مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اهل سنت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''اهل سنت''' یکی از دو فرقه بزرگ از مسلمانان است که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد؛ در مقابل [[شیعه]] که اقلیت را تشکیل می دهند. اهل سنت  معتقدند [[پیامبر اسلام]]، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است و  ابوبکر که در جریان [[سقیفه]] جانشین پیامبر شد، خلیفه اول مسلمانان و [[عمر بن‌ خطاب‌|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] و [[امام علی علیه السلام|علی]] سه خلیفه پس از او هستند.
  
 +
==واژه شناسی==
  
 
+
واژه [[سُنّى]] از لحاظ لغت منسوب به «سنت» است، و سنت به عملى گفته می شود كه منطبق بر [[سنت]] پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  باشد و از این رو در مقابل «بدعت» قرار می گیرد.<ref>سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف</ref>
 
 
سُنّى منسوب به «سنت» است، و سنت به عملى گفته می شود كه منطبق بر سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  باشد و از این رو در مقابل «بدعت» قرار می گیرد.
 
 
   
 
   
سنى در اصطلاح مسلمانان، آن گروه از مسلمين باشند كه به سنت رسول اکرمصلی الله علیه و آله پايبند بوده و بدان عمل كنند؛ در قبال بدعى، يعنى كسى كه رسوم و قواعد و معتقدات نو ظهور احداث نموده و چيزهائى بر دين افزوده يا از آن كاسته باشد، مانند برخى متكلمين و پيروان فلسفه از مسلمانان.
+
و در اصطلاح به یکی از دو فرقه بزرگ از مسلمانان گفته می شود که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد. در مقابل [[شیعه]] که اقلیت را تشکیل می دهند. اختلاف اصلی این دو فرقه بر سر مسئله [[جانشینی پیامبر]] اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مسئله [[امامت]] است. اساس پيدايش اين عنوان جمعى از فقها و محدثين قرنهاى دوم و سوم هجرى بودند. اما پس از گذشت زمان و گرايش اكثر مسلمانان به اين مكاتب، اين نام در مقابل نام [[شيعى]] شناخته شد
  
مذهب «سُنّی» یکی از مذاهب دین اسلام است که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد. اهل سنت و جماعت معتقدند محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است.
+
== اعتقاد اهل سنت در مسئله خلافت ==
 +
اهل سنت معتقدند محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است و  بعد از پیامبر مردم می توانند با تشکیل شورا جانشین و خلیفه پیامبر را انتخاب نمایند. در مقابل شیعیان که معتقدند پیامبر اکرم جامعه اسلامی را بدون تعیین  رهبر رها نکرده است و بعد از خود علی ابن ابی طالب را  به فرمان خدا عنوان خلیفه برگزیده است. از این‌رو پس از درگذشت [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه (یاران) بود برای خلافت بعد از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله انتخاب کردند. البته [[ابوبکر]] بعد از خود به این مبنا عمل نکرد و به صلاحدید خود [[عمر بن خطاب|عمر]] را به جانشینی خود انتخاب کرد.  عمر نیز بعد از ابوبکر به هیچکدام از این دو روش عمل نکرد و شورایی 6 نفره تشکیل داد تا یکی را از میان خود به خلافت انتخاب نمایند.
  
باوجود این، وقوع غدیر خم را رد نمی‌کنند ولی مناسبت آن در مورد تعیین جانشینی را تایید نمی‌نمایند و معتقدند مردم با تشکیل شورا می‌توانند یکی از افراد از جامعه را به عنوان خلیفه مسلمانان برگزینند.  
+
==مذاهب اعتقادی اهل سنت==
 +
در کنفرانسی که با  عنوان "اهل سنت و جماعت کیست؟" از ۲۵ تا ۲۷ اگوست ۲۰۱۶ با حضور امام اکبر الازهر و ۲۰۰ تن از عالمان اهل سنت در پایتخت چچن برگزار شد اهل سنت منحصر در [[اهل حدیث]]، [[اشاعره|اشعریه]] و [[ماتریدیه]] دانسته شد.<ref>[https://fa.alalamtv.net/news/1855997 اعلام برائت اهل سنت از وهابیت، شبکه العالم، تاریخ خبر: ۸ شهريور ۱۳۹۵] - همچنین رجوع کنید به [https://chechnyaconference.org/ وبگاه رسمی این کنفرانس] و [https://chechnyaconference.org/material/chechnya-conference-statement-farsi.pdf بیانیه اختتامیه آن]</ref> نکته حاپز اهمیت در این کنفرانس آن است که علمای این مذهب وهابیت که خود را سلفی می داند جزء مذاهب اعتقادی اهل سنت به حساب نیاوردند و همچنین از علمای عربستان برای شرکت در این کنفرانس دعوت به عمل نیاوردند.
  
از این‌رو پس از درگذشت [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه (یاران) بود برای خلافت بعد از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بر جامعه نو بنیاد مسلمانان انتخاب کردند.
+
===اهل حدیث===
 +
پيدايش مسائل نوظهور در جوامع اسلامى ، گروهى را بر آن داشت كه براى اين مسائل پاسخ مناسبى تهيه كرده و اين نقيصه را از فقه اسلامى برطرف كنند ، و چون پاسخ روشنى در كتاب و سنت نيافتند به قياس و استحسان پناه بردند ، و اين كار سبب پيدايش مدرسه رأى گرديد. در مقابل، اهل حديث كه خود را اهل سنت مى ناميدند از حديث كنار نرفته، و در برابر اين مسائل نوظهور بى تفاوت بودند.
  
اساس پيدايش اين عنوان به صورت تسميه گروهى از مسلمانان در قرنهاى دوم و سوم هجرى بود كه مكتب متكلمين اسلامى مانند [[اشاعره]] و [[معتزله]] و [[جبريه]] و [[قدريه]] و مانند اينها بنيان شد، كه جمعى از فقها و محدثين آن عصر به عنوان استنكار از آن گروهها گفتند: ما جز سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله  چيزى را به نام اسلام نمى شناسيم، كه فرمود: «عليكم بسنتى و سنة خلفائى» و نیز فرمود: «فمن لم يعمل بسنتى فليس منى».  
+
اهل حديث پيش از ظهور [[احمد بن حنبل]] (۱۶۴-۲۴۱ق) از اصول خاصى پيروى نمى كردند بلكه افرادى با گرايش هاى گوناگون تحت چتر اهل الحديث گرد آمده بودند و در ميان آنها ، افراد مرجئى ، ناصبى ، قدرى ، جُهَنى ، واقفى ، و متشيع زياد ديده مى شد و سيوطى اسامى آنان را در اثر خود آورده است (تدريب الحديث ، ج1 ، ص328) ولى آن گاه كه احمد بن حنبل در رأس اهل حديث قرار گرفت، همگان را تحت عقيده واحدى كه عقيده اهل سنت ناميد درآورد.<ref>جمعی از محققین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت</ref>
  
اما پس از گذشت زمان و گرايش اكثر مسلمانان به اين مكاتب، اين نام در مقابل نام شيعى شناخته شد و آن گروه كه پس از پيغمبر صلی الله علیه و آله  ابوبكر و عمر و عثمان و على را خلفاى راشدين آن حضرت مي دانند و عمل آنها را حجت مى شناسند و هر آنكس بر مسلمانان امارت كند اطاعتش را بعنوان اطاعت از اولوالامر واجب دانند سنى و گروه ديگر كه سنت را تنها از طريق عترت پيغمبر صلی الله علیه و آله معتبر و واجب الاتباع شناسند [[شيعه]] گويند.
+
===اشعریه===
 +
در آغاز قرن چهارم اسلامى، [[ابوالحسن اشعری|ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری]] (۲۶۰-۳۳۰ق) که شاگرد [[ابو على جبائى]] از عالمان معتزلی بود از معتزله دست برداشت و به تنظيم عقايد سنت موروث از احمد بن حنبل پرداخت. او كتب بسياری در اثبات روش خود نوشت و کوشید با وجود نهى اصحاب سنت و حديث، ادله كلامى را برای اثبات این عقائد بكار برد.<ref>خاتمى، فرهنگ علم كلام، ۱۳۷۰ش، ص ۴۸ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت </ref> مقالات الاسلامیین، الابانه، اللمع و استحسان الخوض فی علم الکلام مهم ترین آثار به جای مانده از اشعری است.
  
در صورتى كه شيعه ـ طبق روايات معتبره از لسان [[پيامبر اسلام]] ـ بدين نام شايسته تر است، از جمله حديثى كه اكثر محدثين عامه مانند واحدى (صاحب الوسيط) و فخر رازى و ثعلبى و زمخشرى ذيل آيه (قل لااسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى) ([[سوره شورى]]: 23) آن را نقل نموده اند.
+
===ماتریدیه===
 +
همزمان با اشعرى، ابومنصور ماتريدىِ سمرقندى در مشرق جهان اسلام با برنامه اى مشابه ابوالحسن اشعرى ظهور كرد او كه خود را ناصر اهل سنت خواند مكتبى را پى ريزى كرد كه گرايش هاى عقلانى آن بيش از اشعرى بود و سرانجام مكتب او مكتبى متوسط بين دو مكتب معتزله و اشعرى قرار گرفت.<ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت </ref> به نظر برخی او اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه رئیس مذهب فقهی حنفیه اهل سنت گرفته زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان‌» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت. <ref>جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4</ref>
  
حديث مفصل است و اينك ذيل آن كه شاهد مدعى است: «الا و من مات على حبّ آل محمد مات على السنة و الجماعة».(كشاف: 4 / 220)
+
==مذاهب فقهی اهل سنت==
 +
از لحاظ فقهی اهل سنت به مذاهب زیر تقسیم می‌گردد:
  
به هر حال اكنون به گروهى كه جانشينى پيغمبر را جز بنص صريح اعتبار ندهند، «شيعه» مى گويند، و فرقه اى كه اين سمت را به بيعت جمعى از مسلمانان، يا به وصيت يكى از مسلمانها، معتبر شناسند «سنى» لقب دهند.
+
# '''مالكيه''': پيروان ابوعبدالله [[مالك بن انس]] بن مالك اصبحى حميرى (93 ـ 179 ق) كه در مدينه متولد شد و همانجا درگذشت، وى به خواهش منصور عباسى كتاب [[الموطّأ]] را در فقه و حديث تصنيف نمود، پيروانش در شمال افريقا سكونت دارند.
 
+
# '''حنفيه''': پيروان امام [[ابوحنيفه]] [[نعمان بن ثابت]] خراسانى (80 ـ 150 ق) هستند كه از شاگردان [[امام جعفر صادق]] علیه السلام بوده، مذهب حنفى بزرگترين مذاهب اسلام است و حنفيان كه غالباً در آسيا سكونت دارند نيمى از مسلمانان روى زمين مى باشند، معروفترين تأليفات ابوحنيفه المسند در حديث و [[كتاب المخارج]] و كتاب [[الفقه الاكبر]] در فقه است.
اما اگر سنت پيغمبر صلی الله علیه و آله واجب الاتباع است كه قرآن فرمود: (و لكم فى رسول الله اسوة حسنة) و شما مى گوئيد پيغمبر كسى را بجاى خويش نصب ننمود و مسلمانان را بحال خود رها ساخت تا هر كه را بخواهند به پيشوائى برگزينند، پس چرا خليفه اول از اين سنت روى برتافت و بر خلاف سيرت رسول فرد معينى را بجاى خويش بگماشت، و به چه دليل خليفه دوم اين سنت را ناديده گرفت و كار خلافت را به رأى و نظر شش تن محول ساخت؟!
+
# '''شافعيه''': پيروان ابوعبدالله [[محمد بن ادريس شافعى]] هاشمى مطلبى (150 ـ 241 ق) صاحب [[كتاب الأمّ]] در فقه و المسند در حديث هستند و غالباً در كردستان و مصر سكونت دارند.
 
+
# '''حنبليه''': پيروان ابو عبدالله [[احمد بن محمد بن حنبل]] مروزى (164 ـ 241 ق) هستند، وى صاحب كتاب المسند در حديث و الناسخ و المنسوخ در فقه و كتب بسيار ديگرى در فقه و تفسير و حديث و تاريخ است، پيروان اين مذهب در افريقا و خليج فارس و عربستان ساكنند، فرقه وهابيه پيروان شيخ [[محمد بن عبدالوهاب]] نجدى (1115 ـ 1206 ق) از [[مذهب حنبلى]] هستند.<ref>سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف</ref>
كوتاه سخن اين كه مسلمانان پس از رحلت رسول اكرمصلی الله علیه و آله  به دو دسته تقسيم شدند: گروهى ما وقع پس از پيغمبر را اصل گرفتند كه چون ديدند گروهى در سقيفه بنى ساعده گردآمده پس از كش مكش زياد بيشتر آنها با يك تن بيعت كردند و رفته رفته آن شخص زمام امور را بدست گرفت، وى را خليفة الرسول شناختند و شريعت را بر ما وقع تطبيق دادند، و دسته ديگر شريعت را ملاك اعتبار گرفته ما وقع را هر آنچه قابل انطباق بر شرع بود پذيرا شدند و آنچه بر حسب منطق عقل و نصّ خدا و رسول امكان انطباق بر شريعت نداشت باطل شمردند.
 
 
 
شايان ذكر است كه اختلاف دو فرقه سنى و شيعه در ابتداى امر يعنى پس از وفات پيغمبرصلی الله علیه و آله  تا اوائل خلافت علىعلیه السلام يك اختلاف فرهنگى و اعتقادى بيش نبود، كه اين دو گروه در جامع اشتراك «مسلمان» برادرانه با هم مى زيستند و امور مشتركه را اعم از سياسى و نظامى مانند جهاد با كفار و دفاع از حريم اسلام و مجاهدات سياسى، و يا اقتصادى و اجتماعى مانند جمع زكوات و امارت حج و نماز جمعه و جماعات و از اين قبيل امور دست جمعى و در زير خيمه وحدت و اتحاد صورت مى دادند.
 
 
 
اما از آن روز كه معاوية بن ابى سفيان ـ منصوب به ولايت شام از سوى عمر و سپس عثمان ـ در شام به بهانه خون خواهى عثمان رشته ارتباط با عاصمه اسلامى بگسيخت و كوس استقلال زد و دعوى خلافت نمود و جنگ جمل را بواسطه و صفين را مستقيماً بپا ساخت و وى به بهاى ريختن خون هزاران مسلمان و بالاخره شهادت اميرالمؤمنين، عوام فريبانه بر كرسى سلطنت بنام خلافت سوار شد، اختلاف سنى و شيعه از اختلاف فرهنگى به دوگانگى سياسى تبديل گشت، به اين معنى كه از آن روز مسلمانها به دو فرقه علوى و عثمانى تقسيم شدند و عثمانيها كه متكى به قدرت معاويه و پس از او ديگر سلاطين اموى بودند، اكثريت مسلمانها را، و علويين كه هيچ قدرت ظاهرى آنها را تأييد نمى نمود بلكه پيوسته در محدوديت و اختناق و شكنجه حكام اموى بسر مى بردند، اقليت مسلمانان را تشكيل مى دادند زيرا در چنين شرائطى عامه مردم بحكم «الناس على دين ملوكهم» به آن كفه ترازو كه زور ناميده مى شود سرازير مى گردند.
 
 
 
بيشتر بودن جمعيت مسلمان سنى موجب گرديد كه حكومت نوپاى عباسى جانب اكثريت را مرعى دارد، و در عين نزديك بودن سران اين حكومت به بيت علوى و هم سو بودن آنها با علويين در مخالفت با دولت اميه، همه آن سوابق ناديده گرفته عملا شيوه سياسى اميه را دنبال كرده در اذيت و آزار و شكنجه ائمه [[اهل بيت]] و پيروان آنها دست كمى از آن شجره خبيثه نداشته باشند.
 
 
 
بنى عباس در ترويج مذهب تسنن و حمايت از ائمه سنت و جماعت و تأييد اكيد مكتب اشاعره كه نسبت به ديگر مكتب اهل سنت يعنى معتزله پيروان بيشترى داشت سخت كوشا بودند.
 
 
 
در اينجا يك نكته را نبايد از ياد ببريم و آن عقيده معروف اهل سنت است در مورد «اولوالامر» (زمامداران) كه خداوند در آيه شريفه: «...اطيعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم...»([[سوره نساء]]-59)اطاعت آنها را بر مسلمانان واجب نموده است، و اين عقيده نقش وسيعى در تقرب پيروان خود به زمامداران و حكّام هر عصر و زمانى ايفا مى كند.
 
 
 
زيرا آنها هر آنكس را كه بر اريكه سلطنت مسلمانان بينند اطاعتش را طبق اين آيه فرض و واجب دانند، و حاكم وقت هر كه باشد وى را اميرالمؤمنين و خليفه رسول الله مي خوانند، بديهى است كه چنين عقيده اى عامل مؤثرى در جلب قلوب حكام وقت بطرف معتقدين به آن خواهد بود، چه اينكه سنّى رابطه خود را با حكومت رابطه شرعى و دينى مى داند.
 
 
 
برخلاف شيعه كه اين رابطه را جز رابطه زورمند و ناتوان و ظالم و مظلوم نمى شناسد و چنين حاكمى را جز حاكم جور نمى پندارد; زيرا وى «اولوالامر» را آن كس مى شناسد كه بطور مشروع يعنى از جانب خداوند (بنص خاص يا طبق شرائط مقرره) صاحب امر باشد نه اين كه امارت و زمامدارى را غصبا و به زور سر نيزه به چنگ آورده باشد.
 
 
 
پيداست كه حاكم اموى يا عباسى ـ كه در عين خودكامگى خويشتن را جانشين پيغمبر معرفى مى كند و از مردم توقع دارد اطاعت وى را اطاعت خدا و رسول دانند ـ كدام فرقه را تأييد و تقويت مى كند و كدام مذهب را برسميت مى شناسد، خواننده داورى كند.
 
 
 
اهل سنت در مسایل فقهی، ابتدا قرآن و سپس احادیث پیامبر و بعد از آن احادیث معتبر صحابه و اجماع را مورد استفاده قرار می‌دهند.
 
 
 
==مذاهب عمده اهل سنت==
 
 
 
اشعری و ماتریدی دو مکتب اعتقادی اصلی اهل سنت هستند. و از لحاظ فقهی اهل سنت به مذاهب زیر تقسیم میگردد:
 
 
 
# مالكيه: پيروان ابوعبدالله مالك بن انس بن مالك اصبحى حميرى (93 ـ 179 ق) كه در مدينه متولد شد و همانجا درگذشت، وى به خواهش منصور عباسى كتاب الموطّأ را در فقه و حديث تصنيف نمود، پيروانش در شمال افريقا سكونت دارند.
 
# حنفيه: پيروان امام ابوحنيفه نعمان بن ثابت خراسانى (80 ـ 150 ق) هستند كه از شاگردان امام جعفر صادقعلیه السلام بوده، مذهب حنفى بزرگترين مذاهب اسلام است و حنفيان كه غالباً در آسيا سكونت دارند نيمى از مسلمانان روى زمين مى باشند، معروفترين تأليفات ابوحنيفه المسند در حديث و كتاب المخارج و كتاب الفقه الاكبر در فقه است.
 
# شافعيه: پيروان ابوعبدالله محمد بن ادريس شافعى هاشمى مطلبى (150 ـ 241 ق) صاحب كتاب الأمّ در فقه و المسند در حديث هستند و غالباً در كردستان و مصر سكونت دارند.
 
# حنبليه: پيروان ابو عبدالله احمد بن محمد بن حنبل مروزى (164 ـ 241 ق) هستند، وى صاحب كتاب المسند در حديث و الناسخ و المنسوخ در فقه و كتب بسيار ديگرى در فقه و تفسير و حديث و تاريخ است، پيروان اين مذهب در افريقا و خليج فارس و عربستان ساكنند، فرقه وهابيه پيروان شيخ محمد بن عبدالوهاب نجدى (1115 ـ 1206 ق) از مذهب حنبلى هستند.  
 
  
 
==منابع روائی اهل سنت==
 
==منابع روائی اهل سنت==
سطر ۵۹: سطر ۳۷:
 
نزد اهل سنت شش مجموعه حديث به نام «صحاح سته» مستند و معتبر است كه شروح متعدد بر آنها نوشته شده و ملاك احكام و فتواى فقهاى ايشان مى باشد:
 
نزد اهل سنت شش مجموعه حديث به نام «صحاح سته» مستند و معتبر است كه شروح متعدد بر آنها نوشته شده و ملاك احكام و فتواى فقهاى ايشان مى باشد:
  
# الجامع الصحيح يا صحيح بخارى، تأليف ابوعبدالله محمد بن اسماعيل بخاری(194 ـ 256 ق) است، او نخستين مؤلفى است كه احاديث صحيح منتخب را جمع آورى و طبقه بندى نمود، كتاب او نزد اهل سنت از كمال حرمت و اعتبار برخوردار است.
+
#[[الجامع الصحيح]] يا [[صحيح بخارى]]، تأليف [[ابوعبدالله محمد بن اسماعيل بخاری]](194 ـ 256 ق) است، او نخستين مؤلفى است كه احاديث صحيح منتخب را جمع آورى و طبقه بندى نمود، كتاب او نزد اهل سنت از كمال حرمت و اعتبار برخوردار است.
# صحيح مسلم، تأليف ابوالحسين مسلم بن حجاج قشيرى نيشابورى (204 ـ 261 ق). اين كتاب و كتاب بخارى را صحيحين گويند كه بيشتر احاديث احكام اهل سنت در آنها جمع است. بعلاوه احاديثى در صحيحين آمده كه موثوق بودن رجال آن مورد اتفاق محدثين است.
+
#[[صحيح مسلم]]، تأليف [[ابوالحسين مسلم بن حجاج قشيرى نيشابورى]] (204 ـ 261 ق). اين كتاب و كتاب بخارى را [[صحيحين]] گويند كه بيشتر احاديث احكام اهل سنت در آنها جمع است. بعلاوه احاديثى در صحيحين آمده كه موثوق بودن رجال آن مورد اتفاق محدثين است.
# سنن ابى داود، تأليف سليمان بن اشعث سجستانى (202 ـ 275 ق) كه شامل 4800 حديث صحيح است، تاج الدين سبكى مالكى (م 422 ق) گويد: فقها از اطلاق عنوان صحيح بر سنن ابى داود احتراز مى كنند، معذلك از كتب بسيار معتبر و موثق نزد اهل حديث است.
+
#[[سنن ابى داود]]، تأليف [[سليمان بن اشعث سجستانى]] (202 ـ 275 ق) كه شامل 4800 حديث صحيح است، تاج الدين سبكى مالكى (م 422 ق) گويد: فقها از اطلاق عنوان صحيح بر سنن ابى داود احتراز مى كنند، معذلك از كتب بسيار معتبر و موثق نزد اهل حديث است.
# الجامع الكبير يا سنن ترمذى، تأليف ابو عيسى محمد بن عيسى (209 ـ 279 ق) شاگرد بخارى است.
+
#الجامع الكبير يا [[سنن ترمذى]]، تأليف [[ابو عيسى محمد بن عيسى]] (209 ـ 279 ق) شاگرد بخارى است.
# سنن ابن ماجه، تأليف ابوعبدالله محمد بن يزيد قزوينى (209 ـ 273 ق) است.
+
#[[سنن ابن ماجه]]، تأليف [[ابوعبدالله محمد بن يزيد قزوينى]] (209 ـ 273 ق) است.
# سنن نسايى، تأليف ابوعبدالرحمن احمد بن على نسايى (215 ـ 303 ق)، وى ابتدا احاديث بسيارى را جمع آورده نام مجموعه خود را كتاب السنن الكبير نهاد، سپس منتخبى از آن را گرد آورد كه نامش المجتبى يا كتاب السنن الصغير است و كتاب المجتبى از صحاح سته به شمار مى رود.
+
#[[سنن نسايى]]، تأليف [[ابوعبدالرحمن احمد بن على نسايى]] (215 ـ 303 ق)، وى ابتدا احاديث بسيارى را جمع آورده نام مجموعه خود را كتاب [[السنن الكبير]] نهاد، سپس منتخبى از آن را گرد آورد كه نامش المجتبى يا كتاب السنن الصغير است و [[كتاب المجتبى]] از صحاح سته به شمار مى رود.<ref>سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف</ref>
 
 
==منابع==
 
سید مصطفی حسینی دشتی، مقاله «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف.
 
  
[[رده:تاریخ و تمدن اسلام]]
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
{{اسلام}}
 +
[[رده:مذاهب اسلامی]]
 +
[[رده:اهل سنت]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۴۶

اهل سنت یکی از دو فرقه بزرگ از مسلمانان است که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد؛ در مقابل شیعه که اقلیت را تشکیل می دهند. اهل سنت معتقدند پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است و ابوبکر که در جریان سقیفه جانشین پیامبر شد، خلیفه اول مسلمانان و عمر و عثمان و علی سه خلیفه پس از او هستند.

واژه شناسی

واژه سُنّى از لحاظ لغت منسوب به «سنت» است، و سنت به عملى گفته می شود كه منطبق بر سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد و از این رو در مقابل «بدعت» قرار می گیرد.[۱]

و در اصطلاح به یکی از دو فرقه بزرگ از مسلمانان گفته می شود که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد. در مقابل شیعه که اقلیت را تشکیل می دهند. اختلاف اصلی این دو فرقه بر سر مسئله جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مسئله امامت است. اساس پيدايش اين عنوان جمعى از فقها و محدثين قرنهاى دوم و سوم هجرى بودند. اما پس از گذشت زمان و گرايش اكثر مسلمانان به اين مكاتب، اين نام در مقابل نام شيعى شناخته شد

اعتقاد اهل سنت در مسئله خلافت

اهل سنت معتقدند محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است و بعد از پیامبر مردم می توانند با تشکیل شورا جانشین و خلیفه پیامبر را انتخاب نمایند. در مقابل شیعیان که معتقدند پیامبر اکرم جامعه اسلامی را بدون تعیین رهبر رها نکرده است و بعد از خود علی ابن ابی طالب را به فرمان خدا عنوان خلیفه برگزیده است. از این‌رو پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه (یاران) بود برای خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله انتخاب کردند. البته ابوبکر بعد از خود به این مبنا عمل نکرد و به صلاحدید خود عمر را به جانشینی خود انتخاب کرد. عمر نیز بعد از ابوبکر به هیچکدام از این دو روش عمل نکرد و شورایی 6 نفره تشکیل داد تا یکی را از میان خود به خلافت انتخاب نمایند.

مذاهب اعتقادی اهل سنت

در کنفرانسی که با عنوان "اهل سنت و جماعت کیست؟" از ۲۵ تا ۲۷ اگوست ۲۰۱۶ با حضور امام اکبر الازهر و ۲۰۰ تن از عالمان اهل سنت در پایتخت چچن برگزار شد اهل سنت منحصر در اهل حدیث، اشعریه و ماتریدیه دانسته شد.[۲] نکته حاپز اهمیت در این کنفرانس آن است که علمای این مذهب وهابیت که خود را سلفی می داند جزء مذاهب اعتقادی اهل سنت به حساب نیاوردند و همچنین از علمای عربستان برای شرکت در این کنفرانس دعوت به عمل نیاوردند.

اهل حدیث

پيدايش مسائل نوظهور در جوامع اسلامى ، گروهى را بر آن داشت كه براى اين مسائل پاسخ مناسبى تهيه كرده و اين نقيصه را از فقه اسلامى برطرف كنند ، و چون پاسخ روشنى در كتاب و سنت نيافتند به قياس و استحسان پناه بردند ، و اين كار سبب پيدايش مدرسه رأى گرديد. در مقابل، اهل حديث كه خود را اهل سنت مى ناميدند از حديث كنار نرفته، و در برابر اين مسائل نوظهور بى تفاوت بودند.

اهل حديث پيش از ظهور احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق) از اصول خاصى پيروى نمى كردند بلكه افرادى با گرايش هاى گوناگون تحت چتر اهل الحديث گرد آمده بودند و در ميان آنها ، افراد مرجئى ، ناصبى ، قدرى ، جُهَنى ، واقفى ، و متشيع زياد ديده مى شد و سيوطى اسامى آنان را در اثر خود آورده است (تدريب الحديث ، ج1 ، ص328) ولى آن گاه كه احمد بن حنبل در رأس اهل حديث قرار گرفت، همگان را تحت عقيده واحدى كه عقيده اهل سنت ناميد درآورد.[۳]

اشعریه

در آغاز قرن چهارم اسلامى، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (۲۶۰-۳۳۰ق) که شاگرد ابو على جبائى از عالمان معتزلی بود از معتزله دست برداشت و به تنظيم عقايد سنت موروث از احمد بن حنبل پرداخت. او كتب بسياری در اثبات روش خود نوشت و کوشید با وجود نهى اصحاب سنت و حديث، ادله كلامى را برای اثبات این عقائد بكار برد.[۴] مقالات الاسلامیین، الابانه، اللمع و استحسان الخوض فی علم الکلام مهم ترین آثار به جای مانده از اشعری است.

ماتریدیه

همزمان با اشعرى، ابومنصور ماتريدىِ سمرقندى در مشرق جهان اسلام با برنامه اى مشابه ابوالحسن اشعرى ظهور كرد او كه خود را ناصر اهل سنت خواند مكتبى را پى ريزى كرد كه گرايش هاى عقلانى آن بيش از اشعرى بود و سرانجام مكتب او مكتبى متوسط بين دو مكتب معتزله و اشعرى قرار گرفت.[۵] به نظر برخی او اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه رئیس مذهب فقهی حنفیه اهل سنت گرفته زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان‌» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت. [۶]

مذاهب فقهی اهل سنت

از لحاظ فقهی اهل سنت به مذاهب زیر تقسیم می‌گردد:

  1. مالكيه: پيروان ابوعبدالله مالك بن انس بن مالك اصبحى حميرى (93 ـ 179 ق) كه در مدينه متولد شد و همانجا درگذشت، وى به خواهش منصور عباسى كتاب الموطّأ را در فقه و حديث تصنيف نمود، پيروانش در شمال افريقا سكونت دارند.
  2. حنفيه: پيروان امام ابوحنيفه نعمان بن ثابت خراسانى (80 ـ 150 ق) هستند كه از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام بوده، مذهب حنفى بزرگترين مذاهب اسلام است و حنفيان كه غالباً در آسيا سكونت دارند نيمى از مسلمانان روى زمين مى باشند، معروفترين تأليفات ابوحنيفه المسند در حديث و كتاب المخارج و كتاب الفقه الاكبر در فقه است.
  3. شافعيه: پيروان ابوعبدالله محمد بن ادريس شافعى هاشمى مطلبى (150 ـ 241 ق) صاحب كتاب الأمّ در فقه و المسند در حديث هستند و غالباً در كردستان و مصر سكونت دارند.
  4. حنبليه: پيروان ابو عبدالله احمد بن محمد بن حنبل مروزى (164 ـ 241 ق) هستند، وى صاحب كتاب المسند در حديث و الناسخ و المنسوخ در فقه و كتب بسيار ديگرى در فقه و تفسير و حديث و تاريخ است، پيروان اين مذهب در افريقا و خليج فارس و عربستان ساكنند، فرقه وهابيه پيروان شيخ محمد بن عبدالوهاب نجدى (1115 ـ 1206 ق) از مذهب حنبلى هستند.[۷]

منابع روائی اهل سنت

نزد اهل سنت شش مجموعه حديث به نام «صحاح سته» مستند و معتبر است كه شروح متعدد بر آنها نوشته شده و ملاك احكام و فتواى فقهاى ايشان مى باشد:

  1. الجامع الصحيح يا صحيح بخارى، تأليف ابوعبدالله محمد بن اسماعيل بخاری(194 ـ 256 ق) است، او نخستين مؤلفى است كه احاديث صحيح منتخب را جمع آورى و طبقه بندى نمود، كتاب او نزد اهل سنت از كمال حرمت و اعتبار برخوردار است.
  2. صحيح مسلم، تأليف ابوالحسين مسلم بن حجاج قشيرى نيشابورى (204 ـ 261 ق). اين كتاب و كتاب بخارى را صحيحين گويند كه بيشتر احاديث احكام اهل سنت در آنها جمع است. بعلاوه احاديثى در صحيحين آمده كه موثوق بودن رجال آن مورد اتفاق محدثين است.
  3. سنن ابى داود، تأليف سليمان بن اشعث سجستانى (202 ـ 275 ق) كه شامل 4800 حديث صحيح است، تاج الدين سبكى مالكى (م 422 ق) گويد: فقها از اطلاق عنوان صحيح بر سنن ابى داود احتراز مى كنند، معذلك از كتب بسيار معتبر و موثق نزد اهل حديث است.
  4. الجامع الكبير يا سنن ترمذى، تأليف ابو عيسى محمد بن عيسى (209 ـ 279 ق) شاگرد بخارى است.
  5. سنن ابن ماجه، تأليف ابوعبدالله محمد بن يزيد قزوينى (209 ـ 273 ق) است.
  6. سنن نسايى، تأليف ابوعبدالرحمن احمد بن على نسايى (215 ـ 303 ق)، وى ابتدا احاديث بسيارى را جمع آورده نام مجموعه خود را كتاب السنن الكبير نهاد، سپس منتخبى از آن را گرد آورد كه نامش المجتبى يا كتاب السنن الصغير است و كتاب المجتبى از صحاح سته به شمار مى رود.[۸]

پانویس

  1. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف
  2. اعلام برائت اهل سنت از وهابیت، شبکه العالم، تاریخ خبر: ۸ شهريور ۱۳۹۵ - همچنین رجوع کنید به وبگاه رسمی این کنفرانس و بیانیه اختتامیه آن
  3. جمعی از محققین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  4. خاتمى، فرهنگ علم كلام، ۱۳۷۰ش، ص ۴۸ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  5. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  6. جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4
  7. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف
  8. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف