آیه 48 سوره قلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۵۸ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ

مشاهده آیه در سوره


<<47 آیه 48 سوره قلم 49>>
سوره : سوره قلم (68)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

باز تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد) مباش که (عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و) به حال غم و اندوه (خدا را بر نجات خود) خواند.

پس در برابر حکم و قضای پروردگارت [که هلاک کردن تدریجی این طاغیان است] شکیبا باش و مانند صاحب ماهی [یونس] مباش [که شتاب در آمدن عذاب را برای قومش خواست و به این علت در شکم ماهی محبوس شد] و در آن حال با دلی مالامال از اندوه، خدا را ندا داد.

پس در [امتثال‌] حكم پروردگارت شكيبايى ورز، و مانند همدم ماهى [=يونس‌] مباش، آنگاه كه اندوه زده ندا درداد.

در برابر فرمان پروردگارت صابر باش و چون صاحب ماهى مباش كه با دلى پراندوه ندا در داد.

اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهی [= یونس‌] مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی شد) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So submit patiently to the judgement of your Lord, and do not be like the Man of the Fish who called out as he choked with grief.

So wait patiently for the judgment of your Lord, and be not like the companion of the fish, when he cried while he was in distress.

But wait thou for thy Lord's decree, and be not like him of the fish, who cried out in despair.

So wait with patience for the Command of thy Lord, and be not like the Companion of the Fish,- when he cried out in agony.

معانی کلمات آیه

«صَاحِبِ الْحُوتِ»: صاحب ماهی. مراد یونس است. «مَکْظُومٌ»: پرکینه و خشم. پر غم و اندوه.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «46» أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ «47» فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ «48» لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ «49» فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «50»

«1». تفسير مجمع البيان.

جلد 10 - صفحه 189

آيا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مى‌كنى كه آنان از پرداخت آن سنگين بارند؟ يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن ها مى‌نويسند. پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (يونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نيافته بود، قطعاً به صحرائى بى‌گياه افكنده مى‌شد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود. پس خداوند او را برگزيد و از شايستگان قرارش داد.

نکته ها

«مَغْرَمٍ» از «غرامت» به معناى ضررى است كه به انسان مى‌رسد بدون اينكه جنايت يا خيانتى كرده باشد.

«مُثْقَلُونَ»، از «ثقل» به معناى سنگينى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.

«مَكْظُومٌ» به كسى گويند كه از غم و اندوه پر شده باشد.

آيات، 46 و 47 اين سوره، شبيه آيات 40 و 41 سوره طور است.

خداوند در قرآن، حدود بيست مرتبه پيامبرش را به صبر دعوت كرده است زيرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.

در سوره شعراء، شعار تمام انبيا اين است كه ما از شما مردم مزد نمى‌خواهيم. «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ» «1»*

كفّار در آيه 45 با جمله‌ «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» تهديد شدند، پس خداوند براى آنان حكم و برنامه‌اى دارد، تو صبر كن و در نفرين عجله نكن. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»

سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» كه يونس دريافت كرد چه بود؟

پاسخ: هم نعمت مادى به او رو كرد، زيرا او غرق نشد و ماهى او را بلعيد، در شكم ماهى زنده ماند و سپس او را بيرون آورد.

و هم نعمت معنوى كه توفيق عذرخواهى و پذيرش توبه او باشد، زيرا هيچ توبه و اطاعتى از

«1». شعراء، 109، 127، 145، 164 و 180.

جلد 10 - صفحه 190

انسان سر نمى‌زند مگر با توفيق الهى.

سؤال: با اينكه حضرت يونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بيابان خشك پرتاب شد؟ چنانكه در سوره صافات مى‌فرمايد: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ» «1» ما او را در بيابان خشك فرو نهاديم در حالى كه او بيمار بود و بوته‌اى از كدو بر بدن او رويانديم (تا شفا يافت).

پاسخ: پرتاب به بيابان همراه با درمان بيمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبيخ مذمّت ابدى قهر است.

پیام ها

1- انبيا از مردم پاداش نمى‌خواستند. «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً»

2- به طور طبيعى، مردم از عالم دينى كه هدف مادى داشته باشد فرار مى‌كنند.

«فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»

3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است كه براى فرمان خدا باشد، نه از روى يكدندگى و لجاجت بى‌جا. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ»

4- رهبر جامعه نبايد در هيچ شرايطى امّت را رها كند. «لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ»

5- دعا و مناجات، زمينه تدارك الهى است. نادى‌ ... تَدارَكَهُ‌

6- توفيق توبه، نعمت الهى است. «تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ»

7- توبيخ، ملامت و آوارگى در بيابانهاى خشك، تنها كيفر يك بى صبرى است.

«لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ»

8- فرياد و ناله‌اى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است.

«نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ»

9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دريافت نعمت‌هاى ويژه. إِذْ نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ‌ ... فَاجْتَباهُ رَبُّهُ‌

«1». صافات، 145- 146.

جلد 10 - صفحه 191

10- به جاى آنكه افراد را به خاطر يك لغزش طرد كنيم، آنها را تدارك كنيم، ضعف‌ها را برطرف و آنگاه به آنان مسئوليّت دهيم. تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ‌ ...

فَاجْتَباهُ رَبُّهُ‌

11- انتخاب پيامبران تنها بدست خداست. «فَاجْتَباهُ رَبُّهُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ (48)

و چون هيچكدام از اين نيست، و اطاعت نكردن آنها محض عناد و لجاج است، فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ‌: پس صبر كن مر حكم پروردگار خود را به امهال كافران و تأخير نصرت تو و تبليغ وحى و تحمل آزار ايشان، وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ‌: مباش بر استعجال عذاب امت، و در دلتنگى به بيرون رفتن از ميان قوم، مانند صاحب ماهى، يعنى حضرت يونس عليه السّلام كه صبر ننمود بر اذيت قوم، و بيرون رفت و به زندان ماهى گرفتار شد. حاصل آنكه حق تعالى فرمايد:

چون ما رتبه تو را اعلى و اجل از مرتبه يونس عليه السّلام قرار داديم، بايد صبر تو بر قدر مرتبه تو باشد نه مانند يونس، إِذْ نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ‌: ياد كن زمانى را چون‌

جلد 13 - صفحه 282

بخواند پروردگار خود را و حال آنكه پر بود از خشم و اندوه به كلمه: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ‌.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (46) أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ (47) فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ (48) لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ (49) فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (50)

وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (51) وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (52)

ترجمه‌

آيا طلب ميكنى از آنها مزدى پس آنها از خسارتى گران‌بارند

يا نزدشان علم غيب است پس آنها مينويسند

پس صبر كن براى حكم پروردگارت و نباش مانند مصاحب ماهى هنگاميكه ندا كرد با آنكه بود غم‌زده در حبس مانده‌

اگر نه آن بود كه دريافت او را رحمتى از جانب پروردگارش هر آينه افكنده شده بود در بيابانى بى‌آب و گياه با آنكه بود ملامت شده‌

پس برگزيد او را پروردگارش پس گردانيد او را از شايستگان‌

و همانا نزديك باشد آنانكه كافر شدند از پا در آورند ترا بچشمهاشان چون شنيدند قرآن را و ميگويند همانا او ديوانه است‌

و نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه در آنها سؤالاتى از وجود

جلد 5 صفحه 256

راهى براى عقائد و اعمال كفّار مكّه بود ميفرمايد به پيغمبر خود كه آيا تو از آنان مطالبه اجرى بر اداء رسالت مينمائى كه آنها از تحمّل غرامت و خسارت آن در زير بار گرانند يا آنها علم غيب دارند بصحّت عقائد خودشان و مينويسند آنرا و بيكديگر ميرسانند هيچ يك از اين احتمالات نيست فقط وسوسه شيطان و انغمار در تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در عقوبت آنها است و مباش مانند حضرت يونس كه شرح حالش در سوره خودش گذشت كه تعجيل در عقاب قوم خود نمود و مؤدّب شد بادب الهى در شكم ماهى بحبس و غم زدگى و در آنحال خدا را خواند بكلمه اخلاص و اقرار بستم و اگر ترك اولى از او متعقّب برحمت خداوندى و قبول توبه او نميشد و خدا او را از شكم ماهى بيرون ميآورد هر آينه در زمين بى‌سايبانى افتاده بود با آنكه مورد مذمّت و ملامت خدا و خلق بود ولى تدارك فرمود آنرا حضرت احديّت بتوفيق توبه و انابه و ذكر و بيرون آورد او را از شكم ماهى اوّلا و برگزيد او را برسالت ثانيا يعنى نزول وحى و قرار داد او را از شايستگان باين منصب و كرامت و نگرديد مورد ملامت و مذمّت و يكى از امور مجرّبه و محقّقه در علم حكمت و مأثوره در روايات از مقام رسالت چشم زدن است و خداوند در خاتمه اينسوره مباركه اشاره بآن فرموده بحبيب خود ميفرمايد و همانا نزديك است كفّار چشم زخمى بر تو وارد نمايند چون از روى حسد و عناد وقتى تلاوت قرآن تو را ميشنوند بتو نظر بد مينمايند و آرزوى مرگ تو را ميكنند و ميگويند محمّد ديوانه است كه چنين سخنانى ميگويد با آنكه نيست قرآنيكه تو ميخوانى مگر پند و نصيحت و علم و حكمت براى تمام اهل عالم يا نيست آن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مگر شرف براى جهانيان ولى چون لطف خداوندى شامل حال تو است در هر حال تو را از چشم حسود نگهدارى ميفرمايد و گفته‌اند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم و افتادن تفسير نموده‌اند و مراد همان چشم زدن است‌

جلد 5 صفحه 257

و از روايات مأثوره در اين باب است كه چشم شتر را در ديگ و مرد را در قبر ميكند و اگر چيزى سبقت بر قدر گيرد چشم زخم است و نيست افسونى مگر از چشم زخم و حيوان نيش‌دار و گفته‌اند علاجش تلاوت اين آيه است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب قرائت نمايد خداوند او را هميشه از فقر مأمون ميدارد و چون بميرد از فشار قبر ايمن خواهد بود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 258

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَاصبِر لِحُكم‌ِ رَبِّك‌َ وَ لا تَكُن‌ كَصاحِب‌ِ الحُوت‌ِ إِذ نادي‌ وَ هُوَ مَكظُوم‌ٌ (48)

‌پس‌ صبر كن‌ ‌از‌ ‌براي‌ حكم‌ پروردگار ‌خود‌ و نبوده‌ باش‌ مثل‌ صاحب‌ ماهي‌ زماني‌ ‌که‌ خواند و ‌او‌ غضبناك‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ ملامت‌ زده‌.

صاحب‌ حوت‌ حضرت‌ يونس‌ ‌است‌ و شرح‌ حال‌ ‌او‌ ‌را‌ خداوند ‌در‌ چند مورد بيان‌ فرمود يكي‌ ‌در‌ آيه شريفه‌: وَ ذَا النُّون‌ِ إِذ ذَهَب‌َ مُغاضِباً فَظَن‌َّ أَن‌ لَن‌ نَقدِرَ عَلَيه‌ِ فَنادي‌ فِي‌ الظُّلُمات‌ِ أَن‌ لا إِله‌َ إِلّا أَنت‌َ سُبحانَك‌َ إِنِّي‌ كُنت‌ُ مِن‌َ الظّالِمِين‌َ فَاستَجَبنا لَه‌ُ وَ نَجَّيناه‌ُ مِن‌َ الغَم‌ِّ وَ كَذلِك‌َ نُنجِي‌ المُؤمِنِين‌َ انبياء آيه 87 و 88، ديگر ‌در‌ آيه شريفه‌: وَ إِن‌َّ يُونُس‌َ لَمِن‌َ المُرسَلِين‌َ إِذ أَبَق‌َ إِلَي‌ الفُلك‌ِ المَشحُون‌ِ فَساهَم‌َ فَكان‌َ مِن‌َ المُدحَضِين‌َ فَالتَقَمَه‌ُ الحُوت‌ُ وَ هُوَ مُلِيم‌ٌ فَلَو لا أَنَّه‌ُ كان‌َ مِن‌َ المُسَبِّحِين‌َ لَلَبِث‌َ فِي‌ بَطنِه‌ِ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ فَنَبَذناه‌ُ بِالعَراءِ وَ هُوَ سَقِيم‌ٌ وَ أَنبَتنا عَلَيه‌ِ شَجَرَةً مِن‌ يَقطِين‌ٍ وَ أَرسَلناه‌ُ إِلي‌ مِائَةِ أَلف‌ٍ أَو يَزِيدُون‌َ فَآمَنُوا فَمَتَّعناهُم‌ إِلي‌ حِين‌ٍ و الصافات‌ آيه 140 ‌الي‌ 148 و شرح‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ ‌را‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ ‌در‌ مجلد نهم‌ و يازدهم‌ مفصلا بيان‌ كرده‌ايم‌ احتياج‌ ببيان‌ جديد ندارد فقط اقتصار ‌بر‌ تفسير ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ميكنيم‌ و ‌اينکه‌ مبني‌ ‌است‌ ‌بر‌ تقديم‌ يك‌ مقدمه‌ ‌که‌ قبلا ‌هم‌ تذكر داده‌ايم‌ و ‌آن‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌:

خداوند عالم‌ نسبت‌ بكفار و مشركين‌ بلاهاي‌ مهلكه‌ نازل‌ نميفرمايد مگر اينكه‌ اينها ايمان‌ نميآورند و ‌لو‌ ‌بعد‌ الحين‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ مؤمن‌ بوجود نميآيد، و اما موقعي‌ ‌که‌ قابليت‌ ايمان‌ ‌در‌ ‌آنها‌ هست‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ مؤمن‌ بوجود آيد و ‌لو‌ ‌در‌ هفتاد پشت‌ بلاي‌ مهلكه‌ نازل‌ نميكند، و امير المؤمنين‌ ‌در‌ حروب‌ چه‌ ‌در‌ زمان‌ حيات‌ پيغمبر

جلد 17 - صفحه 153

(ص‌) ‌ يا ‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ و صفين‌ و خوارج‌، و أبي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌در‌ عاشورا همين‌ مراعات‌ ‌را‌ ميكردند چنانچه‌ حضرت‌ امير بمالك‌ اشتر فرمود ولي‌ حضرت‌ يونس‌ (ع‌) ‌اينکه‌ مراعات‌ ‌را‌ نفرمود مجرد اينكه‌ قوم‌ ‌او‌ ايمان‌ نياوردند ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ نفرين‌ كرد و ‌از‌ ‌خدا‌ تقاضاي‌ نزول‌ عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ كرد و خداوند ‌هم‌ دعاء ‌او‌ ‌را‌ مستجاب‌ كرد و عذاب‌ ‌را‌ نازل‌ فرمود لكن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ معذب‌ نكرد چون‌ قابليت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سلب‌ نشده‌ ‌بود‌ و چون‌ ‌خدا‌ وعده‌ نزول‌ عذاب‌ داده‌ ‌بود‌ يونس‌ تعجيل‌ كرد ‌در‌ خروج‌ ‌از‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ آنكه‌ گرفتار ماهي‌ شد متوجه‌ ‌شده‌ و ذكر يونسيه‌ ‌را‌ ‌در‌ شكم‌ ماهي‌ ‌گفت‌ و نجات‌ پيدا كرد خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌به‌ پيغمبرش‌ ميفرمايد:

وَ اصبِر لِحُكم‌ِ رَبِّك‌َ ‌شما‌ واجب‌ ‌است‌ صبر كني‌ ‌بر‌ اذيتهاي‌ كفار و مشركين‌ و ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ نفرين‌ نكني‌ و ‌از‌ ميان‌ ‌آنها‌ خارج‌ نشوي‌ ‌تا‌ موقعي‌ ‌که‌ دستور الهي‌ برسد ‌بر‌ هجرت‌ و بيرون‌ رفتن‌ ‌از‌ مكه‌ بطرف‌ مدينه‌ لذا پيغمبر نفرين‌ نميكرد بلكه‌ دعا ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ميكرد عرض‌ ميكرد:

(اللهم‌ اهد قومي‌ فانهم‌ ‌لا‌ يعلمون‌)

چون‌ هنوز اينها ‌از‌ قابليت‌ نيفتاده‌ بودند چنانچه‌ ‌در‌ فتح‌ مكه‌ بسياري‌ ايمان‌ آوردند و همچنين‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ بسيار مؤمن‌ بوجود آمد بلكه‌ ‌در‌ ظهور حضرت‌ بقية اللّه‌ صفحه زمين‌ ‌از‌ نسل‌ ‌آنها‌ پر ميشود ‌از‌ ايمان‌.

وَ لا تَكُن‌ كَصاحِب‌ِ الحُوت‌ِ نبوده‌ باش‌ مثل‌ يونس‌ ‌که‌ نفرين‌ كني‌ و ‌تا‌ دستور الهي‌ ‌بر‌ خروج‌ نيامده‌ بيرون‌ روي‌.

إِذ نادي‌ وَ هُوَ مَكظُوم‌ٌ ‌اگر‌ مراد ‌از‌ نداي‌ يونس‌ نفرين‌ ‌در‌ حق‌ قوم‌ و طلب‌ نزول‌ عذاب‌ ‌باشد‌ معناي‌ مكظوم‌ غضب‌ كردن‌ ‌بر‌ قوم‌ ‌است‌ ‌يعني‌ غضب‌ آلوده‌ شد، و ‌اگر‌ مراد ذكر ‌در‌ شكم‌ ماهي‌ بوده‌ مراد ‌از‌ مكظوم‌ ملوم‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌خود‌ ‌را‌ ملامت‌ كرد چنانچه‌ ‌گفت‌:

إِنِّي‌ كُنت‌ُ مِن‌َ الظّالِمِين‌َ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ امر الهي‌ ‌از‌ ميان‌ قوم‌ خارج‌ شدم‌ و مراد ‌از‌ ظالمين‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌است‌ نه‌ ظلم‌ بقوم‌ ‌که‌ نفرين‌ كردم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 48)- و از آنجا که سرسختی و بی‌منطقی مشرکان و دشمنان اسلام گاه چنان قلب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را می‌فشرد که امکان داشت در مورد آنها نفرین کند، خداوند در این آیه پیامبرش را دلداری داده، و امر به صبر و شکیبائی می‌کند، می‌فرماید:

«اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش» (فاصبر لحکم ربک).

منتظر باش تا خداوند وسائل پیروزی تو و یارانت و شکست دشمنانت را فراهم سازد، و بدان این مهلتها که به آنها داده می‌شود یک نوع عذاب استدراج است.

سپس می‌افزاید: «و مانند صاحب ماهی [- یونس] مباش» که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد، و گرفتار مجازات ترک اولی شد (و لا تکن کصاحب الحوت).

«در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را (از درون شکم ماهی) خواند» (اذ نادی و هو مکظوم).

منظور از این «ندا» همان است که در آیه 87 سوره انبیا آمده است «او در میان ظلمتها صدا زد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو من از ستمکاران بودم».

و به این ترتیب به ترک اولای خود اعتراف کرد، و از خدا تقاضای عفو و بخشش نمود.

ج5، ص256

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع