ابن فارض

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۱ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|معارف و معاریف}} ابوحفص ابوالقاسم عمر ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از معارف و معاریف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

ابوحفص ابوالقاسم عمر بن ابى الحسن على بن المرشد بن على (576 ـ 632) اصل او از حماة (از شهرهاى سوريه) ، زادگاه و مسكن و مدفنش مصر بوده ، عارف و شاعرى معروف ، او را به اشعر المتصوفين وصف نمودهاند و سلطان العاشقينش لقب دادهاند و از اشعارش فلسفه وحدت وجود استشمام مىشود .

پدرش از حماة به مصر هجرت كرد و در آنجا سكنى گزيد ، او در علم فرائض (احكام ارث و مواريث) خبرويتى تامّ داشت و در محاكم قضائيه از ارث زنان و حق آنها بر مردان دفاع مىكرده ، از اين رو وى را فارض مىگفتند . فرزندش عمر در مصر متولد شد و در بيت علم نشو و نما يافت و از ابتداى سنّ خود به فراگيرى فقه شافعى پرداخت و حديث را از ابن عساكر گفت و سپس به مسلك تصوف گرائيد و شيوه زهد و انعزال پيشه كرد و پيوسته به مساجد مهجوره متروكه روى مىآورد . از آنجا به مكه رفت و پيوسته اوقات خود را به نماز در مسجدالحرام يا به خلوت گزينى در واديهاى اطراف اين شهر سپرى مىكرد و پس از 15 سال به مصر بازگشت و كرسى خطابه ازهر مصر را اشغال نمود و به افاضه علوم و معارف پرداخت ، مردمان به زيارت او مىرفتند و مورد توجه عام و خاص گرديد ، تا جائى كه ملك كامل حاكم مصر به ملاقات او مىرفت . وى مردى زيبا روى و خوش برخورد و خوش تيپ و خوش لباس و نرم خوى و فصيح اللسان و سخاوتمند بود .

گويند : وى را در كوى «بهنسا» كنيزانى خنياگر بود كه به نزد آنها مىشد و آنها برايش آواز مىخواندند و دف و نى مىنواختند و (چنان كه شيوه صوفيان است) خود به رقص و پايكوبى مىپرداخت و حالت خلسه و وجد به وى دست مىداد .

مناوى گفته : دانشمندان در مذهب و آئين وى اختلاف دارند ، چنان كه در باره محيىالدين عربى و عفيف تلمسانى و قونوى و ابن هود ، آراء و انظار مختلف است: برخى اينها را كافر و ملحد مىخوانند و بعضى مسلمان و منسوب به فلان مذهب مىدانند ، و هكذا .

در ديوان ابن فارض خصوصا در قصيده تائية او اشعارى وجود دارد كه باعث شده است جمعى از علما و اصحاب تراجم آنها را حمل بر تشيع وى كنند ، چنان كه محدث نيشابورى و قاضى نورالله شوشترى هر دو بالصراحه وى را شيعه خواندهاند ، و شيخ بهائى در چندين جا از كشكول اشعار زيادى از وى نقل كرده و در مجلد سوم آن كتاب قصيده تائيه صغرى را به تمامه ذكر كرده است و با ترحم و دعاى خير يادش مىكند . صاحب روضات الجنات در حق وى گويد : «تكتاز در ميدان ولايت اهلبيت رسول و اعتصام به ريسمان محكم الهى» .

ديوان شعر ابن فارض معروف است كه على بن محمد دختر زادهاش آن را جمعآورى كرده و عدّهاى آن را شرح كرده ، از آن جمله : حسن بورينى و عبدالغنى نابلسى . از اشعار او است :

شربنا على ذكر الحبيب مدامةسكرنا بها من قبل ان يخلق الكرم

و قالو شربت الاثم كلا و انّماشربت التى فى تركها عندى الاثم

و نيز :

بآل محمد عرف الصوابو فى ابياتهم نزل الكتاب

وهم حجج الاله على البرايابهم و بجدهم لا يستراب

ولا سيما ابوحسن علىله فى الحرب مرتبة تهاب

طعام سيوفه مهج الاعادىوفيض دم الرقاب لها شراب

و ضربته كبيعته بخممعاقدها من القوم الرقاب

علىّ الدر و الذهب المصفىو باقى الناس كلهم تراب

هو البكّاء فى المحراب ليلاهو الضحاك اذا اشتد الضراب

هو النبأ العظيم و فلك نوحو باب الله و انقطع الخطاب

منابع

سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف