مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

امام حسین علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پروژه2: سنجش کیفی)
سطر ۲۷: سطر ۲۷:
  
 
==کنيه و لقب و نقش انگشتري==
 
==کنيه و لقب و نقش انگشتري==
کنيه آن حضرت را ابو عبد الله و مشهور ترین لقب آن حضرت سید الشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشيد، الوفي، الطيب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِيُّ لِلَّهِ، الشَّارِي نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه‏ نوشته اند.<ref>خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، البلاغ - بيروت، 1419 ق ، ص201</ref>
+
کنيه آن حضرت ابو عبد الله و مشهور ترین لقب آن حضرت سید الشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشيد، الوفي، الطيب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِيُّ لِلَّهِ، الشَّارِي نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه‏ نوشته اند.<ref>خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، البلاغ - بيروت، 1419 ق ، ص201</ref>
  
در کتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري آن حضرت، لکل اجل کتاب آمده، اما در کتاب وافي و غير آن که از [[امام صادق علیه‌السلام]] نقل گرديده، حسبي الله، و از امام رضا علیه‌السلام (ان الله بالغ امره) ذکر شده است و چنين به نظر مي رسد که براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي که بدانها اشاره شد وجود داشته است.<ref>[http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=3957 امين، سيد محسن؛ سيره معصومان، ج 4.]</ref>
+
در کتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري آن حضرت، "لکل اجل کتاب" آمده، اما در کتاب وافي و غير آن که از [[امام صادق علیه‌السلام]] نقل گرديده، "حسبي الله"، و از امام رضا علیه‌السلام "ان الله بالغ امره" ذکر شده است و چنين به نظر مي رسد که براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي که بدانها اشاره شد وجود داشته است.<ref>[http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=3957 امين، سيد محسن؛ سيره معصومان، ج 4.]</ref>
  
 
==امام حسين علیه السلام در زمان پيامبر (ص)==
 
==امام حسين علیه السلام در زمان پيامبر (ص)==
امام حسین علیه السلام 6 سال و چند ماه از عمر خویش را در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گذراند. از این دوران زندگی ایشان در منابع تاریخی  بیش از هر چیز اظهار محبت پیامبر(ص) به ایشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است که رسول گرامی اسلام بارها  حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه می فشرد وآنان را می بوييد و می بوسيد.<ref>ذخائر العقبي، ص 122.</ref>
+
امام حسین علیه السلام 6 سال و چند ماه از عمر خویش را در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گذراند. از این دوره زندگی ایشان، در منابع تاریخی  بیش از هر چیز اظهار محبت پیامبر(ص) به ایشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است که رسول گرامی اسلام بارها  حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه می فشرد وآنان را می بوييد و می بوسيد.<ref>ذخائر العقبي، ص 122.</ref>
  
 
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». <ref>مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 -ايشان مي نويسد: «اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسين امامان قاما أوقعدا».</ref>  
 
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». <ref>مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 -ايشان مي نويسد: «اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسين امامان قاما أوقعدا».</ref>  
سطر ۳۸: سطر ۳۸:
 
در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.<ref>مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 - طبقات کبری، ابن سعد، ج6، ص 405 - سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 282 </ref>
 
در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.<ref>مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 - طبقات کبری، ابن سعد، ج6، ص 405 - سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 282 </ref>
  
مطابق با روایات شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت در موارد متعددی شهادت آن حضرت را پیشگویی نمودند به خاطر آنچه بر ایشان خواهد رفت گریستند.<ref>طبقات کبری، ابن سعد، مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص417 تا 419 - مثير الأحزان‏، ابن نما حلى، قم: مدرسه امام مهدى‏ (ع)، 1406 ق، ص 16 تا 22‏</ref>
+
مطابق با روایات شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت در موارد متعددی شهادت آن حضرت را پیشگویی نمودند و به خاطر آنچه بر ایشان خواهد رفت گریستند.<ref>طبقات کبری، ابن سعد، مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص417 تا 419 - مثير الأحزان‏، ابن نما حلى، قم: مدرسه امام مهدى‏ (ع)، 1406 ق، ص 16 تا 22‏</ref>
  
 
امام حسین علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:
 
امام حسین علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:
سطر ۵۲: سطر ۵۲:
  
 
=== مطالبه فدک از ابوبکر===
 
=== مطالبه فدک از ابوبکر===
از جمله وقایعی که حسین (ع) در دوره خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه]] (13-11 ه.ق) در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را می گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا (س) برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه (س) است. به گونه ای که خلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد.<ref>روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان، ص3</ref>  
+
از جمله وقایعی که حسین (ع) در دوره خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه]] (11-13 ه.ق) در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را می گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا (س) برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه (س) است. به گونه ای که خلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد.<ref>فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص3</ref>  
  
 
=== اعتراض به عمر بن خطاب===  
 
=== اعتراض به عمر بن خطاب===  
طبرسی احتجاج کوبنده آن حضرت را با [[عمر بن خطاب]] بیان می کند در حالی که عمر بر منبر بود. در این احتجاج امام حسین علیه السلام به عمر خطاب می کند که از منبر پدرم رسول خدا پایین بیا و در ضمن پرسش و پاسخی که بین عمر و آن حضرت رد و بدل می شود آن حضرت حقانیت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه رفیع آنان در نزد خدا و رسولش را برای همگان تبیین می نماید.<ref>طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضى، 1403 ق‏، ج‏2، ص 292</ref>  
+
طبرسی احتجاج کوبنده آن حضرت را با [[عمر بن خطاب]] بیان می کند در حالی که عمر بر منبر بود. در این احتجاج امام حسین علیه السلام به عمر خطاب می کند که از منبر پدرم رسول خدا پایین بیا و در ضمن پرسش و پاسخی که بین عمر و آن حضرت رد و بدل می شود، آن حضرت حقانیت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه رفیع آنان در نزد خدا و رسولش را برای همگان تبیین می نماید.<ref>طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضى، 1403 ق‏، ج‏2، ص 292</ref>  
  
 
در برخی از منابع اهل سنت خطاب امام حسین علیه السلام به عمر که گفت از منبر پدرم پایین بیا! نقل شده است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲. - طبقات ابن سعد،  مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص 408 </ref>  
 
در برخی از منابع اهل سنت خطاب امام حسین علیه السلام به عمر که گفت از منبر پدرم پایین بیا! نقل شده است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲. - طبقات ابن سعد،  مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص 408 </ref>  
سطر ۶۲: سطر ۶۲:
  
 
=== مخالفت با روش عثمان===
 
=== مخالفت با روش عثمان===
امام حسین (ع) که در دوران خلافت [[عثمان بن عفان]] (35-23 ه.ق) دوران جوانی را می گذراند، در همراهی با پدر و برادرش، هیچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذیرفت. بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، [[ابوذر غفاری]] یکی از صحابه پیامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه حسن و حسین علیهما السلام و [[عمار]] و [[عقیل]] به بدرقه ابوذر رفتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، ابوذر را اهل دین و تبعید کنندگان او را اهل دنیا خواند<ref>شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج‏8، ص 254</ref>
+
امام حسین (ع) که در دوران خلافت [[عثمان بن عفان]] (23-35 ه.ق) دوران جوانی را می گذراند، در همراهی با پدر و برادرش، هیچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذیرفت. بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، [[ابوذر غفاری]] یکی از صحابه پیامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه حسن و حسین علیهما السلام و [[عمار]] و [[عقیل]] به بدرقه ابوذر رفتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، ابوذر را اهل دین و تبعید کنندگان او را اهل دنیا خواند<ref>شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج‏8، ص 254</ref>
  
 
در ماه های پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانه خلیفه را محاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهی از میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند.<ref>روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان.ص3</ref>
 
در ماه های پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانه خلیفه را محاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهی از میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند.<ref>روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان.ص3</ref>
سطر ۷۰: سطر ۷۰:
  
 
==حسین (ع) در دوره امامت امام حسن علیه السلام==
 
==حسین (ع) در دوره امامت امام حسن علیه السلام==
پس از شهادت حضرت علی (ع) در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجری قمری، بنا به وصیت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ایشان حسن (ع) به عنوان خلیفه بیعت کردند. حسین (ع) در طول دوران کوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت برادر بزرگوارش، پیوسته در کنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حرکت امام حسن (ع) برای جمع آوری سپاه به منظور مقابله با معاویه، امام حسین (ع) همراه برادر بود و پس از آنکه امام مجتبی مجبور به صلح با معاویه شد، با برادرش حسین (ع) در این مورد به مشورت پرداخت.<ref>روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان.ص6</ref>
+
پس از شهادت حضرت علی (ع) در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجری قمری، بنا به وصیت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ایشان حسن (ع) به عنوان خلیفه بیعت کردند. حسین (ع) در طول دوران کوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت امام حسن علیه السلام، پیوسته در کنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حرکت امام حسن (ع) برای جمع آوری سپاه به منظور مقابله با معاویه، امام حسین (ع) همراه برادر بود و پس از آنکه امام مجتبی مجبور به صلح با معاویه شد، با برادرش حسین (ع) در این مورد به مشورت پرداخت.<ref>فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص6</ref>
  
 
==دوران امامت امام حسین علیه السلام ==
 
==دوران امامت امام حسین علیه السلام ==
  
امام حسین علیه السلام به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام به [[امامت]] رسید.<ref>[[كافي]] 461/1 و 462</ref> امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی [[معاویه]] بود و از آن جا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد. اما در عین حال رفتار او با معاویه عزت مدارانه و مقتدرانه بود. در نامه ای که آن حضرت آن را در پاسخ نامه تقریبا متعلقانه و ریاکارانه معاویه نوشت به شدت او را مورد انتقاد قرار داده است و با یاد آوری جنایت او در کشتن یاران و شیعیان امام علی علیه السلام همچون حجر بن عدی و عمر بن حمق و دوری او از اسلام او را بزرگترین فتنه اسلام و امت محمد (ص) دانست.<ref>[[نامه امام حسین علیه السلام و معاويه]]</ref>
+
امام حسین علیه السلام به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام به [[امامت]] رسید.<ref>کلینی، [[كافي]]، ج1، ص461 و 462</ref> امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی [[معاویه]] بود و از آن جا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد. اما در عین حال رفتار او با معاویه عزت مدارانه و مقتدرانه بود. در نامه‌ای که آن حضرت آن را در پاسخ نامه تقریبا متملقانه و ریاکارانه معاویه نوشت به شدت او را مورد انتقاد قرار داده است و با یاد آوری جنایت او در کشتن یاران و شیعیان امام علی علیه السلام همچون حجر بن عدی و عمر بن حمق و دوری او از اسلام، او را بزرگترین فتنه اسلام و امت محمد (ص) دانست.<ref>[[نامه امام حسین علیه السلام و معاويه]]</ref>
  
ابن ابی الحدید روایت نموده است که میان حضرت امام حسین بن علی علیهماالسلام و ولید بن عتبه اموی که از سوی معاویه در مدینه حکومت داشت نزاعی درگرفت، و مورد نزاع مالی بود که متعلق به امام حسین علیه السلام بود و ولید آن را به زور غصب کرده بود. امام علیه السلام در مقابل این اقدام ولید را به دادخواهی بر اساس پیمان حلف الفضول و جنگ تهدید نمود و او ناچار شد مال امام را بازگرداند. ابن ابی الحدید همچنین از قول زبیر نقل می کند که همانند این داستان بین آن حضرت و معاویه رخ داد و معاویه ناچار شد پول زمین آن حضرت را که غصب نموده بود بپردازد. <ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج15، ص 226 تا 228</ref>
+
ابن ابی الحدید روایت نموده است که میان حسین بن علی علیهماالسلام و [[ولید بن عتبه]] اموی که از سوی معاویه در مدینه حکومت داشت نزاعی درگرفت، و مورد نزاع مالی بود که متعلق به امام حسین علیه السلام بود و ولید آن را به زور غصب کرده بود. امام علیه السلام در مقابل این اقدام ولید را به دادخواهی بر اساس پیمان [[حلف الفضول]] و جنگ تهدید نمود و او ناچار شد مال امام را بازگرداند. ابن ابی الحدید همچنین از قول زبیر نقل می کند که همانند این داستان بین آن حضرت و معاویه رخ داد و معاویه ناچار شد پول زمین آن حضرت را که غصب نموده بود بپردازد. <ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج15، ص 226 تا 228</ref>
  
در سال 59 هجری معاویه بر خلاف مفاد صلحنامه<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰-۲۹۱</ref> که در آن حق تعیین جانشین از او صلب شده بود، تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد.<ref>[[مروج الذهب]] 36/3 و 37</ref>
+
در سال 59 هجری معاویه بر خلاف مفاد صلحنامه<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰-۲۹۱</ref> که در آن حق تعیین جانشین از او صلب شده بود، تصمیم گرفت پسرش [[یزید]] را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد.<ref>[[مروج الذهب]] 36/3 و 37</ref>
  
 
ابن سعد در طبقات می‌نویسد: حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد. وی می‌افزاید: با [[مرگ]] معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامه‌ای به حاکم [[مدینه]] نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد.<ref>تراثنا، ش 164/10</ref>
 
ابن سعد در طبقات می‌نویسد: حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد. وی می‌افزاید: با [[مرگ]] معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامه‌ای به حاکم [[مدینه]] نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد.<ref>تراثنا، ش 164/10</ref>
  
چون حاکم [[مدینه]] از امام حسین علیه‌السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت: ما خاندان [[نبوت]] و معدن رسالتیم و یزید فاسق می‌گسار و آدم کش است و مثل من با مثل او بیعت نکنند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و...
+
چون حاکم [[مدینه]] از امام حسین علیه‌السلام بیعت خواست آن حضرت در پاسخ گفت: ما خاندان [[نبوت]] و معدن رسالتیم و یزید فاسق می‌گسار و آدم کش است و مثل من با مثل او بیعت نکنند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و...
  
 
[[پرونده:Emam hossien karballa.jpg|270px|thumb|left|مرقد امام حسین علیه السلام در کربلا]]
 
[[پرونده:Emam hossien karballa.jpg|270px|thumb|left|مرقد امام حسین علیه السلام در کربلا]]
 
مسعودی می‌نویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه می‌داشت و می‌گساری می‌کرد. و در ایام وی غنا در [[مکه]] و [[مدینه]] رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا می‌گساری می‌کردند. و درباره رفتار او با رعیت می‌گوید: [[فرعون]] در کار رعیت از او عادلتر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصفتر بود.<ref>مروج الذهب 77/3 و 78</ref>   
 
مسعودی می‌نویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه می‌داشت و می‌گساری می‌کرد. و در ایام وی غنا در [[مکه]] و [[مدینه]] رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا می‌گساری می‌کردند. و درباره رفتار او با رعیت می‌گوید: [[فرعون]] در کار رعیت از او عادلتر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصفتر بود.<ref>مروج الذهب 77/3 و 78</ref>   
  
امام حسین علیه‌السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر [[رجب]] از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد.<ref>الارشاد /201</ref>  
+
به گفته شیخ مفید، امام حسین علیه‌السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر [[رجب]] از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد.<ref>الارشاد /201</ref>  
  
 
آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش [[محمد بن حنفیه]] چنین بیان فرمود: حقیقت آن که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده‌ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله. اراده دارم [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و... امام حسین علیه السلام در شب جمعه سوم ماه [[شعبان]] به مکه معظمه وارد گردید. <ref>الارشاد/ 202</ref>  
 
آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش [[محمد بن حنفیه]] چنین بیان فرمود: حقیقت آن که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده‌ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله. اراده دارم [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و... امام حسین علیه السلام در شب جمعه سوم ماه [[شعبان]] به مکه معظمه وارد گردید. <ref>الارشاد/ 202</ref>  
سطر ۹۵: سطر ۹۵:
 
امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به درخواست‌های مردم کوفه [[مسلم بن عقیل]] را در نیمه ماه مبارک [[رمضان]] به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آن چه نوشته‌اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.<ref>[[مروج الذهب]] 64/3</ref>  
 
امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به درخواست‌های مردم کوفه [[مسلم بن عقیل]] را در نیمه ماه مبارک [[رمضان]] به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آن چه نوشته‌اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.<ref>[[مروج الذهب]] 64/3</ref>  
  
مسلم به روز پنجم [[شوال]] وارد کوفه شد<ref>وقايع الأيام، شیخ عباس قمی، ص 69</ref> و مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند و به قولی 18000 نفر با او بیعت کردند.<ref>الإرشاد، شیخ مفید، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق‏، ج‏2، ص 41</ref> وی این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل [[نعمان بن بشیر]] حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه‌السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارد.
+
مسلم به روز پنجم [[شوال]] وارد کوفه شد<ref>وقايع الأيام، شیخ عباس قمی، ص 69</ref> و مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند و به قولی 18000 نفر با او بیعت کردند.<ref>الإرشاد، شیخ مفید، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق‏، ج‏2، ص 41</ref> وی این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل [[نعمان بن بشیر]] حاکم کوفه را عزل و به جای او [[عبیدالله بن زیاد]] را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه‌السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارند.
  
 
===واقعه عاشورا===
 
===واقعه عاشورا===
 
چون امام علیه‌السلام از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم [[ذی الحجه]] از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت.<ref>الارشاد/ 218</ref>
 
چون امام علیه‌السلام از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم [[ذی الحجه]] از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت.<ref>الارشاد/ 218</ref>
  
ابن عباس بعد از واقعه [[کربلا]] در نامه اش به یزید می نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند.<ref>[[تاريخ يعقوبي]] 221/1 و 222</ref>   
+
[[ابن عباس]] بعد از واقعه [[کربلا]] در نامه‌اش به یزید می‌نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به [[کوفه]] راندی و ترسان و نگران از [[مکه]] بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند.<ref>[[تاريخ يعقوبي]] 221/1 و 222</ref>   
  
عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی [[حر بن یزید ریاحی]] برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم [[محرم]] سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد.<ref>[[تاريخ طبري]] 310/4</ref>  
+
عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی [[حر بن یزید ریاحی]] برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه [[قادسیه]] گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام [[شراف]] با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم [[محرم]] سال 61 هجری به ناحیه [[نینوا]] وارد شد.<ref>[[تاريخ طبري]] 310/4</ref>  
  
در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.
+
در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام [[کربلا]] متوقف کرد. فردای آن روز [[عمر بن سعد]] فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.
  
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و [[توبه]] کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد. عمر بن سعد سه روز مانده به عاشورا پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. <ref>تاريخ طبري 311/4 و 312</ref> و روز نهم محرم ([[تاسوعا]]) امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.
+
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و [[توبه]] کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. <ref>تاريخ طبري 311/4 و 312</ref> و روز نهم محرم ([[تاسوعا]]) امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.
  
 
عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را دید برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. <ref>تاريخ طبري 314/4</ref>  
 
عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را دید برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. <ref>تاريخ طبري 314/4</ref>  

نسخهٔ ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۳

ابوعبدالله حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام ملقب به سید الشهداء، فرزند دوم امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام سوم شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن علیه السلام در سال 50 هجری قمری به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سالهای پایانی حکومت معاویه اولین حاکم بنی امیه بود، و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال 60 هجری پس از مرگ پدرش علی رغم مفاد صلحنامه او با امام حسن علیه السلام، بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به آن حضرت خیانت نمودند و در پی آن ایشان به همراه تعدادی از بستگان و یاران همراهش در دهم محرم سال 61 هجری قمری در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسیدند. شیعیان به همین مناسبت ماه محرم را به اقامه عزا برای آن حضرت و یارانشان می پردازند.

امام-حسین.jpg
مقام امام سوم
نام حسین
القاب سید الشهداء
کنیه ابو عبدالله
پدر امام علی علیه السلام
مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
زادروز سوم شعبان سال چهارم هجری قمری
زادگاه مدینه
مدت امامت 11سال
مدت عمر 57 سال
تاریخ شهادت روز عاشورای سال 61 هجری قمری در کربلا
علت شهادت خیانت کوفیان
قاتل شمر لعنه الله
مدفن کربلا


ولادت امام حسین علیه السلام

اکثر منابع ولادت امام حسین علیه السلام را در سال چهارم هجری در شهر مدینه و در اوایل ماه شعبان ذکر نموده اند و در این بین، برخی منابع روز سوم[۱] و برخی پنجم شعبان[۲] را به عنوان تاریخ دقیق ولادت تعیین نموده اند.

