امام سجاد علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
علی بن الحسین علیه السلام (38 - 95 ه.ق) مشهور به '''امام سجاد''' و '''امام زین العابدین'''، فرزند [[امام حسین علیه السلام]] و چهارمين امام شيعيان می باشند. آن حضرت در [[محرم]] سال 61 هجري قمري در جريان [[واقعه عاشورا|قيام امام حسين عليه السلام]]، در سرزمين كربلا حضور داشت اما به علت بیماری نتوانستند در پیکار شرکت کنند. پس از آن فاجعه دردناك، امامت به ایشان منتقل شد و آن حضرت به مدت 34 سال پیشوای شیعیان بود. ایشان در [[محرم]] سال 95 ه.ق به دست [[ولید بن عبدالملک]] به شهادت رسیدند.
+
'''علی بن الحسین علیه السلام''' (۹۵-۳۸ ق) مشهور به «امام سجاد» و «امام زین‌العابدین»، فرزند [[امام حسین علیه السلام]] و چهارمین امام شیعیان می باشند. آن حضرت در [[ماه محرم|محرم]] سال ۶۱ هجری قمری در جریان [[واقعه عاشورا|قیام امام حسین علیه السلام]]، در سرزمین [[کربلا|کربلا]] حضور داشت اما به علت بیماری نتوانستند در پیکار شرکت کنند. پس از آن فاجعه دردناک، [[امامت]] به ایشان منتقل شد و آن حضرت به مدت ۳۴ سال پیشوای [[شیعه|شیعیان]] بود. ایشان در محرم سال ۹۵ ه.ق به دست [[ولید بن عبدالملک]] به شهادت رسیدند. «[[صحیفه سجادیه (کتاب)|صحیفه سجادیه]]» مهمترین اثری است که از امام سجاد به جا مانده است.
 
{{شناسنامه ائمه
 
{{شناسنامه ائمه
 
|عنوان امام=امام سجاد علیه السلام
 
|عنوان امام=امام سجاد علیه السلام
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
|پدر=امام حسین علیه السلام
 
|پدر=امام حسین علیه السلام
 
|مادر= [[شهربانو]]
 
|مادر= [[شهربانو]]
|تاریخ ولادت= 5 شعبان سال 38 هجری قمری
+
|تاریخ ولادت= ۵ شعبان سال ۳۸ قمری
 
|محل ولادت= مدینه یا کوفه
 
|محل ولادت= مدینه یا کوفه
|مدت امامت= 34سال
+
|مدت امامت= ۳۴ سال
|مدت عمر= 57 سال
+
|مدت عمر= ۵۷ سال
|تاریخ شهادت= 12 محرم سال 95 هجری قمری
+
|تاریخ شهادت= ۱۲ محرم سال ۹۵ قمری
 
|علت شهادت = مسمومیت توسط زهر
 
|علت شهادت = مسمومیت توسط زهر
|قاتل= ولید بن عبدالملک لعنه الله
+
|قاتل= ولید بن عبدالملک لعنه‌الله
 
|محل دفن= مدینه، بقیع}}
 
|محل دفن= مدینه، بقیع}}
== ولادت ==
 
به عقیده اکثر علمای شیعه ایشان در روز پنچشنبه، پنجم شعبان سال 38 هجری به دنیا آمده اند.<ref> تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ،ج‏1،ص:53</ref> هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه جمادی الاولی یا بیست و ششم جمادی ثانی سال 38 هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است، اما به نظر اکثر علمای شیعه، همان تاریخ نخست، صحیح است. در مورد مکان تولد حضرت نیز عموم علمای شیعه، مدینه را مکان تولد ایشان می دانند.<ref> مسند الإمام السجاد(ع)،ج‏1،ص:5-8 </ref> ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد حضرت را کوفه می داند و دلیل آن را تولد حضرت در ایام حکومت جدشان [[حضرت علی]] (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که [[امام حسین]] (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کرده‌اند<ref> تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ،ج‏1،ص:53</ref>.
 
  
=== مادر امام سجاد(علیه السلام) ===
+
==ولادت امام سجاد علیه‌السلام==
در بیشتر منابع روایی و حدیثی و منابع تاریخی مادر امام سجاد(علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.<ref>مسند الإمام السجاد(ع)، العطاردي ،ج‏1،ص:172-179</ref> اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه اسلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست. <ref>رجوع کنید: کتاب شاهدخت والا گُهر شهربانو</ref>
+
به عقیده اکثر علمای [[شیعه]]، امام سجاد علیه السلام در روز پنچشنبه، پنجم [[ماه شعبان|شعبان]] سال ۳۸ هجری به دنیا آمده اند.<ref> تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱،ص:۵۳</ref> هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه [[ماه جمادی الاول|جمادی الاولی]] یا بیست و ششم [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] سال ۳۸ هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است، اما به نظر اکثر علمای شیعه، همان تاریخ نخست صحیح است.  
  
نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان [[حضرت شهربانو سلام الله علیها|شهربانو]] است. به گفته شیخ صدوق مادر حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.<ref>عیون اخبار الرضا،ج۲، ص۱۲۸.</ref>
+
در مورد مکان تولد حضرت سجاد نیز عموم علمای شیعه، [[مدینه]] را مکان تولد ایشان می دانند.<ref> مسند الإمام السجاد(ع)،ج‏۱،ص:۵-۸ </ref> ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد آن حضرت را [[کوفه]] می داند و دلیل آن را تولد امام در ایام حکومت جدشان [[حضرت علی]] (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که [[امام حسین]] (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کرده‌اند.<ref> تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱،ص:۵۳</ref>
  
== کنیه، القاب و سیمای جضرت ==
+
'''مادر امام سجاد علیه السلام:'''
کنیه های امام عبارت اند از<ref>تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ،ج‏1، ص56</ref>:
 
#ابوالحسن
 
#ابوالحسين
 
#ابومحمد
 
#ابوعبداللّه‏
 
اما القاب شريف امام عليه السلام كه بيانگر خصلتهاى نيكو، و گوياى صفات برجسته و مكارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست چنين است<ref> تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، ج‏1، ص57-61</ref>:
 
#'''زين العابدين''': اين لقب را جدّ بزرگوارشان [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان مرحمت فرمودند و به دليل عبادت فراوان ایشان بود كه اين لقب را به حضرت دادند و به قدرى به اين لقب معروف و مشهور شدند كه به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان كسى به اين لقب ناميده نشد، و حقّا كه ایشان زينت هر عبادت‌‏كننده و باعث افتخار هر فرمانبر و مطيع خدا بودند.
 
# '''ذوالثّفنات‏''': امام عليه السلام از آن رو به اين لقب ناميده شدند كه بر مواضع سجده حضرت آثارى چون پينه‏ هاى زانوى شتر ظاهر می شد.[[امام باقر]] عليه السلام، فرمودند:«پدرم در مواضع سجده‏اش، آثارى برآمده داشت كه هر سال دو نوبت آنها را مى‏ بريد؛ در هر نوبت پنج پينه را، از اين جهت او را ذو الثّفنات گفتند.<ref> وسائل الشّيعه:ج 4 ص 977</ref>»4
 
#'''سجّاد''': از جمله القاب شريف آن حضرت كه بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و اين به خاطر سجده‏ هاى فراوان ایشان بود.
 
#'''زكى''': به آن حضرت لقب زكى دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاك و پاكيزه فرموده بود، همان گونه كه از پدران بزرگوارش پليدى را برداشته و پاك و پاكيزه قرار داده است.
 
#'''امين''':از جمله القاب شريف آن حضرت كه بدان معروف بود، لقب «امين»  است، زيرا كه امام عليه السلام نمونه والاى اين صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشيرى را كه بدان وسيله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى‏ گردانم.»
 
#'''ابن الخيرتين‏''':از القابى كه امام عليه السلام بدان شهرت داشت لقب «ابن الخيرتين» بود.
 
در مورد سیمای امام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، كوتاه قد و لاغراندام و باريك بودند و چنان بود كه هر چه عمر آن بزرگوار زياد مى ‏شد بيشتر لاغر و ضعيف مى‏گشتند و اين به خاطر عبادت زياد آن حضرت بود و از سويى غم ها و مصيبت هاى عظيم قتلگاه كربلا.اما شكوه امام چنان بود كه همگان در مقابل ایشان سر تعظيم فرود مى ‏آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبياء و شكوه و جلال اوصياء مى‏ درخشيد.، مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در ماجرای حره كه تمام ارزش ها و مقدرات را ناچيز و بى ‏ارزش مى ‏دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى كه امام را ديد، مبهوت شد و به خود لرزيد و بيش از حد، احترام و تعظيم كرد و به اطرافيانش گفت: زين العابدين سيماى انبياء را دارد.<ref>تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، ج‏1، ص64</ref>
 
  
== امام سجاد (علیه السلام) و قیام کربلا ==
+
در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان [[ایران]] و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.<ref>مسند الإمام السجاد(ع)، العطاردی ،ج‏۱،ص:۱۷۲-۱۷۹</ref> اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.<ref>رجوع کنید: کتاب شاهدخت والا گُهر شهربانو</ref>
پس از آنکه مردم کوفه از امام حسین (علیه السلام) برای آمدن به این شهر دعوت کردند، امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب و خانواده خویش راهی کوفه شدند. در میان راه امام سجاد(علیه السلام) گرفتار بیماری و تب شدید شدند به گونه ای که در روز عاشورا قادر به ایستادن بر روی پاهای خویش نبودند.
 
  
=== پیش از شهادت پدر ===
+
نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان [[حضرت شهربانو سلام الله علیها|شهربانو]] است. به گفته [[شیخ صدوق]]، مادر حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.<ref>عیون اخبار الرضا،ج۲، ص۱۲۸.</ref>
با وجود وخامت حال امام، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش حضرت [[زینب کبری سلام الله علیها]] و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام به شهادت رسیدند و امام برای آخرین با سپاه [[عمر بن سعد]] اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنى؟» را سر دادند و گفتند «آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا (ص) دفاع كند؟ و آيا كسى هست كه خداى يكتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما كمك كند؟ و آيا كسى هست كه به خاطر خدا ما را يارى نمايد؟» امام زين العابدين عليه السلام صداى استغاثه شورانگيز پدر بزرگوارش را که شنيدند، از بستر بيمارى برخاستتند و با وجود بيمارى شديدى كه داشتتند به عصا تكيه داده تا به يارى پدرش بشتابدند. زمانی امام حسين عليه السلام چشمشانشان به فرزند بيمارشان افتاد، فرياد برآوردند، «خواهرم ام كلثوم! مگذار پسرم به ميدان بيايد، مبادا كه زمين از نسل آل محمد (ص) خالى شود.» اين بود كه عمه ‏ایشان مبادرت كرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.
 
