ابن شجری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف بزرگ اسلامی}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف بزرگ اسلامی}}
اِبْن شَجَري ، ابوالسعادات هبةالله بن على علوي حسنى (450- 20 رمضان 542ق /1058-12 فورية 1148)، نحوي ، لغوي ، اديب و شاعرِ شيعى . نسب او به امام حسن مجتبى (ع ) مى رسد و به همين سبب علوي حسنى ناميده شده است . دربارة شهرت يافتن او به ابن شجري اختلاف است . ياقوت (19/282) او را از طرف مادر به خاندان «شجري » منسوب مى داند، اما ابن خلكان (6/50) انتساب او را هم به اين خاندان محتمل مى داند و هم به قرية شجره واقع در نزديكى مدينه (براي نظرات ديگر، نك: سيوطى ، 1/324).
 
  
وي ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطيب تبريزي ، سعيد بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حديث را نزد جماعتى از شيوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صيرفى و محمد بن سعيد ابن نبهان كاتب فراگرفت (ياقوت ، 19/282-283؛ قفطى ، 3/356؛ ابن خلكان ، 6/46) و از دوريستى ، ابن قدامه و ديگران روايت كرد (افندي ، 5/318). وي هرگز از دانش اندوزي نياسود، چنانكه در سن پيري نيز در درس ابوالحسن بن طيوري و برخى ديگر حاضر مى شد (ذهبى ، 2/463)، حال آنكه او خود در فنون ادب تجارب بسيار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندي هم ، به نيابت از سوي الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوي ، نقيب طالبيان در محلة كرخ بغداد بود (ابن انباري ، 284؛ ابن كثير، 11/223). گويند وي مدت 70 سال به تدريس نحو و ادب اشتغال داشت . در اين مدت طولانى بسياري از مشاهير نحو و لغت ، چون تاج الدين كندي ، ابوالبركات ابن انباري (ياقوت ، 19/283؛ ابن انباري ، 286) و ابن خشاب (فيروزآبادي ، 278) از او دانش آموختند؛ عده اي چون شيخ برهان الدين حمدانى قزوينى و قطب راوندي نيز از او روايت حديث كردند (افندي ، همانجا).
+
اِبْن شَجَري، ابوالسعادات هبةالله بن على علوي حسنى (450- 20 [[رمضان]] 542ق/1058-12 فورية 1148نحوي، لغوي، اديب و شاعرِ شيعى. نسب او به [[امام حسن]] مجتبى علیه السلام مى رسد و به همين سبب علوي حسنى ناميده شده است.
  
مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدين (ص 197) او را فاضل و صالح دانسته است ؛ ابن انباري (ص 285-286) سلسلة مشايخ او را در نحو به على (ع ) رسانده است ؛ ياقوت (همانجا) نيز وي را بسيار ستوده و گفته است در علم نحو يگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ايام عرب را نيك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت . ابن هشام (1/45، 60، 64، 65، جم) به آراء و نظرات او در چندين مورد استناد كرده و ابن خلكان (6/46-47) به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است . بدين سان ابن شجري به درجه اي از اعتبار و شهرت رسيده بود كه بزرگى چون زمخشري ، هنگام بازگشت از سفر حج ، در بغداد به ديدنش رفت و در حضور عده اي ، از جمله ابن انباري ، در باب حديث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت (ياقوت ، 19/128؛ ابن خلكان ، همانجا). ابن شجري شعر نيز مى سرود، اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بيت و نيز 16 بيت از يك قصيده در مدح وزير نظام الدين ابونصر مظفر باقى مانده است (ابن خلكان ، 6/47- 48). گويا اشعار وي مورد پسند اهل ادب نبوده است ، چنانكه حسن بن احمد بن جكينا شاعر بغدادي شعر او را مورد طعن قرار داده است (ابن خلكان ، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321). ابن شجري در بغداد چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شيعه نشين بغداد بود، به خاك سپرده شد (قفطى ، 3/356).
+
درباره شهرت يافتن او به ابن شجري اختلاف است. ياقوت (19/282) او را از طرف مادر به خاندان «شجري» منسوب مى داند، اما ابن خلكان (6/50) انتساب او را هم به اين خاندان محتمل مى داند و هم به قرية شجره واقع در نزديكى [[مدينه]] (براي نظرات ديگر، نك: سيوطى، 1/324)
  
== آثار ابن شجری==
+
وي ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطيب تبريزي، سعيد بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حديث را نزد جماعتى از شيوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صيرفى و محمد بن سعيد ابن نبهان كاتب فراگرفت (ياقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46) و از دوريستى، ابن قدامه و ديگران روايت كرد.(افندي، 5/318)
  
از وي آثاري در زمينه هاي مختلف برجاي مانده كه عبارتند از:
+
وي هرگز از دانش اندوزي نياسود، چنان كه در سن پيري نيز در درس ابوالحسن بن طيوري و برخى ديگر حاضر مى شد، (ذهبى، 2/463) حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسيار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندي هم به نيابت از سوي الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوي، نقيب طالبيان در محلة كرخ [[بغداد]] بود.(ابن انباري، 284؛ ابن كثير، 11/223)
  
1. الامالى . اين كتاب يكى از آثار كم نظير و ارزشمند است كه صاحب آن بسياري از آراء نحوي را با شواهد شعري مختلف در 84 مجلس براي شاگردانش املا كرده است . تاريخ بسياري از مجالس دقيقاً ثبت شده ، اما از شروع نخستين مجلس اطللاع دقيقى در دست نيست و با توجه به انيكه مجلس هشتم در اوايل جمادي الاوّل 524 املا گرديده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است ، شروع آن احتمالاً در اوايل ربيع الاول همان سال بوده است .
+
گويند: وي مدت 70 سال به تدريس نحو و ادب اشتغال داشت. در اين مدت طولانى بسياري از مشاهير نحو و لغت چون تاج الدين كندي، ابوالبركات ابن انباري (ياقوت، 19/283؛ ابن انباري، 286) و ابن خشاب (فيروزآبادي، 278) از او دانش آموختند؛ عده اي چون شيخ برهان الدين حمدانى قزوينى و قطب راوندي نيز از او روايت حديث كردند.(افندي، همانجا)
  
ابن شجري در اين كتاب آراء بسياري را بدون ذكر نام آورده است . به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهية هروي را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است ( الامالى ، 2/343-351؛ قس : هروي ، 148-157؛ ابن شجري ، مالم ينشر، 30-31؛ قس : هروي ، 54 - 55، جم)
+
مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدين (ص 197) او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباري (ص 285-286) سلسلة مشايخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ ياقوت (همانجا) نيز وي را بسيار ستوده و گفته است. در علم نحو يگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ايام عرب را نيك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.
  
وي بخش وسيعى از الامالى را (نك: ابن شجري ، مالم ينشر، 41- 65) به ذكر لغزشهاي مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است . برخى از متأخران (ضامن ، 6 -7) انگيزة اين كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب ، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هايش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته ، ابن شجري در مقام دفاع از معتزله به طرح اين انتقادات پرداخته است ، اما دربارة اين سخن بايد اندكى ترديد كرد، چه همة موارد نيز چندان نابجا نيست (ابن شجري ، همان ، 43). كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حيدرآباد به طور ناقص به چاپ رسيده و يك بار نيز در بيروت بدون ذكر تاريخ ، تجديد چاپ شده است . بخش پايانى آن با عنوان مالم ينشر من الامالى الشجرية به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق /1984م در بيروت چاپ شده كه بقية مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
+
ابن هشام (1/45، 60، 64، 65، جم) به آراء و نظرات او در چندين مورد استناد كرده و ابن خلكان (6/46-47) به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدين سان ابن شجري به درجه اي از اعتبار و شهرت رسيده بود كه بزرگى چون زمخشري، هنگام بازگشت از سفر [[حج]] در بغداد به ديدنش رفت و در حضور عده اي از جمله ابن انباري در باب حديث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. (ياقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)
  
2. الحماسة. اين اثر گلچينى از بهترين اشعار شعراي جاهلى و اسلامى عصر اموي و عباسى است كه وي به تقليد از حماسة ابوتمّام و بحتري گردآورده است . برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه هاي عرب ، اثرِ ابن شجري از همه ارزشمندتر است (مردم بك 45/882). حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فريتس كرنكو در حيدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعين الملوحى و اسماء الحمصى در دمشق به چاپ رسيده است .
+
ابن شجري شعر نيز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بيت و نيز 16 بيت از يك قصيده در مدح وزير نظام الدين ابونصر مظفر باقى مانده است. (ابن خلكان ، 6/47-48) گويا اشعار وي مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكينا شاعر بغدادي شعر او را مورد طعن قرار داده است. (ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321) ابن شجري در [[بغداد]] چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شيعه نشين بغداد بود به خاك سپرده شد.(قفطى، 3/356)
  
3. مختارات شعراء العرب ، شامل 50 قصيده از قصايد معروف عصر جاهلى و مخضرمين است . اين اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده ، در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و يك بار ديگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوي در همانجا به چاپ رسيده است .
+
==آثار ابن شجری==
  
4. منظومة ابن الشجري . اين اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است .
+
از وي آثاري در زمينه هاي مختلف برجاي مانده كه عبارتند از:
  
افزون بر اينها، نسخه اي از يك فرهنگ مشتركات لفظى در برلين مضبوط است I/493) كه شايد همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه ياقوت (19/283) از آن نام برده است .
+
# الامالى: اين كتاب يكى از آثار كم نظير و ارزشمند است كه صاحب آن بسياري از آراء نحوي را با شواهد شعري مختلف در 84 مجلس براي شاگردانش املا كرده است. تاريخ بسياري از مجالس دقيقاً ثبت شده، اما از شروع نخستين مجلس اطللاع دقيقى در دست نيست و با توجه به آني كه مجلس هشتم در اوايل [[جمادی الاول]] 524 املا گرديده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوايل [[ربيع الاول]] همان سال بوده است. ابن شجري در اين كتاب آراء بسياري را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهية هروي را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است (الامالى، 2/343-351؛ قس: هروي، 148-157؛ ابن شجري، مالم ينشر، 30-31؛ قس: هروي، 54-55، جم) وي بخش وسيعى از الامالى را (نك: ابن شجري ، مالم ينشر، 41-65) به ذكر لغزش هاي مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران (ضامن، 6-7) انگيزه اين كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هايش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجري در مقام دفاع از معتزله به طرح اين انتقادات پرداخته است. اما درباره اين سخن بايد اندكى ترديد كرد، چه همه موارد نيز چندان نابجا نيست (ابن شجري، همان، 43). كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حيدرآباد به طور ناقص به چاپ رسيده و يك بار نيز در بيروت بدون ذكر تاريخ، تجديد چاپ شده است. بخش پايانى آن با عنوان مالم ينشر من الامالى الشجرية به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بيروت چاپ شده كه بقية مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
 +
# الحماسة: اين اثر گلچينى از بهترين اشعار شعراي جاهلى و اسلامى عصر اموي و عباسى است كه وي به تقليد از حماسة ابوتمّام و بحتري گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه هاي عرب، اثرِ ابن شجري از همه ارزشمندتر است.(مردم بك 45/882) حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فريتس كرنكو در حيدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعين الملوحى و اسماء الحمصى در [[دمشق]] به چاپ رسيده است.
 +
# مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصيده از قصايد معروف عصر جاهلى و مخضرمين است. اين اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و يك بار ديگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوي در همانجا به چاپ رسيده است.
 +
# منظومة ابن الشجري: اين اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.
  
آثار ديگري هم براي ابن شجري ذكر كرده اند كه عبارتند از: 1. الانتصار. هنگامى كه ابن شرجى املاي كتاب الامالى را به پايان برد، ابن خشاب از وي خواست تا آن را نزد او فراگيرد، اما وي نپذيرفت . در نتيجه ابن خشاب به ردّ بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجري در پاسخ آن الانتصار را نوشت (ياقوت ، همانجا؛ قفطى ، 3/356-357)؛ 2. شرح التصريف الملوكى ابن جنى ؛ 3. شرح اللمع ابن جنى (ابن خلكان ، 6/45).
+
افزون بر اين ها، نسخه اي از يك فرهنگ مشتركات لفظى در برلين مضبوط است (I/493) كه شايد همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه ياقوت (19/283) از آن نام برده است.
  
== منبع ==
+
آثار ديگري هم براي ابن شجري ذكر كرده اند كه عبارتند از:
[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=1370 دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن شجری" از عنایت الله فاتحی نژاد]، (تاریخ بازیابی:29 آذر 1391)
+
# الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املاي كتاب الامالى را به پايان برد، ابن خشاب از وي خواست تا آن را نزد او فراگيرد اما وي نپذيرفت. در نتيجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجري در پاسخ آن الانتصار را نوشت. (ياقوت، همانجا؛ قفطى،  3/356-357)
 +
# شرح التصريف الملوكى ابن جنى.
 +
# شرح اللمع ابن جنى (ابن خلكان، 6/45)
  
 +
==منابع==
 +
 +
[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=1370 دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن شجری" از عنایت الله فاتحی نژاد]، (تاریخ بازیابی: 29 آذر 1391)
  
 
[[رده: علمای قرن پنجم]]
 
[[رده: علمای قرن پنجم]]

نسخهٔ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۲

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


اِبْن شَجَري، ابوالسعادات هبةالله بن على علوي حسنى (450- 20 رمضان 542ق/1058-12 فورية 1148)، نحوي، لغوي، اديب و شاعرِ شيعى. نسب او به امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد و به همين سبب علوي حسنى ناميده شده است.

درباره شهرت يافتن او به ابن شجري اختلاف است. ياقوت (19/282) او را از طرف مادر به خاندان «شجري» منسوب مى داند، اما ابن خلكان (6/50) انتساب او را هم به اين خاندان محتمل مى داند و هم به قرية شجره واقع در نزديكى مدينه (براي نظرات ديگر، نك: سيوطى، 1/324)

وي ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطيب تبريزي، سعيد بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حديث را نزد جماعتى از شيوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صيرفى و محمد بن سعيد ابن نبهان كاتب فراگرفت (ياقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46) و از دوريستى، ابن قدامه و ديگران روايت كرد.(افندي، 5/318)

وي هرگز از دانش اندوزي نياسود، چنان كه در سن پيري نيز در درس ابوالحسن بن طيوري و برخى ديگر حاضر مى شد، (ذهبى، 2/463) حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسيار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندي هم به نيابت از سوي الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوي، نقيب طالبيان در محلة كرخ بغداد بود.(ابن انباري، 284؛ ابن كثير، 11/223)

گويند: وي مدت 70 سال به تدريس نحو و ادب اشتغال داشت. در اين مدت طولانى بسياري از مشاهير نحو و لغت چون تاج الدين كندي، ابوالبركات ابن انباري (ياقوت، 19/283؛ ابن انباري، 286) و ابن خشاب (فيروزآبادي، 278) از او دانش آموختند؛ عده اي چون شيخ برهان الدين حمدانى قزوينى و قطب راوندي نيز از او روايت حديث كردند.(افندي، همانجا)

مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدين (ص 197) او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباري (ص 285-286) سلسلة مشايخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ ياقوت (همانجا) نيز وي را بسيار ستوده و گفته است. در علم نحو يگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ايام عرب را نيك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.

ابن هشام (1/45، 60، 64، 65، جم) به آراء و نظرات او در چندين مورد استناد كرده و ابن خلكان (6/46-47) به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدين سان ابن شجري به درجه اي از اعتبار و شهرت رسيده بود كه بزرگى چون زمخشري، هنگام بازگشت از سفر حج در بغداد به ديدنش رفت و در حضور عده اي از جمله ابن انباري در باب حديث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. (ياقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)

ابن شجري شعر نيز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بيت و نيز 16 بيت از يك قصيده در مدح وزير نظام الدين ابونصر مظفر باقى مانده است. (ابن خلكان ، 6/47-48) گويا اشعار وي مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكينا شاعر بغدادي شعر او را مورد طعن قرار داده است. (ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321) ابن شجري در بغداد چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شيعه نشين بغداد بود به خاك سپرده شد.(قفطى، 3/356)

آثار ابن شجری

از وي آثاري در زمينه هاي مختلف برجاي مانده كه عبارتند از:

  1. الامالى: اين كتاب يكى از آثار كم نظير و ارزشمند است كه صاحب آن بسياري از آراء نحوي را با شواهد شعري مختلف در 84 مجلس براي شاگردانش املا كرده است. تاريخ بسياري از مجالس دقيقاً ثبت شده، اما از شروع نخستين مجلس اطللاع دقيقى در دست نيست و با توجه به آني كه مجلس هشتم در اوايل جمادی الاول 524 املا گرديده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوايل ربيع الاول همان سال بوده است. ابن شجري در اين كتاب آراء بسياري را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهية هروي را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است (الامالى، 2/343-351؛ قس: هروي، 148-157؛ ابن شجري، مالم ينشر، 30-31؛ قس: هروي، 54-55، جم) وي بخش وسيعى از الامالى را (نك: ابن شجري ، مالم ينشر، 41-65) به ذكر لغزش هاي مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران (ضامن، 6-7) انگيزه اين كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هايش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجري در مقام دفاع از معتزله به طرح اين انتقادات پرداخته است. اما درباره اين سخن بايد اندكى ترديد كرد، چه همه موارد نيز چندان نابجا نيست (ابن شجري، همان، 43). كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حيدرآباد به طور ناقص به چاپ رسيده و يك بار نيز در بيروت بدون ذكر تاريخ، تجديد چاپ شده است. بخش پايانى آن با عنوان مالم ينشر من الامالى الشجرية به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بيروت چاپ شده كه بقية مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
  2. الحماسة: اين اثر گلچينى از بهترين اشعار شعراي جاهلى و اسلامى عصر اموي و عباسى است كه وي به تقليد از حماسة ابوتمّام و بحتري گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه هاي عرب، اثرِ ابن شجري از همه ارزشمندتر است.(مردم بك 45/882) حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فريتس كرنكو در حيدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعين الملوحى و اسماء الحمصى در دمشق به چاپ رسيده است.
  3. مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصيده از قصايد معروف عصر جاهلى و مخضرمين است. اين اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و يك بار ديگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوي در همانجا به چاپ رسيده است.
  4. منظومة ابن الشجري: اين اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.

افزون بر اين ها، نسخه اي از يك فرهنگ مشتركات لفظى در برلين مضبوط است (I/493) كه شايد همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه ياقوت (19/283) از آن نام برده است.

آثار ديگري هم براي ابن شجري ذكر كرده اند كه عبارتند از:

  1. الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املاي كتاب الامالى را به پايان برد، ابن خشاب از وي خواست تا آن را نزد او فراگيرد اما وي نپذيرفت. در نتيجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجري در پاسخ آن الانتصار را نوشت. (ياقوت، همانجا؛ قفطى، 3/356-357)
  2. شرح التصريف الملوكى ابن جنى.
  3. شرح اللمع ابن جنى (ابن خلكان، 6/45)

منابع

دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن شجری" از عنایت الله فاتحی نژاد، (تاریخ بازیابی: 29 آذر 1391)