ابوالفضل خوانساری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
==نام و نسب==
 
==نام و نسب==
  
ابوالفضل خوانساری فرزند آيت الله حاج شيخ احمد خوانساری از علمای بزرگ اصفهان بود. او در سال 1296 ش (1336 ق) در در محله بیدآباد شهر اصفهان چشم به جهان گشود.  پدرش شيخ احمد خوانساری از دانشمندان سرشناس و  از خطیبان نامی و نگارنده کتاب لسان الصدق و بيان الحق است
+
ابوالفضل خوانساری فرزند آیت الله حاج شیخ احمد خوانساری از علمای بزرگ اصفهان بود. او در سال 1296 ش (1336 ق) در در محله بیدآباد شهر اصفهان چشم به جهان گشود.  پدرش شیخ احمد خوانساری از دانشمندان سرشناس و  از خطیبان نامی و نگارنده کتاب لسان الصدق و بیان الحق است
  
==دوران كودكی و تحصيل==
+
==دوران كودكی و تحصیل==
  
ابوالفضل از همان کودکی نبوغ خود را در حفظ و  یادگیری علوم مختلف نشان داد و به سرعت دوره های مقدماتی تحصیل را در مکتب خانه ها گذراند و قدم به حوزه علمیه اصفهان گذاشت. مقدمات را نزد پدرش آموخت و سپس نزد  شيخ هبةالله هرندی شرح لمعه خواند. ادبیات را نزد سيد احمد مقدس و معالم را نزد محمد حسن نجف آبادی آموخت.  
+
ابوالفضل از همان کودکی نبوغ خود را در حفظ و  یادگیری علوم مختلف نشان داد و به سرعت دوره های مقدماتی تحصیل را در مکتب خانه ها گذراند و قدم به حوزه علمیه اصفهان گذاشت. مقدمات را نزد پدرش آموخت و سپس نزد  شیخ هبةالله هرندی شرح لمعه خواند. ادبیات را نزد سید احمد مقدس و معالم را نزد محمد حسن نجف آبادی آموخت.  
  
او از درس [[نهج البلاغه]] عالم زاهد و وارسته حاج ميرزا علي آقا شيرازی بهره های فراوان برد. در اين دوران، که يازده يا دوازده ساله بود، پدرش را از دست داد و تحت كفالت مرحوم شيخ ابوتراب قرار گرفت. ابوالفضل خوانساری هيجده ساله بود که برای کسب علم راهی [[نجف]] اشرف شد.   
+
او از درس [[نهج البلاغه]] عالم زاهد و وارسته حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره های فراوان برد. در این دوران، که یازده یا دوازده ساله بود، پدرش را از دست داد و تحت كفالت مرحوم شیخ ابوتراب قرار گرفت. ابوالفضل خوانساری هیجده ساله بود که برای کسب علم راهی [[نجف]] اشرف شد.   
  
 
==تحصیل در نجف اشرف==
 
==تحصیل در نجف اشرف==
  
پس از ورود به حوزه نجف، ابتدا در محضر آيت الله سيد ابوالقاسم خويی (رسائل، مكاسب، كفايه) و سپس در درس آيت الله ميرمحمدباقر زنجانی (سطح و خارج) حضور يافت. در همان زمان با مرحوم شيخ صدرا بادكوبه ای آشنا شد و  [[فلسفه]] را نزد او آموخت و دو كتاب منظومه مرحوم سبزواری و شوارق الالهام را به اتمام رساند. او همزمان با کسب علم از سلوک و تزکیه نفس غافل نبود و  از محضر مرحوم حاج ميرزا علی آقا قاضی استفاده های معنوی فراوان برد<ref> با استفاده از جزوه زندگينامه و نوار مصاحبه ايشان.</ref>
+
پس از ورود به حوزه نجف، ابتدا در محضر آیت الله سید ابوالقاسم خویی (رسائل، مكاسب، كفایه) و سپس در درس آیت الله میرمحمدباقر زنجانی (سطح و خارج) حضور یافت. در همان زمان با مرحوم شیخ صدرا بادكوبه ای آشنا شد و  [[فلسفه]] را نزد او آموخت و دو كتاب منظومه مرحوم سبزواری و شوارق الالهام را به اتمام رساند. او همزمان با کسب علم از سلوک و تزکیه نفس غافل نبود و  از محضر مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی استفاده های معنوی فراوان برد<ref> با استفاده از جزوه زندگینامه و نوار مصاحبه ایشان.</ref>
  
با اتمام دروس سطح حوزه، درس خارج اصول را نزد آيت الله شيخ محمدحسن غروی اصفهانی معروف به كمپانی آغاز کرد و حدود سه سال از نظريات اصولی ايشان استفاده کرد.  او  در همان سال ها در درس اين بزرگان حضور مي يابد:
+
با اتمام دروس سطح حوزه، درس خارج اصول را نزد آیت الله شیخ محمدحسن غروی اصفهانی معروف به كمپانی آغاز کرد و حدود سه سال از نظریات اصولی ایشان استفاده کرد.  او  در همان سال ها در درس این بزرگان حضور می یابد:
  
*1- مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني؛
+
*1- مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی؛
  
*2- مرحوم آقا ضياء عراقي (درس فقه)؛
+
*2- مرحوم آقا ضیاء عراقی (درس فقه)؛
  
*3- آيت الله شيخ محمدعلي كاظميني؛
+
*3- آیت الله شیخ محمدعلی كاظمینی؛
  
*4- ميرزاي نائيني؛
+
*4- میرزای نائینی؛
  
*5- سيد عبدالهادي شيرازي؛
+
*5- سید عبدالهادی شیرازی؛
  
*6- شيخ محمدكاظم شيرازي؛
+
*6- شیخ محمدكاظم شیرازی؛
  
*7- آقا سيدجمال الدين گلپايگاني؛
+
*7- آقا سیدجمال الدین گلپایگانی؛
  
*8- مرحوم شيخ موسي خوانساري؛
+
*8- مرحوم شیخ موسی خوانساری؛
  
*9- مرحوم سيد محسن حكيم.<ref> همان.</ref>
+
*9- مرحوم سید محسن حكیم.<ref> همان.</ref>
  
 
== بازگشت به اصفهان ==
 
== بازگشت به اصفهان ==
ايشان در سال 1330 ش پس از شانزده سال اقامت در [[نجف]] اشرف، به ايران بازگشت؛ ابتدا جهت مداوای بيماری ريوی خود به تهران رفت و سپس در شهر مقدس [[قم]] مسكن گزيد. در اين دوره حدود هفت سال در درس مرحوم آيت الله بروجردی حاضر شد و بهره‌های فراوان برد.
+
ایشان در سال 1330 ش پس از شانزده سال اقامت در [[نجف]] اشرف، به ایران بازگشت؛ ابتدا جهت مداوای بیماری ریوی خود به تهران رفت و سپس در شهر مقدس [[قم]] مسكن گزید. در این دوره حدود هفت سال در درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر شد و بهره‌های فراوان برد.
  
==تدريس==
+
==تدریس==
  
آيت الله ابوالفضل خوانساری خود نيز به تدريس اشتغال ورزيد؛ محفل درسی ايشان شامل دو بخش عمده بود:  
+
آیت الله ابوالفضل خوانساری خود نیز به تدریس اشتغال ورزید؛ محفل درسی ایشان شامل دو بخش عمده بود:  
  
الف) فقه: از ابتدای طهارت تا اواخر بحث [[حج]]؛ كه تدريس آن چندين سال به طول انجاميد. و سپس يك دور كامل مكاسب، دو دوره كتاب صلات و بعد از انقلاب اسلامی بحث [[تيمم]] و صلات و [[زكات]] و [[خمس]] و مقداری از حج را تدريس كرد.
+
الف) فقه: از ابتدای طهارت تا اواخر بحث [[حج]]؛ كه تدریس آن چندین سال به طول انجامید. و سپس یك دور كامل مكاسب، دو دوره كتاب صلات و بعد از انقلاب اسلامی بحث [[تیمم]] و صلات و [[زكات]] و [[خمس]] و مقداری از حج را تدریس كرد.
  
ب) اصول: ايشان اصول را از اول تا آخر دو دوره قبل از انقلاب و دو دوره بعد از انقلاب اسلامی تدريس كرد.<ref> جزوه زندگينامه.</ref>
+
ب) اصول: ایشان اصول را از اول تا آخر دو دوره قبل از انقلاب و دو دوره بعد از انقلاب اسلامی تدریس كرد.<ref> جزوه زندگینامه.</ref>
  
 
==ازدواج==
 
==ازدواج==
  
آيت الله خوانساري در سال 1324 ش. از يك خانواده مذهبي در شهر اصفهان همسری را برگزيد؛ حاصل اين ازدواج هشت فرزند پسر و يك دختر بود.  
+
آیت الله خوانساری در سال 1324 ش. از یك خانواده مذهبی در شهر اصفهان همسری را برگزید؛ حاصل این ازدواج هشت فرزند پسر و یك دختر بود.  
  
 
==آثار==
 
==آثار==
  
از اين عالم فرزانه آثار علمي ارزنده اي برجاي ماند كه عبارتند از:
+
از این عالم فرزانه آثار علمی ارزنده ای برجای ماند كه عبارتند از:
  
*1- حاشيه بر كفاية الاصول؛
+
*1- حاشیه بر كفایة الاصول؛
  
*2- حاشيه بر مكاسب؛
+
*2- حاشیه بر مكاسب؛
  
*3- حاشيه بر عروة؛
+
*3- حاشیه بر عروة؛
  
*4- رساله در باب تقليد عروة؛
+
*4- رساله در باب تقلید عروة؛
  
 
*5- قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصحة؛
 
*5- قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصحة؛
  
*6- رساله توضيح المسائل؛
+
*6- رساله توضیح المسائل؛
  
 
*7- مناسك و آداب حج؛
 
*7- مناسك و آداب حج؛
  
*8- [[احاديث]] فضايل و مناقب اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام؛
+
*8- [[احادیث]] فضایل و مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام؛
  
*9- الجوهر النضيد في شرح فروع التقليد؛
+
*9- الجوهر النضید فی شرح فروع التقلید؛
  
 
*10 - كتاب طهارت و صلات.
 
*10 - كتاب طهارت و صلات.
  
==ويژگي هاي اخلاقي==
+
==ویژگی های اخلاقی==
  
مهمترين ويژگي هاي اخلاقي اين عالم رباني را چنين مي توان برشمرد:
+
مهمترین ویژگی های اخلاقی این عالم ربانی را چنین می توان برشمرد:
  
'''<I>1- رعايت تقوا و پرهيزكاري:</I>'''
+
'''<I>1- رعایت تقوا و پرهیزكاری:</I>'''
  
ايشان مقيد بود در تمام زمينه‌ها، [[عبادت]] و غير آن، [[تقوا]] را رعايت كند؛ به طوری كه برخی از افرادی كه او را می شناسند، او را اسوه تقوا و پرهيزكاری معرفی می كنند.
+
ایشان مقید بود در تمام زمینه‌ها، [[عبادت]] و غیر آن، [[تقوا]] را رعایت كند؛ به طوری كه برخی از افرادی كه او را می شناسند، او را اسوه تقوا و پرهیزكاری معرفی می كنند.
  
'''<I>2- ساده زيستي:</I>'''
+
'''<I>2- ساده زیستی:</I>'''
  
آيت الله ابوالفضل نجفي خوانساري همواره از زخارف دنيا و تشريفات دوري مي جست و مي فرمود: انسان نبايد تشريفاتي باشد؛ چرا كه انسان را از [[ياد خدا]] غافل مي سازد و او را به خود مشغول مي گرداند. ما بايد از مولاي خويش [[امام علی]] علیه السلام پيروي كنيم كه با داشتن امكانات و موقعيت ها، ساده زيستي را سرلوحه خويش قرار داده بود.
+
آیت الله ابوالفضل نجفی خوانساری همواره از زخارف دنیا و تشریفات دوری می جست و می فرمود: انسان نباید تشریفاتی باشد؛ چرا كه انسان را از [[یاد خدا]] غافل می سازد و او را به خود مشغول می گرداند. ما باید از مولای خویش [[امام علی]] علیه السلام پیروی كنیم كه با داشتن امكانات و موقعیت ها، ساده زیستی را سرلوحه خویش قرار داده بود.
  
'''<I>3- كم حرفي:</I>'''
+
'''<I>3- كم حرفی:</I>'''
  
او بيشتر اوقات به مطالعه و پژوهش مشغول بود و مي كوشيد از زياده گويي و سخناني بيهوده بپرهيزد. در اين باره مي فرمود: اگر انسان بخواهد لحظه‌هاي گرانقدر خود را با سخنان بيهوده تلف كند، ضرر كرده است؛ به جاي آن، بهتر است به مطالعه و تفحص در امور ديني و مسائل مذهبي بپردازد؛ تا بتواند هم خودش بهره‌اي ببرد و هم براي كساني ديگر مفيد باشد.
+
او بیشتر اوقات به مطالعه و پژوهش مشغول بود و می كوشید از زیاده گویی و سخنانی بیهوده بپرهیزد. در این باره می فرمود: اگر انسان بخواهد لحظه‌های گرانقدر خود را با سخنان بیهوده تلف كند، ضرر كرده است؛ به جای آن، بهتر است به مطالعه و تفحص در امور دینی و مسائل مذهبی بپردازد؛ تا بتواند هم خودش بهره‌ای ببرد و هم برای كسانی دیگر مفید باشد.
  
'''<I>4- احترام به سلسله جليله روحانيت:</I>'''
+
'''<I>4- احترام به سلسله جلیله روحانیت:</I>'''
  
آيت الله خوانساري به روحانيت احترام خاصي قائل بود. به هنگام ملاقات روحانيان با ايشان، فروتنانه از جاي برمي‌خاست و به گرمي از آن ها استقبال مي كرد؛ به نحوي كه برخي نقل كرده اند: «وقتي حاج آقا با آن حالت از ما استقبال مي كرد ما خجالت مي كشيديم كه شخصيتي مثل ايشان پيش پاي ما از جاي برخيزداين عالم ارجمند دليل اين عملش را چنين ابراز مي داشت: «اين روحانيت است كه مي تواند جامعه را بسازد و آن را اصلاح كند؛ چرا كه اينان بيان كننده [[احكام]] دين در جامعه هستند و بار سنگيني را بر دوش دارند. لذا ما وظيفه داريم به آن ها احترام بگزاريم».
+
آیت الله خوانساری به روحانیت احترام خاصی قائل بود. به هنگام ملاقات روحانیان با ایشان، فروتنانه از جای برمی‌خاست و به گرمی از آن ها استقبال می كرد؛ به نحوی كه برخی نقل كرده اند: «وقتی حاج آقا با آن حالت از ما استقبال می كرد ما خجالت می كشیدیم كه شخصیتی مثل ایشان پیش پای ما از جای برخیزداین عالم ارجمند دلیل این عملش را چنین ابراز می داشت: «این روحانیت است كه می تواند جامعه را بسازد و آن را اصلاح كند؛ چرا كه اینان بیان كننده [[احكام]] دین در جامعه هستند و بار سنگینی را بر دوش دارند. لذا ما وظیفه داریم به آن ها احترام بگزاریم».
  
 
'''<I>5- عشق به ائمه اطهار علیهم السلام:</I>'''
 
'''<I>5- عشق به ائمه اطهار علیهم السلام:</I>'''
  
او به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و وجود نازنين [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله عشق مي ورزيد و يكي از راه‌‌هاي موفقيت و پيروزي در مراحل زندگاني را توسل به ائمه اطهار علیهم السلام مي دانست. به همين جهت از همان ابتداي ورود به [[قم]]، پنجشنبه ها مجلس روضه اي در منزل خود برپا كرده و در آن مجلس، علاوه بر ذكر مصيبت، به مسائل علمي و اعتقادي پرداخته مي شد. محتواي سخنان به گونه‌اي بود كه بسياري از بزرگان حوزه، از جمله [[امام خمینی]] قدس سره در آن شركت مي كردند. اين مجالس، اكنون نيز برگزار مي شود.
+
او به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و وجود نازنین [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله عشق می ورزید و یكی از راه‌‌های موفقیت و پیروزی در مراحل زندگانی را توسل به ائمه اطهار علیهم السلام می دانست. به همین جهت از همان ابتدای ورود به [[قم]]، پنجشنبه ها مجلس روضه ای در منزل خود برپا كرده و در آن مجلس، علاوه بر ذكر مصیبت، به مسائل علمی و اعتقادی پرداخته می شد. محتوای سخنان به گونه‌ای بود كه بسیاری از بزرگان حوزه، از جمله [[امام خمینی]] قدس سره در آن شركت می كردند. این مجالس، اكنون نیز برگزار می شود.
  
'''<I>6- تقيد به زي طلبگي:</I>'''
+
'''<I>6- تقید به زی طلبگی:</I>'''
  
ايشان به اين امر بسيار اهميت مي داد و در مراحل مختلف زندگاني از آن غافل نبود. معتقد بود كه: «ما نان امام زمان را مي خورديم، پس بايد شئون طلبگي را حفظ كنيم تا آن حضرت آزرده نشود».<ref> نوار مصاحبه ايشان.</ref>
+
ایشان به این امر بسیار اهمیت می داد و در مراحل مختلف زندگانی از آن غافل نبود. معتقد بود كه: «ما نان امام زمان را می خوردیم، پس باید شئون طلبگی را حفظ كنیم تا آن حضرت آزرده نشود».<ref> نوار مصاحبه ایشان.</ref>
  
آن بزرگوار علاوه بر موارد مذكور، ويژگي هاي ديگري نيز داشت؛ مانند پيش دستي در سلام دادن به ديگران، اهميت و توجه فوق العاده به تربيت فرزندان، دائم الوضو بودن.<ref> برگرفته از مصاحبه با اعضاي خانواده ايشان.</ref>
+
آن بزرگوار علاوه بر موارد مذكور، ویژگی های دیگری نیز داشت؛ مانند پیش دستی در سلام دادن به دیگران، اهمیت و توجه فوق العاده به تربیت فرزندان، دائم الوضو بودن.<ref> برگرفته از مصاحبه با اعضای خانواده ایشان.</ref>
  
==فعاليت‌هاي فرهنگي و سياسي==
+
==فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی==
  
'''<I>1- فعاليت‌هاي فرهنگي:</I>'''
+
'''<I>1- فعالیت‌های فرهنگی:</I>'''
  
ايشان در كنار تحصيل، قبل و پس از انقلاب اسلامي، به تدريس برخي متون درسي حوزه اشتغال داشت. همچنين فعاليت‌هاي گوناگون در مناطق مختلفي داشت؛ به ويژه زماني كه با اصرار مردم و شخصيت هاي اراك، به امامت جمعه اراك منصوب شد، منشأ خدمات ارزشمندي بدين قرار بود:
+
ایشان در كنار تحصیل، قبل و پس از انقلاب اسلامی، به تدریس برخی متون درسی حوزه اشتغال داشت. همچنین فعالیت‌های گوناگون در مناطق مختلفی داشت؛ به ویژه زمانی كه با اصرار مردم و شخصیت های اراك، به امامت جمعه اراك منصوب شد، منشأ خدمات ارزشمندی بدین قرار بود:
  
- تشكيل محفل درس و بحث.
+
- تشكیل محفل درس و بحث.
  
- تأسيس يك مدرسه علوم ديني در اراك، كه اكنون حدود شصت طلبه در آن به تحصيل مشغولند. اين مدرسه زير نظر مركز شوراي مديريت حوزه علميه قم فعاليت مي كند.
+
- تأسیس یك مدرسه علوم دینی در اراك، كه اكنون حدود شصت طلبه در آن به تحصیل مشغولند. این مدرسه زیر نظر مركز شورای مدیریت حوزه علمیه قم فعالیت می كند.
  
- ساختن مصلاي بزرگ.
+
- ساختن مصلای بزرگ.
  
- تأسيس بيمارستان خيريه.
+
- تأسیس بیمارستان خیریه.
  
- تعمير ساختمان مدرسه سپهدار.
+
- تعمیر ساختمان مدرسه سپهدار.
  
 
- احداث مسجد قدس.
 
- احداث مسجد قدس.
  
ايشان پس از وفات فرزند ارجمندش حاج شيخ محمدحسين خوانساري، به قم عزيمت نمود و در آن جا ساكن شد و از سال 1371 ش، در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام به تدريس خارج [[فقه]] و [[اصول]] پرداخت.<ref> برگرفته از مصاحبه با آيت الله خوانساري و اعضاي خانواده و نوار سخنراني ايشان.</ref>
+
ایشان پس از وفات فرزند ارجمندش حاج شیخ محمدحسین خوانساری، به قم عزیمت نمود و در آن جا ساكن شد و از سال 1371 ش، در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام به تدریس خارج [[فقه]] و [[اصول]] پرداخت.<ref> برگرفته از مصاحبه با آیت الله خوانساری و اعضای خانواده و نوار سخنرانی ایشان.</ref>
  
'''<I>2- فعاليت هاي سياسي:</I>'''
+
'''<I>2- فعالیت های سیاسی:</I>'''
  
حيات سياسي آيت الله خوانساري به دو بخش تقسيم مي شود:
+
حیات سیاسی آیت الله خوانساری به دو بخش تقسیم می شود:
  
الف) قبل از انقلاب: چند سال از سفر آيت الله خوانساري به [[قم]] نگذشته بود كه حوزه علميه با ضايعه بزرگ رحلت آيت الله بروجردي مواجه شد. پس از رحلت ايشان، رژيم منحوس پهلوي به ضديت با اسلام، شدت بخشيد. لذا از سال 41، كه نداي حق طلبانه امام خميني برخاست، يكي از چهره‌هاي بزرگ علمي كه مخلصانه آن رادمرد الهي را همراهي كرد، شخص آقاي خوانساري بود.  
+
الف) قبل از انقلاب: چند سال از سفر آیت الله خوانساری به [[قم]] نگذشته بود كه حوزه علمیه با ضایعه بزرگ رحلت آیت الله بروجردی مواجه شد. پس از رحلت ایشان، رژیم منحوس پهلوی به ضدیت با اسلام، شدت بخشید. لذا از سال 41، كه ندای حق طلبانه امام خمینی برخاست، یكی از چهره‌های بزرگ علمی كه مخلصانه آن رادمرد الهی را همراهی كرد، شخص آقای خوانساری بود.  
  
ايشان در اين دوران بسيار فعال بود و در اكثر موارد، خود به تنهايي اعلاميه و اطلاعيه مي داد؛ مانند صدور اطلاعيه‌اي از سوي وي درباره مدارس علميه كه حكومت طاغوت به دنبال تضعيف آن ها بود. وجود شخصيت‌هاي علمي گرانقدري مثل ايشان، تأثير مثبتي بر روند مبارزات برجاي مي گذاشت. او در طول نهضت اسلامي همواره همدوش و بلكه جلوتر از ساير بزرگان حوزه در مبارزات شركت مي نمود.
+
ایشان در این دوران بسیار فعال بود و در اكثر موارد، خود به تنهایی اعلامیه و اطلاعیه می داد؛ مانند صدور اطلاعیه‌ای از سوی وی درباره مدارس علمیه كه حكومت طاغوت به دنبال تضعیف آن ها بود. وجود شخصیت‌های علمی گرانقدری مثل ایشان، تأثیر مثبتی بر روند مبارزات برجای می گذاشت. او در طول نهضت اسلامی همواره همدوش و بلكه جلوتر از سایر بزرگان حوزه در مبارزات شركت می نمود.
  
همچنين آيت الله خوانساري جزو هسته تشكيل دهنده «جامعه مدرسين حوزه علميه قم» بود و تا پيروزي نهضت در جلسات و تصميم گيري هاي آنان شركت مي جست و اعلاميه هاي صادره آنان را امضا مي كرد؛ از جمله: اولين امضاي اطلاعيه مشهور جامعه مدرسين در خلع سلطنت از شاه، از آنِ وي بود. ايشان در برابر ترفندهاي شاه كه همواره در صدد تضعيف نهاد روحانيت و تسلط بر آن بود، بسيار هوشيار بود.  
+
همچنین آیت الله خوانساری جزو هسته تشكیل دهنده «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» بود و تا پیروزی نهضت در جلسات و تصمیم گیری های آنان شركت می جست و اعلامیه های صادره آنان را امضا می كرد؛ از جمله: اولین امضای اطلاعیه مشهور جامعه مدرسین در خلع سلطنت از شاه، از آنِ وی بود. ایشان در برابر ترفندهای شاه كه همواره در صدد تضعیف نهاد روحانیت و تسلط بر آن بود، بسیار هوشیار بود.  
  
زماني كه شاه مي خواست حوزه ديگري تأسيس كند كه رئيس آن شخصي به نام شيخ محسن اشراقي و بسيار مخالف انقلاب بود و با ترفندهاي مختلف طلاب را جذب مي كرد و پول هنگفتي به آنان مي پرداخت، آيت الله خوانساري با صدور اعلاميه‌اي شديداللحن، هشدار داد كه: «اكنون نيز مي خواهند براي حوزه، قضيه مسجد ضرار را تعيين كنند». در آن روز، اين اعلاميه در بيست ورق منتشر و تكثير گرديد.<ref> برگرفته از مصاحبه با آيت الله خوانساري.</ref>
+
زمانی كه شاه می خواست حوزه دیگری تأسیس كند كه رئیس آن شخصی به نام شیخ محسن اشراقی و بسیار مخالف انقلاب بود و با ترفندهای مختلف طلاب را جذب می كرد و پول هنگفتی به آنان می پرداخت، آیت الله خوانساری با صدور اعلامیه‌ای شدیداللحن، هشدار داد كه: «اكنون نیز می خواهند برای حوزه، قضیه مسجد ضرار را تعیین كنند». در آن روز، این اعلامیه در بیست ورق منتشر و تكثیر گردید.<ref> برگرفته از مصاحبه با آیت الله خوانساری.</ref>
  
اسناد فعاليت هاي سياسي حضرت آيت الله ابوالفضل خوانساري، در جلد سوم كتاب اسناد انقلاب به طور مشروح آمده است كه در اين جا فهرست وار به همراه شماره صفحه ذكر مي شود:
+
اسناد فعالیت های سیاسی حضرت آیت الله ابوالفضل خوانساری، در جلد سوم كتاب اسناد انقلاب به طور مشروح آمده است كه در این جا فهرست وار به همراه شماره صفحه ذكر می شود:
  
*1- متن تلگرام مدرسان حوزه علميه قم در پي انتقال امام از [[تركيه]] به [[نجف]]، ج 3، ص 172.
+
*1- متن تلگرام مدرسان حوزه علمیه قم در پی انتقال امام از [[تركیه]] به [[نجف]]، ج 3، ص 172.
  
*2- نامه به امير عباس هويدا، نخست وزير، درباره تبعيد امام، ص 185.
+
*2- نامه به امیر عباس هویدا، نخست وزیر، درباره تبعید امام، ص 185.
  
*3- متن تلگرام اساتيد و مدرسين حوزه علميه قم به امام در پي رحلت آيت الله حكيم، ص 222.
+
*3- متن تلگرام اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم به امام در پی رحلت آیت الله حكیم، ص 222.
  
*4- متن اعلاميه اساتيد حوزه علميه قم درباره فاجعه خونين 19 دي قم، در تاريخ 22/10/1356.
+
*4- متن اعلامیه اساتید حوزه علمیه قم درباره فاجعه خونین 19 دی قم، در تاریخ 22/10/1356.
  
*5- متن اعلاميه درباره فاجعه خونين 29 بهمن، 15/12/1357، ص 248.
+
*5- متن اعلامیه درباره فاجعه خونین 29 بهمن، 15/12/1357، ص 248.
  
*6- متن نامه جمعي از علما و اساتيد قم به شهيد آيت الله صدوقي درباره فجايع يزد (16/1/57)، ص 267.
+
*6- متن نامه جمعی از علما و اساتید قم به شهید آیت الله صدوقی درباره فجایع یزد (16/1/57)، ص 267.
  
*7- متن نامه جمعي از علما و اساتيد حوزه علميه قم درباره حادثه 19 ارديبهشت قم (24/2/57)، ص 296.
+
*7- متن نامه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم درباره حادثه 19 اردیبهشت قم (24/2/57)، ص 296.
  
*8- متن اعلاميه جمعي از علما و اساتيد حوزه علميه قم به مناسبت فرارسيدن نيمه [[شعبان]] 1398 قمري (تير 57)، ص 319.
+
*8- متن اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت فرارسیدن نیمه [[شعبان]] 1398 قمری (تیر 57)، ص 319.
  
*9- متن اعلاميه جمعي از علما و اساتيد حوزه علميه قم درباره حمله مزدوران شاه به مردم [[مشهد]] و ساير شهرها، ص 329.
+
*9- متن اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم درباره حمله مزدوران شاه به مردم [[مشهد]] و سایر شهرها، ص 329.
  
*10- متن اعلاميه جمعي از علماي قم درباره حوادث سياسي و چهلمين روز شهداي 17 شهريور (17/7/57)، ص 403.
+
*10- متن اعلامیه جمعی از علمای قم درباره حوادث سیاسی و چهلمین روز شهدای 17 شهریور (17/7/57)، ص 403.
  
*11- متن نامه جمعي از اساتيد حوزه علميه قم درباره تشكيل دولت انقلاب و اوضاع ايران (18/8/57)، ص 425.
+
*11- متن نامه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره تشكیل دولت انقلاب و اوضاع ایران (18/8/57)، ص 425.
  
*12- متن پيام جمعي از فضلا به كاركنان شركت نفت (1/9/57)، ص 433.
+
*12- متن پیام جمعی از فضلا به كاركنان شركت نفت (1/9/57)، ص 433.
  
*13- متن تلگرام به علماي مشهد درباره حمله مزدوران شاه به حرم [[امام رضا]] علیه السلام، ص 438.
+
*13- متن تلگرام به علمای مشهد درباره حمله مزدوران شاه به حرم [[امام رضا]] علیه السلام، ص 438.
  
*14- متن اعلاميه جمعي از اساتيد قم درباره پشتيباني از اعتصاب كاركنان نفت (9/9/57)، ص 447.
+
*14- متن اعلامیه جمعی از اساتید قم درباره پشتیبانی از اعتصاب كاركنان نفت (9/9/57)، ص 447.
  
*15- متن اعلاميه جمعي از استادان حوزه علميه قم درباره توطئه هاي شاه (10/9/57)، ص 451.
+
*15- متن اعلامیه جمعی از استادان حوزه علمیه قم درباره توطئه های شاه (10/9/57)، ص 451.
  
*16- متن اعلاميه اساتيد حوزه علميه قم درباره كشتار وحشيانه رژيم شاه در تهران و ساير شهرها در اول [[محرم]] 1399، ص 459.
+
*16- متن اعلامیه اساتید حوزه علمیه قم درباره كشتار وحشیانه رژیم شاه در تهران و سایر شهرها در اول [[محرم]] 1399، ص 459.
  
*17- متن اعلاميه جمعي از اساتيد حوزه علميه قم درباره ملاقات آيت الله خوئي با فرح ديبا (آذر 57)، ص 474.
+
*17- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره ملاقات آیت الله خوئی با فرح دیبا (آذر 57)، ص 474.
  
*18- متن اعلاميه درباره راهپيمايي روز عاشورا و تاسوعا (18/9/57)، ص 477.
+
*18- متن اعلامیه درباره راهپیمایی روز عاشورا و تاسوعا (18/9/57)، ص 477.
  
*19- متن تلگرام اساتيد حوزه علميه قم به رئيس جمهور فرانسه (18/9/57)، ص 479.
+
*19- متن تلگرام اساتید حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه (18/9/57)، ص 479.
  
*20- متن اعلاميه جمعي از اساتيد حوزه علميه قم درباره مجلس بزرگداشت شهداي [[محرم]] 1399 (22/9/57)، ص 481.
+
*20- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره مجلس بزرگداشت شهدای [[محرم]] 1399 (22/9/57)، ص 481.
  
*21- متن اعلاميه راهپيمايي سراسري مردم ايران در تاسوعا و عاشورا (25/9/57)، ص 488.
+
*21- متن اعلامیه راهپیمایی سراسری مردم ایران در تاسوعا و عاشورا (25/9/57)، ص 488.
  
*22- متن اعلاميه جمعي از اساتيد حوزه علميه قم درباره برگزاري مجلس بزرگداشت شهداي گلگون كفن حوادث ايران (25/9/57)، ص 497.
+
*22- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره برگزاری مجلس بزرگداشت شهدای گلگون كفن حوادث ایران (25/9/57)، ص 497.
  
*23- متن بيانيه علماي اصفهان و نجف آباد درباره برگزاري مجالس بزرگداشت شهداي اين شهرها (29/9/57)، ص 503.
+
*23- متن بیانیه علمای اصفهان و نجف آباد درباره برگزاری مجالس بزرگداشت شهدای این شهرها (29/9/57)، ص 503.
  
*24- متن اعلاميه علماي [[قم]] درباره بازگشايي مغازه ها (30/9/57)، ص 505.
+
*24- متن اعلامیه علمای [[قم]] درباره بازگشایی مغازه ها (30/9/57)، ص 505.
  
*25- متن اعلاميه اساتيد و فضلاي حوزه علميه قم درباره خلع محمدرضاشاه از مقام سلطنت (30/9/57)، ص 506.
+
*25- متن اعلامیه اساتید و فضلای حوزه علمیه قم درباره خلع محمدرضاشاه از مقام سلطنت (30/9/57)، ص 506.
  
*26- متن اعلاميه جمعي از علما و مدرسين حوزه علميه قم در سالگرد كشتار وحشيانه مردم قم (7/10/57)، ص 518.
+
*26- متن اعلامیه جمعی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم در سالگرد كشتار وحشیانه مردم قم (7/10/57)، ص 518.
  
*27- متن نامه به استادان دانشگاه هاي ايران و اعلام پشتيباني از آنان (10/10/57)، ص 522.
+
*27- متن نامه به استادان دانشگاه های ایران و اعلام پشتیبانی از آنان (10/10/57)، ص 522.
  
*28- متن تلگرام جمعي از علما و استادان حوزه علميه قم به رئيس جمهور فرانسه در پي هجرت امام به اين كشور (12/10/57)، ص 525.
+
*28- متن تلگرام جمعی از علما و استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در پی هجرت امام به این كشور (12/10/57)، ص 525.
  
*29- متن اعلاميه جمعي از روحانيون حوزه علميه قم درباره جنايات ننگين عمال شاه در شهرهاي مختلف و دعوت به راهپيمايي (دي ماه 57)، ص 528.
+
*29- متن اعلامیه جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم درباره جنایات ننگین عمال شاه در شهرهای مختلف و دعوت به راهپیمایی (دی ماه 57)، ص 528.
  
*30- متن اعلاميه جمعي از علماي حوزه علميه قم درباره روي كارآمدن دولت بختيار و اعلام عزاي عمومي (17/10/57)، ص 532.
+
*30- متن اعلامیه جمعی از علمای حوزه علمیه قم درباره روی كارآمدن دولت بختیار و اعلام عزای عمومی (17/10/57)، ص 532.
  
ب) فعاليت هاي بعد از انقلاب: ايشان در اين دوران نيز هميشه در صحنه بود. وي محور مبارزات و قيام حضرت امام خميني را سه چيز مي دانست:
+
ب) فعالیت های بعد از انقلاب: ایشان در این دوران نیز همیشه در صحنه بود. وی محور مبارزات و قیام حضرت امام خمینی را سه چیز می دانست:
  
*1) اين كه سلطنت شاهان در اين كشور، موجب ذلت آن در برابر كشورهاي مستكبر شده بود؛ همچنان كه امام خميني فرمود: من تأسف مي خورم از اين كه شخص اول مملكت آن قدر بايد ذليل شود كه براي رفتن نزد كارتر (رئيس جمهور اسبق امريكا) به خودش اجازه ندهند و او عيالش را بفرستد. اين كشور را مي خواهند ذليل و خوار كنند. از اين رو، امام خميني قيام كرد تا عزت و افتخار از دست رفته را به وطن اسلامي بازگرداند.
+
*1) این كه سلطنت شاهان در این كشور، موجب ذلت آن در برابر كشورهای مستكبر شده بود؛ همچنان كه امام خمینی فرمود: من تأسف می خورم از این كه شخص اول مملكت آن قدر باید ذلیل شود كه برای رفتن نزد كارتر (رئیس جمهور اسبق امریكا) به خودش اجازه ندهند و او عیالش را بفرستد. این كشور را می خواهند ذلیل و خوار كنند. از این رو، امام خمینی قیام كرد تا عزت و افتخار از دست رفته را به وطن اسلامی بازگرداند.
  
*2) [[احكام]] اسلام در اين كشور رو به فراموشي مي رفت؛ حتي جسارت را به حدي رساندند كه تاريخ هجري پيامبر را به تاريخ شاهنشاهي تغيير دادند. امام خميني به پاخاست تا احكام الهي را احياء گرداند.
+
*2) [[احكام]] اسلام در این كشور رو به فراموشی می رفت؛ حتی جسارت را به حدی رساندند كه تاریخ هجری پیامبر را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند. امام خمینی به پاخاست تا احكام الهی را احیاء گرداند.
  
*3) فساد و بي بندوباري شيوع يافته بود؛ كشف حجاب، ميگساري هاي آشكار، ترويج فرهنگ غرب و...، همه با هدف فروبردن مردم در منجلاب تباهي و فساد بود. امام خميني براي مبارزه با چنين وضعيتي، قيام كرد.<ref> همان.</ref>
+
*3) فساد و بی بندوباری شیوع یافته بود؛ كشف حجاب، میگساری های آشكار، ترویج فرهنگ غرب و...، همه با هدف فروبردن مردم در منجلاب تباهی و فساد بود. امام خمینی برای مبارزه با چنین وضعیتی، قیام كرد.<ref> همان.</ref>
  
==خاطرات آيت الله خوانساري==
+
==خاطرات آیت الله خوانساری==
  
ايشان نقل مي كرد كه روزي مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني كه مرجع بزرگ [[نجف]] اشرف بشمار مي رفت، تمام اساتيد سطح حوزه را مثل حضرات آيات: خويي، شاهرودي و... را گرد آورد، و ما نيز آنجا بوديم، گفت: «اين حوزه بايد مركز [[فقه]] و [[اصول]] شود. الآن بلاد ايران از فقيه خالي شده. روزي كه من از وطن خودم به نجف آمدم، چند نفر مجتهد مسلم در آن جا بود. تلاش اين جانب تربيت فقيه است و راضي نيستم كه از شهريه‌اي كه از طرف من داده مي شود، كسي به علوم ديگري مشغول شود».<ref> مصاحبه با خانواده ايشان.</ref>
+
ایشان نقل می كرد كه روزی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی كه مرجع بزرگ [[نجف]] اشرف بشمار می رفت، تمام اساتید سطح حوزه را مثل حضرات آیات: خویی، شاهرودی و... را گرد آورد، و ما نیز آنجا بودیم، گفت: «این حوزه باید مركز [[فقه]] و [[اصول]] شود. الآن بلاد ایران از فقیه خالی شده. روزی كه من از وطن خودم به نجف آمدم، چند نفر مجتهد مسلم در آن جا بود. تلاش این جانب تربیت فقیه است و راضی نیستم كه از شهریه‌ای كه از طرف من داده می شود، كسی به علوم دیگری مشغول شود».<ref> مصاحبه با خانواده ایشان.</ref>
  
همچنين مرحوم آيت الله خوانساري خاطره‌اي را نقل مي كرد كه نشانه منزلت پدرش و مرحوم شمس آبادي بود. ايشان مي فرمود: در يك روز تابستاني به همراه مرحوم آيت الله شمس آبادي، كه رفاقت ديرينه اي با مرحوم پدرم داشت، به مزار پدرم رفتيم و در حال ايستاده مشغول خواندن فاتحه شديم. ناگهان آيت الله شمس آبادي گفت: «چشم!» و نشست. من با تعجب پرسيدم: چه شده؟ فرمود: من الآن مرحوم شيخ احمد را ديدم كه چند نفر هم همراه ايشان بود و از عتبات برمي‌گشتند. شيخ احمد به من گفت: هر زمان كه مي خواهي فاتحه بخواني، بنشين و فاتحه بخوان. لذا من نشستم.
+
همچنین مرحوم آیت الله خوانساری خاطره‌ای را نقل می كرد كه نشانه منزلت پدرش و مرحوم شمس آبادی بود. ایشان می فرمود: در یك روز تابستانی به همراه مرحوم آیت الله شمس آبادی، كه رفاقت دیرینه ای با مرحوم پدرم داشت، به مزار پدرم رفتیم و در حال ایستاده مشغول خواندن فاتحه شدیم. ناگهان آیت الله شمس آبادی گفت: «چشم!» و نشست. من با تعجب پرسیدم: چه شده؟ فرمود: من الآن مرحوم شیخ احمد را دیدم كه چند نفر هم همراه ایشان بود و از عتبات برمی‌گشتند. شیخ احمد به من گفت: هر زمان كه می خواهی فاتحه بخوانی، بنشین و فاتحه بخوان. لذا من نشستم.
  
ايشان در خاطره ديگر نقل مي كرد: روزي مرحوم شيخ ابوالحسن كروني در نجف اشرف به ديدن من آمد و گفت: مي خواهم به ديدن آقا جمال گلپايگاني بروم؛ اما ايشان به خاطر كسالت، كسي را نمي پذيرند. لذا از من خواهش كرد كه خدمت آقا جمال برسم و براي او وقت ملاقات بگيرم. من خدمت آقا جمال رسيدم و وقت گرفتم. در هر حال در ساعت مقرر، با كمي تأخير، خدمت ايشان رسيديم و با ايشان صحبت هايي كرديم. هنگام خداحافظي، من مقداري زودتر بيرون آمدم و ايشان (كروني) با تأخير خارج شد.
+
ایشان در خاطره دیگر نقل می كرد: روزی مرحوم شیخ ابوالحسن كرونی در نجف اشرف به دیدن من آمد و گفت: می خواهم به دیدن آقا جمال گلپایگانی بروم؛ اما ایشان به خاطر كسالت، كسی را نمی پذیرند. لذا از من خواهش كرد كه خدمت آقا جمال برسم و برای او وقت ملاقات بگیرم. من خدمت آقا جمال رسیدم و وقت گرفتم. در هر حال در ساعت مقرر، با كمی تأخیر، خدمت ایشان رسیدیم و با ایشان صحبت هایی كردیم. هنگام خداحافظی، من مقداری زودتر بیرون آمدم و ایشان (كرونی) با تأخیر خارج شد.
  
از اين جريان حدود يكسال گذشت و من بيماري ريوي پيدا كردم و دكترها گفتند: شما بايد نجف را ترك كنيد و براي مداوا به ايران برويد. به همين دليل، در يكي از بيمارستان هاي تهران حدود نُه ماه بستري شدم. در تمام اين مدت، آقاي كروني همراه من بود. بعد از بهبودي، روزي آقاي كروني گفت: از من نپرسيدي كه چرا در اين مدت، به شما خدمت كردم؟ علتش اين بود كه روزي كه ما خدمت آقا جمال رسيديم، سفارش شما را به من كرد و گفت: در ايران به ايشان رسيدگي كنيد. گفتم: ايشان نجف هستند. گفت: بزودي به تهران مي رود؛ اگر رفت، مواظب حالش باش. روزي كه ما خدمت آقا جمال رسيده بوديم، اصلاً علامتي از بيماري ريوي در من نبود. شايد حدود يك سال بعد به اين بيماري مبتلا شدم.<ref> نقل از آقاي مهدي خوانساري (پسرش).</ref>
+
از این جریان حدود یكسال گذشت و من بیماری ریوی پیدا كردم و دكترها گفتند: شما باید نجف را ترك كنید و برای مداوا به ایران بروید. به همین دلیل، در یكی از بیمارستان های تهران حدود نُه ماه بستری شدم. در تمام این مدت، آقای كرونی همراه من بود. بعد از بهبودی، روزی آقای كرونی گفت: از من نپرسیدی كه چرا در این مدت، به شما خدمت كردم؟ علتش این بود كه روزی كه ما خدمت آقا جمال رسیدیم، سفارش شما را به من كرد و گفت: در ایران به ایشان رسیدگی كنید. گفتم: ایشان نجف هستند. گفت: بزودی به تهران می رود؛ اگر رفت، مواظب حالش باش. روزی كه ما خدمت آقا جمال رسیده بودیم، اصلاً علامتی از بیماری ریوی در من نبود. شاید حدود یك سال بعد به این بیماری مبتلا شدم.<ref> نقل از آقای مهدی خوانساری (پسرش).</ref>
  
 
==رحلت جانگداز==
 
==رحلت جانگداز==
  
سرانجام آن عالم بزرگوار روز 26 [[رجب]] 1422 ق. مصادف با مهرماه 1380 ش در سن 86 سالگي چشم از جهان فروبست. پيكر پاكش روز 27 رجب پس از تشييع باشكوه و [[نماز]] آيت الله بهجت، مدظله العالي، در مسجد بالاسر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد.
+
سرانجام آن عالم بزرگوار روز 26 [[رجب]] 1422 ق. مصادف با مهرماه 1380 ش در سن 86 سالگی چشم از جهان فروبست. پیكر پاكش روز 27 رجب پس از تشییع باشكوه و [[نماز]] آیت الله بهجت، مدظله العالی، در مسجد بالاسر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۲۲۲: سطر ۲۲۲:
 
==منبع==
 
==منبع==
  
ولي عباس زاده"ابوالفضل خوانساري"ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 177، 191.
+
ولی عباس زاده"ابوالفضل خوانساری"ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 177، 191.
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:شخصیت های سیاسی]]
 
[[رده:شخصیت های سیاسی]]

نسخهٔ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۶

نام و نسب

ابوالفضل خوانساری فرزند آیت الله حاج شیخ احمد خوانساری از علمای بزرگ اصفهان بود. او در سال 1296 ش (1336 ق) در در محله بیدآباد شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش شیخ احمد خوانساری از دانشمندان سرشناس و از خطیبان نامی و نگارنده کتاب لسان الصدق و بیان الحق است

دوران كودكی و تحصیل

ابوالفضل از همان کودکی نبوغ خود را در حفظ و یادگیری علوم مختلف نشان داد و به سرعت دوره های مقدماتی تحصیل را در مکتب خانه ها گذراند و قدم به حوزه علمیه اصفهان گذاشت. مقدمات را نزد پدرش آموخت و سپس نزد شیخ هبةالله هرندی شرح لمعه خواند. ادبیات را نزد سید احمد مقدس و معالم را نزد محمد حسن نجف آبادی آموخت.

او از درس نهج البلاغه عالم زاهد و وارسته حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره های فراوان برد. در این دوران، که یازده یا دوازده ساله بود، پدرش را از دست داد و تحت كفالت مرحوم شیخ ابوتراب قرار گرفت. ابوالفضل خوانساری هیجده ساله بود که برای کسب علم راهی نجف اشرف شد.

تحصیل در نجف اشرف

پس از ورود به حوزه نجف، ابتدا در محضر آیت الله سید ابوالقاسم خویی (رسائل، مكاسب، كفایه) و سپس در درس آیت الله میرمحمدباقر زنجانی (سطح و خارج) حضور یافت. در همان زمان با مرحوم شیخ صدرا بادكوبه ای آشنا شد و فلسفه را نزد او آموخت و دو كتاب منظومه مرحوم سبزواری و شوارق الالهام را به اتمام رساند. او همزمان با کسب علم از سلوک و تزکیه نفس غافل نبود و از محضر مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی استفاده های معنوی فراوان برد[۱]

با اتمام دروس سطح حوزه، درس خارج اصول را نزد آیت الله شیخ محمدحسن غروی اصفهانی معروف به كمپانی آغاز کرد و حدود سه سال از نظریات اصولی ایشان استفاده کرد. او در همان سال ها در درس این بزرگان حضور می یابد:

  • 1- مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی؛
  • 2- مرحوم آقا ضیاء عراقی (درس فقه)؛
  • 3- آیت الله شیخ محمدعلی كاظمینی؛
  • 4- میرزای نائینی؛
  • 5- سید عبدالهادی شیرازی؛
  • 6- شیخ محمدكاظم شیرازی؛
  • 7- آقا سیدجمال الدین گلپایگانی؛
  • 8- مرحوم شیخ موسی خوانساری؛
  • 9- مرحوم سید محسن حكیم.[۲]

بازگشت به اصفهان

ایشان در سال 1330 ش پس از شانزده سال اقامت در نجف اشرف، به ایران بازگشت؛ ابتدا جهت مداوای بیماری ریوی خود به تهران رفت و سپس در شهر مقدس قم مسكن گزید. در این دوره حدود هفت سال در درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر شد و بهره‌های فراوان برد.

تدریس

آیت الله ابوالفضل خوانساری خود نیز به تدریس اشتغال ورزید؛ محفل درسی ایشان شامل دو بخش عمده بود:

الف) فقه: از ابتدای طهارت تا اواخر بحث حج؛ كه تدریس آن چندین سال به طول انجامید. و سپس یك دور كامل مكاسب، دو دوره كتاب صلات و بعد از انقلاب اسلامی بحث تیمم و صلات و زكات و خمس و مقداری از حج را تدریس كرد.

ب) اصول: ایشان اصول را از اول تا آخر دو دوره قبل از انقلاب و دو دوره بعد از انقلاب اسلامی تدریس كرد.[۳]

ازدواج

آیت الله خوانساری در سال 1324 ش. از یك خانواده مذهبی در شهر اصفهان همسری را برگزید؛ حاصل این ازدواج هشت فرزند پسر و یك دختر بود.

آثار

از این عالم فرزانه آثار علمی ارزنده ای برجای ماند كه عبارتند از:

  • 1- حاشیه بر كفایة الاصول؛
  • 2- حاشیه بر مكاسب؛
  • 3- حاشیه بر عروة؛
  • 4- رساله در باب تقلید عروة؛
  • 5- قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصحة؛
  • 6- رساله توضیح المسائل؛
  • 7- مناسك و آداب حج؛
  • 8- احادیث فضایل و مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام؛
  • 9- الجوهر النضید فی شرح فروع التقلید؛
  • 10 - كتاب طهارت و صلات.

ویژگی های اخلاقی

مهمترین ویژگی های اخلاقی این عالم ربانی را چنین می توان برشمرد:

1- رعایت تقوا و پرهیزكاری:

ایشان مقید بود در تمام زمینه‌ها، عبادت و غیر آن، تقوا را رعایت كند؛ به طوری كه برخی از افرادی كه او را می شناسند، او را اسوه تقوا و پرهیزكاری معرفی می كنند.

2- ساده زیستی:

آیت الله ابوالفضل نجفی خوانساری همواره از زخارف دنیا و تشریفات دوری می جست و می فرمود: انسان نباید تشریفاتی باشد؛ چرا كه انسان را از یاد خدا غافل می سازد و او را به خود مشغول می گرداند. ما باید از مولای خویش امام علی علیه السلام پیروی كنیم كه با داشتن امكانات و موقعیت ها، ساده زیستی را سرلوحه خویش قرار داده بود.

3- كم حرفی:

او بیشتر اوقات به مطالعه و پژوهش مشغول بود و می كوشید از زیاده گویی و سخنانی بیهوده بپرهیزد. در این باره می فرمود: اگر انسان بخواهد لحظه‌های گرانقدر خود را با سخنان بیهوده تلف كند، ضرر كرده است؛ به جای آن، بهتر است به مطالعه و تفحص در امور دینی و مسائل مذهبی بپردازد؛ تا بتواند هم خودش بهره‌ای ببرد و هم برای كسانی دیگر مفید باشد.

4- احترام به سلسله جلیله روحانیت:

آیت الله خوانساری به روحانیت احترام خاصی قائل بود. به هنگام ملاقات روحانیان با ایشان، فروتنانه از جای برمی‌خاست و به گرمی از آن ها استقبال می كرد؛ به نحوی كه برخی نقل كرده اند: «وقتی حاج آقا با آن حالت از ما استقبال می كرد ما خجالت می كشیدیم كه شخصیتی مثل ایشان پیش پای ما از جای برخیزد.» این عالم ارجمند دلیل این عملش را چنین ابراز می داشت: «این روحانیت است كه می تواند جامعه را بسازد و آن را اصلاح كند؛ چرا كه اینان بیان كننده احكام دین در جامعه هستند و بار سنگینی را بر دوش دارند. لذا ما وظیفه داریم به آن ها احترام بگزاریم».

5- عشق به ائمه اطهار علیهم السلام:

او به ائمه اطهار علیهم السلام و وجود نازنین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عشق می ورزید و یكی از راه‌‌های موفقیت و پیروزی در مراحل زندگانی را توسل به ائمه اطهار علیهم السلام می دانست. به همین جهت از همان ابتدای ورود به قم، پنجشنبه ها مجلس روضه ای در منزل خود برپا كرده و در آن مجلس، علاوه بر ذكر مصیبت، به مسائل علمی و اعتقادی پرداخته می شد. محتوای سخنان به گونه‌ای بود كه بسیاری از بزرگان حوزه، از جمله امام خمینی قدس سره در آن شركت می كردند. این مجالس، اكنون نیز برگزار می شود.

6- تقید به زی طلبگی:

ایشان به این امر بسیار اهمیت می داد و در مراحل مختلف زندگانی از آن غافل نبود. معتقد بود كه: «ما نان امام زمان را می خوردیم، پس باید شئون طلبگی را حفظ كنیم تا آن حضرت آزرده نشود».[۴]

آن بزرگوار علاوه بر موارد مذكور، ویژگی های دیگری نیز داشت؛ مانند پیش دستی در سلام دادن به دیگران، اهمیت و توجه فوق العاده به تربیت فرزندان، دائم الوضو بودن.[۵]

فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی

1- فعالیت‌های فرهنگی:

ایشان در كنار تحصیل، قبل و پس از انقلاب اسلامی، به تدریس برخی متون درسی حوزه اشتغال داشت. همچنین فعالیت‌های گوناگون در مناطق مختلفی داشت؛ به ویژه زمانی كه با اصرار مردم و شخصیت های اراك، به امامت جمعه اراك منصوب شد، منشأ خدمات ارزشمندی بدین قرار بود:

- تشكیل محفل درس و بحث.

- تأسیس یك مدرسه علوم دینی در اراك، كه اكنون حدود شصت طلبه در آن به تحصیل مشغولند. این مدرسه زیر نظر مركز شورای مدیریت حوزه علمیه قم فعالیت می كند.

- ساختن مصلای بزرگ.

- تأسیس بیمارستان خیریه.

- تعمیر ساختمان مدرسه سپهدار.

- احداث مسجد قدس.

ایشان پس از وفات فرزند ارجمندش حاج شیخ محمدحسین خوانساری، به قم عزیمت نمود و در آن جا ساكن شد و از سال 1371 ش، در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.[۶]

2- فعالیت های سیاسی:

حیات سیاسی آیت الله خوانساری به دو بخش تقسیم می شود:

الف) قبل از انقلاب: چند سال از سفر آیت الله خوانساری به قم نگذشته بود كه حوزه علمیه با ضایعه بزرگ رحلت آیت الله بروجردی مواجه شد. پس از رحلت ایشان، رژیم منحوس پهلوی به ضدیت با اسلام، شدت بخشید. لذا از سال 41، كه ندای حق طلبانه امام خمینی برخاست، یكی از چهره‌های بزرگ علمی كه مخلصانه آن رادمرد الهی را همراهی كرد، شخص آقای خوانساری بود.

ایشان در این دوران بسیار فعال بود و در اكثر موارد، خود به تنهایی اعلامیه و اطلاعیه می داد؛ مانند صدور اطلاعیه‌ای از سوی وی درباره مدارس علمیه كه حكومت طاغوت به دنبال تضعیف آن ها بود. وجود شخصیت‌های علمی گرانقدری مثل ایشان، تأثیر مثبتی بر روند مبارزات برجای می گذاشت. او در طول نهضت اسلامی همواره همدوش و بلكه جلوتر از سایر بزرگان حوزه در مبارزات شركت می نمود.

همچنین آیت الله خوانساری جزو هسته تشكیل دهنده «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» بود و تا پیروزی نهضت در جلسات و تصمیم گیری های آنان شركت می جست و اعلامیه های صادره آنان را امضا می كرد؛ از جمله: اولین امضای اطلاعیه مشهور جامعه مدرسین در خلع سلطنت از شاه، از آنِ وی بود. ایشان در برابر ترفندهای شاه كه همواره در صدد تضعیف نهاد روحانیت و تسلط بر آن بود، بسیار هوشیار بود.

زمانی كه شاه می خواست حوزه دیگری تأسیس كند كه رئیس آن شخصی به نام شیخ محسن اشراقی و بسیار مخالف انقلاب بود و با ترفندهای مختلف طلاب را جذب می كرد و پول هنگفتی به آنان می پرداخت، آیت الله خوانساری با صدور اعلامیه‌ای شدیداللحن، هشدار داد كه: «اكنون نیز می خواهند برای حوزه، قضیه مسجد ضرار را تعیین كنند». در آن روز، این اعلامیه در بیست ورق منتشر و تكثیر گردید.[۷]

اسناد فعالیت های سیاسی حضرت آیت الله ابوالفضل خوانساری، در جلد سوم كتاب اسناد انقلاب به طور مشروح آمده است كه در این جا فهرست وار به همراه شماره صفحه ذكر می شود:

  • 1- متن تلگرام مدرسان حوزه علمیه قم در پی انتقال امام از تركیه به نجف، ج 3، ص 172.
  • 2- نامه به امیر عباس هویدا، نخست وزیر، درباره تبعید امام، ص 185.
  • 3- متن تلگرام اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم به امام در پی رحلت آیت الله حكیم، ص 222.
  • 4- متن اعلامیه اساتید حوزه علمیه قم درباره فاجعه خونین 19 دی قم، در تاریخ 22/10/1356.
  • 5- متن اعلامیه درباره فاجعه خونین 29 بهمن، 15/12/1357، ص 248.
  • 6- متن نامه جمعی از علما و اساتید قم به شهید آیت الله صدوقی درباره فجایع یزد (16/1/57)، ص 267.
  • 7- متن نامه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم درباره حادثه 19 اردیبهشت قم (24/2/57)، ص 296.
  • 8- متن اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان 1398 قمری (تیر 57)، ص 319.
  • 9- متن اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم درباره حمله مزدوران شاه به مردم مشهد و سایر شهرها، ص 329.
  • 10- متن اعلامیه جمعی از علمای قم درباره حوادث سیاسی و چهلمین روز شهدای 17 شهریور (17/7/57)، ص 403.
  • 11- متن نامه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره تشكیل دولت انقلاب و اوضاع ایران (18/8/57)، ص 425.
  • 12- متن پیام جمعی از فضلا به كاركنان شركت نفت (1/9/57)، ص 433.
  • 13- متن تلگرام به علمای مشهد درباره حمله مزدوران شاه به حرم امام رضا علیه السلام، ص 438.
  • 14- متن اعلامیه جمعی از اساتید قم درباره پشتیبانی از اعتصاب كاركنان نفت (9/9/57)، ص 447.
  • 15- متن اعلامیه جمعی از استادان حوزه علمیه قم درباره توطئه های شاه (10/9/57)، ص 451.
  • 16- متن اعلامیه اساتید حوزه علمیه قم درباره كشتار وحشیانه رژیم شاه در تهران و سایر شهرها در اول محرم 1399، ص 459.
  • 17- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره ملاقات آیت الله خوئی با فرح دیبا (آذر 57)، ص 474.
  • 18- متن اعلامیه درباره راهپیمایی روز عاشورا و تاسوعا (18/9/57)، ص 477.
  • 19- متن تلگرام اساتید حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه (18/9/57)، ص 479.
  • 20- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره مجلس بزرگداشت شهدای محرم 1399 (22/9/57)، ص 481.
  • 21- متن اعلامیه راهپیمایی سراسری مردم ایران در تاسوعا و عاشورا (25/9/57)، ص 488.
  • 22- متن اعلامیه جمعی از اساتید حوزه علمیه قم درباره برگزاری مجلس بزرگداشت شهدای گلگون كفن حوادث ایران (25/9/57)، ص 497.
  • 23- متن بیانیه علمای اصفهان و نجف آباد درباره برگزاری مجالس بزرگداشت شهدای این شهرها (29/9/57)، ص 503.
  • 24- متن اعلامیه علمای قم درباره بازگشایی مغازه ها (30/9/57)، ص 505.
  • 25- متن اعلامیه اساتید و فضلای حوزه علمیه قم درباره خلع محمدرضاشاه از مقام سلطنت (30/9/57)، ص 506.
  • 26- متن اعلامیه جمعی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم در سالگرد كشتار وحشیانه مردم قم (7/10/57)، ص 518.
  • 27- متن نامه به استادان دانشگاه های ایران و اعلام پشتیبانی از آنان (10/10/57)، ص 522.
  • 28- متن تلگرام جمعی از علما و استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در پی هجرت امام به این كشور (12/10/57)، ص 525.
  • 29- متن اعلامیه جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم درباره جنایات ننگین عمال شاه در شهرهای مختلف و دعوت به راهپیمایی (دی ماه 57)، ص 528.
  • 30- متن اعلامیه جمعی از علمای حوزه علمیه قم درباره روی كارآمدن دولت بختیار و اعلام عزای عمومی (17/10/57)، ص 532.

ب) فعالیت های بعد از انقلاب: ایشان در این دوران نیز همیشه در صحنه بود. وی محور مبارزات و قیام حضرت امام خمینی را سه چیز می دانست:

  • 1) این كه سلطنت شاهان در این كشور، موجب ذلت آن در برابر كشورهای مستكبر شده بود؛ همچنان كه امام خمینی فرمود: من تأسف می خورم از این كه شخص اول مملكت آن قدر باید ذلیل شود كه برای رفتن نزد كارتر (رئیس جمهور اسبق امریكا) به خودش اجازه ندهند و او عیالش را بفرستد. این كشور را می خواهند ذلیل و خوار كنند. از این رو، امام خمینی قیام كرد تا عزت و افتخار از دست رفته را به وطن اسلامی بازگرداند.
  • 2) احكام اسلام در این كشور رو به فراموشی می رفت؛ حتی جسارت را به حدی رساندند كه تاریخ هجری پیامبر را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند. امام خمینی به پاخاست تا احكام الهی را احیاء گرداند.
  • 3) فساد و بی بندوباری شیوع یافته بود؛ كشف حجاب، میگساری های آشكار، ترویج فرهنگ غرب و...، همه با هدف فروبردن مردم در منجلاب تباهی و فساد بود. امام خمینی برای مبارزه با چنین وضعیتی، قیام كرد.[۸]

خاطرات آیت الله خوانساری

ایشان نقل می كرد كه روزی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی كه مرجع بزرگ نجف اشرف بشمار می رفت، تمام اساتید سطح حوزه را مثل حضرات آیات: خویی، شاهرودی و... را گرد آورد، و ما نیز آنجا بودیم، گفت: «این حوزه باید مركز فقه و اصول شود. الآن بلاد ایران از فقیه خالی شده. روزی كه من از وطن خودم به نجف آمدم، چند نفر مجتهد مسلم در آن جا بود. تلاش این جانب تربیت فقیه است و راضی نیستم كه از شهریه‌ای كه از طرف من داده می شود، كسی به علوم دیگری مشغول شود».[۹]

همچنین مرحوم آیت الله خوانساری خاطره‌ای را نقل می كرد كه نشانه منزلت پدرش و مرحوم شمس آبادی بود. ایشان می فرمود: در یك روز تابستانی به همراه مرحوم آیت الله شمس آبادی، كه رفاقت دیرینه ای با مرحوم پدرم داشت، به مزار پدرم رفتیم و در حال ایستاده مشغول خواندن فاتحه شدیم. ناگهان آیت الله شمس آبادی گفت: «چشم!» و نشست. من با تعجب پرسیدم: چه شده؟ فرمود: من الآن مرحوم شیخ احمد را دیدم كه چند نفر هم همراه ایشان بود و از عتبات برمی‌گشتند. شیخ احمد به من گفت: هر زمان كه می خواهی فاتحه بخوانی، بنشین و فاتحه بخوان. لذا من نشستم.

ایشان در خاطره دیگر نقل می كرد: روزی مرحوم شیخ ابوالحسن كرونی در نجف اشرف به دیدن من آمد و گفت: می خواهم به دیدن آقا جمال گلپایگانی بروم؛ اما ایشان به خاطر كسالت، كسی را نمی پذیرند. لذا از من خواهش كرد كه خدمت آقا جمال برسم و برای او وقت ملاقات بگیرم. من خدمت آقا جمال رسیدم و وقت گرفتم. در هر حال در ساعت مقرر، با كمی تأخیر، خدمت ایشان رسیدیم و با ایشان صحبت هایی كردیم. هنگام خداحافظی، من مقداری زودتر بیرون آمدم و ایشان (كرونی) با تأخیر خارج شد.

از این جریان حدود یكسال گذشت و من بیماری ریوی پیدا كردم و دكترها گفتند: شما باید نجف را ترك كنید و برای مداوا به ایران بروید. به همین دلیل، در یكی از بیمارستان های تهران حدود نُه ماه بستری شدم. در تمام این مدت، آقای كرونی همراه من بود. بعد از بهبودی، روزی آقای كرونی گفت: از من نپرسیدی كه چرا در این مدت، به شما خدمت كردم؟ علتش این بود كه روزی كه ما خدمت آقا جمال رسیدیم، سفارش شما را به من كرد و گفت: در ایران به ایشان رسیدگی كنید. گفتم: ایشان نجف هستند. گفت: بزودی به تهران می رود؛ اگر رفت، مواظب حالش باش. روزی كه ما خدمت آقا جمال رسیده بودیم، اصلاً علامتی از بیماری ریوی در من نبود. شاید حدود یك سال بعد به این بیماری مبتلا شدم.[۱۰]

رحلت جانگداز

سرانجام آن عالم بزرگوار روز 26 رجب 1422 ق. مصادف با مهرماه 1380 ش در سن 86 سالگی چشم از جهان فروبست. پیكر پاكش روز 27 رجب پس از تشییع باشكوه و نماز آیت الله بهجت، مدظله العالی، در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.

پانویس

  1. با استفاده از جزوه زندگینامه و نوار مصاحبه ایشان.
  2. همان.
  3. جزوه زندگینامه.
  4. نوار مصاحبه ایشان.
  5. برگرفته از مصاحبه با اعضای خانواده ایشان.
  6. برگرفته از مصاحبه با آیت الله خوانساری و اعضای خانواده و نوار سخنرانی ایشان.
  7. برگرفته از مصاحبه با آیت الله خوانساری.
  8. همان.
  9. مصاحبه با خانواده ایشان.
  10. نقل از آقای مهدی خوانساری (پسرش).

منبع

ولی عباس زاده"ابوالفضل خوانساری"ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 177، 191.