ابن خشاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (درج الگوی رتبه بندی و اصلاح برخی کلمات)
سطر ۱: سطر ۱:
ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌، معروف به ابن‌خشاب یمنی، عالم‌ نامور نحو، لغت‌، ادب‌، حديث‌، منطق‌ و نسب‌شناسى‌ است. شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو است.
+
{{خوب}}
 +
ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌، معروف به ابن‌خشاب یمنی، عالم‌ نامور نحو، لغت‌، ادب‌، حدیث‌، منطق‌ و نسب‌شناسى‌ است. شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو است.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
|نام کامل = ابوعبدالله‌ محمد بن ‌احمد بن خَشّاب‌
 
|نام کامل = ابوعبدالله‌ محمد بن ‌احمد بن خَشّاب‌
سطر ۷: سطر ۸:
 
|وفات =   
 
|وفات =   
 
|مدفن =  
 
|مدفن =  
|اساتید =  ابن‌ دبّاس‌، جواليقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌، ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌،...   
+
|اساتید =  ابن‌ دبّاس‌، جوالیقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌، ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌،...   
|شاگردان =  عمادالدين‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، ابن‌ دهّان‌،...
+
|شاگردان =  عمادالدین‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، ابن‌ دهّان‌،...
|آثار = استدراكات‌، المرتجل‌، تواريخ‌ ميلاد الائمة و وفياتهم‌،...  
+
|آثار = استدراكات‌، المرتجل‌، تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌،...  
 
}}
 
}}
 
==ولادت==
 
==ولادت==
از اصل‌ و نسب‌ وي‌ اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌. شاگرد وي‌ عمادالدين‌ كاتب‌ او را بغدادي‌ دانسته‌ و نيز به‌ گفتة همو «خشاب‌» لقب‌ نياي‌ دوم‌ وي‌ بوده‌ است‌ . ابن‌ خلكان‌ دربارة تاريخ‌ تولد او كه‌ از زبان‌ خود وي‌ 492ق‌ نقل‌ شده‌، ترديد روا داشته‌ و گفته‌ است‌ كه‌ احتمالاً وي‌ پيش‌ از اين‌ تاريخ‌ به‌ دنيا آمده‌ است‌. دربارة دوران‌ كودكى‌ و جوانى‌ او نيز به‌ اشاراتى‌ مختصر بسنده‌ شده‌ و از اين‌ رو بخش‌ وسيعى‌ از زندگى‌ وي‌ در پردة ابهام‌ باقى‌ مانده‌ است‌.  
+
از اصل‌ و نسب‌ وی‌ اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. شاگرد وی‌ عمادالدین‌ كاتب‌ او را بغدادی‌ دانسته‌ و نیز به‌ گفته همو «خشاب‌» لقب‌ نیای‌ دوم‌ وی‌ بوده‌ است‌ . ابن‌ خلكان‌ درباره تاریخ‌ تولد او كه‌ از زبان‌ خود وی‌ 492ق‌ نقل‌ شده‌، تردید روا داشته‌ و گفته‌ است‌ كه‌ احتمالاً وی‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ به‌ دنیا آمده‌ است‌. درباره دوران‌ كودكى‌ و جوانى‌ او نیز به‌ اشاراتى‌ مختصر بسنده‌ شده‌ و از این‌ رو بخش‌ وسیعى‌ از زندگى‌ وی‌ در پرده ابهام‌ باقى‌ مانده‌ است‌.  
  
 
==ویژگی های اخلاقی==
 
==ویژگی های اخلاقی==
  
ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسيار فروتنانه‌ رفتار مى‌كرد، اما در برابر فرمانروايان‌ و اشراف‌ تكبر نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نيز با خودخواهان‌ بى‌اعتنايى‌ و تندي‌ مى‌كرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌ . از درباريان‌ كه‌ دوستدار هميشگى‌ او بودند، مى‌گريخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روي‌ در بازار و دكانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌ .  
+
ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسیار فروتنانه‌ رفتار مى‌كرد، اما در برابر فرمانروایان‌ و اشراف‌ تكبر نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نیز با خودخواهان‌ بى‌اعتنایى‌ و تندی‌ مى‌كرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌ . از درباریان‌ كه‌ دوستدار همیشگى‌ او بودند، مى‌گریخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روی‌ در بازار و دكانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌ .  
  
ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادي‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانة قديمى‌ او با فرش‌ بوريا و تخته‌هاي‌ چوب‌ كه‌ كتابهايش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ويرانه‌اي‌ را مى‌مانست‌. چنانكه‌ گويند پرندگان‌ در ميان‌ كتابهاي‌ او آشيان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرك‌ سياه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌كرد و ملامتگر را با اين‌ پاسخ‌ كه‌ هيچ‌ گاه‌ عمامه‌اي‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نيامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.  
+
ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادی‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانه قدیمى‌ او با فرش‌ بوریا و تخته‌های‌ چوب‌ كه‌ كتابهایش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ویرانه‌ای‌ را مى‌مانست‌. چنانكه‌ گویند پرندگان‌ در میان‌ كتابهای‌ او آشیان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرك‌ سیاه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌كرد و ملامتگر را با این‌ پاسخ‌ كه‌ هیچ‌ گاه‌ عمامه‌ای‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نیامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.  
  
دربارة طنزگويى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهاي‌ بسياري‌ نقل‌ شده‌ است‌. وي‌ زبان‌ ملامتگران‌ را كه‌ چرا به‌ تماشاي‌ شعبده‌بازان‌ و دلقكان‌ مى‌ايستد نيز با پاسخى‌ چنين‌ مى‌بست‌: اينان‌ سخنان‌ نادري‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطايفى‌ در سخن‌ خويش‌ دارند كه‌ دلپذيرتر از آن‌ نتوان‌ يافت‌ و در گفتارشان‌ انديشه‌هايى‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ به‌ كتابهاي‌ علمى‌ راه‌ يابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.  
+
درباره طنزگویى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهای‌ بسیاری‌ نقل‌ شده‌ است‌. وی‌ زبان‌ ملامتگران‌ را كه‌ چرا به‌ تماشای‌ شعبده‌بازان‌ و دلقكان‌ مى‌ایستد نیز با پاسخى‌ چنین‌ مى‌بست‌: اینان‌ سخنان‌ نادری‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطایفى‌ در سخن‌ خویش‌ دارند كه‌ دلپذیرتر از آن‌ نتوان‌ یافت‌ و در گفتارشان‌ اندیشه‌هایى‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ به‌ كتابهای‌ علمى‌ راه‌ یابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.  
  
همين‌ آسان‌ گيري‌ وي‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخيل‌ بخوانند، اما از سوي‌ ديگر مى‌دانيم‌ كه‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصيه‌ مى‌كرد كه‌ كالاي‌ خود را وسيلة جمع‌آوري‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ كار گيرند و مزد از وي‌ بخواهند. اما كج‌ روي‌ و سنت‌ گريزي‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چيزي‌ از اعتبار علمى‌ او بكاهد و نويسندگان‌ از اينكه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجةالاسلام‌» و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابايى‌ نداشتند.
+
همین‌ آسان‌ گیری‌ وی‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخیل‌ بخوانند، اما از سوی‌ دیگر مى‌دانیم‌ كه‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصیه‌ مى‌كرد كه‌ كالای‌ خود را وسیله جمع‌آوری‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ كار گیرند و مزد از وی‌ بخواهند. اما كج‌ روی‌ و سنت‌ گریزی‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چیزی‌ از اعتبار علمى‌ او بكاهد و نویسندگان‌ از اینكه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجهالاسلام‌» و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابایى‌ نداشتند.
  
 
==اساتید==
 
==اساتید==
  
تا حدود 13 سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خويش‌ ياد كرده‌ است‌، پس از آن ابن‌ خشاب‌ در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش هاي‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جواليقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زيد فصيحى‌ و ابن‌ شجري‌ نحو آموخت‌.
+
تا حدود 13 سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خویش‌ یاد كرده‌ است‌، پس از آن ابن‌ خشاب‌ در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش های‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جوالیقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زید فصیحى‌ و ابن‌ شجری‌ نحو آموخت‌.
  
و ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، يحيى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَين‌ و ابوالعزّ بن‌ كادش‌ استادان‌ حديث‌ او بودند. قرائت‌ و نيز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخير از ابوالقاسم‌ سمرقندي‌، ابوغالب‌ بن‌ بنّا و ديگران‌ و علم‌ فرائض‌ (تقسيم‌ ارث‌) را از ابوبكر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبكر بن‌ عبدالباقى‌ انصاري‌ به‌ تحصيل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌. علاوه‌ بر اينان‌ از بسياري‌ از استادان‌ ديگر نيز بهره‌ برده‌ است‌.
+
و ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، یحیى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَین‌ و ابوالعزّ بن‌ كادش‌ استادان‌ حدیث‌ او بودند. قرائت‌ و نیز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخیر از ابوالقاسم‌ سمرقندی‌، ابوغالب‌ بن‌ بنّا و دیگران‌ و علم‌ فرائض‌ (تقسیم‌ ارث‌) را از ابوبكر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبكر بن‌ عبدالباقى‌ انصاری‌ به‌ تحصیل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌. علاوه‌ بر اینان‌ از بسیاری‌ از استادان‌ دیگر نیز بهره‌ برده‌ است‌.
  
 
==شخصیت علمی==
 
==شخصیت علمی==
شخصيت‌ علمى‌ وي‌ را ديگران‌ نيز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او عمادالدين‌از همه‌ ستايش‌آميزتر است‌. وي‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترين‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، نحو، لغت‌، تفسير، حديث‌ و نسب‌شناسى‌ و از همة بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. ياقوت‌او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.
+
شخصیت‌ علمى‌ وی‌ را دیگران‌ نیز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او عمادالدین‌از همه‌ ستایش‌آمیزتر است‌. وی‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترین‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، نحو، لغت‌، تفسیر، حدیث‌ و نسب‌شناسى‌ و از همه بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. یاقوت‌او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.
  
افزون‌ بر اين‌ گفته‌اند كه‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، منطق‌، حساب‌ و هندسه‌ چيره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غايت‌ خوش‌ داشت‌و دست‌ نوشته‌هاي‌ او به‌ قيمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌كردند. در حسن‌ قرائت‌ و سريع‌ خواندن‌ و فهميدن‌ قرآن‌ نيز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهاي‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌ .  
+
افزون‌ بر این‌ گفته‌اند كه‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، منطق‌، حساب‌ و هندسه‌ چیره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غایت‌ خوش‌ داشت‌و دست‌ نوشته‌های‌ او به‌ قیمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌كردند. در حسن‌ قرائت‌ و سریع‌ خواندن‌ و فهمیدن‌ قرآن‌ نیز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهای‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌ .  
  
با اينهمه‌ شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مديون‌ نحودانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پيشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وي‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.  
+
با اینهمه‌ شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مدیون‌ نحودانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پیشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وی‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.  
  
وي‌ پژوهشگري‌ كم‌نظير بود. چنانكه‌ ابوالخير مصدق‌ بن‌ شبيب‌ واسطى‌، استاد ابن‌ ابى‌ الحديد، گفته‌ است‌ آنگاه‌ كه‌ خطبة شقشقيه‌ را نزد او مى‌خواند، دربارة استاد آن‌ از وي‌ جويا شد و گفت‌ كه‌ برخى‌ اين‌ گفته‌ها را به‌ سيد رضى‌ منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد كه‌ «اين‌ شيوة گفتار از سيدرضى‌ نيست‌، چه‌ ما سبك‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسيم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در كتابهاي‌ مختلفى‌ كه‌ حدود 200 سال‌ پيش‌ از سيد رضى‌ نوشته‌ شده‌، يافته‌ و چندين‌ نسخة دست‌نويس‌ از آنها مى‌شناسم‌ كه‌ پيش‌ از تولد پدر سيد رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نويسندة آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌» (ابن‌ ابى‌ الحديد، همانجا). مؤلف‌ الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌ نيز گفته‌ است‌ كه‌ ابن‌ خشاب‌ در رسالة مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راويه‌ (ه م‌) و از ادعاي‌ او مبنى‌ بر اينكه‌ 600 قصيده‌ با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، ياد كرده‌ است‌، اما چون‌ اين‌ مطلب‌ براي‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقيق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوري‌ 600 قصيدة مذكور گرديده‌ است‌.  
+
وی‌ پژوهشگری‌ كم‌نظیر بود. چنانكه‌ ابوالخیر مصدق‌ بن‌ شبیب‌ واسطى‌، استاد ابن‌ ابى‌ الحدید، گفته‌ است‌ آنگاه‌ كه‌ خطبه شقشقیه‌ را نزد او مى‌خواند، درباره استاد آن‌ از وی‌ جویا شد و گفت‌ كه‌ برخى‌ این‌ گفته‌ها را به‌ سید رضى‌ منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد كه‌ «این‌ شیوه گفتار از سیدرضى‌ نیست‌، چه‌ ما سبك‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسیم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در كتابهای‌ مختلفى‌ كه‌ حدود 200 سال‌ پیش‌ از سید رضى‌ نوشته‌ شده‌، یافته‌ و چندین‌ نسخه دست‌نویس‌ از آنها مى‌شناسم‌ كه‌ پیش‌ از تولد پدر سید رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نویسنده آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌» (ابن‌ ابى‌ الحدید، همانجا). مؤلف‌ الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌ نیز گفته‌ است‌ كه‌ ابن‌ خشاب‌ در رساله مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راویه‌ (ه م‌) و از ادعای‌ او مبنى‌ بر اینكه‌ 600 قصیده‌ با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، یاد كرده‌ است‌، اما چون‌ این‌ مطلب‌ برای‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقیق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوری‌ 600 قصیده مذكور گردیده‌ است‌.  
  
علاوه‌ بر هوش‌ و حافظة نيرومند، عامل‌ ديگري‌ كه‌ در تكوين‌ شخصيت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، كتاب‌دوستى‌ شديد اوست‌ كه‌ گاه‌ چون‌ ديگر رفتارهاي‌ وي‌ رنگى‌ بيمارگونه‌ دارد. پيري‌ و سالخوردگى‌ نيز هرگز از شور و اشتياق‌ او به‌ مطالعه‌ نكاست‌. به‌ گفتة ذهبى‌ وي‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شيفتة شنيدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌هاي‌ ديگران‌ بود و در آموختن‌ هيچ‌ مطلبى‌ ترديد نمى‌كرد. وي‌ انبوهى‌ از كتابهاي‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ دانشوري‌ زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، كتابهاي‌ او را مى‌خريد و بر مجموعة خود مى‌افزود
+
علاوه‌ بر هوش‌ و حافظه نیرومند، عامل‌ دیگری‌ كه‌ در تكوین‌ شخصیت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، كتاب‌دوستى‌ شدید اوست‌ كه‌ گاه‌ چون‌ دیگر رفتارهای‌ وی‌ رنگى‌ بیمارگونه‌ دارد. پیری‌ و سالخوردگى‌ نیز هرگز از شور و اشتیاق‌ او به‌ مطالعه‌ نكاست‌. به‌ گفته ذهبى‌ وی‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شیفته شنیدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌های‌ دیگران‌ بود و در آموختن‌ هیچ‌ مطلبى‌ تردید نمى‌كرد. وی‌ انبوهى‌ از كتابهای‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ دانشوری‌ زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، كتابهای‌ او را مى‌خرید و بر مجموعه خود مى‌افزود
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسياري‌ تربيت‌ كرد كه‌ از جمله‌ مى‌توان‌ به‌ اينان‌ اشاره‌ كرد:  
+
ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسیاری‌ تربیت‌ كرد كه‌ از جمله‌ مى‌توان‌ به‌ اینان‌ اشاره‌ كرد:  
  
الف‌ - در شعر و ادب‌ و نحو: عمادالدين‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، از دبيران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَيم‌. ابن‌ دهّان‌ و نيز ابوغالب‌ بن‌ ميمون‌ كه‌ قصايد گزيدة خود را براي‌ تدوين‌ منتهى‌ الطلب‌ براي‌ استاد برمى‌خواند
+
الف‌ - در شعر و ادب‌ و نحو: عمادالدین‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، از دبیران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَیم‌. ابن‌ دهّان‌ و نیز ابوغالب‌ بن‌ میمون‌ كه‌ قصاید گزیده خود را برای‌ تدوین‌ منتهى‌ الطلب‌ برای‌ استاد برمى‌خواند
 
   
 
   
ب‌ - در حديث‌: حافظ ابوسعيد سمعانى‌، ابومحمد بن‌ اخضر و ابواحمد بن‌ سُكينه‌
+
ب‌ - در حدیث‌: حافظ ابوسعید سمعانى‌، ابومحمد بن‌ اخضر و ابواحمد بن‌ سُكینه‌
  
  
سطر ۵۳: سطر ۵۴:
 
'''آثار چاپى‌:'''
 
'''آثار چاپى‌:'''
  
# استدراكات‌: اين‌ كتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حريري‌ است‌ كه‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بري‌ بر ابن‌ خشاب‌ در 1328ق‌ در آستانه‌ (استانبول‌) و همچنين‌ در 1326ق‌ در قاهره‌ در پايان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
+
# استدراكات‌: این‌ كتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حریری‌ است‌ كه‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بری‌ بر ابن‌ خشاب‌ در 1328ق‌ در آستانه‌ (استانبول‌) و همچنین‌ در 1326ق‌ در قاهره‌ در پایان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
# المرتجل‌: اين‌ اثر شرح‌ او بر الجمل‌ فى‌ النحو عبدالقاهر جرجانى‌ است‌ و در 1972م‌ به‌ كوشش‌ على‌ حيدر در دمشق‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
+
# المرتجل‌: این‌ اثر شرح‌ او بر الجمل‌ فى‌ النحو عبدالقاهر جرجانى‌ است‌ و در 1972م‌ به‌ كوشش‌ على‌ حیدر در دمشق‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
  
 
'''آثار خطى‌:'''
 
'''آثار خطى‌:'''
  
# تواريخ‌ ميلاد الائمة و وفياتهم‌ كه‌ به‌ روايت‌ ابن‌ خشاب‌ ضمن‌ مجموعه‌اي‌ در كتابخانة فخرالدين‌ نصيري‌ در تهران‌.
+
# تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌ كه‌ به‌ روایت‌ ابن‌ خشاب‌ ضمن‌ مجموعه‌ای‌ در كتابخانه فخرالدین‌ نصیری‌ در تهران‌.
# القصيدة البديعية الجامعة لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمية، ابن‌ خشاب‌ اين‌ قصيده‌ را به‌ ابن‌ انباري‌ هديه‌ كرده‌ است‌ و آن‌ شامل‌ بخش هايى‌ در شيوة كتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ وقافيه‌، قرآن‌ و فقه‌ و سير و اخبار اوائل‌.
+
# القصیده البدیعیه الجامعه لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمیه، ابن‌ خشاب‌ این‌ قصیده‌ را به‌ ابن‌ انباری‌ هدیه‌ كرده‌ است‌ و آن‌ شامل‌ بخش هایى‌ در شیوه كتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ وقافیه‌، قرآن‌ و فقه‌ و سیر و اخبار اوائل‌.
# لمعة فى‌ الكلام‌ على‌ لفظة آمين‌ المستعملة فى‌ الدعاة و حكمها فى‌ العربية كه‌ ضمن‌ مجموعه‌اي‌ در كتابخانة كوپريلى‌ موجود است‌.
+
# لمعه فى‌ الكلام‌ على‌ لفظه آمین‌ المستعمله فى‌ الدعاه و حكمها فى‌ العربیه كه‌ ضمن‌ مجموعه‌ای‌ در كتابخانه كوپریلى‌ موجود است‌.
 
# مسائل‌ فى‌ النحو.
 
# مسائل‌ فى‌ النحو.
  
سطر ۶۶: سطر ۶۷:
  
 
# شرحى‌ ناتمام‌ بر اللمع‌ ابن‌ جنى‌ در 3 مجلد.
 
# شرحى‌ ناتمام‌ بر اللمع‌ ابن‌ جنى‌ در 3 مجلد.
# شرح‌ مقدمة ابن‌ هبيرة وزير در نحو
+
# شرح‌ مقدمه ابن‌ هبیره وزیر در نحو
# حاشيه‌ بر درّة الغوّاص‌ حريري‌ كه‌ ابن‌ بري‌ ردّي‌ موسوم‌ به‌ اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌ بر آن‌ نوشته‌ بوده‌ است‌.
+
# حاشیه‌ بر درّه الغوّاص‌ حریری‌ كه‌ ابن‌ بری‌ ردّی‌ موسوم‌ به‌ اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌ بر آن‌ نوشته‌ بوده‌ است‌.
# ردّيه‌اي‌ بر تهذيب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكيت‌، اين‌ تهذيب‌ از خطيب‌ تبريزي‌ بوده‌ است‌.
+
# ردّیه‌ای‌ بر تهذیب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكیت‌، این‌ تهذیب‌ از خطیب‌ تبریزی‌ بوده‌ است‌.
# رديه‌اي‌ بر امالى‌ ابن‌ شجري‌ با عنوان‌ انتصار
+
# ردیه‌ای‌ بر امالى‌ ابن‌ شجری‌ با عنوان‌ انتصار
# رديه‌اي‌ بر شرح‌ الجمل‌ ابن‌ بابشاذ با نام‌ هادية الهادية.
+
# ردیه‌ای‌ بر شرح‌ الجمل‌ ابن‌ بابشاذ با نام‌ هادیه الهادیه.
  
  
سطر ۷۶: سطر ۷۷:
  
 
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1658 دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، مدخل "ابن خشاب" از محمد فاضلى‌.](29 شهریورماه 1391)
 
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1658 دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، مدخل "ابن خشاب" از محمد فاضلى‌.](29 شهریورماه 1391)
* [http://rasekhoon.net/calender/show-4863.aspx سایت راسخون، درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نويسنده‌ ی مسلمان (567 ق).](29 شهریورماه 1391)
+
* [http://rasekhoon.net/calender/show-4863.aspx سایت راسخون، درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نویسنده‌ ی مسلمان (567 ق).](29 شهریورماه 1391)
  
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 
[[رده:نحویون]]
 
[[رده:نحویون]]

نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۰۱

ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌، معروف به ابن‌خشاب یمنی، عالم‌ نامور نحو، لغت‌، ادب‌، حدیث‌، منطق‌ و نسب‌شناسى‌ است. شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو است.

Ibn-khashab.jpg
نام کامل ابوعبدالله‌ محمد بن ‌احمد بن خَشّاب‌
زادروز 492 قمری

Line.png

اساتید

ابن‌ دبّاس‌، جوالیقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌، ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌،...

شاگردان

عمادالدین‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، ابن‌ دهّان‌،...

آثار

استدراكات‌، المرتجل‌، تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌،...

ولادت

از اصل‌ و نسب‌ وی‌ اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. شاگرد وی‌ عمادالدین‌ كاتب‌ او را بغدادی‌ دانسته‌ و نیز به‌ گفته همو «خشاب‌» لقب‌ نیای‌ دوم‌ وی‌ بوده‌ است‌ . ابن‌ خلكان‌ درباره تاریخ‌ تولد او كه‌ از زبان‌ خود وی‌ 492ق‌ نقل‌ شده‌، تردید روا داشته‌ و گفته‌ است‌ كه‌ احتمالاً وی‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ به‌ دنیا آمده‌ است‌. درباره دوران‌ كودكى‌ و جوانى‌ او نیز به‌ اشاراتى‌ مختصر بسنده‌ شده‌ و از این‌ رو بخش‌ وسیعى‌ از زندگى‌ وی‌ در پرده ابهام‌ باقى‌ مانده‌ است‌.

ویژگی های اخلاقی

ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسیار فروتنانه‌ رفتار مى‌كرد، اما در برابر فرمانروایان‌ و اشراف‌ تكبر نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نیز با خودخواهان‌ بى‌اعتنایى‌ و تندی‌ مى‌كرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌ . از درباریان‌ كه‌ دوستدار همیشگى‌ او بودند، مى‌گریخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روی‌ در بازار و دكانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌ .

ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادی‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانه قدیمى‌ او با فرش‌ بوریا و تخته‌های‌ چوب‌ كه‌ كتابهایش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ویرانه‌ای‌ را مى‌مانست‌. چنانكه‌ گویند پرندگان‌ در میان‌ كتابهای‌ او آشیان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرك‌ سیاه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌كرد و ملامتگر را با این‌ پاسخ‌ كه‌ هیچ‌ گاه‌ عمامه‌ای‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نیامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.

درباره طنزگویى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهای‌ بسیاری‌ نقل‌ شده‌ است‌. وی‌ زبان‌ ملامتگران‌ را كه‌ چرا به‌ تماشای‌ شعبده‌بازان‌ و دلقكان‌ مى‌ایستد نیز با پاسخى‌ چنین‌ مى‌بست‌: اینان‌ سخنان‌ نادری‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطایفى‌ در سخن‌ خویش‌ دارند كه‌ دلپذیرتر از آن‌ نتوان‌ یافت‌ و در گفتارشان‌ اندیشه‌هایى‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ به‌ كتابهای‌ علمى‌ راه‌ یابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.

همین‌ آسان‌ گیری‌ وی‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخیل‌ بخوانند، اما از سوی‌ دیگر مى‌دانیم‌ كه‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصیه‌ مى‌كرد كه‌ كالای‌ خود را وسیله جمع‌آوری‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ كار گیرند و مزد از وی‌ بخواهند. اما كج‌ روی‌ و سنت‌ گریزی‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چیزی‌ از اعتبار علمى‌ او بكاهد و نویسندگان‌ از اینكه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجهالاسلام‌» و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابایى‌ نداشتند.

اساتید

تا حدود 13 سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خویش‌ یاد كرده‌ است‌، پس از آن ابن‌ خشاب‌ در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش های‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جوالیقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زید فصیحى‌ و ابن‌ شجری‌ نحو آموخت‌.

و ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، یحیى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَین‌ و ابوالعزّ بن‌ كادش‌ استادان‌ حدیث‌ او بودند. قرائت‌ و نیز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخیر از ابوالقاسم‌ سمرقندی‌، ابوغالب‌ بن‌ بنّا و دیگران‌ و علم‌ فرائض‌ (تقسیم‌ ارث‌) را از ابوبكر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبكر بن‌ عبدالباقى‌ انصاری‌ به‌ تحصیل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌. علاوه‌ بر اینان‌ از بسیاری‌ از استادان‌ دیگر نیز بهره‌ برده‌ است‌.

شخصیت علمی

شخصیت‌ علمى‌ وی‌ را دیگران‌ نیز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او عمادالدین‌از همه‌ ستایش‌آمیزتر است‌. وی‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترین‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، نحو، لغت‌، تفسیر، حدیث‌ و نسب‌شناسى‌ و از همه بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. یاقوت‌او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.

افزون‌ بر این‌ گفته‌اند كه‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، منطق‌، حساب‌ و هندسه‌ چیره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غایت‌ خوش‌ داشت‌و دست‌ نوشته‌های‌ او به‌ قیمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌كردند. در حسن‌ قرائت‌ و سریع‌ خواندن‌ و فهمیدن‌ قرآن‌ نیز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهای‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌ .

با اینهمه‌ شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مدیون‌ نحودانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پیشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وی‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.

وی‌ پژوهشگری‌ كم‌نظیر بود. چنانكه‌ ابوالخیر مصدق‌ بن‌ شبیب‌ واسطى‌، استاد ابن‌ ابى‌ الحدید، گفته‌ است‌ آنگاه‌ كه‌ خطبه شقشقیه‌ را نزد او مى‌خواند، درباره استاد آن‌ از وی‌ جویا شد و گفت‌ كه‌ برخى‌ این‌ گفته‌ها را به‌ سید رضى‌ منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد كه‌ «این‌ شیوه گفتار از سیدرضى‌ نیست‌، چه‌ ما سبك‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسیم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در كتابهای‌ مختلفى‌ كه‌ حدود 200 سال‌ پیش‌ از سید رضى‌ نوشته‌ شده‌، یافته‌ و چندین‌ نسخه دست‌نویس‌ از آنها مى‌شناسم‌ كه‌ پیش‌ از تولد پدر سید رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نویسنده آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌» (ابن‌ ابى‌ الحدید، همانجا). مؤلف‌ الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌ نیز گفته‌ است‌ كه‌ ابن‌ خشاب‌ در رساله مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راویه‌ (ه م‌) و از ادعای‌ او مبنى‌ بر اینكه‌ 600 قصیده‌ با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، یاد كرده‌ است‌، اما چون‌ این‌ مطلب‌ برای‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقیق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوری‌ 600 قصیده مذكور گردیده‌ است‌.

علاوه‌ بر هوش‌ و حافظه نیرومند، عامل‌ دیگری‌ كه‌ در تكوین‌ شخصیت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، كتاب‌دوستى‌ شدید اوست‌ كه‌ گاه‌ چون‌ دیگر رفتارهای‌ وی‌ رنگى‌ بیمارگونه‌ دارد. پیری‌ و سالخوردگى‌ نیز هرگز از شور و اشتیاق‌ او به‌ مطالعه‌ نكاست‌. به‌ گفته ذهبى‌ وی‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شیفته شنیدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌های‌ دیگران‌ بود و در آموختن‌ هیچ‌ مطلبى‌ تردید نمى‌كرد. وی‌ انبوهى‌ از كتابهای‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ دانشوری‌ زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، كتابهای‌ او را مى‌خرید و بر مجموعه خود مى‌افزود

شاگردان

ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسیاری‌ تربیت‌ كرد كه‌ از جمله‌ مى‌توان‌ به‌ اینان‌ اشاره‌ كرد:

الف‌ - در شعر و ادب‌ و نحو: عمادالدین‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، از دبیران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَیم‌. ابن‌ دهّان‌ و نیز ابوغالب‌ بن‌ میمون‌ كه‌ قصاید گزیده خود را برای‌ تدوین‌ منتهى‌ الطلب‌ برای‌ استاد برمى‌خواند

ب‌ - در حدیث‌: حافظ ابوسعید سمعانى‌، ابومحمد بن‌ اخضر و ابواحمد بن‌ سُكینه‌


تالیفات

آثار چاپى‌:

  1. استدراكات‌: این‌ كتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حریری‌ است‌ كه‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بری‌ بر ابن‌ خشاب‌ در 1328ق‌ در آستانه‌ (استانبول‌) و همچنین‌ در 1326ق‌ در قاهره‌ در پایان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  2. المرتجل‌: این‌ اثر شرح‌ او بر الجمل‌ فى‌ النحو عبدالقاهر جرجانى‌ است‌ و در 1972م‌ به‌ كوشش‌ على‌ حیدر در دمشق‌ چاپ‌ شده‌ است‌.

آثار خطى‌:

  1. تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌ كه‌ به‌ روایت‌ ابن‌ خشاب‌ ضمن‌ مجموعه‌ای‌ در كتابخانه فخرالدین‌ نصیری‌ در تهران‌.
  2. القصیده البدیعیه الجامعه لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمیه، ابن‌ خشاب‌ این‌ قصیده‌ را به‌ ابن‌ انباری‌ هدیه‌ كرده‌ است‌ و آن‌ شامل‌ بخش هایى‌ در شیوه كتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ وقافیه‌، قرآن‌ و فقه‌ و سیر و اخبار اوائل‌.
  3. لمعه فى‌ الكلام‌ على‌ لفظه آمین‌ المستعمله فى‌ الدعاه و حكمها فى‌ العربیه كه‌ ضمن‌ مجموعه‌ای‌ در كتابخانه كوپریلى‌ موجود است‌.
  4. مسائل‌ فى‌ النحو.

آثار منسوب‌:

  1. شرحى‌ ناتمام‌ بر اللمع‌ ابن‌ جنى‌ در 3 مجلد.
  2. شرح‌ مقدمه ابن‌ هبیره وزیر در نحو
  3. حاشیه‌ بر درّه الغوّاص‌ حریری‌ كه‌ ابن‌ بری‌ ردّی‌ موسوم‌ به‌ اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌ بر آن‌ نوشته‌ بوده‌ است‌.
  4. ردّیه‌ای‌ بر تهذیب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكیت‌، این‌ تهذیب‌ از خطیب‌ تبریزی‌ بوده‌ است‌.
  5. ردیه‌ای‌ بر امالى‌ ابن‌ شجری‌ با عنوان‌ انتصار
  6. ردیه‌ای‌ بر شرح‌ الجمل‌ ابن‌ بابشاذ با نام‌ هادیه الهادیه.


منابع