آیه 99 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۵۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<98 آیه 99 سوره آل عمران 100>>
سوره : سوره آل عمران (3)
جزء : 4
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

بگو: ای اهل کتاب، چرا اهل ایمان را از راه خدا باز می‌دارید و اهل ایمان را به راه باطل می‌خوانید در صورتی که (به زشتی این عمل) آگاهید؟! و (بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست.

بگو: ای اهل کتاب! چرا کسانی را که ایمان آورده اند از راه خدا ـ در حالی که خواهان کج نشان دادن آن هستید ـ بازمی دارید؟ با اینکه شما [به مستقیم بودن و حقّانیّتش] گواهید، و خدا از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست.

بگو: «اى اهل كتاب، چرا كسى را كه ايمان آورده است، از راه خدا بازمى‌داريد؛ و آن [راه‌] را كج مى‌شماريد، با آنكه خود [به راستىِ آن‌] گواهيد؟» و خدا از آنچه مى‌كنيد غافل نيست.

بگو: اى اهل كتاب، به چه سبب آنها را كه ايمان آورده‌اند از راه خدا بازمى‌داريد و مى‌خواهيد كه به راه كج روند؟ و شما خود به زشتى كار خويش آگاهيد و خدا نيز از آنچه مى‌كنيد غافل نيست.

بگو: «ای اهل کتاب! چرا افرادی را که ایمان آورده‌اند، از راه خدا بازمی‌دارید، و می‌خواهید این راه را کج سازید؟! در حالی که شما (به درستی این راه) گواه هستید؛ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید، غافل نیست!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘O People of the Book! why do you bar the faithful from the way of Allah, seeking to make it crooked, while you are witnesses [to its truthfulness]? And Allah is not oblivious of what you do.’

Say: O followers of the Book! why do you hinder him who believes from the way of Allah? You seek (to make) it crooked, while you are witness, and Allah is not heedless of what you do.

Say: O People of the Scripture! Why drive ye back believers from the way of Allah, seeking to make it crooked, when ye are witnesses (to Allah's guidance)? Allah is not unaware of what ye do.

Say: "O ye People of the Book! Why obstruct ye those who believe, from the path of Allah, Seeking to make it crooked, while ye were yourselves witnesses (to Allah's Covenant)? but Allah is not unmindful of all that ye do."

معانی کلمات آیه

تصدون: صد: منع كردن و اعراض، لازم و متعدى هر دو آيد، مراد از آن معناى اول است.

عوجا: (بر وزن فرس) كجى و (بر وزن عنب) كج. مقصود از آن انحراف در دين است.

غافل: غفلت به معنى سهو، اشتباه و بى خبرى است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«99» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌

بگو: اى اهل‌كتاب! چرا كسانى را كه ايمان آورده‌اند از راه خدا باز مى‌داريد و مى‌خواهيد كه آن (طريقه‌ى الهى) كج باشد، در حالى كه خود شما گواهيد (كه راه آنان درست است) و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

نکته ها

در آيه‌ى قبل، سؤال از كفر ورزى اهل‌كتاب بود؛ «لِمَ تَكْفُرُونَ» و در اين آيه، انتقاد از اين‌كه اگر خودتان ايمان نمى‌آوريد و به آيات الهى كفر مى‌ورزيد، به چه دليل مانع رفتن ديگران به راه خدا مى‌شويد؟! «لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»

پیام ها

1- اهل كتاب براى پيشرفت اسلام، مانع‌تراشى واخلال‌گرى مى‌كرند. «لِمَ تَصُدُّونَ»

2- كج‌نشان دادن اسلام، از راههاى مبارزه با اسلام است. «تَبْغُونَها عِوَجاً»

3- دشمنان، هر لحظه براى انحراف شما تلاش مى‌كنند. «تَبْغُونَها عِوَجاً»

4- دشمنان، بر حقّانيت آيين شما آگاه و گواهند. «وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ»

5- سرچشمه‌ى فتنه، دانشمندان منحرفند. «وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ»

6- اگر بدانيم كه خداوند لحظه‌اى از ما غافل نيست، دست از خطاكارى برمى‌داريم. «مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (99)

قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: بگو اى اهل كتاب، چرا باز مى‌داريد و منع مى‌كنيد از راه خدا كه اسلام و ايمان به پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن و آنچه پيغمبر از جانب خدا آورده، مَنْ آمَنَ‌: كسى را كه ايمان آورده به خدا و قبول نموده دين حق را.

نكته: تكرار از خطاب و استفهام، مبالغه است در توبيخ و نفى عذر آنها؛ و اشعار به آنكه هر يك از اين دو امر، قبيح است ذاتا. و مستقل در استحقاق عذاب، مراد يهودند كه ميان «اوس» و «خزرج» كه مسلمان بودند فتنه مى‌انداختند، و منازعه سابقه جاهليت را كه ميان آنها بود تذكر مى‌دادند و آتش فتنه ميان آنها مشتعل مى‌نمودند. و نزد بعضى مراد، يهود و نصارى هستند القاء شبهه مى‌نمودند در ميان عرب، اين پيغمبرى نيست كه صفات او را ما در كتاب خود خوانده‌ايم.

تَبْغُونَها عِوَجاً: در حالتى كه طلب مى‌كنيد راه خدا و طريق مستقيم را به‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 189

كجى و انحراف، به اين وجه كه تلبيس آنها مى‌نمائيد و شبهه مى‌اندازيد كه در آن انحراف و كجى از حق است، وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ: و حال آنكه شما شاهد و گواه هستيد بر آنكه راه راست و دين پسنديده اسلام، و منع مردمان از آن، ضلالت است. يا آنكه شما عدول ملت خود هستيد، و ايشان اعتماد به قول شما دارند، در قضايا و در عظائم امور از شما استشهاد مى‌نمايند، با اين وصف شما خلاف رفتار كنيد. وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌: و نيست خداى تعالى غافل از آنچه شما مى‌كنيد از تدليس و كتمان و خدعه و القاء شبهه در دين و منع مردمان از راه حق.

تنبيه: اين مقدمه ثابت شده كه آيات قرآنى، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه تعريض و شامل است تمام كسانى را كه باز دارند و منع نمايند مردم را از دين اسلام و القاء شبهه كنند در ميان عوام ضعيف الايمان، تا بدان سبب از راه حق منحرف شوند يا اختلاف كلمه ايجاد كنند تا در نتيجه مودّت و الفتى كه خداى تعالى ميان مؤمنين قرار داده، مبدل به افتراق گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (99)

ترجمه‌

بگو اى اهل كتاب چرا باز ميداريد از راه خدا كسى را كه ايمان آورده و ميخواهيد آن راه را كج با آنكه شما گواهانيد و نيست خدا غافل از آنچه ميكنيد.

تفسير

تكرار خطاب براى مبالغه و تأكيد و رفع عذر است و اشعار بآنكه هر دو امر استقلالا قبيح و موجب غضب الهى است و راه خدا دين حق است كه آن اسلام است گفته شده است يهود سنگ تفرقه و فساد بين مؤمنين مى‌انداختند و سعى مينمودند كه اختلاف و نزاعى را كه از قديم بين دو قبيله اوس و خزرج بود و خداوند ببركت اسلام تأليف قلوب آنها را فرموده بود و از كينه‌هاى ديرينه صرف نظر نموده بودند تجديد نمايند و نيز شبهاتى براى اضلال اهل اسلام كه هنوز رسوخ در دين پيدا نكرده بودند مى‌نمودند و آنها را براه كج وادار مى‌كردند از اين قبيل كه اين چه دينى است كه احكام آن نسخ ميشود و تغيير پيدا ميكند دين حضرت موسى نسخ نداشته و اوصاف پيغمبر در تورية اين اوصاف نيست كه در اين شخص است و نوعا اين اشخاص احبار يهود بودند كه مورد وثوق عامه بودند و براى حفظ عنوان و رياست خود دست و پا ميزدند كه شايد تفرقه و اختلافى بين مسلمين پيدا شود و دين اسلام رواج پيدا نكند و رسوم و رياست آنها محفوظ بماند و ميدانستند حقيقت دين اسلام را نهايت اينكه مست دنيا بودند و غافل از خدا ولى خداوند غافل از حال و اعمال آنها نبود و نيست و نخواهد بود و چون در آيه قبل بيان كفر ظاهرى آنها را فرموده از علم خود تعبير بشهادت نموده كه مناسب با امور جليه است و چون در اين آيه كشف مكر و حيله و اسرار آنها را نموده از اين معنى تعبير بعدم غفلت فرموده كه ملائم با امور خفيه است و لطف و مناسبت اين دو تعبير با اين دو مقام بر

جلد 1 صفحه 465

ارباب ذوق و سليقه ادبى پوشيده نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ لِم‌َ تَصُدُّون‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ مَن‌ آمَن‌َ تَبغُونَها عِوَجاً وَ أَنتُم‌ شُهَداءُ وَ مَا اللّه‌ُ بِغافِل‌ٍ عَمّا تَعمَلُون‌َ (99)

بگو اي‌ اهل‌ كتاب‌ چرا مانع‌ ميشويد ‌از‌ راه‌ الهي‌ راه‌ حق‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و ميخواهيد و ميطلبيد ‌از‌ ‌آنها‌ راه‌ كج‌ و انحراف‌ ‌از‌ حق‌ ‌را‌ ‌با‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌شما‌ حقانيت‌ ‌را‌ دست‌ آورده‌ايد و خداوند غافل‌ نيست‌ ‌از‌ آنچه‌ ميكنيد.

توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ اهل‌ ضلال‌ ‌که‌ ‌در‌ مقام‌ اضلال‌ مؤمنين‌ كوشش‌ دارند ‌بر‌ چند قسم‌ هستند: يك‌ قسم‌ آنان‌ ‌که‌ تبليغات‌ سوء دارند و دعوت‌ ميكنند ‌آنها‌ ‌را‌ بدين‌ ‌خود‌ مثل‌ تبليغات‌ مسيحي‌ها و بهائيها و ساير فرقه‌ ضالّه‌ و يك‌ قسم‌ الغاء شبهات‌ ‌در‌ دين‌ اسلام‌ ميكنند ‌که‌ مسلمين‌ ‌در‌ اسلام‌ شك‌ كنند و ‌از‌ اسلام‌ بيرون‌ روند و ‌لو‌ بكيش‌ ‌آنها‌ ‌در‌ نيايند. يك‌ قسم‌ ايجاد اختلاف‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ ضعف‌ ‌آنها‌ زياد شود و قوّه‌ و قدرت‌ ‌آنها‌ كم‌ گردد ‌تا‌ بتوانند ‌بر‌ ‌آنها‌ مسلّط گردند، يك‌ قسم‌ تطميع‌ ‌آنها‌ بزخارف‌ دنيوي‌ ‌از‌ مال‌ و جاه‌ و منصب‌ ‌تا‌ ‌از‌ دين‌ ‌براي‌ دنيا دست‌ بردارند، يك‌ قسم‌ ترويج‌ معاصي‌ و تشويق‌ ‌بر‌ قبايح‌ و اشاعه‌ فحشاء ‌در‌ ‌بين‌ ‌آنها‌، يك‌ قسم‌ اشتغال‌ ‌آنها‌ بامور

جلد 4 - صفحه 296

بي‌هوده‌ ‌از‌ لهو و لعب‌ و لغويات‌ ‌تا‌ ‌از‌ تحصيل‌ علم‌ و كمال‌ و عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ باز دارند و ‌غير‌ اينها ‌از‌ حيله‌ها و تزويرها ‌که‌ طرق‌ شيطانيست‌ و تمام‌ اينها صدّ ‌عن‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ دو قسم‌ ‌است‌: تارة ‌از‌ روي‌ جهالت‌ ‌است‌ ‌که‌ حقانيت‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معلوم‌ نشده‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌ يا ‌ قصور، و اخري‌ ‌با‌ علم‌ بحقانيت‌ اسلام‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيت‌ ‌است‌ ‌که‌ اغلب‌ رؤساي‌ اهل‌ ضلالت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌است‌ لذا خطاب‌ ميفرمايد باهل‌ كتاب‌.

قُل‌ يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ ‌که‌ ‌آنها‌ معجزات‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌اند و بشارات‌ ‌را‌ ‌در‌ كتب‌ ‌خود‌ ديده‌اند.

لِم‌َ تَصُدُّون‌َ صدّ بمعني‌ منع‌ و جلوگيري‌ ‌است‌ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ سبيل‌ اللّه‌ راه‌ حق‌ ‌است‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 17‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 79.

‌من‌ آمن‌ اهل‌ ايمان‌ ‌را‌ ‌که‌ مسلمين‌ باشند و ‌اينکه‌ جمله‌ مفعول‌ تصدّون‌ ‌است‌. تَبغُونَها عِوَجاً ابتغاء بمعني‌ طلب‌ نمودن‌ چيزي‌ ‌از‌ ‌غير‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ دارد ابتِغاءَ مَرضات‌ِ اللّه‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 203.

(عوج‌) بمعني‌ كج‌ ‌است‌ و اينجا مراد راه‌ كج‌ و معوج‌ ‌است‌ و راه‌ كج‌ بسيار ‌است‌ ‌که‌ تعبير بسبل‌ شيطان‌ ‌شده‌ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 153، و راه‌ حق‌ يك‌ راه‌ ‌است‌ ‌که‌ صراط مستقيم‌ ‌است‌.

وَ أَنتُم‌ شُهَداءُ ظاهرا اشاره‌ بيهود ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مدينه‌ قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ خبر ميدادند و بشارت‌ باهل‌ مدينه‌ ‌که‌ پيغمبري‌ باين‌ اوصاف‌ ‌در‌ مكه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ زمان‌ ظاهر ميشود و هجرت‌ بمدينه‌ ميفرمايد و ‌در‌ كتب‌ ‌ما خبر داده‌ ‌شده‌ و خيال‌ ميكردند ‌که‌ ‌او‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌باشد‌ چون‌ ديدند ‌از‌ بني‌ اسمعيل‌ ‌است‌ ‌از‌ روي‌ حسد و عداوت‌ و عصبيت‌ و لجاج‌ انكار كردند و ‌آيه‌ و ‌لو‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد ‌باشد‌ منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ندارد.

جلد 4 - صفحه 297

وَ مَا اللّه‌ُ بِغافِل‌ٍ عَمّا تَعمَلُون‌َ غفلت‌ ‌از‌ عوارض‌ ‌است‌ ‌که‌ بسا ‌بر‌ انسان‌ عارض‌ ميشود مثل‌ سهو و نسيان‌ و شك‌ و بكلّي‌ ‌از‌ ذهن‌ خارج‌ ميشود ‌که‌ هيچ‌ توجه‌ ندارد و خداوند محل‌ حوادث‌ نيست‌ چون‌ تغيير ‌در‌ ساحت‌ قدس‌ ‌او‌ روا نيست‌ و تغيير ‌از‌ ذاتيات‌ حوادث‌ ماديست‌ و واجب‌ الوجود ‌از‌ حوادث‌ عري‌ و بريست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 99)- در این آیه آنها را ملامت می‌کند و می‌فرماید: «بگو: ای اهل کتاب! چرا افرادی را که ایمان آورده‌اند از راه خدا باز می‌دارید و می‌خواهید

ج1، ص313

این راه را کج سازید در حالی که شما (به درستی این راه) گواه هستید» (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ).

چرا علاوه بر انحراف خود بار سنگینی مسؤولیت انحراف دیگران را نیز بر دوش می‌کشید؟ در حالی که شما باید نخستین دسته‌ای باشید که این منادی الهی را «لبیک» گویید، زیرا بشارت ظهور این پیامبر قبلا در کتب شما داده شده و شما گواه بر آنید.

در پایان آیه آنها را تهدید می‌کند که: «خداوند هرگز از اعمال شما غافل نیست» (وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع