تاج العلمای هندوستانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله علی محمد نصیرآبادی (۱۲۶۲ - ۱۳۱۲ ق) معروف به «تاج العلماء»، فقیه، اصولی، محدث و متکلم شیعه در لکهنوی هند است. جایگاه علمی او به عنوان یک مجتهد چنان بود که از بسیاری شهرهای مختلف نامه ها و رسالات پرسشی برای حل مشکلات فقهی نزد او فرستاده می شد. تاج العلماء با توجه به احاطه به زبانهای فارسی و اردو، آثار متعددی در علوم مختلف اسلامی به این زبانها داشته است که در سه زمینه تألیف و شرح و ترجمه به چشم می خورد.

نام کامل علی محمد بن محمد بن دلدار علی نقوی نصیرآبادی
زادروز ۱۲۶۲ قمری
زادگاه لکنهو، هند
وفات ۱۳۱۲ قمری
مدفن لکنهو

Line.png

اساتید

محمدعلی لکهنوی، زین العابدین مازندرانی، میرزا علی نقی طباطبایی، علی بحرالعلوم، محمدحسین فاضل اردکانی،...

شاگردان

علی بن نقی شاه کشمیری لکهنوی،...

آثار

عماد الاجتهاد، رساله حكمیه، الاحتجاج العلوی، الزاد القلیل، تحفة الواعظین، خلق محمدی، ترجمه قرآن کریم، طریق النجاة، یهودیة،...

ولادت و نسب

علی‌محمد بن محمد بن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی، در خاندانی اهل علم از فقیهان اصولی نصیرآباد لکهنو (مرکز ایالت کنونی اوتراپرادش در هند) متولد شد.[۱] پدر او سلطان العلما از عالمان بزرگ بود و برخی از او با عنوان مجتهد زمان و مروج دین یاد کرده‌اند.[۲] نیای او، سید دلدار علی نیز اهل علم و دارای شهرت فراوان بوده است.

تحصیل و استادان

تاج العلماء علوم اولیه را نزد بزرگانی همچون محمدعلی لکهنوی، ملقب به قائمة الدین، محمد عباس شوشتری و احمدعلی احمدآبادی فراگرفت و سپس نزد پدرش به آموختن فقه، اصول و برخی علوم عقلی و نقلی پرداخت. پس از درگذشت پدرش (۱۲۸۴ یا ۱۲۸۵ ق)، برای زیارت عتبات و بهره‌گیری از عالمان آن دیار راهی کربلا شد. وی که در آن زمان از نظر علمی رشد کرده و آثار متعددی را تألیف نموده بود، در آنجا با اکرام بزرگان مانند میرزا علی نقی طباطبایی روبه‌رو شد. طباطبایی طی اجازه ای در روایت، به یادکرد جایگاه علمی او و خاندانش نیز پرداخت.[۳]

او همچنین برخی از عالمان شیعی آن دیار چون زین العابدین مازندرانی، علی بحرالعلوم، راضی نجفی و محمدحسین فاضل اردکانی را درک، و از آنان اجازۀ روایت دریافت کرد.[۴] بر پایۀ تاریخ این اجازات که حدود ماه‌های شوال تا ذی القعده را شامل می شود، به نظر نمی‌رسد که بیش از چند ماه در آن دیار مانده باشد. ظاهراً پس از این سفر به سرزمین خود بازگشته، و زمانی دیگر برای ادای فریضه حج راهی حجاز شده است.[۵]

شخصیت علمی و اجتماعی

درباره جایگاه علمی تاج العلماء نزد عالمان امامی، کافی است به بیان آقابزرگ تهرانی در یادکرد جایگاه علم قرآن و تفسیر نزد شیعیان اشاره شود. وی ضمن گرامی داشت علم تفسیر و مفسران شیعی، در فهرست ارائه شده خود که با ابان بن تغلب آغاز گشته، نام تاج العلما را در کنار کسانی چون سید مرتضی، طبرسی و قطب راوندی آورده است.[۶] اما واقعیت این است که اهمیت وی تنها به سبب جایگاه او در میان امامیان نیست؛ چه، حضور او در متن جامعه هند، او را با گروههای گوناگونی از پیروان و صاحبان اندیشه های مختلف پیوند داده است.

نخست باید دانست که برخلاف انبوهی آثار تألیفی تاج العلماء، از زندگی علمی وی اطلاع مشخصی در منابع دیده نمی شود. بر همین اساس، با بهره گیری از عنوانهای آثار وی و نگاهی کلی به آنچه در جامعه علمی آن زمان مسلمانان هند وجود داشته است، می‌توان شکل تقریباً روشنی از زیست علمی او ترسیم کرد. آنچه در نگاهی گذرا به زندگی نامه و فهرست آثار تاج العلما توجه را به خود جلب می کند، ابعاد چندگانه شخصیت اجتماعی-علمی اوست. در بعد مذهبی فقیهی اصولی در مذهب امامیه، در بعد اجتماعی، مسلمانی شدیداً وابسته به شیوه های سنتی در آراء نظری عملی، و در بعد فرا دینی، پرجوش در ارتباط با پیروان ادیان و فرق گوناگون.

حضور انگلیسیها در هند، و نوع نگرش مسلمانان آن دیار به این حضور، بروز اندیشه های جدید در میان ایشان، گرایش و توجه شدید جامعه اسلامی هند به مفهوم حکومت، و نیز تقابل اندیشه های متعارض به ویژه در میان فرق و ادیان گوناگون در متن کلی جامعه هند، در کنار برخی آراء معارض درون محافل امامی، و کیفیت و میزان حضور حلقه های اخباری و اصولی در هند و عراق، در شخصیت علمی و اجتماعی تاج العلما اثر داشته است که بازتاب آشکار آنها را می توان به روشنی در حیات علمی او مشاهده نمود.

در حالی که با فزونی قدرت حلقه اصولی در عراق و ضعف روزافزون اخباریان، دامنه نفوذ پیروان اندیشه اخباری بسیار محدود گشته بود، هنوز هند میدانی برای تقابل اندیشه اخباری و اصولی بود. تاج العلما که در خاندانی از فقیهان مجتهد اصولی رشد یافته بود، به عنوان یکی از مهم ترین کسان در حلقه لکهنو، ضمن سفر به عراق، با حضور در جمع اصولیان آن دیار، آثار برخی از قدما و اندیشمندان مؤثر در اندیشه اصولی، همچون صاحب جواهر، کاشف الغطاء، علامه بحرالعلوم و به ویژه محمدباقر بهبهانی را از مشایخ عراقی زمان خود فراگرفت.[۷] بدین ترتیب، همان گونه که طباطبائی نیز در صورت اجازه خود به وی اشاره کرده است، توانست در لکهنو به نشر دانش بپردازد و حلقه اصولیان آن دیار را پرتوان‌تر، در برابر اخباریان بپروراند. فهرستی که صدرالافاضل از برخی از شاگردان او به دست داده است و تأکید او بر مجتهد بودن ایشان، کاملاً جلب نظر می کند و نشان می دهد که مکتب اصولی تاج العما بسیاری کسان را پرورده است.[۸]

تاج العلماء افزون بر تربیت شاگردان بسیاری که نام آنها در منابع آمده است، مدتها امامت مسجد جامع «باغ نواب» را برعهده داشت. مرحوم تاج العلماء در سال ۱۳۱۲ قمری در لکهنو از دنیا رفت.[۹]

آثار و تألیفات

تاج العلماء برای تثبیت و تبیین اصول عقاید فقهی خود، کتابی با عنوان عماد الاجتهاد در فقه استدلالی تألیف کرد[۱۰]؛ افزون بر این، به تألیف آثار بسیاری نیز دست زده که نشان از تقابل او با اخباریان دارد. آثاری چون الاذانیة، جنة الله الواقیة رساله ای در رد برخی از اخباریان، نصر المؤمنین در رد میرزا محمد اخباری، و نیز رساله مختصری در جواب رقعه یک اخباری، نمونه هایی از ردیه های وی بر اخباریان است.

او همچنین با تألیف کتاب فقهی فصل الخطاب فی حلیة شرب التتن با ترجمه فارسی آن با عنوان الخطاب الفاصل به بیان آراء اصولی در قبال نظریات فقیهان اخباری در این باره پرداخته است.[۱۱] وجود برخی نشانه ها، بیانگر اعتدال و میانه روی در فقه اصولی تاج العلماست که توجه او به علم درایه و آثار خاصی از شیخ‌ بهایی نشان از این امر دارد. تألیف ۳ شرح صغیر و وسیط و کبیر بر «الوجیزه» شیخ بهایی در درایه، به نامهای الجوهرة العزیزة (یا نهایة الدرایة)، سلسلة الذهب و شرح صغیر، بیانگر چگونگی نگاه وی به جایگاه خبر و نیز تلاش برای حفط تعادل در این اندیشه است. به این فهرست باید شرحی بر زبدة الاصول شیخ بهایی را نیز افزود[۱۲].

به هر روی، باید پذیرفت که جایگاه علمی او به عنوان یک مجتهد چنان بود که از بسیاری شهرهای مختلف نامه ها و رسالات پرسشی برای حل مشکلات فقهی نزد او فرستاده می شد. وجود برخی جوابیه های او حکایت از همین امر دارد که برای نمونه به برخی از آنها همچون جواب مسائل حیدرآبادیه و جواب مسأله لندنیه (فارسی) در نجاست اهل کتاب[۱۳] می توان اشاره کرد. در این میان، اثر اخیر میزان ارتباط تنگاتنگ مسلمانان با پیروان دیگر ادیان در هند را به روشنی نشان می دهد و به طور طبیعی از موضوعات مبتلا به مسلمانان در این باره، مبحث طعام اهل کتاب بوده است. جوابیه های تاج العلما به بسیاری از استفتائات درباره مسئله حرمت طعام اهل کتاب همچون الذبیحة (چ سنگی لکهنو، ۱۲۸۶ق)، الاستفتاء (چ سنگی لکهنو، ۱۲۸۹ ق) و جواب مسئلة الطعام (فارسی؛ چاپی) از این دست است. درباره میزان ارتباط پیروان این ادیان، آنچه به عنوان رساله در نجاست کفار نیز از آن یاد کرده، قابل توجه است.[۱۴]

درباره آثار فقهی تاج العلما باید گفت که وی افزون بر برخی تک نگاریها، آثاری چون رساله حکمیه، رساله در نماز جمعه، رساله قصاص، مسئلة ربائیة، مناسک الحج، و نیز وقایة الذمار، به مبحث صوم نیز توجه ویژه داشته است. وی افزون بر ارشاد الصائمین الی احکام الدین، در اثری با عنوان المتن المتین با بذل توجه به مبحث روزه، رأی و حکم خود درباره مفطر نبودن غبار و دخان را بیان داشته است. این اثر را محمدحسین شهرستانی در کتابی با عنوان الشرح المبین به نقد کشیده، و تاج العلما در دفاع از رأی خود، التعلیق الانیق را تألیف کرده است. این مجموعه با هم و یکجا در لکهنو به صورت سنگی به چاپ رسیده است[۱۵].

مسئله دیگر، رویارویی تاج العلما با نواندیشی دینی است که شاخص آن در سده ۱۳ق. سر سید احمدخان (م ۱۳۱۶ق/ ۱۸۹۸م) است؛ تفکر عقلانی جدید که سید احمدخان بر آن پای می فشرد و از سویی نظر وی درباره مماشات با انگلیسیها و دوری از تخاصم، اسباب بروز بسیاری از بحث و جدلها را در محیط عالمان مسلمان آن دیار برانگیخته بود. تاج العلما به عنوان فقیهی سنت گرا، با آنچه به عنوان نگاه عقل گرایانه، با منظر فطرت انسانی و طبیعت گرایی در عقاید سید احمدخان بروز می یافت، و نیز نگرش کاملاً تعقلی وی نسبت به اصول و مبانی دینی[۱۶] که به اندیشه «نیچری» و طبیعی شهرت داشت، شدیداً مخالف بود. تاج العلما به مثابه یکی از مؤثرترین شخصیتهای حلقه امامی شیعیان لکهنو، در حواشی القرآن (چاپ شده) خود با نگاهی انتقادی به آراء سید احمد که به ویژه در تفسیر وی موسوم به «تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان» بازتاب داشت، نظریات او را که با شیوه عمومی تفکر مسلمانان هند ناسازگار بود، به نقد کشید. وی در اثر دیگر خود با عنوان الاحتجاج العلوی یا ضربت علویه (فارسی) به رد آراء نیچری- که به دهری نیز شهرت داشت- پرداخت[۱۷].

البته برخلاف تقابل اندیشه تاج العلما با سید احمدخان در موضوع طبیعت گرایی، در مواردی نیز با وی دارای موضعی یکسان بود که حمایت از زبان اردو یکی از آنهاست. در تقابل زبان اردو (مورد پذیرش مسلمانان هند) با زبان هندو (زبان هندوان) و تثبیت یکی از آن دو، انگلیسیها از زبان هندو جانبداری می کردند. طرح مسئله خط و زبان رسمی در دادگاهها و مراجع عمومی که در ۱۲۸۷ق (۱۸۷۰م) بیان شد، و متعاقب آن طرح رسمیت یافتن زبان هندو در مدراس ابتدایی در ۱۲۹۹ق (۱۸۸۲م) و پشتیبانی انگلیسیها از زبان هندو، میان جامعه بزرگ مسلمان و هندو کشمکشهای فراوانی به بار آورد[۱۸]. تشکیل «انجمن حمایت اردو» توسط سید احمدخان و سپس «جامعه دفاع از اردو» و جامعه مشابهی در لکهنو آشکارا جنبشی در مقابله با این امر بود[۱۹].

در چنین فضایی تاج العلما تألیف و ترجمه به زبان اردو را آغاز کرد. او قرآن کریم را به زبان اردو ترجمه کرد[۲۰]. افزون بر ترجمه ای از مفاهیم نماز و نیز ترجمه الفیة شهید اول به این زبان، در یک نگاه کلی می توان گفت: آثار اردوی او بیشتر دارای زمینه های اصلی مواعظ و اخلاق هستند. آثاری مانند الارشادیة (المواعظ الجنفوریة)؛ تحفةالواعظین؛ درّ بی بها؛ شرح زیارة الناحیة؛ مواعظ اکبرپوریة؛ مواعظ جوادیة و مواعظ یونسیة را می توان در این گروه قرار داد که غالباً هم انتشار یافته اند[۲۱]. دور نیست که تألیف کتاب تنبیه الاطفال در تربیت کودکان، به همین زبان[۲۲]، گونه ای از موضع گیری او در برابر طرح بیان شده در ۱۲۹۹ ق برای مدارس ابتدایی بوده باشد.

در آنچه به مقابله با انگلیسیها مربوط می شد، صرفاً از آن رو که تاج العلما با مخاصمه و جنگ با ایشان مخالف بود[۲۳]، در کنار سیداحمد جای می گرفت. این بدان معناست که تاج العلما نیز همچون سیداحمد وجود مشکل در نوع اندیشه سیاسی حکومتی مسلمانان هند و ضعف ناشی از آن را حس می کرد، و حتی بر همین اساس به تألیف اثری درباره چرایی این مشکل با عنوان ملال سبب ضعف ریاست اسلام و علاج آن[۲۴] پرداخت؛ اما راه رهایی را در شورش و جنگ نمی دید. او که به مبحث سیاست و حکومت توجه داشت و حتی کتاب مسائل عجیبه را در سیاست مدن تألیف نمود، با برخی شالوده های فکری براساس عقاید امامی درباره غیبت، در رساله ای با عنوان عدم جواز جهاد در غیبت امام زمان(ع)[۲۵]، رأی خود را در این باره تبیین نمود. در منابع اثری با عنوان رساله جهادیه در فقه نیز از او یاد شده است[۲۶] که دور نیست با اثر پیش یاد شده هماهنگیهایی داشته باشد.

آنچه به عنوان باورهای امامی بدان اشاره شد، به ویژه در دو گروه از آثار وی، یعنی ترجمه ها و شروح بر نهج البلاغه و برخی ادعیه و آثاری در بیان اندیشه امامیان در مواردی چون تقیه، غدیرخم و جز آن در مجموعه تألیفهای تاج العلما قابل پیگیری است[۲۷]. در این میان، ترجمه فارسی او از دعای عدیله و شرح زیارت ناحیه با عنوان موعظه عظیم آبادیه به اردو (چاپی) به ویژه به سبب ارتباط آنها با امام زمان (ع) قابل توجه است[۲۸]. گفتنی است که هم او و هم شاگرد وی، ابوالحسن علی بن نقی شاه کشمیری لکهنوی (که سواء السبیل را در شرح الزاد القلیل استادش تألیف کرده)[۲۹]، هر دو در اثبات وقوع ازدواج قاسم بن حسن آثاری تألیف کرده اند[۳۰].

از جمله موضوعات مورد توجه تاج العلما، مبحث اخلاق بوده که گاه با توجه به زندگانی و اخلاق امامان و بزرگان دین بدان پرداخته است. از جمله این آثار است: خلق حسنی، الخلق الحسینی، خلق محمدی، و نیز رسالة فی الاخلاق و شرح اخلاق ناصری از خواجه نصیرالدین طوسی[۳۱].

از برخی اطلاعات موجود در منابع چنین برمی آید که وی با اهل کتاب نیز ارتباط داشته است. این رابطه ها تا آنجاست که چون تاج العلما بیمار می شود، حتی یکی از کشیشان آن دیار برای عیادت، به دیدن او می رود و در آن ملاقات برخی مفاهیم اعتقادی نیز به مباحثه گذارده می شود[۳۲]. این مطلب خود نشان دهنده میزان ارتباط نزدیک مسلمانان با اهل کتاب در آن سرزمین است، و انبوهی آثار تاج العلما هم که غالباً به شکل ردیه نمود یافته، در همین راستاست. الاحتجاج العلوی در مناظره با پیروان دیگر ادیان و فرق؛ رد بر کشیش عمادالدین؛ رسالة فی السم الیهودیة للنبی؛ الصولة العلویة للذب عن الملة المحمدیة (فارسی)؛ عمادالدین ملاذ المؤمنین در رد بر نصارا؛ لحن داوودی در رد بر کتاب نغمه طنبوری اثر یکی از نصارا و یهودیة،[۳۳] نمونه هایی از این دست آثار هستند. همچنین وی در اثری با عنون الاثنا عشریة فی بشارة الاحمدیة، به استخراج بشاراتی درباره رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وآله در عهدین پرداخته است[۳۴].

به نظر می رسد نوع ارتباط میان مسلمانان و به ویژه مسیحیان، خاصه در برخی زمینه های کلامی، گونه ای از تقابل فرهنگی-دینی را موجب شده بوده است؛ برای نمونه با توجه به جواز به تصویر کشیدن و نیز تجسیم بزرگان دین مسیحی همچون ساخت پیکره حضرت عیسی (ع)، و بازخورد آن در فرهنگ اسلامی، کسی چون تاج العلما را بر آن می دارد که به تألیف اثری در این باره بپردازد؛ این مطلبی است که نیاز پاسخ گویی بدان احساس می شده است. این مبحث را که شیخ طوسی نیز بدان توجه داشته[۳۵]، تاج العلما در اثر فارسی خود، عدیمة المثالیة فی تجویز التصویر غیرالمجسم بررسی کرده است[۳۶].

این گونه برداشت کلامی را در نگاه تاج العلما از برخی مفاهیم اسلامی خاص نیز می توان بازجست. بررسی مسائلی جدی در کلام اسلامی همچون توحید و عدل، در اثری با عنوان الزاد القلیل (چاپ ۱۳۲۸ق)، یا مبحث عصمت حضرت آدم (ع)، درجوابیه ای به مسائلی مطرح شده از زنگبار (جواب المسائل الزنجباریة) که چاپ سنگی آن هم در لکهنو صورت پذیرفته، از این دست است. به این مجموعه می توان آثاری مانند کتاب طریق النجاة فی بعض المسائل الکلامیة (فارسی)[۳۷]، و مبحثی کاربردی در رساله ای کلامی درباره مسئله سرتراشیدن[۳۸] را نیز افزود. تاج العلما آثاری در زمینه منطق هم تألیف نموده است[۳۹].

در میان آثار کلامی تاج العلما، تألیفات فارسی او همچون ضربت علویه و طریق النجاة قابل توجه است[۴۰]. اساساً تاج العلما با توجه به احاطه به زبانهای فارسی و اردو آثاری به این زبانها داشته است که در دو زمینه تألیف و ترجمه به چشم می خورد. با نگاهی آماری، در میان تألیفات فارسی وی، شمار آثار فقهی بیشتر به نظر می رسد: رساله ای در حلیت طعام (ظاهراً اهل کتاب)، فصل الخطاب، گوهر شب چراغ و وقایه النار (الذمار) از این دست‌اند[۴۱].

پانویس

  1. برای اختلاف در تاریخ تولد، نک: لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۵۳؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۵؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة،ج۱ (۴)، ص۱۶۲۴؛ حسینی، تراج الرجال،ج۱، ص۴۱۲
  2. آقابزرگ، الذریعة، ج۴، ص۱۲۰
  3. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۶
  4. همو، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۷؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۶؛ حسینی، تراج الرجال، همانجا
  5. صدرالافاضل، مطلع انوار، همانجا
  6. آقابزرگ، الذریعة،ج۴، ص۲۳۳
  7. نک: لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۵۴-۱۵۵
  8. نک: صدرالافاضل، مطلع انوار، ص ۳۶۷-۳۶۸
  9. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۵۷-۱۵۹
  10. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ج۱۵، ص۳۳۰
  11. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ج۱، ص۴۰۶، ج۵، ص۱۵۹، ج۱۶، ص۲۲۹؛ مدرس، ریحانة الادب، ج۱، ص۳۱۹
  12. همو، ص۳۶۸؛ لکهنوی، نجوم السماء، مدرس، ریحانة الادب، همانجاها؛ آقابزرگ، طبقات الشیعه، ج۱(۴)، ص۱۶۲۵
  13. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۱؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، همانجا؛ آقابزرگ، الذریعة، ج۵، ص۲۱۹
  14. آقابزرگ، طبقات الشیعه، همانجا
  15. نک: لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۳؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۸؛ آقابزرگ، الذریعة، ج۱۹، ص۷۱-۷۲
  16. نک: ه د، مسلمانان هند بریتانیا ج۹، ص۲۴۷؛ اسمیث، modern islam in india، ص۱۵ff
  17. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۲؛ آقابزرگ،الذریعة، ج۱، ص۲۸۳، ج۱۵، ص۱۱۶
  18. احمد، studies in Islamic culture in the indian environment، ص۲۶۱-۲۶۰
  19. زکریا، Glimpses of utdu literature، صff۱۳؛ هاردی، مسلمانان هند بریتانیا، ص۱۸۹بب
  20. آقابزرگ،همان،ج۴، ص۱۲۷
  21. نک: لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۲؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۸؛ مدرس، ریحانة الادب، ج۱، ص۳۲۰؛ نیز منزوی، خطی مشترک، ج۴، ص۲۲۳۴
  22. نک: رضوی، a socio- intellectual history of the isna ashari shi is in india، جII، ص۱۴۹
  23. برای چنین موضعی از سوی سیداحمد، نک: فخرداعی، مقدمه بر ترجمه و تفسیر القرآن سیداحمدخان، ج۱، ص«ج»
  24. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۲
  25. صدرالافاضال، مطلع انوار، همانجا
  26. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۱؛ آقابزرگ، همان، ج۵، ص۲۹۷
  27. نقوی،فهرست آثار چاپی شیعه در شبه قاره،اسلام آباد، ج۱، ص۱۰۵؛ لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ج۴، ص۱۸، ج۱۰، ص۱۷۳، ج۱۳، ص۲۱۴،۲۲۴
  28. همان، ج۴، ص۱۰۲، ج۱۳، ص۲۵۴، ج۲۳، ص۲۷۱
  29. نک: همان، ج۱۲، ص۲۳۹
  30. همان،ج۶، ص۲۶۴،ج۱۷، ص۴
  31. همان، ج۷، ص۲۴۵؛ لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۲
  32. صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۶-۳۶۷؛ رضوی، a socio- intellectual history of the isna ashari shi is in india، همانجا
  33. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲؛ صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۸؛ آقابزرگ، همان، ج۱۲، ص۲۳۲، ج۱۵، ص۳۳۱، ج۱۸، ص۲۹۷
  34. مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، ص۱۸، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۴، ص۵۹۶
  35. نک: آقابزرگ، همان، ج۱۵، ص۳۴۳
  36. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۰؛ آقابزرگ، طبقات الشیعه، ج۱(۴)، ص۱۶۲۶
  37. آقابزرگ،الذریعة، ج۱۵، ص۱۶۹-۱۷۰
  38. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۲
  39. نک: همو، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۱؛ آقابزرگ، همان، ج۲۱، ص۲۸۲؛ مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، ص۲۶۴
  40. لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ج۱۵، ص۱۶۹-۱۷۰
  41. نک: همان، ج۵، ص۱۹۱، ج۱۸، ص۲۵۰؛ لکهنوی، نجوم السماء، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲؛ نیز صدرالافاضل، مطلع انوار، ص۳۶۸؛ مدرس، ریحانة الادب، ج۱، ص۳۱۹

منابع