ابن شجری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (درج الگوی رتبه بندی و اصلاح برخی کلمات)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف بزرگ اسلامی}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف بزرگ اسلامی}}
  
اِبْن شَجَري، ابوالسعادات هبةالله بن على علوي حسنى (450- 20 [[رمضان]] 542ق/1058-12 فورية 1148)، نحوي، لغوي، اديب و شاعرِ شيعى. نسب او به [[امام حسن]] مجتبى علیه السلام مى رسد و به همين سبب علوي حسنى ناميده شده است.
+
اِبْن شَجَری، ابوالسعادات هبةالله بن على علوی حسنى (450- 20 [[رمضان]] 542ق/1058-12 فوریة 1148)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعرِ شیعى. نسب او به [[امام حسن]] مجتبى علیه السلام مى رسد و به همین سبب علوی حسنى نامیده شده است.
  
درباره شهرت يافتن او به ابن شجري اختلاف است. ياقوت (19/282) او را از طرف مادر به خاندان «شجري» منسوب مى داند، اما ابن خلكان (6/50) انتساب او را هم به اين خاندان محتمل مى داند و هم به قرية شجره واقع در نزديكى [[مدينه]] (براي نظرات ديگر، نك: سيوطى، 1/324)
+
درباره شهرت یافتن او به ابن شجری اختلاف است. یاقوت <ref>(19/282)</ref> او را از طرف مادر به خاندان «شجری» منسوب مى داند، اما ابن خلكان <ref>(6/50)</ref> انتساب او را هم به این خاندان محتمل مى داند و هم به قریة شجره واقع در نزدیكى [[مدینه]] <ref>(برای نظرات دیگر، نك: سیوطى، 1/324)</ref>
  
وي ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطيب تبريزي، سعيد بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حديث را نزد جماعتى از شيوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صيرفى و محمد بن سعيد ابن نبهان كاتب فراگرفت (ياقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46) و از دوريستى، ابن قدامه و ديگران روايت كرد.(افندي، 5/318)
+
وی ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطیب تبریزی، سعید بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حدیث را نزد جماعتى از شیوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صیرفى و محمد بن سعید ابن نبهان كاتب فراگرفت <ref>(یاقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46)</ref> و از دوریستى، ابن قدامه و دیگران روایت كرد.<ref>(افندی، 5/318)</ref>
  
وي هرگز از دانش اندوزي نياسود، چنان كه در سن پيري نيز در درس ابوالحسن بن طيوري و برخى ديگر حاضر مى شد، (ذهبى، 2/463) حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسيار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندي هم به نيابت از سوي الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوي، نقيب طالبيان در محلة كرخ [[بغداد]] بود.(ابن انباري، 284؛ ابن كثير، 11/223)
+
وی هرگز از دانش اندوزی نیاسود، چنان كه در سن پیری نیز در درس ابوالحسن بن طیوری و برخى دیگر حاضر مى شد، <ref>(ذهبى، 2/463)</ref> حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسیار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندی هم به نیابت از سوی الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوی، نقیب طالبیان در محلة كرخ [[بغداد]] بود.<ref>(ابن انباری، 284؛ ابن كثیر، 11/223)
 +
</ref>
 +
گویند: وی مدت 70 سال به تدریس نحو و ادب اشتغال داشت. در این مدت طولانى بسیاری از مشاهیر نحو و لغت چون تاج الدین كندی، ابوالبركات ابن انباری <ref>(یاقوت، 19/283؛ ابن انباری، 286)</ref> و ابن خشاب <ref>(فیروزآبادی، 278)</ref> از او دانش آموختند؛ عده ای چون شیخ برهان الدین حمدانى قزوینى و قطب راوندی نیز از او روایت حدیث كردند.<ref>(افندی، همانجا)</ref>
  
گويند: وي مدت 70 سال به تدريس نحو و ادب اشتغال داشت. در اين مدت طولانى بسياري از مشاهير نحو و لغت چون تاج الدين كندي، ابوالبركات ابن انباري (ياقوت، 19/283؛ ابن انباري، 286) و ابن خشاب (فيروزآبادي، 278) از او دانش آموختند؛ عده اي چون شيخ برهان الدين حمدانى قزوينى و قطب راوندي نيز از او روايت حديث كردند.(افندي، همانجا)
+
مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدین <ref>(ص 197)</ref> او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباری <ref>(ص 285-286)</ref> سلسلة مشایخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ یاقوت (همانجا) نیز وی را بسیار ستوده و گفته است. در علم نحو یگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ایام عرب را نیك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.
  
مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدين (ص 197) او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباري (ص 285-286) سلسلة مشايخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ ياقوت (همانجا) نيز وي را بسيار ستوده و گفته است. در علم نحو يگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ايام عرب را نيك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.
+
ابن هشام <ref>(1/45، 60، 64، 65، جم)</ref> به آراء و نظرات او در چندین مورد استناد كرده و ابن خلكان <ref>(6/46-47)</ref> به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدین سان ابن شجری به درجه ای از اعتبار و شهرت رسیده بود كه بزرگى چون زمخشری، هنگام بازگشت از سفر [[حج]] در بغداد به دیدنش رفت و در حضور عده ای از جمله ابن انباری در باب حدیث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. <ref>(یاقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)</ref>
  
ابن هشام (1/45، 60، 64، 65، جم) به آراء و نظرات او در چندين مورد استناد كرده و ابن خلكان (6/46-47) به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدين سان ابن شجري به درجه اي از اعتبار و شهرت رسيده بود كه بزرگى چون زمخشري، هنگام بازگشت از سفر [[حج]] در بغداد به ديدنش رفت و در حضور عده اي از جمله ابن انباري در باب حديث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. (ياقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)
+
ابن شجری شعر نیز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بیت و نیز 16 بیت از یك قصیده در مدح وزیر نظام الدین ابونصر مظفر باقى مانده است. <ref>(ابن خلكان ، 6/47-48)</ref> گویا اشعار وی مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكینا شاعر بغدادی شعر او را مورد طعن قرار داده است. <ref>(ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321)</ref> ابن شجری در [[بغداد]] چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شیعه نشین بغداد بود به خاك سپرده شد.<ref>(قفطى، 3/356)</ref>
 
 
ابن شجري شعر نيز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بيت و نيز 16 بيت از يك قصيده در مدح وزير نظام الدين ابونصر مظفر باقى مانده است. (ابن خلكان ، 6/47-48) گويا اشعار وي مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكينا شاعر بغدادي شعر او را مورد طعن قرار داده است. (ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321) ابن شجري در [[بغداد]] چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شيعه نشين بغداد بود به خاك سپرده شد.(قفطى، 3/356)
 
  
 
==آثار ابن شجری==
 
==آثار ابن شجری==
  
از وي آثاري در زمينه هاي مختلف برجاي مانده كه عبارتند از:  
+
از وی آثاری در زمینه های مختلف برجای مانده كه عبارتند از:  
 
 
# الامالى: اين كتاب يكى از آثار كم نظير و ارزشمند است كه صاحب آن بسياري از آراء نحوي را با شواهد شعري مختلف در 84 مجلس براي شاگردانش املا كرده است. تاريخ بسياري از مجالس دقيقاً ثبت شده، اما از شروع نخستين مجلس اطللاع دقيقى در دست نيست و با توجه به آني كه مجلس هشتم در اوايل [[جمادی الاول]] 524 املا گرديده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوايل [[ربيع الاول]] همان سال بوده است. ابن شجري در اين كتاب آراء بسياري را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهية هروي را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است (الامالى، 2/343-351؛ قس: هروي، 148-157؛ ابن شجري، مالم ينشر، 30-31؛ قس: هروي، 54-55، جم) وي بخش وسيعى از الامالى را (نك: ابن شجري ، مالم ينشر، 41-65) به ذكر لغزش هاي مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران (ضامن، 6-7) انگيزه اين كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هايش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجري در مقام دفاع از معتزله به طرح اين انتقادات پرداخته است. اما درباره اين سخن بايد اندكى ترديد كرد، چه همه موارد نيز چندان نابجا نيست (ابن شجري، همان، 43). كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حيدرآباد به طور ناقص به چاپ رسيده و يك بار نيز در بيروت بدون ذكر تاريخ، تجديد چاپ شده است. بخش پايانى آن با عنوان مالم ينشر من الامالى الشجرية به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بيروت چاپ شده كه بقية مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
 
# الحماسة: اين اثر گلچينى از بهترين اشعار شعراي جاهلى و اسلامى عصر اموي و عباسى است كه وي به تقليد از حماسة ابوتمّام و بحتري گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه هاي عرب، اثرِ ابن شجري از همه ارزشمندتر است.(مردم بك 45/882) حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فريتس كرنكو در حيدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعين الملوحى و اسماء الحمصى در [[دمشق]] به چاپ رسيده است.
 
# مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصيده از قصايد معروف عصر جاهلى و مخضرمين است. اين اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و يك بار ديگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوي در همانجا به چاپ رسيده است.
 
# منظومة ابن الشجري: اين اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.
 
 
 
افزون بر اين ها، نسخه اي از يك فرهنگ مشتركات لفظى در برلين مضبوط است (I/493) كه شايد همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه ياقوت (19/283) از آن نام برده است.
 
  
آثار ديگري هم براي ابن شجري ذكر كرده اند كه عبارتند از:
+
# الامالى: این كتاب یكى از آثار كم نظیر و ارزشمند است كه صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف در 84 مجلس برای شاگردانش املا كرده است. تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطللاع دقیقى در دست نیست و با توجه به آنی كه مجلس هشتم در اوایل [[جمادی الاول]] 524 املا گردیده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل [[ربیع الاول]] همان سال بوده است. ابن شجری در این كتاب آراء بسیاری را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهیة هروی را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است <ref>(الامالى، 2/343-351؛ قس: هروی، 148-157؛ ابن شجری، مالم ینشر، 30-31؛ قس: هروی، 54-55، جم)</ref> وی بخش وسیعى از الامالى را <ref>(نك: ابن شجری ، مالم ینشر، 41-65)</ref> به ذكر لغزش های مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران <ref>(ضامن، 6-7)</ref> انگیزه این كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است. اما درباره این سخن باید اندكى تردید كرد، چه همه موارد نیز چندان نابجا نیست <ref>(ابن شجری، همان، 43)</ref>. كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حیدرآباد به طور ناقص به چاپ رسیده و یك بار نیز در بیروت بدون ذكر تاریخ، تجدید چاپ شده است. بخش پایانى آن با عنوان مالم ینشر من الامالى الشجریة به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بیروت چاپ شده كه بقیة مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
# الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املاي كتاب الامالى را به پايان برد، ابن خشاب از وي خواست تا آن را نزد او فراگيرد اما وي نپذيرفت. در نتيجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجري در پاسخ آن الانتصار را نوشت. (ياقوت، همانجا؛ قفطى،  3/356-357)
+
# الحماسة: این اثر گلچینى از بهترین اشعار شعرای جاهلى و اسلامى عصر اموی و عباسى است كه وی به تقلید از حماسة ابوتمّام و بحتری گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه های عرب، اثرِ ابن شجری از همه ارزشمندتر است.<ref>(مردم بك 45/882)</ref> حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فریتس كرنكو در حیدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعین الملوحى و اسماء الحمصى در [[دمشق]] به چاپ رسیده است.
# شرح التصريف الملوكى ابن جنى.
+
# مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصیده از قصاید معروف عصر جاهلى و مخضرمین است. این اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و یك بار دیگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوی در همانجا به چاپ رسیده است.
# شرح اللمع ابن جنى (ابن خلكان، 6/45)
+
# منظومة ابن الشجری: این اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.
 +
افزون بر این ها، نسخه ای از یك فرهنگ مشتركات لفظى در برلین مضبوط است <ref>(I/493)</ref> كه شاید همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه یاقوت <ref>(19/283)</ref> از آن نام برده است.
  
 +
آثار دیگری هم برای ابن شجری ذكر كرده اند كه عبارتند از:
 +
# الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املای كتاب الامالى را به پایان برد، ابن خشاب از وی خواست تا آن را نزد او فراگیرد اما وی نپذیرفت. در نتیجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجری در پاسخ آن الانتصار را نوشت. <ref>(یاقوت، همانجا؛ قفطى،  3/356-357)</ref>
 +
# شرح التصریف الملوكى ابن جنى.
 +
# شرح اللمع ابن جنى <ref>(ابن خلكان، 6/45)
 +
</ref>
 
==منابع==
 
==منابع==
  

نسخهٔ ‏۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۶


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


اِبْن شَجَری، ابوالسعادات هبةالله بن على علوی حسنى (450- 20 رمضان 542ق/1058-12 فوریة 1148)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعرِ شیعى. نسب او به امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد و به همین سبب علوی حسنى نامیده شده است.

درباره شهرت یافتن او به ابن شجری اختلاف است. یاقوت [۱] او را از طرف مادر به خاندان «شجری» منسوب مى داند، اما ابن خلكان [۲] انتساب او را هم به این خاندان محتمل مى داند و هم به قریة شجره واقع در نزدیكى مدینه [۳]

وی ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطیب تبریزی، سعید بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حدیث را نزد جماعتى از شیوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صیرفى و محمد بن سعید ابن نبهان كاتب فراگرفت [۴] و از دوریستى، ابن قدامه و دیگران روایت كرد.[۵]

وی هرگز از دانش اندوزی نیاسود، چنان كه در سن پیری نیز در درس ابوالحسن بن طیوری و برخى دیگر حاضر مى شد، [۶] حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسیار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندی هم به نیابت از سوی الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوی، نقیب طالبیان در محلة كرخ بغداد بود.[۷] گویند: وی مدت 70 سال به تدریس نحو و ادب اشتغال داشت. در این مدت طولانى بسیاری از مشاهیر نحو و لغت چون تاج الدین كندی، ابوالبركات ابن انباری [۸] و ابن خشاب [۹] از او دانش آموختند؛ عده ای چون شیخ برهان الدین حمدانى قزوینى و قطب راوندی نیز از او روایت حدیث كردند.[۱۰]

مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدین [۱۱] او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباری [۱۲] سلسلة مشایخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ یاقوت (همانجا) نیز وی را بسیار ستوده و گفته است. در علم نحو یگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ایام عرب را نیك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.

ابن هشام [۱۳] به آراء و نظرات او در چندین مورد استناد كرده و ابن خلكان [۱۴] به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدین سان ابن شجری به درجه ای از اعتبار و شهرت رسیده بود كه بزرگى چون زمخشری، هنگام بازگشت از سفر حج در بغداد به دیدنش رفت و در حضور عده ای از جمله ابن انباری در باب حدیث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. [۱۵]

ابن شجری شعر نیز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بیت و نیز 16 بیت از یك قصیده در مدح وزیر نظام الدین ابونصر مظفر باقى مانده است. [۱۶] گویا اشعار وی مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكینا شاعر بغدادی شعر او را مورد طعن قرار داده است. [۱۷] ابن شجری در بغداد چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شیعه نشین بغداد بود به خاك سپرده شد.[۱۸]

آثار ابن شجری

از وی آثاری در زمینه های مختلف برجای مانده كه عبارتند از:

  1. الامالى: این كتاب یكى از آثار كم نظیر و ارزشمند است كه صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف در 84 مجلس برای شاگردانش املا كرده است. تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطللاع دقیقى در دست نیست و با توجه به آنی كه مجلس هشتم در اوایل جمادی الاول 524 املا گردیده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیع الاول همان سال بوده است. ابن شجری در این كتاب آراء بسیاری را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهیة هروی را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است [۱۹] وی بخش وسیعى از الامالى را [۲۰] به ذكر لغزش های مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران [۲۱] انگیزه این كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است. اما درباره این سخن باید اندكى تردید كرد، چه همه موارد نیز چندان نابجا نیست [۲۲]. كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حیدرآباد به طور ناقص به چاپ رسیده و یك بار نیز در بیروت بدون ذكر تاریخ، تجدید چاپ شده است. بخش پایانى آن با عنوان مالم ینشر من الامالى الشجریة به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بیروت چاپ شده كه بقیة مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
  2. الحماسة: این اثر گلچینى از بهترین اشعار شعرای جاهلى و اسلامى عصر اموی و عباسى است كه وی به تقلید از حماسة ابوتمّام و بحتری گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه های عرب، اثرِ ابن شجری از همه ارزشمندتر است.[۲۳] حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فریتس كرنكو در حیدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعین الملوحى و اسماء الحمصى در دمشق به چاپ رسیده است.
  3. مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصیده از قصاید معروف عصر جاهلى و مخضرمین است. این اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و یك بار دیگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوی در همانجا به چاپ رسیده است.
  4. منظومة ابن الشجری: این اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.

افزون بر این ها، نسخه ای از یك فرهنگ مشتركات لفظى در برلین مضبوط است [۲۴] كه شاید همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه یاقوت [۲۵] از آن نام برده است.

آثار دیگری هم برای ابن شجری ذكر كرده اند كه عبارتند از:

  1. الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املای كتاب الامالى را به پایان برد، ابن خشاب از وی خواست تا آن را نزد او فراگیرد اما وی نپذیرفت. در نتیجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجری در پاسخ آن الانتصار را نوشت. [۲۶]
  2. شرح التصریف الملوكى ابن جنى.
  3. شرح اللمع ابن جنى [۲۷]

منابع

دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن شجری" از عنایت الله فاتحی نژاد، (تاریخ بازیابی: 29 آذر 1391)

  1. (19/282)
  2. (6/50)
  3. (برای نظرات دیگر، نك: سیوطى، 1/324)
  4. (یاقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46)
  5. (افندی، 5/318)
  6. (ذهبى، 2/463)
  7. (ابن انباری، 284؛ ابن كثیر، 11/223)
  8. (یاقوت، 19/283؛ ابن انباری، 286)
  9. (فیروزآبادی، 278)
  10. (افندی، همانجا)
  11. (ص 197)
  12. (ص 285-286)
  13. (1/45، 60، 64، 65، جم)
  14. (6/46-47)
  15. (یاقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)
  16. (ابن خلكان ، 6/47-48)
  17. (ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321)
  18. (قفطى، 3/356)
  19. (الامالى، 2/343-351؛ قس: هروی، 148-157؛ ابن شجری، مالم ینشر، 30-31؛ قس: هروی، 54-55، جم)
  20. (نك: ابن شجری ، مالم ینشر، 41-65)
  21. (ضامن، 6-7)
  22. (ابن شجری، همان، 43)
  23. (مردم بك 45/882)
  24. (I/493)
  25. (19/283)
  26. (یاقوت، همانجا؛ قفطى، 3/356-357)
  27. (ابن خلكان، 6/45)