جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوریحان بیرونی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوریحان بیرونی» (۳۶۲-۴۴۰ ق)، ریاضیدان، ستاره‌شناس، داروشناس، فیلسوف و تاریخ‌نگار نامدار ایرانی مسلمان در قرن پنجم هجری است. او در علوم مختلف ریاضی، نجوم، تاریخ، جغرافیا، فیزیک، داروشناسی متبحر بود و در هر کدام کتب ارزشمندی ارائه نمود. «آثار الباقیه» و «التفهیم» از تألیفات مهم اوست.

نام کامل ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
زادروز ۳۶۲ قمری
زادگاه خوارزم
وفات ۴۴۰ قمری
مدفن غزنه

Line.png


آثار

التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، آثار الباقیه عن القرون الخالیة، الصیدنة فی الطب، القانون المسعودی، مقالید علم الهیئة، تحقیق ماللهند، الجماهر فی الجواهر،...

زندگی‌نامه

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، در سوم ذی الحجه سال ۳۶۲ ق. در یکی‌ از‌ نواحی‌ کاث، پایتخت خوارزمشاهیان اَفریغی متولد شد. زادگاه او که در آن زمان روستای کوچکی بود بعدا به افتخار او به «بیرونی» تجدید نام داده شده است.

اینکه چرا به ابوریحان لقب بیرونی دادند، علتهای متعددی ذکر کرده‌اند که مشهورترین آن این است که: بیرون همان معنای فارسی امروزی را دارد، لذا منظور از بیرونی یعنی حومه و خارج از شهر خوارزم. در واقع چون ابوریحان در اطراف شهر خوارزم و در یک روستا متولد شد، به او لقب بیرونی، یعنی خارج از خوارزم دادند.[۱] بعضی‌ها هم گفته اند چون ابوریحان به غیر از مدت کمی از عمرش، بقیه‌ی عمر خود را در خارج از خوارزم گذراند، به او لقب بیرونی داده اند.[۲]

بیرونی، ۲۵ سالِ نخست عمر خود را در خوارزم گذراند. در این دوره از زندگی، علوم مختلف، فقه، کلام، صرف و نحو، جغرافیا، ریاضیات، ستاره شناسی، پزشکی و جز اینها را آموخت. سپس‌ به دربار امیرِ زیاری طبرستان و گرگان، شمس‌المعالی قابوس‌ بن وُشمگیر رفت و مورد توجه او قرار گرفت و کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیة» (درباره گاهشماری تاریخی و علمی) را در‌ سال‌ ۳۹۱ ق. به نام او تألیف کرد.

ابوریحان به خوارزم بازگشت و به دربار خوارزمشاهیان آل‌مأمون پیوست و مورد احترام قرار گرفت و هنگامی که سلطان محمود غزنوی به گرگانچ دست یافت،‌ ابوریحان را به غزنین برد. ابوریحان در سفرهای سلطان محمود به هند با او همراه بود و با دانشمندان هندی مصاحبت و معاشرت کرد و از عقاید و علم آنها استفاده‌ بسیار‌ کرد و زبان سانسکریت را آموخت. بعد از سلطان محمود در دربار سلطان مسعود باقی ماند و کتاب‌هایی به نام او تألیف کرد. وی به طور کلی به عنوان منجّم در غزنه مشهور بود.

درباره مذهب بیرونی می توان گفت که او در کتاب «آثار الباقیه» خود که مربوط به نخستین دوران فعالیت علمی اوست، پس از ذکر نام حضرت علی علیه السلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله از عبارتهای دعایی معمول بین شیعیان استفاده نموده است که نشان از شیعه بودن او دارد. دلبستگی او به ائمه علیهم السلام بخصوص هنگام ذکر تفصیل واقعه عاشورا و غدیر خم و واقعه مباهله آشکار می‌شود.[۳] بیرونی از خداوند، بخصوص برای شیعیان زیدی طلب حفاظت می‌کند[۴] و ضمن اشاره به چگونگی شهادت زید بن علی، او را به عنوان امام نام می‌برد،[۵][۶] که با توجه به آن احتمالا او از شیعیان زیدی بوده است. با این حال، در جدولی که برای ذکر حوادث تاریخ اسلام، به ترتیب زمانی از ابتدای هجرت تا روزگار خودش، تنظیم کرده، از زمان رحلت پیامبر صلی اللّه علیه وآله به بعد را با سه دوره «خلافت»، «امارت» و «امامت» مشخص می نماید و خلفای اسلام را به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان، امام علی علیه السّلام و امام حسن علیه السّلام ذکر می کند، از بنی امیه با عنوان «ملوک» و از عباسیان با عنوان «ائمه» نام می برد. این عنوانها با تأکید شیعه بر این که خلافت و امامت منحصراً به علی علیه السّلام و فرزندانش تعلق داشته تباین دارد. ظاهراً بیرونی مثل چند تن دیگر از علمای قرن چهارم، دلبستگی شدید به علی علیه السّلام و اهل بیت پیامبر را با پذیرفتن سه خلیفه اول و نیز تا حدی پذیرش عباسیان درآمیخته است.

ابوریحان بیرونی در سن ۸۰ سالگی در غزنه در اوایل انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی درگذشت. برخی درگذشت او را در دوم ماه رجب ۴۴۰ یا ۴۴۲ قمری می دانند.

فعالیت‌های علمی

با این که محمود غزنوی رابطه خوبی با بیرونی نداشت و وسائل کافی برای تحقیق در اختیار او نبود، ولی این دانشمند لحظه ای از تلاش برای تکمیل تحقیقات علمی خود دست نکشید. بیرونی در جریان لشگرکشی های محمود غزنوی به هند، امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فراگیرد و درباره اوضاع هند تحقیق کند که محصول این تحقیق، کتاب «هندشناسی» اوست.

ابوریحان بیرونی معاصر ابوعلی سینا بود که در اصفهان می نشست و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند که عمق معرفت فلسفى او را نشان مى‌دهد. وی دقت و اصابت نظر خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، لیکن او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیله کندی وفارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود، نبود بلکه به عقاید ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو ممتاز است. او همچنین از آثار فلسفی هندوان، کتبی چون «شامل» را به عربی ترجمه نمود.

گرچه نام بیرونى در نوشته‌هاى عربى در زمینۀ جغرافیا و جهان‌گردى مقامى دارد اما چنانکه از مؤلفات وى برمى‌آید، وى جغرافى‌شناس نبوده است. به تعبیر درست‌تر او بیشتر از آنکه جغرافى‌دان باشد، مؤلفى بوده با معرفتى بسیار گسترده که همه علوم دوران را آموخته است. قلمرو مطالعات وى چنان گسترده بود که تعیین شمار علومى که در آن دستى نداشت آسانتر از تعیین علوم مورد علاقۀ اوست. قلمرو فعالیت علمى او ریاضیات و نجوم و علوم مربوط به آن است و طبیعى است که ابوریحان در زمینۀ جغرافیا به ناحیۀ ریاضى و نجومى آن توجه داشته است.

بیرونی گردش خورشید، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقاً محاسبه و تعریف کرده است. خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماه گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه مورد مطالعه قرار داد.

همچنین ابوریحان، به گفته خود، از نوجوانی به شناخت موادّ دارویی و نامهای آنها بسیار شائق بود و در طول زندگی، شخصاً و یا به یاری برخی از دوستان فاضل خود، مطالبی در باره آن مواد از منابع قدیم و همروزگار خود گرد می آورد.

وی افزون بر زبان فارسی، به عربی، عبری، سریانی و سانسکریت و به‌احتمال یونانی، نیز مسلّط بود و بسیاری از منابع دسته‌اول کارهای تحقیقی خویش را به مدد همین تسلط زبانی‌، از آثار دسته‌اول و اصیل زبان‌های یادشده یافته بود.

دانشنامه علوم چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاه ها، دانشکده ها و تالار کتابخانه ها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او داده اند.

آثار و تألیفات

ابوریحان بیرونی فهرست کتاب‌های خود را تا سال ۴۲۷ ق. یعنی ۶۵ سالگی اش،‌ ۱۱۳ نسخه شمرده است،[۷] که بیشتر به ریاضیات، نجوم و مطالب وابسته بدانها اختصاص دارد. غالب تألیفات بیرونی به زبان عربی، یعنی زبان علمی عالم اسلام و ایران بوده است.

مهمترین آثار او عبارتند از:

  1. التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، در ریاضیات و نجوم.
  2. آثار الباقیه عن القرون الخالیة، در تاریخ و جغرافیا.
  3. القانون المسعودی فی الهیئة والنجوم، که نوعی دانشنامه است. بیرونی کتاب دائرةالمعارف خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاکم وقت تألیف کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که کتاب را به خاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشته است نه پول.
  4. تحقیق ماللهند، درباره اوضاع سرزمین هند از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن.
  5. الجماهر فی الجواهر، در کانی شناسی.
  6. الصیدنة فی الطب، که در داروشناسی و مفردات پزشکی نگاشته است.
  7. استخراج الاوتار فی الدائرة بخواص الخط المنحنی الواقع فیها، در ریاضیات محض.
  8. جمع الطرق السائرة فی معرفة اوتار الدائرة، که به اندازه گیری طول وترهای دایره مربوط می شود.
  9. مقالید علم الهیئة مایحدث فی سطح بسیط الکرة، یکی از مهمترین آثار بیرونی و نخستین کتاب کاملی است که در باب مثلثات کروی نگاشته شده است. بیرونی این اثر را به نام ابوالعباس مرزبان بن رستم بن شروین از امیرزادگان آل باوند و مؤلف کتاب مرزبان نامه نوشته است. موضوع این اثر، معرفی شکل مغنی و به کارگیری آن در محاسبات نجومی به جای شکل القطاع به طور مفصل و مشروح است.
  10. تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، در تعیین سمت قبله برای شهر غزنه.
  11. اِفرادُ المَقال فی امرِ الظِلال، بیرونی در این کتاب می کوشد تا تمایز میان مباحث ریاضی و فلسفه را تشریح کند.
  12. استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب.
  13. غرّة الزیجات.
  14. فی تسطیح الصُوَر و تبطیخ الکُوَر، درباره انتقال تصویر صور سماوی و مواضع شهرها و کشورها از سطح کروی به روی صفحه.

پانویس

  1. سمعانی، الانساب، بیروت دار الجنان، ۱۴۰۸ ق، چاپ اول، ج۲، ص ۳۹۲
  2. دهخدا، علی اکبر، شرح حال نابغه ایران ابوریحان، تهران:انتشارات ظهور سال ۱۳۵۲، چ دوم، ص ۲۱
  3. آثار الباقیه، ص۳۲۹و۳۳۳-۳۳۴
  4. آثار الباقیه، ص۶۷
  5. آثار الباقیه، ص۳۳۱
  6. دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیرونی ابوریحان محمد بن احمد.
  7. فرشته آذر شب، ابوریحان بیرونی و آثار او.

منابع