برای تفصیل رجوع شود به: ولادت امام حسین علیه السلام

کنيه و لقب و نقش انگشتري

کنيه آن حضرت ابو عبد الله و مشهور ترین لقب آن حضرت سید الشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشيد، الوفي، الطيب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِيُّ لِلَّهِ، الشَّارِي نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه‏ نوشته اند.[۳]

در کتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري آن حضرت، "لکل اجل کتاب" آمده، اما در کتاب وافي و غير آن که از امام صادق علیه‌السلام نقل گرديده، "حسبي الله"، و از امام رضا علیه‌السلام "ان الله بالغ امره" ذکر شده است و چنين به نظر مي رسد که براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي که بدانها اشاره شد وجود داشته است.[۴]

امام حسين علیه السلام در زمان پيامبر (ص)

امام حسین علیه السلام 6 سال و چند ماه از عمر خویش را در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گذراند. از این دوره زندگی ایشان، در منابع تاریخی بیش از هر چیز اظهار محبت پیامبر(ص) به ایشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است که رسول گرامی اسلام بارها حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه می فشرد وآنان را می بوييد و می بوسيد.[۵]

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». [۶]

در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.[۷]

مطابق با روایات شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت در موارد متعددی شهادت آن حضرت را پیشگویی نمودند و به خاطر آنچه بر ایشان خواهد رفت گریستند.[۸]

امام حسین علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:

1. به همراه امام حسن علیه السلام در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله علیها با عنوان "نسائنا" و امام علی علیه السلام به عنوان "انفسنا"

2. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر

3. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع)

امام حسین (ع) در عصر امامت امام علی علیه السلام

امام حسین علیه السلام هنگام وفات پیامبر اکرم (ص) 6 سال داشت و در زمان شهادت امام علی علیه السلام در سال 40 هجری 36 سال از عمر او می گذشت. بیشتر این سالها (25 سال) در دوران خلفای سه گانه سپری شد و حسین علیه السلام در این سالها شاهد وقایعی چون شهادت مادرش حضرت زهرا (س) و منع پدر از حق خلافت و حکومت اسلامی بود. گزارشهای رسیده از زندگی امام حسین علیه السلام در این دوران اندک و منحصر در چند مورد زیر است:

مطالبه فدک از ابوبکر

از جمله وقایعی که حسین (ع) در دوره خلافت ابوبکر بن ابی قحافه (11-13 ه.ق) در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را می گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا (س) برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه (س) است. به گونه ای که خلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد.[۹]

اعتراض به عمر بن خطاب

طبرسی احتجاج کوبنده آن حضرت را با عمر بن خطاب بیان می کند در حالی که عمر بر منبر بود. در این احتجاج امام حسین علیه السلام به عمر خطاب می کند که از منبر پدرم رسول خدا پایین بیا و در ضمن پرسش و پاسخی که بین عمر و آن حضرت رد و بدل می شود، آن حضرت حقانیت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه رفیع آنان در نزد خدا و رسولش را برای همگان تبیین می نماید.[۱۰]

در برخی از منابع اهل سنت خطاب امام حسین علیه السلام به عمر که گفت از منبر پدرم پایین بیا! نقل شده است.[۱۱]

در برخی دیگر از منابع این جریان به عنوان گفتگوی بین آن حضرت و ابوبکر ذکر شده است.[۱۲] و یا به عنوان گفتگوی بین امام حسن علیه السلام و ابوبکر آمده است.[۱۳]

مخالفت با روش عثمان

امام حسین (ع) که در دوران خلافت عثمان بن عفان (23-35 ه.ق) دوران جوانی را می گذراند، در همراهی با پدر و برادرش، هیچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذیرفت. بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، ابوذر غفاری یکی از صحابه پیامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه حسن و حسین علیهما السلام و عمار و عقیل به بدرقه ابوذر رفتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، ابوذر را اهل دین و تبعید کنندگان او را اهل دنیا خواند[۱۴]

در ماه های پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانه خلیفه را محاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهی از میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند.[۱۵]

امام حسین در دوران خلافت امام علی علیه السلام

حسین علیه السلام پس از آنکه پدرش به خلافت رسید و جنگهای جمل و صفین و نهروان به وقوع پیوست جزو لشگریان پدرش بود و در جنگهای مزبور شرکت داشت [۱۶]

حسین (ع) در دوره امامت امام حسن علیه السلام

پس از شهادت حضرت علی (ع) در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجری قمری، بنا به وصیت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ایشان حسن (ع) به عنوان خلیفه بیعت کردند. حسین (ع) در طول دوران کوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت امام حسن علیه السلام، پیوسته در کنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حرکت امام حسن (ع) برای جمع آوری سپاه به منظور مقابله با معاویه، امام حسین (ع) همراه برادر بود و پس از آنکه امام مجتبی مجبور به صلح با معاویه شد، با برادرش حسین (ع) در این مورد به مشورت پرداخت.[۱۷]

دوران امامت امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام به امامت رسید.[۱۸] امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آن جا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد. اما در عین حال رفتار او با معاویه عزت مدارانه و مقتدرانه بود. در نامه‌ای که آن حضرت آن را در پاسخ نامه تقریبا متملقانه و ریاکارانه معاویه نوشت به شدت او را مورد انتقاد قرار داده است و با یاد آوری جنایت او در کشتن یاران و شیعیان امام علی علیه السلام همچون حجر بن عدی و عمر بن حمق و دوری او از اسلام، او را بزرگترین فتنه اسلام و امت محمد (ص) دانست.[۱۹]

ابن ابی الحدید روایت نموده است که میان حسین بن علی علیهماالسلام و ولید بن عتبه اموی که از سوی معاویه در مدینه حکومت داشت نزاعی درگرفت، و مورد نزاع مالی بود که متعلق به امام حسین علیه السلام بود و ولید آن را به زور غصب کرده بود. امام علیه السلام در مقابل این اقدام ولید را به دادخواهی بر اساس پیمان حلف الفضول و جنگ تهدید نمود و او ناچار شد مال امام را بازگرداند. ابن ابی الحدید همچنین از قول زبیر نقل می کند که همانند این داستان بین آن حضرت و معاویه رخ داد و معاویه ناچار شد پول زمین آن حضرت را که غصب نموده بود بپردازد. [۲۰]

در سال 59 هجری معاویه بر خلاف مفاد صلحنامه[۲۱] که در آن حق تعیین جانشین از او صلب شده بود، تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد.[۲۲]

ابن سعد در طبقات می‌نویسد: حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد. وی می‌افزاید: با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد.[۲۳]

چون حاکم مدینه از امام حسین علیه‌السلام بیعت خواست آن حضرت در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم و یزید فاسق می‌گسار و آدم کش است و مثل من با مثل او بیعت نکنند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و...

مرقد امام حسین علیه السلام در کربلا

مسعودی می‌نویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه می‌داشت و می‌گساری می‌کرد. و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا می‌گساری می‌کردند. و درباره رفتار او با رعیت می‌گوید: فرعون در کار رعیت از او عادلتر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصفتر بود.[۲۴]

به گفته شیخ مفید، امام حسین علیه‌السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد.[۲۵]

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود: حقیقت آن که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده‌ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله. اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و... امام حسین علیه السلام در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید. [۲۶]

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه‌السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه‌های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه‌السلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده‌ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی‌شویم.[۲۷]

امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به درخواست‌های مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آن چه نوشته‌اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.[۲۸]

مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد[۲۹] و مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند و به قولی 18000 نفر با او بیعت کردند.[۳۰] وی این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه‌السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارند.

واقعه عاشورا

چون امام علیه‌السلام از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت.[۳۱]

ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه‌اش به یزید می‌نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند.[۳۲]

عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد.[۳۳]

در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.

شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. [۳۴] و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.

عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را دید برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. [۳۵]

در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین علیه السلام را بین 72 تا 154 نفر گزارش نموده اند. [۳۶]

در آغاز جنگ اصحاب امام حسین علیه السلام همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهماالسلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی علیهماالسلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت.

پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین علیه السلام که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین علیه السلام امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند)امام حسین علیه السلام در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یکتنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید[۳۷]

حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند. [۳۸]

اولاد امام حسین علیه السلام

برای امام حسین علیه السلام شش[۳۹] یا نه[۴۰] یا ده[۴۱] فرزند از مادران مختلف شمرده اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیرخوار (علی اصغر) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه السلام پیشوای چهارم شیعیان گردید.

اسامی فرزندان آن حضرت به اين ترتيب است:

  1. علي اکبر؛ که در کربلا به شهادت رسيد.مادرش، ليلي، دختر ابي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي نام داشت.
  2. علی اصفر؛ امام زين العابدين، که مادرش به نام شاهزنان يا ملکة النساء دختر کسري يزدگرد پادشاه ايران بود.به گفته شيخ مفيد، علي اکبر زين العابدين بوده و علي اصغر در کربلا به شهادت رسيده است.اما روايت اول که مي گويد علي اکبر به شهادت رسيده مشهورتر است. از ميان فرزندان پسری امام حسين علیه‌السلام، نسل آن حضرت از امام زین العابدین علیه السلام باقي مانده است.
  3. محمد.
  4. جعفر که در حيات پدرش از دنيا رفت، و فرزندي از خود برجاي نگذاشت. مادرش از قبيله قضاعيه بود.
  5. عبد الله شير خوار که در دامان پدر خود به وسيله تير به شهادت رسيد.
  6. سکينة، که نام مادر او و مادر عبد الله، رباب، دختر امرئ القيس بن عدي بن اوس بن جابر بن کعب بن عليم که از قبيله کلبيه معديه بوده است.
  7. فاطمه، که مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبد الله از قبيله تيميه بود.
  8. زينب.[۴۲]

نمونه هایی از سخن و سیره امام حسین علیه السلام

  • کسی که خداوند را آنطور که شایسته اوست عبادت کند خداوند بیش از آنچه آرزو و کفایت اوست به او می دهد[۴۳]
  • در مدّت عمر، در حفظ سلامت تن بكوشيد.[۴۴]
  • چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد.[۴۵]
  • روایت شده است که روز عاشورا يك اثرى به پشت مبارك امام حسين عليه السّلام مشاهده شد، وقتى از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام راجع به آن اثر جويا شدند فرمود: آن اثر آن كيسه‏هاى غذائى است كه بدوش ميگرفت و براى بيوه زنان و يتيمان و بى‏نوايان مي برد.[۴۶]

پانویس

  1. مصباح المتهجد، شیخ طوسی دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏، 1409 ق‏، ج2، ص690 - وقایع الایام، شیخ عباس قمی
  2. بحار الانوار، ج43، ص237
  3. خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، البلاغ - بيروت، 1419 ق ، ص201
  4. امين، سيد محسن؛ سيره معصومان، ج 4.
  5. ذخائر العقبي، ص 122.
  6. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 -ايشان مي نويسد: «اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسين امامان قاما أوقعدا».
  7. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌3، ص394 - طبقات کبری، ابن سعد، ج6، ص 405 - سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 282
  8. طبقات کبری، ابن سعد، مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص417 تا 419 - مثير الأحزان‏، ابن نما حلى، قم: مدرسه امام مهدى‏ (ع)، 1406 ق، ص 16 تا 22‏
  9. فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص3
  10. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضى، 1403 ق‏، ج‏2، ص 292
  11. بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲. - طبقات ابن سعد، مكتبة الخانجي، 1421 ق، ج6، ص 408
  12. الجعفريات( الأشعثيات)، ابن اشعث، محمد بن محمد، تهران‏:نینوا، بى تا، ص212‏
  13. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج‏6، ص 42
  14. شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج‏8، ص 254
  15. روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان.ص3
  16. حسین کیست؟، فضل الله کمپانی، صفحه 32
  17. فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص6
  18. کلینی، كافي، ج1، ص461 و 462
  19. نامه امام حسین علیه السلام و معاويه
  20. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج15، ص 226 تا 228
  21. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰-۲۹۱
  22. مروج الذهب 36/3 و 37
  23. تراثنا، ش 164/10
  24. مروج الذهب 77/3 و 78
  25. الارشاد /201
  26. الارشاد/ 202
  27. مروج الذهب 64/3
  28. مروج الذهب 64/3
  29. وقايع الأيام، شیخ عباس قمی، ص 69
  30. الإرشاد، شیخ مفید، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق‏، ج‏2، ص 41
  31. الارشاد/ 218
  32. تاريخ يعقوبي 221/1 و 222
  33. تاريخ طبري 310/4
  34. تاريخ طبري 311/4 و 312
  35. تاريخ طبري 314/4
  36. جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص 276
  37. ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص 101 تا 112
  38. تاريخ طبري 245/4
  39. ارشاد / 253
  40. تاريخ اهل البيت / 102
  41. كشف الغمه 250/2
  42. امين، سيد محسن؛ سيره معصومان، ج 4.
  43. موسوعه کلمات امام حسین «علیه السلام»، ص 748، ح906
  44. تحف العقول، ص 239
  45. جلاءالعيون، ج 2، ص 205
  46. زندگانى حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام ( ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)، ص201

پیوندهای مرتبط


11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها


چهارده معصوم علیهم السلام
اسامی

حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها

امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه

مفاهیم وابسته
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
آیات و احادیث مرتبط
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی