التفسیر الکاشف (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ تفسير كاشف (کتاب) را به تفسیر کاشف (کتاب) منتقل کرد)
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
  
 
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39179/تفسير-الكاشف تفسير الكاشف]
 
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39179/تفسير-الكاشف تفسير الكاشف]
}}
+
}}کتاب '''«التفسير الكاشف»''' تألیف [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] (م، 1400 ق)
 +
 
 
==مؤلف==
 
==مؤلف==
  
محمدجواد مغنیه.(م 1400 ق)
+
شیخ [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] (م، 1400 ق)، از نویسندگان متعهد و متفكر [[شیعه|شیعى]] معاصر و از علمای مبارز [[لبنان]] است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع تعیین شد و سپس به سمت مستشار دادگاه عالى و بعد از آن به عنوان نایب رئیس آن دادگاه انتخاب گردید. پس از مدتى ریاست آن دادگاه به وى پیشنهاد شد؛ ولى او نپذیرفت و از كار كناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین كتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد.
  
==زندگی‌نامه و اظهارنظرها==
+
علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، كلامى و فقهى، دو [[تفسیر قرآن]] نیز نگاشته است: یكى، تفسیر كوتاه در حاشیه قرآن به نام [[التفسير المبين (کتاب)|التفسیر المبین]] و دیگرى، '''التفسیر الكاشف'''. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: [[فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)|فى ظلال نهج البلاغه]]، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام جعفرصادق علیه‌السلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام، معالم الفلسفة الاسلامیه.
  
علامه محمدجواد مغنیه از نویسندگان متعهد و متفكر شیعى معاصر است كه افزون بر كتاب‌هاى مختلف اجتماعى، سیاسى، كلامى و فقهى، دو تفسیر [[قرآن]] نیز نگاشته است: یكى، تفسیر كوتاه در حاشیه قرآن به نام مبین و دیگرى، تفسیر كاشف.  
+
==محتوا و روش تفسير==
 +
 +
علامه مغنیه درباره [[تفسير قرآن]] معتقد است كه مفسر، كارى بس دشوار را انجام مى‌دهد زيرا در صدد كشف اراده الهى از وراى الفاظ قرآنى است، اما تفسير او در واقع كشف اراده الهى از زاويه فهم و تصور خود اوست، به مانند [[فقیه|فقيه]] كه استنباط او از احكام بر اساس اطلاعات و واقعيت موجود الفاظ روايات و قرائن است، ممكن است، به اصل آن نرسد و در آن مخطأ باشد ولى در هر صورت بر عمليات فكرى و عملى خود مأجور خواهد بود.
  
وى در لبنان به عنوان قاضى شرع تعیین شد و سپس به سمت مستشار دادگاه عالى و بعد از آن به عنوان نایب رئیس آن دادگاه انتخاب گردید. پس از مدتى ریاست آن دادگاه به وى پیشنهاد شد؛ ولى او نپذیرفت و از كار كناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین كتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد.
+
مفسر در مقدمه کتاب محورهاى اساسى [[روشهای تفسیری قرآن|روش تفسیری]] خود را اين چنين ترسيم مى‌نمايد:
  
==تألیفات==
+
1- [[تفسیر ادبی|روش ادبى]] و اعجاز بيانى و... نخواهم داشت. روش تفسير من روش اقناعى است، اقناع مخاطب به اينكه [[دين]] با جميع اصول و فروعش و ساير تعاليمش، خير انسان و كرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. كسيكه از اين مسير منحرف شود از حقايق دين و راه حيات مستقيم به دور شده است. هدفم رساندن و رسيدن به اين راه و شرح روان و بسيط و واضح كه مخاطب، آن را به راحتى با هر سطحى بفهمد. و متعرض مطالب ديگر تفسير نيز شده‌ام، بحثهايى نظير [[جبر]] و اختيار، هدايت و ضلالت، [[عصمت]]، لغت و اعراب را مطرح نموده‌ام، اما [[علم بدیع|علم بديع]] و بيان را به خاطر [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|كشاف زمخشرى]] و [[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحيط]] ابو حيان، متعرض نشده‌ام.
  
تفسیر الكاشف، تفسیر المبین، شبهات الملحدین والاجابه عنها، الشیعه فى المیزان، عقلیات السلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام جعفرصادق علیه‌السلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفه الاخلاق فى الاسلام، فى ضلال نهج البلاغه، معالم الفلسفة، الاسلامیه، هذى هى الوهابیه.
+
2- از [[اسرائیلیات|اسرائيليات]] پرهيز كرده‌ام، [[شأن نزول]] را اكثر متعرض نشدم و خود را مشغول بيان تناسب بين آيات ننمودم زيرا قرآن به تدريج نازل شده است، قرآن كتاب فنى نيست بلكه كتاب وعظ و هدايت خواهد بود.
  
== روش كلى تفسير ==
+
3- در تفسير و بيان مراد از [[آیه|آيات]] به [[سنت|سنت پيامبر]] (ص) تكيه كرده‌ام، در صورت نبودن [[حدیث|حديثى]] از [[پیامبر اسلام|پيامبر]] (ص) به ظاهر آيه و [[سیاق آیات|سياق]] آن تكيه كرده‌ام.
 
ايشان در مقدمه خود محورهاى اساسى روش خود را اينچنين ترسيم مى‌نمايد:
 
  
1- روش ادبى و اعجاز بيانى و... نخواهم داشت. روش تفسير من روش اقناعى است، اقناع مخاطب به اينكه دين با جميع اصول و فروعش و ساير تعاليمش، خير انسان و كرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. كسيكه از اين مسير منحرف شود از حقايق دين و راه حيات مستقيم به دور شده است. هدفم رساندن و رسيدن به اين راه و شرح روان و بسيط و واضح كه مخاطب، آن را به راحتى با هر سطحى بفهمد. و متعرض مطالب ديگر تفسير نيز شده‌ام، بحثهايى نظير جبر و اختيار، هدايت و ضلالت، عصمت- لغت و اعراب را مطرح نموده‌ام، اما علم بديع و بيان را به خاطر كشاف زمخشرى و البحر المحيط ابو حيان، متعرض نشده‌ام.
+
4- اگر آيه دومى در معناى آيه اول بيايد و واضح‌تر از آن باشد، هر دو را با هم تفسير نموده‌ام. اگر ظاهر لفظ با حكم بديهى [[عقل]] معارض شود، لفظ را بر وجهى كه با آن حكم هماهنگ شود، تفسير نمودم.
 +
اگر ظاهر لفظ با [[اجماع]] مسلمين در همه عصرها تعارض داشته باشد، ظاهر لفظ را مطابق حكم مجمع عليه تبيين كردم.
  
2- از اسرائيليات پرهيز كرده‌ام، شأن نزول را اكثر متعرض نشدم و خود را مشغول بيان تناسب بين آيات ننمودم زيرا قرآن به تدريج نازل شده است، قرآن كتاب فنى نيست بلكه كتاب وعظ و هدايت خواهد بود.
+
5- در اقوال مفسرين حجت قاطع نديدم، و آنها را به عنوان مرجح آورده‌ام، اقوال آنها راه را براى تفهيم و تفهم معانى آيه سهل می نمايد.
  
3- در تفسير آيات و بيان مراد از آيه به سنت پيامبر( ص) تكيه كرده‌ام، در صورت نبودن حديثى از سنت پيامبر( ص) به ظاهر آيه و سياق آن تكيه كرده‌ام 4- اگر آيه دومى در معناى آيه اول بيايد و واضح‌تر از آن باشد، هر دو را با هم تفسير نموده‌ام. اگر ظاهر لفظ با حكم بديهى عقل معارض شود، لفظ را بر وجهى كه با آن حكم هماهنگ شود، تفسير نمودم.
+
مى‌توان گفت «تفسير الكاشف»، سبكى جديد دارد و با نيازهاى جامعه اسلامى در عصر كنونى متناسب است و بخوبى از عهده انجام اين رسالت بر آمده و مفاهيم [[قرآن]] را با بيانى موجز و متناسب با مقتضيات زمان و با عباراتى زيبا و محكم و دلايلى متين و معقول بيان كرده است، بدون اينكه از دست آوردهاى مفسران گذشته و معاصر غفلت ورزد.
اگر ظاهر لفظ با اجماع مسلمين در همه عصرها تعارض داشته باشد، ظاهر لفظ را مطابق حكم مجمع عليه تبيين كردم، مانند« اذا تدانيتم...» و استجاب كتابت دين.
 
  
5- در اقوال مفسرين حجت قاطع نديدم، و آنها را به عنوان مرجح آورده‌ام، اقوال آنها راه را براى تفهيم و تفهم معانى آيه سهل مینمايد.
+
مفسر سه عنوان مشترك اللغة، الاعراب و المعنى را در همه آيات، مطرح مى‌نمايد. در شيوه ورود و خروج به مطالب، تفسير را با [[استعاذه]] آغاز مى‌كند و آن را تبيين مى‌نمايد. در ابتداى [[سوره|سوره‌ها]] به نزول [[سوره های مکی و مدنی|مكى يا مدنى]] بودن، اسماء آنها اشاره دارد، سپس به مقاطع آيات مى‌پردازد. وجهه ادبى الفاظ و مقاطع را با استفاده از آيات ديگر بيان مى‌دارد. هنگام توضيح آيات از روايات كمك مى‌گيرد و به اختلاف قرائت اشاره دارد.
  
بنابر اين مى‌توان گفت تفسير الكاشف، سبكى جديد دارد و با نيازهاى جامعه اسلامى در عصر كنونى متناسب است و بخوبى از عهده انجام اين رسالت بر آمده و مفاهيم قرآن را با بيانى موجز و متناسب با مقتضيات زمان و با عباراتى زيبا و محكم و دلايلى متين و معقول بيان كرده است، بدون اينكه از دست آوردهاى مفسران گذشته و معاصر غفلت ورزد.
+
بدليل هدف اقناعى بودن براى نسل حاضر، سؤال و جوابهاى مطرح شده در عصر جديد را بيان مى‌كند، مانند رابطه قرآن با علم و مى‌نويسد: كه قرآن كتاب بيان علم نيست بلكه كتاب هدايت و اخلاق و شريعت است و اشاره‌هاى علمى را بدين منظور داشته است و نسبت به [[تفسیر علمی - تجربی|تفسير علمى]] و تطبيق آيات بر فرضيه‌هاى علمى معترض است. از همين باب كلام فلاسفه جديد مانند ژان پل سارتر را در ج 1 ص 34 نقل و بحث مى‌كند.
  
در شيوه ورود و خروج به مطالب، تفسير را با استعاذه آغاز مى‌كند و آن را تبيين مى‌نمايد. در ابتداى سوره‌ها به نزول مكى يا مدنى بودن، اسماء آنها اشاره دارد، سپس به مقاطع آيات مى‌پردازد. وجهه ادبى الفاظ و مقاطع را با استفاده از آيات ديگر بيان مى‌دارد. هنگام توضيح آيات از روايات كمك مى‌گيرد و به اختلاف قرائت اشاره دارد.
+
بحث طرق معرفت انسان و ديدگاه طبيعيون در خلقت (ص 43 ج 1)، نسبيت فهم قرآن (ج 1 ص 41)، تصادفى بودن هستى (ج 1 ص 45) و ديگر بحثهاى اعتقادى را خوب بررسى مى‌كند مانند، [[توحيد]]، [[نبوت]] (ج 1 ص 59)، [[معجزات]] (ج 1 ص 66)، [[اعجاز قرآن]] (ج 1 ص 65)، عصمت (ذيل آيات 35-38 بقره). و به مشكلات فكرى مانند جبر و اختيار، [[شفاعت]]، رؤية خدا مى‌پردازد.
  
بدليل هدف، اقناعى بودن براى نسل حاضر، سؤال و جوابهاى مطرح شده در عصر جديد را بيان مى‌كند، مانند رابطه قرآن با علم و مى‌نويسد: كه قرآن كتاب بيان علم نيست بلكه كتاب هدايت و اخلاق و شريعت است و اشاره‌هاى علمى را بدين منظور داشته است و نسبت به تفسير علمى و تطبيق آيات بر فرضيه‌هاى علمى معترض است. از همين باب كلام فلاسفه جديد مانند ژان پل سارتر را در ج 1 ص 34 نقل و بحث مى‌كند.
+
بحثهاى موضوعى را كوتاه مطرح مى‌نمايد، مانند الهدى و الضلال ذيل آيات 26- 27 [[سوره بقره]].
 +
پيامهاى آيات را بعنوان «درس بليغ» در برخى مقاطع عنوان مى‌دارد، مانند ذيل آيه 30- 32 بقره. قرآن و سياسة الحرب را در ذيل آيات 32 تا 38 [[سوره محمد]] متعرض مى‌شود.
  
بحث طرق معرفت انسان و ديدگاه طبيعيون در خلقت ص 43 ج 1، نسبيت فهم قرآن ج 1 ص 41، تصادفى بودن هستى ج 1 ص 45 و ديگر بحثهاى اعتقادى را خوب بررسى مى‌كند مانند، توحيد، نبوت( ج 1 ص 59)، معجزات( ج 1 ص 66)، اعجاز قرآن( ج 1 ص 65)، عصمت( ج 1 ص 86 ذيل آيه 35- 38 بقره). و به مشكلات فكرى مانند جبر و اختيار، شفاعت، رؤية خدا مى‌پردازد.
+
بدليل محيط جغرافيايى و فكرى مفسر كه در ارتباط مستمر با [[اهل کتاب|اهل كتاب]] بوده، در جاى جاى تفسير به آنها و عقايد و كتابهايشان اشاراتى دارد. از قبيل اشاره به [[انجیل|اناجيل]] اربعه در ذيل‌ آیه {{متن قرآن|«يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ»}} در سوره بقره. اشاره‌اى مختصر نيز به بحثهاى تاريخى مانند تاريخ [[يهود]] ذيل آيات 40-46 بقره تحت عنوان «محمد و يهود المدينه» دارد. تحريف [[تورات]] و [[انجيل]] را در ذيل آيات 1 تا 6 [[سوره صف]] مطرح مى‌دارد.
  
بحثهاى موضوعى را كوتاه مطرح مى‌نمايد، مانند الهدى و الضلال ج 1 ص 70 ذيل آيات 26- 27 بقره.
+
به عقايد مختلف اشاره دارد و به نقل و نقد برخى معتقدات آنها مى‌پردازد، مانند [[تصوف|صوفيه]] ذيل آيه 282- 283 بقره. در بحثهاى علوم قرآنى نيز به تناسب مجال، وارد مى‌شود مانند بحث [[نسخ]] ذيل آيات 106-107 بقره.
پيامهاى آيات را بعنوان« درس بليغ» در برخى مقاطع عنوان مى‌دارد، مانند ج 1 ص 81 ذيل آيه 30- 32 بقره. قرآن و سياسة الحرب را در ج 7 ص 78 ذيل آيات 32 تا 38 سوره محمد متعرض مى‌شود.
 
بدليل محيط جغرافيايى و فكرى مفسر كه در ارتباط مستمر با اهل كتاب بوده، در جاى جاى تفسير به آنها و عقايد و كتابهايشان اشاراتى دارد. از قبيل اشاره به اناجيل اربعه در ج 1 ص 48 و 49 ذيل‌ {{متن قرآن|«يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ»}} در سوره بقره. اشاره‌اى مختصر نيز به بحثهاى تاريخى مانند تاريخ يهود ذيل آيات 40- 46 بقره ص 91 ج 1 تحت عنوان« محمد و يهود المدينه»، دارد. تحريف 1- تورات و انجيل را در ج 7 ص 314 ذيل آيات 1 تا 6 صف مطرح مى‌دارد.
 
  
به عقايد مختلف اشاره دارد و به نقل و نقد برخى معتقدات آنها مى‌پردازد، مانند صوفيه ج 1 ص 450 ذيل آيه 282- 283 بقره. 7 در بحثهاى علوم قرآنى نيز به تناسب مجال، وارد مى‌شود مانند بحث نسخ ذيل آيه 106 و 107 بقره ج 1 ص 168.
+
به اقوال مفسرين اهتمام مى‌ورزد و از تفاسير مختلف نقل قول مى‌نمايد، از جمله از صاحب [[تفسیر المنار (کتاب)|المنار]]، [[محمد عبده|شيخ محمد عبده]] كه در برخى امور به نقد آنان نيز مى‌پردازد. از [[مجمع البيان]] و [[التفسیر الکبیر (کتاب)|مفاتيح الغیب]] فخر رازى، استفاده مى‌نمايد. گاهى به طور كلى به عناوين تفاسير اشاره دارد.
  
به اقوال مفسرين اهتمام مى‌ورزد و از تفاسير مختلف نقل قول مى‌نمايد، از جمله از صاحب المنار و شيخ محمد عبده كه در برخى امور به نقد آنان نيز مى‌پردازد. از مجمع البيان، مفاتيح العتيب فخر رازى، استفاده مى‌نمايد. گاهى به طور كلى به عناوين تفاسير اشاره دارد.
+
روايات منقوله از [[اهل بيت]] (ع) از طريق محدثين [[شيعه]] را مورد توجه قرار مى‌دهد، اما مصدر آنان را ذكر نمى‌كند و با تعابير «نقل عنه»، «و فى الحديث»، «نقل مجمع البيان» و امثال آن، يادآور روايات مى‌شود.
  
روايات منقوله از اهل بيت( ع) از طريق محدثين شيعه را مورد توجه قرار مى‌دهد، اما مصدر آنان را ذكر نمى‌كند و با تعابير« نقل عنه»،« و فى الحديث»،« نقل مجمع البيان» و امثال آن، يادآور روايات مى‌شود.
+
[[آیات الاحکام|آيات احكام]] را نيز مورد توجه قرار داده، برخى [[احکام شرعی|احكام]] فقهى را متعرض مى‌شود مانند احكام [[مسجد|مساجد]] ذيل آيه 114 بقره، التجاء الجانى الى الحرم ذيل آیات 125-126 بقره، كه ضمن آن به طور مختصر به اقوال [[اهل سنت]] نيز مى‌پردازد. بحث تقليد و اجتهاد را ذيل آيه 165- 170 بقره به طور نسبتا مفصل مطرح مى‌نمايد. در مواردى كه ذهن مخاطبين را به خود مشغول كرده باشد تفصيل بيشترى مى‌دهند، مانند زن و مرد در شريعت اسلامى، ج 1 ص 341.
  
آيات احكام را نيز مورد توجه قرار داده، برخى احكام فقهى را متعرض مى‌شود مانند احكام مساجد ذيل آيه 114 بقره، التجاء الجانى الى الحرم ج 1 ص 200 ذيل 125- 126 بقره، كه ضمن آن به طور مختصر به اقوال اهل سنت نيز مى‌پردازد. بحث تقليد و اجتهاد را ذيل آيه 165- 170 بقره ج 1 ص 256 به بعد به طور نسبتا مفصل مطرح مى‌نمايد. در مواردى كه ذهن مخاطبين را به خود مشغول كرده باشد تفصيل بيشترى مى‌دهند، مانند زن و مرد در شريعت اسلامى، ج 1 ص 341.
+
==نسخه شناسى‌==
 
 
در پايان مى‌توان گفت: ايشان سه عنوان مشترك اللغة، الاعراب و المعنى را در همه آيات، مطرح مى‌نمايد. يادآورى مى‌شود كه درباره تفسير قرآن معتقدند كه مفسر، كارى بس دشوار را انجام مى‌دهد زيرا در صدد كشف اراده الهى از وراى الفاظ قرآنى است، اما تفسير او در واقع كشف اراده الهى از زاويه فهم و تصور خود اوست، به مانند فقيه كه استنباط او از احكام بر اساس اطلاعات و واقعيت موجود الفاظ روايات و قرائن است، ممكن است، به اصل آن نرسد و در آن مخطأ باشد ولى در هر صورت بر عمليات فكرى و عملى خود مأجور خواهد بود.
 
 
 
== نسخه شناسى‌ ==
 
  
 
تفسير الكاشف از تاريخ تأليف خود( 1390 ه 1970 م) بارها توسط انتشارات مختلف در بيروت و ايران به چاپ رسيده است. دارالعلم للملايين بيروت در 7 مجلد در سال 1981 ميلادى چاپ دوم آن را ارائه داد.
 
تفسير الكاشف از تاريخ تأليف خود( 1390 ه 1970 م) بارها توسط انتشارات مختلف در بيروت و ايران به چاپ رسيده است. دارالعلم للملايين بيروت در 7 مجلد در سال 1981 ميلادى چاپ دوم آن را ارائه داد.
سطر ۷۹: سطر ۷۵:
 
شابك جلد اول: 7- 086- 465- 964« نام كامل مؤسسه ناشر دارالكتب العربى- مكتبة الصدر»
 
شابك جلد اول: 7- 086- 465- 964« نام كامل مؤسسه ناشر دارالكتب العربى- مكتبة الصدر»
  
== منابع مقاله‌ ==
+
==منابع==
  
1- مجلدات هفتگانه الكاشف و مقدمه مفسر
+
*محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
2- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش خرمشاهى ج 2 ص 2125
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
3- طبقات مفسران شيعه ج 5 ص 72 عقيقى بخشايشى‌
 
4- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى ص 568
 
  
==منابع==
 
*محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
 
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی
 
==متن کتاب تفسير الكاشف==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39179/تفسير-الكاشف تفسير الكاشف]
 
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر]]
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}

نسخهٔ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲

تفسیر الکاشف.jpg
نویسنده محمدجواد مغنیه‌
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد 7

تفسير الكاشف

کتاب «التفسير الكاشف» تألیف محمدجواد مغنیه (م، 1400 ق)

مؤلف

شیخ محمدجواد مغنیه (م، 1400 ق)، از نویسندگان متعهد و متفكر شیعى معاصر و از علمای مبارز لبنان است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع تعیین شد و سپس به سمت مستشار دادگاه عالى و بعد از آن به عنوان نایب رئیس آن دادگاه انتخاب گردید. پس از مدتى ریاست آن دادگاه به وى پیشنهاد شد؛ ولى او نپذیرفت و از كار كناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین كتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد.

علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، كلامى و فقهى، دو تفسیر قرآن نیز نگاشته است: یكى، تفسیر كوتاه در حاشیه قرآن به نام التفسیر المبین و دیگرى، التفسیر الكاشف. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: فى ظلال نهج البلاغه، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام جعفرصادق علیه‌السلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام، معالم الفلسفة الاسلامیه.

محتوا و روش تفسير

علامه مغنیه درباره تفسير قرآن معتقد است كه مفسر، كارى بس دشوار را انجام مى‌دهد زيرا در صدد كشف اراده الهى از وراى الفاظ قرآنى است، اما تفسير او در واقع كشف اراده الهى از زاويه فهم و تصور خود اوست، به مانند فقيه كه استنباط او از احكام بر اساس اطلاعات و واقعيت موجود الفاظ روايات و قرائن است، ممكن است، به اصل آن نرسد و در آن مخطأ باشد ولى در هر صورت بر عمليات فكرى و عملى خود مأجور خواهد بود.

مفسر در مقدمه کتاب محورهاى اساسى روش تفسیری خود را اين چنين ترسيم مى‌نمايد:

1- روش ادبى و اعجاز بيانى و... نخواهم داشت. روش تفسير من روش اقناعى است، اقناع مخاطب به اينكه دين با جميع اصول و فروعش و ساير تعاليمش، خير انسان و كرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. كسيكه از اين مسير منحرف شود از حقايق دين و راه حيات مستقيم به دور شده است. هدفم رساندن و رسيدن به اين راه و شرح روان و بسيط و واضح كه مخاطب، آن را به راحتى با هر سطحى بفهمد. و متعرض مطالب ديگر تفسير نيز شده‌ام، بحثهايى نظير جبر و اختيار، هدايت و ضلالت، عصمت، لغت و اعراب را مطرح نموده‌ام، اما علم بديع و بيان را به خاطر كشاف زمخشرى و البحر المحيط ابو حيان، متعرض نشده‌ام.

2- از اسرائيليات پرهيز كرده‌ام، شأن نزول را اكثر متعرض نشدم و خود را مشغول بيان تناسب بين آيات ننمودم زيرا قرآن به تدريج نازل شده است، قرآن كتاب فنى نيست بلكه كتاب وعظ و هدايت خواهد بود.

3- در تفسير و بيان مراد از آيات به سنت پيامبر (ص) تكيه كرده‌ام، در صورت نبودن حديثى از پيامبر (ص) به ظاهر آيه و سياق آن تكيه كرده‌ام.

4- اگر آيه دومى در معناى آيه اول بيايد و واضح‌تر از آن باشد، هر دو را با هم تفسير نموده‌ام. اگر ظاهر لفظ با حكم بديهى عقل معارض شود، لفظ را بر وجهى كه با آن حكم هماهنگ شود، تفسير نمودم. اگر ظاهر لفظ با اجماع مسلمين در همه عصرها تعارض داشته باشد، ظاهر لفظ را مطابق حكم مجمع عليه تبيين كردم.

5- در اقوال مفسرين حجت قاطع نديدم، و آنها را به عنوان مرجح آورده‌ام، اقوال آنها راه را براى تفهيم و تفهم معانى آيه سهل می نمايد.

مى‌توان گفت «تفسير الكاشف»، سبكى جديد دارد و با نيازهاى جامعه اسلامى در عصر كنونى متناسب است و بخوبى از عهده انجام اين رسالت بر آمده و مفاهيم قرآن را با بيانى موجز و متناسب با مقتضيات زمان و با عباراتى زيبا و محكم و دلايلى متين و معقول بيان كرده است، بدون اينكه از دست آوردهاى مفسران گذشته و معاصر غفلت ورزد.

مفسر سه عنوان مشترك اللغة، الاعراب و المعنى را در همه آيات، مطرح مى‌نمايد. در شيوه ورود و خروج به مطالب، تفسير را با استعاذه آغاز مى‌كند و آن را تبيين مى‌نمايد. در ابتداى سوره‌ها به نزول مكى يا مدنى بودن، اسماء آنها اشاره دارد، سپس به مقاطع آيات مى‌پردازد. وجهه ادبى الفاظ و مقاطع را با استفاده از آيات ديگر بيان مى‌دارد. هنگام توضيح آيات از روايات كمك مى‌گيرد و به اختلاف قرائت اشاره دارد.

بدليل هدف اقناعى بودن براى نسل حاضر، سؤال و جوابهاى مطرح شده در عصر جديد را بيان مى‌كند، مانند رابطه قرآن با علم و مى‌نويسد: كه قرآن كتاب بيان علم نيست بلكه كتاب هدايت و اخلاق و شريعت است و اشاره‌هاى علمى را بدين منظور داشته است و نسبت به تفسير علمى و تطبيق آيات بر فرضيه‌هاى علمى معترض است. از همين باب كلام فلاسفه جديد مانند ژان پل سارتر را در ج 1 ص 34 نقل و بحث مى‌كند.

بحث طرق معرفت انسان و ديدگاه طبيعيون در خلقت (ص 43 ج 1)، نسبيت فهم قرآن (ج 1 ص 41)، تصادفى بودن هستى (ج 1 ص 45) و ديگر بحثهاى اعتقادى را خوب بررسى مى‌كند مانند، توحيد، نبوت (ج 1 ص 59)، معجزات (ج 1 ص 66)، اعجاز قرآن (ج 1 ص 65)، عصمت (ذيل آيات 35-38 بقره). و به مشكلات فكرى مانند جبر و اختيار، شفاعت، رؤية خدا مى‌پردازد.

بحثهاى موضوعى را كوتاه مطرح مى‌نمايد، مانند الهدى و الضلال ذيل آيات 26- 27 سوره بقره. پيامهاى آيات را بعنوان «درس بليغ» در برخى مقاطع عنوان مى‌دارد، مانند ذيل آيه 30- 32 بقره. قرآن و سياسة الحرب را در ذيل آيات 32 تا 38 سوره محمد متعرض مى‌شود.

بدليل محيط جغرافيايى و فكرى مفسر كه در ارتباط مستمر با اهل كتاب بوده، در جاى جاى تفسير به آنها و عقايد و كتابهايشان اشاراتى دارد. از قبيل اشاره به اناجيل اربعه در ذيل‌ آیه «يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ» در سوره بقره. اشاره‌اى مختصر نيز به بحثهاى تاريخى مانند تاريخ يهود ذيل آيات 40-46 بقره تحت عنوان «محمد و يهود المدينه» دارد. تحريف تورات و انجيل را در ذيل آيات 1 تا 6 سوره صف مطرح مى‌دارد.

به عقايد مختلف اشاره دارد و به نقل و نقد برخى معتقدات آنها مى‌پردازد، مانند صوفيه ذيل آيه 282- 283 بقره. در بحثهاى علوم قرآنى نيز به تناسب مجال، وارد مى‌شود مانند بحث نسخ ذيل آيات 106-107 بقره.

به اقوال مفسرين اهتمام مى‌ورزد و از تفاسير مختلف نقل قول مى‌نمايد، از جمله از صاحب المنار، شيخ محمد عبده كه در برخى امور به نقد آنان نيز مى‌پردازد. از مجمع البيان و مفاتيح الغیب فخر رازى، استفاده مى‌نمايد. گاهى به طور كلى به عناوين تفاسير اشاره دارد.

روايات منقوله از اهل بيت (ع) از طريق محدثين شيعه را مورد توجه قرار مى‌دهد، اما مصدر آنان را ذكر نمى‌كند و با تعابير «نقل عنه»، «و فى الحديث»، «نقل مجمع البيان» و امثال آن، يادآور روايات مى‌شود.

آيات احكام را نيز مورد توجه قرار داده، برخى احكام فقهى را متعرض مى‌شود مانند احكام مساجد ذيل آيه 114 بقره، التجاء الجانى الى الحرم ذيل آیات 125-126 بقره، كه ضمن آن به طور مختصر به اقوال اهل سنت نيز مى‌پردازد. بحث تقليد و اجتهاد را ذيل آيه 165- 170 بقره به طور نسبتا مفصل مطرح مى‌نمايد. در مواردى كه ذهن مخاطبين را به خود مشغول كرده باشد تفصيل بيشترى مى‌دهند، مانند زن و مرد در شريعت اسلامى، ج 1 ص 341.

نسخه شناسى‌

تفسير الكاشف از تاريخ تأليف خود( 1390 ه 1970 م) بارها توسط انتشارات مختلف در بيروت و ايران به چاپ رسيده است. دارالعلم للملايين بيروت در 7 مجلد در سال 1981 ميلادى چاپ دوم آن را ارائه داد.

نسخه حاضر توسط مؤسسه دارالكتاب الاسلامى در قطع وزيرى به سال 1424 ه مطابق با 2003 ميلادى به عنوان چاپ اول در ايران، تهران، بصورت 7 جلد به بازار عرضه گرديد. شابك مجموعه 7 جلدى: 9- 085- 465- 964: NBSI شابك جلد اول: 7- 086- 465- 964« نام كامل مؤسسه ناشر دارالكتب العربى- مكتبة الصدر»

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: