شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن خشاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(شخصیت علمی)
 
(۱۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 +
'''«عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌»''' (۴۹۲-۵۶۷ ق) معروف به «ابن الخشّاب»، عالم‌ نامدار مسلمان قرن ششم هجری است که در علوم مختلف [[نحو]]، [[علم لغت|لغت‌]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[حدیث]]، [[منطق]] و نسب‌شناسى‌ متبحر بود. گرچه شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو بوده و آثار متعددی در این زمینه تألیف نموده است.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
|نام کامل = ابوعبدالله‌ محمد بن ‌احمد معروف به ابن‌خشاب یمنی
+
|نام کامل = عبدالله‌ بن ‌احمد بن خَشّاب‌
|زادروز = 3 رمضان‌ 492 قمری
+
|تصویر= [[پرونده:Ibn-khashab.jpg]]
|زادگاه = بغداد
+
|زادروز = ۴۹۲ قمری
|وفات =  567 قمری
+
|زادگاه =  
 +
|وفات =  ۵۶۷ قمری
 
|مدفن = بغداد
 
|مدفن = بغداد
|اساتید =  ابن‌ دبّاس‌، جواليقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌،ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زيد فصيحى‌ و ابن‌ شجري‌  
+
|اساتید =  ابن‌ دبّاس‌، جوالیقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌، ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، ابن‌ شجری‌، ابوالقاسم‌ سمرقندی‌،...  
|شاگردان =  عمادالدين‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، بوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَيم‌. ابن‌ دهّان‌ نحوي‌ و نيز ابوغالب‌
+
|شاگردان =  [[محمد عمادالدین کاتب اصفهانی|عمادالدین‌ کاتب‌ اصفهانی]]، ابوبدر اسکافى‌، ابن‌ دهّان‌، حافظ ابوسعید سمعانى‌،...
|آثار = استدراكات‌، المرتجل‌، تواريخ‌ ميلاد الائمة و وفياتهم‌، القصيدة البديعية الجامعة لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمية
+
|آثار = استدراکات‌، المرتجل‌، تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌، مسائل‌ فى‌ النحو،...
 
}}
 
}}
 +
==زندگی‌نامه==
 +
تاریخ‌ تولد ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌ از زبان‌ خود وی‌، ۴۹۲ قمری نقل‌ شده‌، اما [[ابن خلکان]] در این باره تردید روا داشته‌ و گفته‌ که‌ احتمالاً وی‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ به‌ دنیا آمده‌ است‌.
  
ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمداِبْن‌ِ خَشّاب‌(492- 567ق‌)، عالم‌ نامور قرن ششم هجری که تمامی ثروت  خود را كه مجموعه‌ اي از كتب نفيس بوده، وقف طالبان علم كرد.  
+
از اصل‌ و نسب‌ او اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. شاگرد وی‌ [[محمد عمادالدین کاتب اصفهانی|عمادالدین‌ کاتب‌]] او را [[بغداد|بغدادی‌]] دانسته‌ و نیز گفته «خشّاب‌» لقب‌ نیای‌ دوم‌ وی‌ بوده‌ است‌.  
  
==ولادت==
+
ابن‌خشاب‌، [[حنبلی|حنبلی‌]] مذهب‌ بود و بر آرای‌ فقهی‌ [[احمد بن حنبل]] پای‌ می‌فشرد. وی‌ در ۷۵ سالگی‌ به‌ بستر [[مرگ]] افتاد. [[عبدالرحمان بن جوزی]] كه‌ از دوستان‌ او بود، به‌ عيادتش‌ شتافت‌ و وی‌ را در حالی‌ ديد كه‌ از زندگی‌ قطع‌ اميد كرده‌ است‌.  
ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمداِبْن‌ِ خَشّاب‌،(492- 567ق‌)، عالم‌ نامور نحو، لغت‌، ادب‌، حديث‌، منطق‌ و نسب‌شناسى‌. از اصل‌ و نسب‌ وي‌ اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌. شاگرد وي‌ عمادالدين‌ كاتب‌ او را بغدادي‌ دانسته‌ و نيز به‌ گفتة همو «خشاب‌» لقب‌ نياي‌ دوم‌ وي‌ بوده‌ است‌ . ابن‌ خلكان‌ دربارة تاريخ‌ تولد او كه‌ از زبان‌ خود وي‌ 492ق‌ نقل‌ شده‌، ترديد روا داشته‌ و گفته‌ است‌ كه‌ احتمالاً وي‌ پيش‌ از اين‌ تاريخ‌ به‌ دنيا آمده‌ است‌. دربارة دوران‌ كودكى‌ و جوانى‌ او نيز به‌ اشاراتى‌ مختصر بسنده‌ شده‌ و از اين‌ رو بخش‌ وسيعى‌ از زندگى‌ وي‌ در پردة ابهام‌ باقى‌ مانده‌ است‌.  
+
وی‌ سرانجام‌ در منزل‌ ابن‌ فراء درگذشت‌ و نزديك‌ آرامگاه‌ [[بشر حافی]] در باب الحرب بغداد به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
  
