اجداد رسول خدا (ص)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۹ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{الگو:بخشی از یک کتاب}} از رسول خدا(ص ) روايت شده است كه فرم...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


از رسول خدا(ص ) روايت شده است كه فرمود: «هرگاه نسب من بـه عـدنان رسيد از ذكر اجداد جلوتر خوددارى كنيد».

به اين جهت ، شرح حال اجداد پيامبر اسلام (ص ) را از جد بيستم ، يعنى «عدنان » شروع مى كنيم .

20 ـ عـدنـان : پـدر عـرب عـدنـانـى است كه در تهامه ، نجد و حجاز تا شارف الشام وعراق مسكن داشـتـه انـد و آنان را عرب معدى ، عرب نزارى ، عرب مضرى ، عرب اسماعيلى ، عرب شمالى ، عرب مـتـعـربـه و مـسـتـعـربـه ، بـنـى اسـمـاعـيـل ، بـنـى مشرق ، بنى قيدارمى گويند و نسبشان به اسماعيل بن ابراهيم (ع ) مى رسد. عدنان دو پسر داشت : «معد» و «عك » كه «بنى غافق » از «عك » پديد آمده بودند.

19 ـ معدبن عدنان : «عدنان » با فرزندان خويش به سوى يمن رفت و همان جا بودتاوفات يافت او را چند پسر بـود كه معد بر همه آنان سرورى داشت مادر معد از قبيله «جرهم » بود و ده فرزند داشت و كنيه معد «ابوقضاعه » بود. بـه قـول ابـن اسحاق : معدبن عدنان چهارپسر به نامهاى ، «نزار»، «قضاعه »، «قنص » و«اياد» داشت .

18 ـ نـزاربـن مـعـد: سـرور و بـزرگ فرزندان پدرش بود و درمكه جاى داشت و او راچهار پسر به نـامهاى : «مضر»، «ربيعه »، «انمار» و «اياد» بود دو قبيله «خشعم » و«بجيله » از انمار به وجود آمده اند و دو قبيله بزرگ ربيعه و مضر از نزار پديدارگشته اند.

17 ـ مضربن نزار: دو پسر داشت : «الياس » «4» و «عيلان » و مادرشان از قبيله «جرهم » بود از رسـول اكـرم (ص ) روايت شده است كه فرمود: «مضر و ربيعه را دشنام ندهيد، چه آن دو مسلمان بوده اند. «مضر» سرور فرزندان پدرش و مردى بخشنده ودانا بود و فرزندانش را به صلاح و پرهيزگارى نصيحت مى كرد.

16 ـ الياس بن مضر: پس از پدر در ميان قبايل بزرگى يافت و او را «سيدالعشيرة »لقب دادند، سه پـسـر به نامهاى : «مدركه »، «طابخه » و «قمعه » داشت (نامشان به ترتيب : عامر، عمرو وعمير اسـت) و مـادرشـان «خـنـدف » و نـام اصـلى وى «ليلى » بود وقبايلى را كه نسبشان به الياس مى رسد «بنى خندف » گويند. قـبـيـلـه هـاى «بـنـى تـمـيـم »، «بـنـى ضبه »، «مزينه »، «رباب »، «خزاعه »، «اسلم»، ازالياس بن مضر منفصل مى شوند.

15- مـدركـة بـن الـيـاس : نـامـش «عـامـر» و كـنـيـه اش «ابـوالـهـذيـل » و «ابـوخـزيـمـه »بـود«مـدركـه » چـهـارفـرزنـد داشـت : «خزيمه » و «هذيل »، «حارثه » و «غالب ». نسب قبيله «هذيل » و «عبداللّه بن مسعود» صحابى معروف به «مدركة بن الياس »مى رسد.

14 ـ خزيمة بن مدركه : مادرش «سلمى » دختر«اسدبن ربيعة بن نزار» و به قول ابن اسحاق زنى از «بنى قضاعه » بود، بعد از پدر حكومت قبايل عرب را داشت و او راچهار پسر به نامهاى : «كنانه »، «اسد»، «اسده »، «هون » بود.

13 ـ كنانة بن خزيمه : كنيه اش «ابومضر» و مادرش «عوانه » دختر «سعد بن قيس بن عيلان بن مـضـر» بـود از «كنانه » فضايل بى شمارى آشكار گشت و عرب او را بزرگ مى داشت فرزندانش عـبـارت بـودند از: «نضر»، «مالك »، «عبدمناة »، «ملكان » و«حدال » قبايل «بنى ليث » و «بنى عامر» از كنانة بن خزيمه پديد آمده اند.

12 ـ نضربن كنانه : مادرش به قول يعقوبى «هاله » دختر «سويدبن غطريف » و به قول ابن اسحاق و طـبرى و ديگران «بره » دختر «مربن ادبن طابخه » بود و فرزندان وى :«مالك »، «يخلد» و «صلت » و كنيه اش «ابوالصلت » بوده است . يعقوبى مى گويد: نضربن كنانه ، اول كسى است كه «قريش » ناميده شد و به اين ترتيب كسى كه از فرزندان نضربن كنانه نباشد «قرشى » نيست .

11 ـ مـالـك بـن نـضر: مادر وى «عاتكه » دختر «عدوان بن عمروبن قيس بن عيلان » وفرزند وى «فهربن مالك » بود.

10 ـ فهربن مالك : مادر وى «جندله » دختر «حارث بن مضاض بن عمرو جرهمى »بود و فرزندان وى : «غالب »، «محارب »، «حارث »، «اسد» و دخترى به نام «جندله »مى باشند.

9 ـ غـالـب بـن فـهـر: مـادر وى «لـيـلى » دختر «سعدبن هذيل » بود و فرزندان وى : «لؤى »و «تيم الادرم » و فرزندان تيم بن غالب ، «بنوادرم بن غالب » معروف شده اند.

8 ـ لـؤى بـن غـالب : مادر وى «سلمى » دختر «كعب بن عمرو خزاعى » بود وفرزندانش عبارت بودند از: «كعب »، «عامر»، «سامه »، «عوف » و «خزيمه ».

7 ـ كعب بن لؤى : مادر وى «ماوية » دختر «كعب بن قيس بن جسر» بود و فرزندانش عبارت بودند از: «مره »، «عدى » و «هصيص » و كنيه اش «ابوهصيص »بود.

كـعـب بـن لـؤى از هـمه فرزندان پدرش بزرگوارتر و ارجمندتر بود، وى اولين كسى است كه روز جمعه را «جمعه » ناميد.

6 ـ مـرة بـن كعب : مادر وى : «وحشية » دختر«شيبان بن محارب بن فهربن مالك بن نضر» است و فرزندان وى : «كلاب »، «تيم »،«يقظه »،و كنيه اش «ابويقظه » مى باشد.

5 ـ كـلاب بـن مـره : مـادرش «هـنـد» دخـتـر «سـريـربـن ثـعـلـبـة بـن حـارث بـن (فـهـربن ) مالك (بن نضر)بن كنانة بن خزيمه » است و فرزندانش : «قصى بن كلاب » و «زهرة بن كلاب » و يك دختر، و كنيه اش «ابو زهره » و نامش «حكيم » است . رسـول اكرم (ص ) درباره دو فرزند «كلاب بن مره » يعنى : «قصى » و «زهره » گفت: دوبطن خالص قريش دو پسر كلاب اند.

4 ـ قـصى بن كلاب : مادرش : «فاطمه » دختر «سعد بن سيل » است و فرزندانش :«عبدمناف »، «عبدالدار»، «عبدالعزى » و «عبدقصى » و دو دختر، و كنيه اش «ابوالمغيره » بود. قصى بزرگ و بزرگوار شد در اين موقع دربانى و كليددارى خانه كعبه با قبيله «خزاعه » بود كه پس از «جرهميان » بر مكه غالب شده بودند و اجازه حج با قبيله «صوفه » بود. «قـصـى »زيـر بـار «صوفه » نرفت و پس از جنگى سخت بر آنان پيروز گشت و دست آنان را از اجـازه حـج كـوتـاه سـاخـت ، «خزاعه » نيز حساب كار خويش كردند و از قصى كناره گرفتند و سرانجام «قصى » امور كعبه و مكه را به داورى «يعمربن عوف بن كعب كنانى » دردست گرفت و از آن روز «شداخ » ناميده شد.

« قصى » مناصب را در ميان فرزندان خويش تقسيم كرد، آب دادن و سرورى را به «عبدمناف »، «دارالـنـدوه » را بـه «عـبـدالـدار»، پـذيرايى حاجيان را به «عبدالعزى » و دوكنار وادى را به «عبدقصى » واگذاشت. قريش ازنظر بزرگوارى «قصى بن كلاب » مرگ وى را مبدا تاريخ خود قرار دادند.

3 ـ عـبـدمـناف بن قصى : مادرش : «حبى » دختر «حليل خزاعى » است و فرزندانش :«هاشم »، «عـبـدشـمـس »، «مطلب »، «نوفل »، «ابوعمرو» و شش دختر كنيه اش «ابوعبدشمس » و نامش «مغيره » و او را «قمرالبطحا» مى گفتند.

2 ـ هـاشـم بـن عـبـدمناف : مادرش : «عاتكه » دختر «مرة بن هلال بن فالج » است وفرزندان وى : «عـبدالمطلب »، «اسد»، «ابوصيفى »، «نضله » و پنج دختر، وكنيه اش :«ابونضله » و نامش : «عمرو» و معروف به عمروالعلى » بود.

نسب «بنى هاشم » عموما به «هاشم بن عبد مناف » مى رسد و مادراميرالمؤمنين (ع ) «فاطمه » دختر «اسدبن هاشم » است .

1 ـ عبد المطلب بن هاشم : مادرش : «سلمى » دختر «عمرو بن زيد بن لبيد (بن حرام )بن خداش بـن عـامـر بـن غـنم بن عدى بن نجار، تيم اللات بن ثعلبة بن عمرو بن خزرج » بودو فرزندانش «عـبـاس »، «حـمـزه »، «عبداللّه »، «ابوطالب » (عبد مناف )، «زبير»،«حارث »، «حجل » (غيداق )، «مقوم » (عبدالكعبه )، «ضرار ابولهب » (عبدالعزى )،«قشم » وشش دختر. كنيه عبدالمطلب «ابوالحارث » و نامش «شيبة الحمد» است .عـبـدالـمـطلب ، سرور قريش بود و رقيبى نداشت وى پس از آن كه داستان اصحاب فيل به انجام رسيد، اشعارى گفت كه حاکی از موحد بودن وی بود. وفـات عبدالمطلب ، در دهم ماه ربيع الاول (هشت سالگى رسول اكرم ) سال ششم عام الفيل اتفاق افـتـاد او صـد و بيست سال عمركرد. قبرش در «حجون » واقع شده كه به قبرستان ابوطالب معروف است.

منابع

آیتی، ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام؛انتشارات دانشگاه تهران.