  
=== وقایع پس از شهادت پدر ===
+
==کنیه و القاب امام سجاد علیه‌السلام==
پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون كمترين توجه بر اين كه در ميان خيمه‏ ها بانوان و زنان خاندان نبوت و كودكان اهل بيت عليهم السلام هستند، به سمت خيام حرم حمله‏ ور شدند، و عده دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.
+
[[کنیه]] مشهور امام سجاد علیه السلام «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه‏.<ref>تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱، ص۵۶</ref>
  
در بعضی از مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب سلام الله علیها نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند: «علیکن بالفرار : باید فرار کنید.<ref>سوگنامه آل محمد، ص 378</ref>»
+
اما القاب شریف امام که بیانگر خصلتهاى نیکو و گویاى صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست چنین است:<ref> تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، ج‏۱، ص۵۷-۶۱</ref>
  
همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی زینب سلام الله علیها باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.
+
#'''زین العابدین''': این لقب را جدّ بزرگوارشان [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله) به ایشان مرحمت فرمودند و به دلیل عبادت فراوان ایشان بود که این لقب را به حضرت دادند و به قدرى به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسى به این لقب نامیده نشد، و حقّا که ایشان زینت هر عبادت‌‏کننده و باعث افتخار هر فرمانبر و مطیع خدا بودند.
 +
#'''ذوالثّفنات‏''': امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع [[سجده]] حضرت، آثارى چون پینه‏ هاى زانوى شتر ظاهر می شد.[[امام باقر]] علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده ‏اش، آثارى برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را مى‏ برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»<ref> وسائل الشّیعه:ج ۴ ص ۹۷۷</ref>
 +
#'''سجّاد''': از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده‏ هاى فراوان ایشان بود.
 +
#'''زکىّ''': به آن حضرت لقب زکى دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدى را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.
 +
#'''امین''': از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین»  است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والاى این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیرى را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى‏ گردانم.»
 +
#'''ابن الخیرتین‏.'''
 +
 
 +
در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد مى ‏شد، بیشتر لاغر و ضعیف مى‏ گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویى غم ها و مصیبت هاى عظیم قتلگاه [[کربلا|کربلا]] بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود مى ‏آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء مى‏ درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه [[بنی امیه|امویان]] در ماجرای [[واقعه حره|حره]] که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بى ‏ارزش مى ‏دانست و بسیاری از [[صحابه|اصحاب]] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیماى انبیاء را دارد.<ref>تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، ج‏۱، ص۶۴</ref>
 +
 
 +
==امام سجاد علیه‌السلام و قیام کربلا==
 +
پس از آنکه مردم [[کوفه]] از [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (علیه السلام) برای آمدن به این شهر دعوت کردند، امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب و خانواده خویش راهی کوفه شدند. در میان راه، امام سجاد(علیه السلام) گرفتار بیماری و تب شدید شدند به گونه ای که در [[روز عاشورا]] قادر به ایستادن بر روی پاهای خویش نبودند.
  
مطابق با نقلی شمر بن ذى الجوشن خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد اما حضرت زینب سلام الله علیها چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمود: «او هرگز کشته نمى‌ ‏شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.
+
===پیش از شهادت پدر===
 +
با وجود وخامت حال امام سجاد، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]] سلام الله علیها و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند و امام برای آخرین بار با سپاه [[عمر بن سعد]] اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنى؟» را سر دادند و گفتند «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ و آیا کسى هست که خداى یکتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما کمک کند؟ و آیا کسى هست که به خاطر خدا ما را یارى نماید؟» امام زین العابدین علیه السلام صداى استغاثه شورانگیز پدر بزرگوارشان را که شنیدند، از بستر بیمارى برخاستتند و با وجود بیمارى شدیدى که داشتتند به عصا تکیه داده تا به یارى پدرش بشتابدند. زمانی که امام حسین علیه السلام چشمشانشان به فرزند بیمارشان افتاد، فریاد برآوردند، «خواهرم [[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب|ام کلثوم]]! مگذار پسرم به میدان بیاید، مبادا که زمین از نسل آل محمد (ص) خالى شود.» این بود که عمه ‏ایشان مبادرت کرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.
  
=== امام سجاد علیه السلام و اسارت ===
+
===وقایع پس از شهادت پدر===
 +
پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون کمترین توجه بر این که در میان [[خیمه گاه کربلا|خیمه‏ ها]] بانوان و زنان خاندان نبوت و کودکان اهل بیت علیهم السلام هستند، به سمت خیام حرم حمله‏ ور شدند، و عده ای دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.
  
عمر سعد پس از دفن اجساد سپاهیانش نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوى کوفه را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوى کوفه‏ حرکت دادند. نوشته اند هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود، و
+
در بعضی از [[مقتل|مقاتل]] آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب سلام الله علیها نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند: «علیکن بالفرار: باید فرار کنید».<ref>سوگنامه آل محمد، ص ۳۷۸</ref>
نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پاي او را بر شکم شتر بستند. <ref>زندگانی علی بن الحسین، ص 29</ref> جذلم بن بشير مى‏ گويد: در سال (61 هجرى) موقع آمدن على بن حسين از كربلا به كوفه، من وارد كوفه شدم، ديدم به همراه آن حضرت بانوانى هستند در حالى كه سپاهيان يزيد اطراف ايشان را گرفته‌‏اند و مردم كوفه براى تماشاى آنها از خانه‏‌ها بيرون شده‏‌اند و آنان بر شتران بى‏‌جهاز سوارند، زنان كوفه از مشاهده آن منظره به گريه درآمدند و ناله و شيون سر دادند، على بن حسين را ديدم كه از رنج بيمارى لاغر شده در حالى كه غل به گردن داشت و دستهاى مباركش را به گردنش بسته بودند. و او با صداى ضعيفى مى ‏گويد: «اگر اين مردم به حال ما گريه مى‏‌كنند و به خاطر ما نوحه‏‌سرايى مى‌‏نمايند پس چه كسى ما را كشته است؟!»<ref> تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، ج‏1، ص246</ref>
 
  
پس از مدتی توده ‏هاى مردم اطراف امام زين العابدين عليه السلام حلقه زدند. امام عليه السلام تصميم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگى كه مرتكب شده ‏و جنايتى که نسبت به خود و تمام امت اسلامى رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل [[خطبه امام سجاد(ع) در کوفه| خطبه ای در شهر کوفه]] بیان نمودند.
+
همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی زینب سلام الله علیها باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.
  
==== در کاخ عبیدالله بن زیاد ====
+
مطابق با نقلی [[شمر|شمر بن ذى الجوشن]] خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد، اما حضرت زینب سلام الله علیها چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمود: «او هرگز کشته نمى‌ ‏شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.
پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد(علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد کاخ [[عبیدالله بن زیاد]] شدند. در [[رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام]]، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها، او از تصمیم خویش منصرف شد.
 
  
==== امام در دمشق ====
+
===امام سجاد و دوران اسارت===
پس از آنکه امام سجاد علیه السلام و زنان اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) چند روزی را در کوفه گذراندند، به دستور ابن زیاد، کاروان اسرا به همراه [[شمر بن ذی الجوشن]] راهی دمشق، پایتخت [[امویان| خلافت امویان]] شدند. [[ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام]] با سختی های طاقت فرسایی همراه بود. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام). پس از آنکه کاروان اسرا وارد شهر دمشق شدند، آنان را در [[خرابه شام|خرابه ای از خرابه های شام]] اسکان دادند و فردای آن روز [[اهل بیت امام حسین علیه السلام در مجلس یزید|اهل بیت امام حسین علیه السلام را در مجلس یزید]] حاضر کردند. در آنجا نیز زنان اهل بیت و امام سجاد علیه السلام به دفاع از اسلام و قیام کربلا پرداختند. سپس امام زین العابدین علیه السلام در [[مسجد اموی دمشق|مسجد جامع اموی]] با بیان [[خطبه امام سجاد (ع) در دمشق|خطبه ای]] غرّا در میان مردم شام، یزید و امویان را رسوا نمودند.
 
  
پس از این رسوایی یزید، رویکرد رفتاری خویش را با اهل بیت پیامبر تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به مدینه بازگرداند.
+
[[عمر بن سعد|عمر سعد]] پس از دفن اجساد سپاهیانش نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوى [[کوفه]] را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوى کوفه‏ حرکت دادند. نوشته اند هنگام بردن اسیران از [[کربلا]] به کوفه، بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود، و
 +
نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند. <ref>زندگانی علی بن الحسین، ص ۲۹</ref> جذلم بن بشیر مى‏ گوید: در سال (۶۱ هجرى) موقع آمدن على بن حسین از کربلا به کوفه، من وارد کوفه شدم، دیدم به همراه آن حضرت بانوانى هستند در حالى که سپاهیان [[یزید بن معاویه|یزید]] اطراف ایشان را گرفته‌‏اند و مردم کوفه براى تماشاى آنها از خانه‏‌ها بیرون شده‏‌اند و آنان بر شتران بى‏‌جهاز سوارند، زنان کوفه از مشاهده آن منظره به گریه درآمدند و ناله و شیون سر دادند، على بن حسین را دیدم که از رنج بیمارى لاغر شده در حالى که غل به گردن داشت و دستهاى مبارکش را به گردنش بسته بودند. و او با صداى ضعیفى مى ‏گوید: «اگر این مردم به حال ما گریه مى‏‌کنند و به خاطر ما نوحه‏‌سرایى مى‌‏نمایند پس چه کسى ما را کشته است؟!».<ref> تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ، ج‏۱، ص۲۴۶</ref>
  
==اوضاع سیاسی در دوران امامت امام سجاد علیه السلام==
+
پس از مدتی توده ‏هاى مردم اطراف امام زین العابدین علیه السلام حلقه زدند. امام علیه السلام تصمیم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگى که مرتکب شده ‏و جنایتى که نسبت به خود و تمام امت اسلامى رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل [[خطبه امام سجاد(ع) در کوفه| خطبه ای در شهر کوفه]] بیان نمودند.
امام زين العابدين علیه‌السلام پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسين علیه‌السلام به مقام امامت نايل آمد و به مدت 35 سال عهده‌دار مقام عظمي ولايت و امامت شيعيان بود دوران امامت امام سجاد علیه السلام با زمامداران ذيل معاصر بود:
 
  
# [[يزيد بن معاويه]] از بني‌اميه؛
+
پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد (علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد کاخ [[عبیدالله بن زیاد]] شدند. در [[رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام]]، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه اش [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب کبری]] سلام الله علیها، او از تصمیم خویش منصرف شد.
# [[معاويه بن يزيد]] از بني‌اميه؛
 
# [[عبدالله بن زبير]] از زبيریان؛
 
# [[مروان بن حكم]] از بني‌اميه؛
 
# [[عبدالملك بن مروان]] از بني‌اميه؛
 
# [[وليد بن عبدالملك]] از بني‌اميه.
 
  
سال های ابتدایی امامت حضرت زین العابدین علیه السلام، سال های پر التهابی در جهان اسلام بود. این سال ها که مصادف با ایام خلافت یزید تا سال های ابتدایی خلافت [[عبدالملک مروان]] بود، در مناطقی چون حجاز و عراق شورش های بسیاری به وقوع پیوست. به گونه ای که پس از مرگ یزید بن معاویه حتی بین خود امویان نیز بر سر خلافت اختلاف افتاده بود.  
+
پس از آنکه امام سجاد علیه السلام و زنان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چند روزی را در کوفه گذراندند، به دستور ابن زیاد، کاروان اسرا به همراه [[شمر بن ذی الجوشن]] راهی [[دمشق]]، پایتخت [[امویان| خلافت امویان]] شدند. [[ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام]] با سختی های طاقت فرسایی همراه بود. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام). پس از آنکه کاروان اسرا وارد شهر دمشق شدند، آنان را در خرابه ای از [[خرابه شام|خرابه های شام]] اسکان دادند و فردای آن روز [[اهل بیت امام حسین علیه السلام در مجلس یزید|اهل بیت امام حسین علیه السلام را در مجلس یزید]] حاضر کردند. در آنجا نیز زنان اهل بیت و امام سجاد علیه السلام به دفاع از [[اسلام]] و قیام کربلا پرداختند. سپس امام زین العابدین علیه السلام در [[مسجد اموی دمشق|مسجد جامع اموی]] با بیان [[خطبه امام سجاد (ع) در دمشق|خطبه ای]] غرّا در میان مردم شام، یزید و امویان را رسوا نمودند.  
  