==ویژگی های اخلاقی==
+
عمادالدين‌ كاتب‌ تاريخ‌ مرگ‌ ابن‌خشاب‌ را ۵۶۸ قمری نوشته‌، اما گفته‌ است‌ كه‌ خود در آن‌ هنگام‌ در [[شام]] بوده‌ است‌. ابن‌خشاب‌ ثروت‌ خود را كه‌ مجموعه‌ای‌ از كتاب‌ بود، [[وقف]] طالبان‌ علم‌ كرد، اما اكثر آنها به‌ تاراج‌ رفت‌.
 +
==تحصیل و اساتید==
  
ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسيار فروتنانه‌ رفتار مى‌كرد، اما در برابر فرمانروايان‌ و اشراف‌ تكبر نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نيز با خودخواهان‌ بى‌اعتنايى‌ و تندي‌ مى‌كرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌ . از درباريان‌ كه‌ دوستدار هميشگى‌ او بودند، مى‌گريخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روي‌ در بازار و دكانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌ .  
+
ابن‌ خشاب‌ از استادان‌ بسیاری‌ بهره‌ برده‌ است‌. او تا حدود ۱۳ سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خویش‌ یاد کرده‌ است‌. پس از آن در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش های‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جوالیقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبکر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زید فصیحى‌ و ابن‌ شجری‌ [[نحو]] آموخت‌.
  
ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادي‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانة قديمى‌ او با فرش‌ بوريا و تخته‌هاي‌ چوب‌ كه‌ كتابهايش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ويرانه‌اي‌ را مى‌مانست‌. چنانكه‌ گويند پرندگان‌ در ميان‌ كتابهاي‌ او آشيان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرك‌ سياه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌كرد و ملامتگر را با اين‌ پاسخ‌ كه‌ هيچ‌ گاه‌ عمامه‌اي‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نيامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.  
+
ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، یحیى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَین‌ و ابوالعزّ بن‌ کادش‌ استادان‌ [[حدیث]] او بودند. قرائت‌ و نیز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخیر، از ابوالقاسم‌ سمرقندی‌ و ابوغالب‌ بن‌ بنّا، و علم‌ فرائض‌ (تقسیم‌ ارث‌) را از ابوبکر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبکر بن‌ عبدالباقى‌ انصاری‌ به‌ تحصیل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌.  
  
دربارة طنزگويى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهاي‌ بسياري‌ نقل‌ شده‌ است‌. وي‌ زبان‌ ملامتگران‌ را كه‌ چرا به‌ تماشاي‌ شعبده‌بازان‌ و دلقكان‌ مى‌ايستد نيز با پاسخى‌ چنين‌ مى‌بست‌: اينان‌ سخنان‌ نادري‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطايفى‌ در سخن‌ خويش‌ دارند كه‌ دلپذيرتر از آن‌ نتوان‌ يافت‌ و در گفتارشان‌ انديشه‌هايى‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ به‌ كتابهاي‌ علمى‌ راه‌ يابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.
+
==شاگردان==
 +
ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسیاری‌ در ادب‌ و نحو و حدیث‌ تربیت‌ کرد:  
  
همين‌ آسان‌ گيري‌ وي‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخيل‌ بخوانند، اما از سوي‌ ديگر مى‌دانيم‌ كه‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصيه‌ مى‌كرد كه‌ كالاي‌ خود را وسيلة جمع‌آوري‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ كار گيرند و مزد از وي‌ بخواهند. اما كج‌ روي‌ و سنت‌ گريزي‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چيزي‌ از اعتبار علمى‌ او بكاهد و نويسندگان‌ از اينكه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجةالاسلام‌»  و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابايى‌ نداشتند.
+
*[[محمد عمادالدین کاتب اصفهانی|عمادالدین‌ کاتب‌ اصفهانی]]،
  
==اساتید==
+
*ابوبدر اسکافی، از دبیران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌،
  
تا حدود 13 سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خويش‌ ياد كرده‌ است‌، پس از آن ابن‌ خشاب‌ در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش هاي‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جواليقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبكر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زيد فصيحى‌ و ابن‌ شجري‌ نحو آموخت‌.
+
*ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَیم‌،
  
و ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، يحيى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَين‌ و ابوالعزّ بن‌ كادش‌ استادان‌ حديث‌ او بودند. قرائت‌ و نيز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخير از ابوالقاسم‌ سمرقندي‌، ابوغالب‌ بن‌ بنّا و ديگران‌ و علم‌ فرائض‌ (تقسيم‌ ارث‌) را از ابوبكر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبكر بن‌ عبدالباقى‌ انصاري‌ به‌ تحصيل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌. علاوه‌ بر اينان‌ از بسياري‌ از استادان‌ ديگر نيز بهره‌ برده‌ است‌.
+
*ابن‌ دهّان‌،
  
==شخصیت علمی==
+
*ابوغالب‌ بن‌ میمون‌، که‌ قصاید گزیده خود را برای‌ تدوین‌ «منتهى‌ الطلب‌» برای‌ استاد برمى‌خواند.
شخصيت‌ علمى‌ وي‌ را ديگران‌ نيز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او عمادالدين‌از همه‌ ستايش‌آميزتر است‌. وي‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترين‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، نحو، لغت‌، تفسير، حديث‌ و نسب‌شناسى‌ و از همة بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. ياقوت‌او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.
+
 
 +
*حافظ ابوسعید سمعانى‌،
  
افزون‌ بر اين‌ گفته‌اند كه‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، منطق‌، حساب‌ و هندسه‌ چيره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غايت‌ خوش‌ داشت‌و دست‌ نوشته‌هاي‌ او به‌ قيمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌كردند. در حسن‌ قرائت‌ و سريع‌ خواندن‌ و فهميدن‌ قرآن‌ نيز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهاي‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌ .
+
*ابومحمد بن‌ اخضر،
با اينهمه‌ شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مديون‌ نحودانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پيشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وي‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.
 
  
وي‌ پژوهشگري‌ كم‌نظير بود. چنانكه‌ ابوالخير مصدق‌ بن‌ شبيب‌ واسطى‌، استاد ابن‌ ابى‌ الحديد، گفته‌ است‌ آنگاه‌ كه‌ خطبة شقشقيه‌ را نزد او مى‌خواند، دربارة استاد آن‌ از وي‌ جويا شد و گفت‌ كه‌ برخى‌ اين‌ گفته‌ها را به‌ سيد رضى‌ منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد كه‌ «اين‌ شيوة گفتار از سيدرضى‌ نيست‌، چه‌ ما سبك‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسيم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در كتابهاي‌ مختلفى‌ كه‌ حدود 200 سال‌ پيش‌ از سيد رضى‌ (د 406ق‌/1015م‌) نوشته‌ شده‌، يافته‌ و چندين‌ نسخة دست‌نويس‌ از آنها مى‌شناسم‌ كه‌ پيش‌ از تولد پدر سيد رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نويسندة آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌» (ابن‌ ابى‌ الحديد، همانجا). مؤلف‌ الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌ نيز گفته‌ است‌ كه‌ ابن‌ خشاب‌ در رسالة مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راويه‌ (ه م‌) و از ادعاي‌ او مبنى‌ بر اينكه‌ 600 قصيده‌ با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، ياد كرده‌ است‌، اما چون‌ اين‌ مطلب‌ براي‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقيق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوري‌ 600 قصيدة مذكور گرديده‌ است‌.  
+
*ابواحمد بن‌ سُکینه‌.
  
علاوه‌ بر هوش‌ و حافظة نيرومند، عامل‌ ديگري‌ كه‌ در تكوين‌ شخصيت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، كتاب‌دوستى‌ شديد اوست‌ كه‌ گاه‌ چون‌ ديگر رفتارهاي‌ وي‌ رنگى‌ بيمارگونه‌ دارد. پيري‌ و سالخوردگى‌ نيز هرگز از شور و اشتياق‌ او به‌ مطالعه‌ نكاست‌. به‌ گفتة ذهبى‌ وي‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شيفتة شنيدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌هاي‌ ديگران‌ بود و در آموختن‌ هيچ‌ مطلبى‌ ترديد نمى‌كرد. وي‌ انبوهى‌ از كتابهاي‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ دانشوري‌ زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، كتابهاي‌ او را مى‌خريد و بر مجموعة خود مى‌افزود
+
==آثار و تألیفات ==
  
==شاگردان==
+
# استدراکات‌، این‌ کتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حریری‌ است‌ که‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بری‌ بر ابن‌ خشاب‌ در ۱۳۲۸ق‌. در استانبول‌ در پایان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسياري‌ تربيت‌ كرد كه‌ از جمله‌ مى‌توان‌ به‌ اينان‌ اشاره‌ كرد:
+
# المرتجل‌، این‌ اثر شرح‌ او بر «الجمل‌ فى‌ النحو» عبدالقاهر جرجانى‌ است‌.
 +
# تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌.
 +
# القصیدة البدیعیة الجامعة لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمیه، ابن‌ خشاب‌ این‌ قصیده‌ را به‌ ابن‌ انباری‌ هدیه‌ کرده‌ و آن‌ شامل‌ بخش هایى‌ در شیوه کتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ و قافیه‌، [[قرآن]] و فقه‌ و سیر و اخبار اوائل‌ است‌.
 +
# لمعة فى‌ الکلام‌ على‌ لفظة آمین‌ المستعمله فى‌ الدعاه و حکمها فى‌ العربیه.
 +
# مسائل‌ فى‌ النحو.
  
الف‌ - در شعر و ادب‌ و نحو: عمادالدين‌ كاتب‌ ، ابوبدر اسكافى‌، از دبيران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَيم‌. ابن‌ دهّان‌ نحوي‌ و نيز ابوغالب‌ بن‌ ميمون‌ كه‌ قصايد گزيدة خود را براي‌ تدوين‌ منتهى‌ الطلب‌ براي‌ استاد برمى‌خواند
+
آثار زیر نیز به او منسوب‌ است:
 
ب‌ - در حديث‌: حافظ ابوسعيد سمعانى‌، ابومحمد بن‌ اخضر و ابواحمد بن‌ سُكينه‌
 
  
 +
# شرحى‌ ناتمام‌ بر «اللمع‌» ابن‌ جنى‌ در ۳ مجلد.
 +
# شرح‌ مقدمه ابن‌ هبیره وزیر در نحو.
 +
# حاشیه‌ بر «درّه الغوّاص‌» حریری‌ که‌ ابن‌ بری‌ ردّی‌ موسوم‌ به‌ «اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌» بر آن‌ نوشته‌ است‌.
 +
# ردّیه‌ای‌ بر «تهذیب‌ اصلاح‌ المنطق‌» [[ابن سکیت اهوازی|ابن‌ سکیت‌]]، این‌ تهذیب‌ از خطیب‌ تبریزی‌ بوده‌ است‌.
 +
# ردیه‌ای‌ بر «امالى‌» ابن‌ شجری‌ با عنوان‌ «انتصار»
 +
# ردیه‌ای‌ بر «شرح‌ الجمل‌» ابن‌ بابشاذ با نام‌ «هادیه الهادیه».
 +
==شخصیت علمی==
 +
شخصیت‌ علمى‌ وی‌ را دیگران‌ نیز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او [[محمد عمادالدین کاتب اصفهانی|عمادالدین‌ کاتب]] از همه‌ ستایش‌آمیزتر است‌. وی‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترین‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، [[نحو]]، لغت‌، [[تفسیر]]، [[حدیث]] و نسب‌شناسى‌ و از همه بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. یاقوت او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.
  
==تالیفات ==
+
افزون‌ بر این‌ گفته‌اند که‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، [[منطق]]، حساب‌ و هندسه‌ چیره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غایت‌ خوش‌ داشت‌ و دست‌ نوشته‌های‌ او به‌ قیمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌کردند. در حسن‌ قرائت‌ و سریع‌ خواندن‌ و فهمیدن‌ [[قرآن]] نیز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهای‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌.
  
'''آثار چاپى‌:'''
+
با اینهمه‌، شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مدیون‌ نحو دانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پیشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وی‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.
  
# استدراكات‌: اين‌ كتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حريري‌ است‌ كه‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بري‌ بر ابن‌ خشاب‌ در 1328ق‌ در آستانه‌ (استانبول‌) و همچنين‌ در 1326ق‌ در قاهره‌ در پايان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
+
وی‌ پژوهشگری‌ کم‌نظیر بود؛ چنانکه‌ ابوالخیر مصدق‌ بن‌ شبیب‌ واسطى‌، استاد [[ابن ابى الحديد|ابن‌ ابى‌ الحدید]]، گفته‌ است‌ آنگاه‌ که‌ [[خطبه شقشقیه|خطبه شقشقیه‌]] را نزد او مى‌خواند، درباره اسناد آن‌ از وی‌ جویا شد و گفت‌ که‌ برخى‌ این‌ گفته‌ها را به‌ [[سید رضى|سید رضى‌]] منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد که‌ «این‌ شیوه گفتار از سیدرضى‌ نیست‌، زیرا ما سبک‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسیم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در کتابهای‌ مختلفى‌ که‌ حدود ۲۰۰ سال‌ پیش‌ از سید رضى‌ نوشته‌ شده‌، یافته‌ و چندین‌ نسخه دست‌نویس‌ از آنها مى‌شناسم‌ که‌ پیش‌ از تولد پدر سید رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نویسنده آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌».  
# المرتجل‌: اين‌ اثر شرح‌ او بر الجمل‌ فى‌ النحو عبدالقاهر جرجانى‌ است‌ و در 1972م‌ به‌ كوشش‌ على‌ حيدر در دمشق‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
 
  
'''آثار خطى‌:'''
+
مؤلف‌ «الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌» نیز گفته‌ است‌ که‌ ابن‌ خشاب‌ در رساله مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راویه‌ و از ادعای‌ او مبنى‌ بر اینکه‌ ۶۰۰ [[قصیده]] با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، یاد کرده‌ است‌، اما چون‌ این‌ مطلب‌ برای‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقیق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوری‌ ۶۰۰ قصیده مذکور گردیده‌ است‌.
  
# تواريخ‌ ميلاد الائمة و وفياتهم‌ كه‌ به‌ روايت‌ ابن‌ خشاب‌ ضمن‌ مجموعه‌اي‌ در كتابخانة فخرالدين‌ نصيري‌ در تهران‌.
+
علاوه‌ بر هوش‌ و حافظه نیرومند، عامل‌ دیگری‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، کتاب‌دوستى‌ شدید اوست‌. پیری‌ و سالخوردگى‌ نیز هرگز از شور و اشتیاق‌ او به‌ مطالعه‌ نکاست‌. به‌ گفته ذهبى‌ وی‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شیفته شنیدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌های‌ دیگران‌ بود و در آموختن‌ هیچ‌ مطلبى‌ تردید نمى‌کرد. وی‌ انبوهى‌ از کتابهای‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ عالمی زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، کتابهای‌ او را مى‌خرید و بر مجموعه خود مى‌افزود.
# القصيدة البديعية الجامعة لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمية، ابن‌ خشاب‌ اين‌ قصيده‌ را به‌ ابن‌ انباري‌ هديه‌ كرده‌ است‌ و آن‌ شامل‌ بخش هايى‌ در شيوة كتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ وقافيه‌، قرآن‌ و فقه‌ و سير و اخبار اوائل‌.
 
# لمعة فى‌ الكلام‌ على‌ لفظة آمين‌ المستعملة فى‌ الدعاة و حكمها فى‌ العربية كه‌ ضمن‌ مجموعه‌اي‌ در كتابخانة كوپريلى‌ موجود است‌.
 
# مسائل‌ فى‌ النحو.
 
  
'''آثار منسوب‌:'''
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
# شرحى‌ ناتمام‌ بر اللمع‌ ابن‌ جنى‌ در 3 مجلد.
+
ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسیار فروتنانه‌ رفتار مى‌کرد، اما در برابر فرمانروایان‌ و اشراف‌ [[تکبر]] نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نیز با خودخواهان‌ بى‌اعتنایى‌ و تندی‌ مى‌کرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌. از درباریان‌ که‌ دوستدار همیشگى‌ او بودند، مى‌گریخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روی‌ در بازار و دکانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌.  
# شرح‌ مقدمة ابن‌ هبيرة وزير در نحو
 
# حاشيه‌ بر درّة الغوّاص‌ حريري‌ كه‌ ابن‌ بري‌ ردّي‌ موسوم‌ به‌ اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌ بر آن‌ نوشته‌ بوده‌ است‌.
 
# ردّيه‌اي‌ بر تهذيب‌ اصلاح‌ المنطق‌ ابن‌ سكيت‌، اين‌ تهذيب‌ از خطيب‌ تبريزي‌ بوده‌ است‌.
 
# رديه‌اي‌ بر امالى‌ ابن‌ شجري‌ با عنوان‌ انتصار
 
# رديه‌اي‌ بر شرح‌ الجمل‌ ابن‌ بابشاذ با نام‌ هادية الهادية.
 
  
==منابع==
+
ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادی‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانه قدیمى‌ او با فرش‌ بوریا و تخته‌های‌ چوب‌ که‌ کتابهایش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ویرانه‌ای‌ را مى‌مانست‌. چنانکه‌ گویند پرندگان‌ در میان‌ کتابهای‌ او آشیان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرک‌ سیاه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌کرد و ملامتگر را با این‌ پاسخ‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ عمامه‌ای‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نیامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.
  
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1658 دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، مدخل "ابن خشاب" از محمد فاضلى‌.](29 شهریورماه 1391)
+
درباره طنزگویى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهای‌ بسیاری‌ نقل‌ شده‌ است‌. وی‌ زبان‌ ملامتگران‌ را که‌ چرا به‌ تماشای‌ شعبده‌بازان‌ و دلقکان‌ مى‌ایستد نیز با پاسخى‌ چنین‌ مى‌بست‌: اینان‌ سخنان‌ نادری‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطایفى‌ در سخن‌ خویش‌ دارند که‌ دلپذیرتر از آن‌ نتوان‌ یافت‌ و در گفتارشان‌ اندیشه‌هایى‌ است‌ که‌ هرگاه‌ به‌ کتابهای‌ علمى‌ راه‌ یابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.  
* [http://rasekhoon.net/calender/show-4863.aspx سایت راسخون، درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نويسنده‌ ی مسلمان (567 ق).](29 شهریورماه 1391)
 
  
 +
همین‌ آسان‌ گیری‌ وی‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخیل‌ بخوانند، اما از سوی‌ دیگر مى‌دانیم‌ که‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصیه‌ مى‌کرد که‌ کالای‌ خود را وسیله جمع‌آوری‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ کار گیرند و مزد از وی‌ بخواهند. اما کج‌ روی‌ و سنت‌ گریزی‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چیزی‌ از اعتبار علمى‌ او بکاهد و نویسندگان‌ از اینکه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجت الاسلام‌» و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابایى‌ نداشتند.
 +
==منابع==
 +
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/۱۶۵۸ "ابن خشاب"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۳، محمد فاضلى‌](۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱).
 +
* [http://rasekhoon.net/calender/show-۴۸۶۳.aspx "درگذشت ابن خَشّاب محقق و نویسنده‌ مسلمان"، سایت راسخون](۲۹ شهریورماه ۱۳۹۱).
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 +
[[رده:نحویون]]
 +
[[رده:ادیبان]]
 +
[[رده:لغت شناسان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۵

«عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌» (۴۹۲-۵۶۷ ق) معروف به «ابن الخشّاب»، عالم‌ نامدار مسلمان قرن ششم هجری است که در علوم مختلف نحو، لغت‌، ادبیات، حدیث، منطق و نسب‌شناسى‌ متبحر بود. گرچه شهرت او بیشتر در زمینه علم نحو بوده و آثار متعددی در این زمینه تألیف نموده است.

Ibn-khashab.jpg
نام کامل عبدالله‌ بن ‌احمد بن خَشّاب‌
زادروز ۴۹۲ قمری
وفات ۵۶۷ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

ابن‌ دبّاس‌، جوالیقى‌، حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌، ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، ابن‌ شجری‌، ابوالقاسم‌ سمرقندی‌،...

شاگردان

عمادالدین‌ کاتب‌ اصفهانی، ابوبدر اسکافى‌، ابن‌ دهّان‌، حافظ ابوسعید سمعانى‌،...

آثار

استدراکات‌، المرتجل‌، تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌، مسائل‌ فى‌ النحو،...

زندگی‌نامه

تاریخ‌ تولد ابومحمد عبدالله‌ بن‌ احمد بن خَشّاب‌ از زبان‌ خود وی‌، ۴۹۲ قمری نقل‌ شده‌، اما ابن خلکان در این باره تردید روا داشته‌ و گفته‌ که‌ احتمالاً وی‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ به‌ دنیا آمده‌ است‌.

از اصل‌ و نسب‌ او اطلاع‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. شاگرد وی‌ عمادالدین‌ کاتب‌ او را بغدادی‌ دانسته‌ و نیز گفته «خشّاب‌» لقب‌ نیای‌ دوم‌ وی‌ بوده‌ است‌.

ابن‌خشاب‌، حنبلی‌ مذهب‌ بود و بر آرای‌ فقهی‌ احمد بن حنبل پای‌ می‌فشرد. وی‌ در ۷۵ سالگی‌ به‌ بستر مرگ افتاد. عبدالرحمان بن جوزی كه‌ از دوستان‌ او بود، به‌ عيادتش‌ شتافت‌ و وی‌ را در حالی‌ ديد كه‌ از زندگی‌ قطع‌ اميد كرده‌ است‌. وی‌ سرانجام‌ در منزل‌ ابن‌ فراء درگذشت‌ و نزديك‌ آرامگاه‌ بشر حافی در باب الحرب بغداد به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.

عمادالدين‌ كاتب‌ تاريخ‌ مرگ‌ ابن‌خشاب‌ را ۵۶۸ قمری نوشته‌، اما گفته‌ است‌ كه‌ خود در آن‌ هنگام‌ در شام بوده‌ است‌. ابن‌خشاب‌ ثروت‌ خود را كه‌ مجموعه‌ای‌ از كتاب‌ بود، وقف طالبان‌ علم‌ كرد، اما اكثر آنها به‌ تاراج‌ رفت‌.

تحصیل و اساتید

ابن‌ خشاب‌ از استادان‌ بسیاری‌ بهره‌ برده‌ است‌. او تا حدود ۱۳ سالگى‌ از ابن‌ دبّاس‌ به‌ عنوان‌ استاد خویش‌ یاد کرده‌ است‌. پس از آن در محضر استادان‌ متعدد به‌ فراگرفتن‌ دانش های‌ گوناگون‌ پرداخت‌. لغت‌ و ادب‌ را از جوالیقى‌ و حسن‌ بن‌ على‌ محولى‌ فراگرفت‌. از ابوبکر ابن‌ جُوامرد قطان‌، على‌ بن‌ ابى‌ زید فصیحى‌ و ابن‌ شجری‌ نحو آموخت‌.

ابوالغنائم‌ نَرْسى‌، یحیى‌ بن‌ عبدالوهاب‌ مَنْده‌، ابوالقاسم‌ بن‌ حُصَین‌ و ابوالعزّ بن‌ کادش‌ استادان‌ حدیث او بودند. قرائت‌ و نیز علوم‌ قرآنى‌ را افزون‌ بر دو تن‌ اخیر، از ابوالقاسم‌ سمرقندی‌ و ابوغالب‌ بن‌ بنّا، و علم‌ فرائض‌ (تقسیم‌ ارث‌) را از ابوبکر مرزوقى‌ آموخت‌ و نزد ابوبکر بن‌ عبدالباقى‌ انصاری‌ به‌ تحصیل‌ حساب‌ و هندسه‌ پرداخت‌.

شاگردان

ابن‌ خشاب‌ شاگردان‌ بسیاری‌ در ادب‌ و نحو و حدیث‌ تربیت‌ کرد:

  • ابوبدر اسکافی، از دبیران‌ نوپرداز و مبرز در ادب‌ عربى‌،
  • ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عنتر بن‌ ثابت‌ معروف‌ به‌ شُمَیم‌،
  • ابن‌ دهّان‌،
  • ابوغالب‌ بن‌ میمون‌، که‌ قصاید گزیده خود را برای‌ تدوین‌ «منتهى‌ الطلب‌» برای‌ استاد برمى‌خواند.
  • حافظ ابوسعید سمعانى‌،
  • ابومحمد بن‌ اخضر،
  • ابواحمد بن‌ سُکینه‌.

آثار و تألیفات

  1. استدراکات‌، این‌ کتاب‌ نقد ابن‌ خشاب‌ بر مقامات‌ حریری‌ است‌ که‌ همراه‌ با نقد ابن‌ بری‌ بر ابن‌ خشاب‌ در ۱۳۲۸ق‌. در استانبول‌ در پایان‌ مقامات‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  2. المرتجل‌، این‌ اثر شرح‌ او بر «الجمل‌ فى‌ النحو» عبدالقاهر جرجانى‌ است‌.
  3. تواریخ‌ میلاد الائمه و وفیاتهم‌.
  4. القصیدة البدیعیة الجامعة لشتات‌ الفضائل‌ والرموز العلمیه، ابن‌ خشاب‌ این‌ قصیده‌ را به‌ ابن‌ انباری‌ هدیه‌ کرده‌ و آن‌ شامل‌ بخش هایى‌ در شیوه کتابت‌، بلاغت‌ و نحو و لغات‌ دشوار، عروض‌ و قافیه‌، قرآن و فقه‌ و سیر و اخبار اوائل‌ است‌.
  5. لمعة فى‌ الکلام‌ على‌ لفظة آمین‌ المستعمله فى‌ الدعاه و حکمها فى‌ العربیه.
  6. مسائل‌ فى‌ النحو.

آثار زیر نیز به او منسوب‌ است:

  1. شرحى‌ ناتمام‌ بر «اللمع‌» ابن‌ جنى‌ در ۳ مجلد.
  2. شرح‌ مقدمه ابن‌ هبیره وزیر در نحو.
  3. حاشیه‌ بر «درّه الغوّاص‌» حریری‌ که‌ ابن‌ بری‌ ردّی‌ موسوم‌ به‌ «اللباب‌ على‌ ابن‌ الخشاب‌» بر آن‌ نوشته‌ است‌.
  4. ردّیه‌ای‌ بر «تهذیب‌ اصلاح‌ المنطق‌» ابن‌ سکیت‌، این‌ تهذیب‌ از خطیب‌ تبریزی‌ بوده‌ است‌.
  5. ردیه‌ای‌ بر «امالى‌» ابن‌ شجری‌ با عنوان‌ «انتصار»
  6. ردیه‌ای‌ بر «شرح‌ الجمل‌» ابن‌ بابشاذ با نام‌ «هادیه الهادیه».

شخصیت علمی

شخصیت‌ علمى‌ وی‌ را دیگران‌ نیز ستوده‌اند، اما سخن‌ دوست‌ و شاگرد او عمادالدین‌ کاتب از همه‌ ستایش‌آمیزتر است‌. وی‌ ابن‌ خشاب‌ را داناترین‌ مردم‌ به‌ زبان‌ عرب‌، نحو، لغت‌، تفسیر، حدیث و نسب‌شناسى‌ و از همه بزرگان‌ روزگارش‌ برتر دانسته‌ است‌. یاقوت او را هم‌سنگ‌ِ ابوعلى‌ فارسى‌ دانسته‌ و ابن‌ فرات‌ او را از لحاظ علمى‌ برتر از ابوعلى‌ شمرده‌ است‌.

افزون‌ بر این‌ گفته‌اند که‌ او در علم‌ فرائض‌، ادب‌ و شعر، منطق، حساب‌ و هندسه‌ چیره‌دست‌ بود و خطى‌ به‌ غایت‌ خوش‌ داشت‌ و دست‌ نوشته‌های‌ او به‌ قیمت‌ گزاف‌ به‌ فروش‌ مى‌رفت‌ و طالبان‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ آنها رقابت‌ مى‌کردند. در حسن‌ قرائت‌ و سریع‌ خواندن‌ و فهمیدن‌ قرآن نیز سرآمد اقران‌ به‌ حساب‌ مى‌آمد و قرآن‌ را با قرائتهای‌ گوناگون‌، حفظ داشت‌.

با اینهمه‌، شهرت‌ ابن‌ خشاب‌ مدیون‌ نحو دانى‌ اوست‌ و گفته‌اند زعامت‌ و پیشگامى‌ دانش‌ نحو در آن‌ روزگار به‌ وی‌ منتهى‌ مى‌گشت‌.

وی‌ پژوهشگری‌ کم‌نظیر بود؛ چنانکه‌ ابوالخیر مصدق‌ بن‌ شبیب‌ واسطى‌، استاد ابن‌ ابى‌ الحدید، گفته‌ است‌ آنگاه‌ که‌ خطبه شقشقیه‌ را نزد او مى‌خواند، درباره اسناد آن‌ از وی‌ جویا شد و گفت‌ که‌ برخى‌ این‌ گفته‌ها را به‌ سید رضى‌ منسوب‌ مى‌دانند. ابن‌ خشاب‌ پاسخ‌ داد که‌ «این‌ شیوه گفتار از سیدرضى‌ نیست‌، زیرا ما سبک‌ و اسلوب‌ او را مى‌شناسیم‌ و من‌ متن‌ خطبه‌ را در کتابهای‌ مختلفى‌ که‌ حدود ۲۰۰ سال‌ پیش‌ از سید رضى‌ نوشته‌ شده‌، یافته‌ و چندین‌ نسخه دست‌نویس‌ از آنها مى‌شناسم‌ که‌ پیش‌ از تولد پدر سید رضى‌ نوشته‌ شده‌ است‌ و مشخصات‌ خط و نویسنده آنها را به‌ خوبى‌ مى‌دانم‌».

مؤلف‌ «الجوهر المنتخب‌ فى‌ اخبار العلم‌ و الادب‌» نیز گفته‌ است‌ که‌ ابن‌ خشاب‌ در رساله مربوط به‌ نسب‌ مسدد بن‌ مسمر از حماد راویه‌ و از ادعای‌ او مبنى‌ بر اینکه‌ ۶۰۰ قصیده با مطلع‌ «بانَت‌ْ سُعادُ» مى‌شناخته‌، یاد کرده‌ است‌، اما چون‌ این‌ مطلب‌ برای‌ او شگفت‌آور بوده‌، خود به‌ تحقیق‌ پرداخته‌ و موفق‌ به‌ جمع‌آوری‌ ۶۰۰ قصیده مذکور گردیده‌ است‌.

علاوه‌ بر هوش‌ و حافظه نیرومند، عامل‌ دیگری‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمى‌ ابن‌ خشاب‌ مؤثر بوده‌ است‌، کتاب‌دوستى‌ شدید اوست‌. پیری‌ و سالخوردگى‌ نیز هرگز از شور و اشتیاق‌ او به‌ مطالعه‌ نکاست‌. به‌ گفته ذهبى‌ وی‌ با وجود سالخوردگى‌ سخت‌ شیفته شنیدن‌ و سود بردن‌ از گفته‌های‌ دیگران‌ بود و در آموختن‌ هیچ‌ مطلبى‌ تردید نمى‌کرد. وی‌ انبوهى‌ از کتابهای‌ سودمند داشت‌ و هرگاه‌ عالمی زندگى‌ را بدرود مى‌گفت‌، کتابهای‌ او را مى‌خرید و بر مجموعه خود مى‌افزود.

ویژگی‌های اخلاقی

ابن‌ خشاب‌ با مردم‌ فرودست‌ بسیار فروتنانه‌ رفتار مى‌کرد، اما در برابر فرمانروایان‌ و اشراف‌ تکبر نشان‌ مى‌داد. در مجلس‌ درس‌ نیز با خودخواهان‌ بى‌اعتنایى‌ و تندی‌ مى‌کرد و با فروتنان‌ به‌ نرمى‌ سخن‌ مى‌گفت‌. از درباریان‌ که‌ دوستدار همیشگى‌ او بودند، مى‌گریخت‌، اما ساعتها با دوستى‌ زنگى‌ و زشت‌روی‌ در بازار و دکانها مى‌نشست‌ و به‌ گفت‌وگو و شوخى‌ مى‌پرداخت‌.

ابن‌ خشاب‌ به‌ زندگى‌ مادی‌ و حتى‌ نظافت‌ خود بى‌اعتنا بود. خانه قدیمى‌ او با فرش‌ بوریا و تخته‌های‌ چوب‌ که‌ کتابهایش‌ را بر آنها نهاده‌ بود، ویرانه‌ای‌ را مى‌مانست‌. چنانکه‌ گویند پرندگان‌ در میان‌ کتابهای‌ او آشیان‌ مى‌ساختند. عمامه‌اش‌ را تا از چرک‌ سیاه‌ نمى‌شد، از سر بر نمى‌گرفت‌ و چون‌ آن‌ را بر سر مى‌نهاد، به‌ آراستگى‌ آن‌ توجهى‌ نمى‌کرد و ملامتگر را با این‌ پاسخ‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ عمامه‌ای‌ بر سر عاقلى‌ راست‌ نیامده‌ است‌، خاموش‌ مى‌ساخت‌.

درباره طنزگویى‌ و حاضرجوابى‌ او داستانهای‌ بسیاری‌ نقل‌ شده‌ است‌. وی‌ زبان‌ ملامتگران‌ را که‌ چرا به‌ تماشای‌ شعبده‌بازان‌ و دلقکان‌ مى‌ایستد نیز با پاسخى‌ چنین‌ مى‌بست‌: اینان‌ سخنان‌ نادری‌ بر زبان‌ مى‌آورند و لطایفى‌ در سخن‌ خویش‌ دارند که‌ دلپذیرتر از آن‌ نتوان‌ یافت‌ و در گفتارشان‌ اندیشه‌هایى‌ است‌ که‌ هرگاه‌ به‌ کتابهای‌ علمى‌ راه‌ یابند، ارزش‌ واقعى‌ آنها شناخته‌ مى‌شود.

همین‌ آسان‌ گیری‌ وی‌ در زندگى‌ شخصى‌ برخى‌ را بر آن‌ داشته‌ تا او را بخیل‌ بخوانند، اما از سوی‌ دیگر مى‌دانیم‌ که‌ او به‌ طالبان‌ علم‌ توصیه‌ مى‌کرد که‌ کالای‌ خود را وسیله جمع‌آوری‌ زر و زور قرار ندهند و آن‌ را فقط در راه‌ خدا به‌ کار گیرند و مزد از وی‌ بخواهند. اما کج‌ روی‌ و سنت‌ گریزی‌ ابن‌ خشاب‌ هرگز نتوانست‌ چیزی‌ از اعتبار علمى‌ او بکاهد و نویسندگان‌ از اینکه‌ او را «حجت‌ عرب‌» و «حجت الاسلام‌» و «امام‌ و علامه‌» بخوانند، ابایى‌ نداشتند.

منابع