امت مقتصده: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی 'امت مقتصده:گروه میانه رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی «امت» در لغت به معنای ج...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
امت مقتصده:گروه میانه رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی
 
امت مقتصده:گروه میانه رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی
 +
 +
== واژه شناسی==
  
 
«امت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورد،<ref>. مفردات، ص 86؛ نثر طوبی، ج 1، ص 38، «امت».</ref> و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانه‌روی (اجتناب از افراط و تفریط)<ref>. لسان‌العرب، ج11، ص 179  180؛ تاج‌العروس، ج5، ص 190، «قصد».</ref> است، بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانه‌رو است. برخی اقتصاد را به معنای استقامت در عمل دانسته‌اند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده مستقیم به سوی آن حرکت می‌کند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.<ref>. مجمع البیان، ج 3، ص 341.</ref>
 
«امت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورد،<ref>. مفردات، ص 86؛ نثر طوبی، ج 1، ص 38، «امت».</ref> و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانه‌روی (اجتناب از افراط و تفریط)<ref>. لسان‌العرب، ج11، ص 179  180؛ تاج‌العروس، ج5، ص 190، «قصد».</ref> است، بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانه‌رو است. برخی اقتصاد را به معنای استقامت در عمل دانسته‌اند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده مستقیم به سوی آن حرکت می‌کند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.<ref>. مجمع البیان، ج 3، ص 341.</ref>

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۱۴

امت مقتصده:گروه میانه رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی

واژه شناسی

«امت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورد،[۱] و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانه‌روی (اجتناب از افراط و تفریط)[۲] است، بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانه‌رو است. برخی اقتصاد را به معنای استقامت در عمل دانسته‌اند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده مستقیم به سوی آن حرکت می‌کند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.[۳]

امت مقتصده در اصطلاح به جماعت میانه‌رو در امر دین و تسلیم فرمانهای الهی گفته می‌شود؛[۴] جماعتی که با عمل به فرمانهای الهی همواره از افراط و تفریط دور بوده و درحد اعتدال به‌سر می‌برند.

این ترکیب یک بار در قرآن کریم و در آیات مربوط به اهل کتاب آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگار می‌شدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد بهشت می‌کرد و اگر تورات و انجیل و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا می‌داشتند از برکات آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند. بعضی از اهل کتاب میانه‌رو و بسیاری از آنان بد عمل‌اند:«ولَو اَنَّ اَهلَ الکِتبِ ءامَنوا واتَّقَوا لَکَفَّرنا عَنهُم سَیِّاتِهِم ولاََدخَلنهُم جَنّتِ النَّعیم * ولَو اَنَّهُم اَقاموا التَّورةَ والاِنجیلَ وما اُنزِلَ اِلَیهِم مِن رَبِّهِم لاََکَلوا مِن فَوقِهِم ومِن تَحتِ اَرجُلِهِم مِنهُم اُمَّةٌ مُقتَصِدَةٌ و کَثیرٌ مِنهُم ساءَ ما یَعمَلون» (مائده/5، 65 66)

واژه «مقتصد» در آیه 32 فاطر/35 درباره میانه‌رو بودن برخی از بندگان خدا به‌کار رفته و آنان را میان گروهی که به خود ستم کرده‌اند و کسانی که به سوی خیرات پیشی می‌گیرند قرار داده است. در آیه 32 لقمان/31 نیز درباره گروهی از انسانها به‌کار رفته است که پس از نجات یافتن از گرفتاری در امواج دریا از اعتدال خارج نشده‌اند. افزون بر آیات یاد شده که واژه «امت مقتصده» و «مقتصد» در آن آمده، آیات دیگری هم بدون استفاده از الفاظ یاد شده، مرتبط با مفهوم میانه و میانه‌روی* است؛ همچون آیات 143 بقره/2، درباره میانه بودن امت اسلامی، 9 نحل/16 در مورد ارائه صراط مستقیم از سوی خداوند به عنوان راهی میانه، 29 اسراء/17 و 67 فرقان/25 درباره لزوم میانه‌روی در بخشش، 19 لقمان/31 در توصیه به اعتدال در راه رفتن از سوی لقمان به فرزندش و 110 اسراء/17 که به خواندن نماز با آهنگ میانه (نه بلند و نه کوتاه) دستور می‌دهد.

تبیین امت مقتصده:

میانه‌روی تنها در محدوده حق و در محور صراط مستقیم، یعنی راه میانه‌ای که از سوی خداوند ارائه می‌شود:«و عَلَی اللّهِ قَصدُ السَّبیلِ» (نحل/16،9)[۵] معنا می‌یابد؛ راهی که از سوی خداوند ارائه شده یعنی اسلام[۶] دینی میانه و احکام و دستورات آن در حد اعتدال است. نمونه‌هایی از این احکام در زمینه‌های گوناگون اقتصادی، اخلاقی و... در قرآن چنین آمده است:1. هرگز دست خود را به گردنت مبند (انفاق را ترک مکن) و آن را یکسره مگشای (هرچه داری به گزاف مده) (اسراء/17، 29) بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که... در انفاق نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (فرقان/25،67) 2. لقمان در توصیه‌ای به فرزند خویش وی را به اعتدال در راه رفتن فرا می‌خواند. (لقمان/31،19) حکایت کلمات حکمت‌آمیز لقمان در قرآن به نوعی سفارش همان امور به مسلمانان به حساب می‌آید. 3. در سوره اسراء/17، آیه 110 به خواندن نماز با صدای (معمولی)، نه بلند و نه کوتاه فرمان داده شده است.

با توجه به اینکه راه میانه همان اسلام و احکام آن است، میانه‌رو کسی است که در این راه وارد شده و به همه احکام آن ملتزم باشد، ازاین‌رو کسانی که بین اعتقاد به خدا و اعتقاد به رسول او جدایی انداخته و به بخشی از شریعت و احکام آن ایمان می‌آورند و در این میان راه میانه‌ای را می‌جویند، حقّاً کافرند (نساء/4، 150)؛ نه میانه‌رو، چنان‌که منافقان نیز که نه راه مؤمنان و نه راه کافران را می‌پیمایند و بین آن دو سرگردان‌اند جایگاه آنان در آتش بوده (نساء/4، 143) و هرگز سهمی از عنوان میانه‌روی ندارند.

در قرآن کریم، امت اسلامی، امتی معتدل، وسط و به دور از افراط و تفریطهای گروههای دیگر معرفی شده است:«وکَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وسَطًا» (بقره/2، 143) برخی، چون مشرکان و بت‌پرستان گرفتار جسم‌گرایی و دنیاطلبی گشته و به آخرت اعتقادی ندارند و اهمیتی برای امور روحی و معنوی قائل نیستند. در مقابل، عده‌ای مانند نصارا، کمالات جسمانی را به کناری نهاده و به تقویت جانب روح پرداخته‌اند. قدر مشترک هر دو گروه آن است که به نتیجه مطلوب و هدایت صحیح دست نمی‌یابند؛ امّا امت اسلامی با هدایت دینی از سوی خداوند امت وسط قرار داده شده است، به‌گونه‌ای که نه ترک دنیا گفته و نه از معنویات دست کشیده است؛ به عبارت دیگر به هر دو جنبه جسمی و روحی وجود خویش توجّه کرده و از سعادت مادی و معنوی بهره برده است، ازاین‌رو امت اسلامی، امت میانه، معیار سنجش افراط و تفریط[۷] و بهترین امتهاست:«کُنتُم خَیرَ اُمَّة...» (آل‌عمران/3،110)، به همین جهت، برابر روایتی از اهل بیت(علیهم السلام)، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده،[۸] از پیامبر(صلی الله علیه وآله)پیروی کرده‌اند[۹] وبراساس کتاب خدا و امر او سخن گفته‌اند[۱۰]، با تعبیر «امت مقتصده» و میانه‌رو یاد شده است. (مائده/5،66)

در برخی آیات آمده است که به هنگام گرفتاری در امواج دریا همه انسانها خداوند را از روی اخلاص می‌خوانند؛ ولی پس از نجات یافتن تنها برخی از آنها میانه‌روی را در پیش می‌گیرند. (لقمان/31، 32)

گفتنی است که گرچه میانه‌روی و اقتصاد از صفات پسندیده و از فضایل انسانی است؛ ولی این صفت خود دارای درجاتی است که دارندگان درجه پایین آن:«و مِنهُم مُقتَصِدٌ» (فاطر/35،32) در مقابل پیشی‌گیرندگان به نیکیها بوده و دارندگان درجه بالای آن همان پیشی گیرندگان به خوبیها هستند:«و مِنهُم سابِقٌ بِالخَیرت» (فاطر/35،32) البتّه همه کسانی که در درجات یاد شده به سر می‌برند با حفظ مراتب، عنوان ارزشی «میانه‌رو» بر آنان صادق است، برخلاف گروه سومی که در همین آیه (فاطر/35،32) با تعبیر «کسانی که به خویشتن ظلم می‌کنند» از آنان یاد شده است:«و مِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ»

بسیاری از مفسران در تبیین امت مقتصده، تنها به درجه پایین آن توجه کرده و بر همین پایه آیه 32 فاطر/35 را تفسیر کرده‌اند. برخی امت مقتصده را گروه فرمانبردار دانسته‌اند که از ارتکاب گناهان حذر دارد؛ ولی کاربرد واژه «مقتصد» نشان می‌دهد که اطاعت این گروه به مرحله نهایت نرسیده است.[۱۱] برخی آنان را کسانی دانسته‌اند که نه ترک عمل می‌کنند تا در زمره ستم‌کنندگان به خویش قرار گیرند و نه از دیگران پیشی می‌گیرند تا جزو«سابِقٌ بِالخَیرت» باشند.[۱۲] گفته شده:میانه‌روی بالاترین درجه برای اهل کتاب است و همین صفت برای امت اسلامی مرتبه‌ای متوسط است و مرتبه بالاتر از آن، یعنی پیشی گرفتن به خوبیها:«سابِقٌ بِالخَیرت» مخصوص مسلمانان است.[۱۳] برخی نیز میانه‌روی را بر دو نوع دانسته‌اند:1. میانه‌روی بین افراط و تفریط که مطلقاً امری پسندیده است؛ مانند شجاعت که حدّ اعتدال بین افراط تهور و تفریط ترس است. آیات 19 لقمان/31 و 67 فرقان/25 به این نوع اشاره دارد. 2. میانه‌روی که کنایه است از آنچه میان امر پسندیده و ناپسند قرار می‌گیرد؛ مانند قرار گرفتن بین عدل و ظلم و نزدیک و دور. آیه 32 فاطر/35 این نوع را بیان می‌کند.[۱۴]

برخی معتقدند آیه 66 مائده/5 که اهل کتاب را به مقتصده (فرمانبردار) و مرتکبان اعمال بد تقسیم می‌کند، مربوط به قبل از اسلام است، زیرا اهل کتاب بعد از اسلام دو دسته‌اند:بدکاران (کسانی که ایمان نیاورده‌اند) و سابق بالخیرات (ایمان آورندگان). گفته شده:مقتصد آن گروه از اهل کتاب‌اند که از افراط در ابراز بغض نسبت به مسلمانان به دور بوده و به آنان آزار نمی‌رساندند و با آنان ایمان نیز نیاورده‌اند.[۱۵] به گفته دیگر، امت مقتصده کسانی هستند که درباره عیسی بن مریم(علیه السلام)نه غلوّ کرده که وی را خدا بدانند و نه تقصیر ورزیده و درباره وی سخن سخیف و ناروا گفته‌اند.[۱۶] بنا به شأن نزولی مراد از امت مقتصده نجاشی و اصحاب او هستند.[۱۷]

پانویس

  1. . مفردات، ص 86؛ نثر طوبی، ج 1، ص 38، «امت».
  2. . لسان‌العرب، ج11، ص 179 180؛ تاج‌العروس، ج5، ص 190، «قصد».
  3. . مجمع البیان، ج 3، ص 341.
  4. . المیزان، ج 6، ص 39؛ نثر طوبی، ج 2، ص 302، «قصد».
  5. . جامع‌البیان، مج 8، ج 14، ص 112 114.
  6. . همان، ص 112؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 584.
  7. . المیزان، ج 1، ص 319 320.
  8. . جامع البیان، مج 4، ج 5، ص 413؛ روض‌الجنان، ج 7، ص 60؛ الصافی، ج 2، ص 51.
  9. . التبیان، ج3، ص586؛ مجمع‌البیان، ج 3، ص 342.
  10. . جامع‌البیان، مج 4، ج 5، ص 413.
  11. . التحریر و التنویر، ج 6، ص 254.
  12. . التحقیق، ج 9، ص 270، «قصد».
  13. . تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 79.
  14. . مفردات، ص 672، «قصد».
  15. . التحریروالتنویر، ج 6، ص 254 255.
  16. . جامع‌البیان، مج 4، ج 5، ص 412؛ التبیان، ج 3، ص 586.
  17. . التبیان، ج 3، ص 586؛ مجمع‌البیان، ج3، ص342.



منابع

دائره المعارف قرآن کریم، ج4، مدخل "امت مقتصده" از ابوالفضل خوش‌منش و بخش فلسفه و کلام[۱]