير. شيوه اين طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرين اهل سنت اين بود كه روایات ماثوره را كه از طبقه اول اخذ كرده بودند با اسناد در تأليفات خودشان درج مى‌كردند و از هر گونه اعمال نظر خوددارى مى‌نمودند.
+
'''طبقه سوم:'''
  
و نظر به این که زمان دسترسى به ائمه [[اهل بيت]] علیه‌السلام طولانى بود و تقريباً سيصد سال ادامه داشت طبعاً اين دو طبقه ترتیب زمانى نداشته متداخل بودند و همچنين كسانى كه روایات را با حذف اسناد درج كنند بسيار كم بودند و در اين باب به عنوان نمونه تفسير عياشى موجود را بايد نام برد كه يكى از شاگردان عياشى از تأليف عياشى اسناد روایات را اختصارا حذف نموده و نسخه او به جای نسخه عياشى دائر گشته است.
+
طبقه سوم طبقه ارباب علوم متفرقه است، مانند [[سید رضی|سید رضى]]<ref> سید رضى از اعیان فقهاء امامیه و در شعر و ادب سرآمد اهل عصر خود بوده و نهج البلاغه از تالیفات اوست. در سال چهارصد و چهار یا شش هجرى درگذشته. (ریحانه)</ref> در تفسیر ادبى خود و [[شیخ طوسی]]<ref> شیخ الطایفه محمد بن حسن طوسى که از اکابر علماء امامیه و کتاب تهذیب و کتاب استبصار که دو اصل از چهار اصل حدیث امامیه می‌باشند تالیف اوست در سال چهار صد و شصت هجرى درگذشته. (ریحانه)</ref> در تفسیر [[علم کلام|کلامى]] خود که [[التبیان (کتاب)|تفسیر تبیان]] است و [[ملاصدرا|صدرالمتألهین شیرازى]]<ref> صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم شیرازى فیلسوف نامى، متوفى هزار و پنجاه هجرى مؤلف کتاب اسرارآلایات و مجموعه تفاسیر. (روضات و ریحانهمیبدى گنابادى و سید هاشم بحرانى صاحب تفسیر برهان در ۴ مجلد، متوفى سال ۱۱۰۷ هجرى و فیض کاشانى آخوند ملا محسن مؤلف تفسیر صافى و اصفى، متوفى ۱۰۹۱ هجرى. (ریحانه)</ref> در تفاسیر [[فلسفه|فلسفى]] خود و میبدى گنابادى در تفسیر [[عرفان|عرفانى]] خود و [[عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی|شیخ عبدعلى حویزى]]<ref> شیخ عبد على حویزى شیرازى صاحب تفسیر نورالثقلین در ۵ مجلد، متوفى سال ۱۱۱۲ هجرى. (ریحانه)</ref> در [[نور الثقلین (کتاب)|تفسیر نورالثقلین]] و [[سید هاشم بحرانی|سید هاشم بحرانى]] در [[البرهان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر برهان]] و [[فیض کاشانی|فیض کاشانى]] در [[تفسیر صافی (کتاب)|تفسیر صافى]] و کسانى میان عده ای از علوم در تفاسیرشان جمع کرده‌اند مانند [[شیخ طبرسى]]<ref> فضل بن حسن طبرسى از اعیان علماء امامیه صاحب تفسیر مجمع البیان در ده جلد، متوفى ۵۴۸ هجرى. (ریحانه)</ref> در تفسیر [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] که از راه‌هاى مختلف [[علم لغت|لغت]] و [[نحو]] و قرائت و [[کلام]] و [[حدیث]] بحث مى‌کند.
 
+
==پانویس==
طبقه سوم طبقه ارباب علوم متفرقه است مانند سيد رضى<ref> سيد رضى از اعيان فقهاء اماميه و در شعر و ادب سرآمد اهل عصر خود بوده و [[نهج البلاغه]] از تاليفات اوست. در سال چهارصد و چهار يا شش هجرى درگذشته. (ريحانه)</ref> در تفسير ادبى خود و [[شیخ طوسی]]<ref> شيخ الطايفه محمد بن حسن طوسى كه از اكابر علماء اماميه و كتاب تهذيب و كتاب استبصار كه دو اصل از چهار اصل [[حديث]] اماميه مي‌باشند تاليف اوست در سال چهار صد و شصت هجرى درگذشته. (ريحانه)</ref> در تفسير كلامى خود كه تفسير تبيان است و صدرالمتألهين<ref> صدرالمتالهين محمد بن ابراهيم شيرازى فيلسوف نامى، متوفى هزار و پنجاه هجرى مؤلف كتاب اسرارآلايات و مجموعه تفاسير. (روضات و ريحانهميبدى و گونابادى و سيد هاشم بحرانى صاحب تفسير برهان در 4 مجلد، متوفى سال 1107 هجرى و فيض كاشانى آخوند ملا محسن مؤلف تفسير صافى و اصفى، متوفى 1091 هجرى. (ريحانه)</ref> شيرازى در تفاسير فلسفى خود و ميبدى گنابادى در تفسير عرفانى خود و شيخ عبد على حويزى<ref> شيخ عبد على حويزى شيرازى صاحب تفسير نورالثقلين در 5 مجلد، متوفى سال 1112 هجرى. (ريحانه)</ref> و سيد هاشم بحرانى و فيض كاشانى در تفسير نورالثقلين و برهان و صافى و كسانى ميان عده از علوم در تفاسيرشان جمع كرده‌اند مانند [[شيخ طبرسى]]<ref> فضل بن حسن طبرسى از اعيان علماء اماميه صاحب تفسير مجمع البيان در ده جلد، متوفى 548 هجرى. (ريحانه)</ref> در تفسير مجمع البيان كه از راه‌هاى مختلف لغت و نحو و قرائت و كلام و [[حديث]] بحث مى‌كند.
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
* [[قرآن در اسلام (کتاب)|قرآن در اسلام]]، علامه طباطبائی.
 +
[[رده:تفسیر قرآن]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= متوسط
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
{{تفسیر قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

تفسیر و تبیین الفاظ و عبارات قرآن مجید از عصر نزول شروع شده و شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به تعلیم قرآن و بیان معانى و مقاصد آیات کریمه آن مى‌پرداخته است. چنان که خداى متعال مى‌فرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ» (سوره نحل، آیه ۴۴). همچنین در زمان پیامبر اکرم و به امر ایشان، جمعى به قرائت و ضبط و حفظ قرآن اشتغال داشتند که قرّاء نامیده مى‌شدند و پس از رحلت آن حضرت، صحابه و سپس سایر مسلمانان، به تفسیر قرآن می پرداختند.

طبقات مفسرین سنی

تفسیر در عصر صحابه:

پس از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمعى از صحابه مانند ابى بن کعب و عبدالله بن مسعود و جابر بن عبدالله و ابوسعید خدرى و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و انس و ابوهریره و ابوموسى و از همه معروفتر عبدالله بن عباس به تفسیر قرآن اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسیر این بود که گاهى آنچه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در معانى آیات قرآنى شنیده بودند در شکل روایت مسند نقل مى‌کردند.[۱] این احادیث از اول تا آخر قرآن جمعاً دویست و چهل و چند حدیثند که سند بسیارى از آن‌ها ضعیف و متن برخى از آن‌ها منکر است و گاهى تفسیر آیات را در صورت اظهارنظر، بى‌ این که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اسناد دهند، القاء مى‌کردند.

متأخرین اهل تفسیر از اهل سنت این قسم را نیز جزء روایات نبوى در تفسیر مى‌شمارند زیرا صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموخته‌اند و مستبعد است که خودشان از خود چیزى گفته باشند. ولى دلیلى قاطع بر این سخن نیست، علاوه به این که مقدار زیادى از این قسم روایاتى است که در اسباب نزول آیات و قصص تاریخى آن‌ها وارد شده و همچنین در میان این روایات صحابى بسیارى از سخنان علماء یهود که مسلمان شده بودند مانند کعب الاحبار و غیره بدون اسناد یافت مى‌شود.

و همچنین ابن عباس بیشتر اوقات در معنى آیات به شعر تمثل مى‌کرد چنان که در روایتى که از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دویست و اندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود و سیوطى در کتاب الاتقان صد و نود سؤال از آن جمله را روایت مى‌کند[۲] و با این حال، روایاتى را که از مفسرین صحابه رسیده، نمى‌توان روایات نبوى شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى کرد و مفسرین صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند.

تفسیر تابعین:

طبقه دوم جماعت تابعین هستند که شاگردان مفسرین صحابه مى‌باشند مانند مجاهد و سعید بن جبیر و عکرمه و ضحاک و از این طبقه است حسن بصرى و عطاء بن ابى‌رباح و عطاء بن ابى‌مسلم و ابوالعالیه و محمد بن کعب قرظى و قتاده و عطیه و زید بن اسلم و طاوس یمانی.[۳]

طبقه شاگردان تابعین:

طبقه سوم شاگردان طبقه دوم مى‌باشند مانند ربیع بن انس[۴] و عبدالرحمن بن زید بن اسلم و ابوصالح کلبى و نظراء ایشان. و طریقه تابعین در تفسیر این بود که تفسیر آیات را گاهى در شکل روایت از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله یا صحابه نقل مى‌کردند و گاهى معنى آیه را بى‌ این که به کسی اسناد دهند در صورت اظهارنظر ایراد مى‌کردند و متأخرین مفسرین با این اقوال نیز معامله روایات نبوى نموده آنها را روایات موقوفه[۵] می‌شمارند و قدماء مفسرین به این دو طبقه اطلاق می‌شود.

اولین مؤلفین تفسیر:

طبقه چهارم طبقه اولین مؤلفین تفسیر است[۶] مانند سفیان بن عیینه و وکیع بن جراح و شعبة بن حجاج و عبد بن حمید و غیر ایشان و از این طبقه است ابن جریر طبرى[۷] صاحب «تفسیر طبری». طریقه این طبقه نیز این گونه بود که اقوال صحابه و تابعین را در صورت روایت‌هاى معنعن در تالیفات تفسیرى خود وارد مى‌کردند و از نظر استقلالى خوددارى مى‌نمودند، جز این که ابن جریر طبرى در تفسیر خود گاهى در ترجیح میان اقوال اظهارنظر مى‌کند و طبقات متاخرین از این طائفه شروع مى‌شود.

طبقه پنجم مفسرین:

طبقه پنجم کسانى هستند که روایات را با حذف اسناد در تألیفات خود درج کردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. بعضى[۸] از علماء گفته‌اند که اختلال نظم تفسیر از همین جا شروع گردیده و اقوال زیادى در این تفاسیر بدون مراعات صحت و اعتبار نقل و تشخیص ‍سند به صحابه و تابعین نسبت داده شده و در اثر این هرج و مرج دخیل بسیارى بوجود آمده و اعتبار اقوال متزلزل شده است. ولى کسی که با دقت در روایات معنعن تفسیر تدبر نماید تردید نخواهد داشت دسّ و وضع در میان آن‌ها نیز فراوان است، اقوال متدافع و متناقض به تنها یک صحابى یا تابعى بسیار نسبت داده شده، قصص و حکایاتى که قطعى الکذب است در میان این روایات بسیار دیده مى‌شود و اسباب نزول و ناسخ و منسوخى که با سیاق آیات وفق نمی‌دهد یکى دو تا نیست که قابل اغماض باشد و از این جا است که امام احمد بن حنبل (که خود قبل از پیدایش این طبقه بود) گفته است، سه چیز اصل ندارند: مغازى و ملاحم و روایات تفسیر، و از امام شافعى نقل شده که از ابن عباس نزدیک به صد حدیث فقط ثابت شده است.

ورود فنون مختلف در تفسیر:

طبقه ششم مفسرینى هستند که پس از پیدایش علوم مختلفه و نضج آن‌ها در اسلام بوجود آمدند و متخصصین هر علم از راه فن مخصوص خود به تفسیر پرداختند؛ نحوى از راه نحو مانند زجاج و واحدى و ابى‌حیان[۹] که از راه اعراب آیات بحث نموده‌اند؛ بیانى از راه بلاغت و فصاحت مانند زمخشرى[۱۰] در کشاف؛ متکلم از راه کلام مانند فخر رازى[۱۱] در تفسیر کبیر؛ عارف از راه عرفان مانند ابن عربى و عبدالرزاق کاشى[۱۲] در تفاسیر خودشان؛ اخبارى از راه نقل اخبار مانند ثعلبى[۱۳] در تفسیر خود؛ فقیه از راه فقه مانند قرطبى[۱۴] در تفسیر جامع الاحکام و جمعى نیز تفاسیرى مختلط از علوم متفرقه نوشتند مانند تفسیر روح البیان[۱۵] و تفسیر روح المعانى[۱۶] و تفسیر نیشابورى.[۱۷] خدمت این طبقه به عالم تفسیر این شد که فن تفسیر را از حالت جمود و رکودى که در طبقات پنجگانه قبلى داشت بیرون آورده وارد مرحله بحث و نظر نمودند، اگر چه کسی که با نظر انصاف نگاه کند خواهد دید که در اغلب بحث‌های تفسیرى این طبقه، نظریات علمى به قرآن تحمیل شده و خود آیات قرآنى از مضامین خودشان استنطاق نشده‌اند.

طبقات مفسرین شیعه

طبقاتى که ذکر شد طبقات مفسرین اهل سنت و جماعت بود و منشاء آن روش خاصى است که از روز نخست در تفسیر گرفته شده و آن معامله روایت نبوى است با اقوال صحابه و تابعین که اعمال نظر در برابر آن از قبیل اجتهاد در مقابل نصّ شمرده مى‌شد، تا اختلال وضع این روایات و آفتابى شدن تضاد و تناقض و دسّ و وضع در میان آن‌ها اجازه اعمال نظر به طبقه ششم مفسرین داد.

ولى روشى که شیعه در تفسیر قرآن مجید اتخاذ نموده است، غیر این روش مى‌باشد و در نتیجه اختلاف روش طبقه‌بندى مفسرین نیز سیماى دیگرى به خود مى‌گیرد. شیعه به نصّ قرآن، قول پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را در تفسیر آیات قرآن حجت مى‌داند و براى اقوال صحابه و تابعین مانند سایر مسلمین هیچ‌گونه حجیتى قائل نیست مگر از راه روایت از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، جز این که به نص خبر متواتر «ثقلین»، قول عترت و اهل بیت را تالى قول پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و مانند آن حجت مى‌دانند و از این روى در نقل و اخذ روایات تفسیرى تنها به روایاتى که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت علیه‌السلام نقل شده اکتفا کرده‌اند و طبقات خود را به ترتیب زیرین بوجود آورده‌اند:

طبقه اول:

طبقه اول کسانى که روایات تفسیر را از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت فراگرفته‌اند و در اصول خود به طور غیرمرتب ثبت کرده به روایت آن‌ها پرداخته‌اند، مانند زراره و محمد بن مسلم و معروف و جریر[۱۸] و امثال ایشان.

طبقه دوم:

طبقه دوم اهل تألیفات اولى تفسیر مانند فرات بن ابراهیم و ابوحمزه ثمالى[۱۹] و عیاشى و على بن ابراهیم قمى و نعمانى[۲۰] صاحب تفسیر هستند. شیوه این طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرین اهل سنت این بود که روایات مأثوره را که از طبقه اول اخذ کرده بودند با اسناد در تألیفات خودشان درج مى‌کردند و از هر گونه اعمال نظر خوددارى مى‌نمودند.

نظر به این که زمان دسترسى به ائمه اهل بیت علیهم السلام طولانى بود و تقریباً سیصد سال ادامه داشت، طبعاً این دو طبقه مذکور ترتیب زمانى نداشته متداخل بودند و همچنین کسانى که روایات را با حذف اسناد درج کنند بسیار کم بودند و در این باب به عنوان نمونه تفسیر عیاشى موجود را باید نام برد که یکى از شاگردان عیاشى از تألیف عیاشى اسناد روایات را اختصارا حذف نموده و نسخه او به جای نسخه عیاشى دائر گشته است.

طبقه سوم:

طبقه سوم طبقه ارباب علوم متفرقه است، مانند سید رضى[۲۱] در تفسیر ادبى خود و شیخ طوسی[۲۲] در تفسیر کلامى خود که تفسیر تبیان است و صدرالمتألهین شیرازى[۲۳] در تفاسیر فلسفى خود و میبدى گنابادى در تفسیر عرفانى خود و شیخ عبدعلى حویزى[۲۴] در تفسیر نورالثقلین و سید هاشم بحرانى در تفسیر برهان و فیض کاشانى در تفسیر صافى و کسانى میان عده ای از علوم در تفاسیرشان جمع کرده‌اند مانند شیخ طبرسى[۲۵] در تفسیر مجمع البیان که از راه‌هاى مختلف لغت و نحو و قرائت و کلام و حدیث بحث مى‌کند.

پانویس

  1. آخر اتقان، سیوطى، چاپ قاهره، (۱۳۷۰ هـ‍).
  2. اتقان، ص ۱۲۰-۱۳۳.
  3. مجاهد مفسر معروف، متوفى ۱۰۰-۱۰۳ هجرى، (تهذیب الاسماء نووى)؛ (سعید بن جبیر) مفسر معروف، متوفى ۱۰۰-۱۰۳ هجرى (تهذیب الاسماء نووى)؛ (عکرمه) مولى و شاگرد ابن عباس و سعید بن جبیر، متوفى سال ۱۰۴ هجرى - تهذیب -؛ (ضحاک) از شاگردان عکرمه (لسان المیزان)؛ (حسن بصرى) زاهد و مفسر معروف، متوفى سال ۱۱۰ هجرى (تهذیب)؛ (عطاء بن ابى‌رباح) فقیه و مفسر مشهور از تلامذه ابن عباس، متوفى سال ۱۱۵ هجرى (تهذیب)؛ (عطاء بن ابى‌مسلم) از بزرگان تابعین از شاگردان ابن جبیر و عکرمه متوفى سال ۱۳۳ هجرى (تهذیب)؛ (ابوالعالیه) از ائمه تفسیر و بزرگان تابعین در قرن اول هجرى می‌زیسته (تهذیب)؛ (محمد بن کعب قرظى) از مفسرین معروف و از نژاد یهود بنى‌قریظه بوده در قرن اول هجرى می‌زیسته؛ (قتاده) اعمى از بزرگان فن تفسیر شمرده شده از تلامذه حسن بصرى و عکرمه بوده در سال ۱۱۷ درگذشته است. (تهذیب)؛ (عطیه) از ابن عباس نقل مى‌کند. (لسان)؛ (زید بن اسلم) مولى عمر بن خطاب فقیه و مفسر سال صد و سى شش هجرى درگذشته است. (تهذیب)؛ (طاوس) یمانى از علماء وقت خود و شاگرد ابن عباس بوده و سنه صد و شش هجرى درگذشته است. (تهذیب)
  4. عبدالرحمن بن زید پسر زید بن اسلم و از علماء تفسیر معدود است؛ (ابوصالح کلبى) نسابه و مفسر در قرن دوم می‌زیسته.
  5. روایت موقوفه روایتى است که مروى عنه در آن ذکر نشده باشد.
  6. (سفیان بن عیینه) مکى از طبقه دوم تابعین و از علماء تفسیر است. در سال صد و نود و هشت هجرى درگذشته است. (تهذیب)؛ (وکیع بن جراح) کوفى از طبقه دوم تابعین و از مفسرین است سال صد و نود و هفت هجرى درگذشته. (تهذیب)؛ (شعبة بن الحجاج) بصرى از طبقه دوم تابعین و از معاریف مفسرین است سال صد و شصت هجرى درگذشته (تهذیب)؛ (عبدبن حمید) صاحب تفسیر از طبقه دوم تابعین و در قرن دوم می‌زیسته.
  7. (ابن جریر طبرى) محمد بن جریز بن یزید از معاریف علماء اهل سنت و در سال سیصد و ده هجرى درگذشته. (لسان المیزان)
  8. اتقان، سیوطى، جزء ۲، ص ۱۹۰.
  9. زجاج از علماى نحو، متوفی ۳۱۰ هجرى. (ریحانه)؛ (واحدى) نحوى مفسر، متوفى ۴۶۸ هجرى (ریحانه)؛ (ابوحیان) اندلسى نحوى و مفسر وقارى سال هفتصد و چهل و پنج در مصر وفات کرده. (ریحانه)
  10. زمخشرى یکى از معاریف علماء ادب مؤلف تفسیر کشاف متوفى سال ۵۳۸ هجرى. (کشف الظنون)
  11. امام فخر رازى متکلم و مفسر معروف صاحب تفسیر مفاتیح الغیب، متوفى سال ۶۰۶ هجرى. (کشف الظنون)
  12. (عبدالرزاق کاشى) از معاریف علماء و عرفاى قرن هشتم هجرى در سال ۷۲۰-۷۵۱ هجرى درگذشته. (ریحانه)
  13. احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى صاحب تفسیر ثعلبى، متوفى ۴۲۶-۴۲۷ هجرى. (ریحانه)
  14. محمد بن احمد بن ابى‌بکر قرطبى، متوفى سال ۶۶۸ هجرى. (ریحانه)
  15. تألیف شیخ اسماعیل حقى اسلامبولى، متوفى سال ۱۱۳۷ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)
  16. تألیف شهاب الدین محمود آلوسى بغدادى، متوفى سال ۱۲۷۰ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)
  17. بنام غرائب القرآن تألیف نظام‌الدین حسن قمى نیشابورى، متوفى سال ۷۲۸ هجرى. (ملحقات کشف الظنون)
  18. زراره و محمد بن مسلم هر دو از فقهاى شیعه و خواص اصحاب امام پنجم و ششم امامیه مى‌باشد و معروف و جریر هر دو از خواص اصحاب امام ششم‌اند.
  19. فرات بن ابراهیم کوفى صاحب تفسیر از مشایخ قمى صاحب تفسیر است. (ریحانه) (و ابوحمزه ثمالى) از فقهاى شیعه و از خواص اصحاب امام چهارم و پنجم امامیه است.
  20. (عیاشى) محمد بن مسعود کوفى سمرقندى از اعیان علماء امامیه و در نیمه دوم قرن سوم هجرى می‌زیسته. (ریحانه)؛ (على بن ابراهیم قمى) از مشایخ حدیث امامیه و در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم می‌زیسته است. (ریحانه)؛ (نعمانى) محمد بن ابراهیم نعمانى از اعیان علماء امامیه و از تلامذه کلینى است و در اوائل قرن چهارم هجرى می‌زیسته. (ریحانه)
  21. سید رضى از اعیان فقهاء امامیه و در شعر و ادب سرآمد اهل عصر خود بوده و نهج البلاغه از تالیفات اوست. در سال چهارصد و چهار یا شش هجرى درگذشته. (ریحانه)
  22. شیخ الطایفه محمد بن حسن طوسى که از اکابر علماء امامیه و کتاب تهذیب و کتاب استبصار که دو اصل از چهار اصل حدیث امامیه می‌باشند تالیف اوست در سال چهار صد و شصت هجرى درگذشته. (ریحانه)
  23. صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم شیرازى فیلسوف نامى، متوفى هزار و پنجاه هجرى مؤلف کتاب اسرارآلایات و مجموعه تفاسیر. (روضات و ریحانه)؛ میبدى گنابادى و سید هاشم بحرانى صاحب تفسیر برهان در ۴ مجلد، متوفى سال ۱۱۰۷ هجرى و فیض کاشانى آخوند ملا محسن مؤلف تفسیر صافى و اصفى، متوفى ۱۰۹۱ هجرى. (ریحانه)
  24. شیخ عبد على حویزى شیرازى صاحب تفسیر نورالثقلین در ۵ مجلد، متوفى سال ۱۱۱۲ هجرى. (ریحانه)
  25. فضل بن حسن طبرسى از اعیان علماء امامیه صاحب تفسیر مجمع البیان در ده جلد، متوفى ۵۴۸ هجرى. (ریحانه)

منابع


***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: