مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

برادری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{خوب}}
+
{{خوب}}«اخوّت» و برادری دینی، یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گریز از زیان‌های تفرقه و حفظ کیان جامعه اسلامی از سوی [[قرآن|قرآن کریم]] معرفی شده است. به‌ سبب اهمیت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه، [[پیامبر اسلام|پیامبر‌ اکرم]] (صلی الله علیه وآله) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدینه]]، در آغازین اقدامات خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت. در روایات متعدد بر اهمیت برادری و [[حقوق اسلامی|حقوق]] متقابل برادران، تأکید شده است.
== واژه أخ و مشتقات آن در قرآن ==
 
  
واژه «اخ» و مشتقّات آن به‌صورت‌های مفرد، تثنیه و جمع 96 بار در قرآن آمده است. واژه‌شناسان، اخوّت مصدر «اخ» را به‌معنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج‌1، ص‌92، «اخ»؛ المیزان، ج‌19، ص‌211.</ref> معنای اصلی و حقیقی «اخ» شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل می‌شود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) به‌صورت استعاره و مجاز به‌کار رفته است.<ref>. الوجوه والنظائر، ج1، ص89؛ مفردات، ص68، «اخ».</ref> برخی‌معتقدند:معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژه‌های قرآنی «اخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.<ref>. المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج‌1، ص‌681‌‌682.</ref> واژه اخ و مشتقّات آن در قرآن به‌معنای برادری نَسَبی و رضاعی میان دو تن، عاطفی، قبیله‌ای، هم‌راهی و هم‌گرایی و برادری دینی آمده است.<ref>. الوجوه و النظائر، ج‌1، ص‌89.</ref>
+
== اخوت در لغت ==
 +
واژه‌شناسان، «اخوّت» مصدر «أخ» را به‌معنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۱۱.</ref> معنای اصلی و حقیقی «أخ»، شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل می‌شود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) به‌صورت استعاره و مجاز به‌کار رفته است.<ref>. الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».</ref> برخی‌ معتقدند: معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژه‌های [[قرآن|قرآنی]] «أخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.<ref>. المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج‌۱، ص‌۶۸۱‌‌۶۸۲.</ref>  
  
در برخی از آیات، «اخ» به‌معنای برادر نسبی یا رضاعی به‌کار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ هم‌چون داستان هابیل و قابیل (مائده/5، 27‌‌31)، داستان موسی و هارون (اعراف/7، 42)، داستان یوسف و برادرانش (سوره یوسف/12)، و آیاتی که از احکام برادری چون ارث (نساء/4، 12)، و رابطه محارم نسبی (نور/31، 24)، سخن به‌میان آورده (‌=>‌برادر) و آیاتی که مرز دین‌داری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته در‌صورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند:
+
==اخوت و برادری در قرآن==
  
{{متن قرآن|«...‌لاتَتَّخِذُوا ءاباءَکُم و اِخونَکُم اَولِیاءَ اِنِ استَحَبُّوا الکُفرَ عَلَی الاِیمنِ»}} (سوره توبه/9، 23)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یک‌دیگر در روز قیامت خبر داده است:{{متن قرآن|«یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه»}} (سوره عبس/80‌، 34) و هدایت‌ یابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران (انعام/6‌، 87)، گزارش شده است. در پاره‌ای از آیات که از پیامبران به‌صورت برادران امّت خود یاد‌شده، هم‌چون {{متن قرآن|«و‌اِلی عاد اَخاهُم هودًا»}} (سوره اعراف/7، 65)، {{متن قرآن|«اِذ قالَ لَهُم اَخوهُم نوحٌ‌...»}} (سوره شعراء/26، 106) و‌...‌، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی به‌کار رفته است؛<ref>. الوجوه و النظائر، ج‌1، ص‌89.</ref> چه، پیامبران به‌سبب دل‌سوزی و مصلحت‌جویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رسانده‌اند.<ref>. مفردات، ص‌68.</ref>برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌3، ص‌667‌.</ref> یا دست کم درباره هود، «اخ» به‌معنای حقیقی خود به‌کار رفته؛<ref>. تفسیر قرطبی، ج‌7، ص‌150.</ref> زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی می‌شدند.
+
واژه «أخ» و مشتقّات آن به‌صورت‌های مفرد، تثنیه و جمع ۹۶ بار در [[قرآن کریم]] ذکر شده و به‌معنای برادری نَسَبی و رضاعی، عاطفی، قبیله‌ای، هم‌راهی و هم‌گرایی و برادری دینی میان دو تن آمده است.<ref>. الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۸۹.</ref>
  
در بخشی دیگر از آیات، اخوّت به‌معنای هم‌راهی و هم‌گرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری منافقان و کافران با یک‌دیگر سخن گفته است:{{متن قرآن|«...‌لاتَکونوا کَالَّذینَ کَفَروا و قالوا لاِِخونِهِم»}} (سوره آل‌عمران/3، 156{{متن قرآن|«اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ نافَقوا یَقولونَ لاِِخونِهِمُ الَّذینَ کَفَروا»}} (سوره حشر/59، 11)؛ زیرا آنان در مبارزه با اسلام و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یک‌دیگر هم‌راه و هم‌گرا بوده‌اند<ref>. مفردات، ص‌68؛ جامع‌البیان، مج‌9، ج‌15، ص‌95.</ref> چنان‌که تبذیرکنندگان به‌سبب هم‌گرایی با شیطان، برادران او معرّفی شده‌اند:{{متن قرآن|«اِنَّ المُبَذِّرینَ کانوا اِخونَ الشَّیطینِ»}} (سوره اسراء/17، 27) نیز آیه‌202 سوره اعراف/7 {{متن قرآن|«و‌اِخونُهُم یَمُدّونَهُم فِی الغَیِّ...»}}= «یارانشان آنان را به گم‌راهی می‌کشانند به‌معنای هم‌گرایی»<ref>. التفسیر الکبیر، ج‌15، ص‌100.</ref> شیطانی و آیه‌18 سوره احزاب/33 {{متن قرآن|«والقائِلینَ لاِِخونِهِم هَلُمَّ اِلَینا»}}= «کارشکنان در جنگ به برادرانشان می‌گفتند:نزد ما بیایید‌...» نیز در معنای برادری و هم‌گرایی در کفر و نفاق به‌کار رفته است.<ref>. مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌546.</ref> در برخی دیگر از آیات، اخوت به‌معنای برادری دینی و اسلامی آمده است. چنان‌که مؤمنان را برادران یک‌دیگر:{{متن قرآن|«اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ»}} (سوره حجرات/49، 10) یا مشرکان پیمان‌شکن را که توبه کرده، به انجام نماز و پرداخت زکات روی آورند، برادران مؤمنان:{{متن قرآن|«فَاِن تَابوا و اَقاموا الصَّلوةَ و ءاتَوُا الزَّکوةَ فَاِخونُکُم فِی الدِّینِ»}} (سوره توبه/9، 11) دانسته<ref>. جوامع الجامع، ج‌2، ص‌40.</ref> و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:{{متن قرآن|«رَبَّنَا اغفِر لَنا و لاِِخونِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمنِ و لاتَجعَل فی قُلوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ ءامَنوا‌...»}} (سوره حشر/59، 10) چنان‌که از پسرخوانده‌هایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یاد‌کرده است:{{متن قرآن|«فَاِن لَم‌تَعلَمُوا ءاباءَهُم فَاِخونُکُم فِی‌الدّینِ»}}. (سوره احزاب/33، 5)
+
در برخی از [[آیه|آیات]]، «اخ» به‌معنای برادر نسبی یا رضاعی به‌کار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ هم‌چون داستان هابیل و قابیل ([[سوره مائده|مائده]]، ۲۷‌‌-۳۱داستان [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] و [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] ([[سوره اعراف|اعراف]]، ۴۲)، داستان [[حضرت یوسف]] و برادرانش ([[سوره یوسف|یوسف]]، ۷)، و آیاتی که از [[احکام]] برادری چون [[ارث]] ([[سوره نساء|نساء]]، ۱۲)، و رابطه محارم نسبی ([[سوره نور|نور]]، ۲۴)، سخن به‌میان آورده و آیاتی که مرز دین‌داری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته در‌صورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند: {{متن قرآن|«...‌لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکمْ وَإِخْوَانَکمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ»}} ([[سوره توبه]]، ۲۳)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یک‌دیگر در روز [[قیامت]] خبر داده است:{{متن قرآن|«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ»}} ([[سوره عبس]]، ۳۴) و هدایت‌ یابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران ([[سوره انعام|انعام]]، ۸۷)، گزارش شده است.
  
==اهمیت برادری و اخوت==
+
در پاره‌ای از آیات که از پیامبران به‌صورت برادران امّت خود یاد‌شده، هم‌چون {{متن قرآن|«وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا»}} ([[سوره اعراف]]، ۶۵)، {{متن قرآن|«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ...»}} ([[سوره شعراء]]، ۱۰۶) و‌...‌، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی به‌کار رفته است؛<ref>. الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۸۹.</ref> چه، پیامبران به‌سبب دل‌سوزی و مصلحت‌جویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رسانده‌اند.<ref>. مفردات، ص‌۶۸.</ref> برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۶۶۷‌.</ref> یا دست کم درباره [[حضرت هود]]، «اخ» به‌معنای حقیقی خود به‌کار رفته؛<ref>. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۵۰.</ref> زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی می‌شدند.
  
برادری دینی، یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گریز از زیان‌های تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی قرآن معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و هم‌کاری در کارهای نیک پدید می‌آید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون می‌ماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه بهوجود می‌آید؛ چنان‌که روایت شده:مسلمانان در برابر هم‌دیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن هم‌دیگر را نگه می‌دارند.<ref>. بحارالانوار، ج‌58، ص‌150.</ref> و از پیامبر نقل شده است:مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یک‌سان و برابر و دستی واحد، در برابر دشمن هستند؛<ref>. الکافی، ج‌1، ص‌403.</ref> به‌طوری که محور اصلی ارتباط با افراد را هم‌گرایی ایمانی قرار‌داده و از ارتباط با افراد بی‌ایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است (توبه/9،24).
+
در بخشی دیگر از آیات، اخوّت به‌معنای هم‌راهی و هم‌گرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری [[منافقان]] و کافران با یک‌دیگر سخن گفته است:{{متن قرآن|«...‌ لَا تَکونُوا کالَّذِینَ کفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ»}} ([[سوره آل عمران|سوره آل‌عمران]]، ۱۵۶)، {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کفَرُوا»}} ([[سوره حشر]]، ۱۱)؛ زیرا آنان در مبارزه با [[اسلام]] و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یک‌دیگر هم‌راه و هم‌گرا بوده‌اند<ref>. مفردات، ص‌۶۸؛ جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> چنان‌که تبذیرکنندگان به‌سبب هم‌گرایی با [[شیطان]]، برادران او معرّفی شده‌اند:{{متن قرآن|«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ»}} ([[سوره اسراء]]، ۲۷) نیز آیه‌ ۲۰۲ [[سوره اعراف]] {{متن قرآن|«وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الْغَی...»}} «یارانشان آنان را به گم‌راهی می‌کشانند به‌معنای هم‌گرایی»<ref>. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۰۰.</ref> شیطانی و آیه‌ ۱۸ [[سوره احزاب]] {{متن قرآن|«وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَینَا»}} «کارشکنان در جنگ به برادرانشان می‌گفتند: نزد ما بیایید‌...» نیز در معنای برادری و هم‌گرایی در [[کفر]] و [[نفاق]] به‌کار رفته است.<ref>. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۴۶.</ref>
  
هم‌چنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگریََ را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ قصاص برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که به‌سبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمی‌رود:{{متن قرآن|«فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن اَخیهِ شَیءٌ‌...»}}. (سوره بقره/2، 178)<ref>. راهنما، ج‌1، ص‌571‌‌573.</ref> قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن کینه‌ها و منازعات و ایجاد روح دوستی و هم‌دلی تأکید (آل‌عمران/3، 103) و مؤمنان را برادر یک‌دیگر معرّفی کرده:{{متن قرآن|«اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ»}} (سوره حجرات/49، 10)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:{{متن قرآن|«و‌اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم»}} (سوره انفال/8‌، 63) که با صرف تمام سرمایه‌های زمین، دست‌یافتنی نیست:{{متن قرآن|«لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم»}} (سوره انفال/8‌، 63) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان اوس و خزرج در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان به‌صورت نعمت الهی یاد‌کرده است:{{متن قرآن|«واذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونًا»}} (سوره آل‌عمران/3، 103) (‌=>‌اتحاد)؛ چنان‌که یوسف، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش شیطان برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:{{متن قرآن|«مِن بَعدِ اَن نَزَغَ الشَّیطنُ بَینی و بَینَ اِخوَتی‌...»}} (سوره یوسف/12، 100)
+
در برخی دیگر از آیات، اخوت به‌معنای برادری [[دین|دینی]] و اسلامی آمده است. چنان‌که مؤمنان را برادران یک‌دیگر:{{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} ([[سوره حجرات]]، ۱۰) یا مشرکان پیمان‌شکن را که [[توبه]] کرده، به انجام [[نماز]] و پرداخت [[زکات]] روی آورند، برادران مؤمنان:{{متن قرآن|«فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ»}} ([[سوره توبه]]، ۱۱) دانسته<ref>. جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۰.</ref> و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:{{متن قرآن|«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا...»}} ([[سوره حشر]]، ۱۰) چنان‌که از پسرخوانده‌هایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یاد‌کرده است:{{متن قرآن|«فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ»}} ([[سوره احزاب]]، ۵).
  
به‌سبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه در آغازین گام‌های خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت<ref>. السیرة النبویه، ج2، ص504‌‌505؛ البدایة والنهایه، ج3، ص178.</ref> و علی(علیه السلام)را برادر خود خواند و فرمود:تو در دنیا و آخرت برادر منی.<ref>. ینابیع الموده، ج1، ص178؛ الصحیح من سیره، ج‌3، ص‌345.</ref> برخی معتقدند:عقد اخوّت دو بار انجام شد:یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان مکّه و یک بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار.<ref>. الصحیح من سیره، ج‌3، ص‌345‌‌346.</ref> این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه {{متن قرآن|«و‌اولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعض فی کِتبِ اللّهِ»}} (سوره انفال/8‌، 75) که ارث را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یک‌دیگر ارث می‌بردند.<ref>. المیزان، ج9، ص142؛ الدرالمنثور، ج‌4، ص‌117.</ref> واقعیت آن است که حقیقی‌ترین مراتب برادری<ref>. رحمة من الرحمن، ج‌4، ص‌162.</ref> و از راه‌های تقرّب به خداوند، برادری دینی است.<ref>. احیاء علوم الدین، مج‌2، ج‌5، ص‌140.</ref> و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌9، ص‌258.</ref> زیرا در قیامت برادری نسبی از بین می‌رود {{متن قرآن|«فَلا اَنسَابَ بَینَهُم یَومَئِذ»}} (سوره مؤمنون/23، 101) و حتّی برادران نسبی از یک‌دیگر گریزانند {{متن قرآن|«یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه»}} (سوره عبس/80، 34)؛ امّا برادری ایمانی است که در آخرت نیز تداوم دارد:{{متن قرآن|«اِخونًا عَلی سُرُر مُتَقبِلین»}}. (سوره حجر/15، 47) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است (حجرات/49، 10) چنان‌که در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب می‌شود به یک‌دیگر نه‌تنها ستم نکرده؛ بلکه به یک‌دیگر یاری رسانند؛<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌9، ص‌258.</ref> عیب‌پوش یک‌دیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یک‌دیگر آمرزش طلبند.<ref>. مجمع‌البیان، ج‌5، ص‌200‌‌201</ref>
+
==اهمیت اخوت و برادری==
  
از جمله آیاتی که در [[قرآن کریم]] در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم [[سوره حجرات]] است که می­فرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!».<ref>{{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...»}}.</ref>
+
برادری دینی، یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گریز از زیان‌های تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی [[قرآن]] معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و هم‌کاری در کارهای نیک پدید می‌آید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون می‌ماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه به وجود می‌آید؛ چنان‌که روایت شده: مسلمانان در برابر هم‌دیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن هم‌دیگر را نگه می‌دارند.<ref>. بحارالانوار، ج‌۵۸، ص‌۱۵۰.</ref> و از [[پیامبر]] نقل شده است: مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یک‌سان و برابر است و دستی واحد در برابر دشمن هستند؛<ref>. الکافی، ج‌۱، ص‌۴۰۳.</ref> به‌طوری که محور اصلی ارتباط با افراد را هم‌گرایی [[ایمان|ایمانی]] قرار‌داده و از ارتباط با افراد بی‌ایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است ([[سوره توبه|توبه]]، ۲۴).
  
در اين آیه نكاتى نهفته است:
+
هم‌چنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگری را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ [[قصاص]] برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که به‌سبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمی‌رود:{{متن قرآن|«فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ...»}} ([[سوره بقره|بقره]]، ۱۷۸).<ref>. راهنما، ج‌۱، ص‌۵۷۱‌‌۵۷۳.</ref>
  
# دو برادر در برابر بيگانه، يگانه و بازوى يكديگرند.
+
قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن [[کینه|کینه‌ها]] و منازعات و ایجاد روح دوستی و هم‌دلی تأکید نموده ([[سوره آل عمران|آل‌عمران]]، ۱۰۳) و مؤمنان را برادر یک‌دیگر معرّفی کرده:{{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} ([[سوره حجرات]]، ۱۰)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:{{متن قرآن|«و‌اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم»}} ([[سوره انفال]]، ۶۳) که با صرف تمام سرمایه‌های زمین، دست‌یافتنی نیست:{{متن قرآن|«لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ»}} (سوره انفال، ۶۳) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان [[اوس و خزرج]] در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان به‌صورت نعمت الهی یاد‌کرده است:{{متن قرآن|« وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا»}} (آل‌عمران، ۱۰۳)؛ چنان‌که [[حضرت یوسف علیه السلام|یوسف]]، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش [[شیطان]] برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:{{متن قرآن|« مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیطَانُ بَینِی وَبَینَ إِخْوَتِی...»}} ([[سوره یوسف]]، ۱۰۰).
# دوستى دو برادر عميق است.
 
# امروزه براى اظهار علاقه كلمات رفيق، دوست، هم شهرى، هم وطن و... بكار مى­رود ولی اسلام كلمه برادر را بكار برده است كه عميق­ترين واژه­ها است.
 
# دوستى دو برادر متقابل است.
 
# رمز برادرى تنها در ايمان است. مسائل اقتصادى، سياسى، نژادى، جغرافيايى، تاريخى و... نمى­تواند در مردم روح برادرى به وجود بياورد.
 
# برادرى بر اساس [[ايمان]]، مشروط به زمان، سن، شغل و مكان نيست.
 
# كسى خود را برتر از ديگران نداند. (آرى، ميان والدين و فرزند برترى است ولى ميان برادران مساوات است).<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران‌، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‌، 1383، [[سوره حجرات]]، ذیل آیه 10.</ref>
 
  
طرح برادرى و استفاده از اين واژه از ابتكارات اسلام است. در صدر اسلام پيامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخيله» حضور داشتند كه جبرئيل نازل شد و فرمود: «خداوند ميان [[فرشتگان]] عقد برادرى بسته است. حضرت نيز ميان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر كس با ديگرى كه همفكرش بود برادر مى­شد. مثلاً: ابوبكر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبير، مصعب با [[ابوايوب انصارى]]، حمزه با زيد بن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طيار با معاذ بن جبل، مقداد با عمّار، عايشه با حفصه، ام السلمه با صفيّه و شخص پيامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج 38، ص 335.</ref>
+
به‌سبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، [[پیامبر اسلام|پیامبر‌ اکرم]] (صلی الله علیه وآله) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدینه]] در آغازین گام‌های خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت<ref>. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۴‌‌۵۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۷۸.</ref> و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه السلام) را برادر خود خواند و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر منی.<ref>. ینابیع الموده، ج۱، ص۱۷۸؛ الصحیح من سیره، ج‌۳، ص‌۳۴۵.</ref> برخی معتقدند: عقد اخوّت دو بار انجام شد؛ یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان [[مکه|مکّه]] و یک بار هم در [[مدینه]] میان [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]].<ref>. الصحیح من سیره، ج‌۳، ص‌۳۴۵‌‌۳۴۶.</ref> این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه {{متن قرآن|«وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللَّه»}} (سوره انفال، ۷۵) که [[ارث]] را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یک‌دیگر ارث می‌بردند.<ref>. المیزان، ج۹، ص۱۴۲؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۱۱۷.</ref>  
  
در جنگ اُحد پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا (عبداللّه بن عمر و عمربن جموح) را كه ميانشان برادرى برقرار شده بود در يك قبر دفن كنند.<ref>ابن ابی الحديد؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج 14، ص 263.</ref>
+
واقعیت آن است که حقیقی‌ترین مراتب برادری<ref>. رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۱۶۲.</ref> و از راه‌های تقرّب به خداوند، برادری دینی است.<ref>. احیاء علوم الدین، مج‌۲، ج‌۵، ص‌۱۴۰.</ref> و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref> زیرا در [[قیامت]] برادری نسبی از بین می‌رود {{متن قرآن|«فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ»}} ([[سوره مؤمنون]]، ۱۰۱) و حتّی برادران نسبی از یک‌دیگر گریزانند {{متن قرآن|«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ»}} ([[سوره عبس]]، ۳۴)؛ امّا برادری ایمانی است که در [[آخرت]] نیز تداوم دارد:{{متن قرآن|«إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ»}}. ([[سوره حجر]]، ۴۷) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است ([[سوره حجرات|حجرات]]، ۱۰) چنان‌که در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب می‌شود به یک‌دیگر نه‌تنها ستم نکرده، بلکه به یک‌دیگر یاری رسانند؛<ref>. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.</ref> عیب‌پوش یک‌دیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یک‌دیگر آمرزش طلبند.<ref>. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۰۰‌‌۲۰۱</ref>
  
برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد {{متن قرآن|«فلا اَنساب بينهم»}}<ref>[[سوره مؤمنون]]، آیه 101.</ref> ولى برادرى دينى حتى روز قيامت پايدار است. {{متن قرآن|«اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلين»}}.<ref>[[سوره حجر]]، 47.</ref>
+
از جمله آیاتی که در [[قرآن کریم]] در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم [[سوره حجرات]] است که می ­فرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و [[تقوا|تقوای]] الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید».
  
اُخوّت در ميان زنان مؤمنه نيز هست، چنانكه در جاى ديگر تعبير اخوت در مورد زنان نيز بكار رفته است. {{متن قرآن|«وان كانوا اِخوَة رجالاً و نساءً»}}.<ref>[[سوره نساء]]، 176.</ref>
+
در این [[آیه]] نکاتى نهفته است:
  
برادرى بايد تنها براى خدا باشد، امام علي علیه السلام در این مورد می­فرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادري آنان براي غيرخدا باشد، آن برادري دشمني است و اين است سخن خداوند متعال كه: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهيزگاران».<ref>محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1377، چاپ اول، ج1، صفحه 74. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ كانَتْ اُخُوّتُهُ في غيرِ ذاتِ اللّه فهِيَ عَداوةٌ، و ذلكَ قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ يومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقين». [[سوره زخرف]]، 67.</ref>
+
*دو برادر در برابر بیگانه، یگانه و بازوى یکدیگرند.
 +
*دوستى دو برادر عمیق و متقابل است.
 +
*امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم وطن و... بکار مى ­رود، ولی [[اسلام]] کلمه برادر را بکار برده است که عمیقترین واژه ­ها است.
 +
*رمز برادرى تنها در ایمان است. مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى ­تواند در مردم روح برادرى به وجود بیاورد.
 +
*برادرى بر اساس [[ایمان]]، مشروط به زمان، سن، شغل و مکان نیست.
 +
*کسى خود را برتر از دیگران نداند (آرى، میان والدین و فرزند برترى است ولى میان برادران مساوات است).<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن‌، ۱۳۸۳، [[سوره حجرات]]، ذیل آیه ۱۰.</ref>
  
آنچه مهم­تر از گرفتن برادر است حفظ برادرى است و در روايات از كسانى كه برادران دينى خود را رها مى­كنند به شدت انتقاد شده است تا آنجا كه سفارش شده است كه اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج 68، ص423. «صِلْ مَن قَطعك».</ref>  
+
طرح برادرى و استفاده از این واژه از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «[[نخیله|نخیله]]» حضور داشتند که [[جبرئیل]] نازل شد و فرمود: «خداوند میان [[فرشتگان]] عقد برادرى بسته است. حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با دیگرى که همفکرش بود برادر مى­ شد. مثلاً: [[ابوبکر]] با [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]] با عبدالرحمن، [[سلمان فارسی|سلمان]] با [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] با [[زبیر بن عوام|زبیر]]، مصعب با [[ابو ایوب انصاری]]، [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] با [[زید بن حارثه|زید بن حارثه]]، [[ابودرداء انصاری|ابودرداء]] با [[بلال]]، [[جعفر طیار|جعفر طیار]] با [[معاذ بن جبل]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] با [[عمار یاسر|عمّار]]، [[عایشه]] با حفصه، [[ام سلمه|ام السلمه]] با [[صفیه دختر عبد المطلب|صفیه]] و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۳۸، ص ۳۳۵.</ref>
  
==حقوق برادرى==
+
در [[جنگ احد]] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا ([[عبدالله بن عمر|عبداللّه بن عمر]] و عمر بن جموح) را که میانشان برادرى برقرار شده بود در یک قبر دفن کنند.<ref>ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج ۱۴، ص ۲۶۳.</ref>
  
يكي از ياران [[امام صادق]] علیه السلام حق مومن را بر مومن پرسيد. امام فرمود:
+
برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد {{متن قرآن|«فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ»}}<ref>[[سوره مؤمنون]]، آیه ۱۰۱.</ref> ولى برادرى دینى حتى روز قیامت پایدار است. {{متن قرآن|«اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین»}}.<ref>[[سوره حجر]]، ۴۷.</ref>
  
# آسانترین حق این است که آنچه برای خود می­خواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای دیگران نیز بد بدانی.
+
اُخوّت در میان زنان مؤمنه نیز هست، چنانکه در جاى دیگر تعبیر اخوت در مورد زنان نیز بکار رفته است. {{متن قرآن|«وان کانوا اِخوَة رجالاً و نساءً»}}.<ref>[[سوره نساء]]، ۱۷۶.</ref>
# برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی.
 
# به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی.
 
# چشم و راهنما و آئينه و پيراهنش باشى.
 
# طوری نباشد که تو سير باشى و او گرسنه، تو پوشيده باشى و او برهنه و... <ref>همان، ج3، صفحه 167.</ref>
 
  
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی می­فرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد:
+
برادرى باید تنها براى [[خدا]] باشد، [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام در این مورد می­ فرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادری آنان برای غیرخدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهیزگاران».<ref>محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ج۱، صفحه ۷۴. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّه فهِی عَداوةٌ، و ذلک قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین». [[سوره زخرف]]، ۶۷.</ref>
  
# احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند.
+
آنچه مهم­تر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است و در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مى ­کنند به شدت انتقاد شده، تا آنجا که سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۶۸، ص۴۲۳. «صِلْ مَن قَطعک».</ref>  
# محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد.
 
# مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد.
 
# حمايت: در مقابل غيبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند.
 
# عيادت: در زمان بيماريش از او عيادت كند.
 
# تشييع: در تشییع جنازه‌ مؤمن شرکت بکند‌.
 
# ياد خير: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، جلد 71، صفحه 222.</ref>
 
  
[[امام سجاد]] علیه السلام در ضمن حدیثی می­فرماید: حق برادرت اين است که:
+
==حقوق برادرى==
 +
ثمره پیوند قلبى میان برادران دینى این است که از منفعت‌طلبى براى خود و بى‌توجّهى به دیگران دور باشند و اصلاح‌گرى را پیشه خود سازند، و خود را در شادى و غم برادران دینى‌شان شریک بدانند. در روایات، به دوستى و برادرى میان مؤمنان تأکید شده و مؤمنان به مثابه اعضاى یک پیکر دانسته شده‌اند که به‌طور طبیعى، درد هر عضوى به دیگر اعضا سرایت مى‌کند.<ref>بحارالانوار، ج‌۵۸، ص‌۱۵۰; صحیح مسلم، ج‌۸‌، ص‌۵۴۳.</ref> بدین سبب، انسان باید همیشه در فکر برادرش باشد و کسى که در اندیشه گرفتارى مسلمانان نباشد یا نسبت به گرسنگى دیگران بى‌توجّه بوده و سیر بخوابد، بى‌بهره از اسلام معرّفى شده است.<ref>الکافى، ج‌۲، ص‌۶۶۸‌; ثواب الاعمال، ص‌۲۵۰.</ref>
 +
همچنین طبیعت زندگى اجتماعى، مشاجره‌هایى را میان برادران دینى یا گروه‌هایى از دین‌داران درپى دارد. در چنین مواردى، از مؤمنان خواسته شده تا [[حقوق اسلامی|حقوق]] برادرى را رعایت و از اسباب تفرقه و اختلاف دورى کنند و از دیگر مسلمانان خواسته شده تا براى رفع مشاجره‌ها و برقرارى آشتى میان برادرانشان وساطت کنند: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم» ([[سوره حجرات|حجرات]]، ۱۰). در برخى روایات، اصلاح میان دو‌برادر دینى، از همه نمازها و روزه‌ها برتر دانسته شده است.<ref>ثواب‌الاعمال، ص‌۱۴۸; الامالى، ص‌۵۲۲.</ref>
  
# او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده.
+
قرآن، مؤمنان را از انجام امورى که سستى یا فروپاشى پیوند برادرى را در پى دارد به شدّت نهى کرده است. نهى از [[غیبت (گناه)|غیبت]] برادران ایمانى و نهى از [[تمسخر]] و استهزاء و نهی از عیب‌جویى یک‌دیگر و پرهیز از بدگمانى و [[تجسس]] (حجرات، ۱۱-۱۲)، براى تحکیم پیوند دینى مؤمنان مورد توجّه قرار گرفته است.
# وسيله ­ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده.
 
# كمك نمودن به او را در برابر دشمنش.
 
# حائل شدن ميان او و شيطان­ هايش.
 
# نصيحت و خيرخواهی­اش.
 
# توجه به او در راه خدا را.
 
  
اين همه در صورتى است كه او مطيع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد بايد خدا در نزد تو مقدم و گرامى‌تر از او باشد.<ref>همان، صفحه 15. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِيكَ - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ يَدُكَ الَّتِي تَبْسُطُهَا وَ...‌».</ref>
+
[[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در حدیثی می­ فرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد:
  
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آيه {{متن قرآن|«انّما المؤ منون اِخوَة»}} فرمودند: تمام افراد مسلمين برادر و برابر و خون و جان همه آنها در يك سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پيمانى كه يك فرد از مسلمانان با كفار داشته باشد. از نظر همگى محترم است اگر چه آن يك فرد از نظر موقعيت اجتماعى و يا مالى در سطح پائين‌ترى باشد...؛ «و هم يَدٌ على مَن سَواهم».<ref>همان، ج 67، ص 242.</ref>
+
*احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند.
 +
*محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد.
 +
*مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد.
 +
*حمایت: در مقابل غیبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند.
 +
*[[عیادت بیماران|عیادت]]: در زمان بیماریش از او عیادت کند.
 +
*[[تشییع جنازه|تشییع]]: در تشییع جنازه‌ مؤمن شرکت بکند‌.
 +
*یاد خیر: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، جلد ۷۱، صفحه ۲۲۲.</ref>
  
==ویژگی­ برادران واقعی==
+
یکی از یاران [[امام صادق]] علیه السلام حق مؤمن را بر مؤمن پرسید. امام فرمود:
  
در روايات، نشانه بهترين برادر را اين گونه مى­خوانيم:
+
*آسانترین حق این است که آنچه برای خود می­خواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای او نیز بد بدانی.
 +
*برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی.
 +
*به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی.
 +
*چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشى.
 +
*طوری نباشد که تو سیر باشى و او گرسنه، تو پوشیده باشى و او برهنه و... .<ref>همان، ج۳، صفحه ۱۶۷.</ref>
  
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترين برادران كسى است كه با شما در كارهاى اخروى مساعدت كند».<ref>مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج‌2، ص123.</ref> یعنی تو را در كارهاى آخرت يارى رساند.
+
[[امام سجاد]] علیه السلام در ضمن حدیثی می ­فرماید: حق برادرت این است که:
  
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترين برادران شما كسى است كه عيب هايتان را به شما اهدا كند».<ref>همان.</ref>
+
*او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده.
 +
*وسیله ­ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده.
 +
*کمک نمودن به او را در برابر دشمنش.
 +
*حائل شدن میان او و شیطان­ هایش.
 +
*نصیحت و خیرخواهی ­اش.
 +
*توجه به او در راه خدا را. این همه در صورتى است که او مطیع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد باید خدا در نزد تو مقدم و گرامى‌تر از او باشد.<ref>همان، صفحه ۱۵. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِیک - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ یدُک الَّتِی تَبْسُطُهَا وَ...».</ref>
  
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادر آن است كه در نصيحت و ارشاد كمتر ملاحظه كند».<ref>عبدالواحد، آمدی، تصنيف غررالحكم و دررالكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص416. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِي النَّصِيحَة».</ref> يعنى آنست كه مدارای او در نصيحت تو در بدي ها كمتر از ساير برادران باشد.
+
[[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه {{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} فرمودند: تمام افراد مسلمین برادر و برابر و خون و جان همه آنها در یک سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پیمانى که یک فرد از مسلمانان با کفار داشته باشد، از نظر همگى محترم است اگر چه آن یک فرد از نظر موقعیت اجتماعى و یا مالى در سطح پائین‌ترى باشد...؛ «و هم یدٌ على مَن سَواهم».<ref>همان، ج ۶۷، ص ۲۴۲.</ref>
  
همچنین فرمودند: «بهترين برادر تو کسی است كه در راه حق، بر تو زياد خشم گيرد».<ref>همان، ص417.</ref> يعنى در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببيند منع و زجر تو كند.
+
==ویژگی­ برادران واقعی==
 
 
امام على علیه السلام می­فرمایند: «بهترين برادر آن است كه برادران خويش را نيازمند ديگرى نسازد».<ref>همان، «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا يُحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه‌».</ref> يعنى خود كفايت امور ايشان بكند و نگذارد كه محتاج به ديگرى شوند.
 
 
 
امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترين برادران تو كسى است كه به تو يارى دهد و بهتر از او كسى است كه تو را بسنده باشد و اگر به تو نيازمند شد از تو بگذرد».<ref>همان، ص415.</ref>
 
 
 
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران تو آن كسى است كه با مال خويش تو را يارى رساند و بهتر از او كسى است كه تو را از ديگرى بى­نياز سازد».<ref>همان، «خيرُ إخْوانِكَ مَن واساكَ بخيرِهِ و خيرٌ مِنه مَن أغناكَ عن غيرِهِ».</ref>
 
  
امام على علیه السلام می­فرماید: «بهترين برادران كسى است كه دوستى­اش براى خدا باشد».<ref>همان، ص423. «خيرُالإخْوانِ مَن كانتْ في اللّه ِ مَودّتُهُ».</ref>
+
در روایات، نشانه بهترین برادران این گونه بیان شده است:
  
امام على علیه السلام چنین می­فرماید: «بهترين برادران كسى است كه برادريش براى دنيا نباشد».<ref>همان، ص417. «خيرُالإخْوانِ مَن لَم تَكُنْ علَى الدُّنيا اُخوّتُهُ».</ref>
+
* [[پیامبر|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران کسى است که با شما در کارهاى اخروى مساعدت کند».<ref>مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج‌۲، ص۱۲۳.</ref> یعنی تو را در کارهاى آخرت یارى رساند.
 +
* رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران شما کسى است که عیب هایتان را به شما اهدا کند».<ref>همان.</ref>
 +
* [[امام على]] علیه السلام فرمودند: «بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند».<ref>عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۴۱۶. «خَیرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِی النَّصِیحَة».</ref> یعنى مدارای او در نصیحت تو در بدی ها کمتر از سایر برادران باشد.
 +
* همچنین فرمودند: «بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد».<ref>همان، ص۴۱۷.</ref> یعنى در آنچه [[حق]] باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند منع و زجر تو کند.
 +
* امام على علیه السلام می ­فرمایند: «بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگرى نسازد».<ref>همان، «خَیرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا یحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه‌».</ref> یعنى خود کفایت امور ایشان بکند و نگذارد که محتاج به دیگرى شوند.
 +
* امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترین برادران تو کسى است که به تو یارى دهد و بهتر از او کسى است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد».<ref>همان، ص۴۱۵.</ref>
 +
* امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با مال خویش تو را یارى رساند و بهتر از او کسى است که تو را از دیگرى بى­ نیاز سازد».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن واساک بخیرِهِ و خیرٌ مِنه مَن أغناک عن غیرِهِ».</ref>
 +
* امام على علیه السلام می ­فرماید: «بهترین برادران کسى است که دوستى ­اش براى خدا باشد».<ref>همان، ص۴۲۳. «خیرُالإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّه ِ مَودّتُهُ».</ref>
 +
* امام على علیه السلام چنین می­ فرماید: «بهترین برادران کسى است که برادریش براى دنیا نباشد».<ref>همان، ص۴۱۷. «خیرُالإخْوانِ مَن لَم تَکنْ علَى الدُّنیا اُخوّتُهُ».</ref>
 +
* امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران آن کسى است که چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».<ref>همان، «خیرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».</ref>
 +
* امام على علیه السلام می ­فرماید: «بهترین برادران تو کسى است که براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در آن یارى­ات دهد».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن سارَعَ إلى الخیرِ و جَذَبَک إلَیهِ و أمَرَک بالبِرِّ و أعانَک علَیهِ».</ref>
 +
* امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با راستگویى خود، تو را به راستگویى فراخواند و با نیکوکارى اش تو را به بهترین کارها دعوت کند».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن دَعاک إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبک إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».</ref>
  
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران آن كسى است كه چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».<ref>همان، «خيرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».</ref>
+
در مقابل، برخی ویژگی­های بدترین برادران نیز در روایات ذکر شده است:  
 
 
امام على علیه السلام می­فرماید: «بهترين برادران تو كسى است كه براى انجام كارهاى نيك بشتابد و تو را نيز به نيكوكارى بكشاند و به نيكى فرمانت دهد و در آن يارى­ات دهد».<ref>همان، «خيرُ إخْوانِكَ مَن سارَعَ إلى الخيرِ و جَذَبَكَ إلَيهِ و أمَرَكَ بالبِرِّ و أعانَكَ علَيهِ».</ref>
 
 
 
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران تو آن كسى است كه با راستگويى خود، تو را به راستگويى فراخواند و با نيكوكارى اش تو را به بهترين كارها دعوت كند».<ref>همان، «خيرُ إخْوانِك مَن دَعاكَ إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبكَ إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».</ref>
 
 
 
==ویژگی­های بدترین برادران==
 
 
 
در روايات نشانه بدترين برادر را اين گونه مى­خوانيم: امام على علیه السلام فرمودند: «بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج‌71، ص165. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ».</ref>
 
 
 
امام صادق علیه السلام می­فرماید: «بدترین برادر آنست كه نافرمانى خدا را در پيش تو آراسته جلوه دهد».<ref>همان، ج‌71، ص191.  </ref> یعنی معصيت خدا را در نظرت زيبا جلوه دهد.
 
  
 +
* [[امام على]] علیه السلام فرمودند: «بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمى باشد».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج‌۷۱، ص۱۶۵. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکلِّفَ لَهُ».</ref>
 +
* [[امام صادق]] علیه السلام می ­فرماید: «بدترین برادر آن است که [[معصیت]] و نافرمانى خدا را در پیش تو آراسته جلوه دهد».<ref>همان، ج‌۷۱، ص۱۹۱.  </ref>
 +
*امام على علیه السلام: «رفیق خوبى نیست آن که خویشتن را براى تو به تکلف و مشقت مى اندازد و آن که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهى ناگزیر مى سازد».<ref>غررالحکم، ص ۴۱۸. «شَرّ الاَصْدِقَاءِ مَنْ تَکلَّفَ لَک شَرُّ إِخْوَانِک مَنْ أَحْوَجَک إِلَى مُدَارَاةٍ وَ أَلْجَأَک إِلَى اِعْتِذَارٍ التَّعَب». </ref>
 +
*امام صادق علیه السلام: «چه بار گرانى است آن رفیقى که براى من به تکلف و زحمت تن مى دهد و ناچار مى شوم که خود را از او تحفظ نمایم».<ref>مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۵۵. «أَثْقَلُ إِخْوَانِی عَلَیّ مَنْ یتَکلَّفُ لِی وَ أَتَحَفَّظُ مِنْهُ».</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36798 برادری، علی اکبریان تبریزی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 8 بهمن1391.
+
*"برادری"، علی اکبریان تبریزی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱.
 
+
*"اخوّت"، محمد خراسانى، دائرةالمعارف قرآن كريم، [https://quran.isca.ac.ir/fa/Cyclopedia/240/62098 فرهنگ و معارف قرآن]، جلد ۲.
*محمد خراسانى ، اخوّت،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 2،[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/2/47.htm#f4مرکز فرهنگ و معارف قرآن]
+
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
 
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= ضعیف
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۱

«اخوّت» و برادری دینی، یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گریز از زیان‌های تفرقه و حفظ کیان جامعه اسلامی از سوی قرآن کریم معرفی شده است. به‌ سبب اهمیت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه، پیامبر‌ اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه، در آغازین اقدامات خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت. در روایات متعدد بر اهمیت برادری و حقوق متقابل برادران، تأکید شده است.

اخوت در لغت

واژه‌شناسان، «اخوّت» مصدر «أخ» را به‌معنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانسته‌اند.[۱] معنای اصلی و حقیقی «أخ»، شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل می‌شود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) به‌صورت استعاره و مجاز به‌کار رفته است.[۲] برخی‌ معتقدند: معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژه‌های قرآنی «أخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.[۳]

اخوت و برادری در قرآن

واژه «أخ» و مشتقّات آن به‌صورت‌های مفرد، تثنیه و جمع ۹۶ بار در قرآن کریم ذکر شده و به‌معنای برادری نَسَبی و رضاعی، عاطفی، قبیله‌ای، هم‌راهی و هم‌گرایی و برادری دینی میان دو تن آمده است.[۴]

در برخی از آیات، «اخ» به‌معنای برادر نسبی یا رضاعی به‌کار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ هم‌چون داستان هابیل و قابیل (مائده، ۲۷‌‌-۳۱)، داستان حضرت موسی و هارون (اعراف، ۴۲)، داستان حضرت یوسف و برادرانش (یوسف، ۷)، و آیاتی که از احکام برادری چون ارث (نساء، ۱۲)، و رابطه محارم نسبی (نور، ۲۴)، سخن به‌میان آورده و آیاتی که مرز دین‌داری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته در‌صورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند: «...‌لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکمْ وَإِخْوَانَکمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ» (سوره توبه، ۲۳)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یک‌دیگر در روز قیامت خبر داده است:«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ» (سوره عبس، ۳۴) و هدایت‌ یابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران (انعام، ۸۷)، گزارش شده است.

در پاره‌ای از آیات که از پیامبران به‌صورت برادران امّت خود یاد‌شده، هم‌چون «وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا» (سوره اعراف، ۶۵)، «إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ...» (سوره شعراء، ۱۰۶) و‌...‌، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی به‌کار رفته است؛[۵] چه، پیامبران به‌سبب دل‌سوزی و مصلحت‌جویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رسانده‌اند.[۶] برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد[۷] یا دست کم درباره حضرت هود، «اخ» به‌معنای حقیقی خود به‌کار رفته؛[۸] زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی می‌شدند.

در بخشی دیگر از آیات، اخوّت به‌معنای هم‌راهی و هم‌گرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری منافقان و کافران با یک‌دیگر سخن گفته است:«...‌ لَا تَکونُوا کالَّذِینَ کفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ» (سوره آل‌عمران، ۱۵۶)، «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کفَرُوا» (سوره حشر، ۱۱)؛ زیرا آنان در مبارزه با اسلام و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یک‌دیگر هم‌راه و هم‌گرا بوده‌اند[۹] چنان‌که تبذیرکنندگان به‌سبب هم‌گرایی با شیطان، برادران او معرّفی شده‌اند:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ» (سوره اسراء، ۲۷) نیز آیه‌ ۲۰۲ سوره اعراف «وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الْغَی...» «یارانشان آنان را به گم‌راهی می‌کشانند به‌معنای هم‌گرایی»[۱۰] شیطانی و آیه‌ ۱۸ سوره احزاب «وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَینَا» «کارشکنان در جنگ به برادرانشان می‌گفتند: نزد ما بیایید‌...» نیز در معنای برادری و هم‌گرایی در کفر و نفاق به‌کار رفته است.[۱۱]

در برخی دیگر از آیات، اخوت به‌معنای برادری دینی و اسلامی آمده است. چنان‌که مؤمنان را برادران یک‌دیگر:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (سوره حجرات، ۱۰) یا مشرکان پیمان‌شکن را که توبه کرده، به انجام نماز و پرداخت زکات روی آورند، برادران مؤمنان:«فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ» (سوره توبه، ۱۱) دانسته[۱۲] و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا...» (سوره حشر، ۱۰) چنان‌که از پسرخوانده‌هایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یاد‌کرده است:«فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ» (سوره احزاب، ۵).

اهمیت اخوت و برادری

برادری دینی، یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گریز از زیان‌های تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی قرآن معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و هم‌کاری در کارهای نیک پدید می‌آید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون می‌ماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه به وجود می‌آید؛ چنان‌که روایت شده: مسلمانان در برابر هم‌دیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن هم‌دیگر را نگه می‌دارند.[۱۳] و از پیامبر نقل شده است: مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یک‌سان و برابر است و دستی واحد در برابر دشمن هستند؛[۱۴] به‌طوری که محور اصلی ارتباط با افراد را هم‌گرایی ایمانی قرار‌داده و از ارتباط با افراد بی‌ایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است (توبه، ۲۴).

هم‌چنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگری را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ قصاص برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که به‌سبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمی‌رود:«فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ...» (بقره، ۱۷۸).[۱۵]

قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن کینه‌ها و منازعات و ایجاد روح دوستی و هم‌دلی تأکید نموده (آل‌عمران، ۱۰۳) و مؤمنان را برادر یک‌دیگر معرّفی کرده:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (سوره حجرات، ۱۰)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:«و‌اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم» (سوره انفال، ۶۳) که با صرف تمام سرمایه‌های زمین، دست‌یافتنی نیست:«لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ» (سوره انفال، ۶۳) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان اوس و خزرج در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان به‌صورت نعمت الهی یاد‌کرده است:« وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (آل‌عمران، ۱۰۳)؛ چنان‌که یوسف، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش شیطان برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:« مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیطَانُ بَینِی وَبَینَ إِخْوَتِی...» (سوره یوسف، ۱۰۰).

به‌سبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، پیامبر‌ اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه در آغازین گام‌های خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت[۱۶] و حضرت علی (علیه السلام) را برادر خود خواند و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر منی.[۱۷] برخی معتقدند: عقد اخوّت دو بار انجام شد؛ یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان مکّه و یک بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار.[۱۸] این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه «وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللَّه» (سوره انفال، ۷۵) که ارث را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یک‌دیگر ارث می‌بردند.[۱۹]

واقعیت آن است که حقیقی‌ترین مراتب برادری[۲۰] و از راه‌های تقرّب به خداوند، برادری دینی است.[۲۱] و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛[۲۲] زیرا در قیامت برادری نسبی از بین می‌رود «فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ» (سوره مؤمنون، ۱۰۱) و حتّی برادران نسبی از یک‌دیگر گریزانند «یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ» (سوره عبس، ۳۴)؛ امّا برادری ایمانی است که در آخرت نیز تداوم دارد:«إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ». (سوره حجر، ۴۷) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است (حجرات، ۱۰) چنان‌که در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب می‌شود به یک‌دیگر نه‌تنها ستم نکرده، بلکه به یک‌دیگر یاری رسانند؛[۲۳] عیب‌پوش یک‌دیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یک‌دیگر آمرزش طلبند.[۲۴]

از جمله آیاتی که در قرآن کریم در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم سوره حجرات است که می ­فرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید».

در این آیه نکاتى نهفته است:

  • دو برادر در برابر بیگانه، یگانه و بازوى یکدیگرند.
  • دوستى دو برادر عمیق و متقابل است.
  • امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم وطن و... بکار مى ­رود، ولی اسلام کلمه برادر را بکار برده است که عمیقترین واژه ­ها است.
  • رمز برادرى تنها در ایمان است. مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى ­تواند در مردم روح برادرى به وجود بیاورد.
  • برادرى بر اساس ایمان، مشروط به زمان، سن، شغل و مکان نیست.
  • کسى خود را برتر از دیگران نداند (آرى، میان والدین و فرزند برترى است ولى میان برادران مساوات است).[۲۵]

طرح برادرى و استفاده از این واژه از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: «خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است. حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با دیگرى که همفکرش بود برادر مى­ شد. مثلاً: ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابو ایوب انصاری، حمزه با زید بن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذ بن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، ام السلمه با صفیه و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».[۲۶]

در جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا (عبداللّه بن عمر و عمر بن جموح) را که میانشان برادرى برقرار شده بود در یک قبر دفن کنند.[۲۷]

برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد «فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ»[۲۸] ولى برادرى دینى حتى روز قیامت پایدار است. «اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین».[۲۹]

اُخوّت در میان زنان مؤمنه نیز هست، چنانکه در جاى دیگر تعبیر اخوت در مورد زنان نیز بکار رفته است. «وان کانوا اِخوَة رجالاً و نساءً».[۳۰]

برادرى باید تنها براى خدا باشد، امام علی علیه السلام در این مورد می­ فرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادری آنان برای غیرخدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهیزگاران».[۳۱]

آنچه مهم­تر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است و در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مى ­کنند به شدت انتقاد شده، تا آنجا که سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.[۳۲]

حقوق برادرى

ثمره پیوند قلبى میان برادران دینى این است که از منفعت‌طلبى براى خود و بى‌توجّهى به دیگران دور باشند و اصلاح‌گرى را پیشه خود سازند، و خود را در شادى و غم برادران دینى‌شان شریک بدانند. در روایات، به دوستى و برادرى میان مؤمنان تأکید شده و مؤمنان به مثابه اعضاى یک پیکر دانسته شده‌اند که به‌طور طبیعى، درد هر عضوى به دیگر اعضا سرایت مى‌کند.[۳۳] بدین سبب، انسان باید همیشه در فکر برادرش باشد و کسى که در اندیشه گرفتارى مسلمانان نباشد یا نسبت به گرسنگى دیگران بى‌توجّه بوده و سیر بخوابد، بى‌بهره از اسلام معرّفى شده است.[۳۴] همچنین طبیعت زندگى اجتماعى، مشاجره‌هایى را میان برادران دینى یا گروه‌هایى از دین‌داران درپى دارد. در چنین مواردى، از مؤمنان خواسته شده تا حقوق برادرى را رعایت و از اسباب تفرقه و اختلاف دورى کنند و از دیگر مسلمانان خواسته شده تا براى رفع مشاجره‌ها و برقرارى آشتى میان برادرانشان وساطت کنند: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم» (حجرات، ۱۰). در برخى روایات، اصلاح میان دو‌برادر دینى، از همه نمازها و روزه‌ها برتر دانسته شده است.[۳۵]

قرآن، مؤمنان را از انجام امورى که سستى یا فروپاشى پیوند برادرى را در پى دارد به شدّت نهى کرده است. نهى از غیبت برادران ایمانى و نهى از تمسخر و استهزاء و نهی از عیب‌جویى یک‌دیگر و پرهیز از بدگمانى و تجسس (حجرات، ۱۱-۱۲)، براى تحکیم پیوند دینى مؤمنان مورد توجّه قرار گرفته است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی می­ فرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد:

  • احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند.
  • محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد.
  • مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد.
  • حمایت: در مقابل غیبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند.
  • عیادت: در زمان بیماریش از او عیادت کند.
  • تشییع: در تشییع جنازه‌ مؤمن شرکت بکند‌.
  • یاد خیر: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.[۳۶]

یکی از یاران امام صادق علیه السلام حق مؤمن را بر مؤمن پرسید. امام فرمود:

  • آسانترین حق این است که آنچه برای خود می­خواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای او نیز بد بدانی.
  • برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی.
  • به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی.
  • چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشى.
  • طوری نباشد که تو سیر باشى و او گرسنه، تو پوشیده باشى و او برهنه و... .[۳۷]

امام سجاد علیه السلام در ضمن حدیثی می ­فرماید: حق برادرت این است که:

  • او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده.
  • وسیله ­ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده.
  • کمک نمودن به او را در برابر دشمنش.
  • حائل شدن میان او و شیطان­ هایش.
  • نصیحت و خیرخواهی ­اش.
  • توجه به او در راه خدا را. این همه در صورتى است که او مطیع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد باید خدا در نزد تو مقدم و گرامى‌تر از او باشد.[۳۸]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» فرمودند: تمام افراد مسلمین برادر و برابر و خون و جان همه آنها در یک سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پیمانى که یک فرد از مسلمانان با کفار داشته باشد، از نظر همگى محترم است اگر چه آن یک فرد از نظر موقعیت اجتماعى و یا مالى در سطح پائین‌ترى باشد...؛ «و هم یدٌ على مَن سَواهم».[۳۹]

ویژگی­ برادران واقعی

در روایات، نشانه بهترین برادران این گونه بیان شده است:

  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران کسى است که با شما در کارهاى اخروى مساعدت کند».[۴۰] یعنی تو را در کارهاى آخرت یارى رساند.
  • رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران شما کسى است که عیب هایتان را به شما اهدا کند».[۴۱]
  • امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند».[۴۲] یعنى مدارای او در نصیحت تو در بدی ها کمتر از سایر برادران باشد.
  • همچنین فرمودند: «بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد».[۴۳] یعنى در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند منع و زجر تو کند.
  • امام على علیه السلام می ­فرمایند: «بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگرى نسازد».[۴۴] یعنى خود کفایت امور ایشان بکند و نگذارد که محتاج به دیگرى شوند.
  • امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترین برادران تو کسى است که به تو یارى دهد و بهتر از او کسى است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد».[۴۵]
  • امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با مال خویش تو را یارى رساند و بهتر از او کسى است که تو را از دیگرى بى­ نیاز سازد».[۴۶]
  • امام على علیه السلام می ­فرماید: «بهترین برادران کسى است که دوستى ­اش براى خدا باشد».[۴۷]
  • امام على علیه السلام چنین می­ فرماید: «بهترین برادران کسى است که برادریش براى دنیا نباشد».[۴۸]
  • امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران آن کسى است که چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».[۴۹]
  • امام على علیه السلام می ­فرماید: «بهترین برادران تو کسى است که براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در آن یارى­ات دهد».[۵۰]
  • امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با راستگویى خود، تو را به راستگویى فراخواند و با نیکوکارى اش تو را به بهترین کارها دعوت کند».[۵۱]

در مقابل، برخی ویژگی­های بدترین برادران نیز در روایات ذکر شده است:

  • امام على علیه السلام فرمودند: «بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمى باشد».[۵۲]
  • امام صادق علیه السلام می ­فرماید: «بدترین برادر آن است که معصیت و نافرمانى خدا را در پیش تو آراسته جلوه دهد».[۵۳]
  • امام على علیه السلام: «رفیق خوبى نیست آن که خویشتن را براى تو به تکلف و مشقت مى اندازد و آن که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهى ناگزیر مى سازد».[۵۴]
  • امام صادق علیه السلام: «چه بار گرانى است آن رفیقى که براى من به تکلف و زحمت تن مى دهد و ناچار مى شوم که خود را از او تحفظ نمایم».[۵۵]

پانویس

  1. . لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۱۱.
  2. . الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».
  3. . المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج‌۱، ص‌۶۸۱‌‌۶۸۲.
  4. . الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۸۹.
  5. . الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۸۹.
  6. . مفردات، ص‌۶۸.
  7. . کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۶۶۷‌.
  8. . تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۵۰.
  9. . مفردات، ص‌۶۸؛ جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.
  10. . التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۰۰.
  11. . مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۴۶.
  12. . جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۰.
  13. . بحارالانوار، ج‌۵۸، ص‌۱۵۰.
  14. . الکافی، ج‌۱، ص‌۴۰۳.
  15. . راهنما، ج‌۱، ص‌۵۷۱‌‌۵۷۳.
  16. . السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۴‌‌۵۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۷۸.
  17. . ینابیع الموده، ج۱، ص۱۷۸؛ الصحیح من سیره، ج‌۳، ص‌۳۴۵.
  18. . الصحیح من سیره، ج‌۳، ص‌۳۴۵‌‌۳۴۶.
  19. . المیزان، ج۹، ص۱۴۲؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۱۱۷.
  20. . رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۱۶۲.
  21. . احیاء علوم الدین، مج‌۲، ج‌۵، ص‌۱۴۰.
  22. . کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.
  23. . کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۵۸.
  24. . مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۰۰‌‌۲۰۱
  25. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن‌، ۱۳۸۳، سوره حجرات، ذیل آیه ۱۰.
  26. مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۳۸، ص ۳۳۵.
  27. ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج ۱۴، ص ۲۶۳.
  28. سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.
  29. سوره حجر، ۴۷.
  30. سوره نساء، ۱۷۶.
  31. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ج۱، صفحه ۷۴. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّه فهِی عَداوةٌ، و ذلک قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین». سوره زخرف، ۶۷.
  32. مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۶۸، ص۴۲۳. «صِلْ مَن قَطعک».
  33. بحارالانوار، ج‌۵۸، ص‌۱۵۰; صحیح مسلم، ج‌۸‌، ص‌۵۴۳.
  34. الکافى، ج‌۲، ص‌۶۶۸‌; ثواب الاعمال، ص‌۲۵۰.
  35. ثواب‌الاعمال، ص‌۱۴۸; الامالى، ص‌۵۲۲.
  36. مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، جلد ۷۱، صفحه ۲۲۲.
  37. همان، ج۳، صفحه ۱۶۷.
  38. همان، صفحه ۱۵. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِیک - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ یدُک الَّتِی تَبْسُطُهَا وَ...».
  39. همان، ج ۶۷، ص ۲۴۲.
  40. مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج‌۲، ص۱۲۳.
  41. همان.
  42. عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۴۱۶. «خَیرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِی النَّصِیحَة».
  43. همان، ص۴۱۷.
  44. همان، «خَیرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا یحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه‌».
  45. همان، ص۴۱۵.
  46. همان، «خیرُ إخْوانِک مَن واساک بخیرِهِ و خیرٌ مِنه مَن أغناک عن غیرِهِ».
  47. همان، ص۴۲۳. «خیرُالإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّه ِ مَودّتُهُ».
  48. همان، ص۴۱۷. «خیرُالإخْوانِ مَن لَم تَکنْ علَى الدُّنیا اُخوّتُهُ».
  49. همان، «خیرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».
  50. همان، «خیرُ إخْوانِک مَن سارَعَ إلى الخیرِ و جَذَبَک إلَیهِ و أمَرَک بالبِرِّ و أعانَک علَیهِ».
  51. همان، «خیرُ إخْوانِک مَن دَعاک إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبک إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».
  52. مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج‌۷۱، ص۱۶۵. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکلِّفَ لَهُ».
  53. همان، ج‌۷۱، ص۱۹۱.
  54. غررالحکم، ص ۴۱۸. «شَرّ الاَصْدِقَاءِ مَنْ تَکلَّفَ لَک شَرُّ إِخْوَانِک مَنْ أَحْوَجَک إِلَى مُدَارَاةٍ وَ أَلْجَأَک إِلَى اِعْتِذَارٍ التَّعَب».
  55. مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۵۵. «أَثْقَلُ إِخْوَانِی عَلَیّ مَنْ یتَکلَّفُ لِی وَ أَتَحَفَّظُ مِنْهُ».

منابع