بلند همتی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

همّت بلند یکی از فضایل اخلاقی و نشانه روح بزرگ آدمی است. روایات اسلامی، انسان‎ها را تشویق می‌‎کند که روح بلند داشته و خود را محدود به امور پست نکنند. انسان باید در تمام شئون زندگی، بلندهمت باشد و در تمام زمینه‌‎ها از جمله کسب علم، انجام عبادات، تأمین معاش و امور شایسته دیگر، همت عالی را سرلوحه کار خود قرار دهد.

تعریف بلندهمتی

«همّت» در لغت از ریشه «همّ» به معنای عزم قوی است.[۱] گاهی در لغت، همت و اراده را مترادف هم بیان می‌کنند؛ اما به معنی دقیق کلمه، همت به اراده قوی و عزم جزم و قصد نهایی در برخورد با کارها گفته می‌شود.[۲]

در اصطلاح، علوّ همت عبارت است از سعی و کوشش در تحصیل سعادت و کمال و طلب کردن کارهای بزرگ و عالی، بدون در نظر گرفتن سود و زیان دنیا، به ‎طوری که به سبب دست یافتن به منافع دنیوی شادمان نشود و از فقدان آن اندوهگین نگردد بلکه در طریق طلب از مرگ و کشته ‎شدن و مانند آن‎ها باک نداشته باشد.[۳]

انسان بلند همت به فرومرتبگی راضی نمی شود و به کم خشنود نمی شود. با آراسته شدن به همت بلند، آرزوها و کارهای بی ارزش از انسان زدوده می شود و درخت ذلت، پستی، و سازش در او ریشه کن می گردد.

ضد صفت بلندهمتی، «دون ‎همتی» است؛ به معنای پستی طبع و قصور همت از طلب کارهای بزرگ و قناعت نمودن به اعمال جزئی، که این صفت خبیثه نتیجه کم‌دلی و ضعف نفس است.[۴] فرد با همت پایین، در زندگی دنیایی و در امور اخروی رشدی ندارد.

بلندهمتی در روایات

نشانه‌های بلندهمتی

نشانه های بلند‎همتی را می ‎توان در رفتارهای شخص پیدا کرد و ­آن را می ­توان در موارد زیر برشمرد:

  • ایمان: ایمان یک شخص گواهی است بر همت بلند او، چنانچه از امام على علیه السلام نقل شده است: بلند همّتى از ایمان است.[۵]
  • بخشش و انفاق: امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «مِن شرف الهمة بذل الانسان»؛ بذل و بخشش آدمی نشانه بلندهمتی اوست.[۶]
  • اعمال نیکو و زیبا: شخصی که دارای همت بلند است، در امور خود تمام دقت را به کار می ‎برد و سعی بر آن دارد که کار را به نحو احسن به پایان برساند. حضرت علی علیه السلام می ‎فرماید: «الفعل الجمیل ینبئ عن علوّ الهمة»؛ «کردار زیبا خبر از بلندی همت می ‎دهد».[۷]
  • فرمانبری از خدا: امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «الطاعة همة الأکیاس، المعصیة همة الأرجاس»؛ فرمانبری از خداوند همت زیرکان است و نافرمانی از خدا همت پلیدان است.[۸]
  • طمع نداشتن: «الکفّ عما فی أیدی الناس عفّة و کبر همة»؛ طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، (نشان) عفت و بلندهمتی است.[۹]

موارد شایسته بلندهمتی

  • انسان مؤمن باید بلند‎همت باشد و بیشتر همت خود را در مسیر آخرت قرار دهد، که بنابر کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «من کانت الآخرة همته بلغ من الخیر غایة اُمنیته»؛ هر کس که آخرت همتش باشد از خیر به نهایت آرزویش می ‎رسد.[۱۰]
  • ایشان هم‎چنین می ‎فرمایند: «اجعل همّک و جهدک لآخرتک»؛ همت و تلاش خود را صرف آخرتت کن.[۱۱]
  • و می فرماید: «اجعل کلّ همّک و سعیک للخلاص من محلّ الشّقاء والعقاب والنّجاة من مقام البلاء والعذاب»؛ همگى همت و سعى خود را از براى رهائى از جایگاه بدبختى و عقاب و رستگارى از محلّ بلا و عذاب بگردان؛[۱۲]
  • «من کانت الدّنیا همّه طال یوم القیامة شقاؤه و غمّه»؛ هر که دنیا عزم او باشد بدبختى و غم او در روز قیامت طولانی شود.[۱۳]
  • «من لم یکن همّه ما عنداللَّه سبحانه لم یدرک مُناه»؛ اگر عزم و قصد او آنچه نزد خداى سبحان است نباشد، به آرزوهاى خود نمی ‎رسد.[۱۴]
  • همچنین ایشان توصیه می ‎فرمایند: «اقصر همتک علی ما یلزمک و لا تخض فیما لا یعنیک»؛ همت خود را صرف چیزهایی کن که به آن نیاز داری و آنچه را به کار تو نمی ‎آید پیگیری مکن.[۱۵]

آثار بلندهمتی

دست‎یابی به آرمان‎های بلند نیاز به همتی بلند دارد؛ زیرا همت‎های بلند است که می تواند موانع را بردارد و آدمی را در مسیر خود به اوج والایی برساند و آثار نیکویی نصیب انسان نماید که از جمله آن آثار عبارتند از:

  • خشنودی خداوند متعال در کارهایی است که نشانگر همت عالی فرد باشد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می ‎فرماید: «انّ الله یحبّ معالی الامور ...»؛ خداوند متعال از کارهای بزرگ و امور عالی خوشنود می ‎گردد.[۱۶]
  • تلاش برای اطاعت الهی، چون‎ که شخص بلند همت به کمتر از بهشت راضی نمی ‎شود.[۱۷]
  • شرافت نصیب کسی می شود که همت خود را صرف امور ناچیز نگرداند؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام می ‎فرماید: «الّشرف بالهمم العالیة لا بالرّمم البالیة»؛ شرف و بلندى مرتبه به همت‎هاى بلند است نه به استخوان‎هاى کهنه شده.[۱۸]
  • امام باقر علیه السلام فرمود: «لَا شَرَفَ کبُعدِ الهِمَّة»؛ هیچ شرفی همانند بلندهمتی نیست.[۱۹]
  • همت عالی صاحبش را به عظمت و بزرگی می ‎رساند؛ حضرت علی علیه السلام می ‎فرماید: «من رقی درجات الهمم عظّمته الامم»؛ هر که از نردبان همت بلند بالا رود، جهانیان او را به دیده تعظیم بنگرند[۲۰]
  • و نیز می ‎فرماید: «ما رفع امرء کهمّته»؛ هیچ چیز مانند همت بلند انسان را بزرگ نکرد.[۲۱]
  • در کلام دیگر ایشان بزرگواری و آقایی را نتیجه داشتن همت بلند دانسته‎ اند: «الکرم نتیجة علوّ الهمّة».[۲۲]
  • بردباری: امام علی علیه السلام فرمود: «الحِلمُ وَالأَنَاةُ تَوْأَمَانِ ینتِجُهُمَا عُلُوُّ الهِمَّةِ»؛ بردبارى و درنگ همراه هم هستند که آن دو نتیجه بلند همّتى است.[۲۳]
  • رسیدن به خواسته ها: امام علی علیه السلام فرمود: «من بذل جهد طاقته بلغ کُنه ارادته»؛ هر که توان خود را برای رسیدن به هدف خود بکار گیرد به تمام خواسته هایش خواهد رسید.[۲۴]
  • معیار ارزش انسان: امام علی علیه السلام فرمود: «قدر الرّجل علی قدر همّته»؛ ارزش آدمی به اندازه همتش است.[۲۵]
  • بی نیازی از مردم: «استَجلِب عِزَّ الیأسِ بِبُعدِ الهِمَّةِ»؛ عزت و بی ‎نیازی از مردم را با بلندی و بزرگی همت جلب نما.[۲۶]
  • اخلاق نیکو: امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «احسن الشّیم شرف الهمم»؛ بهترین خوی‌‎ها برترى همّت‎ها است.[۲۷]

آثار کم‌همتی

کارهای پست نشانه بی همتی است؛ همان‎طور که همت بلند آدمی را رشد می ‎دهد و به کمالات می ‎رساند، همت کوتاه و بی ‎تفاوتی به سقوط انسان می ‎انجامد و آثاری از خود برجای می ‎گذارد که می ‎توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • امام علی علیه السلام فرمود: «من صغرت همّته بطلت فضیلته»؛ کسی که همتش کوچک باشد فضائل او از دست می رود.[۲۸]
  • عدم شایستگی برای همنشینی: امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «من دنت همّته فلا تصحبه»؛ با آدم کوتاه ‎همت هم ‎صحبت مشو (که تو را نیز ساقط می ‎کند).[۲۹]
  • کم ‎ارزش بودن؛ امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «من کانت همّته ما یدخل فی بطنه کانت قیمته ما یخرج من بطنه»؛ کسی که همتی جز پرکردن شکم ندارد قیمت او نیز همان است که از شکم او بیرون می ‎آید.[۳۰]
  • و نیز می ‎فرماید: «لا مروّة لمن لا همّة له». جوانمردى براى کسى که در او همتى نباشد، نیست.[۳۱]
  • کم ‎خیر بودن؛ امام علی علیه السلام می ‎فرماید: «ما ابعد الخیر ممّن همّته بطنه و فرجه»؛ چه بی ‎خیر است کسی که فکری جز شکم و شهوت ندارد.[۳۲]
  • «من کانت الدّنیا همّته اشتدّت حسرته عند فراقها»؛ کسی که همتی جز دنیا ندارد هنگام مردن غصه او بسیار خواهد بود.[۳۳]
  • «ما المغبوط الّا من کانت همّته نفسه»؛ زیان‎کار نیست مگر کسى که همّت او نفس او باشد.[۳۴]
  • حسادت به دیگران؛ امام علی علیه السلام می ‎فرمایند: «مِن صغر الهمّة حسد الصّدیق على النّعمة»؛ حسادت دوست بر نعمتى از کمی همّت اوست.[۳۵]
  • عدم سربلندی؛ امام صادق علیه السلام می فرماید: سه چیز انسان را از رسیدن به سربلندی باز می دارد: «قَصرُ الهِمّهِ وَ قِلّة الحیله وَ ضَعفُ الرّأی»؛ همت کم، ناپختگی و کم تجربگی، ضعف در تصمیم گیری.[۳۶]

پانویس

  1. مصطفوى، حسن‌؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌، ج‌۱۱، ص۲۸۶
  2. ترجمه الفروق فی اللغه، محمد علوی‌مقدم.
  3. نراقی، مولا مهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ ه.ش، اول، ص ۳۲۲.
  4. نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، زهیر، ۱۳۸۶ ه.ش، اول، ص۱۷۸.
  5. صابرى یزدى، على رضا/ انصارى محلاتى‌، محمدرضا؛ الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش، ‌ص ۴۵۸.
  6. غررالحکم، ص ۳۸۳.
  7. خوانساری، جمال الدین؛ شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۱، ص ۳۶۵.
  8. غررالحکم، ص ۱۸۱ و ۱۸۵ .
  9. همان، ص ۳۹۸.
  10. تمیمى آمدى، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات قم، ۱۳۶۶ ش، اول، ص ۱۴۴.
  11. غررالحکم، ص ۳۵۹.
  12. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۲، ص۲۲۳.
  13. همان، ج‌۵، ص۴۴۶.
  14. همان، ج‌۵، ص۴۱۰.
  15. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۷۷.
  16. شیخ حر عاملى؛ ‌وسائل الشیعة، قم‌، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ هجرى‌، اول، ‌ج ۱۷، ص ۷۳.
  17. امین محمد، هیئت، اخلاق اسلامی، ترجمه سید صادق شفائی زاده، دارالانصار، ۱۳۸۵ هـ.ش، ج۱، ص۷۰۰.
  18. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۲، ص ۱۰۶.
  19. علامه مجلسى‌؛ بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران‌، اسلامیه‌، مختلف، ج۷۵، ص۱۶۵.
  20. غررالحکم، ص ۴۴۸.
  21. همان، ص ۳۵۹.
  22. همان، ص ۳۸۲.
  23. سید رضی؛ نهج البلاغة، محمد دشتى‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌، ص۷۳۹.
  24. غررالحکم، ص ۴۴۴.
  25. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۴، ص۵۰۰.
  26. نورى، حسین؛ مستدرک الوسائل‌، قم‌، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۸ هجرى‌، اول‌، ج۱۲، ص۶۷.
  27. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۲، ص ۳۹۵.
  28. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۵، ص ۲۱۰.
  29. غررالحکم، ص ۳۵۹.
  30. همان.
  31. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۶، ص ۴۰۲.
  32. غررالحکم، ص ۳۵۹.
  33. همان.
  34. شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، ج‌۶، ص ۱۰۵.
  35. همان، ج‌۶، ص۱۱.
  36. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۹؛ الحیاه با ترجمه احمد آرام، ج ۱، ص ۵۳۸؛ تحف العقول، ص ۳۱۵.

منابع