الإمام الصادق و المذاهب الأربعة (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ketab59.jpg

«الإمام الصادق و المذاهب الأربعة» اثر شیخ اسد حیدر نجفی (م، ۱۴۰۵ ق) مورخ و محقق عراقی، پژوهشى است به زبان عربى، پیرامون امام صادق علیه‌السلام و مذاهب چهارگانه اهل تسنن و مقایسه آن‌ها با مکتب شیعه. این کتاب، در واقع دائرةالمعارف کوچکى در تاریخ، فقه، حدیث و سیاست اسلامى و به‌ویژه شیعى است.

معرفی کتاب

نویسنده، کتاب را به انگیزه بحث و تحقیق در باب مذاهب اسلامى و چگونگى تکوین آن‌ها و نیز در مذهب اهل بیت(ع) و جایگاه آن در شریعت و قانون‌گذارى اسلامى، به نگارش درآورده است.

اصل کتاب توسط انتشارات «مکتبة الصدر» تهران، در سه جلد تنظیم شده است، اما پس از مدتى، همراه با اضافات و تحقیقاتى از طرف «دار التعارف المطبوعات» بیروت، در هشت جلد، عرضه شده و مقاله حاضر، با محوریت همین چاپ، سامان یافته است.

با اینکه به اقتضاى عنوان کتاب، نویسنده مى‌بایست در محدوده فقه جعفرى و ارتباط آن با مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى) سخن بگوید و یا مذهب جعفرى را با دیگر مذاهب مقایسه کند، اما چنین نیست؛ نویسنده عملاً از حوزه عنوان تحقیق خود بسیار فراتر رفته و در عرصه‌هایى گام برداشته که گاه هیچ ارتباط مستقیمى با موضوع کتاب ندارد. گویا موضوع اصلى براى نویسنده «شیعه» بوده و لذا در هر مناسبتى، عرصه سخن را چنان فراخ گرفته که بتواند از مواضع شیعه در زمینه‌هاى مختلف اعتقادى، کلامى، سیاسى، اخلاقى، علمى و فقهى دفاع کند و هر ابهامى را بزداید؛ هر چند که ارتباطى با امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه نداشته باشد. البته این شیوه کتاب را از انسجام لازم و اختصار مفید تهى ساخته، اما در عین حال، اطلاعات بسیار ارزشمندى را در حوزه‌هاى مختلف معارف اسلامى و تاریخ اسلام در اختیار خوانندگانى که آگاهى‌هاى وسیع و تخصصى با معارف دینى و تاریخ سیاسى اسلام و اختلاف و جنگ عقاید ندارند، مى‌گذارد.

نویسنده کوشیده است به مثابه یک پژوهشگر شیعى، به نقد و بررسى و تحلیل تاریخى موضوع مورد نظر خود بنشیند و از عقاید و آراء شیعى در برابر خرده‌گیرى‌ها و انتقادهاى وارده بر این طایفه، عالمانه دفاع کند. این اثر به دلیل تنوع و تاریخى و تحلیلى بودن آن، براى تمامى کسانى که به این نوع مسائل علاقه‌مندند و در فرهنگ و معارف دینى تحقیق مى‌کنند قابل استفاده است.

ویژگی‌های کتاب

این کتاب داراى امتیازات متعددى است که بر اهمیت و اعتبار آن مى‌افزاید. مهمترین امتیازى که پیش از هر چیز در خور توجه است، تحقیق و تتبع وسیع نویسنده در گذشته‌هاى دور است. وسعت تحقیق و بهره‌جویى از منابع مختلف و کهن، به‌خصوص از منابع اهل سنت، براى مدلل کردن نظریات شیعى و مدعاهاى نویسنده در کتاب حاضر، چندان است که مى‌توان آن را با «الغدیر» علامه امینى در موضوع خود، مقایسه کرد. تقریباً هیچ مطلبى نیست که نویسنده بدون ارائه حداقل یک سند نگاشته باشد، هر چند که گاه مآخذ را ذکر نکرده است.

امتیاز دیگر کتاب، بررسى و تحقیق عالمانه و منصفانه نویسنده است که در حد قابل قبولى صورت گرفته است. با اینکه نویسنده یک عالم شیعى است و در تشیع نیز کاملاً استوار است، در عین حال، کوشیده است که در دفاع از تشیع و یا در نقد و رد عقاید و آراى دیگر مذاهب فقهى و یا کلامى اسلامى، جانب انصاف علمى را نگه دارد و تلاش کرده است که سخنى بى‌دلیل نگوید و ادعایى بى‌سند مطرح نکند. احتمالاً همین انگیزه و دغدغه نویسنده سبب شده است که در هرکجا، نکته‌اى و مطلبى طرح مى‌کند، توضیح و استدلالى نیز براى آن نکته در پى مى‌آورد.

ویژگى ممتاز دیگر نویسنده در این کتاب، دید سیاسى و تحلیلى اوست و این خصوصیت کتاب را روشنگرتر کرده است. این سخن به این معناست که نویسنده صرفاً به ادعاها و یا نقل حوادث تاریخى بسنده نکرده، بلکه کوشیده است در وراى رویدادهاى اجتماعى و سیاسى و حتى حوادث علمى و فقهى و اعتقادى محض، انگیزه‌هاى سیاسى قدرتمندان را نیز به نمایش بگذارد. وى در این هدف به خوبى از عهده بر آمده و به استناد واقعیت‌هاى تاریخى، نشان داده است که چگونه پس از پیامبر(ص)، اسلام بر اساس خلافت ساخته و پرداخته شد، نه خلافت بر اساس اسلام؛ و چگونه فرقه‌هاى کلامى و فقهى و سیاسى به دست سیاست‌بازان حرفه‌اى و دنیا طلب پدید آمدند و یا دست کم پرورده و تثبیت شدند و یا چگونه برخى از این فرقه‌هاى ضد حکومتى مورد بى‌مهرى قرار گرفته و از صحنه تاریخ محو شدند.

محقق آگاه، زندگى امام صادق(ع) را به نمایش مى‌گذارد و با تبیین همه جانبه شخصیت او نشان مى‌دهد که امام(ع)، صرف‌نظر از اعتقاد خاص شیعى نسبت به آن بزرگوار، در زمان خود آگاهترین و عالیترین عالمان امت و از نظر صلاحیت‌هاى فکرى، اخلاقى، علمى و سیاسى براى رهبرى امت، مناسب‌ترین و لا یق‌ترین فرد بوده است، اما به دلایلى وى از پذیرفتن رهبرى سیاسى و زعامت جامعه تن مى‌زند و به رهبرى فکرى و معنوى بسنده مى‌کند؛ در عین حال، منصور دوانیقى صرفا به خاطر اینکه خطر بالقوه امام تبدیل به خطر بالفعل نگردد و شخصیت عظیم او روزى پرچمدار رهایى و محور مخالفان نشود، آن همه سختى‌ها را بر امام روا مى‌دارد و سرانجام وى را به شهادت مى‌رساند. بر اساس این تحلیل مستند تاریخى، انگیزه مخالفت خلفاى اموى، به ویژه منصور با امام صادق(ع)، چیزى جز جاه‌طلبى و قدرت‌پرستى نبوده و تمامى کوشش این بوده است که قدرت غاصبانه و ظالمانه آنان، پایدار بماند و لذا براى تحقق این هدف، از هیچ جنایتى فروگذار نکردند.

در این کتاب، افزون بر زندگى و سرنوشت امام صادق(ع)، که در آن بازى سیاست به روشنى نشان داده شده است، سرنوشت مذاهب فقهى نیز به خوبى تشریح و نشان داده شده که چرا و چگونه این مذاهب به وجود آمده، رشد کرده و به پیروزى رسیده‌اند، و سرانجام چرا و به چه دلیل برخى از این مذاهب استمرار یافته و طرفدارانى وسیع پیدا کردند و برخى نیز به طور کلى محو شده و امروز نامى از آنان در میان نیست. در این مورد، نقشى که دست سیاست بازى کرد، به طور مستند نشان داده شده است. به هر حال نگرش سیاسى و تحلیلى نویسنده بسیار روشنگر و آموزنده و سودمند خواهد بود.

از این ویژگى‌هاى کلى که بگذریم، مهمترین برجستگى کتاب براى خوانندگان ایرانى که غالبا شیعه‌اند، محورى بودن آن حول مذهب و تاریخ شیعى است. چنانکه پیش از این اشاره رفت، نویسنده به بهانه بررسى زندگى امام صادق(ع)، به بسیارى از عقاید و شعائر شیعى و به ویژه تاریخ تلخ و دردناک شیعیان پرداخته و کوشیده است گوشه‌هایى از حقایق را بازگوید و ابهامات را روشن سازد و پاسخ خرده‌گیران و منتقدان گذشته و حال شیعه را بدهد. در عین حال، گفتنى است که نویسنده بدون اینکه به عقاید و مذاهب دیگر توهینى روا دارد، با کمال ادب کوشیده است از مذهب ویژه و آیین سیاسى و تاریخى خود دفاع کند.

از خصوصیات دیگر کتاب، بررسى تفصیلى زندگى امام صادق(ع) و تبیین ابعاد متنوع شخصیت و زندگى پرفراز و نشیب آن امام و بخصوص انجام یک مقایسه تقریبا دقیق و علمى بین «مذهب جعفرى» و دیگر مذاهب بزرگ و متداول اسلامى است.

کتاب از شمول و عمومیت و تنوعى برخوردار است که آن را به صورت یک دائرةالمعارف کوچک فقه و حدیث و رجال و تاریخ سه قرن اول اسلام و به ویژه دائرةالمعارف جعفرى درآورده است. به همین دلیل، این کتاب براى عموم مسلمانان مفید و خواندنى و حاوى مطالب تازه و هدایتگر است. پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز در این کتاب نکات نو و قابل استفاده بسیار خواهند یافت که بر عمق آگاهى‌هایشان از مذهب خویش خواهد افزود.

با این همه، کتاب داراى برخى کاستى‌ها و نواقص مى‌باشد. صرف‌نظر از محتواى کتاب، مهم‌ترین اشکالى که از نظر شکل تدوین کتاب به چشم مى‌خورد، عدم انسجام آن است. البته کتاب، نظم و قالب خاص خود را دارد و نویسنده بر اساس قالب انتخابى خود تحقیق خود را به پیش مى‌برد، اما این قالب و سازمان به‌گونه‌اى است که نویسنده به‌طور اجتناب‌ناپذیرى به تکرار و بازگویى برخى از مطالب و موضوعات دچار مى‌شود. نویسنده روشى را انتخاب نکرده که تمامى مطالب و گفتنى‌هایش را در یک موضوع و در یک‌جا عرضه کند، بلکه وى موضوعى واحد را در جاهاى مختلف و به مناسبت‌هاى گوناگون مطرح کرده و در هرکجا کم و زیاد به آن پرداخته و سرانجام وعده داده که بعداً به تفصیل به آن‌ها خواهد پرداخت؛ مثلاً نویسنده در هر جلد و حتى در یک جلد چند بار، به زندگى نامه امام صادق(ع) پرداخته و لاجرم برخى مطالب را عیناً تکرار کرده است و یا در مورد مذاهب دیگر، همین بى‌نظمى وجود دارد. فى‌المثل برخى از مطالب مربوط به زندگى امامان مذاهب نیز، چند بار (گاه کوتاه و گاه مفصل) بازگو شده است. اسامى و گاه زندگى راویان حدیث نیز تکرار شده است. گاه عین عبارت منقول از منابع آورده شده است.

منابع

  • "الإمام الصادق و المذاهب الأربعة"، اسد حیدر، ترجمه حسن یوسفى اشکورى، شرکت سهامى انتشار، چاپ اول، ۱۳۶۹، در دسترس در: ویکی نور.