امیرالمومنین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۹ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (امیرالمومنین در اعتقاد شیعه و سنی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

امیرالمؤمنین به معنی پیشوای مومنان لقب مخصوص امام علی علیه السلام است. مطابق با روایت پیامبر اسلام، «امیرالمومنین» عنوانی است که خدای تعالی به علی بن ابی طالب داده است.

مهمترین لقب حضرت علی علیه السلام

اين لقب از مهمترين القاب آن حضرت است و از ميان «سيد المسلمين» و «يعسوب الدين» و «قائد الغرالمحجلين» و «امام البررة» و «قاتل الفجرة» و «خليفة رسول‌الله» و «وصيه» و «وزيره» و امثال اين ها، مهم‌تر و در درجه بالاتر و جلوتري قرار دارد و به همين جهت رسول ‌الله مردم را امر کردند که به حضرت علي بن ابيطالب سلام نموده و او را بدين لقب نام برند و تحيت بگويند.

مفهوم لقب امیرالمومنین

و اين لقب عنوان اعتباري نيست بلکه بيان حقيقتي است و کشف سري که در آن حضرت موجود بوده است چون امير و رئيس به هر چه اضافه شود راجع به معني و حقيقت آن شي‌ء است. امير جيش يعني شخصي که از نقطه نظر فن رزم آزمائي بر تمام جيش مقدم است و اميرالامراء يعني شخصي که از نقطه نظر امارت بر ساير امراء برتري دارد.

اميرالمؤمنين يعني شخصي که از نقطه نظر ايمان، رئيس و سپهسالار مؤمنين است ولذا ابن‌ عباس گويد: قال رسول‌ الله: ما أنزل الله آية فيها «يا ايها الذين آمنوا» الا و علي راسها و اميرها.[۱]

و نيز ابن‌ شهر آشوب از طريق عامة چنين نقل مي‌کند که: قال مجاهد في تفسيره: ما کان في القرآن «يا ايها الذين آمنوا» فان لعلي عليه‌السلام سابقة ذلک لانه سبقهم الي الاسلام فسماه الله في تسع و ثمانين موضعا اميرالمؤمنين و سيد المخاطبين الي يوم الدين. [۲]

و از اين لقب مي‌توان پي برد همان طور که آن حضرت از تمام جهات فضائل نفسيه و مکارم اخلاق و ملکات و عقائد و درجات توحيد از همه افضل و اکمل بوده‌ اند، حتما بايد در زهد که از صفات مؤمنين است از همه ازهد باشد والا در اين خصوص عنوان امارت نخواهد داشت؛ و اگر فرض شود در تمام امت مثلا يک نفر زهدش از آن حضرت بيشتر باشد يا در رديف زهد آن حضرت باشد در اين صورت از اين نقطه نظر، آن حضرت امير او نخواهد بود و همچنين در ساير صفات حسنه مانند جود و سخا و ايثار و عفو و اغماض و علم و حلم و کرم و صلاة و صوم و انفاق و جهاد و قضاء و حکم و لطافت دل و پاکي ضمير و معارف الهيه و اطلاع بر اسرار و اتصاف به صفات خدا و اسماء حسني و وصول به درجات مقربين و صديقين و شهداء و تجلي ذات مقدس حضرت احديت و مراتب فنا و بقا در همه اميرالمؤمنين به علت مزيت و شرافت، عنوان رهبري و امارت را داشته است و در همه جلو و مقدم بوده است.

امیرالمومنین در اعتقاد شیعه و سنی

بعد از اسلام، کسانی را که از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خلفا به فرماندهی ماموریت‌های جنگی منصوب می‌شدند، امیر می‌نامیدند. اما عنوان «امیرالمومنین» به معنی خلیفه و فرمانده کل قوای اسلام و پیشوای مومنان است. به اعتقاد علمای شیعه، «امیرالمومنین» عنوانی است که خدای تعالی به علی بن ابی طالب داده و هیچ کس دیگر چه قبل و چه بعد از او برازنده این لقب نیست.

در حدیثی آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود: «هنگام سلام به علی، او را امیرالمومنین خطاب کنید» و در حدیث دیگری آمده است که:« خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین نامیده است».

از حضرت صادق علیه السلام سئوال شد: آیا به حضرت قائم، لقب «امیرالمومنین» خطاب می‌شود؟ فرمود: «نه، این عنوان مخصوص علی علیه السلام است؛ هیچ‌کس نه قبل از او و نه پس از او سزاوار نیست به این نام نامیده شود، و هر کس چنین ادعایی کند کافر است».

از اهل سنت نیز درباره اعطای لقب امیرالمومنین به امام علی روایات بسیاری در دست است؛ از جمله: ابونعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا درباره علی علیه السلام فرمود: «او امیرالمومنین و پیشوای نیکوکاران و فرمانده سواران مجاهد و خاتم اوصیاء است».[۳]

نیز از ابن مردویه اصفهانی، از دانشمندان اهل سنت نقل شده است که: جبرئیل در محضر رسول خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین خواند.[۴] از ام سلمه نیز روایتی در این باره رسیده است. ولی در ظاهر بنا بر عقیده اهل سنت، هر مسلمانی که به اجماع یا وصایت یا شوری برای امامت و فرماندهی کل قوای اسلام انتخاب شود، امیرالمومنین است.

آنان می گویند این عنوان اولین بار بر خلیفه دوم عمر بن خطاب اطلاق شد و آنگاه در عهد خلفای راشدین دیگر و خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز هر یک از خلفا «امیرالمومنین» خوانده می‌شدند. فقهای زیدی مذهب نیز این عنوان را حق شرعی هر امیر علوی می‌دانند که برای احقاق حق قیام کند.

امیرالمومنین، لقب اختصاصی امام علی لقب اختصاصی امام علی علیه السلام روایات شیعه دلالت دارد بر این که لقب «امیرالمومنین» مخصوص علی بن ابیطالب علیه السلام است و بر هیچ کس جز او اطلاق نمی‌شود. (مگر در حال ضرورت و تقیه) این لقب حتی بر سایر ائمه و امام زمان علیهم السلام نیز نباید اطلاق شود. خود رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم این لقب را به امام علی علیه السلام داد و اولین کسانی که موظف شدند علی علیه السلام را با این لقب خطاب کنند، ابوبکر و عمر بودند.

حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم

عبدالله بن عباس می گوید: «روزی با رسول خدا صلی اله علیه و آله در یکی از کوچه های مدینه می رفتیم که علی ابن ابی طالب از راه رسید و به رسول خدا این گونه سلام کرد: «السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته (سلام بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (پیامبر نیز در پاسخ فرمود: «و علیک السلام یا امیرالمومنین (و بر تو سلام باد ای امیرالمومنین).

از لقبی که رسول خدا به علی بن ابی طالب داد، تعجب کردم و به پیامبر گفتم: «ای رسول خدا، آنچه درباره پسرعمویم، علی گفتی از روی محبت و دوستی شخصی با او بود یا لقبی از ناحیه خداوند؟». رسول خدا فرمود: « نه، به خدا سوگند آنچه درباره علی گفتم با چشم خودم دیده ام».

پرسیدم: «ای رسول خدا چه دیدید؟» پیامبر فرمود: «در شب معراج به هر دری از درهای بهشت نظر می‌کردم، روی آن نوشته شده بود: علی بن ابیطالب از هفتاد هزار سال پیش از خلقت آدم امیرالمومنین بوده است».

ابوذر علی علیه السلام را امیرالمومنین حقیقی می داند. ابوذر غفاری به شدت بیمار شد تا آنجا که نزدیک بود از دنیا برود. در این شرایط علی بن ابیطالب علیه السلام را به عنوان وصی برگزید و وصیت های خود را به آن حضرت کرد. به او گفتند: اگر به امیرالمومنین عمر بن خطاب وصیت می کردی نیکوتر و بهتر بود. ابوذر گفت: به خدا سوگند که به امیرالمومنین حقیقی و حق وصیت کردم.

علی همان مربی و صاحب زمین است که آرامش زمین به وجود اوست و اگر از او جدا شوید، از زمین بیگانه و زمین نیز با شما بیگانه میشود. جبرئیل علی علیه السلام را امیرالمومنین می داند.

عبدالله بن عباس می گوید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که علی بن ابیطالب وارد شد و به رسول خدا سلام کرد. رسول خدا در پاسخ سلام او فرمود: و علیک السلام یا امیرالمومنین و رحمه الله و برکاته (و بر تو سلام و رحمت و برکات الهی باد، ای امیرالمومنین)؛ حضرت علی علیه السلام گفت: در حالی که تو زنده هستی به من امیرالمومنین می گویید؟ پیامبر فرمود: آری، در حال حیات من نیز ای علی تو امیرالمومنین هستی. دیروز در حالی که من و جبرئیل با هم سخن می گفتیم تو بر ما گذشتی و سلام نکردی. جبرئیل گفت: چرا امیرالمومنین بر ما گذشت و سلام نکرد؟ به خدا سوگند اگر سلام کرده بود، ما خوشحال می شدیم و پاسخش را می دادیم.

علی علیه السلام گفت: ای رسول خدا دیروز تو را با دحیه کلبی دیدم خلوت کرده ای و سخن می گوئید، نخواستم سخن شما را قطع کنم. پیامبرفرمود: او دحیه نبود او جبرئیل بود و من به جبرئیل گفتم: چگونه علی را امیرالمومنین نامیدی؟ جبرئیل گفت: خداوند در جنگ بدر به من وحی فرستاد که بر محمد فرود بیایم و به او فرمان دهم که به علی بن ابیطالب امیرالمومنین فرمان دهد میان دو صف لشگر حاضر شود و قدرت نمایی کند که خداوند او را در آسمان امیرالمومنین نهاده است. آنگاه رسول خدا ادامه داد: تو ای علی، امیرالمومنین در آسمان و زمین هستی جز کافر بعد از من کسی بر تو پیشی می گیرد و جز کافر پس ازمن از تو جدا نمی شود و آسمانیان تو را امیرالمومنین می نامند.

خداوند علی را امیرالمومنین نامیده است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج که مرا به آسمان بردند در مقام قاب قوسین (به قدر دو کمان یا نزدیکتر) که قرار گرفتم، خداوند به من وحی فرستاد و آنگاه فرمود: ای محمّد، علی بن ابی طالب را با عنوان امیرالمومنین بخوان، من هیچکس را قبل از او به این نام ننامیدم و هیچکس را نیز بعد از او به آن نام نخواهم نامید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر فراز منبر در ضمن گفتاری به مردم فرمود: ای مردم، خداوند مرا به عنوان رسول و فرستاده اش به سوی شما برانگیخت و به من فرمان داده که علی را به عنوان امیر بر شما بگمارم، پس هر کس که من پیامبر اویم علی امیر اوست. امیر بودن علی از ناحیه خداوند است. خداوند به من فرمان داده که این خبر را به شما اعلام کنم تا او را اطاعت و هرگاه شما را فرمان داد، گوش دهید.

آگاه باشید هیچکدام از شما بر علی، امیر نیست نه در زمان حیات من و نه پس از مرگ من. خداوند علی را امیر شما قرار داد و او را امیرالمومنین نامیده است و پیش از او و پس از او هیچکس را امیرالمومنین ننامیده و نخواهد نامید.[۵]

پانویس

  1. مطالب السئول، ص 21؛حلیه الولیاء، ج1، ص64.
  2. غایه المرام، ص26.
  3. ابونعیم اصفهانی، حلية الاولیاء، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۳.
  4. مناقب ابن مردویه، ص۶۲ و۶۳
  5. دایره المعارف تشیع، ج2؛ المعارف والمعاریف، ج1؛ بحارالانوار، ج37، ص339، حدیث 81.

منابع