آیه 95 سوره کهف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا

مشاهده آیه در سوره


<<94 آیه 95 سوره کهف 96>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده (از هزینه شما) بهتر است (نیازی به کمک مادی شما ندارم) اما شما با من به قوت بازو کمک کنید (مرد و کارگر از شما، وسایل و هزینه آن با من) تا سدی محکم برای شما بسازم (که به کلی مانع دستبرد آنها شود).

گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است؛ پس شما مرا با نیرویی یاری دهید [تا] میان شما و آنان سدّی سخت و استوار قرار دهم.

گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمكّن داده، [از كمك مالى شما] بهتر است. مرا با نيرويى [انسانى‌] يارى كنيد [تا] ميان شما و آنها سدى استوار قرار دهم.»

گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانايى داده است بهتر است. مرا به نيروى خويش مدد كنيد، تا ميان شما و آنها سدى برآورم.

(ذو القرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘What my Lord has furnished me is better. Yet help me with some strength, and I will make a bulwark between you and them.

He said: That in which my Lord has established me is better, therefore you only help me with workers, I will make a fortified barrier between you and them;

He said: That wherein my Lord hath established me is better (than your tribute). Do but help me with strength (of men), I will set between you and them a bank.

He said: "(The power) in which my Lord has established me is better (than tribute): Help me therefore with strength (and labour): I will erect a strong barrier between you and them:

معانی کلمات آیه

ردما: ردم: سد. اصل آن گرفتن شكاف با سنگ است. «ردمت الثلمة: سددتها».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً «95»

(ذوالقرنين در پاسخ) گفت: آنچه پروردگارم در آن به من قدرت داده، (از كمك مالى شما) بهتر است. پس مرا با نيرويى كمك كنيد تا ميان شما و آنان سدّى محكم بسازم.

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذا ساوى‌ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً «96»

پاره‌هاى آهن براى من بياوريد تا آنگاه كه ميان دو كوه (با انباشتن پاره‌هاى آهن) برابر شد، گفت: بدميد؛ تا وقتى كه آن را (مانند) آتشى گرداند، گفت: مس گداخته و آب شده بياوريد تا روى آهن‌ها بريزم.

فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً «97»

(پس از ساختن اين ديوار آهنى، يأجوج ومأجوج) نتوانستند از آن بالا روند و نتوانستند در آن رخنه‌اى پديد آورند.

نکته ها

«ردم» به بستن شكاف، «صدف» به كناره وجانب، «قطر» به مس گداخته و «زُبَرَ» به قطعه‌هاى بزرگ آهنى گفته مى‌شود.

امام صادق عليه السلام فرمود: تقيّه، سدّى ميان شما و مخالفان است كه قابل بالا رفتن از آن و سوراخ كردن نيست. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 5 - صفحه 226

پیام ها

1- از ديدگاه اولياى الهى، همه‌ى امكانات از خداست. «ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي»

2- پيامبران براى رسالت و هدايت مردم، درخواست پول و ماديات از آنان نداشتند. «1» «ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ»

3- امكانات مردمى را در راه مصالح آنان بايد به كار گرفت. «فَأَعِينُونِي»

4- براى رسيدن به هدف، علاوه بر طرح وتقاضا وبودجه، همّت و مشاركت مردمى نيز لازم است. «فَأَعِينُونِي»

5- گاهى به‌جاى كمك‌هاى مالى بايد نيروى انسانى را به كمك طلبيد. «فَأَعِينُونِي»

6- تركيب آهن و مس (آلياژ سازى)، ابتكار انبياست. آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ ... قِطْراً (امروزه از نظر علمى، اهميّت اين تركيب ثابت شده است.)

7- محكم‌كارى و بى‌نقص انجام دادن كارها، شيوه‌ى انبياست. فَمَا اسْطاعُوا ...

سدّ ذوالقرنين چنان محكم وبزرگ بود كه نمى‌توانستند آن را خراب كنند يا از آن بگذرند. أَنْ يَظْهَرُوهُ‌ ... لَهُ نَقْباً

8- در حلّ مشكلات اجتماعى، هميارى مردمى كه صاحبان درد هستند، لازم است. (زيرا نشاط كارى بيشتر مى‌شود، ارزش زحمات را مى‌دانند و كم‌كارى نمى‌كنند.) فَأَعِينُونِي‌ ... فَمَا اسْطاعُوا ...

9- رهبران لايق، به كمك علم، هنر، سوز و تعاون، از ساده‌ترين افراد و ابزار، بهترين كارها را توليد مى‌كنند، بنابراين اگر مدير لايق باشد، كارگران ساده مهم‌ترين پروژه‌ها را انجام دهند. فَأَعِينُونِي‌ ... فَمَا اسْطاعُوا ...


«1». در سوره‌ى شعراء، پنج مرتبه از قول پنج پيامبر نقل شده است كه به مردم مى‌گفتند: ما از شما پاداش مادّى نمى‌خواهيم. پيامبر اسلام نيز مزد رسالت خود را محبّت اهل‌بيت عليهم السلام قرار داد، كه ثمره‌ى محبّت و پيروى از آنان نيز به خود انسان بازمى‌گردد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 227

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً (95)

قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ: گفت ذو القرنين آنچه متمكن ساخته مرا در آن پروردگار من از اموال بسيار و اقتدار، بهتر است از آنچه مى‌خواهيد.

فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ: پس كمك كنيد مرا به توانائى، يعنى مردمان توانا چيزى كه به آن قوت يابم در اين كار از آلات و ادوات بنا مثل سنگ و آهن و مس و روى هر چه توانيد جمع كنيد كه قيمت و مزد آن با من است. أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً: تا قرار دهم ميان شما و ايشان حجابى سخت و محكم كه بعضى از آن بر بعضى مركب باشد. نقل از بعض مفسرين‌ «1»- ذو القرنين قبل از ساختن سد، بالاى كوه برآمد تا نظاره كند يأجوج و مأجوج را. گروهى ديد بر يك شكل، برخى درازتر و چنگال و دندان داشتند مانند درندگان و بر اعضاى ايشان موى بود كه به آن خود را مى‌پوشانيدند، با گوشهاى بزرگ، يكى با پشم و يكى با موى، همه با سلاح و آوازشان مانند كبوتر و صداى بلند آنها مانند گرگ.

«1» منهج الصادقين ج 5 ص 384.

جلد 8 - صفحه 119


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (92) حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً (93) قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى‌ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا (94) قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً (95) آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذا ساوى‌ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً (96)

فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (97) قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)

ترجمه‌

پس توسل جست بوسيله‌اى‌

تا وقتى كه رسيد بميانه دو كوه يافت در پيش آن دو، گروهى را كه نزديك نبود كه بفهمند گفتارى را

گفتند اى ذو القرنين همانا يأجوج و مأجوج فساد كنندگانند در زمين پس آيا قرار دهيم براى تو نقدينه‌اى بشرط آنكه بنا كنى ميان ما و ميان آنها سدّى‌

گفت آنچه تمكّن داد مرا در آن پروردگارم بهتر است پس كمك كنيد مرا بقوّت بازو تا بنا كنم ميان شما و ميان آنها سدّ بزرگى‌

بياوريد نزد من قطعه‌هاى آهن را تا وقتى كه برابر شد ميانه دو جانب آن دو كوه گفت بدميد تا وقتى كه گرداند آنرا آتش گفت بياوريد نزد من تا بريزم بر آن مس گداخته را

پس نتوانستند كه بالا روند آنرا و نتوانستند بسازند براى آن نقبى‌

گفت اين رحمتى است از پروردگار من پس وقتى كه بيايد وعده پروردگار من ميگرداند آنرا زمين هموار و بوده است وعده پروردگار من درست و راست.

تفسير

جناب ذو القرنين بعد از فراغت از امر مغرب و مشرق گفته‌اند اراده جانب شمال را نمود و از جنوب رهسپار شد تا رسيد بفاصله ميان دو كوه شمالى و

جلد 3 صفحه 452

عياشى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه بجانب تاريكى متوجّه شد و شايد مراد توجّه بقطب شمال باشد در ششماهى كه شب است و اينكه از آن دو كوه تعبير بسدّين شده بملاحظه آنستكه كوه سدّ طبيعى است و كلمه سد بر آن اطلاق ميشود و بعضى سد بضم قرائت نموده‌اند و شايد احسن باشد و بعدا هم ميان آن دو كوه مسدود شد بسد ذو القرنين پس تمامى سد شدند و چون بآن مكان رسيد ديد جماعتى را كه بزودى كلام احديرا نمى‌فهميدند چون زبان مخصوصى داشتند غير از زبان همه و بايد با زحمت مقاصد را بآنها فهماند و بذو القرنين عرضه داشتند در پشت اين دو كوه دو طائفه منزل دارند بنام يأجوج و مأجوج كه گفته‌اند آن دو دو قبيله از اولاد يافث بن نوح عليه السّلام بودند و در روايت علل از امام هادى عليه السّلام تأييد شده و بعضى يأجوج و مأجوج بالف قرائت نموده‌اند در هر حال گفتند اين دو قبيله فساد ميكنند در زمين ما بقتل و غارت و تخريب بيوت و اتلاف زروع و اينمعنى در روايت عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام تأييد شده و آيا ممكن است ما از اموال خودمان مبلغى خارج و تقديم كنيم و در مقابل آن شما در ميان اين دو كوه سدّى بنا كنيد كه فاصله شود ميان ما و آنها و نتوانند ديگر باراضى ما تجاوز نمايند و بعضى بجاى خرجا خراجا قرائت نموده‌اند و شايد احسن باشد چون ظاهرا ميخواستند مقرّرى ساليانه‌اى بدهند نه يكدفعه و فرق بين خرج و خراج بدفعى و تدريجى است و ذو القرنين بالهام الهى يا قرائن متوجّه شد و فهميد سخن آنها را و جواب فرمود آنچه را خداوند در آن بمن تمكّن داده از مال و ملك بهتر است از خرج يا خراجيكه شما يكدفعه يا ساليانه بمن بدهيد ولى شما كمك بدنى كنيد با من بكارگرى و حمل و نقل لوازم سدّ تا من ميان شما و آنها سدّ محكم بزرگى بنا نمايم بياوريد نزد من قطعات آهن بزرگ از مراكز يا معادنى كه دارم و آنها آوردند و چيدند ميان آن دو كوه تا وقتى كه مساوى شد با دو جانب آن دو كوه ذو القرنين بكار گران فرمود بدميد در كوره‌هاى آتش يا دمهاى زيادى كه براى گداخته نمودن آن آهنها تهيّه شده بود و آنها اطاعت كردند و دميدند تا وقتى كه تمام آنقطعات آهن چيده شده، گرديد مانند يكپارچه آتش سوزان فرمود بياوريد نزد من مس تا بريزم بر آن قطعات آهن چيده شده مس گداخته را و آنها اطاعت نمودند و ذو القرنين سدّ

جلد 3 صفحه 453

را با تمام رسانيد و ديوارى شد كه سنگ و آجرش آهن بود و گلش مس گداخته پس يأجوج و مأجوج ديگر نتوانستند از آن بالا روند براى بلندى و صافى آن و نتوانستند در زير آن نقبى بزنند براى زيادى قطر و استحكام آن گفته‌اند پى ديوار را بقدرى كنده بودند كه به آب رسيده بود و ذو القرنين گفت اين موفقيّت و تمكن ما از بناى چنين سدّى رحمت و فضلى بود از خداوند بر بندگانش كه از شرّ يأجوج و مأجوج ايمن شدند تا دامنه قيامت ولى چون موعد مقرر حقّ كه قيامت كبرى است برسد خداوند آنرا منهدم و پراكنده و با خاك يكسان و زمين صاف هموار كند و بعضى دكّا قرائت نموده‌اند بدون مدّ و همزه و بنابراين مصدر فعلى است كه جعله دلالت بر آن نموده يعنى دكّه دكّا و بقرائت مدّ و همزه صفت موصوف مقدّر است يعنى ارضا دكّاء و مسلّم است كه وعده خداوند حق و واقع بوده و خواهد بود عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در قول خداوند اجعل بينكم و بينهم ردما كه آن تقيّه است كه دشمنان خدا نميتوانند از آن بالا روند و نميتوانند براى آن نقبى بزنند و حيله‌اى انديشند و آن سدّ محكم و حصن حصين است براى محفوظ ماندن شما از تعدّيات آنها و چون وعده خداوند برسد و امام عليه السّلام از پس پرده غيبت ظاهر گردد تقيّه از بين ميرود و سد مدكوك ميگردد و آن روز انتقام كشيدن شما است از دشمنان خدا و قمّى ره فرموده كه خداوند پيش از روز قيامت در آخر- الزّمان آن سد را منهدم فرمايد و يأجوج و مأجوج بيرون آيند و مردم را بخورند و از بعضى روايات استفاده ميشود كه آنها خلق مخصوصى هستند كه بر حسب شكل و هيئت و قد و قامت و اعضاء و جوارح با بشر عادى تفاوت فاحشى دارند و بعد از ملائكه خلقى بزيادى آنها نيست و هر مردى از آنها تا هزار پسر صلبى خود را نه بيند نميميرد و يك اقليم از اقاليم دنيا مخصوص بآنها است و بيرون آمدن آنها از پشت سد و اختلاطشان بسائر خلق از علائم قيامت است.

جلد 3 صفحه 454

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ ما مَكَّنِّي‌ فِيه‌ِ رَبِّي‌ خَيرٌ فَأَعِينُونِي‌ بِقُوَّةٍ أَجعَل‌ بَينَكُم‌ وَ بَينَهُم‌ رَدماً (95)

ذي‌ القرنين‌ فرمود آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ مكنت‌ داده‌ بمن‌ پروردگار ‌من‌ بهتر ‌است‌ ‌پس‌

جلد 12 - صفحه 400

‌شما‌ اعانت‌ كنيد بقوة و قدرت‌ قرار ميدهم‌ ‌بين‌ ‌شما‌ و ‌بين‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ سدّي‌ محكم‌ قال‌َ ما مَكَّنِّي‌ فِيه‌ِ رَبِّي‌ خَيرٌ قدرتي‌ ‌که‌ خداوند بذي‌ القرنين‌ عنايت‌ فرمود ‌که‌ ربع‌ مسكون‌ ‌در‌ تحت‌ سيطره‌ ‌او‌ وارد شد ‌از‌ مغرب‌ ‌تا‌ مشرق‌ ‌از‌ جنوب‌ ‌تا‌ شمال‌ ساختن‌ يك‌ سدّ ‌براي‌ ‌او‌ بسيار سهل‌ ‌است‌ احتياج‌ باعانت‌ مالي‌ ندارد فقط فَأَعِينُونِي‌ بِقُوَّةٍ كمك‌ يدي‌ و بدني‌ بكنيد آنهم‌ بقدر قوة و طاقت‌ ‌خود‌ أَجعَل‌ بَينَكُم‌ ‌که‌ ‌در‌ پاي‌ كوه‌ مسكن‌ داريد ‌در‌ طرف‌ مشرق‌ و بينهم‌ ‌بين‌ ‌شما‌ و ‌بين‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ ردما ديوار محكمي‌ ‌که‌ نتوانند باين‌ طرف‌ ‌شما‌ بيايند و بشما اذيت‌ و آزار رسانند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 95)- اما ذو القرنین در پاسخ آنها «گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید) بهتر است» و نیازی به کمک مالی شما ندارم» (قالَ ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ).

«مرا با نیرویی یاری کنید، تا میان شما و آنها (قوم مفسد)، سد نیرومندی ایجاد کنم» (فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع