سنجش مقاله انجام نشده است

تأویل قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
جز (مهدی موسوی صفحهٔ تاویل قرآن را به تأویل قرآن منتقل کرد)
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}{{بخشی از یک کتاب}}
{{بخشی از یک کتاب}}
+
به گفته [[علامه طباطبایی]]، «[[تأویل]]» هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و این معنی در [[قرآن مجید]] نیز جاری است، زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسم آزاد و از مرحله حس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی است بسی وسیعتر می باشند.
 +
==تأویل در قرآن==
 +
لفظ «[[تأویل]]» در مورد [[قرآن مجید]] در سه زیر آیه آمده است:
  
'''منبع:''' قران در اسلام
+
#آیه کریمه: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیک الْکتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تأویلهِ وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلاَّ اللّهُ»}}؛<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه ۷.</ref> اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشى از آن کتاب، آیات محکم است آنها اصل و اساس کتاب‏ اند، و بخشى دیگر آیات متشابه است. ولى کسانى که در قلوبشان انحراف است براى فتنه‏ انگیزى و طلب تأویل از آیات متشابهش پیروى مى‏ کنند، و حال آنکه تفسیر واقعى و حقیقى آنها را جز خدا نمى‏ داند. و استواران در دانش مى‏ گویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه‏] از سوى پروردگار ماست. و [این حقیقت را] جز صاحبان خرد متذکر نمى‏ شوند.
 +
#آیه کریمه: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ * هَلْ ینظُرُونَ إِلاَّ تأویلهُ یوْمَ یأْتِی تأویلهُ یقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]، آیه ۵۲-۵۳.</ref> سوگند می خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می آورند، اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزی که تأویلش می آید (روز قیامت) کسانی که بیشتر آن را فراموش کرده بودند می گویند (اعتراف می کنند) که فرستادگان خدای - در دنیا - بسوی ما بحق آمده بوده اند.
 +
#آیه کریمه: {{متن قرآن|«وَمَا کانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یفْتَرَى... * بَلْ کذَّبُواْ بِمَا لَمْ یحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تأویلهُ کذَلِک کذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ...»}}؛<ref>[[سوره یونس]]، آیه ۳۷-۳۹.</ref> این قرآن افترا نبود... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تأویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از اینان بودند، تکذیب نمودند... .
  
'''نویسنده:'''علامه طباطبائی
+
و به هر حال «تأویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تأویل» آیه چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه می باشد.
----
 
  
لفظ «تاویل قرآن » در قرآن مجید در سه آیه آمده است:
+
==معنای تأویل قرآن==
 +
===دیدگاه مفسران و عالمان===
 +
مفسرین و علماء در معنی تأویل اختلاف شدید دارند و با تتبع اقوال در تأویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می باشد دو قول است:
  
1- آیه محکم و متشابه که سابقا نقل شد «فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تاویله و ما یعلم تاویله الا الله » (1) ترجمه آیه گذشت) .
+
۱- قول قدماء که تأویل را با [[تفسیر قرآن|تفسیر]] - محصل معنی کلام - مرادف می گرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تأویل دارند لکن به مقتضای آیه {{متن قرآن|«وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلَّا اللَّهُ»}} تأویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی داند.
  
2- آیه کریمه: «و لقد جئناهم بکتاب فصلناه علی علم هدی و رحمة لقوم یؤمنون هل ینظرون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت رسول ربنا بالحق » (2) سوگند میخورم برای ایشان کتابی آوردیم که آنرا روی علم تفصیل دادیم در حالیکه هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان میآورند، اینان نگران نیستند مگر تاویل آنرا روزی که تاویلش میآید (روز قیامت) کسانیکه بیشتر آنرا فراموش کرده بودند میگویند-اعتراف میکنند-که فرستادگان خدای-در دنیا-بسوی ما بحق آمده بوده اند) .
+
و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که [[آیات متشابه|آیات متشابه]] قرآن همانند [[حروف مقطعه]] اوایل [[سوره|سور]] می باشد، زیرا در [[قرآن مجید]] آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد. ولی ما در فصل های گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم. و به هر حال نظر به این که قرآن مجید علم به تأویل برخی از آیات را غیر از خدا سلب می کند و در قرآن مجید آیه ای که تأویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمی شود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده است.
  
3- آیه کریمه: «و ما کان هذا القرآن ان یفتری-تا آنجا که میفرماید-بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتیهم تاویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظالمین » (3) ترجمه:این قرآن افترا نبود-تا آنجا که میفرماید-بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که بعلمش احاطه نداشتند در حالیکه هنوز تاویل آن برای آنان نیامده-برای ایشان مشهود نشده-بهمین نحو کسانیکه پیش از اینان بودند تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود) .
+
۲- قول متأخرین که گویند «تأویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تأویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تأویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست؛ مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند.
  
و بهر حال «تاویل » از کلمه «اول » بمعنی رجوع است و مراد از «تاویل » آن چیزی است که آیه بسوی آن برمیگردد و مراد از تنزیل در مقابل تاویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه میباشد.
+
این مذهب به اندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تأویل» در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تأویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش و حمل آن برخلاف ظاهر به واسطه دلیل بنام تأویل روشی دائر گردیده با این که خود این روش خالی از تناقض نیست.<ref>زیرا بیان معنی تأویل با اعتراف باین که جز خدا کسی معنی تأویل را نداند مناقض است ولی اینان به عنوان احتمال ذکر می کنند.</ref>
یا- معنی تاویل پیش مفسرین و علماء
 
  
در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال میباشد دو قول است:
+
این قول نیز با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و به آیات قرآنی منطبق نمی شود، زیرا:
  
1- قول قدماء که تاویل را با تفسیر-محصل معنی کلام-مرادف میگرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل دارند لکن بمقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله » تاویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمیداند.
+
اولا- آیه [[سوره اعراف]] {{متن قرآن|«هَلْ ینظُرُونَ إِلاَّ تأویلهُ»}} و آیه [[سوره یونس]] {{متن قرآن|«بَلْ کذَّبُواْ بِمَا لَمْ یحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تأویلهُ»}}، ظاهرند در این که همه قرآن تأویل دارد، نه تنها آیات متشابه، چنان که بنای این قول برآن است.
  
و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابهه قرآن همانند حروف مقطعه اوایل سور میباشد زیرا در قرآن مجید آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد.ولی ما در فصلهای گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم.
+
ثانیا- لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی شود شمرد، تا چه رسد به کلامی که با [[بلاغت]] خود به جهان سخنوری [[تحدی]] و اعلام تفوق می نماید.  
  
و بهر حال نظر باینکه قرآن مجید علم بتاویل برخی از آیات را غیر ازخدا سلب میکند و در قرآن مجید آیه ای که تاویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمیشود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده متروک شد.
+
ثالثا- بنابراین قول حجت قرآن تمام نمی شود زیرا به موجب احتجاج آیه کریمه {{متن قرآن|«أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کثیر»}} یکی از دلائل این که قرآن کلام بشر نیست، این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که به حسب بادی نظر جلوه کند با [[تدبر]] در آیات رفع می شود. و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که [[آیات محکم و متشابه|محکماتند]] اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست، ندارد.
  
2- قول متاخرین که «تاویل » معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را بخدا نسبت میدهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم میدهند.
+
رابعا- اصلا دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است، وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تأویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده، مثلاً در سه جا از قصه [[حضرت یوسف]] علیه السلام تعبیر خواب «تأویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده می شود، چنانکه یوسف علیه السلام به خاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف علیه السلام ساقی گری ملک و صلیب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.
  
این مذهب باندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تاویل » در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تاویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش، و حمل آن بر خلاف ظاهر بواسطه دلیل بنام تاویل روشی دائر گردیده با اینکه خود این روش خالی از تناقض نیست. (4)
+
و همچنین در قصه [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت خضر علیه السلام|خضر]] از [[سوره کهف]]<ref>آیه ۷۱-۸۲، [[سوره کهف]].</ref> پس از آن که خضر کشتی را سوراخ می کند و پس از آن پسری را می کشد و پس از آن دیوار کجی را راست می کند و در هر مرحله موسی علیه السلام اعتراض می نماید. خضر به مقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که به امر خدا انجام داده بود، بیان می کند و آن را تأویل می نامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که به صورت کار ظهور کرده و به منزله روح کار است، تأویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.
  
این قول نیز با اینکه شهرت بسزائی دارد درست نیست و بآیات قرآنی منطبق نمیشود زیرا:
+
و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل می فرماید: {{متن قرآن|«وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذا کلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِک خَیرٌ وَأَحْسَنُ تأویلاً»}}؛<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۳۵.</ref> وقتی که کیل می کنید، کیل را ایفاء کنید - مکیال را درست پر کنید - و با ترازوی درست وزن نمائید. این خوب است و از جهت تأویل بهتر می باشد؛ روشن است که مراد از تأویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی به وجود می آید و «تأویل» به این معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان می شود.
  
اولا-آیه سوره اعراف «هل ینظرون الا تاویله » و آیه سوره یونس «بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله » که در فصل گذشته نقل شدند ظاهرند در اینکه همه قرآن تاویل دارد نه تنها آیات متشابهه چنانکه بنای این قول بر آنست.
+
و همچنین در جای دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ ذَلِک خَیرٌ وَأَحْسَنُ تأویلاً»}}؛<ref>[[سوره نساء]]، آیه ۵۹.</ref> پس اگر در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول برگردانید... این خوب است و از جهت تأویل بهتر می باشد. پیدا است که مراد از «تأویل» رد منازعه به خدا و رسول همان پابرجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه می باشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.
  
و ثانیا-لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشدکلام بلیغ نمیشود شمرد تا چه رسد بکلامی که با بلاغت خود بجهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق مینماید.
+
و همچنین موارد دیگری که لفظ تأویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعاً با آنچه گذشت شانزده مورد می باشد، در هیچکدام از آنها نمی شود تأویل را به معنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که به لفظ تأویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با این حال موجبی برای این که لفظ تأویل را در آیه نامبرده به معنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.<ref>قرآن در اسلام، علامه طباطبائی.</ref>
  
و ثالثا-بنابراین قول حجت قرآن تمام نمیشود زیرا بموجب احتجاج آیه کریمه «افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» یکی از دلائل اینکه قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که بحسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع میشود.
+
===دیدگاه علامه طباطبایی===
  
و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف باین نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، اینگونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر اینکه قرآن کلام بشر نیست ندارد.
+
[[علامه طباطبایى|علامه طباطبائی]] در کتاب «[[قرآن در اسلام (کتاب)|قرآن در اسلام]]» خود پس از نقل دیدگاه عالمان قرآنی می افزاید: آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصل های گذشته نقل نمودیم، بدست می آید، این است که تأویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خواب هائی که در [[سوره یوسف]] نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می دهد به تأویل خواب دلالت لفظی - اگر چه خلاف ظاهر هم باشد - ندارد.
  
و همچنین اگر رفع اختلاف را باین نحو کنیم که هر آیه ای را که مضمون آن مخالف و مناقض محکمات و مسلمات قرآن است از ظاهر آن منصرف کرده (باصطلاح این قول) با تاویل بمعنی خلاف ظاهر حمل کنیم.زیرا بواسطه این نوع تاویل هر گونه تناقضی را حتی از کلام بشر نیز میشود رفع نمود.
+
و همچنین در قصه های [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت خضر علیه السلام|خضر]] لفظ قصه ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه {{متن قرآن|«وَ أَوْفُوا الْکیلَ إِذا کلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیم»}} این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد. و همچنین در آیه {{متن قرآن|«فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَی‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول»}} دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار می باشد.
  
و رابعا-اصلا دلیلی بر اینکه مراد از تاویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تاویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده مثلا در سه جا از قصه یوسف (ع) تعبیر خواب «تاویل » نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده میشود چنانکه (5) یوسف (ع) بخاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را میخورند و هفت سنبل سبز و فت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف (ع) ساقی گری ملک و صلب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.
+
بلکه در مورد خواب ها تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می گیرد و خودکار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه ای که به درستی کیل و وزن امر می کند، تأویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه به آن دارد و به نحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
  
و همچنین در قصه (6) موسی و خضر از سوره کهف پس از آنکه خضرکشتی را سوراخ میکند و پس از آن پسری را میکشد و پس از آن دیوار کجی را راست میکند و در هر مرحله موسی (ع) اعتراض مینماید خضر بمقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که بامر خدا انجام داده بود بیان میکند و آنرا تاویل مینامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که بصورت کار ظهور کرده و بمنزله روح کار است، تاویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.
+
بنابراین تأویل هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست. این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر می باشند. این حقائق و معنویات به حسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد، تنها کاری که از ساحت غیب شده اینست که با این الفاظ به جهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه، خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز این که با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد و روز [[قیامت]] و ملاقات خدا است که این حقائق به طور کامل روشن و هویدا می شود، چنان که دو آیه [[سوره اعراف]] و آیه [[سوره یونس]] بدین معنی دلالت داشتند.
  
و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل میفرماید: «و اوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا» (7) ترجمه:وقتیکه کیل میکنید کیل را ایفاء کنید-مکیال را درست پر کنید-و با ترازوی درست وزن نمائید این خوب است و از جهت تاویل بهتر میباشد) روشن است که مراد از تاویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی بوجود میآید و «تاویل » باین معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان میشود.
+
خدای متعال برای اشاره به این معنی می فرماید: {{متن قرآن|«وَالْکتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتَابِ لَدَینَا لَعَلِی حَکیمٌ»}}؛<ref>[[سوره زخرف]]، آیه ۴.</ref> سوگند به کتاب مبین ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و به درستی آن -در حالی که پیش ما در ام الکتاب است- بلند است (دست فهم عادی به او نمی رسد) و محکم است. (نمی شود در او رخنه کرد).
  
و همچنین در جای دیگر میفرماید: «فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول... ذلک خیر و احسن تاویلا» (8) ترجمه:پس اگر در چیزی نزاع داشتید آنرا بخدا و رسول برگردانید...این خوب است و از جهت تاویل بهتر میباشد) پیدا است که مراد از «تاویل » رد منازعه بخدا و رسول همان پا بر جا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه میباشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.
+
انطباق آخر آیه به تأویل به آن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصاً از آن جهت که فرموده «لعلّکم تعقلون» و نفرموده «لعلکم تعقلونه» (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتأویل چنانکه آیه {{متن قرآن|«وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلَّا اللَّهُ»}} حکم می کند اختصاص به خدا دارد و نیز به همین جهت وقتی که در آیه اهل انحراف را به واسطه پیروی متشابهات نکوهش می کند می فرماید با این پیروی فتنه می خواهند و تأویل آن را می جویند و نفرموده می یابند. پس تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.
  
و همچنین موارد دیگری که لفظ تاویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعا با آنچه ذشت شانزده مورد میباشد، در هیچکدام از آنها نمیشود تاویل را بمعنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که (چنانکه در فصل آینده روشن خواهد شد) بلفظ تاویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با اینحال موجبی برای اینکه لفظ تاویل را در آیه نامبرده بمعنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.
+
و باز در جای دیگر نزدیک به همین مضمون می فرماید: {{متن قرآن|«فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ * إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»}}؛<ref>[[سوره واقعه]]، آیه ۷۵-۸۰.</ref> پس سوگند به موقعهای ستارگان و به درستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است. (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند، تنزیل (فروفرستاده شده) است از پیش خدای جهانیان. چنانکه پیداست آیات کریمه برای [[قرآن]] دو مقام اثبات می کند. مقام [[کتاب مکنون]] که از مسّ مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم می باشد.
 
+
==پانویس==
یب- معنی تاویل در عرف قرآن چیست؟
+
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
آنچه از آیاتی که لفظ تاویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصلهای گذشته نقل نمودیم بدست میآید، اینست که تاویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خوابهائی که در سوره یوسف نقل و تاویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح میدهد بتاویل خواب دلالت لفظی-اگر چه خلاف ظاهر هم باشد-ندارد.
+
#قرآن در اسلام، علامه طباطبائی.
 
+
==مطالب مرتبط==
و همچنین در قصه های موسی و خضر لفظ قصه ها بتاویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد و همچنین در آیه «و اوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم » این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تاویل امر است ندارد.
+
* [[تأویل]]
 
+
{{قرآن}}
و همچنین در آیه «فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول » دلالت لفظی بر تاویل خود که وحدت اسلامی است ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار میباشد.
+
{{تفسیر قرآن}}
 
+
{{سنجش کیفی
بلکه در مورد خوابها تاویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تاویلی که خضر اظهار میکند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه میگیرد و خود کار بنحوی بتاویل خود متضمن است و در آیه ای که بدرستی کیل و وزن امر میکند تاویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه بآن دارد و بنحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
+
|سنجش=نشده
 
+
|شناسه= خوب
بنابراین تاویل هر چیزی حقیقتی است که آنچیز از آن سرچشمه میگیرد و آنچیز بنحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست چنانکه صاحب تاویل زنده تاویل است و ظهور تاویل با صاحب تاویل است.
+
|عنوان بندی مناسب=
 
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها=
این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه میگیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر میباشند.
+
|رعایت سطح مخاطب عام=
 
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای=
این حقائق و معنویات بحسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد تنها کاری که از ساخت غیب شده اینست که با این الفاظ بجهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز اینکه با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد، و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق بطور کامل روشن و هویدا میشود چنانکه دو آیه سوره اعراف و آیه سوره یونس بدین معنی دلالت داشتند.
+
|جامعیت=
 
+
|رعایت اختصار=
خدای متعال برای اشاره باین معنی میفرماید: «و الکتاب المبین انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم » (9) ترجمه:سوگند بکتاب مبین، ما آنرا قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و بدرستی آن در حالیکه پیش ما در ام الکتاب است بلند است (دست فهم عادی به او نمیرسد) و محکم است (نمیشود در او رخنه کرد) .
+
|سیر منطقی=
 
+
}}
انطباق آخر آیه بتاویل بآن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصا از آن جهت که فرموده «لعلکم تعقلون » و نفرموده «لعلکم تعقلونه » (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتاویل چنانکه آیه محکم و متشابه (و ما یعلم تاویله الا الله) حکم میکند اختصاص بخدا دارد و نیز بهمین جهت وقتی که در آیه محکم و متشابه اهل انحراف را بواسطه پیروی متشابهات نکوهش میکند میفرماید با این پیروی فتنه میخواهند و تاویل آنرا میجویند و نفرموده مییابند.
 
 
 
پس تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب میباشد.
 
 
 
و باز در جای دیگر نزدیک بهمین مضمون میفرماید: «فلا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون تنزیل من رب العالمین » (10) پس سوگند بموقعهای ستارگان و بدرستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند تنزیل-فرو فرستاده شده-است از پیش خدای جهانیان) .
 
 
 
چنانکه پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات میکند مقام کتاب مکنون که از مس مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم میباشد.
 
 
 
چیزی که از این آیات علاوه بر آیات گذشته استفاده میشود استثنای «الا المطهرون » است که بمقتضای آن کسانی میتوانند بحقیقت و تاویل قرآن کریم برسند و این اثبات با نفیی که از آیه «و ما یعلم تاویله الا الله » در میآید منافات ندارد زیرا انضمام دو آیه بهمدیگر نتیجه استقلال و تبعیت میدهد یعنی میرساند که خدای متعال در علم باین حقائق مستقل است و کسی جز او این حقائق را نخواهد دانست مگر باذن او و تعلیم او.
 
 
 
نظیر علم غیب که بموجب آیات بسیاری اختصاص بخدای متعال دارد و در آیه ای کسان پسندیده اش استثنا شده اند «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول » (11) و از مجموع کلام نتیجه گرفته شده که علم غیب بنحو استقلال اختصاص بخدا دارد و جز او کسی را نشاید مگر باذن او.
 
 
 
آری مطهرون بدلالت این آیات بحقیقت قرآن مس میکنند و بانضمام آیه کریمه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» (12) که بموجب اخبار متواتره در حق اهل بیت پیغمبر (ص) نازل شده است پیغمبر اکرم (ص) و خاندان رسالت (ع) از پاک شدگان و بتاویل قرآن عالمند.
 
 
 
پی نوشتها:
 
 
 
1- سوره آل عمران آیه 7
 
 
 
2- سوره اعراف آیه 53
 
 
 
3- سوره یونس آیه 39
 
 
 
4- زیرا بیان معنی تاویل با اعتراف باینکه جز خدا کسی معنی تاویل را نداند مناقض است ولی اینان بعنوان احتمال ذکر میکنند
 
 
 
5- خواب حضرت یوسف(ع)در آیه سوم سوره یوسف ذکر شده(وقتیکه یوسف بپدر خود گفت:ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم در حالیکه برای من سجده میکردند)و تاویل خواب در آیه صدم سوره از زبان یوسف(ع)نقل شده است.
 
 
 
(یوسف پدر و مادر خود را-پس از آنکه بعد از سالها مفارقت در مصر بدیدارش رسیدند-بالای تخت برد و پدر و مادر و برادران برابر او بخاک افتادند و گفت:ای پدر اینست تاویل خواب من).
 
 
 
و خواب ملک مصر در آیه چهل و سوم سوره ذکر شده است(ملک گفت من در خواب می بینم هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را میخورند و هفت سنبل سبز و سنبلهای دیگر خشک)و تاویل آن در آیه 47 و 49 از زبان یوسف(ع)نقل شده(یوسف گفت:هفت سال با کوشش تمام میکارید و هر چه درویدید در سنبلش نگهدارید مگر کمی از خوراکی تان را، پس از آن هفت سال سخت میآید که ذخیره پیشین شما را میخورند مگر کمی از آنچه نگه میدارید پس از آن سالی میآید که در آن باران برای مردم میآید).
 
 
 
و خواب مصاحبان زندان یوسف هم در آیه سی و ششم سوره ذکر شده(با یوسف دو جوان-یا دو غلام شاه-داخل زندان شدند یکی-بیوسف-گفت:من در خواب دیدم که انگور میفشرم و دیگری گفت:من در خواب دیدم که بسر خود نانی گذاشته ام که پرندگان از آن میخوردند).
 
 
 
و تاویل خوابشان از زبان یوسف(ع)در آیه چهل و یکم سوره ذکر شده(ای دو رفیق زندان یکی از شما ساقی ملک میشود و دیگری صلب شود و پرندگان از سرش میخورند).
 
 
 
6- آیه 71-82-سوره کهف.
 
 
 
7- سوره اسری آیه 35
 
 
 
8- سوره نساء آیه 59
 
 
 
9- سوره زخرف آیه 4
 
 
 
10- سوره واقعه آیه 80
 
 
 
11- سوره جن آیه 27
 
 
 
12- سوره احزاب آیه
 
  
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 +
[[رده:تفسیر قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

به گفته علامه طباطبایی، «تأویل» هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و این معنی در قرآن مجید نیز جاری است، زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسم آزاد و از مرحله حس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی است بسی وسیعتر می باشند.

تأویل در قرآن

لفظ «تأویل» در مورد قرآن مجید در سه زیر آیه آمده است:

  1. آیه کریمه: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیک الْکتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تأویلهِ وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلاَّ اللّهُ»؛[۱] اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشى از آن کتاب، آیات محکم است آنها اصل و اساس کتاب‏ اند، و بخشى دیگر آیات متشابه است. ولى کسانى که در قلوبشان انحراف است براى فتنه‏ انگیزى و طلب تأویل از آیات متشابهش پیروى مى‏ کنند، و حال آنکه تفسیر واقعى و حقیقى آنها را جز خدا نمى‏ داند. و استواران در دانش مى‏ گویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه‏] از سوى پروردگار ماست. و [این حقیقت را] جز صاحبان خرد متذکر نمى‏ شوند.
  2. آیه کریمه: «وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ * هَلْ ینظُرُونَ إِلاَّ تأویلهُ یوْمَ یأْتِی تأویلهُ یقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ»؛[۲] سوگند می خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می آورند، اینان نگران نیستند مگر تأویل آن را روزی که تأویلش می آید (روز قیامت) کسانی که بیشتر آن را فراموش کرده بودند می گویند (اعتراف می کنند) که فرستادگان خدای - در دنیا - بسوی ما بحق آمده بوده اند.
  3. آیه کریمه: «وَمَا کانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یفْتَرَى... * بَلْ کذَّبُواْ بِمَا لَمْ یحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تأویلهُ کذَلِک کذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ...»؛[۳] این قرآن افترا نبود... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تأویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از اینان بودند، تکذیب نمودند... .

و به هر حال «تأویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تأویل» آیه چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد و مراد از تنزیل در مقابل تأویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه می باشد.

معنای تأویل قرآن

دیدگاه مفسران و عالمان

مفسرین و علماء در معنی تأویل اختلاف شدید دارند و با تتبع اقوال در تأویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می باشد دو قول است:

۱- قول قدماء که تأویل را با تفسیر - محصل معنی کلام - مرادف می گرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تأویل دارند لکن به مقتضای آیه «وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلَّا اللَّهُ» تأویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی داند.

و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابه قرآن همانند حروف مقطعه اوایل سور می باشد، زیرا در قرآن مجید آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد. ولی ما در فصل های گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم. و به هر حال نظر به این که قرآن مجید علم به تأویل برخی از آیات را غیر از خدا سلب می کند و در قرآن مجید آیه ای که تأویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمی شود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده است.

۲- قول متأخرین که گویند «تأویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تأویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تأویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست؛ مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تأسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند.

این مذهب به اندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تأویل» در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تأویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش و حمل آن برخلاف ظاهر به واسطه دلیل بنام تأویل روشی دائر گردیده با این که خود این روش خالی از تناقض نیست.[۴]

این قول نیز با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و به آیات قرآنی منطبق نمی شود، زیرا:

اولا- آیه سوره اعراف «هَلْ ینظُرُونَ إِلاَّ تأویلهُ» و آیه سوره یونس «بَلْ کذَّبُواْ بِمَا لَمْ یحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یأْتِهِمْ تأویلهُ»، ظاهرند در این که همه قرآن تأویل دارد، نه تنها آیات متشابه، چنان که بنای این قول برآن است.

ثانیا- لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمی شود شمرد، تا چه رسد به کلامی که با بلاغت خود به جهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق می نماید.

ثالثا- بنابراین قول حجت قرآن تمام نمی شود زیرا به موجب احتجاج آیه کریمه «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کثیر» یکی از دلائل این که قرآن کلام بشر نیست، این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که به حسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع می شود. و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست، ندارد.

رابعا- اصلا دلیلی بر این که مراد از تأویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است، وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تأویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده، مثلاً در سه جا از قصه حضرت یوسف علیه السلام تعبیر خواب «تأویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده می شود، چنانکه یوسف علیه السلام به خاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف علیه السلام ساقی گری ملک و صلیب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.

و همچنین در قصه موسی و خضر از سوره کهف[۵] پس از آن که خضر کشتی را سوراخ می کند و پس از آن پسری را می کشد و پس از آن دیوار کجی را راست می کند و در هر مرحله موسی علیه السلام اعتراض می نماید. خضر به مقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که به امر خدا انجام داده بود، بیان می کند و آن را تأویل می نامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که به صورت کار ظهور کرده و به منزله روح کار است، تأویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.

و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل می فرماید: «وَأَوْفُوا الْکیلَ إِذا کلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِک خَیرٌ وَأَحْسَنُ تأویلاً»؛[۶] وقتی که کیل می کنید، کیل را ایفاء کنید - مکیال را درست پر کنید - و با ترازوی درست وزن نمائید. این خوب است و از جهت تأویل بهتر می باشد؛ روشن است که مراد از تأویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی به وجود می آید و «تأویل» به این معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان می شود.

و همچنین در جای دیگر می فرماید: «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ ذَلِک خَیرٌ وَأَحْسَنُ تأویلاً»؛[۷] پس اگر در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول برگردانید... این خوب است و از جهت تأویل بهتر می باشد. پیدا است که مراد از «تأویل» رد منازعه به خدا و رسول همان پابرجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه می باشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.

و همچنین موارد دیگری که لفظ تأویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعاً با آنچه گذشت شانزده مورد می باشد، در هیچکدام از آنها نمی شود تأویل را به معنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که به لفظ تأویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با این حال موجبی برای این که لفظ تأویل را در آیه نامبرده به معنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.[۸]

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبائی در کتاب «قرآن در اسلام» خود پس از نقل دیدگاه عالمان قرآنی می افزاید: آنچه از آیاتی که لفظ تأویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصل های گذشته نقل نمودیم، بدست می آید، این است که تأویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خواب هائی که در سوره یوسف نقل و تأویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می دهد به تأویل خواب دلالت لفظی - اگر چه خلاف ظاهر هم باشد - ندارد.

و همچنین در قصه های موسی و خضر لفظ قصه ها به تأویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه «وَ أَوْفُوا الْکیلَ إِذا کلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیم» این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تأویل امر است ندارد. و همچنین در آیه «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَی‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول» دلالت لفظی بر تأویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار می باشد.

بلکه در مورد خواب ها تأویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تأویلی که خضر اظهار می کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می گیرد و خودکار به نحوی به تأویل خود متضمن است و در آیه ای که به درستی کیل و وزن امر می کند، تأویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه به آن دارد و به نحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.

بنابراین تأویل هر چیزی، حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست. این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر می باشند. این حقائق و معنویات به حسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد، تنها کاری که از ساحت غیب شده اینست که با این الفاظ به جهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه، خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز این که با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق به طور کامل روشن و هویدا می شود، چنان که دو آیه سوره اعراف و آیه سوره یونس بدین معنی دلالت داشتند.

خدای متعال برای اشاره به این معنی می فرماید: «وَالْکتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتَابِ لَدَینَا لَعَلِی حَکیمٌ»؛[۹] سوگند به کتاب مبین ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و به درستی آن -در حالی که پیش ما در ام الکتاب است- بلند است (دست فهم عادی به او نمی رسد) و محکم است. (نمی شود در او رخنه کرد).

انطباق آخر آیه به تأویل به آن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصاً از آن جهت که فرموده «لعلّکم تعقلون» و نفرموده «لعلکم تعقلونه» (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتأویل چنانکه آیه «وَمَا یعْلَمُ تأویلهُ إِلَّا اللَّهُ» حکم می کند اختصاص به خدا دارد و نیز به همین جهت وقتی که در آیه اهل انحراف را به واسطه پیروی متشابهات نکوهش می کند می فرماید با این پیروی فتنه می خواهند و تأویل آن را می جویند و نفرموده می یابند. پس تأویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.

و باز در جای دیگر نزدیک به همین مضمون می فرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ * وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ * إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»؛[۱۰] پس سوگند به موقعهای ستارگان و به درستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است. (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند، تنزیل (فروفرستاده شده) است از پیش خدای جهانیان. چنانکه پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می کند. مقام کتاب مکنون که از مسّ مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم می باشد.

پانویس

  1. سوره آل عمران، آیه ۷.
  2. سوره اعراف، آیه ۵۲-۵۳.
  3. سوره یونس، آیه ۳۷-۳۹.
  4. زیرا بیان معنی تأویل با اعتراف باین که جز خدا کسی معنی تأویل را نداند مناقض است ولی اینان به عنوان احتمال ذکر می کنند.
  5. آیه ۷۱-۸۲، سوره کهف.
  6. سوره اسراء، آیه ۳۵.
  7. سوره نساء، آیه ۵۹.
  8. قرآن در اسلام، علامه طباطبائی.
  9. سوره زخرف، آیه ۴.
  10. سوره واقعه، آیه ۷۵-۸۰.

منابع

  1. قرآن در اسلام، علامه طباطبائی.

مطالب مرتبط

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن


***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: