بانی السماء (اسم الله)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«بانى» اسم فاعل از ریشه (ب ـ ن ـ ى) به معناى ساختن و برآوردنِ خانه و مانند آن و ضدّ ویران کردن آن است.[۱] برخى در بیان معناى بناء و فرق آن با واژه‌هاى مشابهى مانند خلق و تکوین گفته‌اند: خلق و تکوین عبارت از ایجاد چیزى است که هیچ سابقه‌اى نداشته است، در حالى که بناء عبارت از ترکیب مواد و اجزاء و ایجاد شکل و هیئتى خاصّ است.[۲] بنابراین بانى کسى است که مواد اوّلیه و خام را که هیچ صورت ترکیبى ندارد و بدون استفاده کنارى افتاده است با نظم و انضباط خاصى به هم پیوند مى‌دهد و آنها را به صورت خانه و مانند آن برافراشته و برپا مى‌دارد. «سماء» نیز به معناى آسمان[۳] است. البته لغویان براى این واژه معانى دیگرى مانند: سقف خانه، پشت اسب[۴] و... را ذکر کرده‌اند.

«بانى‌السماء» به معنای سازنده و برپادارنده آسمانها، از اسماء و صفات افعال خداوند است که از مرتبه فعل او انتزاع مى‌شود و گرچه در قرآن بکار نرفته، ولى در ۵ آیه بناى آسمان در قالب فعلهاى «بَنَیناها» (سوره ق، ۶‌؛ سوره ذاریات، ۴۷)، «بَنینا» (سوره نبأ، ۱۲) و «بناها» (سوره نازعات، ۲۷؛ سوره شمس، ۵) به خداوند نسبت داده شده است. افزون بر این، از آیاتى که از بى‌ستون بر افراشتن آسمانها (سوره رعد، ۲)، تسویه آسمانها یا استوار ساختن آنها به صورت آسمانهاى هفت‌گانه (سوره بقره، ۲۹؛ سوره فصلت، ۱۲)، آفریدن یا استوارکردن آسمانها به صورت سقفى محفوظ (سوره انبیاء، ۳۲؛ سوره نازعات، ۲۸) و رتق و فتق آسمانها (سوره انبیاء، ۳۰) سخن به میان آورده، مى‌توان اسم «بانى‌السماء» را استفاده کرد.

گفتنى است که در برخى از دعاها دو اسم «بانى‌ المبنیات» [۵] و «بانى المسموکات»[۶] بر خداوند اطلاق شده است که اگر مراد از مبنیات (بناها) و مسموکات (سقفها) همان آسمانهاى معهود باشد، معناى دو اسم مزبور را نمى‌توان با معناى «بانى‌السماء» بى‌ارتباط دانست.

به نظر مى‌رسد معناى «بانى‌السماء» به عنوان یکى از اسماى خداوند تفاوت چندانى با مجموع معناى لغوى بانى و سماء ندارد، بنابراین مى‌توان گفت در اطلاق اسم بانى‌السماء بر خداوند فقط برافراشتن و انسجام بخشیدن آسمانها به صورت کنونى مورد نظر است؛ نه اصل آفرینش آنها، زیرا در این صورت فرقى بین اطلاق اسم «بانى‌السماء» و تعبیراتى چون «فاطر السماوات»: «فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرضِ» (سوره ابراهیم، ۱۰)، بدیع السماوات: «بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ» (سوره بقره، ۱۱۷) و خالق السماوات: «خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ والاَرض» (سوره جاثیه، ۲۲) که هر کدام معناى ویژه خود را دارد نخواهد بود، از این‌ رو آیاتى که بناى آسمانها را به خدا نسبت مى‌دهد گویا بدین معناست که خداوند مواد اولیه آسمانها و کرات آسمانى را که پیش از این مواد خامى بیش نبود و خود خدا نیز آنها را آفریده بود با تدبیر و‌ حکمت و قدرت خود برافراشت و به صورتى که اکنون مشاهده مى‌کنید، منظّم و مرتّب ساخت.

این معنا با آیاتى که به سابقه آسمانها اشاره‌ کرده و آن را به صورت گازهاى فشرده‌اى دانسته که شکل مذاب داشته و از آن آب تعبیر‌ شده:[۷] «و هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ فى سِتَّةِ اَیام وکانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ» (سوره هود، ۷) یا آن را «دخان» تعبیر کرده: «ثُمَّ‌استَوى اِلَى السَّماءِ وهِىَ دُخانٌ» (سوره فصلت، ۱۱)، یا از به هم پیوسته بودن آسمانها و زمین سخن گفته: «اَوَ لَم یرَ الَّذینَ کفَروا اَنَّ السَّموتِ والاَرضَ کانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما» (سوره انبیاء، ۳۰) و نیز با آیاتى که از مراحل آفرینش آسمانها سخن مى‌گوید: «ولَقَد خَلَقنَا السَّموتِ والاَرضَ وما بَینَهُما فى سِتَّةِ اَیام» (سوره ق، ۳۸)، «فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَموات فى یومَینِ» (سوره فصلت، ۱۲) سازگارى دارد و بر نظریه‌هاى پذیرفته شده از ناحیه کیهان شناسان که معتقدند نظام کنونى جهان و کهکشانها و کرات آسمانى پس از گذراندن مراحلى بدین صورت درآمده [۸] نیز قابل تطبیق است.

برخى از مفسران در پاسخ به این سؤال که حکمت به کار رفتن واژه بناء، آن‌ هم به طور مکرر درباره آسمان «والسَّماءِ و ما بَنها» (سوره شمس، ۵)، «اَمِ‌السَّماءُ بَنـها» (سوره نازعات، ۲۷)، «جَعَلَ لَکمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً» (سوره بقره، ۲۲) چیست؟ وجوهى را بیان کرده‌اند؛ از جمله آن که: آسمان تا روز قیامت باقى است و چیزى از آن از بین نمى‌رود، برخلاف زمین که در معرض تغییر و تبدل است، بنابراین زمین مانند‌ فرشى است که گاهى پهن و گاهى جمع مى‌شود و آسمان نیز به منزله بنایى است که آن را‌ برافراشته‌اند‌ و ثابت و برقرار است.[۹]

برخى دیگر از مفسران در رابطه با بکارگیرى لفظ بناء درباره آسمان گفته‌اند: قرآن در پاسخ به مشرکانى که قیامت را باور نداشته و مى‌گویند: آیا ما (پس از مرگ) آنگاه که استخوان هاى پوسیده گشتیم به حال نخست بازگردانیده مى‌شویم: «یقولونَ اَءِنّا لَمَردودونَ فِى‌الحافِرَه × اَءِذا کنّا عِظـمـًا نَخِرَه» (سوره نازعات، ۱۰‌ـ‌۱۱)، براى تبیین سخت‌تر بودن خلقت آسمان به تفصیل آفرینش آسمان با لفظ بناء اشاره کرده و فرموده است: آیا شما در آفرینش سخت‌ترید یا آسمان که آن را برافراشت:[۱۰] «ءَاَنتُم اَشَدُّ خَلقـًا اَمِ السَّماءُ بَنـها». (سوره نازعات،‌ ۲۷) در آیه ۶ سوره ق نیز قدرت خداوند را به منکران معاد گوشزد کرده است که همان خدایى که این آسمان با عظمت را بدون هر گونه خلل و سستى بنا کرد و همچون سقفى بدون ستون برافراشت، قادر است بنیه متلاشى شده انسان را دوباره در قیامت بنا کند: «اَفَلَم ینظُروا اِلَى السَّماءِ فَوقَهُم کیفَ بَنَینها...».

شایان توجه آن که در آیات مربوط به بحث که بناى آسمانها را به خداوند نسبت داده، گاهى بناى یاد شده به صورت مفرد فقط به خدا نسبت داده شده است؛ مانند: «بَناها» (سوره نازعات، ۲۷؛ سوره شمس، ۵) و گاهى به صورت متکلم مع الغیر که نقش دیگر موجودات نیز مورد نظر است؛ مانند: «بنیناها» (سوره ق، ۶‌؛ سوره ذاریات ۴۷) و «بنینا» (سوره نبأ، ۱۲). شاید سرّ این نکته آن باشد که در آیات دسته نخست همه وسایط دخیل در بناى آسمانها در مسبّب الاسباب فانى دانسته شده است برخلاف آیات دسته دوم که وسایط یاد شده نیز لحاظ گشته است.

پانویس

  1. منتهى الارب، ج‌۱، ص‌۱۰۸؛ المنجد، ص‌۵۰‌، «بنى».
  2. التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۴۵، «بنى».
  3. لغت نامه، ج‌۸‌، ص‌۱۲۱۲۰.
  4. مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۹۸، «سمو».
  5. المصنف، ج‌۷، ص‌۸۳‌.
  6. بحارالانوار، ج‌۸۶‌، ص‌۳۳۵.
  7. الفرقان، ج۱۶‌ـ‌۱۷، ص۲۸۵؛ نمونه، ج‌۹، ص‌۲۶.
  8. من علم الفلک القرآنى، ص‌۳۰؛ پیدایش و مرگ خورشید، ص‌۲۰۳؛ تورات، انجیل، قرآن و علم، ص‌۱۹۶.
  9. التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۲۵.
  10. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰.

منابع

  • دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد پنجم، ذیل مدخل "بانی السماء" از حسن رمضانی.