با توجه به سوابق مناسبات علويان با امويان، امام مورد سوء ظن شديد امويان بود و كوچكترين حركتى از ناحيه امام، عواقب وخيمى داشت كه طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به اين اقدامات را نداشته است. مهمترين اصل دينى- سياسى كه امام با استفاده از آن روزگار سياسى خود را مى‏ گذراند، تقيّه بود. سپرى كه شيعيان در تاريخ، با استفاده از آن، حيات خويش را تضمين كرده و ائمه شيعه بارها و بارها توجه بدان را گوشزد شيعه كرده‏ اند. اهل سنّت به دليل در اختيار داشتن حكومت، نيازى به تقيّه نداشته و تنها براى متهم كردن شيعه، تقيّه را از حوزه احكام فقهى مسلّم اسلامى خارج كردند. امام سجّاد عليه السّلام در روايتى فرمود: كسى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك گويد، همچون كسى است كه كتاب خدا را كنار نهاده و بدان پشت كرده است؛ مگر آنكه در تقيه باشد. از امام پرسيدند: تقيه چيست؟ فرمود: ترسد از جبار ستم كار كه تعجيل نمايد در عقوبت او يا طغيان كند در تعذيب او<ref>حلية الاولياء، ج 3، ص 40</ref>.
+
پس از این رسوایی یزید، رویکرد رفتاری خویش را با اهل بیت پیامبر تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به [[مدینه]] بازگرداند.
  
امام سجّاد عليه السّلام واقعا در شرايط سختى زندگى مى ‏كردند و جز تقيّه راه ديگرى نداشت. در روايتى آمده است كه كسى بر امام وارد شد و پرسيد: چگونه روزگار را مى‌‏گذرانيد؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه ‏اى مى ‏گذرانيم كه در ميان قوم خويش همچون بنى اسرائيل در ميان آل فرعون هستيم. فرزندان ما را مى‏ كشند و زنان را به كنيزى مى ‏بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سيّد ما، به دشمنان ما تقرب مى‏ جويند. اگر قريش با داشتن محمد صلّى اللّه عليه و آله بر ساير اعراب فخر مى‏ كند و اگر عربها به دليل داشتن محمد صلّى اللّه عليه و آله بر عجم فخر مى ‏كنند و آنها نيز چنين فضيلتى را براى عربها و قريش پذيرفته‏ اند، ما اهل بيت مى‏ بايد بر قريش برترى داشته و فخر كنيم؛ زيرا محمد صلّى اللّه عليه و آله از ميان ما اهل بيت است. اما آنان حق ما را گرفته و هيچ حقى براى ما نمى ‏شناسند. اگر نمى‏ دانى روزگار چگونه مى ‏گذرد، اين گونه مى ‏گذرد كه گفتيم. ناقل حديث مى‏ گويد: امام به گونه ‏اى سخن مى ‏گفت كه مى‏ خواست كسانى كه نزديك بودند بشنوند.»
+
==دوران امامت امام سجاد علیه‌السلام==
  
بیشتر دوران امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با خلافت [[عبدالملک بن مروان]] و پسرش [[ولید بن عبدالملک|ولید]] بود. این ایام اوج قدرت امویان در جهان اسلام بود و اتخاذ هر سیاستی به جز تقیه توسط امام، برابر با نابودی شیعه بود.
+
=== خلفای معاصر امام سجاد ===
 +
امام زین العابدین علیه‌السلام پس از شهادت پدر ارجمندش [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام به مقام [[امامت]] نایل آمد و به مدت ۳۵ سال عهده‌دار مقام عظیم ولایت و امامت شیعیان بود. دوران امامت امام سجاد علیه السلام با زمامداران ذیل معاصر بود:
  
=== امام و واقعه حره ===
+
#[[یزید بن معاویه]] از [[بنی امیه|بنی‌امیه]]؛
مدتى بعد از واقعه كربلا، مردم مدينه ضمن شورش عليه امويان، شورش حرّه‏ را سامان دادند. اين شورش به رهبرى عبد الله، فرزند حنظله، معروف به غسيل الملائكه بود كه رنگ آن ضد اموى و عليه يزيد و زندگى ضد اسلامى و غير دينى او بود. امام سجاد عليه السّلام و ديگر هاشميان موضع موافقى در اين ماجرا نداشت. حتى هنگامى كه مردم در آغاز امويان را از شهر بيرون راندند، امام از روى غيرت و مردانگى، همسر مروان بن حكم را نيز بنا به درخواست مروان پناه داد. زمانى نيز كه مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اموی، حركت مردم مدينه را سركوب كرد و يكى از بزرگترين جنايات عصر اموى را مرتكب گرديد، با على بن حسين عليه السّلام به ملايمت برخورد كرد و اين به دليل آن بود كه امام در اين حركت شركت نداشت. قبل از آمدن امام نزد مسلم، او به امام و اجدادش دشنام مى ‏داد. اما زمانى كه امام وارد شد، او به آرامى با آن حضرت برخورد كرد. وقتى امام رفت، از مسلم درباره اين برخوردش پرسش كردند و او گفت: ما كان ذلك لرأى منّى لقد ملئ قلبى منه رعبا. يعنى اين برخورد دوم خواسته من نبود، اما قلب من از رعب و وحشت پر شد.
+
#[[معاویه بن یزید]] از بنی‌امیه؛
 +
#[[عبدالله بن زبیر]] از زبیریان؛
 +
#[[مروان بن حکم]] از بنی‌امیه؛
 +
#[[عبدالملک بن مروان|عبدالملک بن مروان]] از بنی‌امیه؛
 +
#[[ولید بن عبدالملک|ولید بن عبدالملک]] از بنی‌امیه.
  
=== امام و توابین ===
+
سال های ابتدایی امامت حضرت زین العابدین علیه السلام، سال های پر التهابی در جهان اسلام بود. این سال ها که مصادف با ایام خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] تا سال های ابتدایی خلافت عبدالملک مروان بود، در مناطقی چون [[حجاز]] و [[عراق]] شورش های بسیاری به وقوع پیوست. به گونه ای که پس از مرگ یزید بن معاویه، حتی بین خود امویان نیز بر سر خلافت اختلاف افتاده بود.  
رهبری قیام توابین را [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، به همراهى تنى چند از ديگر سرشناسان شيعه در [[كوفه]] بر عهده داشتند. به نظر مى‏ رسد رابطه سياسى خاصى بين امام سجاد عليه السّلام و توابين وجود نداشته و آنچه بيشتر رنگ نهضت را شيعه نشان داد، شركت فعال معروفين شيعه كوفه در اين نهضت و مايه‏ هاى عاطفى آن است. يعنى توبه به سبب عدم حمايت از حسين بن على عليه السلام و شهيد شدن به عنوان تنها راه پذيرش اين توبه. در اين حركت نامى از محمد بن حنفيه نيز وجود ندارد.
 
  
=== امام و مختار ===
+
با توجه به سوابق مناسبات [[علویان|علویان]] با [[بنی امیه|امویان]]، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتى از ناحیه امام، عواقب وخیمى داشت که طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینى - سیاسى که امام با استفاده از آن روزگار سیاسى خود را مى‏ گذراند، [[تقیه|تقیه]] بود. سپرى که شیعیان در تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و [[ائمه اطهار|ائمه]] شیعه بارها توجه بدان را گوشزد [[شیعه|شیعه]] کرده‏ اند. [[اهل سنت]] به دلیل در اختیار داشتن حکومت، نیازى به تقیه نداشته و تنها براى متهم کردن شیعه، تقیه را از حوزه [[احکام شرعی|احکام]] فقهى مسلّم اسلامى خارج کردند. امام سجّاد علیه السّلام در روایتى فرمود: کسى که [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] را ترک گوید، همچون کسى است که [[قرآن|کتاب خدا]] را کنار نهاده و بدان پشت کرده است؛ مگر آنکه در تقیه باشد. از امام پرسیدند: تقیه چیست؟ فرمود: ترسد از جبار ستم کار که تعجیل نماید در عقوبت او یا طغیان کند در تعذیب او.<ref>حلیة الاولیاء، ج ۳، ص ۴۰</ref>
در مورد رابطه مختار و امام گزارش های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد.به دلايل مختلفى نمى ‏توان باور كرد كه امام سجاد عليه السّلام درباره مختار فرموده باشد: «يكذب على الله و على رسوله؛ او بر خدا و بر رسولش دروغ می بندد». به ويژه اين كه وقتى مختار سر عبيد الله را براى آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزى اللّه المختار خيرا؛ خدا به مختار خیر دهد». و نيز آمده است كه در آن هنگام «لم يبق من بنى هاشم أحد الّا قام بخطبة فى الثناء على المختار و جميل القول فيه؛ یعنی از بنی هاشم کسی باقی نماند مگر اینکه خطبه ای خواند و مختار را ثنا گفته در مورد او سخنان زیبا گفت.»
 
  
== امام و شیعیان ==
+
امام سجّاد علیه السّلام واقعا در شرایط سختى زندگى مى ‏کردند و جز تقیه راه دیگرى نداشت. در روایتى آمده است که کسى بر امام وارد شد و پرسید: چگونه روزگار را مى‌‏گذرانید؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه ‏اى مى ‏گذرانیم که در میان قوم خویش همچون [[بنی اسرائیل|بنى اسرائیل]] در میان آل [[فرعون]] هستیم. فرزندان ما را مى‏ کشند و زنان را به کنیزى مى ‏بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سید ما، به دشمنان ما تقرب مى‏ جویند. اگر [[قریش|قریش]] با داشتن [[پیامبر اسلام|محمد]] صلّى اللّه علیه و آله بر سایر اعراب فخر مى‏ کند و اگر عربها به دلیل داشتن محمد صلّى اللّه علیه و آله بر عجم فخر مى ‏کنند و آنها نیز چنین فضیلتى را براى عربها و قریش پذیرفته‏ اند، ما [[اهل البیت|اهل بیت]] مى‏ باید بر قریش برترى داشته و فخر کنیم؛ زیرا محمد صلّى اللّه علیه و آله از میان ما اهل بیت است. اما آنان حق ما را گرفته و هیچ حقى براى ما نمى ‏شناسند. اگر نمى‏ دانى روزگار چگونه مى ‏گذرد، این گونه مى ‏گذرد که گفتیم». ناقل حدیث مى‏ گوید: امام به گونه ‏اى سخن مى ‏گفت که مى‏ خواست کسانى که نزدیک بودند بشنوند.بیشتر دوران امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با خلافت [[عبدالملک بن مروان]] و پسرش [[ولید بن عبدالملک|ولید]] بود. این ایام اوج قدرت امویان در جهان اسلام بود و اتخاذ هر سیاستی به جز تقیه توسط امام، برابر با نابودی شیعه بود.
پس از واقعه كربلا، شيعيان در بدترين شرايط، از لحاظ كمى و كيفى و نيز موقعيت سياسى و اعتقادى، قرار گرفتند. كوفه، كه مركز گرايش هاى شيعى بود، تبديل به مركزى جهت سركوبى شيعه گرديد. شيعيان واقعى امام حسين عليه السّلام، كه در مدينه و مكه بوده و يا موفق شده بودند كه از كوفه به او ملحق شوند، در كربلا به شهادت رسيدند. گرچه بسيارى هنوز در كوفه بودند، امّا تحت شرايط سختى كه ابن زياد در كوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند. زندگى امام سجاد عليه السّلام در مدينه و دور بودن از عراق فرصت هدايت جريانات شيعى كوفه را از امام گرفته بود. در چنين شرايطى كه تصور نابودى اساس تشيع وجود داشت، امام سجّاد عليه السّلام مى‏ بايست كار را از صفر شروع كند و مردم را به سمت اهل بيت بكشاند. امام در اين راه موفقيت زيادى كسب كرد. امام سجاد عليه السّلام در طول سى و چهار سال فعاليت، شيعه را از يكى از سخت‏ ترين دورانهاى حيات خويش عبور داد. دورانى كه جز سركوبى شيعه به وسيله زبيريان و امويان نشان روشنى ندارد.
 
  
=== انحراف شیعیان ===
+
===امام سجاد و واقعه حره===
یکی از انحرافات شیعه زمانى شروع گرديد كه مختار از [[محمد بن حنفيه]] خواست تا او را تأييد كند و مورد حمايت قرار دهد. محمد بن حنفيه چنين كرد؛ امّا نه به صورت رسمى. بر پايه منابع شيعه، محمد بن حنفيه فرد منحرفى نبوده و امامت امام سجّاد عليه السّلام را پذيرفته بود. با این حال اين گونه شايع گرديد كه در ميان شيعه عراق، امامت محمد بن حنفيه پذيرفته شده است. گرچه اين مسأله محرز نيست، اما بعدها كه فرقه‏اى به نام كيسانيه شهرت يافت، داستان را از زمان مختار آغاز كردند. با رسوخ بعضى از مبانى عقايد غلات در ميان برخى از شيعيان كوفه، بعدها مختار نيز در معرض اتهام قرار گرفت و اين گونه شايع گرديد كه مختار در پيدايش غلات سهم بسزايى داشته است.
+
مدتى بعد از واقعه [[کربلا|کربلا]]، مردم [[مدینه|مدینه]] ضمن شورش علیه [[بنی امیه|امویان]]، شورش [[واقعه حره|حرّه‏]] را سامان دادند. این شورش به رهبرى عبدالله، فرزند حنظله، معروف به غسیل الملائکه بود که رنگ آن ضد اموى و علیه [[یزید بن معاویه|یزید]] و زندگى ضد اسلامى و غیر دینى او بود. امام سجاد علیه السّلام و دیگر [[بنی هاشم|هاشمیان]] موضع موافقى در این ماجرا نداشت. حتى هنگامى که مردم در آغاز امویان را از شهر بیرون راندند، امام از روى غیرت و مردانگى، همسر [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] را نیز بنا به درخواست مروان پناه داد. زمانى نیز که مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اموی، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد و یکى از بزرگترین جنایات عصر اموى را مرتکب گردید، با على بن حسین علیه السّلام به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت. قبل از آمدن امام نزد مسلم، او به امام و اجدادش دشنام مى ‏داد. اما زمانى که امام وارد شد، او به آرامى با آن حضرت برخورد کرد. وقتى امام رفت، از مسلم درباره این برخوردش پرسش کردند و او گفت: ما کان ذلک لرأى منّى لقد مُلئ قلبى منه رُعبا. یعنى این برخورد دوم خواسته من نبود، اما قلب من از رعب و وحشت پر شد.
  
اما در اين كه امام سجّاد عليه السّلام عليه [[غلات]] موضع‌گيرى كرده است، شواهدى وجود دارد که اين به معناى وجود انحراف در ميان شيعيان عراق بود كه امام را وادار مى ‏كرد تا از موضعگيرى و برقرارى رابطه مستقيم و حمايت كامل از آنها خوددارى كند. امام سجّاد عليه السّلام خطاب به گروهى از اهل عراق فرمودند: «أحبّونا حبّ الإسلام فما زال حبّكم لنا حتّى صار شينا علينا؛ ما را بر اساس محبت به اسلام دوست بدارید چه که نحوه محبت شما به ما باعث شد به ما عیب گیرند.»<ref>بحرانی، حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار عليهم السلام، ج۴، ص۳۰۱.</ref> [[ابو خالد كابلى]] نيز مى‏‌گويد: از امام سجاد عليه السّلام شنيدم كه مى‏ فرمود: يهود و نصارا، عزيز و عيسى را آن قدر دوست داشتند تا مطالب آن چنانى در باره آنان گفتند، چنان كه: كسانى از شيعيان ما، تا آن اندازه در دوستى ما افراط مى‏ كنند كه نظير سخنان يهود و نصارا را درباره عزير و عيسى عليه السّلام درباره ما مى ‏گويند. اینان نه آنها از ما هستند و نه ما از آنها هستيم.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۵، ص۲۸۸.</ref>
+
===امام سجاد و توابین===
 +
رهبری [[قیام توابین]] را [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، به همراهى تنى چند از دیگر سرشناسان [[شیعه|شیعه]] در [[کوفه]] بر عهده داشتند. به نظر مى‏ رسد رابطه سیاسى خاصى بین امام سجاد علیه السّلام و توابین وجود نداشته و آنچه بیشتر رنگ نهضت را شیعه نشان داد، شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه‏ هاى عاطفى آن است. یعنى [[توبه]] به سبب عدم حمایت از [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] علیه السلام و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه. در این حرکت نامى از [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفیه]] نیز وجود ندارد.
  
 +
===امام سجاد و مختار===
 +
در مورد رابطه [[مختار ثقفی|مختار]] و امام گزارش های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد. به دلایل مختلفى نمى ‏توان باور کرد که امام سجاد علیه السّلام درباره مختار فرموده باشد: «یکذب على الله و على رسوله؛ او بر خدا و بر رسولش دروغ می بندد». به ویژه این که وقتى مختار سر [[عبیدالله بن زیاد|عبیدالله زیاد]] را براى آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزى اللّه المختار خیرا؛ خدا به مختار خیر دهد». و نیز آمده است که در آن هنگام «لم یبق من بنى هاشم أحد الّا قام بخطبة فى الثناء على المختار و جمیل القول فیه؛ یعنی از [[بنی هاشم]] کسی باقی نماند مگر اینکه خطبه ای خواند و مختار را ثنا گفته و در مورد او سخنان زیبا گفت.»
  
=== تربیت شیعیان و اصحاب جدید ===
+
=== امام سجاد و شیعیان ===
حسين بن عبد الوهّاب مى‏ گويد: «امامت در عصر امام سجّاد (ع) پوشيده و مخفى بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان كه از آن حضرت پيروى مى‏كردند.» گروهى از عوامل خطرناك دستگاه جور، امام عليه السلام را احاطه كرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بيان اصول و فروع حق و حقيقت مى‏ شدند مگر به گروه اندكى از خواص و شيعيان اظهار مى ‏فرمود. كشّى در شرح حال سعيد بن مسيّب نقل مى‏ كند كه فضل بن شاذان گفت: «در زمان على بن حسين عليه السلام در آغاز كار جز پنج تن: سعيد بن جبير، سعيد بن مسيّب، محمد بن جبير بن مطعم، يحيى بن ام طويل و ابو خالدکابلی كسى نبود و تنها اين پنج نفر معتقد به امامت بودند و جز اينها كسى بر اين عقيده نبود.
+
پس از واقعه [[کربلا|کربلا]]، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمى و کیفى و نیز موقعیت سیاسى و اعتقادى، قرار گرفتند. کوفه، که مرکز گرایش هاى [[شیعه|شیعى]] بود، تبدیل به مرکزى جهت سرکوبى شیعه گردید. شیعیان واقعى [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السّلام، که در [[مدینه|مدینه]] و [[مکه|مکه]] بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیارى هنوز در کوفه بودند، امّا تحت شرایط سختى که [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] در [[کوفه|کوفه]] به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند. زندگى امام سجاد علیه السّلام در مدینه و دور بودن از [[عراق]] فرصت هدایت جریانات شیعى کوفه را از امام گرفته بود. در چنین شرایطى که تصور نابودى اساس تشیع وجود داشت، امام سجّاد علیه السّلام مى‏ بایست کار را از صفر شروع کند و مردم را به سمت [[اهل البیت|اهل بیت]] بکشاند. امام در این راه موفقیت زیادى کسب کرد. امام سجاد علیه السّلام در طول سى و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکى از سخت‏ ترین دورانهاى حیات خویش عبور داد. دورانى که جز سرکوبى شیعه به وسیله زبیریان و [[بنی امیه|امویان]] نشان روشنى ندارد.
  
به هر حال، امام موفق به بقاى شيعه و حتى گسترش آن گرديد. روش فقهى آن حضرت، نقل احاديث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از طريق على عليه السّلام بود كه شيعيان تنها آن احاديث را درست تلقى مى‏ كردند. بدين صورت شيعه اولين قدم هاى فقهى خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت؛ گرچه بخش اعظم اين كار به زمانى پس از آن موكول گرديد. امام سجاد عليه السّلام در وقت گفتن اذان، جمله «حى على خير العمل» را در آن مى ‏آوردند. وقتى ایشان مورد اعتراض قرار گرفت، فرمودند: هو الاذان الأوّل، اذان نخستين به اين صورت بود.اضافه بر آن، بركنارى از انحرافات عراق موجب حفظ مبانى اعتقادى اصيل شيعه در برابر انحرافات گرديد. على رغم تلاشهاى مهم امام، كه البتّه موجب‏ بقاى شيعه گرديد، مدينه به خاطر كج‏روي هايى كه از صدر اسلام در آن نهاده شده و عليه شيعه تحريك شده بود، جاى مناسبى براى رشد شيعه نبود و امام سجاد عليه السّلام خود مى‌فرمود كه دوستداران واقعى آنها در مكه و مدينه به بيست نفر نمى‏ رسد. در حالى كه در عراق افراد بيشترى وجود داشتند كه به آنها علاقه‏ مند بودند. شيخ الطائفه، تعداد اصحاب امام سجاد عليه السّلام را يكصد و هفتاد و سه نفر دانسته است.<ref>رجال طوسی، ص 81-102</ref> که این نشان دهنده تربیت شیعیان در طول این سال ها توسط امام سجاد (علیه السلام) می باشد.
+
===انحراف برخی شیعیان در زمان امام===
 +
یکی از انحرافات شیعه زمانى شروع گردید که [[مختار ثقفی|مختار]] از [[محمد بن حنفیه]] خواست تا او را تأیید کند و مورد حمایت قرار دهد. محمد بن حنفیه چنین کرد؛ امّا نه به صورت رسمى. بر پایه منابع شیعه، محمد بن حنفیه فرد منحرفى نبوده و [[امامت]] امام سجّاد علیه السّلام را پذیرفته بود. با این حال این گونه شایع گردید که در میان شیعه عراق، امامت محمد بن حنفیه پذیرفته شده است. گرچه این مسأله محرز نیست، اما بعدها که فرقه ‏اى به نام [[کیسانیه|کیسانیه]] شهرت یافت، داستان را از زمان مختار آغاز کردند. با رسوخ بعضى از مبانى عقاید [[غلات]] در میان برخى از شیعیان کوفه، بعدها مختار نیز در معرض اتهام قرار گرفت و این گونه شایع گردید که مختار در پیدایش غلات سهم بسزایى داشته است.
  
=== امام سجاد علیه السلام و بردگان ===
+
اما در این که امام سجّاد علیه السّلام علیه غلات موضع‌گیرى کرده است، شواهدى وجود دارد که این به معناى وجود انحراف در میان شیعیان عراق بود، که امام را وادار مى ‏کرد تا از موضعگیرى و برقرارى رابطه مستقیم و حمایت کامل از آنها خوددارى کند. امام سجّاد علیه السّلام خطاب به گروهى از اهل عراق فرمودند: «أحبّونا حبّ الإسلام فما زال حبّکم لنا حتّى صار شینا علینا؛ ما را بر اساس محبت به [[اسلام]] دوست بدارید زیرا نحوه محبت شما به ما باعث شد به ما عیب گیرند.»<ref>بحرانی، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج۴، ص۳۰۱.</ref> [[ابو خالد کابلی|ابو خالد کابلى]] نیز مى‏‌گوید: از امام سجاد علیه السّلام شنیدم که مى‏ فرمود: [[یهود|یهود]] و [[نصاری|نصارا]]، [[عزیز|عزیز]] و [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسى]] را آن قدر دوست داشتند تا مطالب آنچنانى در باره آنان گفتند، چنان که: کسانى از شیعیان ما، تا آن اندازه در دوستى ما افراط مى‏ کنند که نظیر سخنان یهود و نصارا را درباره عزیر و عیسى علیهما السّلام درباره ما مى ‏گویند. نه آنها از ما هستند و نه ما از آنها هستیم.<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۲۵، ص۲۸۸.</ref>
از تلاشهاى امام، كه هم جنبه دينى داشت و هم سياسى، توجه به قشرى بود كه بويژه از زمان خليفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امويان، مورد شديدترين فشارهاى اجتماعى بوده و از محرومترين طبقات جامعه اسلامى در قرون اوليه به شمار مى‌‏رفتند. بردگان و كنيزكان، اعم از ايرانى، رومى، مصرى و سودانى، متحمل سخت‏‌ترين كارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌هاى شديدى قرار مى‏‌گرفتند. امام سجاد، همانند امير المؤمنين- صلوات الله عليهما- كه با برخورد اسلامى خويش بخشى از موالى عراق را به سمت خويش جذب كرد، كوشيد تا حيثيت اجتماعى اين قشر را بالا برد. امام در حالى كه نيازى به بردگان نداشت، آنها را مى‏ خريد. اين خريدن تنها براى آزاد كردن آنها بود. گفته‏ اند امام قريب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان كه چنين نيّتى از امام مى‏ ديدند، خود را در معرض او مى ‏نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد عليه السّلام در هر ماه و روز و سالى به آزادى آنها مى ‏پرداخت؛ به طورى كه در شهر مدينه عده زيادى، همچون يك لشكر از موالى آزاد شده، از زن و مرد، به چشم مى‏ خورد كه همگى از موالى امام بودند.
+
===تربیت شیعیان و اصحاب جدید===
 +
حسین بن عبد الوهّاب مى‏ گوید: «[[امامت]] در عصر امام سجّاد علیه السّلام پوشیده و مخفى بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان که از آن حضرت پیروى مى ‏کردند.» گروهى از عوامل خطرناک دستگاه جور، امام علیه السلام را احاطه کرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بیان اصول و فروع حق و حقیقت مى‏ شدند، مگر به گروه اندکى از خواص و شیعیان اظهار مى ‏فرمود. [[ابوعمرو کشی|کشّى]] در شرح حال [[سعید بن مسیب|سعید بن مسیب]] نقل مى‏ کند که [[فضل بن شاذان]] گفت: «در زمان على بن حسین علیه السلام در آغاز کار جز پنج تن: [[سعید بن جبیر|سعید بن جبیر]]، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیى بن ام طویل و [[ابو خالد کابلی|ابو خالدکابلی]] کسى نبود و تنها این پنج نفر معتقد به امامت بودند و جز اینها کسى بر این عقیده نبود».
  
امام سجاد در پايان هر ماه رمضان بيست نفر از آنها را آزاد مى ‏كرد و هيچ برده‏اى را بيش از يك سال نگه نمى‏ داشت و حتى پس از آزادى اموالى هم در اختيار آنها مى‏‌گذاشت. در اين مدت آنها از نزديك با امام سجّاد عليه السّلام و شخصيت عظيم علمى و اخلاقى و تقوايى حضرت آشنا مى ‏شدند و طبيعى بود كه در قلوب بسيارى از آنها علاقه‏‌اى نسبت به امام سجاد عليه السّلام و جريانات شيعى به وجود آيد.
+
به هر حال، امام موفق به بقاى شیعه و حتى گسترش آن گردید. روش فقهى آن حضرت، نقل [[حدیث|احادیث]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلّى اللّه علیه و آله از طریق [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السّلام بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقى مى‏ کردند. بدین صورت شیعه اولین قدم هاى فقهى خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت؛ گرچه بخش اعظم این کار به زمانى پس از آن موکول گردید. امام سجاد علیه السّلام در وقت گفتن [[اذان]]، جمله «حى على خیر العمل» را در آن مى ‏آوردند. وقتى ایشان مورد اعتراض قرار گرفت، فرمودند: «هو الاذان الأوّل، اذان نخستین به این صورت بود».  
  
== امام سجاد علیه السلام و دعا ==
+
اضافه بر آن، برکنارى از انحرافات [[عراق]] موجب حفظ مبانى اعتقادى اصیل شیعه در برابر انحرافات گردید. على رغم تلاشهاى مهم امام، که البتّه موجب‏ بقاى شیعه گردید، مدینه به خاطر کج‏روی هایى که از صدر [[اسلام]] در آن نهاده شده و علیه شیعه تحریک شده بود، جاى مناسبى براى رشد شیعه نبود و امام سجاد علیه السّلام خود مى‌فرمود که دوستداران واقعى آنها در [[مکه|مکه]] و [[مدینه|مدینه]] به بیست نفر نمى‏ رسد. در حالى که در عراق افراد بیشترى وجود داشتند که به آنها علاقه‏ مند بودند. [[شیخ طوسی|شیخ الطائفه]]، تعداد اصحاب امام سجاد علیه السّلام را یکصد و هفتاد و سه نفر دانسته است.<ref>رجال طوسی، ص ۸۱-۱۰۲</ref> که این نشان دهنده تربیت شیعیان در طول این سال ها توسط امام سجاد (علیه السلام) می باشد.
هنگامى كه جامعه دچار انحراف شده، روحيه رفاه طلبى و دنيازدگى بر آن غلبه و فساد سياسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سياسى هيچ روزنه‏‌اى براى تنفس وجود نداشت، امام سجّاد عليه السّلام توانست از دعا براى بيان بخشى از عقايد خود استفاده كند و بار ديگر تحرّكى در جامعه براى توجه به معرفت و عبادت و بندگى خداوند ايجاد كند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در اين دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابيرى كه وجود دارد، مى‏ توان گفت كه مردم مى‏ توانستند از لابلاى اين تعبيرات با مفاهيم سياسى مورد نظر امام سجاد عليه السّلام آشنا شوند. دعاهاى مزبور نه تنها در ميان شيعيان، بلكه در ميان اهل سنت نيز وجود داشت<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 11، ص 192، ج 6، صص 186- 178، ج 5، ص 113</ref>. و اين حاكى از آن است كه دعاهاى امام سجاد عليه السّلام در جامعه آن روز نفوذ كرده است. در ميان ائمه شيعه، امام سجّاد عليه السّلام بيشتر از همه به ارائه اينگونه دعاها شهرت دارد.
 
  
آن حضرت با عنوان زين العابدين و سجّاد خوانده مي شود: خداوند در [[حديث لوح]] ـ كه آن نامه اي از سوي خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است ـ او را چنين معرفي كرده است: «سَيِّدُ الْعابِدِينَ وَ زَيْنُ اَوْلِيائيَ الْماضِينَ» <ref>اصول کافی، ج 1، ص 528.</ref> او آقاي عبادت كنندگان و زينت اولياي پيشين من است.
+
===امام سجاد علیه السلام و بردگان===
[[پرونده:Aemebaghi.jpg|270px|thumb|left|قبر امام سجاد علیه السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم السلام در قبرستان بقیع]]
+
از تلاشهاى امام، که هم جنبه دینى داشت و هم سیاسى، توجه به قشرى بود که بویژه از زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] به بعد و مخصوصا در عصر [[بنی امیه|امویان]]، مورد شدیدترین فشارهاى اجتماعى بوده و از محرومترین طبقات جامعه اسلامى در قرون اولیه به شمار مى‌‏رفتند. بردگان و کنیزکان، اعم از [[ایران|ایرانى]]، رومى، [[مصر|مصرى]] و [[سودان|سودانى]]، متحمل سخت‏‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌هاى شدیدى قرار مى‏‌گرفتند. امام سجاد، همانند [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] - صلوات الله علیهما- که با برخورد اسلامى خویش بخشى از موالى عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعى این قشر را بالا برد. امام در حالى که نیازى به بردگان نداشت، آنها را مى‏ خرید. این خریدن تنها براى آزاد کردن آنها بود. گفته‏ اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیتى از امام مى‏ دیدند، خود را در معرض او مى ‏نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد علیه السّلام در هر ماه و روز و سالى به آزادى آنها مى ‏پرداخت؛ به طورى که در شهر [[مدینه|مدینه]] عده زیادى، همچون یک لشکر از موالى آزاد شده، از زن و مرد، به چشم مى‏ خورد که همگى از موالى امام بودند. امام سجاد در پایان هر ماه [[ماه رمضان|رمضان]] بیست نفر از آنها را آزاد مى ‏کرد و هیچ برده ‏اى را بیش از یک سال نگه نمى‏ داشت و حتى پس از آزادى اموالى هم در اختیار آنها مى‏‌گذاشت. در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد علیه السّلام و شخصیت عظیم علمى و اخلاقى و تقوایى حضرت آشنا مى ‏شدند و طبیعى بود که در قلوب بسیارى از آنها علاقه‏‌اى نسبت به امام سجاد علیه السّلام و جریانات شیعى به وجود آید.
  
==شهادت امام سجاد علیه السلام==
+
==آثار بجا مانده از امام سجاد علیه‌السلام==
مورخین درباره قاتل امام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید مسموم شد، و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود؛ اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.  
+
«[[صحیفه سجادیه (کتاب)|صحیفه سجادیه]]» که محققین، اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت و زبور آل محمد نهاده اند، مشتمل بر ۵۴ [[دعا]] از آن حضرت است. [[دعای بیستم صحیفه سجادیه|دعای بیستم صحیفه]] مشهور به [[دعای مکارم الاخلاق|دعای مکارم الاخلاق]] و [[دعای ۴۷ صحیفه سجادیه|دعای چهل و هفتم]] مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه در ضمن دعا، معارف [[اسلام]]، سیاست اسلام، [[اخلاق]] اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت [[شیعه|شیعه]]، حقانیت [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام، انتقاد از [[ظلم]] و ظالم، سفارش به [[حق]] و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحیفه سجّادیه، یکی از نمادهای [[عرفان|عرفانی]] و زاییده اندیشه های معرفت شناسی امام سجّاد علیه السلام است.  
  
روز شهادت امام سجاد نیز 18 ، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری برخوردار است. <ref>امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت، سید امیرحسین کامرانی راد، سایت راسخون [http://rasekhoon.net/article/show/123040]</ref>
+
هنگامى که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبى و دنیازدگى بر آن غلبه و [[فساد]] سیاسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسى هیچ روزنه‏‌اى براى تنفس وجود نداشت، امام سجّاد علیه السّلام توانست از [[دعا]] براى بیان بخشى از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرّکى در جامعه براى توجه به [[معرفت]] و [[عبادت]] و بندگى [[الله|خداوند]] ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیرى که وجود دارد، مى‏ توان گفت که مردم مى‏ توانستند از لابلاى این تعبیرات با مفاهیم سیاسى مورد نظر امام سجاد علیه السّلام آشنا شوند. دعاهاى مزبور نه تنها در میان شیعیان، بلکه در میان [[اهل سنت]] نیز وجود داشت.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج ۱۱، ص ۱۹۲، ج ۶، صص ۱۸۶- ۱۷۸، ج ۵، ص ۱۱۳</ref> و این حاکى از آن است که دعاهاى امام سجاد علیه السّلام در جامعه آن روز نفوذ کرده است. در میان [[ائمه اطهار|ائمه]] شیعه، امام سجّاد علیه السّلام بیشتر از همه به ارائه این‌گونه دعاها شهرت دارد.  
  
آن حضرت در [[قبرستان بقيع]] در كنار قبر مطهر عمويش امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام به خاك سپرده شد.<ref>الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج‏2، ص 138 </ref>
+
برخی دیگر از آثار آن حضرت عبارت است از:
  
== آثار به جا مانده از امام سجاد علیه السلام==
+
#مناسک حج: یکی دیگر از کتب حضرت سجاد است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کرده اند.
 +
#[[رساله حقوق]]: از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است.
 +
#الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که [[ابوحمزه ثمالی|ابوحمزه ثمالی]] نقل کرده است.
 +
#صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است.
 +
#کتاب حدیث: کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.
  
===[[صحيفه سجاديه]]===
+
==شهادت امام سجاد علیه‌السلام==
 +
[[پرونده:Aemebaghi.jpg|۲۷۰px|thumb|left|قبر امام سجاد علیه السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم السلام در قبرستان بقیع]]مورخین درباره قاتل امام زین العابدین علیه السّلام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست [[ولید بن عبدالملک|ولید بن عبدالملک]]، و برخی دیگر معتقدند به دست [[هشام بن عبدالملک]]، که برادر خلیفه بود مسموم شد؛ اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.
  
صحیفه سجادیه مشتمل كه محققين، اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت و زبور آل محمد نهاده اند. مشتمل بر 54 دعا از آن حضرت است.دعاي بيستم مشهور به دعاي مكارم الاخلاق و دعاي چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه  در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت علیه السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحيفه سجّاديه، يكي از نمادهاي عرفاني و زاييده انديشه هاي معرفت شناسي امام سجّاد علیه السلام است.  
+
روز شهادت امام سجاد علیه السّلام نیز ۱۸، ۲۲ و ۲۵ [[ماه محرم]] نقل شده که روز ۲۵ از شهرت بیشتری برخوردار است.<ref>امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت، سید امیرحسین کامرانی راد، سایت راسخون [http://rasekhoon.net/article/show/123040]</ref>
  
===دیگر آثار آن حضرت===
+
آن حضرت در [[قبرستان بقیع]] در کنار قبر مطهر عمویش [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه‌السلام به خاک سپرده شد.<ref>الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج‏۲، ص ۱۳۸ </ref>
# مناسك حج: يكي ديگر از كتب آن حضرت است كه فرزندان آن حضرت اين كتاب را نقل كرده اند.
 
# [[رساله حقوق]]: از ديگر آثار گرانسنگ آن حضرت كه جامع آداب سلوك فردي و اجتماعي است و محور شرح و بسط زيادي قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است.
 
# الجامع في الفقه: عنوان يكي ديگر از آثار آن حضرت است كه ابوحمزه ثمالي نقل كرده است.
 
# صحيفة الزهد: كتاب ديگري است كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است.
 
# کتاب حدیث:  كتاب ديگري كه توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده، كتابی است كه امام سجاد علیه السلام آن را گردآوري نموده است.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، حلية الأبرار في أحوال محمّد و آله الأطهار عليهم السلام، مؤسسة المعارف الإسلامية، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
+
 
*تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، باقر شريف قرشى ، مترجم محمدرضا عطائى‏،ناشر:آستان قدس رضوى،1372 ش‏
+
*بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
*حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان‏،ناشر: انصاريان‏، قم،1381 ش
+
*تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، باقر شریف قرشى، مترجم محمدرضا عطائى‏، ناشر: آستان قدس رضوى،۱۳۷۲ ش‏.
*‏مسند الإمام السجاد أبى محمد على بن الحسين عليهما السلام‏،عزيز الله عطاردى،ناشر: عطارد،تهران‏،1379 ش‏
+
*حیات فکرى و سیاسى ائمه، رسول جعفریان‏، ناشر: انصاریان‏، قم،۱۳۸۱ ش.
* امام سجاد علیه السلام؛ سرچشمه ی کمالات انسانی، محمد محمدی اشتهاردی، قدس، مهر، 1382.
+
*‏مسند الإمام السجاد أبى محمد على بن الحسین علیهما السلام‏، عزیز الله عطاردى، ناشر: عطارد،تهران‏،۱۳۷۹ ش‏.
* پیشوایان هدایت 6 ـ حضرت امام سجاد علیه السلام، سید منذر حکیم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل البیت علیه السلام، تهران، 1384.
+
*امام سجاد علیه السلام؛ سرچشمه ی کمالات انسانی، محمد محمدی اشتهاردی، قدس، مهر، ۱۳۸۲.
* دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، شهید سعید محبی، 1383.
+
*پیشوایان هدایت "حضرت امام سجاد علیه السلام"، سید منذر حکیم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل البیت، تهران، ۱۳۸۴.
* مکارم اخلاق در سیره ی امام سجاد علیه السلام، علی جواهردهی، کیهان، ش19968، تیر1390.
+
*دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، شهید سعید محبی، ۱۳۸۳.
 +
*مکارم اخلاق در سیره ی امام سجاد علیه السلام، علی جواهردهی، کیهان، ش۱۹۹۶۸، تیر۱۳۹۰.
  
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
 
{{چهارده معصوم علیهم السلام}}
 
  
 
{{شناختنامه امام سجاد (ع)}}
 
{{شناختنامه امام سجاد (ع)}}

نسخهٔ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۴

علی بن الحسین علیه السلام (۹۵-۳۸ ق) مشهور به «امام سجاد» و «امام زین‌العابدین»، فرزند امام حسین علیه السلام و چهارمین امام شیعیان می باشند. آن حضرت در محرم سال ۶۱ هجری قمری در جریان قیام امام حسین علیه السلام، در سرزمین کربلا حضور داشت اما به علت بیماری نتوانستند در پیکار شرکت کنند. پس از آن فاجعه دردناک، امامت به ایشان منتقل شد و آن حضرت به مدت ۳۴ سال پیشوای شیعیان بود. ایشان در محرم سال ۹۵ ه.ق به دست ولید بن عبدالملک به شهادت رسیدند. «صحیفه سجادیه» مهمترین اثری است که از امام سجاد به جا مانده است.

امام-سجاد.jpg
مقام امام چهارم
نام علی
القاب سجاد، زین العابدین
کنیه ابوالحسن و ابومحمد
پدر امام حسین علیه السلام
مادر شهربانو
زادروز ۵ شعبان سال ۳۸ قمری
زادگاه مدینه یا کوفه
مدت امامت ۳۴ سال
مدت عمر ۵۷ سال
تاریخ شهادت ۱۲ محرم سال ۹۵ قمری
علت شهادت مسمومیت توسط زهر
قاتل ولید بن عبدالملک لعنه‌الله
مدفن مدینه، بقیع


ولادت امام سجاد علیه‌السلام

به عقیده اکثر علمای شیعه، امام سجاد علیه السلام در روز پنچشنبه، پنجم شعبان سال ۳۸ هجری به دنیا آمده اند.[۱] هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه جمادی الاولی یا بیست و ششم جمادی الثانی سال ۳۸ هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است، اما به نظر اکثر علمای شیعه، همان تاریخ نخست صحیح است.

در مورد مکان تولد حضرت سجاد نیز عموم علمای شیعه، مدینه را مکان تولد ایشان می دانند.[۲] ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد آن حضرت را کوفه می داند و دلیل آن را تولد امام در ایام حکومت جدشان حضرت علی (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که امام حسین (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کرده‌اند.[۳]

مادر امام سجاد علیه السلام:

در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.[۴] اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.[۵]

نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق، مادر حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.[۶]

کنیه و القاب امام سجاد علیه‌السلام

کنیه مشهور امام سجاد علیه السلام «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه‏.[۷]

اما القاب شریف امام که بیانگر خصلتهاى نیکو و گویاى صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست چنین است:[۸]

  1. زین العابدین: این لقب را جدّ بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان مرحمت فرمودند و به دلیل عبادت فراوان ایشان بود که این لقب را به حضرت دادند و به قدرى به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسى به این لقب نامیده نشد، و حقّا که ایشان زینت هر عبادت‌‏کننده و باعث افتخار هر فرمانبر و مطیع خدا بودند.
  2. ذوالثّفنات‏: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثارى چون پینه‏ هاى زانوى شتر ظاهر می شد.امام باقر علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده ‏اش، آثارى برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را مى‏ برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»[۹]
  3. سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده‏ هاى فراوان ایشان بود.
  4. زکىّ: به آن حضرت لقب زکى دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدى را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.
  5. امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والاى این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیرى را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى‏ گردانم.»
  6. ابن الخیرتین‏.

در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد مى ‏شد، بیشتر لاغر و ضعیف مى‏ گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویى غم ها و مصیبت هاى عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود مى ‏آوردند و در خطوط چهره ‏ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء مى‏ درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در ماجرای حره که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بى ‏ارزش مى ‏دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیماى انبیاء را دارد.[۱۰]

امام سجاد علیه‌السلام و قیام کربلا

پس از آنکه مردم کوفه از امام حسین (علیه السلام) برای آمدن به این شهر دعوت کردند، امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب و خانواده خویش راهی کوفه شدند. در میان راه، امام سجاد(علیه السلام) گرفتار بیماری و تب شدید شدند به گونه ای که در روز عاشورا قادر به ایستادن بر روی پاهای خویش نبودند.

پیش از شهادت پدر

با وجود وخامت حال امام سجاد، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش حضرت زینب سلام الله علیها و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند و امام برای آخرین بار با سپاه عمر بن سعد اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنى؟» را سر دادند و گفتند «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ و آیا کسى هست که خداى یکتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما کمک کند؟ و آیا کسى هست که به خاطر خدا ما را یارى نماید؟» امام زین العابدین علیه السلام صداى استغاثه شورانگیز پدر بزرگوارشان را که شنیدند، از بستر بیمارى برخاستتند و با وجود بیمارى شدیدى که داشتتند به عصا تکیه داده تا به یارى پدرش بشتابدند. زمانی که امام حسین علیه السلام چشمشانشان به فرزند بیمارشان افتاد، فریاد برآوردند، «خواهرم ام کلثوم! مگذار پسرم به میدان بیاید، مبادا که زمین از نسل آل محمد (ص) خالى شود.» این بود که عمه ‏ایشان مبادرت کرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.

وقایع پس از شهادت پدر

پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون کمترین توجه بر این که در میان خیمه‏ ها بانوان و زنان خاندان نبوت و کودکان اهل بیت علیهم السلام هستند، به سمت خیام حرم حمله‏ ور شدند، و عده ای دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.

در بعضی از مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب سلام الله علیها نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند: «علیکن بالفرار: باید فرار کنید».[۱۱]

همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی زینب سلام الله علیها باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.

مطابق با نقلی شمر بن ذى الجوشن خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد، اما حضرت زینب سلام الله علیها چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمود: «او هرگز کشته نمى‌ ‏شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.

امام سجاد و دوران اسارت

عمر سعد پس از دفن اجساد سپاهیانش نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوى کوفه را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوى کوفه‏ حرکت دادند. نوشته اند هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود، و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند. [۱۲] جذلم بن بشیر مى‏ گوید: در سال (۶۱ هجرى) موقع آمدن على بن حسین از کربلا به کوفه، من وارد کوفه شدم، دیدم به همراه آن حضرت بانوانى هستند در حالى که سپاهیان یزید اطراف ایشان را گرفته‌‏اند و مردم کوفه براى تماشاى آنها از خانه‏‌ها بیرون شده‏‌اند و آنان بر شتران بى‏‌جهاز سوارند، زنان کوفه از مشاهده آن منظره به گریه درآمدند و ناله و شیون سر دادند، على بن حسین را دیدم که از رنج بیمارى لاغر شده در حالى که غل به گردن داشت و دستهاى مبارکش را به گردنش بسته بودند. و او با صداى ضعیفى مى ‏گوید: «اگر این مردم به حال ما گریه مى‏‌کنند و به خاطر ما نوحه‏‌سرایى مى‌‏نمایند پس چه کسى ما را کشته است؟!».[۱۳]

پس از مدتی توده ‏هاى مردم اطراف امام زین العابدین علیه السلام حلقه زدند. امام علیه السلام تصمیم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگى که مرتکب شده ‏و جنایتى که نسبت به خود و تمام امت اسلامى رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل خطبه ای در شهر کوفه بیان نمودند.

پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد (علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد کاخ عبیدالله بن زیاد شدند. در رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه اش حضرت زینب کبری سلام الله علیها، او از تصمیم خویش منصرف شد.

پس از آنکه امام سجاد علیه السلام و زنان اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چند روزی را در کوفه گذراندند، به دستور ابن زیاد، کاروان اسرا به همراه شمر بن ذی الجوشن راهی دمشق، پایتخت خلافت امویان شدند. ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام با سختی های طاقت فرسایی همراه بود. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام). پس از آنکه کاروان اسرا وارد شهر دمشق شدند، آنان را در خرابه ای از خرابه های شام اسکان دادند و فردای آن روز اهل بیت امام حسین علیه السلام را در مجلس یزید حاضر کردند. در آنجا نیز زنان اهل بیت و امام سجاد علیه السلام به دفاع از اسلام و قیام کربلا پرداختند. سپس امام زین العابدین علیه السلام در مسجد جامع اموی با بیان خطبه ای غرّا در میان مردم شام، یزید و امویان را رسوا نمودند.

پس از این رسوایی یزید، رویکرد رفتاری خویش را با اهل بیت پیامبر تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به مدینه بازگرداند.

دوران امامت امام سجاد علیه‌السلام

خلفای معاصر امام سجاد

امام زین العابدین علیه‌السلام پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین علیه‌السلام به مقام امامت نایل آمد و به مدت ۳۵ سال عهده‌دار مقام عظیم ولایت و امامت شیعیان بود. دوران امامت امام سجاد علیه السلام با زمامداران ذیل معاصر بود:

  1. یزید بن معاویه از بنی‌امیه؛
  2. معاویه بن یزید از بنی‌امیه؛
  3. عبدالله بن زبیر از زبیریان؛
  4. مروان بن حکم از بنی‌امیه؛
  5. عبدالملک بن مروان از بنی‌امیه؛
  6. ولید بن عبدالملک از بنی‌امیه.

سال های ابتدایی امامت حضرت زین العابدین علیه السلام، سال های پر التهابی در جهان اسلام بود. این سال ها که مصادف با ایام خلافت یزید تا سال های ابتدایی خلافت عبدالملک مروان بود، در مناطقی چون حجاز و عراق شورش های بسیاری به وقوع پیوست. به گونه ای که پس از مرگ یزید بن معاویه، حتی بین خود امویان نیز بر سر خلافت اختلاف افتاده بود.

با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتى از ناحیه امام، عواقب وخیمى داشت که طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینى - سیاسى که امام با استفاده از آن روزگار سیاسى خود را مى‏ گذراند، تقیه بود. سپرى که شیعیان در تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کرده‏ اند. اهل سنت به دلیل در اختیار داشتن حکومت، نیازى به تقیه نداشته و تنها براى متهم کردن شیعه، تقیه را از حوزه احکام فقهى مسلّم اسلامى خارج کردند. امام سجّاد علیه السّلام در روایتى فرمود: کسى که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گوید، همچون کسى است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده است؛ مگر آنکه در تقیه باشد. از امام پرسیدند: تقیه چیست؟ فرمود: ترسد از جبار ستم کار که تعجیل نماید در عقوبت او یا طغیان کند در تعذیب او.[۱۴]

امام سجّاد علیه السّلام واقعا در شرایط سختى زندگى مى ‏کردند و جز تقیه راه دیگرى نداشت. در روایتى آمده است که کسى بر امام وارد شد و پرسید: چگونه روزگار را مى‌‏گذرانید؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه ‏اى مى ‏گذرانیم که در میان قوم خویش همچون بنى اسرائیل در میان آل فرعون هستیم. فرزندان ما را مى‏ کشند و زنان را به کنیزى مى ‏بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سید ما، به دشمنان ما تقرب مى‏ جویند. اگر قریش با داشتن محمد صلّى اللّه علیه و آله بر سایر اعراب فخر مى‏ کند و اگر عربها به دلیل داشتن محمد صلّى اللّه علیه و آله بر عجم فخر مى ‏کنند و آنها نیز چنین فضیلتى را براى عربها و قریش پذیرفته‏ اند، ما اهل بیت مى‏ باید بر قریش برترى داشته و فخر کنیم؛ زیرا محمد صلّى اللّه علیه و آله از میان ما اهل بیت است. اما آنان حق ما را گرفته و هیچ حقى براى ما نمى ‏شناسند. اگر نمى‏ دانى روزگار چگونه مى ‏گذرد، این گونه مى ‏گذرد که گفتیم». ناقل حدیث مى‏ گوید: امام به گونه ‏اى سخن مى ‏گفت که مى‏ خواست کسانى که نزدیک بودند بشنوند.بیشتر دوران امامت امام سجاد علیه السلام مصادف با خلافت عبدالملک بن مروان و پسرش ولید بود. این ایام اوج قدرت امویان در جهان اسلام بود و اتخاذ هر سیاستی به جز تقیه توسط امام، برابر با نابودی شیعه بود.

امام سجاد و واقعه حره

مدتى بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان، شورش حرّه‏ را سامان دادند. این شورش به رهبرى عبدالله، فرزند حنظله، معروف به غسیل الملائکه بود که رنگ آن ضد اموى و علیه یزید و زندگى ضد اسلامى و غیر دینى او بود. امام سجاد علیه السّلام و دیگر هاشمیان موضع موافقى در این ماجرا نداشت. حتى هنگامى که مردم در آغاز امویان را از شهر بیرون راندند، امام از روى غیرت و مردانگى، همسر مروان بن حکم را نیز بنا به درخواست مروان پناه داد. زمانى نیز که مسلم بن عقبه، فرمانده سپاه اموی، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد و یکى از بزرگترین جنایات عصر اموى را مرتکب گردید، با على بن حسین علیه السّلام به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت. قبل از آمدن امام نزد مسلم، او به امام و اجدادش دشنام مى ‏داد. اما زمانى که امام وارد شد، او به آرامى با آن حضرت برخورد کرد. وقتى امام رفت، از مسلم درباره این برخوردش پرسش کردند و او گفت: ما کان ذلک لرأى منّى لقد مُلئ قلبى منه رُعبا. یعنى این برخورد دوم خواسته من نبود، اما قلب من از رعب و وحشت پر شد.

امام سجاد و توابین

رهبری قیام توابین را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهى تنى چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. به نظر مى‏ رسد رابطه سیاسى خاصى بین امام سجاد علیه السّلام و توابین وجود نداشته و آنچه بیشتر رنگ نهضت را شیعه نشان داد، شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه‏ هاى عاطفى آن است. یعنى توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن على علیه السلام و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه. در این حرکت نامى از محمد بن حنفیه نیز وجود ندارد.

امام سجاد و مختار

در مورد رابطه مختار و امام گزارش های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد. به دلایل مختلفى نمى ‏توان باور کرد که امام سجاد علیه السّلام درباره مختار فرموده باشد: «یکذب على الله و على رسوله؛ او بر خدا و بر رسولش دروغ می بندد». به ویژه این که وقتى مختار سر عبیدالله زیاد را براى آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزى اللّه المختار خیرا؛ خدا به مختار خیر دهد». و نیز آمده است که در آن هنگام «لم یبق من بنى هاشم أحد الّا قام بخطبة فى الثناء على المختار و جمیل القول فیه؛ یعنی از بنی هاشم کسی باقی نماند مگر اینکه خطبه ای خواند و مختار را ثنا گفته و در مورد او سخنان زیبا گفت.»

امام سجاد و شیعیان

پس از واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمى و کیفى و نیز موقعیت سیاسى و اعتقادى، قرار گرفتند. کوفه، که مرکز گرایش هاى شیعى بود، تبدیل به مرکزى جهت سرکوبى شیعه گردید. شیعیان واقعى امام حسین علیه السّلام، که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیارى هنوز در کوفه بودند، امّا تحت شرایط سختى که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند. زندگى امام سجاد علیه السّلام در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعى کوفه را از امام گرفته بود. در چنین شرایطى که تصور نابودى اساس تشیع وجود داشت، امام سجّاد علیه السّلام مى‏ بایست کار را از صفر شروع کند و مردم را به سمت اهل بیت بکشاند. امام در این راه موفقیت زیادى کسب کرد. امام سجاد علیه السّلام در طول سى و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکى از سخت‏ ترین دورانهاى حیات خویش عبور داد. دورانى که جز سرکوبى شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنى ندارد.

انحراف برخی شیعیان در زمان امام

یکی از انحرافات شیعه زمانى شروع گردید که مختار از محمد بن حنفیه خواست تا او را تأیید کند و مورد حمایت قرار دهد. محمد بن حنفیه چنین کرد؛ امّا نه به صورت رسمى. بر پایه منابع شیعه، محمد بن حنفیه فرد منحرفى نبوده و امامت امام سجّاد علیه السّلام را پذیرفته بود. با این حال این گونه شایع گردید که در میان شیعه عراق، امامت محمد بن حنفیه پذیرفته شده است. گرچه این مسأله محرز نیست، اما بعدها که فرقه ‏اى به نام کیسانیه شهرت یافت، داستان را از زمان مختار آغاز کردند. با رسوخ بعضى از مبانى عقاید غلات در میان برخى از شیعیان کوفه، بعدها مختار نیز در معرض اتهام قرار گرفت و این گونه شایع گردید که مختار در پیدایش غلات سهم بسزایى داشته است.

اما در این که امام سجّاد علیه السّلام علیه غلات موضع‌گیرى کرده است، شواهدى وجود دارد که این به معناى وجود انحراف در میان شیعیان عراق بود، که امام را وادار مى ‏کرد تا از موضعگیرى و برقرارى رابطه مستقیم و حمایت کامل از آنها خوددارى کند. امام سجّاد علیه السّلام خطاب به گروهى از اهل عراق فرمودند: «أحبّونا حبّ الإسلام فما زال حبّکم لنا حتّى صار شینا علینا؛ ما را بر اساس محبت به اسلام دوست بدارید زیرا نحوه محبت شما به ما باعث شد به ما عیب گیرند.»[۱۵] ابو خالد کابلى نیز مى‏‌گوید: از امام سجاد علیه السّلام شنیدم که مى‏ فرمود: یهود و نصارا، عزیز و عیسى را آن قدر دوست داشتند تا مطالب آنچنانى در باره آنان گفتند، چنان که: کسانى از شیعیان ما، تا آن اندازه در دوستى ما افراط مى‏ کنند که نظیر سخنان یهود و نصارا را درباره عزیر و عیسى علیهما السّلام درباره ما مى ‏گویند. نه آنها از ما هستند و نه ما از آنها هستیم.[۱۶]

تربیت شیعیان و اصحاب جدید

حسین بن عبد الوهّاب مى‏ گوید: «امامت در عصر امام سجّاد علیه السّلام پوشیده و مخفى بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان که از آن حضرت پیروى مى ‏کردند.» گروهى از عوامل خطرناک دستگاه جور، امام علیه السلام را احاطه کرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بیان اصول و فروع حق و حقیقت مى‏ شدند، مگر به گروه اندکى از خواص و شیعیان اظهار مى ‏فرمود. کشّى در شرح حال سعید بن مسیب نقل مى‏ کند که فضل بن شاذان گفت: «در زمان على بن حسین علیه السلام در آغاز کار جز پنج تن: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیى بن ام طویل و ابو خالدکابلی کسى نبود و تنها این پنج نفر معتقد به امامت بودند و جز اینها کسى بر این عقیده نبود».

به هر حال، امام موفق به بقاى شیعه و حتى گسترش آن گردید. روش فقهى آن حضرت، نقل احادیث پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از طریق امام على علیه السّلام بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقى مى‏ کردند. بدین صورت شیعه اولین قدم هاى فقهى خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت؛ گرچه بخش اعظم این کار به زمانى پس از آن موکول گردید. امام سجاد علیه السّلام در وقت گفتن اذان، جمله «حى على خیر العمل» را در آن مى ‏آوردند. وقتى ایشان مورد اعتراض قرار گرفت، فرمودند: «هو الاذان الأوّل، اذان نخستین به این صورت بود».

اضافه بر آن، برکنارى از انحرافات عراق موجب حفظ مبانى اعتقادى اصیل شیعه در برابر انحرافات گردید. على رغم تلاشهاى مهم امام، که البتّه موجب‏ بقاى شیعه گردید، مدینه به خاطر کج‏روی هایى که از صدر اسلام در آن نهاده شده و علیه شیعه تحریک شده بود، جاى مناسبى براى رشد شیعه نبود و امام سجاد علیه السّلام خود مى‌فرمود که دوستداران واقعى آنها در مکه و مدینه به بیست نفر نمى‏ رسد. در حالى که در عراق افراد بیشترى وجود داشتند که به آنها علاقه‏ مند بودند. شیخ الطائفه، تعداد اصحاب امام سجاد علیه السّلام را یکصد و هفتاد و سه نفر دانسته است.[۱۷] که این نشان دهنده تربیت شیعیان در طول این سال ها توسط امام سجاد (علیه السلام) می باشد.

امام سجاد علیه السلام و بردگان

از تلاشهاى امام، که هم جنبه دینى داشت و هم سیاسى، توجه به قشرى بود که بویژه از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهاى اجتماعى بوده و از محرومترین طبقات جامعه اسلامى در قرون اولیه به شمار مى‌‏رفتند. بردگان و کنیزکان، اعم از ایرانى، رومى، مصرى و سودانى، متحمل سخت‏‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌هاى شدیدى قرار مى‏‌گرفتند. امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین - صلوات الله علیهما- که با برخورد اسلامى خویش بخشى از موالى عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعى این قشر را بالا برد. امام در حالى که نیازى به بردگان نداشت، آنها را مى‏ خرید. این خریدن تنها براى آزاد کردن آنها بود. گفته‏ اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیتى از امام مى‏ دیدند، خود را در معرض او مى ‏نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد علیه السّلام در هر ماه و روز و سالى به آزادى آنها مى ‏پرداخت؛ به طورى که در شهر مدینه عده زیادى، همچون یک لشکر از موالى آزاد شده، از زن و مرد، به چشم مى‏ خورد که همگى از موالى امام بودند. امام سجاد در پایان هر ماه رمضان بیست نفر از آنها را آزاد مى ‏کرد و هیچ برده ‏اى را بیش از یک سال نگه نمى‏ داشت و حتى پس از آزادى اموالى هم در اختیار آنها مى‏‌گذاشت. در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد علیه السّلام و شخصیت عظیم علمى و اخلاقى و تقوایى حضرت آشنا مى ‏شدند و طبیعى بود که در قلوب بسیارى از آنها علاقه‏‌اى نسبت به امام سجاد علیه السّلام و جریانات شیعى به وجود آید.

آثار بجا مانده از امام سجاد علیه‌السلام

«صحیفه سجادیه» که محققین، اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت و زبور آل محمد نهاده اند، مشتمل بر ۵۴ دعا از آن حضرت است. دعای بیستم صحیفه مشهور به دعای مکارم الاخلاق و دعای چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت علیهم السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحیفه سجّادیه، یکی از نمادهای عرفانی و زاییده اندیشه های معرفت شناسی امام سجّاد علیه السلام است.

هنگامى که جامعه دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبى و دنیازدگى بر آن غلبه و فساد سیاسى و اخلاقى و اجتماعى آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسى هیچ روزنه‏‌اى براى تنفس وجود نداشت، امام سجّاد علیه السّلام توانست از دعا براى بیان بخشى از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرّکى در جامعه براى توجه به معرفت و عبادت و بندگى خداوند ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلى در این دعاها، همان معرفت و عبادت بوده، اما با توجه به تعابیرى که وجود دارد، مى‏ توان گفت که مردم مى‏ توانستند از لابلاى این تعبیرات با مفاهیم سیاسى مورد نظر امام سجاد علیه السّلام آشنا شوند. دعاهاى مزبور نه تنها در میان شیعیان، بلکه در میان اهل سنت نیز وجود داشت.[۱۸] و این حاکى از آن است که دعاهاى امام سجاد علیه السّلام در جامعه آن روز نفوذ کرده است. در میان ائمه شیعه، امام سجّاد علیه السّلام بیشتر از همه به ارائه این‌گونه دعاها شهرت دارد.

برخی دیگر از آثار آن حضرت عبارت است از:

  1. مناسک حج: یکی دیگر از کتب حضرت سجاد است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کرده اند.
  2. رساله حقوق: از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است.
  3. الجامع فی الفقه: عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت است که ابوحمزه ثمالی نقل کرده است.
  4. صحیفة الزهد: کتاب دیگری است که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است.
  5. کتاب حدیث: کتاب دیگری که توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.

شهادت امام سجاد علیه‌السلام

قبر امام سجاد علیه السلام در محل قبور ائمه بقیع علیهم السلام در قبرستان بقیع

مورخین درباره قاتل امام زین العابدین علیه السّلام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید بن عبدالملک، و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود مسموم شد؛ اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.

روز شهادت امام سجاد علیه السّلام نیز ۱۸، ۲۲ و ۲۵ ماه محرم نقل شده که روز ۲۵ از شهرت بیشتری برخوردار است.[۱۹]

آن حضرت در قبرستان بقیع در کنار قبر مطهر عمویش امام حسن علیه‌السلام به خاک سپرده شد.[۲۰]

پانویس

  1. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱،ص:۵۳
  2. مسند الإمام السجاد(ع)،ج‏۱،ص:۵-۸
  3. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱،ص:۵۳
  4. مسند الإمام السجاد(ع)، العطاردی ،ج‏۱،ص:۱۷۲-۱۷۹
  5. رجوع کنید: کتاب شاهدخت والا گُهر شهربانو
  6. عیون اخبار الرضا،ج۲، ص۱۲۸.
  7. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ،ج‏۱، ص۵۶
  8. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، ج‏۱، ص۵۷-۶۱
  9. وسائل الشّیعه:ج ۴ ص ۹۷۷
  10. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، ج‏۱، ص۶۴
  11. سوگنامه آل محمد، ص ۳۷۸
  12. زندگانی علی بن الحسین، ص ۲۹
  13. تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام ، ج‏۱، ص۲۴۶
  14. حلیة الاولیاء، ج ۳، ص ۴۰
  15. بحرانی، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام، ج۴، ص۳۰۱.
  16. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۲۵، ص۲۸۸.
  17. رجال طوسی، ص ۸۱-۱۰۲
  18. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج ۱۱، ص ۱۹۲، ج ۶، صص ۱۸۶- ۱۷۸، ج ۵، ص ۱۱۳
  19. امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت، سید امیرحسین کامرانی راد، سایت راسخون [۱]
  20. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج‏۲، ص ۱۳۸

منابع

  • بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، باقر شریف قرشى، مترجم محمدرضا عطائى‏، ناشر: آستان قدس رضوى،۱۳۷۲ ش‏.
  • حیات فکرى و سیاسى ائمه، رسول جعفریان‏، ناشر: انصاریان‏، قم،۱۳۸۱ ش.
  • ‏مسند الإمام السجاد أبى محمد على بن الحسین علیهما السلام‏، عزیز الله عطاردى، ناشر: عطارد،تهران‏،۱۳۷۹ ش‏.
  • امام سجاد علیه السلام؛ سرچشمه ی کمالات انسانی، محمد محمدی اشتهاردی، قدس، مهر، ۱۳۸۲.
  • پیشوایان هدایت "حضرت امام سجاد علیه السلام"، سید منذر حکیم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل البیت، تهران، ۱۳۸۴.
  • دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، شهید سعید محبی، ۱۳۸۳.
  • مکارم اخلاق در سیره ی امام سجاد علیه السلام، علی جواهردهی، کیهان، ش۱۹۹۶۸، تیر۱۳۹۰.
چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی