منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اخلاق خانواده

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اخلاق خانواده» یکی از شاخه‌های مهم اخلاق است و دین اسلام که بنیان خانواده را به عنوان برترین بنیان معرفی نموده، تعالیم بسیاری در این مورد بیان کرده است.

جایگاه اخلاق خانواده

حکما و دانشمندان تدوین کننده علم اخلاق، از قدیم به مسئله «اخلاق خانواده» توجه ویژه می‌نموده‌اند. به عنوان نمونه ارسطو فیلسوف بزرگ یونان باستان، در فلسفه سیاست با تأکید بر این نکته که «هر شهری از خانواده‌ها فراهم می‌آید»، جایگاه خاصی برای خانواده قایل بوده و بخش اول کتاب سیاست را به بحث تدبیر منزل اختصاص داده است. حکمای یونان، تدبیر منزل را دومین قسم از اقسام سه‌گانه حکمت عملی، به همراه تهذیب اخلاق (قسم اول) و سیاست مدن (قسم سوم) برشمرده‌اند.[۱]

در کتاب‌های اخلاقی اسلامی نیز بعضاً بخش مجزایی در این باب وجود دارد، از جمله اخلاق ناصری تألیف خواجه نصیرالدین طوسی به زبان فارسی که مقاله دوم آن به تدبیر منزل و بیان جامع مباحث آن اختصاص یافته و خود از مفصل‌ترین مباحثی است که در این خصوص در عالم اسلام مطرح شده است.

اخلاق خانواده در قرآن

تکریم و تعظیم خانواده در دین اسلام بسیار ممتاز است. قرآن کریم به تشکیل خانواده و ازدواج توصیه بسیاری می‌نماید و پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «ما بُنِیَ فی الاسلام بَناء أحبّ الی الله مِن التزویج؛[۲] هیچ بنایی در اسلام محبوب‌تر از ازدواج و بنیان خانواده برپا نشده است و در احادیث دیگر معصومین علیهم‌السلام، به شدت به ازدواج توصیه گردیده و عزوبت نهی شده است.[۳]

خدای متعال، همسر را مایه آرامش و خانواده را کانون مودت و رحمت معرفی می‌کند: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (سوره روم، ۱۲).

همچنین در جاى دیگر، از زن و مرد به عنوان لباس یکدیگر یاد می‌نماید: «هنّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنّ»؛ آن‌ها لباس شما هستند و شما لباس آن‌هایید. (سوره بقره، ۱۸۷)

علامه طباطبائی در تفسیر این آیه‌ می گوید: ظاهر از لباس روشن است و آن چیزی است که انسان به وسیله آن بدنش را می پوشاند و جمله از قبیل استعاره است؛ چون هر یک از زوجین دیگری را از اتّباع فجور و فحشا بین افراد نوع باز می دارد و هر یک از زن و مرد نسبت به یکدیگر مانند لباس هستند که از سوء، همدیگر را باز می دارند.[۴]

یکی از عوامل مؤثر در پایداری زندگی مشترک، مدارا و حسن معاشرت است. نرم خویی و خوش اخلاقی و شکیبایی، نه تنها در زندگی اجتماعى، بلکه در کانون خانواده نیز، از اهمیت ویژه‌ برخوردار است؛ همچنان که این امر در آیات و روایات نیز مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم می‌فرماید: «... وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنّ فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْرًا کَثیرًا». (سوره نساء، ۱۹) قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز مقرر می‌دارد: زن و شوهر، مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.

قرآن هر فردی را علاوه بر حفظ خود، بر حفظ خانواده خود نیز مسئول می‌نماید و می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَة»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و اهلتان را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ‌ها هستند حفظ کنید. (سوره تحریم، ۶)

از امام صادق علیه‌السلام روایت گردیده که فرمودند: وقتی این آیه نازل شد مردم گفتند: ای رسول خدا چگونه خود و اهلمان را حفظ کنیم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله جواب دادند: «عمل شایسته را انجام دهید و اهل خود را نیز بدان متذکر کنید. پس آنان را بر طاعت خدا ادب نمایید». سپس امام صادق علیه‌السلام فرمودند: آیا نمی‌بینید که خدا به پیامبرش می‌فرماید: خانواده خود را به نماز امر کن و بر آن مداومت بنما (سوره طه، ۱۳۲) و می‌فرماید: و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبرى بزرگوار بود و همیشه اهل بیت خود را به اداى نماز و زکات امر مى کرد و او نزد خدایش بنده اى پسندیده بود. (سوره مریم، ۵۴).[۵]

قرآن به فرزندان سفارش کرده که در برابر پدر و مادر مؤدب و متواضع باشند و به پاس تربیت درباره پدر و مادر دعاى خیر کنند: «وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیراً»؛ و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانى نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، چنان که پدر و مادر، مرا از کودکى (به مهربانى) بپروردند تو در حق آن‌ها رحمت و مهربانى فرما. (سوره اسراء، ۲۴)

روایاتی در موضوع اخلاق خانواده

  • حقوق متقابل زن و شوهر: در «رساله حقوق» امام سجاد علیه‌السلام، درباره حقوق متقابل زن و شوهر بر یکدیگر آمده است: اما حق کسی که به جهت ازدواج رعیت تو حساب می‌شود؛ بر تو آن است که بدانی خداوند متعال او را تسکین دهنده و آرامش بخشنده و نگه‌دارنده و انیس برای تو قرار داده است؛ پس بر هر دو نفر شما واجب است که قدر این مصاحبت را بدانید و از خداوند متعال به خاطر این نعمت تشکر نمائید؛ زیرا که این نعمت از ناحیه اوست و واجب است که با نعمت خداوند به دیده تکریم و احترام نگاه شود و با مهربانی و لطف و خوشروئی با آن برخورد نمائید. گرچه که شوهر را بر زن حق بزرگی است و اطاعت زن از شوهرش واجب است -تا وقتی در آن معصیت خداوند نباشد-؛ اما زن نیز بر شوهر حقوقی دارد که باید رعایت نماید. پس بر شوهر است که با همسر خویش مهربان بوده و با او انیس و همدم باشد. زیرا به خاطر لذتی که از زندگی با زن خویش می‌برد بر او واجب است که حق این لذت ادا کند و این حق، حق بزرگی می‌باشد و قوتی نیست مگر به قوت خداوند متعال.
  • نهی از تفرقه بین اعضای خانواده: امیرمؤمنان علیه‌السلام در اثنای خطبه خود فرمودند: پناه به خدا از گناهانى که زود نابود می‌کنند، عبدالله بن کواء یشکرى به پاخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین آیا گناهانى باشند که زود نابود کنند؟ فرمود: آرى، قطع رحم، راستى که خانواده‌ای گرد هم آیند و مواسات کنند با این که بد کردارند و خدای عزوجل بدان‌ها روزى دهد، ولی خانواده اى متفرق شوند و از هم ببرند و خدا آن‌ها را محروم سازد، با این که پرهیزکارند.[۶]
  • نقش عفت مادران در سعادت فرزند: امام صادق علیه‌السلام فرمود: خوشبخت کسى که مادرش عفیفه باشد.[۷]
  • نیکی به پدر و مادر: امام صادق علیه‌السلام فرموده است: به پدران خود نیکى کنید تا فرزندان شما هم به شما نیکى نمایند.[۸]
  • احترام به برادر بزرگتر: پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: برادر بزرگتر بجاى پدر است.[۹]

پانویس

  1. تدبیر منزل، رضا پورجوادی، دانشنامه جهان اسلام.
  2. مکارم الأخلاق، فضل بن حسن طبرسی، باب آداب نکاح، فصل اول، ص ۱۹۶.
  3. به همان باب و فصل از کتاب مکارم الاخلاق رجوع شود.
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۴۴.
  5. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانى؛ بنیاد بعثت، تهران، ۱۴۱۶ ق؛ ج۳، ص۷۴۲.
  6. آداب معاشرت (ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار)، محمدباقر کمره اى ج ۱، ص ۸۶.
  7. روایات تربیتى، محمدتقى فلسفى؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۹ ش؛ ج ۲، ص ۱۱۷.
  8. همان، ص ۳۳۹.
  9. تحف العقول، ص ۷۰۷.

مطالب مرتبط