حسین بن روح نوبختی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
از وكلاء و سفراء [[امام زمان]] علیه السلام ، جناب حسين بن روح بود وی در زمان سفارت [[محمد بن عثمان]] از جانب او و به امر او متصدى بعضى از امور وی بود و چند نفر از ثقات و مؤمنين معتمدين  محمد بن عثمان بودند كه از آن جمله ، حسين بن روح بود .
  
 +
[[علامه مجلسى]] رحمه الله در (بحارالانوار) از (كتاب غيبت) [[شيخ طوسى]] روايت كرده كه در وقت احتضار [[محمد بن عثمان بن سعيد]] ، جعفر بن احمد در بالاى سر او نشسته بود و حسين بن روح در پايين پاى او، در آن حال جعفر بن احمد بیان نمود كه مأمور شدم كه ابوالقاسم بن روح را وصى نمايم و امور را به او واگذارم، چون جعفر بن احمد شنيد كه امر وصايت بايد منتقل به حسين بن روح شود از جاى خود برخاست و دست حسين بن روح را گرفته در جانب سر او نشانيد و خود در جانب پايين پاى او نشست.<ref> [[كفاية الموحدين]] ، 3/348؛ [[بحارالانوار]]، 51/354.</ref>
  
 +
در روايت معتبره چنانچه در (بحارالانوار) نقل شده آن كه جماعتى از شيعه در نزد محمد بن عثمان جمع شدند و به او گفتند كه اگر حادثه مرگ از براى تو روى دهد چه کسی جانشین توست ؟
  
 +
گفت: ابوالقاسم حسين بن روح، قائم مقام من است و در ميان شما و حضرت صاحب الامر عليه السلام واسطه است و وكيل و امين و ثقه آن امام است . پس در كارهاى خود به او رجوع نماييد و در مهمات خود به او اعتماد كنيد، من مأمور شده بودم كه اين مطلب را به شما برسانم.<ref> كفاية الموحدين، 3/348؛ بحارالانوار، 51/355.</ref>
  
از وكلاء و سفراء آن حضرت، جناب حسين بن روح بود كه او در زمان سفارت محمد بن عثمان از جانب او و به امر او متصدى بعضى از امور او بود و چند نفر از ثقات و مؤمنين معتمدين از براى محمد بن عثمان بودند كه از آن جمله حسين بن روح بود بلكه در انظار مردم خصوصيت سايرين به محمد بن عثمان بيشتر بود. خصوصيت حسين بن روح به او و جماعتى گمان داشتند كه امر وكالت و سفارت بعد از محمد بن عثمان منتقل خواهد شد به جعفر بن احمد به جهت كثرت خصوصيت او به محمد بن عثمان بلكه در اواخر عمر محمد بن عثمان جميع طعام او از خانه جعفر بن احمد بود.<ref> كفاية الموحدين، 3/347، 348.</ref>
+
در بعضى از نسخ توقيعى از جانب حضرت حجت عليه السلام براى شيخ ابوالقاسم بن روح صادر شده چنانچه در (بحارالانوار) نیز نقل شده بدين مضمون :
  
[[علامه مجلسى]] رحمه الله در (بحار) از (كتاب غيبت) [[شيخ طوسى]] روايت كرده كه در وقت احتضار محمد بن عثمان بن سعيد، جعفر بن احمد در بالاى سر او نشسته بود و حسين بن روح در پايين پاى او، در آن حال جعفر بن احمد رو كرد كه مأمور شدم كه ابوالقاسم بن روح را وصى نمايم و امور را به او واگذارم، چون جعفر بن احمد شنيد كه امر وصايت بايد منتقل به حسين بن روح شود از جاى خود برخاست و دست حسين بن روح را گرفته در جانب سر او نشانيد و خود در جانب پايين پاى او نشست.<ref> كفاية الموحدين، 3/348؛ [[بحارالانوار]]، 51/354.</ref>
+
«نَعْرِفُهُ عَرَّفَهُ اللّهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ رِضْوانَهُ وَ اَسْعَدَهُ بِالتَّوْفيقِ وَقَفْنا عَلى كِتابِهِ وَ وِثقْنا بِما هُوَ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ عِنْدَنا بُالْمَنْزِلَةِ وَالْمَحَلِّ الَّذينَ يَسْرّانِهِ زادَاللّهُ فِى اِحْسانِهِ اِلَيهِ اِنَّهُ وَلىُّ قَديرٌ وَالْحَمْدُللّهِ الَّذى لاشَريكَ لَهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسليما كَثيرا».
  
و نيز در روايت معتبره چنين ذكر شده كه محمد بن عثمان بن سعيد بزرگان [[شيعه]] و مشايخ را جمع نمود و گفت كه هرگاه حادثه [[مرگ]] به من رو آورد امر وكالت با ابى‌القاسم بن روح خواهد بود، به درستى كه من مأمور شدم به اين كه او را بعد از وفات به جاى خود بگذارم پس به او رجوع نماييد و در كارهاى خود اعتماد به او كنيد.<ref> كفاية الموحدين، 3/348، بحارالانوار، 51/355.</ref>
+
ما می‌‌شناسيم او را يعنى حسين بن روح را ، خداوند بشناساند و عالم گرداند او را طريقه همه خير و رضاى خود را و او را يارى فرمايد به توفيق خود، ما مطلع شديم بر مكتوب او و مطلع گرديديم بر امانت و به ديندارى او و وثوق و اعتماد داريم به درستى كه او در نزد ما به مكان و منزلت بلند آنچنانى است كه مسرور می‌‌سازد آن منزلت و مكان او را، زياد فرمايد خداى تعالى احسان خود را درباره او، به درستى كه وی صاحب همه نعمت‌ها است و بر همه چيز قادر است و حمد خداوند را سزاست كه شريك از براى او نيست و [[صلوات]] خداوند و سلام او بر رسول او محمد و آل او باد.<ref> كفاية الموحدين، 3/348؛‌ بحارالانوار، 51/356.</ref>
  
و در روايت معتبره ديگر چنانچه در (بحار) نقل شده آن كه جماعتى از شيعه در نزد محمد بن عثمان جمع شدند و به او گفتند كه اگر حادثه مرگ از براى تو روى نمايد در جاى تو كى می‌‌باشد؟ گفت: ابوالقاسم حسين بن روح، قائم مقام من است و در ميان شما و حضرت صاحب الامر عليه السلام واسطه است و وكيل و امين و ثقه آن سرور است پس در كارهاى خود به او رجوع نماييد و در مهمات خود به او اعتماد كنيد، من مأمور شده بودم كه اين مطلب را به شما برسانم.<ref> كفاية الموحدين، 3/348؛ بحارالانوار، 51/355.</ref> و در بعضى از نسخ توقيعى كه از جانب حضرت حجت عليه السلام از براى شيخ ابوالقاسم بن روح بيرون آمده چنانچه در (بحار) از جماعتى از حمله اخبار و ثقات نقل شده بدين لفظ است: «نَعْرِفُهُ عَرَّفَهُ اللّهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ رِضْوانَهُ وَ اَسْعَدَهُ بِالتَّوْفيقِ وَقَفْنا عَلى كِتابِهِ وَ وِثقْنا بِما هُوَ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ عِنْدَنا بُالْمَنْزِلَةِ وَالْمَحَلِّ الَّذينَ يَسْرّانِهِ زادَاللّهُ فِى اِحْسانِهِ اِلَيهِ اِنَّهُ وَلىُّ قَديرٌ وَالْحَمْدُللّهِ الَّذى لاشَريكَ لَهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسليما كَثيرا».
 
 
حاصل مضمون فقرات بلاغت آيات آن كه: ما می‌‌شناسيم او را يعنى حسين بن روح را خداوند بشناساند و عالم گرداند او را طريقه همه خير و رضاى خود را و او را يارى فرمايد به توفيق خود، ما مطلع شديم بر مكتوب او و مطلع گرديديم بر امانت و به ديندارى او و وثوق و اعتماد داريم به درستى كه او در نزد ما به مكان و منزلت بلند آنچنانى است كه مسرور می‌‌سازد آن منزلت و مكان او را، زياد فرمايد خداى تعالى احسان خود را درباره او، به درستى كه او صاحب همه نعمت‌ها است و بر همه چيز قادر است و حمد مر خداوند را سزاست كه شريك از براى او نيست و [[صلوات]] خداوند و سلام او بر رسول او محمد و آل او باد.<ref> كفاية الموحدين، 3/348؛‌ بحارالانوار، 51/356.</ref>
 
 
و از احوالات اين بزرگوار چنين مذكور داشته‌اند كه چنان [[تقيه]] می‌‌نمود در [[بغداد]] و چنان با مخالفان حسن سلوك داشت كه هر يك از مذاهب اربعه مدعى بودند كه او از ما است و افتخار می‌‌نمودند هر طائفه‌اى از ايشان به نسبت او به ايشان.<ref> كفاية الموحدين، 3/348.</ref>
 
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۸ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۱

از وكلاء و سفراء امام زمان علیه السلام ، جناب حسين بن روح بود وی در زمان سفارت محمد بن عثمان از جانب او و به امر او متصدى بعضى از امور وی بود و چند نفر از ثقات و مؤمنين معتمدين محمد بن عثمان بودند كه از آن جمله ، حسين بن روح بود .

علامه مجلسى رحمه الله در (بحارالانوار) از (كتاب غيبت) شيخ طوسى روايت كرده كه در وقت احتضار محمد بن عثمان بن سعيد ، جعفر بن احمد در بالاى سر او نشسته بود و حسين بن روح در پايين پاى او، در آن حال جعفر بن احمد بیان نمود كه مأمور شدم كه ابوالقاسم بن روح را وصى نمايم و امور را به او واگذارم، چون جعفر بن احمد شنيد كه امر وصايت بايد منتقل به حسين بن روح شود از جاى خود برخاست و دست حسين بن روح را گرفته در جانب سر او نشانيد و خود در جانب پايين پاى او نشست.[۱]

در روايت معتبره چنانچه در (بحارالانوار) نقل شده آن كه جماعتى از شيعه در نزد محمد بن عثمان جمع شدند و به او گفتند كه اگر حادثه مرگ از براى تو روى دهد چه کسی جانشین توست ؟

گفت: ابوالقاسم حسين بن روح، قائم مقام من است و در ميان شما و حضرت صاحب الامر عليه السلام واسطه است و وكيل و امين و ثقه آن امام است . پس در كارهاى خود به او رجوع نماييد و در مهمات خود به او اعتماد كنيد، من مأمور شده بودم كه اين مطلب را به شما برسانم.[۲]

در بعضى از نسخ توقيعى از جانب حضرت حجت عليه السلام براى شيخ ابوالقاسم بن روح صادر شده چنانچه در (بحارالانوار) نیز نقل شده بدين مضمون :

«نَعْرِفُهُ عَرَّفَهُ اللّهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ رِضْوانَهُ وَ اَسْعَدَهُ بِالتَّوْفيقِ وَقَفْنا عَلى كِتابِهِ وَ وِثقْنا بِما هُوَ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ عِنْدَنا بُالْمَنْزِلَةِ وَالْمَحَلِّ الَّذينَ يَسْرّانِهِ زادَاللّهُ فِى اِحْسانِهِ اِلَيهِ اِنَّهُ وَلىُّ قَديرٌ وَالْحَمْدُللّهِ الَّذى لاشَريكَ لَهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسليما كَثيرا».

ما می‌‌شناسيم او را يعنى حسين بن روح را ، خداوند بشناساند و عالم گرداند او را طريقه همه خير و رضاى خود را و او را يارى فرمايد به توفيق خود، ما مطلع شديم بر مكتوب او و مطلع گرديديم بر امانت و به ديندارى او و وثوق و اعتماد داريم به درستى كه او در نزد ما به مكان و منزلت بلند آنچنانى است كه مسرور می‌‌سازد آن منزلت و مكان او را، زياد فرمايد خداى تعالى احسان خود را درباره او، به درستى كه وی صاحب همه نعمت‌ها است و بر همه چيز قادر است و حمد خداوند را سزاست كه شريك از براى او نيست و صلوات خداوند و سلام او بر رسول او محمد و آل او باد.[۳]


پانویس

  1. كفاية الموحدين ، 3/348؛ بحارالانوار، 51/354.
  2. كفاية الموحدين، 3/348؛ بحارالانوار، 51/355.
  3. كفاية الموحدين، 3/348؛‌ بحارالانوار، 51/356.

منبع

حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت اول، باب اول: در تاريخ حضرت خاتم الانبياء